چکیدهشناخت ذات و صفات خداوند یکی از دغدغههای دیرین بشر بوده و هست. خداباوران همواره در اصل اتصاف و نحوهی اتصاف واجبتعالی به صفات اختلافنظر دارند. متکلمان ا
... امامیه نیز از این نزاع به دور نمانده و دیدگاههای متفاوتی ارائه نمودهاند. اکثر آنها ضمن پذیرش وجود صفات کمال در خداوند و قابل شناخت دانستن آنها برای انسان، پس از نفی جهات نقص، آنها را به واجبتعالی نسبت داده-اند.گروهی از متکلمان امامیه همچون شیخ صدوق، ابن میثم بحرانی، علامه حلی، فاضل مقداد سیوری، سید عبداله شبر و علامه مجلسی در باب صفات الهی دیدگاهی متفاوت اتخاذ نموده-اند. برخی از آنها وجود هر گونه صفت در خداوند را انکار نموده و ذات حقتعالی را منزه از اتصاف به صفت دانستهاند. برخی دیگر ضمن پذیرش وجود صفت در خداوند، فهم انسان را ناتوان از شناخت صفات او قلمداد نموده-اند. گروهی دیگر با وجود پذیرش اصل صفات و امکان معرفت به آنها، صفات ثبوتی ذاتی را در حوزه معناشناختی حمل بر معنای سلبی نموده و به معنای نفی مقابلهای آنها تفسیر نمودهاند؛ مثلاً عالم بودن خداوند را به معنای جاهل نبودن او تعبیر میکنند؛ چنین نظریهای به الهیات سلبی شهرت یافته است. تنزیه واجبتعالی، نفی هر گونه تشبیه از او، ناتوانی فهم بشر از درک ذات و صفات الهی و استناد به برخی از روایات از مهمترین دلائل این نظریه به شمار میآید. در این نوشتار رویکردهای مختلف به صفات الهی و تقریرهای مختلف الهیات سلبی مورد توجه قرار گرفته و دیدگاه متکلمان امامیه معتقد به الهیات سلبی گزارش و اصول و مبانی الهیات سلبی مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. و در پایان نحوه صحیح اتصاف واجب تعالی به صفات بیان شده است.
بیشتر