جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4259
بررسی مبانی فلسفی اصالت فرد یا اجتماع از منظر ملاصدرا و علامه طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: محمد رضا متین فر استاد راهنما: محمد بید هندی استاد مشاور: سید مهدی امامی جمعه
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
یکی از مسائل بسیار مهم و تأثیرگذار در علوم انسانی به‌ویژه علوم اجتماعی، روانشناسی و فلسفه تاریخ، بحث از چگونه ترکیب شدن افراد و تشکیل اجتماع است که آیا ترکیب افراد در اجتماع از نوع ترکیب حقیقی است یعنی این افراد در ترکیب و تشکیل اجتماع هویت خود را حفظ نکرده و یک هویت جدید که اجتماع است را به وجود آورده است و آنچه حقیقت دارد اجتماع خواهد بود و فرد در اجتماع وجودی اعتباری و انتزاعی خواهد داشت یا اینکه ترکیب افراد از نوع ترکیب اعتباری خواهد بود به این معنا که تک‌تک افراد در اجتماع هویت مستقل خود را حفظ کرده و آنچه حقیقت دارد و وجود به آن تعلق گرفته است افراد در اجتماع است و اجتماع اعتباری و انتزاعی خواهد بود این بحث یکی از مباحث بسیار مهم و تأثیرگذار بر علوم مختلف خواهد بود. مطلبی که کمتر به ان توجه شده این است که بحث از اصالت فرد یا اجتماع صرفا در صلاحیت فلسفه است و نه علومی همچون جامعه‌شناسی زیرا اولاً هیچ علمی متکفل اثبات موضوع خود نیست و هر علمی وجود موضوع خود را مسلم می‌انگارد و به بحث در باب احوال آن می‌پردازد ثانیاً مفاهیمی که در این بحث به کار می‌آید مانند وجود، وحدت، ترکیب، اتحاد و اصالت همگی مفاهیم فلسفی است و نه جامعه‌شناختی؛ بنابراین هرکس که راجع به اصالت فرد یا اجتماع تحقیق یا اظهار نظر کند در واقع به قلمرو فلسفه پای نهاده است (مصباح یزدی، 1390: 33) بحث اصالت جامعه یا فرد یا هردو از موضوعات بسیار مهم و تأثیرگذاری است که در طول تاریخ ذهن بسیاری از فیلسوفان و جامعه شناسان را به خود مشغول کرده است این بحث آن‌گونه که مورد اعتنای برخی فیلسوفان بوده، مورد نظر جامعه شناسان قرار نگرفته، زیرا بحث اصالت فرد و اجتماع بیش از آنکه صبغه ی اجتماعی و جامعه‌شناختی داشته باشد، در حیطه موضوعات فلسفی است. از همین رو گفته شده است که این موضوع را نخستین بار خواجه‌نصیرالدین طوسی، از فلاسفه بزرگ قرن هفتم (672-597 ق) باز گفته است اما حقیقت این است که قبل از خواجه‌نصیرالدین در اثر شریف اخلاق ناصری، ابو نصر فارابی (339-260 ق) آن را مطرح ساخته است و پس از او، اخوان صفا در قرن چهارم و ابن خلدون، در سده هشتم، موضوع را تعقیب و در زمان معاصر اقبال لاهوری، علامه طباطبایی و دیگران آن را در آثار خویش بیان کرده‌اند (جوادی املی، 1389: 288-287). در خصوص مسئله مذکور سه رویکرد وجود دارد گروهی معتقد به اصالت فرد و گروهی دیگر به اصالت اجتماع و گروه سوم به اصالت هر دو قائل شده اند.گروه سوم معتقدند اصالت فرد در عین اصالت جامعه و اصالت جامعه در عین اصالت فرد می باشد. به نظر می‌رسد ملاصدرا بنیان‌گذار حکمت متعالیه بحثی مجزا و مخصوص به این امر در آثار خود ندارد بلکه می‌توان از مبانی فکری و فلسفی آن و مباحثی که غیرمستقیم مربوط به بحث ما می‌شود این طور فهمید که ایشان اصالت را از آن فرد می‌دانند نه اجتماع ایشان در اسفار به صراحت تاکید میکنند که وجود مساوق با وحدت است و عین ان است و کثیر از ان رو که کثیر است وجودی جز احاد ندارد به این معنا که مثلا مجموعه یک و دو، چیزی جز یک و دو نیست و این طور نیست که چیزی سومی هم به نام مجموعه متشکل از هر دو انها محقق باشد«عندنا لأن الوجود یساوق الوحده بل عینها و قد علمت أن الکثیر بما هو کثیر لیس له وجود إلا وجودات الآحاد فالمجموع من زید و عمرو لیس إلا اثنین و لا یتحقق منهما شیء ثالث فی الوجود إلا بمحض الاعتبار فإذن لأحد أن یقول إن جمیع الممکنات لیست لها عله أخری غیر علل الآحاد فعله مجموعها عباره عن مجموع علل أفرادها فلیست بخارجه عن ذواتها الممکنه»(ملاصدرا،30:1368) درباره علامه طباطبایی نظرات مختلف وجود دارد بعضی ایشان را اصالت فردی می دانند و بعضی اصالت جمعی و بعضی هم معتقدند نظرات ایشان در کتب مختلفشان تناقض امیز است. به عنوان مثال برخی معتقدند که علامه طباطبایی اصالت فرد و اجتماع را توامان قبول دارند«دیدگاه علامه درباره فرد و جامعه،اصالت توامان هر دوی انهاست:یعنی ایشان هم فرد را اصیل می داند و هم جامعه را. (فریدی،بهزاد وکیل ابادی،عبدالهی عابد ،285:1399) برخی معتقدند علامه اصالت فردی است و می گویند«می توان نتیجه گرفت که رای و باور علامه در مساله اصالت فرد و اجتماع بر اصالت فرد است و اجتماع تنها اعتباری است که توسط انسان برای پاسخ به نیاز ها و غرایزش شکل می گیرد هرچند می توان وجودی بالتبع و وابسته برای اجتماع در نظر گرفت که برگرفته از وجود عینی و خارجی افراد شکل دهنده ان اجتماع خواهد بود»(جلالوند، طاهری، سعیدی مهر،221:1398) برخی معتقدند اراء علامه طباطبایی متناقض است انها می گویند علامه در اصول فلسفه معتقد به اصالت فرد است ولی در المیزان معتقد به اصالت جامعه شده است« انچه در چکیده این مقاله در تنافی ارا مرحوم علامه طباطبایی در زمینه نحوه و نوع حیات جامعه ادعا شده بود صحت دارد.نوشته ایشان در اصول فلسفه و روش رئالیسم کاملا صریح و گویاست که اجتماع/جامعه در زمره اعتباریات عملی و ریشه گرفته از عواطف و احساسات و اراده و خواست انسان است»(تقی زاده داوری ،144:1398) انچه مشخص است در وهله اول ان است که نظری واحد در باره علامه وجود ندارد و نظرات به شدت مختلف و متناقض است و محققانی که در این زمینه کار کرده اند به نظری واحد نرسیده علت ان هم این است که عبارت علامه در کتب فلسفی و تفسیر قران خود به شدت انسان را به خطا می اندازد و به نظر با یکدیگر متعارض است. علامه طباطبایی در تفسیر المیزان ذیل آیه 200 سوره آل‌عمران و تفسیر آیات اجتماعی قرآن نظری برخلاف کتاب اصول فلسفه می‌دهند و به صراحت تأکید می‌کنند که اصالت با اجتماع است و از وجود انسانی و حتی اراده و اختیار جامعه سخن می‌گویند «به همین جهت قرآن کریم غیر از آنچه برای افراد هست وجودی و عمری و کتابی و حتی شعوری و فهمی و عملی و اطاعتی و معصیتی برای اجتماع قائل استـ»(طباطبایی،1385 :152) ایشان در جایی دیگر این‌گونه تصریح می‌کنند «و خلاصه اینکه لازمه آنچه در این باره اشاره کردیم این
تحلیل مقایسه‌ای ضرورت اخلاق در نظام آموزشی براساس دیدگاه علامه جعفری و علامه طباطبائی
نویسنده:
پدیدآور: مهتاب راک استاد راهنما: سلماز فرامرزی گروسی استاد مشاور: بهاره عزیزی‌نژاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هدف پژوهش حاضر تحلیل مقایسه‌ای ضرورت اخلاق در نظام آموزشی براساس دیدگاه علامه جعفری و علامه طباطبائی است. روش پژوهش تحلیلی و مقایسه ای است. یافته‌های سوال اول پژوهش نشان داد که اهداف تربیت اسلامی از دیدگاه علامه جعفری عبارتند از: هدف غایی، رسیدن به توحید در مرحله اعتقاد و عمل، اهداف وسطی نیز عبارتند از: اهداف اعتقادی، اخلاقی، اجتماعی. یافته‌های سوال دوم پژوهش نشان داد که ضرورت اخلاق در نظام آموزشی از منظر علامه طباطبائی عبارت است از: طبیعت اجتماعی انسان، وجود حقیقی و شخصیت واحد جامعه و هویت جمعی انسان. یافته‌های سوال سوم نشان داد که مقایسه دیدگاه علامه جعفری و علامه طباطبائی پیرامون ضرورت اخلاق در نظام آموزشی حائز دلالت‌هایی است که از منظر علامه جعفری عبارتند از: تعقّل و اندیشه ورزی در تربیت اخلاقی، توّجه به ارزشها و فرهنگ جامعه، خلاقیّت یابی و پرورش آن، نقش خود شناسی در تربیت اخلاقی. دلالت های تربیتی دیدگاه اخلاقی علامه طباطبائی در نظام آموزشی عبارتند از: سطح اولیه ـ مدرسه (به عنوان جامعه تربیتی کوچک)، سطح پیشرفته ـ کل جامعه (به عنوان جامعه تربیتی). نتایج نشان می دهد که طبق دیدگاه علامه جعفری و علامه طباطبائی، اخلاق و تربیت اخلاقی شا‌ه‌راه پیشگیری از آسـیب‌های روانـی اجتمـاعی و هـم چنـین، ریشـه تمامی اصلاحات اجتماعی و وسیله مبارزه با مفاسد و ناهنجاریهای جوامع است. بـه همـین دلیـل، ارتقای اخلاقمندی در جامعه از جمله آرمانهای بزرگ و دیرپای بشـری، و در طـول تـاریخ مـورد توجه مکاتب گوناگون بشری و الهی بوده است.
بررسی عقلی- فلسفی شکر و تأثیر آن بر کمال انسان از دیدگاه علامه طباطبایی
نویسنده:
پدید اور : فاطمه استیری استاد راهنما: اعظم ایرجی‌نیا استاد مشاور: علیرضا کهنسال
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نظام احسن هستی که صنع پروردگار حکیم است، بر پایه ی سنن، قوانین و روابط ویژه‌ی علت و معلولی بنا شده‌است و به حکم حرکت جوهری، هر جزئی از جهان رو به سوی کمال دارد و در این مسیر، با ابزار و هدایت تکوینی الهی، طی طریق می‌کند. در این سیر تکاملی، بنابر قاعده‌ی تشکیک در وجود و مساوقت وجود با کمالات آن، هر موجودی که به واسطه‌ی صفات و آثار وجودی‌اش، به خداوند- که خیر و کمال مطلق و منشاء تمام خیرات می‌باشد- نزدیک‌تر باشد، به همان نسبت کامل‌تر و الگویی برای مراتب پایین تر از خود می باشد. انسانی که با فضل خدا از نعمت وجود برخوردار شده و فطرت و عقلی به او عطا شده تا به وسیله‌ی آن، طریق هدایت و کمال را بشناسد و در آن قدم بردارد، ضرورتا درمی‌یابد که باید قدر این نعمت‌های بزرگ را بداند و در جست و جوی آنچه سبب تقویت این قوا و هموار شدن مسیرش در سیر تکامل می‌شود، برآید تا شکر آن‌ها را به جا آورد. این پژوهش در صدد آن است با تبیین معنا، مراتب و انواع شکر و نقش آن در کمال انسان و بررسی آن بر اساس مبانی فلسفی حکمت متعالیه، از دیدگاه علامه طباطبایی بپردازد. و در یافتن پاسخ به پرسش‌هایی از قبیل موارد زیر، قدم بردارد.پرسش‌هایی چون : منظور از شکر و مراتب آن کدام‌اند؟ ضرورت شکر مُنعِم چگونه تبیین می‌شود؟ رابطه‌ی عقل وانواع آن با شکر نعمت، چیست؟ مهم‌ترین نعمت‌هایی که شکر آن‌ها واجب است، کدام‌اند؟ جایگاه نعمت ولایت در سرنوشت انسان چیست و شکر آن چگونه انجام می‌شود؟ چگونه تبعیت از ولایت به عنوان مصداق عینی تحقق عدالت در اندیشه و عمل بشر، مطابق برنامه‌ی هدایتی خدای متعال، به کمال و رشد انسان و جامعه‌ی بشری و در نهایت جهان آفرینش به حکم رابطه‌ی علی و معلولی میان پدیده‌ها، از باب ضرورت بالقیاس، کمک می‌کند؟ و عدم بهره‌گیری از این نعمت الهی چه خسرانی برای انسان در بردارد؟ و...
نقش باورهای کلامی در معنویت با تاکید بر آراء علامه محمدحسین طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: مهدی یارمحمدی استاد راهنما: عباس ایزدپناه استاد راهنما: سید احمدرضا شاهرخی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هر دستگاه معنوی، بر مجموعه‌ای از نظام‌های توصیفی و تجویزی ازجمله باورهای کلامی مبتنی است. پژوهش حاضر با روش گردآوری کتابخانه‌ای و شیوه اندیشه‌ورزی توصیفی، تحلیلی و استنتاجی و رویکردی ایجابی در تلاش است تا باورهای کلامی معطوف به معنویت را استخراج و معنویت مطلوب مبتنی بر آنان را با تأکید بر اندیشه علامه طباطبایی تبیین کند. نتیجه پژوهش حکایت از آن دارد که معنویت نوعی وضعیتی وجودی در انسان و حاصل باور، توجه و ارتباط با بُعد فرامادی انسان و جهان است. در اندیشه علامه طباطبایی معنویت مطلوب فراورده‌ای مبتنی بر اصالت عالم معنا و مدارج باطنی انسان است که به‌مثابه کمالی انسانی و معطوف به قرب الهی، با حرکت جوهری وجود انسان را متعین می‌سازد. این پدیده هویتی متطور و مشکک، مبتنی بر دین، ملازم با عدالت، عقلانیت و اخلاق محور دارد. منبع معنا به‌مثابه بنیان معنویت، هویتی متشخص و شخص‌وار دارد که در عین فرا‌بودگی، درون‌بوده و واجد صفاتی نظیر طهارت و قدسیت، شایستگی عبادت و خیر محض است. تشخص و شخص‌وارگی در کنار شایستگی عبادت، بستر پرستش و ارتباطی از جنس من-تو را فراهم می‌کند. فرا‌‌بودگی، مانع زمینی شدن معنویت و درون‌بودگی، عامل نزدیکی و پیوند با سالک معنوی است و قدسیت منبع معنا، در کل دستگاه معنوی تسری می‌یابد. این پژوهش مدعی است که دین خصوصا در دستگاه فکری علامه طباطبایی برای وصول به معنویت، لازم، کافی و نیاز به آن همیشگی است. راهنمای معنوی واجد صفاتی نظیر جامعیت علمی، راهبری باطنی، عصمت، رأفت و مهربانی و در یک‌کلام انسان کامل است. معنویت مطلوب به‌مثابه امتداد سیر معنوی در قالب معاد و تجسم اعمال -و نه تناسخ- محقق می‌شود. باور به معاد، فصل ممیز معنویت دینی و مدرن است و ضمانت اجرایی لازم برای پایبندی به مناسک معنوی را فراهم می‌آورد.
بازسازی نظام اخلاقی علامه طباطبائی بر اساس نظریه اعتباریات
نویسنده:
پدیدآور: محمد تاجیک جوبه استاد راهنما: سید احمد فاضلی استاد مشاور: محسن جوادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نظریه اعتباریات یکی از پرکاربردترین موضوعات در آثار مختلف علامه طباطبائی می‌باشد. در این پژوهش برای نخستین بار تلاش می‌شود با نگاهی جامع، کل‌نگر، منسجم و همه‌جانبه به تمام ابعاد این نظریه پرداخته شود. در این پژوهش برای اولین بار با روش کتابخانه‌ای و تحلیلی، نظریه اعتباریات از منظر علم اخلاق مورد واکاری قرار می‌گیرد. برای این هدف، ابتدا تبیینی جامع از این نظریه با توجه به تمام آثار علامه طباطبائی ارائه می‌شود. در ادامه نسبت اعتباریات با سه شاخه فرااخلاق و نظریات مرتبط با هر بخش آن، سنجیده شود. در اولین گامِ وجودشناسانه، اعتباریات در زمره نظریات واقع‌گرایانه حداقلی دسته‌بندی می‌شود و نسبت آن با برخی نظریات ناواقع‌گرایانه هم‌چون غیرعینیت‌گرایی و برساخت‌گرایی نیز بررسی می‌شود. نظریه معرفت‌شناختیِ اعتباریات، نوعی مبناگرویِ انسجام‌گروانه است. ایشان صدق معرفت اخلاقی را صدقی مطابقی می‌دانند و در جنبه توجیه معرفت، می‌توان در بخشی از اعتباریات علیرغم برداشت مشهور، از برهان کمک گرفت. در معناشناسی مکان‌یابی صحیحِ دوگانه شناخت‌گرایی-ناشناخت‌گرایی مشخص شده و نظریه اعتباریات در ذیل نظریات شناخت‌گرایانه تعریف خواهد شد و فاصله این نظریه با احساس‌گرایی و توصیه‌گرایی را نشان خواهیم داد. آخرین فصل اختصاص به نظریه هنجاری برخاسته از اعتباریات دارد. در ابتدا شباهات و قیاساتِ صورت‌پذیرفته میان اعتباریات با نسبی‌گرایی، سودگرایی و خودگرایی اخلاق ارزیابی شده و تفاوت جوهری اعتباریات با آنها نمایش داده خواهد شد. اخلاق فضیلت بیشترین شباهت را با نظریه اعتباریات داشته و علامه طباطبائی از شاخصه‌های آن بسیار بهره می‌برند. در نهایت علامه طباطبائی از دیدگاه اخلاق توحیدی که به نظر ایشان دیدگاه مختص به دین اسلام است، دفاع می‌کنند که مولفه‌های آن به طور مستقل و در قیاس با سایر نظریات رقیب مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
تبیین مسئله شخصیت از منظر انسان شناسی علامه طباطبایی ره
نویسنده:
پدیدآور: زینب جهان‌نورد سروندی استاد راهنما: علیرضا رسولی شربیانی استاد مشاور: مرضیه اخلاقی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این پژوهش در صدد تببین مسئله شخصیت از منظر انسان شناسی علامه طباطبایی (ره) است. داده‌های این تحقیق که با روش کتابخانه‌ای جمع‌آوری شده با روش تحلیل اسنادی، بررسی شده است. ماهیت انسان در مکاتب فلسفی و روانشناسی مختلف مثل آگوست کنت و اثبات گرایی، فیلسوفان تجربه‌گرا، روانشناسی رفتارگرا،روانکاوی فروید از مناظر مختلف مورد بررسی قرار گرفت. سپس ماهیت انسان در مکاتب دینی و الهی مورد توجه قرار گرفت و به انسان روحانی، شاخص‌های روحانیت در انسان و رابطه انسان با خدا در قران، ادبیات و عرفان و معرفی فطرت انسان در نهج البلاغه پرداخته شد. ساحت‌های نفس از دیدگاه علامه تامل خاص و نگاه ساختاری می توان، مهم ترین جنبه‌های وجودی انسان که به شخصیت او شکل می‌دهند و منشا سعادت و شقاوت او هستند را این گونه برشمرد: ساحت شناختاری، ساحت غریزی، ساحت اراده، ساحت عمل و ساحت الوهی (فطری). در یک تقسیم‌بندی دیگر در اندیشه علامه می‌توان هفت ساحت با کارکرد تقریباً مستقل و در تعامل با یکدیگر را برای انسان برشمرد که عبارت اند از: ساحت جسمانی، عقلانی، عاطفی، اخلاقی، اجتماعی، هنری و دینی «ویژگی‌های فی نفسه نوع انسان»، «ویژگی های نوع انسان با لحاظ حرکت استکمالی در سه ساحت نگرش، گرایش و رفتار» و «ویژگی‌های نوع انسان با لحاظ اثر حرکت استکمالی بر نفس»" ارائه شده است.
دیدگاه مفسران و قرآن پژوهان معاصر درباره‌ی آراء و روش تفسیری علامه طباطبایی در تفسیر المیزان
نویسنده:
پدیدآور: امان اله ناصری کریموند استاد راهنما: مینا شمخی استاد مشاور: عباس مصلایی‌پور یزدی استاد مشاور: قاسم بستانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تفسیر المیزان یکی از آثار مبرّز شیعی است که تا حدّ بسیار زیادی مورد توجه مفسران و قرآن‌پژوهان معاصر قرار گرفته است. صاحبان آثار قرآنی معاصر که به‌طور کم ‌نظیری به تمجید از شخصیت و مقام علمی علامه طباطبایی و همچنین جایگاه تفسیر المیزان پرداخته‌اند، اغلب به استناد و بهره‌گیری از نظرات مؤلف المیزان و تأیید آرای ایشان پرداخته‌اند. مهم‌ترین جنبه‌های تفسیر المیزان که بیشتر مورد توجه اندیشمندان قرآنی قرار گرفته است، غالباً معطوف به روش تفسیری قرآن به قرآن و بهره‌گیری از دلالت‌های قرآنی و قراین درون‌‌متنی می‌باشد که در مواردی ازجمله: تحلیل مباحث نحوی و ادبی در فهم معنا و مفاد کلام، تعیین معانی و مفاهیم واژگان و عبارات قرآنی که خود مشتمل بر موارد متعددی از روش‌های معناشناسی می‌باشد، تعیین مصادیق و عبارات قرآنی که از طرق مختلفی به دست می‌آید، کشف معانی و مفاهیم آیات با توجه به ارتباط معنایی موجود در قرآن که غالباً بر تحلیل روابط معنایی بین عبارات و آیات و اجزاء و ساختار آن استوار می‌باشد، همچنین دیگر انواع روابط معنایی موجود در آیات ازجمله: تعلیل، تکمیل و تتمیم، اجمال وتبیین(مجمل و مبیِّن)، بدل و مبدلٌ‌منه، حال و صاحب حال، ظرف و مظروف، موکِّد و موکََّد، تقدّم و تاخّر، قسم و جواب قسم، ارتباط معنایی(شبکه‌ای) چند آیه با هم، ارتباط یک آیه با آیاتی از سوَر دیگر، هم‌معنایی دو یا چند آیه و... قابل بحث می‌باشد. مفسران در موارد متعددی نیز ازجمله: مباحث نحوی و ادبی، معناشناسی واژگان قرآنی، تعیین مصادیق واژگان و عبارات قرآنی، بیان معانی و مفاهیم عبارات و آیات، بیان غرض سوَر و... به تأیید نظرات علامه طباطبایی پرداخته‌اند. البته گستردگی بهره‌گیری از نظرات علامه و تأیید نظرات ایشان، به معنای صحت و تأیید همه‌ی دیدگاه‌های ایشان نیست، بلکه گروهی نیز -گرچه از نظرات ایشان بهره برده‌اند- در موارد قابل توجهی به برخی از نظرات تفسیری ایشان نقدها و اشکالاتی وارد نموده‌اند و در مواردی ازجمله: مباحث نحوی و ادبی، معناشناسی واژگان و عبارات قرآنی، تشخیص مصادیق قرآنی، کشف معانی و مفاد آیات و... با ادله‌ی مختلفی نظیر: مغایرات نظر علامه با آیات قرآن، عدم دلالت آیه بر تفسیر علامه، عدم توجه به قراین درون متنی، ناسازگاری با سیاق، بدون شاهد و قرینه بودن نظر علامه، مخالفت نظر علامه با نظر مشهور، مخالفت با قرآن و آموزه‌های قرآنی و... به نظرات علامه اشکالاتی وارد نموده و به نقد و رد آرای ایشان پرداخته‌اند. در چنین مواردی بعد از ذکر دیدگاه ناقدان و علامه، با توجه به نظرات مفسران مشهور فریقین، دلایل عقلی، نقلی و... به داوری پیرامون این تضارب آراء پرداخته شده که نتیجه‌ی داوری در این زمینه چنین می‌باشد که در مواردی این نقدها صحیح و معتبر بوده ولی در بیشتر موارد نظرات ناقدان به دلایلی از جمله: نقل ناقص و ناصواب نظرات علامه، نسبت دادن نظرات دیگران به علامه، عدم درک صحیح نظرات علامه، بدون دلیل بودن نظرات ناقدان و... از اعتبار لازم برخوردار نبوده و نظر صاحب المیزان ارجح می‌باشد.
ذات‌گرایی از منظر کریپکی و علامه طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: هاجر آویش استاد راهنما: علی محمد ساجدی استاد مشاور: محمدباقر عباسی استاد مشاور: سعید رحیمیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ذات‌گرایی، نظریه‌ای متافیزیکی است که بر اساس آن؛ اشیاء از نظر هستی‌شناسی، ذاتاً با یکدیگر متمایز بوده و تفاوت‌های اشیاء به تفاوت در ذات آن‌ها مربوط می‌شود. بر اساس این نظریه؛ تمامی اوصاف و ویژگی‌های یک شیء در یک سطح قرار ندارد؛ بلکه برخی از آن‌ها، ذاتی و برخی دیگر، عرضی می‌باشند. رساله حاضر، با روش تحلیلی- تطبیقی و با هدف مقایسه آرای کریپکی و علامه طباطبایی، سعی در تبیین مفهوم ذات‌گرایی در دو سنت فلسفه تحلیلی و فلسفه اسلامی دارد. ذات‌گرایی در آرای کریپکی به طور ضمنی و از مباحثی که وی در خصوص دلالت اسم خاص و نیز مباحث مربوط به ضروری بودن برخی از اوصاف شیء در تمامی جهان-های ممکن دارد، استنباط می‌گردد. اما بحث ذات‌گرایی از منظر علامه طباطبایی از مبانی فلسفه ایشان بوده و ذات در آرای ایشان به معنای ماهیت است. نظرات علامه طباطبایی و کریپکی علی‌رغم شباهتی که در اثبات ذات ثابت برای اشیا دارند، به دلیل تعلق داشتن به سنت‌های فلسفی متفاوت، تفاوت‌های بنیادین و پارادیمیک با یکدیگر دارند.
بررسی تطبیقی مراتب اخلاق از منظر علامه طباطبایی و کی‌یرکه‌گور
نویسنده:
پدیدآور: محمد حاجعلی عراقی استاد راهنما: حسین هوشنگی استاد مشاور: مهدی سپهری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اخلاق از منظر متفکران وجودی، اشراقی و متأله دارای مراتب است و این به خاطر مبنای انسان‌شناسانه این دست از اندیشمندان است که برای انسان قائل به صیرورت هستند. علامه طباطبایی و سورن کی‌یرکه‌گور دو متفکری هستند که از جمله این اندیشمندان هستند. این پژوهش عهده‌دار تببین نظریه مراتب اخلاق در اندیشه ایشان و تطبیق آن‌ها با یکدیگر است. مراتب اخلاق از منظر علامه طباطبایی شامل سه مرتبه است: مرتبه اول، در پی سعادتِ این‌جهانی فرد است و این سعادت را به وسیله تعادل قوای فرد در راستای پسند عرف تحقق می‌بخشد. مرتبه دوم از اخلاق در پی سعادتِ آن‌جهانی فرد است و این سعادت را به وسیله تعادل قوای فرد در راستای نظام غایات و مبادی عالم هستی، محقق می‌کند. مرتبه سوم از اخلاق، نه در پی سعادت این‌جهانی است و نه در پی سعادت آن‌جهانی؛ بلکه صرفا در پی خود خداوند است و طریق آن، معرفت نفس می‌باشد. مراتب اخلاق از منظر کی‌یرکه‌گور نیز شامل سه مرتبه است: مرتبه اول از آن که استحسانی نام دارد، استمتاعات حسی بر فرد حاکم است. مرتبه دوم از اخلاق، مرتبه‌ای است که انسان به معیارها و اصول کلی اخلاق متعهد می‌شود و از این جهت است که کی‌یرکه‌گور نام این مرتبه را اخلاقی گذاشته است. مرتبه سوم از اخلاق، مرتبه‌ای است که انسان در آن نه تابع اخلاق است و نه دلمشغول لذت، بلکه چیزی که در این مرتبه اهمیت دارد، امر الهی است. نظریه مراتب اخلاق از منظر این دو متفکر دارای تفاوت‌هایی در تشکیکی یا متباین نگریستن به ارتباط بین مراتب، جایگاه ایمان، جایگاه انتخاب، توجه به فرد یا جمع، جایگاه خیر و شر در ذات انسان و ارتباط مراتب اخلاق از منظر دو متفکر می‌باشد. همچنین دارای شباهت‌هایی در باور به صیرورت انسان، مراتبی بودن اخلاق، اهتمام به زیست دینی، لزوم ایجاد اعتدال در قوای انسان و نگاه انفسی می‌باشد.
حیات معقول از نگاه علامه جعفری و علامه طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: سیدعلی زارعی استاد راهنما: سید محمد تقی شاکری استاد مشاور: مجید قربانعلی دولابی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
فهم حیات معقول، مؤلفه‌ها و ویژگی‌های آن به دلیل آنکه نقش اساسی در دستیابی انسان به سعادت دارد، لازم و ضروری است، لذا تحقیق حاضر با روش کتابخانه‌ای و با رویکرد توصیفی - تحلیلی حیات معقول از نگاه علامه جعفری و علامه طباطبایی را مورد بحث قرار داده و نتیجه تحقیق بیانگر آن است که: طبق دیدگاه علامه جعفری، حیات معقول موهبتی است که ارزشی ذاتی داشته و هر موجود جانداری طبق اصل صیانت ذات با تمام نیروها و امکاناتی که دارد در حفظ و بقاء آن می‌کوشد و عقل و شرع نیز آن را تأیید و تأکید می‌نمایند. طبق دیدگاه علامه طباطبایی، تمامی موجودات و از آن جمله انسان در زندگیش به سوی آن هدفی که برای آن آفریده شده، هدایت شده است و در خلقتش به هر جهاز و ابزاری هم که در رسیدن به آن هدف نیازمند است مجهز گشته و زندگی با قوام و سعادتمندانه‌اش، آن قسم زندگی‌ای است که اعمال حیاتی آن منطبق با خلقت و فطرت باشد. قرآن کریم این زندگی سعادتمندانه و ایده‌آل را حیات طیبه نامگذاری کرده است، حیاتی که ایمان و عمل صالح دو رکن اساسی آن به شمار می‌رود. به عبارت دیگر اگر کسی ایمان داشته باشد و دست به اعمال صالح بزند از حیات طیبه برخوردار خواهد شد. در مجموع با استفاده از نظر علامه طباطبایی و علامه جعفری می‌توان گفت که: حیات معقول، حیات هدفمند، آگاهانه، دیگرگرایانه، کمال‌گرایانه، سعادت‌جویانه، عقلایی و مطابق با فطرت است. در حیات معقول، انسان از منِ طبیعی خود به سوی منِ حقیقی‌اش در حرکت است، به ارزش‌های حیات خویش آگاهی دارد، حیات معقول حیاتی است که در آن زندگی فردی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، ‌تربیتی، حقوقی و اخلاقی، همگی بر پایه عقل و فطرت و در مسیر دستیابی به سعادت حقیقی طرح‌ریزی می‌شوند.
  • تعداد رکورد ها : 4259