جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4570
تأثیر مبانی فلسفی ملاصدرا و علامه طباطبایی بر رویکرد آنها در شرح روایات توحیدی
نویسنده:
هادی ابراهیمی؛ استاد راهنما: عبدالله نصری؛ استاد مشاور: غلامرضا ذکیانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
ادراک و حرکت انسان به وسیلۀ فهم عقلانی حاصل می‌شود. در مواجۀ عقل و گزاره‌های دینی، از یک سو گزاره‌های دینی افقهایی نو و برتر مقابل عقل می‌گشاید و موجب شکوفایی بیشتر عقل است؛ و از سوی دیگر استفاده از سلاح عقل و حکمت نیز ژرفای عمیق‌تری از گزاره‌های دینی را نمایان می‌کند و تعالی انسان در علم و عمل در گرو این دو بال عقل و نقل است. در این تحقیق تأثیر فلسفه بر درکِ نوعی از گزاره‌ی دینی به نام «روایت» در حیطۀ موضوع «توحید» مد نظر است که با مطالعه در آثار دو حکیم معتقد به دین و گزاره‌ی دینی، صدرالمتآلهین و علامه طباطبایی، رویکرد فلسفی آنها در شرح روایات توحیدی، میزان صراحت هریک از آنها در به کارگیری فلسفه و ادبیات فلسفی مورد واکاوی قرار می‌گیرد. در این تحقیق ابتدا مبانی فلسفی هریک از این دو فیلسوف و احیاناً تفاوت آنها با یکدیگر بیان می‌شود؛ پس از آن با بررسی گزیده‌ای از شروح روایی آنها در دو فصل جداگانه، مسائل توحیدی و متناسب با آنها مبانی به کار رفته در توضیح و اثبات هریک از این مسائل مشخص شده و در نهایت با بررسی قرابت لفظی یا معنوی این مبانی با عناوین فلسفی یا متون فلسفی هریک از این دو فیلسوف، نسبت شروح روایی هریک از آنها با مبانی فلسفی‌شان و به عبارت دیگر رویکرد فلسفی آنها در شرح این روایات، روشن می‌شود. البته تفاوت ادبیات فلسفی آنها و نیز تفاوت نوع منابع مورد استفاده برای استخراج شروح روایی هریک، قضاوت و نتیجه‌گیری را تحت الشعاع قرار می‌دهد.
نقش ارتباط آیات سوره‌ها در شکل‌گیری اهداف و مقاصد آن از دیدگاه علامه طباطبایی
نویسنده:
زهرا محسن پور سهی؛ استاد راهنما: عبدالهادی فقهی زاده؛ استاد مشاور: عیسی متقی زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
عدم توجه به ارتباط میان اجزای کلام گوینده ما را در بازیابی مقصود سخن او ناکام می سازد. فهم کلام خداوند نیز به مانند سایر محاورات،از نگرش مجموعی به تمامی اجزای تشکیل دهنده سخن حاصل می شود.عده ای از دانشمندان علوم قرآنی،در خصوص تناسب آیات وارتباط میان آنها سخن گفته اند وبخش هایی از کتب خود را به واگویی تناسب موجود میان سور اختصاص داده اند که بیشتر ناظر به تناسب پایان یک سوره با ابتدای سوره بعدی یا تناسب میان موضوعات مطرح در سور ومواردی از این قبیل است.در این میان علامه طباطبایی وتفسیر اواز جایگاه ممتازی برخوردار است.زیرا ایشان با فرض حجیّت الفاظ قرآن وتبادر معنای سخن به ذهن مخاطب از طریق همین الفاظ، به تفسیری ارتباط گونه پرداخته است.علامه با تکیه بر اعتقاد به تشخّص هر سوره وبا استمداد از مسیری که پیوند آیات از ابتدا تا انتهای هر سوره ترسیم می کند،توانسته به هدف هر سوره دسترسی پیدا کند.رسیدن به اغراض در تفسیر او طّی فرایندی چهار مرحله ای انجام می شود؛مرحله اول برقراری ارتباط میان اجزای هر آیه که با کمک از ارتباطات نحوی از قبیل فای تفریع،استثناءو...صورت می گیرد. مرحله دوم برقراری ارتباط میان دو آیه مجاور است.در مرحله سوم بر اساس ساختارهای هماهنگ قسم وجواب قسم یا شرط وجواب شرط وگاه بر اساس موضوع ومحتوای یکسان وگاه با کمک از اصول سخنوری،ارتباط میان گروه های آیات را بازگو می کندودر پایان نیز، برآیند موضوعات میان گروه های آیات،شکل دهنده غرض سوره است.در این بین برخلاف عقیده محکم علامه به برقراری ارتباط میان آیات،شاهد بروز نظریه ای از ایشان مبنی بر انحصار تحقّق سیاق واحد،در میان آیات یکپارچه در نزول هستیم.یعنی ایشان سیاق لازم برای پیوندوارتباط میان آیات را،در آیاتی که دفعتا نازل شده اند میسّر می داندوسعی برای پیوند دادن آیات متفرق در نزول را تلاشی بیهوده قلمداد می کند.زیرا اگر آنها با یکدیگر پیوند داشتند،یکجا نازل می شدند.این نظریه از سوی علامه به این جهت از اهمیّت برخوردار است که آیات متفرق درنزول به دلیل عدم تحقق سیاق نمی توانند غرض واحدی را تحقق بخشند واز این روست که ایشان سوره بقره را به علت طیف نزول 23سال آن،فاقد غرض واحد می داند.
بررسی فضیلت و رذیلت اخلاقی از دیدگاه علامه طباطبایی
نویسنده:
سودابه ندامتی؛ استاد راهنما: ابراهیم نوری؛ استاد مشاور: قدسیه اکبری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اخلاق یکی از مهم‌ترین گفتمان‌های مشترک ادیان و اقوام گوناگون است که آگاهی از وجود یا عدم وجود شناخت معیار مشترک میان آنها اهمیت ویژه‌ای دارد، دانشمندان علم اخلاق و اندیشمندان و فیلسوفان در اهمیت و اولویت علم اخلاق و موضوع آن دیدگاه‌های گوناگونی ارائه نموده‌اند، بیشتر آنها موضوع آن را نفس انسانی دانسته که صفات نفسانی خوب و بد و اعمال و رفتار اختیاری متناسب با آن را معرفی می‌کند و شیوه-ی تحصیل صفات نفسانی خوب و انجام عمل پسندیده و دوری از صفات بد و ناپسند را نشان می‌دهد. مسئله معیار و ملاک فضیلت و رذیلت اخلاقی در حوزه‌ی فلسفه اخلاق مطرح است، علامه طباطبائی به عنوان یک متفکر و فیلسوف و مفسر قرآن کریم، کتاب یا مقاله مستقلی در این زمینه ندارد ولی با تأمل در نوشته های او می‌توان تا حدودی به دیدگاه وی دست یافت. ملاک فضیلت و ردیلت در هر مکتب تابع مبانی فکری آن است، علامه براساس نظام فکری خود که مبتنی بر آموزه‌های دینی و عقلی است، بر آن است که معیار فضیلت اخلاقی تطابق با فطرت انسان و عدم ناسازگاری با آن است، هر آنچه کمال است انسان فطرتاً میل به آن دارد و تا بی نهایت خواستار آن است تا به مطلوب نهایی خویش یعنی سرچشمه هستی (خداوند) برسد. وی با استناد با آیات و روایات چنین مطلوبی را ایده آل انسان می‌داند. نقطه مقابل فضیلت، رذیلت است و ملاک آن دوری نفس از کمال مطلوب است، از این رو تمام صفاتی که منافی کمال نفس است زذیلت شمرده می‌شود. از دیدگاه ایشان فضایل، ملکات نفسانی هستند، به دنبال تمرین و تکرار و مداومت و مراقبت بر انجام افعال ارزشمند در سایه پای‌بندی به احکام شرعی و عقلی در نفس پدید می‌آید. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب فضایل و رذایل اخلاقی می پردازد و به این مطلوب نفس و راه دستیابی به آن پیروی از حکم شرع و عقل می‌باشد و هر آنچه انسان را از مقام مذکور دور نماید رذیلت بوده و مصادیق آن از راه شرع و عقل قابل شناسایی است.
ادراک کلیات در فلسفه ملاصدرا و علامه طباطبایی
نویسنده:
رقیه فرخی؛ استاد راهنما: اعلاء تورانی؛ استاد مشاور: مهناز امیرخانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
مبحث ادراک کلیات همواره مورد توجه فیلسوفان بوده است. نظریه مطرح تا قبل از جناب صدرا، نظریه تجرید بود؛ اما این نظریه با دیدگاه های فلسفی ملاصدرا تعارضات اساسی داشت؛ چراکه او علم و درنتیجه تمام صور ادراکی را مجرد می دانست و در پرتو نظریه حرکت جوهری و اتحاد عاقل و معقول، معتقد به تکامل نفس در طی فرآیند ادراک بود، دیدگاه هایی که علامه طباطبایی نیز به آن ها قائلند. باید توجه داشت که ملاصدرا درباره چگونگی این ادراک، نظریات متفاوتی ارائه کرده است؛ گاهی از اتحاد با مثل سخن می گوید و گاهی از اتحاد با عقل فعال، گاهی نیز معتقد است که نفس، فانی در ذات حق شده و به ادراک حقیقی کلیات نائل می شود؛ در وجه جمع این نظریات (همانگونه که خودش گفته) می توان گفت که دو رویکرد اول را مقدمه ای برای رویکرد سوم می دانسته است. اما علامه طباطبایی اتحاد با مثل را برنمی تابد و ادراک کلیات را فقط در اثر اتحاد نفس با عقل فعال می داند. در این پژوهش سعی شده تا با بررسی دیدگاه های ملاصدرا و علامه طباطبایی در باب ادراک کلیات، موضع دقیق هریک و چگونگی استکمال نفس در پرتو این ادراک، تبیین شود.
بررسی تطبیقی تناسب آیات و سور از دیدگاه علامه طباطبایی و بقاعی
نویسنده:
زینب فرید
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
هدف از این مجموعه بررسی تطبیقی علم تناسب از دیدگاه علامه طباطبایی وبقاعی از مفسران قرن نهم است ؛با توجه به اینکه بقاعی یکی از طرفداران سر سخت این علم است اما بررسی شایان توجهی در صحت ادعاهای مطرح شده از جانب ایشان انجام نشده است .وهمچنین در باره تفسیر گرانقدر علامه طباطبایی نیز،اثری که بطور مستقل و همه جانبه به بیان تناسبات مطرح شده از نظر ایشان بپردازد وجود ندارد.لذا مناسب دیدم که به بررسی تناسب از دیدگاه این دو مفسر بپردازم.تناسب مبناهای مختلفی از نظر این دو مفسر دارد؛از نظر بقاعی تناسب تنها بر مبنای توقیفیت نظم قرآن و از نظر علامه مهمترین دلیل تناسب وحدت سیاق می باشد.لذا در بررسی تطبیقی نظر این دو مفسر،به این نکته اهمیت داده شده است.زیرا هر کدام از این مبانی ،در نحوه ی پرداختن به علم تناسب تاثیر گذار است؛با توجه به مبنای بقاعی ،وی قائل به کلیه ی تناسباتی که ار تباط مستقیم با توقیفیت نظم دارند می باشد که شامل تناسب الفاظ و جملات درون آیه ها و تناسب همه ی آیات مجاور وهمه ی سوره های مجاور می باشد.ولی با عنایت به مبنای علامه ،وی بجز مواردی که دلیل قطعی روایی مبنی بر یکجا نازل شدن آیه ها وجود داشته باشد،تنها تناسباتی که بر مبنای وحدت سیاق باشند می پذیرد که فقط در حیطه ی آیات مطرح می شود وشامل تناسب سور نمی باشد.چون اساس توقیفیت نظم قرآن به زمان جمع قرآن ارتباط مستقیم دارد لذا مباحث لازم از جمع قرآن را مطرح نموده تا در بررسی تطبیقی نظر این دو مفسر،دلیل تفاوتهای موجود در انواع تناسبات مطرح شده از جانب آنان،بخوبی در ذهن خواننده نقش ببندد.
بررسی خلق از عدم از دیدگاه علامه طباطبایی
نویسنده:
خورشید طاهری اطاقسرا؛ استاد راهنما: رمضان مهدوی آزادبنی؛ استاد مشاور: محمود دیانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بحث در باره آفرینش و چگونگی آن موضع ارائه دیدگاه های مختلف در فلسفه و کلام اسلامی است. یکی از دیدگاه ها نظریه خلق از عدم است پیروان بیشتری در میان متکلمین دارد. تفسیرها و تببیین های متعدد که در خصوص نظریه خلق از عدم ارائه شده کاملا دینی است. این تفسیرها در حادثه آفرینش برای اراده الهی و قدرت عظیم خداوند را بر همه موجودات تاکید می کند. علامه طباطبایی در تعریف خلقت می گوید: خلقت به حسب لغت به معنای سنجش و اندازه گیری چیزی است برای اینکه چیز دیگری از آن بسازد، و در عرف دین در معنای ایجاد و ابداع بدون الگو استعمال می شود. خلق ایجاد چیزی است که در خلقت آن تقدیر و تالیف بکار رفته است حال چه نحو لقاح چیزی به چیزی دیگر باشد. مانند تفکیک اجزا نطفه به یکدیگر و یا ادغام نطفه. خلقت یک نوع فیض از جانب خداوند است برای بوجود آمدن چیزی که وجو+د ندارد و نیستی را هستی دادن است. یعنی خداوند آنچه را امکان خلق شدن و پدید آمدن دارد، می آفریند و خلق می کند.و اما معنای عدم: اگر بخواهیم معنای عدم را بفهمیم ابتدا لازم است به معنای وجود پی ببریم، چرا که معنای عدم بدون معنای وجود قابل فهم نیست، زیرا عدم و وجود از مفاهیم متضایف هستند که بدون یکی دیگری فهمیده نمی شود، مثل بالا و پایین. عدم نقیض و نقطه مقابل وجود است و از آنجا که وجود به معنای هستی و بودن می باشد نتیجه می گیریم که عدم به معنی نیستی و نابودی است. عدم بطلان محض است و اصلا چیزی نیست و اینکه ما درباره عدم های مختلف بحث می کنیم نوعی از مجازگویی است. آفرینش در حوزه افعال الهی مورد بحث قرار می گیرد. فاعل و فاعلیت الهی یکی از مباحث مهم فیلسوفان و متکلمین در حوزه صفات خداوند باشد. اما قبل از پرداختن بحث نظریه خلق از عدم جا دارد مسأله فاعلیت خداوند و نحوه آن مورد بررسی قرار گیرد - گروهی از فیلسوفان مسلمان نظریه حدوث را در بحث کثرت و توجیه آن مورد بررسی قرار می دهند. از این نظریه جا دارد مسأله کثرت و چگونگی ظهور آن به عنوان یک بحث مبنایی نظری مورد توجه قرار گیرد.
تحلیل و مقایسه‌ی دیدگاه علامه‌ طباطبایی با سایر مفسران پیرامون مسأله‌ی تأویل و ارتباط آن با آیات متشابه
نویسنده:
علی شریفی؛ استاد راهنما: عباس مصلایی‌ پور؛ استاد راهنما: زهره اخوان مقدم
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پس از آشنایی با معانی متفاوتِ تأویل و آیات متشابه در نگاه بسیاری از مفسران متقدم و متأخر(شیعه و سنی) و همچنین برخی از علمای قرآنی، آگاه شدیم که این معانی دارای درجاتِ متفاوتی از ضعف و اعتبار هستند. برخی از تعاریفِ تأویل ارتباطی به آیات محکم و متشابه نداشته (تأویل= تفسیر)، برخی نیز تنها آیات متشابه را دارای تأویل می‌دانند، و علمایی همچون علامه طباطبایی نیز تمام قرآن از محکم و متشابه را تحت تأویل دانسته و معتقد به تأویل کتاب می‌با‌شد؛ به گونه‌ای که می‌فرماید تمام مضامین و معارف قرآن، به حقیقتی مستند است که آن حقیقت همان تأویل می‌باشد. علت و مبنای تفاوت دیدگاهِ علامه طباطبایی با دیگر مفسران، اختلاف در روش تفسیری و دیدگاه‌های قرآن شناختی ایشان با دیگران است. علامه تأویل را بر اساس روش تفسیر قرآن به قرآن و استفاده از دیگر کاربردهای آن در قرآن کریم و بر اساس اصول تفسیری که در مقدمه تفسیر المیزان آمده، بیان نموده است. جمع بندی نهایی این پایان‌ نامه نیز که عبارت از جمع بین دو دیدگاه تأویل کتاب و تأویل متشابه می‌باشد، بر مبنای سخنان آیت الله جوادی آملی صورت گرفته است.
بررسی تطبیقی رابطه علم و ادراک با تجرد از دیدگاه صدرالمتألهین و علامه طباطبایی (ره)
نویسنده:
آرزو زاهدی؛ استاد راهنما: مرتضی عرفانی؛ استاد مشاور: علی‌ اکبر نصیری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
مسئله علم و ادراک از مسائل بسیار مهم وپیچیده فلسفی است. ادراک در لغت به معنای وصول و رسیدن است و در اصطلاح به حضور مجردی نزد مجرد دیگر تعریف شده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه علم و ادراک با تجرد از نظر صدرالمتآلهین و علامه طباطبایی است. روش پژوهش ، توصیفی و تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات، منابع کتابخانه‌ای می‌باشد.مهمترین پرسش هایی که در این پژوهش در پی پاسخ آنها هستیم به قرار ذیل است: آیا مدرَک و مدرِک واقع شدن موجودات مادی با توجه به تعریف و توضیح ملاصدرا و علامه طباطبایی(ره) از علم در آثار فلسفی و کلامی ایشان قابل تبیین است؟ آیا دلایل این دو یزرگوار در این باب قابل قبول می-باشد؟ملاصدرا و علامه طباطبایی از یک سو علم را عبارت از حضور صورت شئ نزد عالِم می‌دانند و موجود مادی را از آن رو که هر جزئش از جزء دیگر آن غایب است نه مدرِک می‌شمارند نه مدرک بالذات و از سوی دیگر و به ویژه بر اساس آیات قرآن کریم معتقدند تمام موجودات حتی موجودات مادی تسبیح گوی خداوندند و این بر وجود علم و ادراک در آنها حکایت دارد.از آنجا که دیدگاه ملاصدرا درباره ادراک مبتنی بر نظریه مُثُل افلاطونی است و وی صریحا موجود مادی را مجهول بالذات معرفی می‌کند، راه حلی برای رفع این تعارض در حکمت متعالیه ملاصدرا به نظر نمی‌رسد.اما از آن رو که علامه طباطبایی منکر نظریه مثل افلاطونی است و صور ادراکی انسان را مشتمل بر کمالات موجودات مادی می‌داند، علم به موجودات مادی در فلسفه ایشان قابل تبیین به نظر می‌رسد اما بهره‌مندی موجودات مادی از علم و ادراک با تعریف ایشان از علم سازگاری ندارد.به نظر نگارنده اگر چه در دیدگاه مرحوم علامه پیشرفتی ملاحظه می‌شود امّا تعارض میان تعریف علم و بهره-مندی موجودات مادی از علم به صورت کامل حل نشده است و برای حل این تعارض یا باید در تعریف علم تجدید نظر کرد و یا برای موجودات مادّی نحوه‌ای از تجرد قائل شد.
مقایسه اعتباریات اخلاقی علامه طباطبایی و قراردادگرایی رالز
نویسنده:
امین میرحسینی؛ استاد راهنما: علی‌ اکبر عبدل آبادی؛ استاد مشاور: میثم سفید خوش
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
چکیده رساله: نظریه اعتباریات علامه طباطبایی، نظریه ای در تبیین سازوکار آن دسته از ادراکات آدمی است که ما بازایی در خارج نداشته و مجعول قوای فعاله انسان اند. دسته ای از این ادراکات، ادراکات حسن و قبح یا خوبی وبدی هستند. اعتباری دانستن حسن و قبح این فرضیه را به ذهن نگارنده متبادر کرده که نظریه اعتباریات در بنیان نظریه ای قراردادگرا است. در این پژوهش کوشیده ایم نظریه اعتباریات را با یکی از نظریه های اخلاقی قرار دادگرای معاصر، یعنی نظریه عدالت به مثابه انصاف جان رالز مورد مقایسه قرار دهیم، نکات مشترک این دو نظریه را مشخص کنیم و به سبب این مقایسه به درک بهتری از نظریه اعتباریات و قراردادگرایانه بودن یا نبودن آن دست یابیم. در این پژوهش با روشی تحلیلی پیشفرض ها، استدلالات و لوازم دو نظریه مذکور را مورد بررسی قرار داده ایم. مدعای ما این است که در هر سه بخش مذکور موارد مشترکی در نظریه اعتباریات علامه طباطبایی و نظریه عدالت رالز وجود دارد. موارد مشترکی که به نحو موجهی از فرضیه پژوهش پشتیبانی می کند.
نقدهای علامه طباطبایی بر کتاب مقدس
نویسنده:
حمیده محمود آبادی؛ استاد راهنما: بی بی رضی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسیحیان از همان دوره‌های اولیه که مجموعه‌ی قانونی کتاب مقدس شکل گرفت تا سده های بعد این کتاب را بدون اشتباه می پنداشتند؛ اما در سده های اخیر کتاب مقدس زیر ذره بین نقادان قرار گرفت که یکی از نتایج حاصل از مباحث مدرن در این باب انتساب خطاهای پر شمار به کتاب مقدس مسیحیان بود که حجیت آن را تحت الشعاع قرار می داد. مسلمانان نیز تا حدودی با کتاب مقدس آشنایی داشته اند و به نقد آن پرداخته اند . علامه طباطبایی از جمله اندیشورانی است که در تفسیر گرانسنگ المیزان به این مهم توجه داشته است. این پژوهش به بررسی نقدهای علامه طباطبایی برکتاب مقدس پرداخته است. علامه طباطبایی اتصال سند تورات و اناجیل را مخدوش می داند وی معتقد است آیات قرآن به تحریف لفظی و معنوی کتاب مقدس گواهی می دهد. علامه با تکیه بر آیات کتاب مقدس آموزه های اساسی مسیحیت همچون تثلیث و فدیه را به چالش می‌کشد وی هم چنین این آموزه ها را با آیات قرآن در تضاد می‌داند.
  • تعداد رکورد ها : 4570