جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4563
فراتحلیل سرشت انسان از رهگذر مقایسه تطبیقی انگاره‌های حِکمی در اندیشه علامه طباطبایی و آگوستین
نویسنده:
محمد اسماعیل عبداللهی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
سرشت انسان ازجمله مهم‌ترین گزاره‌های اعتقادی است که نقطه آغاز بینش‌های معاصر در مورد انسان شده است و در بستر هر مکتب فکری که ترجمه شود، جریان ساز خواهد بود. مساله اصلیِ پژوهش این است که: چه نسبتی بین «انسان نخستین»، «گناه نخستین» و «سرشت انسانی» برقرار است و شعاع معنایی این سه، از منظر علامه طباطبایی و آگوستین تا چه حد و دارای چه عواقبی است؟ ازاین‌رو هدف این تحقیق، کشف مناسباتِ مستند به اسلام و مسیحیت بین سه مفهوم پایهِ مورداشاره است. این تحقیق، از نوع پژوهش­­های توسعه­ای و با بهره­گیری از روش توصیفی تحلیلی و روش تحقیق کتابخانه­ای، به اثبات فرضیه «پدیدارشناسی سرشت انسان در نظام فکری اسلام، پاکیِ ذات انسان و خداجویی اوست و در اندیشه مسیحیت، گناه آلودگیِ ذات انسانی و بسترسازی شرور در عالم، است»، می‌پردازد. فراتحلیل تطبیقیِ نسبتِ به‌دست‌آمده در برقراری ارتباط بین آن سه مفهوم و استخراج مستندات فکری آن در دو خوانش اسلامی و مسیحی از گناه نخستین، وجه عمده تمایز این تحقیق با پژوهش­های همسو می­باشد. با کنکاش بر روی این مسئله، به دست آمد که انسان دارای سرشتی است پاکیزه و الهی که قضیه ترکِ اُولی اولیه او، فرایند معرفی شیطان و سرعت در بازگشت به سمت حق است و پیامد نافرمانی آدم و حوا، تنها گریبان گیر خود آن‎ها بوده که به خارج شدن آن‌ها از بهشت، دور شدنشان از مواهب بهشتی و فرود آمدنشان بر زمین انجامید تا انسان بتواند با درک سختی‎ها، خود را به مقام قرب الهی نزدیک کند؛ ازاین‌رو، شر و شرور در عالم، ارتباطی با گناه نخستین ندارد و نتیجه کیفیت وجودی نظام احسن است.
صفحات :
از صفحه 325 تا 360
رابطه مستقیم رحمت خداوند با عذاب ابدی از دیدگاه علامه طباطبایی در تفسیر المیزان با نظر به شبهات ابن‌عربی و ابن‌قیم
نویسنده:
یاسر تک فلاح ، حسین مدحج
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئله عذاب ابدی در جهنم، ازجمله مسائلی است که اختلاف‌نظرهای فراوانی میان فلاسفه و متکلمان شیعه و سنی در آن وجود دارد؛ اگرچه، ظاهر بعض آیات قرآن صراحت در عذاب ابدی دارد اما برخی همچون ابن عربی، خلود در عذاب را محال و غیرممکن می‌دانند، برخی از اندیشمندان مانند ملاصدرا قائل به امکان هستند ولی در وقوع تردید می‌کنند و عده‌ای نیز همچون علامه طباطبایی عذاب ابدی را هم در امکان و هم در وقوع پذیرفته‌اند. منشأ اصلی اختلاف‌نظرها که موجب تفاوت‌های چشمگیری حتی در تبیین بعضی از اسماء و صفات خداوند می‌شود؛ منافات عذاب ابدی با رحمت الهی است. بدین بیان که رحمت واسعه خداوند همه موجودات عالم را در بر می‌گیرد و مانع می‌شود. عده‌ای برای همیشه در جهنم بمانند و عذاب شوند؛ حال چگونه می‌توان گفت عذاب ابدی رابطه مستقیم با رحمت واسعه خداوند دارد لذا این تحقیق به روش توصیفی و تحلیلی و با مراجعه به اسناد نوشتاری گردآوری‌شده و به یافته‌های زیر دست پیدا کرده است؛ عذاب ابدی در جهنم، به‌صراحت در قرآن بیان‌شده و قابل تأویل به معانی دیگر نیست، عذاب ابدی منافات با رحمت واسعه الهی ندارد بلکه لازمه و عین رحمت خداوند است و خداوند خصوص آن چیزهایى که انسان مستعد براى شقاوت، محتاج به آن شده که عبارت است از رسیدن شقاوتش به حد کمال و به حد صورت نوعیه، اعطاء و افاضه کند، حال اگر اثر دادن چنین صورت نوعیه‌ای عذاب دائم باشد، منافاتى با رحمت عمومى خدا ندارد، بلکه این خود یکى از مصادیق رحمت خداوند، لازمه و مستتبع آن است.
صفحات :
از صفحه 173 تا 200
الاهیات سلبی در قرآن کریم با تکیه بر اندیشه‌های علاّمه طباطبائی
نویسنده:
حمیدرضا مناقبی نوایی؛ استاد راهنما: محمد شعبان‌ پور؛ استاد مشاور: حسین کلباسی اشتری، رضا سلیمان حشمت
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
در باب سخن گفتن از خداوند متعال با دو گونه الاهيات مواجه ايم: الاهيات ايجابي و الاهيات سلبي. الاهیات ایجابی، خداوند را آن گونه که وی خود را در کتب آسمانی و طبیعت معرفی کرده است با صفات ایجابی (مثبت) معرفی می کند؛ حال آنکه الاهیات سلبی فقط به شيوة سلبي دربارة‌ افعال و صفات خداوند سخن می گوید: اينكه خداوند چه چيزي نيست؛ نه اينكه چه چيزي است. الاهيات سلبي بر این پایه استوار است که خدواند متعالی و از آن چیزی که آفریده برتر است؛ از این رو به درک و فهم بشر در نمی آید تا در حیطه بیان و کلام او بگنجد. از اینرو از سه بعد وجودی، معرفتی و زبانی قابل بررسی است. این دیدگاه از پيروان بسياري برخوردار بوده و از يونان باستان تا امروز تداوم داشته است و در سال های اخیر، اقبال فراوانی در میان الاهی دانان غربی یافته است.این پژوهش با گردآوری اطلاعات به روش کتابخانه ای و اسنادی و با روش توصیفی با تکیه بر تحلیل محتوا، زمینه های تاریخی و فلسفی الاهیات سلبی و بنیان های معرفتی این تفکر را مورد مطالعه قرار می دهد. سپس با تکیه بر دیدگاه فلسفی و معرفت شناسانه مرحوم علاّمه طباطبائی، بیان تفسیری ایشان، ذیل آیات توصیف خداوند را تشریح می کند. در بعد وجود شناختی مرحوم علامه اعتقاد دارد که كمـالاتی که در عالم هستی مشاهده می کنیم، بـه كامل ترين شكل و بدون هيچ نقصي در خداوند متعال وجود دارند. در بعد معرفتی و زبانی وی با تاسی به قرآن مجید معتقد است که باید از یک سو، عقل را قادر به شناخت صفات خدا بدانیم و از سوی دیگر برای جلوگیری از تشبیه خدا به مخلوقات، حدود، قیود و نقایصی را که این صفات درباره انسان دارد از خدا سلب ‌کنیم. از اینرو، مرحوم علامه طباطبائی با اتخاذ دیدگاه سلب در عین ایجاب که در برگیرنده راه اعتدال ميان ايجاب محض (غلتيدن در ورطة شرك و تشبيه) از یک سو و سلب محض (تعطيل عقل از شناخت خداوند و لاادري‌گري) از سوی دیگر است، به تفسیر این آیات پرداخته است.
بررسی و تحلیل مبانی، اصول و روش دکتر صادقی در تفسیر الفرقان و مقایسه آن با روش تفسیری علامه طباطبایی
نویسنده:
محمدکاظم میرحسینی؛ استاد راهنما: محسن جوادی؛ استاد مشاور: امیردیوانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیدهموضوع رساله بررسی تطبیقی مبانی، و روش تفسیری دکترصادقی وعلامه طباطبایی می‌باشد؛ سوال محوری درباب زمینه‌های فکری آقای صادقی وآراء جدید وی و روشهای مشترک واختصاصی در باب مبانی واصول وروش تفسیرقرآن باهدف روشن شدن مبنا وآراء دکترصادقی درسایه مبانی متقن و زمینه استفاده محققین ازآراء جدید وی می‌باشد که باتحقیق درآثاروی به صورت کتابخانه‌ای ومقایسه آن با مبانی علامه درتفسیر انجام گرفت.مبانی تفسیری دکترصادقی در تفسیر الفرقان مثل علامه با محوریت خود قرآن وسنت به شرط عدم مخالفت با قرآن است. روش وی روشی است متکی برتفسیرقرآن به قرآن وقرآن به سنت.روش صادقی در تفسیر را می‌توان یکی از مکاتب تفسیری وابسته به مشرب تفسیری علامه طباطبایی به شمار آورد. مبانی وروش دکترصادقی دراکثرموارد باعلامه یکیست ولی علامه خبرمتواتر را بدون توجه به مخالفت وعدم مخالفتش با قرآن می‌پذیرد اما صادقی برشرط عدم مخالفتش با قرآن اصرار می‌ورزد. علامه فقط ترتیب آیات را توقیفی می‌داند اما صادقی جمع سور، آیات، حروف، حتی اعراب را وحیانی می‌داند. علامه بعضی موارد اختلاف قرائت را می‌پذیرد. صادقی هیچ اختلافی را برنمی‌تابد.آراء جدید دکترصادقی در توسعه معانی لغات وعدم جمود برمعنای واحد(درموارد مقتضی وفاقد قرینه)، توقیفی دانستن چینش سور، آیات، اعراب، التزام به قراءت واحد، وبیان مسائل فقهی به صورت مستدل وگسترده می‌باشد. مهمترین دست آورد رساله روشن شدن مبانی وروش دکترصادقی در برداشت ازقرآن وتوسعه مفاهیم وبه خصوص مصادیق آیات، باتکیه براطلاقات وعمومات قرآن درپرتو منطق فصاحت وبلاغت و نیز اهرم بیان وتبیین کتاب هدایت است. سعی شده است مبانی، متخذ از وحی؛ وتمام قبض و بسطها دارای تکیه‌گاه محکم وبدون هیچ تحمیل علمی یا عقیدتی باشد. رساله طی چند فصل به ترتیب: کلیات، مبانی واصول، روش وگرایش ونهایتا نتیجه‌گیری، طراحی و ارائه گردید.
جایگاه ابلیس در نظام هستی از منظر ملاصدرا و علامه طباطبائی
نویسنده:
عاطفه کمالی؛ استاد راهنما: ‮سعید انواری‬؛ استاد مشاور: غلامرضا ذکیانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
نظریه ی جایگاه ابلیس در نظام خلقت تنش های فراوانی را در حوزه ی اندیشه ی اسلامی به وجود آورده از جمله می توان به چالش های مربوط به رابطه ی ابلیس با مسئله ی سعادت و شقاوت، جبر و اختیار و ... اشاره کرد. در روزگار حاضر ابلیس به یکی از پر مخاطره ترین مسائل در دنیا، خصوصاً مشرق زمین و در میان فلاسفه ی دین تبدیل گشته است. که عدم دفاع عقلانی از این مسئله، خسارت جبران ناپذیری را بر آموز های دینی و اسلامی وارد می کند. این پژوهش درصدد تبیین جایگاه ابلیس در نظام هستی با محوریت آراء علامه و ملاصدرا است. مسئله ی اساسی که دغدغه ی اصلی این تحقیق است آن است که اساساً جایگاه ابلیس در نظام هستی و میزان تأثیر وی در کل نظام هستی در حوزه¬ی تکوین و در حوزه ی تشریع چگونه است؟ در صورت پاسخ دادن به مسئله¬ی فوق، تبیین مسئله¬ی شر و حدود اختیار و جایگاه انسان در نظام خلقت چگونه توجیه پذیر است؟ براساس حکمت و قرآن عالم هستی دارای نظام احسن است، از این رو با توجه به نقایص و شرور فراوان در جهان هستی از جمله شیطان، آیا نظام موجود بهترین نظام است یا نه؟ در این رساله در چهار فصل به بررسی ماهیت ابلیس، جایگاه ابلیس در نظام هستی، رابطه ی ابلیس و انسان و سرنوشت ابلیس (معادشناسی) پرداخته ایم.در پایان این بررسی ها می توان گفت که نه تنها وجود ابلیس با نظام احسن سازگاری ندارد بلکه لازمه ی وجود جهان و به تکامل و سعادت رسیدن انسان همان ابلیس است و عمده اختلافات و چالش هایی که نسبت به حضور ابلیس در هستی وجود دارد ناشی از خلط بین دو مبحث بسیار مهم تکوین و تشریع یا به عبارتی دیگر دید وحدت یا کثرت است. که از بعد تکوین و دید وحدت وجود ابلیس سراسر خیر و رحمت است و از بعد تشریع یا دید کثرت به عنوان موجودی شرور که عامل انواع فسق ها و فجور می شود محسوب می شود و عمده بررسی های ملاصدرا و علامه در باب این موضوع با جداسازی بین این مباحث می باشد.
رابطه نفس و بدن ازدیدگاه دوگانه انگارانه ابن سینا و دکارت و بررسی آراء تفسیری علامه طباطبایی
نویسنده:
سپیده سمیعی فرد؛ استاد راهنما: محمد کاظم علمی سولا
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
وجود نفس و مغایرت آن با بدن، ماهیت نفس و مادی یا مجرد بودن آن، نحوه حدوث و پیدایش آن همواره از چالشی‌ترین مباحث در آرای فلسفی و کلامی بوده است. با وجود تحقیقات فراوانی که در این بحث صورت گرفته، همچنان به عنوان یک موضوع پویا و ضروری تلقی می‌شود. در این پایان‌نامه ضمن بیان دیدگاه دوگانه‌انگارانه ابن‌سینا و دکارت به بیان نظریه علامه طباطبایی با توجه به مبانی تفسیری ایشان از قرآن حکیم پرداخته شده است و با توجه به روش تحقیق در این پایان‌نامه که به صورت تطبیقی است ابتدا به بیان نظریات آن‌ها در مورد نفس پرداخته شده که به صورت خلاصه می‌شود چنین بیان داشت که ابن‌سینا نفس را کمال نخستین برای جسم طبیعی آلی و آن را جوهری مجرد و بسط و دارای حرکت عرضی می‌داند و دکارت معتقد است نفس جوهر ذاتا مجرد از ماده، بسیط و تجزیه ناپذیر است که صفت مقوم آن اندیشیدن است و توقف فکر، ‌یعنی توقف هستی نفس و علامه طبابایی نفس را جوهری بسیط، مجرد از ماده در مقام ذات ولی در مقام فعل متعلق به آن می‌داند در آخر به تطبیق بین نظریات این سه فیلسوف پرداخته شده که با وجود شباهت و قرابت بین آن‌ها تفاوت اساسی که می‌توان به آن اشاره نمود آن است که ابن سینا و دکارت قائل به واسطه بین ارتباط نفس و بدن هستند و علامه طباطبایی با توجه به حرکت جوهری قائل به سیر نفس در قوس نزول بوده تا به این مرحله از جسمانیت حلول نموده است و دیگر آن‌که علامه طباطبایی معتقد به قدم نفس بوده در حالی که آن دو فیلسوف دیگر چنین اعتقادی را ندارند.
بررسی تطبیقی گرایش‌های اجتماعی علامه طباطبایی و ابن عاشور
نویسنده:
آلاء شهرستانی؛ استاد راهنما: زهره اخوان قدم
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیدهدر دوران معاصر تحولات گسترده ای در عرصه سیاسی، اجتماعی و عقیدتی در جوامع مسلمان رخ داده،که گرایش اجتماعی در تفاسیر قرآن کریم یکی از آثار این تحولات است. این نوع گرایش، مفسر را وا می‌دارد تا واقعیت را نه به طور خنثی، بلکه به صورت فعالانه مورد کاوش قرار دهد و مهمترین ویژگی آن، کاربردی کردن آموزه‌های قرآن کریم در اجتماع و ارتقای این تعالیم از فردگرایی به جمع اندیشی و تحلیل مسیرکمال و سرنوشت جامعه مسلمان است. این پژوهش که با روش تحلیلی توصیفی و با نگاه تطبیقی انجام شده، کوشیده است تا با مطالعه مباحث اجتماعی در دو تفسیر المیزان و التحریر و التنویر و بررسی گرایش اجتماعی دو مفسر معاصر عالم تشیع و تسنن؛ علامه سید محمد حسین طباطبایی و محمد الطاهر ابن عاشور، زمینه پاسخ گویی به نیازها و پرسش‌های جامعه را فراهم آورد. در این نوشتار محور های اساسی جامعه از جمله اقتصاد، سیاست، حقوق و اخلاق از نگاه دو مفسر مورد بررسی قرار گرفت و شرایط تحقق هر یک از این محور ها در جامعه و اشتراکات و افتراقات رویکرد اجتماعی دو مفسر روشن شد. یافته‌ها نشان داد در حوزه اقتصاد هرچند دو مفسر قوام جامعه را در اقتصاد می دانند اما شرح و بسط مباحث و پرداختن به نتایج اجرایی ساختار های مثبت و منفی موثر بر جامعه در المیزان جلوه ی بیشتری دارد. در زمینه سیاست و حقوق به دلیل تفاوت در مذهب، اختلافاتی وجود دارد که در امر حکومت، امامت، شورا و ازدواج موقت نمود بیشتری پیدا کرده است. در مباحث اخلاقی هر دو مفسر به وجود پیوندی میان اخلاق و جامعه معتقدند اما تحلیل بحث‌های اجتماعی و کمیت و کیفیت پرداختن به اوضاع اجتماعی و نیازهای عصر در تفسیر المیزان شاخصتر از تفسیر التحریر و التنویر بوده است.
تحلیل روش علامه‌ طباطبایی در تفسیر آیات ولایت
نویسنده:
اکرم بایرامعلی؛ استاد راهنما: علیرضا فخّاری؛ استاد مشاور: محمد حسین بیات
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
بنا به تقسیم بندی های ارایه شده در مطالعات روش شناسی تفسیر قرآن، تفسیر قرآن به قرآن به عنوان یکی از روش‌های تفسیری معرفی شده است. در میان تفاسیری که به این نام اشتهار یافته‌اند، "المیزان فی تفسیر قرآن" یکی از مهم‌ترین تفاسیر دوره معاصر است. علامه طباطبایی در مقدمه المیزان، این روش را روش اصلی ائمه (ع) بیان و ادّعا کرده که به روش ایشان تمسّک جسته است. از سوی دیگر، وی دخالت دادن پیش‌فرض‌ها و معلومات علمی در تفسیر را صحیح نمی‌داند. با این حال، نوع مواجهه ایشان به عنوان مفسّر شیعی با آیات ناظر به باورهای شیعی که به نظر می‌رسد بیشترین استفاده از روایات ائمه (ع) در تفسیر این آیات باشد، درخور اهمیت است. پژوهش حاضر با روش تحلیلی و توصیفی ضمن بررسی و شناخت عملکرد ایشان در تفسیر این دست از آیات، سعی در کشف میزان پای‌بندی ایشان به ادّعاهایش دارد و از میان آیات قرآن، به عنوان نمونه، بخشی از آیات ولایت را که در ارتباط با بحث امامت است، مورد بررسی قرار می‌دهد. از بررسی روش علامه در این آیات چنین بدست می آید که ایشان در مواردی، از روایات به خصوص روایات شأن نزول برای تفسیر کمک گرفته است. این امر می تواند نشان از آن داشته باشد که آنچه در مقدمه ادعا شده است در همه آیات قابل تسری نیست. با این حال، به طور عمده تفسیر وی قرآن به قرآن است، یعنی هم در تفسیر ظاهر آیات و هم در گزینش روایات شأن نزول، اصل و مبنا را قرآن قرار داده است. ظاهر آیات را با تعمّق و تدبّر در آن‌ها تفسیر کرده و بدون تعصب مذهبی و پیش فرض‌های ذهنی، روایات موافق (یا غیر مخالف) با این تفسیر را برای تأیید تفسیر خود ‌آورده است. فهم روش علامه در تفسیر این آیات، می‌تواند برای اخذ الگوی روش‌شناختی ایشان کمک‌کننده باشد.
بررسی تطبیقی معنای زندگی از منظر علامه طباطبایی و والتر ترنس استیس
نویسنده:
محدثه مولوی؛ استاد راهنما: ابوالحسن غفاری؛ استاد مشاور: عسکری سلیمانی امیری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
«زندگی» معانی گوناگون دارد، مهم‌ترین آن، دو معنای: بیولوژیکی، یعنی زیستن و زنده بودن؛ و دیگری، معنای اصطلاحی و فلسفی، یعنی حیات معنوی است. «معنا» نیز ‌سه کاربرد دارد که از این میان «هدفداری» مدِّ نظر این نوشتار است. در دیدگاه علامه طباطبایی، نظام خلقت و به تبع آن معناداری زندگی انسان هدفمند بوده و غایت آن تقرب به خداوند متعال است. از نظر علامه معنای زندگی آدمی تنها در پیگیری هدف خدا از خلقت انسان و پیمودن مسیر خاصی که هماهنگ با کل نظام وجود است، قابل قبول است، وگرنه هیچ هدف دیگری یارای معنابخشی را ندارد و غایت مطلوب وصول به «حیات طیبه» است، که سعادت و قرب الی الله را باخود به همراه دارد. دیدگاه استیس دراین‌باره، بر بی‌هدفی جهان و در نتیجه نفی معنویت از نظام خلقت و زندگی انسان استوار است. او معتقد است که زندگی واقعاً معنا ندارد و در عین حال خود انسان باید وارد پروژه‌ی معناسازی شود. این پروژه‌ توسط علم نوین صورت می‌گیرد و بوسیله‌ی آن مشکل بی‌معنایی زندگی انسان راه‌حلِّ خود را می‌یابد. در مقایسه‌ی این دو دیدگاه می‌توان گفت؛ مفهوم «معنا» از نظر هردو دیدگاه به معنای «هدف» است؛ با این تفاوت که استیس وجود خدا را عقلاً منتفی می‌داند، درنتیجه جهان و زندگی از هدف الهی تهی می‌گردد، اما علامه معناداری زندگی را امری بدیهی می‌داند، که در گرو پیمودن هدفی که خدا برای انسان معین کرده، محقق می‌گردد. از نظر هر دو اخلاق با معنای زندگی ارتباط وثیقی دارد، با این فرق که استیس اخلاق را نسبی و علامه آن را مطلق می-داند؛ لذا هدف از اخلاق از نظر استیس رسیدن به خوشبختی و رفاه مادی است، درحالی‌که از نظر علامه قرب الی الله، هدف اصلی و مطلوب نهایی است.
عالم ذر و عالم امر از دیدگاه فخررازی و علامه طباطبایی
نویسنده:
صدیقه خدادوست؛ استاد راهنما: عبدالله نصری؛ استاد مشاور: محسن حبیبی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
فخر رازی در تفسیر کبیرِ خود، با تعبیری نو از معنای «خلق» و «امر» تاثیر شگرفی بر مفسّرین پس از خود گذاشته است. وی خلق را به معنای آفرینش امور جسمانی و امر را به معنای آفرینش موجودات مجرّد دانسته است و با استفاده از همین تعبیر بر تجرّد روح استدلال آورده است. علّامه طباطبائی در تفسیر المیزان در ابتدا «امر» را به معنای ایجاد روابط و آثار بین موجودات دانسته است، اما در ادامه تفسیر خود به نظر فخر رازی نزدیک شده و امر را آفرینش امور بی‌تدریج و خلق را آفرینش امور تدریج‌بردار دانسته است. باوجودِ تفسیر بدیع فخر رازی در باب عالَم امر، این تفسیر هیچ تاثیری بر نظر وی در باب عالَم ذرّ و تفسیر آیه میثاق نگذاشته است و وی همانند بسیاری از محدّثین و متکلّمین همان نظریّه ابدان ذرّی را برگزیده است. اما علامه بر اساس اصل واقعیت و بیان تفاوت عالم امر با عالم خلق بر این باور است که برای هر موجودی در عین وحدت، دو وجهه وجودی است. وجهه‌ای ملکی و دنیوی که از قوه به فعل و از عدم به وجود می‌آید، و وجهه‌ای ملکوتی که رو به سوی خدا دارند. این دو وجهه، گرچه دو وجه یک واقعیت هستند ولی احکام آنها متفاوت است.
  • تعداد رکورد ها : 4563