مرور درختی موضوعات | کتابخانه مجازی الفبا

مرور درختی موضوعات | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
حکمت عملی حکمت نظری درختواره جامع معرفت بشری
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1574
دين و الفكر و السياسة
نویسنده:
صلاح قنصوه
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
فلسفة فی مصر القديمة
نویسنده:
عبدالحميد درويش
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
مصر/ قاهره: مكتبة وهبة,
کلیدواژه‌های اصلی :
فشته فيلسوف المقاومة
نویسنده:
حسن حنفی
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
تلخیص الکون و الفساد
نویسنده:
محمد بن رشد حفید؛ محقق: جمال الدین علوي؛ تصدیر: محمد مصبا‌حی‌
نوع منبع :
کتاب , خلاصه اثر , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
بیروت/لبنان: دارالغرب الاسلامی,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
تلخيص الكون و الفساد، اثر ابوولید محمد بن رشد، معروف به ابن رشد (متوفی 595ق)، تلخیص کتاب «الكون و الفساد» ارسطو می‌باشد.این تلخیص، با تحقیق جمال‌الدین علوی و مقدمه محمد مصباحی منتشر شده است. الكون و الفساد ارسطو، از گروه رساله‌های مربوط به طبیعت و کتابی است درباره وجود که ارسطو آن را در حدود سال‌های 347 تا 335 قبل از میلاد، تألیف نموده است. این رساله، مکمل دو کتاب اول رساله در آسمان است. رساله در آسمان، شامل چهار کتاب می‌باشد که کتاب‌های اول و دوم، جواهر محسوس ابدی را بررسی می‌کنند. در کتاب دوم، ارسطو نظام نجومی خود را شرح می‌دهد. موضوع کتاب‌های سوم و چهارم، جهان تحت القمر است. ارسطو در این دو کتاب، به بررسی اجسام تحت القمر و خصوصیات اساسی این اجسام، از قبیل: کون، فساد، استحاله، نمو، ذیول، مماسه، فعل و انفعال، پرداخته است. ابن رشد در اثر حاضر، دست به تلخیص این کتاب ارسطو زده است. این تلخیص، از جمله شرح‌های متوسط ابن رشد، شمرده می‌شود. شرح‌های ابن رشد بر آثار ارسطو، به سه دسته کلی تقسیم می‌شوند: شرحهای مفصل و بزرگ که «تفسیر» یا «شرح» نامیده می‌شوند، شرحهای متوسط موسوم به «تلخیص» و خلاصه‌های نوشته‌های ارسطو که «جامع» و در جمع «جوامع» نام دارند. شیوه کار ابن رشد در «تفسیرها» چنین است که نخست پاره‌هایی از متن ارسطو را از ترجمه عربی آنها نقل می‎کند و سپس به تفسیر دقیق و ژرف آنها می‌پردازد و در این رهگذر از آنچه از تفاسیر شارحان یونانی ترجمه‌شده به عربی در دست داشته است، بهره می‌گیرد و گاه نیز از آنها انتقاد می‌کند و سرانجام برداشت خود را از متن ارسطو توضیح می‌دهد. در شرحهای متوسط یا «تلخیص‌ها»، که اثر حاضر از جمله آنها می‌باشد، کلمات اول متن ارسطو را نقل و سپس بقیه مطالب را به زبان خودش شرح می‌دهد و توضیحات و نظریات شخصی و مطالبی از منابع فیلسوفان اسلامی نیز بر آنها می‌افزاید، به‌گونه‌ای که اثر به‌صورت نوشته مستقلی آشکار می‌شود که گفته‌های ارسطو و ابن رشد به هم آمیخته شده و نمی‌توان آنها را از یکدیگر تشخیص داد. اما شیوه کار ابن رشد در خلاصه‌ها یا «جوامع» چنین است که وی در آنها همیشه از سوی خود سخن می‌گوید، درحالیکه عقاید و نظریات ارسطو را بیان می‎کند و در این رهگذر از نوشته‌های دیگر وی برای توضیح و تکمیل متن در دست، بهره می‌گیرد و از خودش نیز مطالبی بر آنها می‌افزاید. ابن رشد، مطالب کتاب خویش را در دو مقاله، سامان داده است. وی در مقاله نخست، در ضمن هشت قسمت تحت عنوان «الجمله»، ابتدا به تعیین حدود و ثغور بحث و تعریف مذاهب قدما پیرامون مسئله کون و فسا و نیز فحص از وجود کون و فساد در جوهر پرداخته و سپس به موضوعاتی نظیر فرق میان کون و استحاله، تعریف حرکت و کیفیت نمو، تعریف مماست و اشیای متماسه، طبیعت انفعال و فعل و طبیعت اشیای فاعله و معرفت اختلاط و اشیای مختلفه پرداخته است. در مقاله دوم، در چهار قسمت، ابتدا به مقوله اسطقسات اربعه و اصناف و ترکیبات آن پرداخته شده و سپس، انواع اسباب عامه کون و فساد و جهت اتصال در کون، مورد بحث قرار گرفته است. فهرست مطالب کتاب، به‌همراه فهرست اعلام و کتب مذکور در متن، در انتهای کتاب آمده است. در پاورقی‌ها علاوه بر اشاره به اختلاف نسخ، به توضیح برخی از مطالب متن پرداخته شده است..
تحفة الحکیم
نویسنده:
محمّد حسین إصفهانی غروی؛ مقدمه: محمدرضا مظفر
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: لیتوگرافی کرمانی,
کلیدواژه‌های اصلی :
نفس من کتاب الشّفاء
نویسنده:
أبو علی حسین بن عبد الله بن سینا
نوع منبع :
کتاب , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , خلاصه اثر
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
براغ,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
النفس من كتاب الشفاء برگزیده فن ششم از كتاب طبیعیات شفاى ابن سينا است ابن سينا، در ابتداى فن ششم طبیعیات درباره ماهيت نفس و اينكه چرا در طبیعیات داخل شده، مى‌گويد: وقتى ما شناختيم كه نفس كمال است، با آن تعريفى كه به طور مفصّل درباره كمال گفتيم، آن‌گاه ماهيت نفس را هنوز نشناخته‌ايم، بلكه نفس بودن نفس را شناخته‌ايم؛ زيرا نام نفس نه از جهت جوهريتش، بلكه از آن نظر كه مدبّر بدن است و با آن مقايسه مى‌شود، بر نفس اطلاق مى‌شود و به همين دليل است كه در تعريف نفس، بدن وارد مى‌شود... و بدين دليل، مطالعه نفس از جمله مباحث علم طبيعى شده است، زيرا بررسى نفس از آن نظر كه نفس است، مطالعه نفس از جهت ارتباط با ماده و حركت است، اما براى آن‌كه ذات نفس را بشناسیم، بايد بحث ديگرى را مستقلاً مطرح كنيم. نگاه متفاوت ابن سينا به مسئله مادى يا مادى نبودن نفس و نسبت آن با جسم، بقا يا فناى نفس پس از بدن، به ضميمه نوآورى‌هاى او در مباحثى چون اثبات وجود نفس، ماهيت ذهن، ادراكات حسى، حس باطن، قواى عقلى، تعامل نفس و بدن، نسبت عقل فعال با عقل انسانى، مسائل فراوان علمِ نبوّات و رابطه آنها با ماهيت و كاركرد نفس و ده‌ها مسئله ديگر، باعث شد تا او نفس شناسى را جدا از مجموعه علوم طبیعیات، به طور مستقل مطالعه كند و در حقيقت، علم النفس را از نو، بر پايه‌هاى متفاوت با ديدگاه ارسطو، بنيان نهد و تدوين نمايد. ابن سينا در تقسيم بندى علوم، دو علم ديگر را در تقسيم ارسطويى گنجانده است: علم الهى در شاخه نظرى و شناخت نبوت در شاخه عملى. مراد وى از شناخت نبوت، چنان‌كه در مقدمه منطق المشرقيين مى‌گويد، آن است كه ما در كنار سياستِ مُدُن يا تدبير مدينه، به طور خاص نيازمنديم كه درباره متولىِ اين تدبير هم شناخت پيدا كنيم. اين متولى از نظر او همان نبى است. اما علم نبوّات كه از آگاهى‌هاى نفس ناطقه به امور غيبى سخن مى‌گويد، برآمده از همين تفكر نبوّت شناسى است. اساس نبوات، اين است كه آدمى به درجات مختلف در خواب و بيدارى از پديده‌هاى ناپيدا، مستور و غيبى عالم مطلع مى‌شود و اينها همه از قدرت نفس بر اطلاع و تصرف در عالم سرچشمه مى‌گيرد. دانش نبوّات از خواب‌هاى صادق، حسّ ششم، دورآگاهى، كرامات، اعمال خارق العاده مرتاضان، ذهن‌خوانى، الهامات و امثال آن بحث مى‌كند كه امروزه آنها را در علمِ فراروان‌شناسى مطالعه مى‌كنند. نويسنده، به جاى تعبير اصلِ حياتى يا محرك بودن، ويژگى مدبّر بودن را براى نفس در نظر گرفت. وى همانند ارسطو، ماهيت و تعريف نفس را به بحث مى‌گذارد و جوهريت، صورت بودن و كمال بودن را براى نفس مى‌پذيرد، اما هم در معناى صورت و هم در معناى كمال، متفاوت با ارسطو سخن مى‌گويد و مهم‌تر آن‌كه ويژگی «در بدن» بودن نفس را جانشين ويژگی «با بدن» بودن مى‌كند و به تعبير ساده‌تر، جسمانيت و انطباع نفس در بدن را نمى‌پذيرد و به روحانیت و تعلق نفس به بدن معتقد مى‌شود. ابن سينا درباره اينكه نفس، صورت بدن است يا كمال آن، مى‌گويد: كمال دو گونه است: كمال اول و كمال ثانى. كمال اول آن است كه نوع، به سبب آن به صورت بالفعل نوعيت مى‌يابد؛ مثل شكل براى شمشير و كمال ثانى امرى است كه در فعل و انفعال خود تابع نوعِ شىء است؛ مثل بريدن براى شمشير و فكر و احساس براى انسان. وى درباره بهتر بودن كاربرد صورت يا كمال در تعريف نفس، بر خلاف ارسطو كه هر دو را به كار برده، نفس را صورت و صورت را كمال دانسته و مى‌گويد: تعريف نفس به كمال بهتر است؛ زيرا هر صورتى كمال است، اما هر كمالى صورت نيست؛ مثلاً سلطان كمال شهر است، اما صورت آن نيست بنا بر اين، كمال‌هاى مفارق[مثل نفس] در حقيقت صورت ماده و في الماده نيستند؛ زيرا صورت، منطبع در ماده و قائم به آن است. البته مگر اينكه قرارداد شود كه به كمال نوع، صورت نوع گفته شود. ارسطو و ابن سينا هر دو، نفس را جوهر مى‌دانند، اما آيا هر دو يك معنا براى اين جوهريت قائلند؟ ارسطو براى جوهر سه معنا مطرح مى‌كند: ماده، صورت، و شىء مركب از آن دو؛ يعنى جوهر مادى، جوهر صورى و جسم كه مركب از آن دو است. وى در اين مورد، اجسام را از ساير اشيا سزاوارتر به جوهريت مى‌خواند، آن‌گاه بيان مى‌كند كه نفس بالضروره جوهر است، بدين معنا كه صورت براى جسمى است كه حيات بالقوه دارد، اما ابن سينا نفس را منطبع در بدن نمى‌داند و در نتيجه جوهريت آن را همانند جوهريت صورت قلمداد نمى‌كند. در واقع، او به جاى رابطه انطباعى، رابطه تعلقى نفس و بدن را مطرح كرده است. درباره اثبات وجود نفس، به اين دليل مى‌رسد: ما اجسامى را مشاهده مى‌كنيم كه حس داشته و به اراده خود حركت مى‌كنند، بلكه اجسامى را مشاهده مى‌كنيم كه تغذيه، نمو و توليد مثل دارند. اين ويژگى‌ها به خاطر جسميت آنها نيست، پس به خاطر دليل ديگرى غير از جسميت آنهاست و جز اين نيست كه در ذات آنها يك مبادى غير جسمانى براى اين كار باشد. آن چيزى را كه مبدأ صدور اين افعال است و به طور خلاصه هر چه را كه مبدأ صدور افعال گوناگون باشد و نه فعل واحد كه بدون اراده هم ممكن است، نفس مى‌ناميم. ابن سينا مجموعه سخنان ارسطو را نظمى نو بخشيده و دو نوع ادراك غير عقلى را مطرح كرده است: ادراك حس ظاهر و ادراك حس باطن. در ادراك حس باطن، وى پنج حس يا قوه ادراكى را برمى‌شمارد: حس مشترك، خيال، تخيل، وهم و حافظه (يا ذاكره). اين پنج نوع حسّ، به صورت محدود در نفس حيوانى و به گونه كمال يافته در نفس ناطقه حصول يافته‌اند. نام‌گذارى اين پنج حس به ادراكات باطنى درست به موازات هستى شناسى ابن سينا صورت گرفته است كه نفس را عالم ميانِ عالم حس و عالم عقل قلمداد مى‌كند؛ زيرا اين ادراكات هم واسطه‌اى ميان ادراكات حسى و ادراكات عقلى هستند. نظريه عقل و نظريه معرفت(فرآيند پيدايش علم در نفس آدمى) در ديدگاه ابن سينا جزئيات فراوان دارد. تعريف عقل، تقسيم آن به نظرى و عملى، تقسيم عقل نظرى به مراتب هيولانى، بالملكه، بالفعل و بالمستفاد، تطبيق اين مراتب با آموزه‌هاى قرآنى مثل مشكات، زجاجه، نار، عقل فعال، عقل قدسى، مفهوم تفكر، قدرت حدس، معنا و فرآيند تعقل، قدرت تصرف نفس در خارج از وجود خود كه در دانش نبوات تبيين شده است، نحوه ساخته شدن يك مفهوم عقلى از معلومات حسى، عمليات ذهنى و عقلى، تجريد و... همه از مسائل اين دو نظريه محسوب مى‌شوند.
  • تعداد رکورد ها : 1574