سرگذشت قومی و ملی ما شاهنامه فردوسی، نسیجی گرانقیمت، بافته از تار و پود اسطوره، حماسه و تاریخ است که برخی کوشیده اند آن را به سه بخش اساطیری، حماسی و تاریخی تق
... قسیم کنند؛ اما در هم تنیدگی این سه قسمت چنان است که تعیین حد و مرز و جداسازی آن از یکدیگر امری ناممکن می نماید. برای نمونه آنچه ایشان آن را بخش تاریخی شاهنامه می دانند، مزین به طرازی زربفت از اندیشه اساطیری و مفاهیم نمادین و کهن الگویی قومی و بدوی ایرانیان و همچنین دارای رنگ و بویی حماسی است. یکی از این داستانها، داستان تاریخی- افسانه ای بهرام چوبین است که در بخشی از آن «کهن الگوی فرایند فردیت روانی» نمودی برجسته یافته است. در این بخش، بهرام به پیشروی گوری، وارد قصری نمادین می شود و با آنیمای پری پیکر مستور در ناخودآگاهی خویش ملاقات می کند و در پی این ملاقات، تحولی عظیم در شخصیت وی پدید می آید؛ چنان که سودای پادشاهی در سر می پروراند و به دنبال این سودا بر هرمزد شاه می شورد و چندگاهی نیز بر تخت حکومت ایران می نشیند. اما این پادشاهی دیری نمی پاید و بهرام محکوم به مرگ می شود؛ زیرا از یک سو به شاه که بن مایه ای مقدس و الهی در نظام فکری ایران کهن است، بی حرمتی کرده است و از دیگر سوی هنجار پهلوانی را شکسته و فراموش کرده است که پهلوان هرچند هم نیرومند باشد، تنها فره پهلوانی دارد و سریر پادشاهی از آن کسی است که از فره شاهی برخوردار باشد.
بیشتر