جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 5177
تأثیر فرشتگان در رستگاری انسان در اندیشه آگوستین و ملاصدرا
نویسنده:
علی مرادی؛ استاد راهنما: سحر کاوندی؛ استاد مشاور: محسن جاهد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
رستگاری و سعادت انسان موضوعی است که همواره دغدغه بشریت بوده است. در این بین ادیان الهی داعیه‌دارِ راهنمایی بشر برای رسیدن به آن بوده‌اند و دو دین مسیحیت و اسلام نیز پیشگام این موضوع بوده‌اند. آگوستین و ملاصدرا به عنوان دو شخصیت برجسته در سنّت مسیحیت و اسلام صاحب نظام‌های الهیاتی و فلسفی هستند که در پی پاسخگویی به این موضوع بوده‌اند. آگوستین معتقد است که انسان به وسیله مسیح رستگار می‌گردد و تصلیب مسیح عامل این رستگاری است. درواقع، مسیح خود را فدیه گناه نخستین کرد تا بشر از زیر بار آثار آن گناه رهایی یابد. درحالی‌که با بررسی الهیات او متوجه می‌شویم‌ که فرشتگان باتوجه به جهتی (خدا و خود)که در اراده خود اختیارکردند باعث شکل‌گیریِ شهری حقیقی و متشخص شدند که شهرخدا نام گرفت. در مرحله پس از آفرینش آدم نیز انحراف در اراده یکی از این فرشتگان یعنی شیطان باعث القاء به قابیل گردید و در ساحت انسانی نیز انحراف در اراده رخ داد. فرشتگان در واقع باتوجه به نحوه اراده‌ای که اتخاذ کردند باعث شدند که در ساحت هستی شناختیْ بنیان‌گذاران شهرخدا و شهر زمینی شوند و به عبارتی مقصد رستگاری و شقاوت انسان را رقم بزنند. در این بین، علاوه بر فرشتگان و مسیح، با امر سومی به نام فضائل اخلاقی مواجه هستیم که به زعم آگوستین، مؤمن مسیحی برای رستگاری به آنها نیاز دارد. این فضائل در بستر ایمانِ شخص مؤمن محقق می‌گردند و ایمان امری است که روح‌القدس آن را در قلب مؤمنان پدید می‌آورد. مؤمن مسیحی به وسیله کمک فرشتگان در ساحت دنیا و نیز فدیه شدن مسیح و پایبندی به ایمان وفضائل اخلاقی به رستگاری دست می‌یابد. به عبارتی انسان برای رستگار شدن به فرشته‌وار شدن نیاز دارد که باتوجه به آن سه مؤلفه به آن دست می‌یابد. از سوی دیگر، ملاصدرا معتقد است که رستگاری انسان امری است که به وسیله فرشتگان در دو ساحت علمی و عملی و نیز به وسیله شخص نبی اسلام (ص) رقم می‌خورد. در نظامِ الهیاتی و فلسفی او نیز برای رستگار شدن با امری به نام فرشته‌وار شدن مواجه هستیم. درواقع، فرشتگان در ساحت علمیْ تربیت نفس انسان را بر عهده دارند تا انسان را به بالاترین مرتبه یعنی اتصال و اتحاد با عقل فعال برسانند. فرشتگان موجوداتی‌اند که هویت انسان را می‌سازند و همواره در حال هدایت نفس انسان هستند. در ساحت عملی نیز آنان هستند که در امور دنیوی به یاری مؤمنان می‌شتابند و طبق نصوص دینی در جنبه‌هایِ دنیوی از جمله روزی، سلامتی و حراست از انسان می‌کوشند. علاوه بر این، فرشتگان در ساحت عملی با انتقال وحی به شخص نبی، فرآیند رستگاری انسان را تسهیل می‌کنند. در ساحت عملی با نقش ویژه شخص نبی اسلام (ص) برای رستگاری مواجه می‌شویم زیرا ایشان بالِ عملیِ رستگاری را که عبارت از تهذیب ظاهر و باطنِ شخص مؤمن است، به وسیله وحی در قالب عقاید، اخلاق و فقه تأمین می‌کند؛ لذا ایشان خود باید در بالاترین حد از تکامل علمی و عملی باشد که بتواند اولاً این بارِ انتقال و ابلاغ را برعهده گرفته و ثانیاً خود الگویی از این تکامل باشد. به زعم ملاصدرا، انسان مؤمن برای رستگاری به دو بالِ علمی و عملی نیاز دارد که فرشتگان و شخص نبی اسلام (ص)، بستر آن دو را تحقق می‌بخشند و شخص مؤمن باید با تلاش خود در آن بسترْ به رستگاری دست یابد. به نظر می‌رسد که در رستگاری‌ای که آگوستین ترسیم می‌کند، شخص مؤمن تا حد زیادی منفعل است و رستگاری اکثراً بر پایه امور بیرونی برای شخص محقق می‌گردد، درحالی که در رستگاری به روایت ملاصدرا، شخص مؤمن در فرآیند رستگاری منفعل نیست و تا حد زیادی نقش فعال در آن دارد زیرا رستگاری امری است که با وجود شخص گره خورده است و درجه آن نیز به شدت مرتبه وجودی شخص وابسته است.
نسبت علم‌ النفس ملاصدرا با نظریه‌های «انگیزش اخلاقی»
نویسنده:
مریم ملکی؛ استاد راهنما: محسن جاهد؛ استاد مشاور: علی اکبر عبدل‌آبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
انگیزش اخلاقی مفهومی است که در دوره اخیر بسیار مورد توجه صاحب‌نظران قرار گرفته است. انگیزش اخلاقی به این سؤال پاسخ می‌دهد که چه عواملی در انجام فعل اخلاقی مؤثر هستند و یا چه اموری عمل اخلاقی را مانع می‌شوند. موضوع انگیزش اخلاقی از دیدگاه صاحب‌نظران مختلفی بررسی شده است و آن چه تا کنون مورد بررسی قرار نگرفته ساختار منسجم انگیزش اخلاقی از دیدگاه ملاصدراست. جایگاه والای ملاصدرا در فلسفه اسلامی و اثرگذاری او بر اندیشمندان دیگر موضوع مشخصی است؛ از این رو پرسش اساسی این پژوهش حائز اهمیت است. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی به بررسی منابع و اسناد پرداخته و در نهایت با احصا و بررسی مؤلفه‌ها و موانع انگیزش اخلاقی از دیدگاه ملاصدرا مدلی برای این موضوع ارائه می‌دهد. با توجه به منظومه فلسفی ملاصدرا در می‌یابیم، او افعال اخلاقی ما و آنچه سعادت و شقاوت ما را رقم خواهد زد، برخاسته از کل شخصیت‌مان می‌بیند. شخصیت هر فرد -که شامل ویژگی‌های فردی او نیز می‌شود- در واقع معلول اموری تعدد اعم از طبیعی و اجتماعی است. در ضمن می‌بینیم شاکله همان شخصیت کسب شده (اکتسابی) است که انسان با اندیشه‌ها و اعمال خود آن را می‌سازد. ملاصدرا این شاکله را که به مقتضای وراثت، محیط اجتماعی، عوامل تربیتی، تعاملات فکری و رفتاری و تاثیرات زمان و مکان شکل می‌گیرد، شکل دهنده اعمال هر فرد انسان می‌داند. در نهایت به این می‌رسیم که نگاه ملاصدرا به آنچه موجب انجام یک فعل می‌شود، نگاهی کل نگرانه و شخصیت محور می‌باشد. به این معنا که برخلاف نظریه‌های دیگر که در آن‌ها معرفت یا میل عامل اصلی انگیزش اخلاقی دانسته شده، ملاصدرا کلِ شخصیت یک انسان را عامل تصمیم گیری وی می‌داند.
ترجمه و بررسی تحلیلی تفسیر ملاصدرا بر سوره سجده
نویسنده:
علی رضایی؛ استاد راهنما: مهران رضایی؛ استاد مشاور: محمود دیانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
قرآن کریم، دریایی است از معارف بلند حکمی و قوانین اجتماعی که هرکسی به فراخور ظرف وجودی خود، شمه ای از این اقیانوس حقایق را استخراج و استنباط می نماید. از این جهت بسته به اینکه ظرف وجودی ما در چه حد باشد می توانیم از آیات گرانقدر قرآن کریم استفاده بنماییم. در بین مفسران قرآنی، ملاصدرا ملقب به صدرالمـتألهین، در زمره افرادی قرار می گیرد که در حوزه اندیشه های فلسفی و عرفانی خود، راه به سوی فهم قرآن در پیش گرفته است و به معارف بلندی رسیده است که نگارنده به دلیل ضرورت پژوهش مورد نظر، از جهت فهم حقایق هستی در آیینه وحی به کمک این فیلسوف گرانقدر، به ترجمه روان این اثر برای علاقه مندان به فهم فلسفی قرآن و شرح آن پرداخته است. روش پژوهش به صورت نظری بوده است و ماهیت داده ها نیز تلفیقی از کمی و کیفی می باشد. از آن جا که خود صدرالمتألهین نیز، دارای مبانی فلسفی و هستی شناختی خاص خود بوده است و در این زمینه فهم قرآن کریم، از این پیش فرض ها فاصله نگرفته است، ممکن است که وارد فهم نو و بدیعی از مفاهیم و الفاظ قرآنی با استفاده از قرائن شده باشد که ریشه در پیش فرض های فلسفی او از آیات قرآن کریم دارد و نگارنده در صدد برآمده است تا در این زمینه نیز به واکاوی و تحلیل این اشکالات بپردازد.
تحلیل فلسفی تاثیر عقیده و عمل در شکل گیری هویت اخروی انسان با تکیه بر کتاب شواهد الربوبیه ملاصدرا و شواهد دینی آن
نویسنده:
صدراله تابش زاد؛ استاد راهنما: علی نجات رای زن؛ استاد مشاور: مصطفی موسوی اعظم
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
موضوع هویت اخروی انسان یکی از مسائل بنیادین در فلسفه اسلامی و علوم دینی است که با ابعاد مختلف هستی‌شناختی، معرفت‌شناختی و انسان‌شناختی در ارتباط است. پرسش از چگونگی تأثیر عقیده و عمل بر سرنوشت نهایی انسان، نه تنها از منظر مباحث کلامی و فلسفی اهمیت دارد، بلکه به لحاظ کارکردهای تربیتی و اخلاقی نیز جایگاه ویژه‌ای پیدا کرده است. در این زمینه، ملاصدرا به‌عنوان یکی از برجسته‌ترین فیلسوفان اسلامی، دیدگاه‌های بدیعی ارائه کرده است که بر اساس نظریه حرکت جوهری، نقش عقیده و عمل در تحول وجودی انسان و شکل‌گیری هویت اخروی او را تحلیل می‌کند. نظریه حرکت جوهری بیان می‌دارد که وجود انسان در ذات خود همواره در حال حرکت و تغییر است، و این حرکت، شامل تحول درونی و ارتقاء جوهری انسان می‌شود. این تغییرات در نتیجه افعال و عقاید انسان رخ می‌دهند، به‌طوری‌که اعمال صالح و عقاید صحیح، سبب کمال وجودی و شکل‌گیری هویتی متعالی در آخرت خواهند شد. این دیدگاه ملاصدرا، ضمن تأکید بر حرکت ذاتی وجود انسان و تغییر جوهری او، نشان می‌دهد که اعمال و باورهای انسان، نه صرفاً ابزاری برای دریافت پاداش یا عقوبت، بلکه عواملی تعیین‌کننده در شکل‌دهی به حقیقت وجودی و هویت نهایی او هستند.
جایگاه باور در فلسفه ملاصدرا با تاکید بر آرای کلیفورد و جیمز
نویسنده:
مسعود زین العابدین؛ استاد راهنما: عبدالله صلواتی؛ استاد مشاور: عین اله خادمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مقایسه جایگاه باور با سایر ساحت های شخصیت انسانی همچون احساسات، عواطف و رفتار یکی از پرسش های مهم در معرفت شناسی معاصر است. برخی باورها را زیربنا می دانند و برخی به اصالت عواطف اعتقاد دارند. پرسشِ این پژوهش درباره جایگاه باور در اندیشه کلیفورد، جیمز و ملاصدرا است. در این بررسی به این نتیجه رسیدیم که کلیفورد قرینه گرا است و مبتنی بر نظریه اخلاق باور، در برابر باورهایمان مسئولیت اخلاقی داریم. باورها ساختار شبکه‌ای دارند و باورهای هر فرد، بر سایر باورهای خودش و دیگران تاثیر میگذارد. کلیفورد طرفدار اصالت باور است و توجه خاصی به عواطف ندارد. درمقابل، جیمز برای عواطف، اصالت قائل است و آنها را در تحقق باور، موثر میداند. او بر تاثیر عوامل غیرِمعرفتی بر باور تاکید میکند و برخلاف کلیفورد، طرفدارِ لاادریگری نیست؛ طبیعت عاطفی ما، آنچه را که گزینشی زنده و دارای کاربرد باشد گزینش میکند. ملاصدرا در آثارش، بر مفاد اخلاق باور تاکید دارد و برای باورها برهان اقامه میکند(درونگرایی) اما بر خلاف کلیفورد، عواطف را نیز مهم میداند و از تاثیر عوامل غیر معرفتی بر باور دفاع کرده، وحی و شهود را منبع معرفت میداند(برونگرایی). نزد او قوه خیال صرفا منفعل نیست و در اثرگذاریِ عواطف بر باورها و نفس، نقش کلیدی دارد. میتوان استنباط کرد که نزد ملاصدرا، امر دایر بر اصالت یکی از دو ساحتِ باورها یا عواطف نیست؛ نفس یک هویت یکپارچه است و قوا مراتب آن هستند. نفس در تاثیر و تاثر متقابل با قوا و ساحتهای شخصیت قرار دارد و همچون حس مشترک که مجمع حواس است، نفس نیز مجمع و رباط همه باورها و عواطف میباشد. باورها با یکدیگر، عواطف با یکدیگر، باورها و عواطف با یکدیگر، و هر دو با نفس، ارتباط شبکه ای دارند و همچون ظروف مرتبطه هستند. نتیجه این تعاملِ مستمر، تحقق شاکله انسانی است؛ انسانها شاکله متفاوت و اختلاف نوعی دارند و مبتنی بر این اختلافها، زیست نوعِ متفاوت دارند و حتی ممکن است هر فرد در دوره های مختلف، زیست نوع متفاوت داشته باشد لذا نمیتوان برای همه نسخه واحد پیچید.
موانع شناخت در نظام معرفتی قرآن از دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی
نویسنده:
سعیده گوهریان؛ استاد راهنما: رحمت اله عبدالله زاده؛ استاد راهنما: مهدی زمانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
یکی از مهم ترین مبانی هر دیدگاه نظری و اعتقادی موضع آن در مساله شناخت است که عموماً از آن با تعبیراتی مانند بحث المعرفه با معرفت شناسی ( epistemology) یاد می شود. معرفت شناسی به بحث از اعتبارشناخت، ماهیت، انواع و موانع آن میپردازد. اهمیت مباحث معرفت شناسی در فلسفه، دین، علوم و سایر عرصه ها به گونه ای است که از آن به دالانی برای ورود به مباحث دیگر یاد میشود. بیشتر صاحب نظران را عقیده بر آن است که مباحث معرفت شناسی در هر مکتب کلیدی برای فهم مباحث وجود شناسی، انسان شناسی و ... است. از میان مباحث متعدد معرفت شناسی مسأله موانع شناخت، به بررسی موانع معرفتی و غیر معرفتی میپردازد که آنها در کسب معرفت تأثیر گذار هستند. قرآن به مثابه متنی دینی و وحیانی، نظامی سازگار و منسجم را در قالب پیامی برای هدایت آدمی در ابعاد نظری و عملی عرضه نموده است. این نظام مبتنی بر پایه های وجود شناختی، جهان شناختی، انسان شناختی و معرفت شناختی است. پایه های معرفت شناختی قرآن کریم شامل ارائه دیدگاهی هماهنگ در زمینه انواع معرفت، درجه اعتبار و موانع معرفت می باشد. در قرآن به موازات بیان انواع شناخت (معرفت حسی، عقلی، قلبی و ...) از موانع حصول معرفت در هر مرتبه یاد می شود. به طور مثال در مقابل انواع شناخت یقینی ( علم الیقین ، عین الیقین و حق الیقین ) از شک و تردید و ریب سخن می گوید. و در مقابل توجه و تذکر، به سهو و نسیان و غفلت اشاره می کند. هم چنین در برابر شناخت دل یا تفقه قلبی انواع موانعی مانند ختم ، مرض، غلف، زیغ و طبع را مطرح می کند. افزون بر این از منظر قرآن کریم حقیقت ایمان هم نوعی معرفت و شناخت است که سایر ابعاد وجودی آدمی را در برمیگیرد و به همین سبب ازعلل کفر ( عدم شناخت و تصدیق ) ما نند غفلت، اعراض، انکار و جحد و استکبارو... سخن به میان می آورد. و چون اندیشمندان و فیلسوفان مسلمان در مواجهه با قرآن و تلاش برای شناخت و تدبر در آن از مبانی عرفانی، فلسفی، کلامی و ...... استفاده نموده اند به همین سبب تفاسیر گوناگونی از این متن وحیانی به وجود آمده است. اما از سوی دیگر آشنایی با قرآن و انس با آن نیزدر مبانی فکری این اندیشمندان مؤثر بوده است. و بدین سان نوعی تأثیر متقابل و رابطه دو سویه در میان دیدگاه های فکری و نگاه تفسیری در میان بیشتر اندیشمندان مسلمان وجود دارد . به دیگر سخن، هر چند مبانی فکری متفکران (عرفانی، فلسفی، کلامی و ........) در تفسیر آنان از آیات قرآن و فهم احادیث مؤثر بوده اما مواجهه آنان با آیات و روایات نیز به شیوه های گوناگون و درجات متفاوت در شکل گیری و طراحی یا تکمیل نظام های فکری آنان تأثیر داشته است. از میان این اندیشمندان و فیلسوفان مسلمان، ملا صدرا به عنوان برجسته ترین فیلسوف شیعی با مشرب خاص خویش تلاش نموده از نقاط قوت رویکردهای گوناگون کلامی، فلسفی، عرفانی، اشراقی و مشانی بهره ببرد و از آن در ارائه تبیینی جامع از آیات قرآن و احادیث استفاده نماید. و همان گونه که خود وی درمواضع گوناگون ازآثار خویش اشاره نموده انس با قرآن و احادیث و تعمق در مفاهیم و مضامین آنها در شکل گیری و ژرفا بخشیدن و کامل نمودن مشرب فکری وی بسیار اثر گذار بوده است. درهم-تنیدگی نظریه معرفت‌شناختی حکمی ملاصدرا با فهم وی از آیات قرآن چنان است که به هیچ‌وجه نمی‌توان گفت که یکی از این‌دو بر دیگری تقدم دارد. همان گونه که صدرا بارها تصریح نموده است، عقل و وحی جلوه هایی گوناگون از مشکات نور الهی هستند وتوگوئی پرتوهای متجلی از این منابع نورانی در هم‌افزائی پیوسته به ارتقای یکدیگر مدد می‌رسانند. به طور مثال او در3 کتاب المبدأ و المعاد( ملاصدرا، 1354: 378) ، رساله سه اصل ( ملاصدرا، 1340: 96-100) و مفاتیح الغیب (ملاصدرا، 1354: 368-370) خود علل و اسبابی را که مانع ادراک معقولات و شناخت حقیقت معانی کتاب الهی گردیده و محرومیت نفوس از رسیدن به سعادت را در پی دارد در پنج دسته زیر خلاصه نموده است. 1- نقص ذات و گوهر قوه عقل. 2- تیرگی ذات و خباثت گوهری عقل در اثر پیروی از تمایلات شهوانی و گناهان. 3- انحراف قوه عاقله از جهت مطلوب و روی‌گردانی آن از حقیقت. 4- حجاب تقلید، تعصب، سطحی‌اندیشی و باورهای نادرست. 5- نادانی نسبت به جهت و سمت و سوئی که به رسیدن به مطلوب را در پی دارد. (ملاصدرا،1381: 18-20) همچنین در کتاب مفاتیح الغیب ضمن برشمردن مراتب فهم قرآن، یکی از شرائط شناخت معنای قرآن را پیراسته شدن از موانع فهم می‌داند. او موانع فهم را به درونی و بیرونی و هر یک را به عدمی و وجودی تقسیم می‌کند. از دیدگاه وی قلب آدمی در درک حقایق همانند آینه‌ای است که تصوبرهای دیدنی در آن نقش می‌بندد. برخی از حجاب‌ها مانند زنگار، تیرگی و صیقلی نبودن، از درون آینه مانع انعکاس تصویر می‌شود. در مقابل برخی دیگر از موانع مانند وجود حائل از بیرون آینه انعکاس را ناممکن می‌کنند: (ملاصدرا،1354: 368 -370) اگر بخواهیم مصداقی بحث کنیم می بینیم ملاصدرا در مواضع گوناگون از آثار خویش به آیاتی از قرآن که معرفت قلبی را مطرح نموده و آن را اساس ایمان معرفی می‌کند، اشاره و استناد می‌نماید. این حکیم همراه و هماهنگ با آیات وحی بارها به بحث از موانع این نوع از معرفت توجه نشان می‌دهد. صدرا معرفت قلبی را امری دارای درجات و مراتب می‌داند و متناظر با آن موانع شناخت قلب را که در قران کریم از آن به نابینائی (عمی) تعبیر شده («فَإِنَّهٰا لاٰ تَعْمَی اَلْأَبْصٰارُ وَ لٰکِنْ تَعْمَی اَلْقُلُوبُ اَلَّتِی فِی اَلصُّدُورِ») را هم دارای شدت و ضعف معرفی می‌کند و این دیدگاه او از مراتب(تشکیک) وجود که یکی از مبانی فلسفی اوست گرفته شده است. (ملاصدرا،1366الف: 4/57) برخی از این موانع عبارتند از: 1-غشاوه فَأَغْشَیْنٰاهُمْ فَهُمْ لاٰ یُبْصِرُونَ‌« 2-ختم«خَتَمَ اَللّٰهُ عَلیٰ قُلُوبِهِمْ‌» 3-طبع «بَلْ طَبَعَ اَللّٰهُ عَلَیْهٰا بِکُفْرِهِمْ‌» 4-رین «کَلاّٰ بَلْ رٰانَ عَلیٰ قُلُوبِهِمْ مٰا کٰانُوا یَکْسِبُونَ‌» بدین‌س
واکاوی مفهوم شکر و واژگان مرتبط با آن در آموزه های دینی با تاکید بر دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی
نویسنده:
مهدیه اسماعیلی؛ استاد راهنما: محمدعلی وطن دوست حقیقی مرند؛ استاد مشاور: امیر راستین
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مفهوم شکر، احساس قدردانی و سپاسگزاری برای نعمت‌ها و خوبی‌هایی است که معمولاً باعث افزایش خوشحالی و رضایت درونی و ارتباط نزدیک تر با خدا و دیگران می‌گردد. اظهار شکر و سپاس، نشان از ارزش‌های انسانی اصیل و ارتباط اجتماعی سالم است. شکر الهی به معنای واکنش و استفاده درست و بجا از نعمتهای خداوند و قدردانی و سپاسگزاری از نعمت‌های اوست که در متون دینی و فلسفی اسلامی، نه تنها به عنوان یک وظیفه ی دینی و عملی روحانی و اخلاقی، از اهمیت و جایگاه ویژه‌ای برخوردار است که به عنوان یک اصل بنیادین در زندگی انسانی مطرح است. در این میان بررسی واژگان مرتبط با شکر، برای فهم بهتر مفهوم شکر و در نهایت، رسیدن به مقام شکری که مقصود حق تعالی است حائز اهمیت می باشد. یکی از مسائلی که می‌تواند مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد تحلیل معناشناسانه و وجودشناسانه از شکر و مفاهیم مرتبط با آن در آموزه های دینی است. در میان مکاتب فلسفی، حکمت متعالیه، به عنوان یک نظام فلسفی جامع، شکر به عنوان یک حالت درونی و معرفتی، می‌تواند انسان را به درک عمیق‌تری از وجود و نعمت‌های الهی رهنمون سازد. در این میان، ملاصدرا به عنوان بنیانگذار حکمت متعالیه و علامه طباطبایی به عنوان یکی از اندیشمندان و پیروان تفکر صدرایی، مطالب ارزشمندی را در باره شکر و مفاهیم مرتبط با آن مطرح نموده‌اند. در پژوهش حاضر، براساس مبانی حکمت متعالیه و با تاکید بر آراء ملاصدرا و علامه طباطبایی تلاش می‌شود، تحلیل معناشناسانه و وجودشناسانه از مفهوم شکر و دیگر مفاهیم مرتبط با آن در آموزه های دینی ارائه گردد.
بررسی و مقایسه موضوع اراده الهی از منظر شیخ مفید و ملاصدرا
نویسنده:
فروغ ایستان؛ استاد راهنما: محمدمهدی مشکاتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بزرگترین مشکل در تفسیر اراده الهی آن است که این صفت در میان حالات نفسانی ما حالتی است که با حدوث و تغییر همراه است پس نسبت دادن چنین صفتی به خداوند مستلزم اتصاف ذات واجب الوجودی او به ویژگی های امکانی است. در بین متکلمین از خداوند به عنوان فاعلی مرید یاده شده و اراده را به عنوان یک صفت کمالی نمی توان از ذات او نفی کرد. براین اساس تفسیر اراده الهی به گونه ای که پیراسته از هر گونه نقص و امکان و در خور ذات اقدس اله باشد اندیشمندان مختلف را با دشواری های فراوانی روبه رو نموده است. دراین میان تلاش ملاصدرا برای ارائه تفسیری صحیح از اراده الهی ارزشمند است ولی اختلافاتی با دیدگاه متکلمین از جمله شیخ مفید دارد. ملاصدرا اراده الهی را صفتی ذاتی و همان علم حق تعالی به نظام اصلح تعریف می کند. ولی شیخ مفید اراده الهی را صفت ذات و لنفسه نمیداند چرا که در این صورت استناد قبائح به حق تعالی لازم می آیدکه پذیرفتنی نیست. نیز اراده صفتی زاید بر ذات نمیتواند باشد زیرا محذوراتی در پی دارد، پس نتیجه میگیرد که اراده الهی صفتی حقیقی نیست و مجازی است. اختلاف این دو دیدگاه براین اساس است که ملاصدرا به ذات الهی نگریسته وبرای زدودن حدوث و تغییر و تجدد از ذات الهی قائل به اراده ذاتی می شود. در مقابل از نظر شیخ مفید، اراده خداوند، نفس فعل او است. در بندگان اراده حالتی است که بعد از تصور فعل، تصدیق به فایده و ملایمت آن با غرایز و طبایع و سنجش سود و زیان، و تصدیق به رجحان کفه سود بر زیان و اشتیاق و علاقه مفرط، در نفس انسان حاصل میشود که موجب رجحان طرف وجود فعل نسبت به عدمش میگردد، و در نتیجه، قدرت به ضمیمه اراده و اختیار، اعطاء ضرورت به وجود فعلی نموده و آن فعل موجود میشود. حال اگر همان حالتی را که در انسان بعد از مقدمات مزبور، وجود پیدا میکند برای خداوند قائل شویم ناچار باید حدوث آن حالت را قبول کنیم و لازم می آید که خداوند دارای صفت حادث و محل حوادث باشد پس اراده خداوند همان فعل اوست و لاغیر اختلاف این دو اندیشمند ناشی از نگرش متفاوت به این مساله است. ملا صدرا به ذات باری تعالی نگریسته و برای زدودن حدوث و تغییر و تجدد از ذات او قائل به اراده ذاتی می شود ولی شیخ مفید به فعل نگریسته و با تمرکز براین که اراده عامل تحقق فعل است و فعل نیز حادث است برروی اراده حادث باری تعالی اصرار دارد. در نهایت ملاصدرا در مواجهه با نظر شیخ مفید مبتنی بر حدوث اراده، نوعی اراده حادث را نیز می پذیرد و از اراده الهی در دو سطح اراده ذاتی و اجمالی و اراده فعلی حادث و تفصیلی سخن می گوید. در فلسفه اسلامی، به‌ویژه در کلام شیعه و اهل سنت، بحث اراده الهی و دعا همیشه با توجه به موضوع تقدیر و اختیار انسان مورد بررسی قرار می‌گیرد. در بسیاری از مکاتب اسلامی، خداوند از ابتدا همه چیز را مقدر کرده است، به این معنا که سرنوشت انسان‌ها، زمان و مکان تولد و مرگ، رزق و روزی و همه جزئیات زندگی آن‌ها از پیش تعیین شده است. به‌طور مثال، در قرآن کریم آیات زیادی داریم که نشان‌دهنده علم و حکمت بی‌پایان خداوند است: «إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ» که به علم کامل خداوند اشاره دارد. همچنین در قرآن آمده است که خداوند بر همه چیز قادراست و همه امور تحت تدبیر او است. با این حال، انسان‌ها در دیدگاه اسلامی دارای آزادی اراده هستند و مسئول اعمال خود می‌باشند. این آزادی به انسان این امکان را می‌دهد که خواسته‌های خود را از خداوند درخواست کند. دعا به‌عنوان ابزاری برای ارتباط با خدا و اعلام نیازها و خواسته‌ها استفاده می‌شود، اما در عین حال، تقدیر الهی تغییر نمی‌کند، مگر اینکه اراده خداوند به شکلی دیگر باشد.همچنین دعا در بسیاری از متون دینی به عنوان ابزاری برای درخواست از خداوند و تغییر شرایط معرفی شده است. مسلمانان معتقدند از طریق دعا می‌توانند خواسته‌ها و نیازهای خود را از خداوند بخواهند و به دنبال تغییر وضعیت خود باشند. حال، تعارض ممکن است به این شکل باشد که اگر همه چیز بر اساس اراده از پیش تعیین شده الهی است، پس چه نیازی به دعا و درخواست از خداوند وجود دارد؟ به عبارت دیگر، اگر خداوند اراده‌ای قطعی و ثابت دارد، چگونه دعا می‌تواند تأثیری بر آن بگذارد؟ در بسیاری از رویکردهای دینی، گفته می‌شود که دعا تغییرات در اراده الهی ایجاد نمی‌کند، بلکه وسیله‌ای است برای تحقق و آشکار شدن همان اراده از پیش تعیین شده. خداوند از پیش می‌دانسته که شخصی دعا خواهد کرد و این دعا به عنوان بخشی از برنامه‌ریزی کلی او در نظر گرفته می‌شود. به عبارت دیگر، خداوند از ابتدا اراده کرده که دعاها به نتیجه برسند. در برخی تفاسیر دینی، تاکید بر آزادی انسان در انتخاب و درخواست از خداوند وجود دارد. دعا به انسان این امکان را می‌دهد که با استفاده از آزادی اراده‌اش، خواسته‌های خود را به خداوند بگوید. این امر بر این فرض استوار است که انسان می‌تواند در محدوده اراده الهی تصمیم بگیرد، و دعا راهی است برای تأثیرگذاری بر شرایط. برخی معتقدند که استجابت دعا همواره به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم به نفع انسان است. خداوند ممکن است دعای فردی را مستجاب نکند، اما در عوض به شیوه‌ای که برای خیر او بیشتر مناسب است، پاسخ دهد. این بدان معناست که تغییرات در اراده الهی به خاطر حکمت و خیر بی‌نهایت خداوند است. دعا به خودی خود به عنوان عبادت و ارتباط با خداوند در نظر گرفته می‌شود. در این رویکرد، حتی اگر دعا مستجاب نشود، اهمیت آن در تقویت رابطه فرد با خداوند و تقویت ایمان او است. در بسیاری از دیدگاه‌ها، دعا تغییرات در اراده خداوند به وجود نمی‌آورد، بلکه وسیله‌ای است برای تحقق آنچه که از پیش در اراده الهی بوده است. ملاصدرا تعارض بین دعا و اراده الهی را با تأکید بر اصل "اتحاد علّت و معلول" و "عقلانیت حکمت خداوند" حل می‌کند. او معتقد است که خداوند اراده‌ای کامل و بی‌نقص دارد و هیچ تعارضی بین دعا و اراده الهی وجود ندارد. بلکه دعا به عنوان یک وسیله برای رسیدن به خواسته‌ها و همچن
بررسی تطبیقی علم الهی قبل از ایجاد و بعد از ایجاد نزد ابن سینا و ملاصدرا
نویسنده:
رحیم عبدالامیر عبدالحسن البهادلی؛ استاد راهنما: عباس مهدوی؛ استاد مشاور: عباس روزبهانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
بررسی تحلیلی عقل‌گرایی ملاصدرا و اثر تهذیب نفس بر آن
نویسنده:
مجتبی طیبی؛ استاد راهنما: محمدعلی دیباجی فروشانی، عسکری سلیمانی امیری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئله نسبت بین عقل و شهود در معرفت‌شناسی ملاصدرا از مباحث مهم در فلسفه اسلامی است. شواهدی بر اهمیت شهود در اندیشه او وجود دارد؛ مانند توصیه به تزکیه نفس در ابتدای فراگیری حکمت و شهودی بودن درک کلیات که بنابر نسبتی که غالب حکما به ملاصدرا می‌دهند، حاصل مشاهده عقل فعال از راه دور است. لزوم مشاهده عقل فعال، دلیلی بر این است که تنها کسی می‌تواند حقیقتاً استدلال برهانی را بفهمد که چنین شهودی داشته باشد. این در حالی است که تأکید او بر استدلال عقلی نیز قابل توجه است؛ تا جایی که پی‌جویی کشف و شهود بدون یادگیری حکمت را عامل گمراهی عنوان می‌کند. هدف اصلی این رساله، تحلیل و بازبینی نسبت عقل و شهود در آثار ملاصدرا با تکیه بر تحلیل جامع آثار و اندیشه‌های او است. در این پژوهش، از روش تحلیل کیفی آثار ملاصدرا و بررسی دقیق استدلال‌های فلسفی او استفاده شده است. همچنین، با بررسی دیدگاه‌های مختلف در این زمینه، تلاش شده است تا تصویری جامع از معرفت‌شناسی ملاصدرا ارائه شود. یافته‌های این رساله نشان می‌دهد که ملاصدرا نه‌تنها در استدلال‌های فلسفی، بلکه در معرفت‌های کشفی (مانند وحی و الهام) نیز از مبانی عقلی استفاده می‌کند. معقولات ثانیه فلسفی و منطقی و مفاهیم مبهم، پایه‌های مادی و صوری استدلال‌های ملاصدرا هستند. این مهم با تحلیل دقیق عدم نیاز این معقولات به مشاهده عقول انجام شده است. او با ارائه تمایزی ظریف میان حکمت عقلی و حکمت الهی، نشان می‌دهد که فهم حکمت عقلی لزوماً نیازمند تزکیه نفس نیست؛ در حالی که وصول به کمال حکمت الهی در گرو تزکیه و تهذیب نفس است. در نهایت، این پژوهش نشان می‌دهد که ملاصدرا، در عین توجه به اهمیت شهود و تجربه عرفانی، بر نقش بنیادین عقل در معرفت‌شناسی تأکید دارد و عقل را به عنوان ابزاری ضروری برای فهم حقیقت و دستیابی به یقین می‌داند.
  • تعداد رکورد ها : 5177