جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4866
ارتباط قوای نفس با نفس و نفس با بدن از دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا
نویسنده:
زهرا معیری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نوشتار حاضر جهت تبیین ارتباط قوای نفس با یکدیگر و با نفس و همچنین ارتباط نفس با بدن بر اساس دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا تدوین یافته است. در باب ارتباط قوا با یکدیگر، اختلاف چندانی بین دو فیلسوف مشاهده نمی شود، مگر در مسأله ارتباط عقل با وهم.همچنین از دو محور عمده رابطه نفس و قوا، یعنی فاعلیت نفس و قوا و وحدت یا تعدد وجود آن ها، شیخ?الرئیس و صدرالمتألهین با تفاوتی مبنایی، نفس را فاعل جمیع افعال اعم از ادراکی و تحریکی و مدرک تمام ادراکات می دانند و در بخش دوم نیز، تفاوت مبنایی دو فیلسوف آشکار می شود و صدرا برخلاف شیخ ـ که به تعدد وجود نفس و قوا معتقد است ـ با تأیید نقش نفس و قوا، نظریه اتحاد وجودی نفس و قوا را ارائه می کند. همچنین با توجه به اختلاف دو فیلسوف در نحوه تکوّن نفس ناطقه، اختلاف آن ها در رابطه نفس و بدن آشکار می شود. ابن سینا صرفاً قائل به تعلق تدبیری نفس به بدن است، درحالی که ملاصدرا، علاوه بر این تعلق، ترکیب این دو را اتحادی می داند و معتقد است بدن مرتبه نازله نفس است.
موانع معرفت از دیدگاه ملاصدرا و فرانسیس بیکن
نویسنده:
فاطمه ترکاشوند
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
معرفت شناسی پایه و اساس هر نظام فلسفی یا نظام معرفتی است. یکی از پرسش های مهم پیش روی معرفت شناسان کنونی راه های دست یابی به معرفت و شناخت موانع آن می باشد. بحث درباره موانع معرفت جایگاه مهمی در فلسفه به خود اختصاص داده است که اوج آن در مکتب فلسفی «حکمت متعالیه» در اندیشه فیلسوف بزرگ، صدرالمتألهین شیرازی و هم چنین در اندیشه فلسفی فرانسیس بیکن تجلی یافته است. ملاصدرا اساس معرفت حقیقی را در ایمان به خدا و معرفت بی واسطه انسان به خدا می داند، و در این راه بر تجربه عرفانی تأکید می ـ کند. از نظر او معرفت نوعی یقین و ثمره نوری است و این معرفت نوری کلید اکثر معارف است. فرانسیس بیکن نیز با اعتقاد به شناخت طبیعت برای کسب معرفت الهی، خطاهای ذهنی و باورهای غلط را مانع مهمی در رسیدن به معرفت می داند. او در این زمینه چهار مانع و بت را معرفی می کند. نگارنده در پژوهش حاضر سعی نموده است تا با کنار هم نهادن دیدگاه دو فیلسوف شرق و غرب نشان دهد که چگونه دغدغه های مشترک به تلاش در توجه دادن به شناسایی معرفت و موانع آن انجامیده است.
معرفت‌شناسی زهد از دیدگاه ملاصدرا، علامه طباطبایی و امام خمینی
نویسنده:
فاطمه‌ مرتضوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
شناخت اصول پذیرفته شده در هر نظام معرفتی، بر گونه نگرش آن در تبیین نظری و عملی مسائل تاثیر خواهد گذاشت ، چراکه انسان بدون شناخت و تفسیر صحیح از اصول و مبانی، ممکن است دچار افراط یا تفریط گردد، لذا ارئه معرفت شناسی شایسته از بهترین راهکارها در تبیین نگرش‌هاست. از این جهت «زهد» -که خود از مولفه‌های حکمت عملی است – مساله ای است که با تمام گستردگی خود در حوزه عرفان، حکمت و اخلاق، در همه زمان‌ها در معرض آسیب افراط یا تفریط قرار گرفته و آفات فردی و اجتماعی فراوانی را به دنبال داشته است. بنا بر این بررسی و تحلیل مبانی معرفتی آن، در تفسیر صحیح و اصلاح فرد و جامعه تاثیرگذار خواهد بود. این نوشتار بر آن است تا به پژوهشی در رابطه با «معرفت شناسی زهد» از دیدگاه امام خمینی، صدرالمتالهین و علامه طباطبایی به روش توصیفی، تحلیلی و کتابخانه ای بپردازد. در این راستا پس از ارائه «معنا شناسی» مختصر، مبانی «انسان شناختی» و «جهان شناختی» هر یک از دانشمندان فوق مورد بررسی قرار گرفته است. «زیبایی شناسی» زهد شامل آثار معرفتی و تجربی آن در آثار صدرالمتألهین به دست آمد و مطلب بسزایی در نوشته‌های سایر دانشمندان فوق موجود نبود. بعلاوه در همه فصول سعی شده به آسیب شناسی «زهد» و «ریاضت» که در ارتباط بسیار تنگاتنگی با ان قرار می‌گیرد، پرداخته شود. لکن در فصل دوم، این مطلب در ضمن سایر مطالب و در فصول سوم و چهارم به نحو جداگانه ای مطرح شده است.
بررسی نسبت میان واقعیت و وجود در اندیشه ابن سینا و ملاصدرا
نویسنده:
محمود حسن زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بررسی نسبت واقعیت به وجود یکی از مباحث مهم در حوزه فلسفه است که به طور خاص در فلسفه الهی و به نحو اخص در فلسفه اسلامی مطرح است. موضوع اصلی این رساله "بررسی نسبت واقعیت به وجود از دیدگاه ملا صدرا و بو علی سینا" است که با استفاده از شیوه تحلیلی توصیفی، دیدگاه‎های سه مکتب مشّاء، اشراق و حکمت متعالیه بررسی شده است. تحقیقات نگارنده به این امر منتهی شده که دیدگاه‌های هر سه مکتب در نگاهی کلان، با هم قابل جمع است، و تفاوت آنها در نحوه نگرش به مسأله است. بوعلی- نماینده شاخص مکتب مشّاء- به عنوان یکی از پیروان اصالت وجودبا تبیینی که از علّیت و قواعد مترتب بر آن- علی الخصوص قاعده الواحد- دارد توانسته واقعیت و قوس نزول را بر همین اساس تبیین کند و به تبع آن، قایل به حقایق و وجودات متباین شود؛ به نحوی که هر موجودی دارای حقیقتی فی نفسه است که دارای منشاء خاص خود است. اما ملا صدرا- بانی مکتب حکمت متعالیه- با استناد به تشکیک وجود، کثرت عرضی را انکار، و کثرت طولی وجود را در ابتدا می‌پذیرد و به نحوی منکر رابطه علّیت در قوس نزول می شود. ایشان با پذیرش تشکیک در وجود در نهایت راهی جز پذیرش حقیقت شخصیه وجود ندارد و تنها حقیقت فی نفسه را برای واجب الوجود قایل می شود و تمام موجودات را مظاهر و تجلّیات اسماء و صفات واجب می‌داند. در نتیجه ایشان در خصوص مفهوم وجود قایل به اشتراک معنوی وجود می شود. مکتب اشراق توانسته قوس نزول را بر اساس دو رکن اساسی بنا کند که عبارتند از علّیت و تشکیک. از یک طرف متعلّق جعل و ایجاد می‌بایست اموری باشند که نه واجب باشند و نه ممتنع، بلکه ممکن باشند، و از طرف دیگر رابطه علّت و معلول را بر اساس اشراق نور و مشاهده تبیین می‌کند، که رابطه تشکیکی است.کلید واژه ها: واقعیت، وجود، فلسفه مشّاء، فلسفه اشراق، حکمت متعالیه، صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، ابن سینا، حسین بن عبدالله.
تبیین و تحلیل فلسفه آفرینش انسان در حکمت متعالیه
نویسنده:
قادر امینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این پایان نامه به مبانی فلسفه آفرینش انسان پرداختیم که شامل چهار گفتار: حکمت الهی، اراده و اختیار الهی، نحوه فاعلیت الهی و هدفمندی آفرینش می باشد. با تبیین هر یک از این مبانی به هدف دار بودن افعال الهی خصوصاً در زمینه آفرینش جهان و انسان می توان دست یافت.صدر الدین هدف از فلسفه خلقت انسان را، استکمال و سلوک نفس عقل نظری و عملی می داند. و معتقد است موجودات، در قوس صعود به سمت خدا (اوج کمال) در حرکتند. و در واقع حضرت حق خود را در آییه تجلیات خود که کامل ترین آن انسان کامل است، نمایان می سازد.با این اوصاف، انسان کامل، علت ایجاد و بقای عالم و انسان، از ازل تا ابد و دنیا و آخرت است.
اعتماد یا عدم اعتماد افزایی فلسفه و حقیقت فلسفی از دیدگاه ملاصدرا و که یرکگور
نویسنده:
علی نورمحمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اگر نیم نگاهی به نظرات فیلسوفان مختلف بیندازیم، تعارضات و اختلافات بی شماری را در آن ها مشاهده خواهیم نمودکه گاهی این اختلافات، پایه ای و اساسی است. شاید به جرأت بتوان گفت که نمی توان دو فیلسوف با نظرات کاملاً مشابه یافت. با توجه به مطالب فوق، در این پژوهش به دنبال جوابی برای سوالات ذیل، از دیدگاه ملاصدرا و که یرکگور هستیم.آیا «فلسفه» قابل اعتماد است و «اعتماد» را افزایش می دهد؟آیا «فلسفه» باعث اطمینان خاطر می گردد؟آیا «حقیقت فلسفی» وجود دارد؟«حقیقت فلسفی» چیست؟ ...از آنجا که پایه و اساس همه ی علوم در ارتباط با فلسفه است، بنابراین تا وقتی که فلسفه از لحاظ «اعتماد» و «حقیقت فلسفی» روشن نگردد، نمی توانیم به علوم مختلف اعتماد نماییم.با مطالعه ی این پژوهش در خواهیم یافت که ملاصدرا «فلسفه» را عامل کمکی و معد برای دسترسی به حقیقت عینی، و تا حدودی قابل اعتماد می داند، او معتقد است که عقل و فلسفه می توانند کلیات وجود،مفاهیم و ماهیات را درک نمایند، اما «فلسفه» نمی تواند به کُنه عینی اشیاء دست یابد. بلکه باید از طریق کشف و شهود به آن ها رسید. که یرکگور نیز نظری مشابه ملاصدرا دارد و می گوید: «فلسفه» به ماهیات می پردازد، نه به وجود انسانی. وی به «فلسفه» نمی پردازد؛ بلکه به اگزیستانس یا منِ انسانی توجه نموده است، و می گوید: «حقیقت» تنها از طریق کشف و شهود قابل شناخت می باشد،
کاربرد اصل تشکیک در بحث مبدأ و معاد از دیدگاه ملاصدرا
نویسنده:
سلمان شریعتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تشکیک مطرح در میان فیلسوفان برجسته اسلامی تشکیک عامی و خاصی است ابن سینا مبحث تشکیک را در ماهیات عرضی مانند کم و کیف مطرح می کند و در نهایت تشکیکی که وی یه تصویر می کشد مطابق با تشکیک عامی است. شیخ اشراق اولین فیلسوفی است که تشکیک مطرح در فلسفه ویتشکیک خاصی است و آنرا گاهی در مراتب هستی و در قالب مثال نور و گاهی در مرتبه ای از مراتب مطرح می کند. ملاصدرا نیز قائل به تشکیک خاصی است و اول فیلسوفی بود که مصداق آنراوجود دانست. وی ضابطه تشکیک خاصی را بازگشت ما به الاختلاف به ما به الاشتراک معرفی کرد. در همه مسائل هفت گانه مطرح شده مربوط به مبدأ و معاد در اینپژوهش تقریر ملاصدرا یگانه است و سابقه ای نداشته است؛ به این معنا که در برهان صدیقین ایشان تقریر جدیدی ارائه می دهد و تقریرها ی پیشین را صدیقین نمی داند قاعده بسیط الحقیقه آنگونه که بطور مستقل در فلسفه وی بحث می شود، در تقریر پیشینیان بحث نشده است. چنانکه در بحث علت نیز تا مرتبه ای همپای گذشتگان است ولی در نهایت از تشکیک در مراتب به تشکیک در مظاهر می رسد. در پنج مسئله دیگر تقریر وی بی سابقه و جدید است به استثنای حرکت جوهری که وی بنیانگذار آن است. اصل تشکیک در چهار مسئله برهان صدیقین، علم واجب، حرکت جوهری و حدوث و بقاء نفس در تقریرهای پیشینیان جایگاهی نداشته است. و اما در حکمت متعالیه به استثنای بعضی از تقریرهای وی از برهان صدیقین که تشکیک نقشی را ایفا نمی کند، در تقریرهای دیگر وی از این برهان و همچنین در سایر مسائل شش گانه تشکیک در وجود جایگاه مبنایی دارد و همه این اصول بدون کمک گرفتن از اصل تشکیک ناتمام است.
ماده و صورت از نگاه ابن سینا، سهروردی و ملاصدرا
نویسنده:
مجتبی مظلومان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پرسشهایی که در مورد ماده و صورت مطرح می شود مسائل بسیار مهم و اساسی تحت تأثیر پاسخ این پرسشها شکل می گیرد با طرح این پرسشها و پاسخ به آنها افق هایی فراروی پژوهشگران هتسی هم در حوزه فلسفه و هم در حوزه فیزیک گشوده می شود.رفت و برگشت پرسشها در مفاهیمی مانند جسم، صورت جسمیه، جنس و فصل، مساوقت صورت با وجود، حقیقت ماده اولی، نوع ترکیب جسم از ماده وصورت و بطور کلی سوالاتی در این مفاهیم مانند: آیا ترکیب جسم از ماده وصورت اتحادی است یا انضمامی؟، آیا توارد دو صورت در یک ماده امکان دارد؟، آیا صورت بدون ماده و ماده بدون صورت ممکن است؟، که ما در این گفتار ماده و صورت و مباحث مربوط به آن را از کتابهای فلاسفه اسلامی بویژه آثار ابن سینا بعنوان نماینده حکمت مشاء و آثار شیخ شهاب الدین سهروردی بعنوان نماینده حکمت اشراق و آثار صدرای شیرازی بعنوان موسس حکمت متعالیه استخراج و تحلیل و بررسی به روش اسنادی همراه با تجزیه و تحلیل و استنتاج است هدف تحقیق پیش رو بررسی ادله اثبات ماده و صورت که بعنوان بحثی کلیدی در حوزه فلسفه مطرح است و در حقیقت رابط بین فلسفه و علم طبیعی شناخته می شود. منظور همان ترکیب جسم از دو جوهر ماده وصورت می باشد این اندیشه در حکمت مشاء و فلسفه ارسطو امری مسلم تلقی می شده است در نهایت این بحث مطرح است آیا بر اساس تجربیات خارجی می توان چنین جواهری را ثابت کرد یا اینکه حقیقت جسم از عوارض تحلیلیهذهنی و عقلی است کلید واژه‌ها: ماده، صورت، حقیقت ماده اولی، جسم، حکمت اشراق، حکمت مشاء، حکمت متعالیه.
بررسی تطبیقی توحید افعالی از منظر ابن سینا و صدرالمتالهین
نویسنده:
غلام‌حسن سبزعلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ابن سینا با بهره گیری از اصل « علیّت » و تبیین چگونگی وجود معلول، و اعتقاد به تکثّر موجودات خارجی به تفسیر توحید افعالی می پردازد، وی بر این باور است که فعلی که از انسان صادر می شود دو فاعل در طول یکدیگر دارد که یکی قریب و دیگری بعید است انسان فاعل مباشر و قریب و واجب متعال فاعل بعید و عله العلل خواهد بود و استناد فعل واحد به دو فاعل طولی به نحو حقیقی بوده و هر کدام در ایجاد فعل سهمی خواهند داشت. واجب متعال در ایجاد و تأثیر گذاری نقش دارد، و فاعل قریب واسطه و سبب برای تأثیر اوست و خداوند چنین اراده کرده که فاعلهای متوسط، قدرت بر ایجاد و تأثیر داشته باشند، بدون اینکه جبری یا تفویضی لازم آید.ولی از آنجا که صدرالمتألهین، نظری متفاوت با ابن سینا در کیفیت وجود معلول دارد و همچنین از قائلین به وحدت شخصی وجود است و همه ما سوی الله را عین ربط و تعلق به او می داند، با اعتقاد به اصل « علیت» توحید افعالی را چنین تفسیر می کند که یک فاعل حقیقی بیشتر وجود ندارد و آن هم خداست، و چون ممکنات و افعالشان عین ربط به او بوده و از تجلیات و مظاهر فعل اویند لذا آنچه در واقع فعل ممکنات نامیده می شود، همگی از تجلیات فاعلیت حق بوده و انسان در مرتبه ظهور، درجه ای از فاعلیت الهی خواهد بود لذا استناد فعل به انسان و واجب، هر دو، صحیح بوده و استناد فعل به واجب سبب تحدید قدرت و اراده ی مطلق الهی نخواهد شد، بر طبق این دیدگاه واجب متعال نسبت به همه افعال ممکنات، فاعل مباشر خواهد بود.
علم‌النفس و رابطه‌ی آن با خداشناسی از دیدگاه حکمت متعالیه (ملاصدرا) و مکتب اسماعیلیه (ناصرخسرو)
نویسنده:
فاطمه افضلی شمس‌آباد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از سوالات اساسی بشر از ابتدای آفرینش این بوده است که "من کیستم؟". یافتن پاسخی برای این سوال می تواند راهگشای بسیاری از ابهامات و مشکلات بشری باشد. علم النفس و خودشناسی یکی از توصیه های موکد دین مبین اسلام است و بنابر گفته ی بزرگان دین، معرفت نفس رهنمون معرفت رب است و یکی از راه های خداشناسی به حساب می آید.برای یافتن رابطه ای بین خودشناسی و خداشناسی، باید مسیری را طی نمود. مرحله ی اول در این راه شناخت نفس ناطقه ی انسان، یافتن چگونگی رابطه ی قوای نفس با آن، درک چگونگی رابطه ی نفس با بدن و به طور کلی شناخت ذات، صفات و افعال است. در مرحله ی دوم، شناخت ذات، صفات و افعال باری تعالی در حد وسع و سعه ی وجودی فرد مطرح می شود. مرحله ی آخر که می توان آن را حساس ترین مرحله دانست عبارت است از مقایسه ی نفس ناطقه با حق تعالی. در این بخش با توجه به تشابهاتی که بین نفس و خداوند یافته ایم، و با تاکید بر این نکته که خداوند مثل ندارد ولی مثال دارد، به این نتیجه می رسیم که انسان با شناخت خود می تواند خالق و رب خود را بشناسد و سیر الی الله داشته باشد. در پژوهش حاضر، مراحل رسیدن از خودشناسی به خداشناسی را به صورت تطبیقی، بین حکیم ناصرخسرو و صدرالمتالهین به عنوان نمایندگان مکتب اسماعیلیه و حکمت متعالیه پی می گیریم و مشاهده می کنیم که این دو حکیم نیز بر رابطه بین معرفت نفس و معرفت رب تاکید دارند و خودشناسی را یکی از متقن ترین و نزدیک ترین راه های خداشناسی می دانند
  • تعداد رکورد ها : 4866