جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4302
مبانی روش شناسی تفسیر متن از دیدگاه ناصر الدین البانی و علامه طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: سید غیور الحسنین الحسنین استاد راهنما: مصطفی عزیزی استاد مشاور: مهدی کریمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
متون دینی در میراث عربی اسلامی جایگاه ویژه ای دارند و فهم و تفسیر آنها منوط به استفاده از قواعد و ضابطه های نظام مند مطالعه شده برای فهم متن است که در قواعد هرمنوتیکی بیان شده و تأثیر زیادی از لحاظ فکری و عملی بر زندگی فردی و اجتماعی دارند. در این زمینه بین اندیشه سلفیه و امامیه اختلاف نظر زیادی وجود دارد. از این رو این رساله به تحلیل و مقایسه دیدگاه البانی به عنوان یک عالم سلفی معاصر و طباطبایی به عنوان یک عالم امامی معاصر در روش شناسی فهم و تفسیر متن و آثار مترتب بر آن با نقد دیدگاه های البانی با تکیه بر آراء طباطبایی و حکمت متعالیه می پردازد. نکته اصلی این است که آنها در اصالت ظهورر، قراین لفظی و غیر لفظی و پیش فرض هایی که بر فهم و تفسیر متون دینی به صورت ایجابی و جزئی تأثیر می گذارد و با تفاوتی که بین آنها وجود دارد، اشتراک دارند. تفاوت اصلی آنها در این است که البانی بر این نکته تأکید دارد که فهم ائمه اربعه ی اهل سنت فقط برای خودشان حجت است و نه برای ما، و ما موظفیم در فهم نصوص با تکیه بر فهم سلف و عدم تخطی از آنها، با عدم تکیه بر عقل از لحاظ منبع و روش، تلاش کنیم. بر او اشکال می شود که خداوند متعال در کتابش حجیت عقل را باطل نکرده است و چگونه معقول است و حجیت قرآن را عقل ثابت کرده است، و در کلام صحابه و تابعین و مانند آنهایی که اختلاف واضح دارند، حجت قرار نداده است. و در مقابل أو، علامه طباطبایی معتقد است که فهم سلف در روش شناسی فهم، خاصیتی ندارد. از این رو بر آنیم که مبانی روش شناسی تفسیر متن از دیدگاه ناصر الدین البانی و علامه طباطبایی را بیان کنیم. روشی که محقق در طول تحقیق از آن استفاده کرده است، روش توصیفی تحلیلی است.
ویژگی های اندیشه تربیتی در پرتو تفسیر المیزان علامه طباطبایی(ره)
نویسنده:
پدیدآور: عزیز کاظم حسین السلطانی استاد راهنما: حسین شریف عسگری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
عنوان (ویژگی های اندیشه تربیتی در پرتو تفسیر المیزان علامه طباطبایی)، بررسی اندیشه تربیتی اسلامی در هر مرحله از تاریخ آمده است تا دانشجو را قادر سازد تا چگونگی انجام آن را توضیح دهد. بر بهترین راه ها و روش ها، در تدوین ذهن انسان مسلمان با توجه به داده هایی که در زندگی روزمره خود می بیند، ایستادگی کنید و یکی از مهم ترین ویژگی هایی که انسان را از بقیه موجودات متمایز می کند، مسئله تفکر و تفکر است. تعلیم و تربیت که انسان از طریق تعلیم و تربیت به مرحله کمال اخلاقی می رسد هدف از مبحث شناسایی ویژگی های برنامه درسی اسلامی در تعلیم و تربیت مورد نظر علامه طباطبایی رحمه الله بود. - و برای آشکار ساختن مفهوم خود از ماهیت انسان و برجسته ساختن برداشت خود از ارزش های تربیت اسلامی، دیدگاه خود را برای تحول اجتماعی و فرهنگی، دیدگاه وی را نسبت به خانواده مسلمان به عنوان واسطه تربیتی و تربیتی جامعه مسلمان بدانیم و اهمیت پژوهش از تلاش برای آشکار ساختن جنبه های تربیتی در دین مبین اسلام ناشی می شود. هدف از آن ایجاد یک نظریه تربیتی اسلامی قابل استفاده برای آیندگان و شناسایی دیدگاه علامه طباطبایی در مورد خانواده مسلمان و تبیین چگونگی تربیت جامعه اسلامی است. بیان برخی از پژوهش های قبلی در همین زمینه که به برخی از آنها اشاره می کنیم، به عنوان مثال: و مفهوم فطرت انسان در اندیشه تربیتی اسلامی: حسین فواد احمد، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده معارف، دانشگاه عین شمس، سال 1367 شمسی. محقق با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی، با تکیه بر آرای فلاسفه قدیم و مقایسه آن با آرای فلسفی دانشمندان مسلمان در این بخش، و نیز با اخذ نظرات علامه طباطبایی در این بخش، به تبیین آن پرداخته است. نظرات مخالفان و موافقان با نظراتی که در این زمینه ارائه می کند، سپس تحلیل آن آراء و تبیین اینکه چه نظراتی در مورد جامعه اسلامی صدق می کند و هدف این است که نشان داده شود جامعه اسلامی از چه چیزی در پیشرفت و پیشرفت خود بهره می برد. رنسانس تا به پیشرفت بشری برسد و به جای رهبری و رهبری امت اسلامی، ملت‌ها را چه در این دنیا به وسیله منجی خود امام حجه - عجل الله تعالی فرجه الشریف - به سوی رستگاری و سربلندی هدایت کند. امداد - یا ثواب اخروی آن با رهایی از آتش جهنم که خانواده اساس تشکیل جامعه و راز وجود آن و اولین هسته ماندگاری آن است.تمدن اسلامی بدون تکمیل تربیت دینی اعم از اعتقادی و اخلاقی و برای رسیدن به چشمگیرترین نتایج در این بخش، التزام به آموزه‌های اسلام از هر سو و جوانب، راه توسعه، ترقی و شکوفایی است
تربیت توحیدی در اندیشه امام خمینی (ره) و علامه طباطبایی (ره)
نویسنده:
پدیدآور: موسی رجب گورچین قلعه استاد راهنما: امیر جوان آراسته استاد مشاور: سیدمحمد روحانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تربیت یکی از موضوعاتی است که در تاریخ اندیشه‌ی اسلامی، مورد توجه متفکران، قرار گرفته است. شیوه‌ها و نظریه‌های مختلفی در باب تربیت اسلامی و چیستی آن طرح شده است که پرداختن به تمام آن‌ها از عهده‌ی یک پژوهش خارج است. از جمله شیوه‌های تربیتی‌ای که بر اساس مبانی عرفانی مورد توجه قرار گرفته است، تربیت توحیدمحور است. اسلام دینی توحیدی است؛ از این رو، ضروری است که نظام تربیتی آن نیز متکی بر توحید باشد؛ اما تبیین و تعریف تربیت توحیدی و اصول و مبانی آن، محل اختلاف اندیشمندان مسلمان بوده است. در نوشتار حاضر، با نظر به کثرت دیدگاه‌ها در باب تربیت توحیدی، نگارنده بر آن شد که صرفاً به تبیین، بررسی و مقایسه‌ی دیدگاه، دو اندیشمند معاصر جهان اسلام، علامه‌ی طباطبایی (ره) و امام خمینی (ره)، بپردازد؛ زیرا این دو اندیشمند، از سویی تأثیر بسیار زیادی بر اندیشه‌ی اسلامی معاصر داشته‌اند و از دیگر سو، به سبب جایگاه خاصی که در فلسفه و عرفان دارند، شارح و منتقد اندیشه‌ی پیشینیان به شمار می‌آیند. در این میان، اختلاف‌نظرها و شباهت‌های فکری این دو عارف و فیلسوف، نیز مقایسه‌ی آنان را راهگشا و ضروری می‌گرداند. در این پژوهش نشان داده شده است که امام(ره)و علامه (ره)، اسلام را مکتبی تربیتی می‌دانند و از همین رو هر دو تربیت را رکن اساسی اسلام به حساب می‌آورند. در نتیجه معتقدند که تربیتی توحیدی است که در تمام ارکان و اصول آن توحید جاری باشد. علامه (ره) مبنای تربیت توحیدی را نیاز فطری انسان به دین می‌داند و امام خمینی (ره) معتقد است که فطرت انسان به تنهایی برای نیل به تربیت توحیدی کافی نیست و باید انسان خود را با مبانی دینی همخوان کند نه آن‌که دین با فطرت انسان تناسب داشته باشد. بنا بر بررسی‌های انجام شده، امام (ره) اصول تربیت توحیدی را، خدامحوری، تربیت‌پذیری انسان، مقدم داشتن تزکیه بر تعلیم و تفکر و تعقل می‌داند. علامه (ره) باور دارد، اصول تربیت توحیدی، مقدم داشتن خودشناسی بر خداشناسی، کمال‌جویی، تعقل و تفکر و کرامت است. در این میان ضمن مقایسه‌ی این دو نظرگاه، اشتراکات و افتراقات آن‌ها نشان داده شد و فهم عمیق‌تری از اندیشه‌ی علامه(ره)و امام (ره)، عرضه شد. چنان که گفته شد، روش این پژوهش تحلیل عباراتِ این دو اندیشمند و مقایسه‌ی دیدگاه‌های آنان است. هدف نهایی‌ای که از راهِ تحلیل و مقایسه‌ی دیدگاه‌های امام و علامه در این پژوهش دنبال می‌شود، ارائه‌ی تصویری از نظامِ تربیتِ توحیدی‌ای است که می‌تواند در اسلام، بنابر قرائتِ عرفانی از منابعِ دینی، طرح شود و در مقامِ عمل به کار بسته شود.
جهاد نزد علامه طباطبایی با محوریت سوره توبه
نویسنده:
پدیدآور: کرار خیر الله سباهی الصوایحی استاد راهنما: زینب السالم
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این پژوهش به شناسایی اهداف و مقاصد جهاد در سوره توبه میپردازد، تا با خوانشی موضوعی در تفسیر المیزان به ابعاد فلسفی و تربیتی جهاد در اندیشه علامه مفسّر سید محمد حسین طباطبایی دست یابد. اهمیت این پژوهش بواسطه فواید فلسفی و تربیتی موجود در جهاد است و نیز ترغیب جامعه به انجام این فریضه پربرکت و بیان بنیادها و باورهای فکری و ایمانی از طریق آیات و روایات متعددی که در این باب وارد شده است. هدف از پژوهش در باب جهاد، بیان ابعاد ایمانی و پیامدهای تربیتی و برکتهای فراوان حاصل از آن است. تا فضل فراوان خداوند بر بندگانش، از طریق الزام به انجام واجبات دین و برپائی مناسکش که در آن بزرگداشت انسان و صیانت از جامعه بشری است، دانسته شود. بسا که حق تعالی امر به تکلیف جهاد نموده است تا کسانی که از طاعات به ویژه جهاد در راه خدا سرپیچی میکنند به دایره رحمت الهی بازگرداند. جهاد در تقسیمات خود عبارت است از: دفاعی که در مورد دفع متجاوز اعم از دشمن انسانی یا وسوسه‌های شیطانی است؛ و توسعی که برای انتشار دعوت پیامبر(ص) در تمام نقاط جهان است، تا آن را بر هر چه دین است فائق گرداند هر چند که مشرکان را ناخوش آید. فلسفه جهاد دفاعی دربردارنده دیدگاه تربیتی منعکس شده در آیات و مجموعه بزرگی از روایات است که بازگو کننده ضرورت مصلحت عمومی است و موانع را از مفهوم آن برطرف میسازد و دروغهایی که بر شرع مقدس بسته‌اند رد میکند و ظرفیت امت اسلامی را وسعت میبخشد. بنابراین التزام به آنچه شارع مقدس بدان امر کرده و آنچه در قرآن و سنت واجب گردیده، شفقت بر همگان است. بر این اساس، رحمت بر انسان نازل نمیشود مگر زمانی که به احکام رسالت پایبند شود و به وظایف خود عمل کند و این ویژگی ذهن پویایی است که به رکود رضایت نمیدهد و انتظار فرج را از طریق دعا و مناجات و بدون کار و تلاش طرد میکند، تا به مسیر تکامل دست یابد و برای جبران عقب ماندگی به وجود آمده در جامعه ما و درمان این زخم و زدودن آثار آن از طریق کار و تلاش و جلوگیری از پسرفتهایی که این زخم به بار آورده و تعالی بخشیدن به روح انسانی و کرامتی که حق تعالی برای آدمیان مقدر کرده قدم بردارد. در بررسی دانشنامه های تفسیری و حدیثی رویکرد توصیفی تحلیلی را اتخاذ کردیم. و این که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از آغاز دعوت، با خودداری از جنگ و التزام به اطاعت از خدا و رسولش، چنان که عقل کامل دین راستین و حقیقت آن را میپذیرد، فلسفه جهاد را تجسم بخشید، و اگر گروههای مورد نظر صلاح خود را در شرایط پیش آمده درک میکردند و به ارزشهای انسانی و ندای فطرت خود بازمیگشتند، پیامبر مجبور نبود برای تحقق هدفی که برای آن مبعوث شده بود، در آن نبردهای خونین و غزوات دفاعی اعلان جنگ کند، تا جامعه را که به واسطه گسترش ظلم وستم به انحراف و نابرابری دچار شده بود به جامعه‌ای برابر و متعادل تبدیل سازد، به طوری که از همه مظاهر بدی خالی و از تمام مظاهر نیکی و زیبایی سرشار شود و حقیقت را متناسب با آن فطرت الهی که خداوند انسانها را بر آن سرشت نشر دهد.
فقر وتوانگری مادی از منظر علامه طباطبائی در تفسیر المیزان
نویسنده:
پدیدآور: محمد الزیداوی استاد راهنما: رضا شکرانی استاد مشاور: شاکر عطیه الساعدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پژوهش در مورد فقر و غنای مادی، به دلیل پیامدهای منفی یا مثبتی که بر آن مترتب می شود، یکی از مباحث ضروری در زندگی مادی انسان است و این مسئله ای است که پژوهش حاضر با عنوان «فقر و توانگری مادی از منظر علامه طباطبایی در تفسیر المیزان براساس ترتیب نزول» در صدد تبیین آن است. این پایان نامه به بررسی تفسیری موضوعی فقر و غنا و پیامدهای آن دو که موجب مدح یا ذم می شود، می‌پردازد. به منظور دستیابی به این هدف نگارنده با روش تحلیلی توصیفی به واکاوی آیات، بررسی پیامدهای فقر و غنا و تبیین نظر علامه طباطبایی در مورد آنها اهتمام می‌ورزد. پس از بررسی موضوع و تحلیل پیامدهای فقر و توانگری مادی در قرآن کریم براساس ترتیب نزول و از دیدگاه علامه طباطبایی، چنین حاصل شد که خداوند متعال در صدد مدح و ذم فقر و غنا نیست، مگر اینکه پیامدهای مثبت یا منفی بر آن دو مترتب باشد؛ همانطور که آیات مکی و مدنی مرتبط با این دو موضوع نیز حاکی از آن است، و هدف نهایی از آن دو حفظ کرامت انسان و شان و منزلت اوست. پس هرچیزی موجب عزت شود، چه فقر و تنگدستی باشد و چه غنا و ثروت، مستحق ستایش، تشویق و تاکید بر آن است و هرچه باعث ذلت انسان و نابودی کرامت او شود، چه فقر و تهیدستی باشد یا غنا و ثروت، مستحق نکوهش و اجتناب است. توجه به موضوع فقر و توانگری مادی با چنین بیان و تفصیلی را تنها در قرآن کریم می توان یافت که از ویژگی ها و اهدافش هدایت انسان به کمال مطلوب است و این نتیجه ای است که می توان از خلال کلمات علامه طباطبایی در تفسیر آیات مرتبط با فقر و غنای مادی بدان دست یافت.
حسن و قبح عقلی از دیدگاه علامه طباطبایی و آیت الله سبحانی
نویسنده:
پدیدآور: فاطمه نورالهیان استاد راهنما: علیرضا کهنسال استاد مشاور: سیدمرتضی حسینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
حسن و قبح عقلی از دیدگاه علامه طباطبایی و آیت الله سبحانی یکی از موضوعات بسیار مهم در فلسفه، کلام، اخلاق و اصول فقه، بحث حسن و قبح عقلی است. این موضوع که قرن ها مورد تنازع اهل نظر به ویژه متکلمان شیعی و معتزلی و اشعری بوده است؛ نقش مهمی در تبیین مسائل کلامی داشته است. آیت الله سبحانی و علامه طباطبایی به عنوان دو چهره ی برجسته در کلام و فلسفه؛ نظریاتی در این باب دارند که درخور بررسی است. آیت الله سبحانی با اصلاح کامل سخنان متکلمان عقلگرا، سلسله ای منتهی به بدیهی عقل عملی را طرح کرده و کوشیده است که قضایای نظری عقل عملی را با استناد به بدیهی عقل عملی تبیین کند؛ همانگونه که در عقل نظری این امر انجام می شود. او بر حکماء اعتراض کرده که مشهور دانستن حسن و قبح سبب نسبی شدن اخلاق و مفاسد دیگری می گردد؛ و بر آن است که فعل با قطع نظر از هر چیز حتی مصالح یا مفاسد باید متصف به حسن یا قبح باشد. علامه طباطبایی برغم اختلافی که با حکماء دارد تقریبا رای حکماء را تبیین می کند، اما شیوه ی تقریر او بسیارکاملتر است، رای علامه این است که حسن و قبح ها اعتباراتی برگرفته از حقایق اند و با آن ها نمی توان بر فعل خدا داوری کرد. اما برغم آنکه از مشهورات هستند؛ از اعتباریاتی اند که ریشه در حقیقت آدمی دارند و اصل آن ها قابل تغییر نیست، اگرچه در مصداق خطا رخ می دهد. بررسی نظریه ی این دو اندیشمند شیعه موضوع این پژوهش است. سوالات اصلی: آیت الله سبحانی و علامه طباطبایی چه تبیینی از حسن و قبح دارند؟ هر یک از این دو نظریه چه نقد هایی بر هم دارند؟ توانایی هر یک از دو نظریه در پاسخ به نقد های سنتی مخالف چگونه است؟ آیا می توان میان دو نظر نکات اشتراکی یافت یا آن ها را به گونه ای با هم جمع کرد؟ فرضیه ها 1. آیت الله سبحانی حسن و قبح را بدیهی عقل عملی می داند و سلسله ای منتهی به بدیهی عقل عملی را طرح کرده و کوشیده است که قضایای نظری عقل عملی را با استناد به بدیهی عقل عملی تبیین کند؛ همانگونه که در عقل نظری این امر انجام می شود. او بر حکماء اعتراض کرده که مشهور دانستن حسن و قبح سبب نسبی شدن اخلاق و مفاسد دیگری می گردد؛ و بر آن است که فعل با قطع نظر از هر چیز حتی مصالح یا مفاسد باید متصف به حسن یا قبح باشد. علامه طباطبایی  معتقد است که حسن و قبح ها اعتباراتی برگرفته از حقایق اند و با آن ها نمی توان بر فعل خدا داوری کرد. اما برغم آنکه از مشهورات هستند؛ از اعتباریاتی اند که ریشه در حقیقت آدمی دارند و اصل آن ها قابل تغییر نیست، اگرچه در مصداق خطا رخ می دهد. 2. آیت الله سبحانی معتقد است که قراردادن حسن و قبح در مشهورات سبب نسبی بودن آنها می شود و پایه اخلاق فرومی ریزد. نیز قراردادن فعل به عنوان مصالح و مفاسد اجتماعی یا فردی را خروج از محل بحث می داند و برآن است که اگر حسن وقبح به شکلی که درمیان متکلمان شیعه ومعتزلی رایج بوده تبیین نشود؛ مفاسد فراوانی رخ خواهد داد. علامه حسن و قبح را از مشهورات و اعتباریات می داند اما اعتباریاتی که درنهاد آدمی ریشه دارند و حقیقت آنها هرگز تغییر نمی کند. او به اینکه بتوان فعل را با قطع نظر از هرچیز، به حسن وقبح متصف کرد را نمی پذیرد و خداوند را محکوم به داوریهای حسن و قبح نمی داند، زیرا این مفاهیم از فعل خدا گرفته می شوند. 3. نظریه آیت الله سبحانی در برخورد با نقدهای سنتی ضعیف است و با آن نمی توان به اشکالات اشاعره و حکما پاسخ گفت. این که ما در جامعه ای زندگی می کنیم که این مفاهیم را از اجتماع آموخته ایم ، یکی از ارکان اصلی نظریه استاد سبحانی را فرومی ریزد. اما نظریه علامه طباطبایی کاملا به چنین نقدهایی پاسخ میدهد‌. علامه نه با معتزله و متکلمان شیعه موافق است و نه با اشاعره و درک صحیح نظریه او به هر اشکالی پاسخ می دهد . 4. جمع میان دو نظریه با تحفظ بر مواضع آنها ؛ میسر نیست، اما با حذف برخی از دعاوی استاد سبحانی می توان نظریه او را پذیرفت که این امر درواقع جمع دو نظریه نیست، بلکه ارجاع نظریه آیت الله سبحانی به رای علامه طباطبایی است. فصل بندی فصل اول: مقدمه و کلیات فصل دوم: تبیین آیت الله سبحانی و علامه طباطبایی از حسن وقبح تبیین آیت الله سبحانی از حسن وقبح ( ذکر معانی، تنقیح محل بحث، اصول نظریه ) تبیین علامه طباطبایی از حسن و قبح عقلی ( ذکر معنای جامع، حقیقت حسن و قبح، عدم داوری برخدا، بحثی در اعتباریات، تبیین نهایی حسن و قبح ) فصل سوم: نقدهای نظریات بر یکدیگر نقد های استاد سبحانی بر نظریه علامه طباطبایی ( مراد از نقد، مفاسد انکار حسن و قبح عقلی، نقد مشهور بودن حسن و قبح، نگاه مجرد به افعال ) نقدهای علامه طباطبایی به نظریه آیت الله سبحانی ( انکار دو سلسله عقلی، نقد نگرش مجرد به فعل، نقد برگرفتن حسن و قبح از اعتبارات صرف عقلاء، دفاع از مشهور بودن حسن و قبح ) فصل چهارم: توانایی دو نظریه در پاسخگویی به اشکالات سنتی اشکالات اشاعره برنظریه آیت الله سبحانی و علامه طباطبایی ( خطا در تنقیح محل بحث، انکار مفاسد نفی حسن و قبح شرعی، انکار وجوب برخدا ) فصل پنجم: امکان جمع دو نظریه ( نگاهی دوباره به اصول نظریه آیت الله سبحانی، امتناع تحفظ بر اصول مذکور، امکان جمع به نحو ارجاع به نظریه علامه ) سابقه پژوهش بحث حسن و قبح بسیار قدیمی و پردامنه است و در بیشتر کتب معتبر کلامی به آن پرداخته شده است، در باب نظریات آیت‌الله سبحانی و علامه طباطبایی نیز به حسب جستجوی این‌جانب مقاله‌ای که مشتمل بر هر دو باشد، یافت نشد. روش پژوهش: روش پژوهش توصیفی_ تحلیلی و با شیوه ی گردآوری اطلاعات به روش کتابخانه و اسنادی است. دستاوردهای قابل انتظار هر دو نظریه نسبت‌به نظریات گذشته بدیع هستند و تأمل در آن‌ها نکات مفیدی را بدست می‌آورد، از جمله شأن عقل عملی، امکان تجرد فعل از ماسوی، حقیقت اعتبار و دست یافتن به نظریه سومی که نه حسن و  قبح شرعی است و نه عقلی معتزلی است.
بررسی اشکالات قوشچی در مساله امامت از دیدگاه علامه طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: محمد ابوالقاسمی استاد راهنما: محمد بیدهندی استاد مشاور: مهدی گنجور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هدف این پژوهش تبیین جایگاه امامت بر اساس اصول و مبانی حکمت متعالیه با تاکید بر نظرگاه علامه سید محمد حسین طباطبایی است .در تاریخ اسلام هیچ مقوله ای مانند مساله امامت مورد اختلاف نظر و معرکه ارا قرار نگرفته است. از جمله این موارد نقد فاضل قوشچی بر خواجه نصیر طوسی در شرح تجرید الاعتقاد است که به روش توصیفی تحلیلی در این پزوهش مورد بررسی و نقد و تحلیل قرار گرفته است. فارغ از اختلاف نظر اهل سنت و تشیع در مقوله امامت، برخی از علماء شیعه همانند شیخ طوسی و شیخ مفید هم براساس قرآن و روایات استنباط می‌کنند که نبی و امام از آن حیث که نبی و امام هستند پرداختن به امور سیاست و تدبیر جامعه بر آنها واجب نیست، اما از ابن میثم بحرانی به بعد، نزد شیعه متداول شد که هر نبی و امام لزوما ولایت و سرپرستی و تصرف در امور نیز دارد. بدون توجه به اصول و قواعد حکمی و فلسفی نمی‌توان تبیین جامعی از جایگاه و نقش امام در عالم هستی ارایه نمود. فاضل قوشچی در مواردی مانند عصمت امام و جایگاه و فضلیت امام و لطف بودن آن و وجوب نصب امام و نظایر این موارد با خواجه نصیر مخالفت می کند. مخالفت فاضل قوشچی و امثال او ریشه در نوع هستی‌شناسی این اندیشمندان دارد که نتوانستند فهم عمیقی از مراتب وجودی و عوالم هستی و تناظر وجودی امام با مراتب هستی داشته باشند. در هستی شناسی علامه طباطبایی که مبتنی بر حکمت متعالیه صدرایی است براساس اصولی مانند اصالت وجود، تشکیک در وجود، قاعده امکان اشرف و به طور کلی هستی‌شناسی تاویلی و نظایر آن هدایت باطنی امام مهمترین ممیزه امام است که مورد توجه بسیاری از متکلمان مسلمان نبوده است و در این پژوهش از طریق گفتگوی بین علامه طباطبایی و فاضل قوشچی به سامان رسیده است. در این نگاه امام نه تنها راهنمای ظاهر اعمال است بلکه پیشوای باطن اعمال در جهت نیل به حیات معنوی و لقای الهی است. شناخت این معنای از امامت در واقع پاسخ علامه طباطبایی به فاضل قوشچی است که البته متوقف بر مقدماتی است که ماخوذ از براهین عقلی و فلسفی و اصول حکمی و عرفانی است.
اقسام خواب و رویا و تحلیل آن‌ها از دیدگاه علامه طباطبایی(ره)
نویسنده:
پدیدآور: سعید خیابانی استاد راهنما: محمود صیدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
انسان تقریبا بین یک چهارم تا یک سوم از عمر خود را صرف خوابیدن می‌نماید و از دیرباز آنچه که در خواب مشاهده می‌نموده برای او سوال بوده و در پی کشف رمز و رازهای این خوابها بوده است. دانشمندان و فیلسوفان بسیاری خاصه فیلسوفان اسلامی به این مقوله پرداخته و تفاسیر گوناگونی برای این پدیده ارائه نموده اند و آن را جزء مباحث مربوط به نفس گنجانده‌اند. خواب و رویا یک امر ادراکی است که قوه خیال عامل فعلیت بخشیدن به آن و موثر در آن است علامه‌ طباطبایی‌ نیز از آن منظر که خواب را یک امر ادراکی می‌داند و عامل فعلیت آن را از ناحیه قوه خیال میداند هم از منظر تفسیری و هم از منظر فلسفی‌ مسأله‌ خواب و رؤیا را تحلیل نموده‌اند. علامه طباطبایی صور و معانی را که در رویاهای صادقه رویت می‌شود را معلول از عالم مثال می‌دانند و با تقسیم‌ بندی‌ رؤیاها به‌ نفسانی‌ و رحمانی‌، آنچه که نفس از خیال متصل ادراک می‌کند را رؤیاهای‌ نفسانی‌ و مدرکات از عالم منفصل را رؤیاهای‌ رحمانی‌ می‌دانند. علامه‌ ضمن اثبات هر دو قسم‌ عالم‌ مثال، این عالم را علت‌ ایجاد صورتهای‌ خیالی‌ در نفس‌ می‌دانند و با این‌ تبیین‌ ارتباط عوالم‌ ماده، مثال و عقل‌ را مشخص‌ می‌سازند. علامه در تقسیم عالم مثال به منفصل و متصل رویاهای صادقه را حاصل از عالم مثال منفصل و بقیه اقسام رویا یعنی اضغاث احلام (خواب های پریشان) و خواب های بدون تعبیر را از عالم مثال متصل می داند. این‌ رساله‌ به‌ موضوع اقسام خواب و رؤیا از دیدگاه علامه‌ طباطبایی‌ و تعبیر آن می‌پردازد و با روشی‌ توصیفی‌- تحلیلی‌ علاوه بر تبیین‌ این‌ موضوع، به‌ جوانب‌ مختلف‌ این‌ مسأله‌، از جمله‌ تعریف نفس، تعریف قوه خیال، رابطه نفس و بدن، عالم‌ مثال متصل و منفصل، تأویل و تعبیر رؤیا نیز توجه‌ می‌کند.
معناورزی در قرآن کریم بر پایه روش «تعمیم»از نگاه علامه طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: زهرا کریمی استاد راهنما: احمد زارع زردینی استاد مشاور: سید محمد موسوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نزدیکترین دانش در مطالعات سنتی به آنچه امروزه نشانه شناسی گفته می شود علوم بلاغی است. و پیوند مطالعات قرآن شناسی با مطالعات علوم بلاغی در قرآن شناسی پیشینه ای کهن دارد و اینکه چگونه انجام این مطالعات بر قرآن به زایش و شکل گیری و تحول و توسعه دانش بلاغت منجر گردید. اما مطالعات«نشانه شناسی» که بستر و ریشه اش را در علوم بلاغی سنتی می توان باز جست امروزه در یک تحول دقیق و عمیق به نشانه شناسی (علم الدلاله) انجامیده است و دایره شمول نظریاتش نه تنها نشانه های زبانی که همه نظام های نشانه ای دیگر(همچون پوشاک، غذا و...) را در بر می گیرد. در بومی سازی این دانش در مطالعات قرآن شناسی می توان از مسیرها و روش های متفاوتی استفاده نمود. در پایان نامه پیش رو یکی از زیر شاخه ها یعنی موضوع تعمیم دنبال شده است.برای درک بهتر مفهوم تعمیم با رویکرد نشانه شناسی لازم است دریچه سخن را از دانش نشانه شناسی طراحی نمود.
حیات پس از مرگ از دیدگاه ملاصدرا و بررسی و نقد آن با نظر به آراء آقاعلی مدرس زنوزی و علامه طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: فاطمه حیاتی آشتیانی؛ استاد راهنما: رضا اکبریان ؛استاد مشاور: حامده راستایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
مرگ از احوال نفس انسانی است. نفس آدمی به واسطه اتحادی که با بدن دارد، دارای اوصاف و احوالات گوناگونی است. یکی از مهم ترین این اوصاف «مرگ» است. به نظر ملاصدرا نفس با به کار گرفتن بدن، استعدادهای مختلف خود را به فعلیت می رساند. و در صورتی که با به کمال رسیدن خود، دیگر نیازی به بدن نداشته باشد، نفس از بدن مفارقت می کند و به واسطه این مفارقت، از عالم دنیا وارد عالم آخرت می شود. ضمنا چون نفس بالذات زنده است و بدن به واسطه اضافه تدبیری نفس، دارای حیات است، بنابراین نفس که عین شعور و آگاهی به خود می باشد، پس از مرگ به حیات خود ادامه می دهد و این بدن است که با عدم تدبیر به واسطه نفس ترکیب خود را از دست می دهد و دچار مرگ می شود. ملاصدرا براساس یک سری مبانی ابتکاری از جمله اصالت وجود، جسمانیه‌الحدوث و روحانیه‌البقاء بودن نفس، حرکت جوهری اشتدادی آن و... مرگ را به عنوان امری وجودی تعریف می‌کند که تنها باعث انتقال نفس انسان از عالم دنیا به عالم آخرت می‌شود، نه باعث نابودی نفس انسان. وی مرگ را به سه نوع طبیعی، اخترامی و ارادی تقسیم می‌کند و در توضیح هر یک از آن‌ها می‌گوید: اگر خروج نفس از بدن در اثر استقلال نفس باشد، مرگ طبیعی، اما اگر خروج نفس از بدن در اثر استقلال نفس نباشد، بلکه در اثر خرابی بدن به خاطر حادثه‌ای باشد، مرگ اخترامی و اگر خروج نفس از بدن به اراده و اختیار انسان باشد، مرگ ارادی خواهد بود. سپس وی با اقامه دلایل عقلی و نقلی، تجرد نفس ناطقه انسانی و تبع آن، حیات پس از مرگ را اثبات می‌کند و حیات پس از مرگ را یا برزخی می‌داند یا اُخروی و معتقد است که انسان بعد از مرگ تا روز قیامت، در بهشت یا جهنم برزخی، به سر می‌برد. اما با برپایی قیامت، حیات اُخروی او آغاز می‌شود که وی از حیات اُخروی به معاد تعبیر می‌کند، معاد را نیز اعم از معاد روحانی و معاد جسمانی می‌داند و هر دو را با دلایل عقلی اثبات می‌کند.
  • تعداد رکورد ها : 4302