جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 54
علم امام علیه السلام در قرآن واحادیث با تکیه بر دیدگاه علامه مجلسی و علامه طباطبایی
نویسنده:
زهره مومنی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از اصول مذهب تشیع امامت است و زیر بنای مسأله ی امامت علم و عصمت است. از آنجا که موضوع عصمت، مبتنی بر علم وآگاهی است، بسیاری از عالمان بر موضوع علم پیامبر و امام علیه السلام پرداخته اند.در این رساله به مقام و منزلت امام و نسبت آن با پیامبر و گستره و فعلیت علم امام و روش کسب آن، با توجه به آیات قرآن کریم و روایات از دیدگاه علامه مجلسی و علامه طباطبایی پرداخته شده است. امامت مقامی است که باید از طرف خدای تعالی معین شود و امام باید مؤید از طرف پروردگار باشد. امامت مقامی بس ارجمند است که تنها برخی از پیامبران به آن دست یافتند. بنابراین امامان ما مقامی رفیع تر از بسیاری از پیامبران داشته اند. گستره علم امام، دانش کامل پیرامون آنچه برای هدایت انسانها مورد نیاز است، می باشد. و در این باره بخشی از علم ایشان فعلی و بخشی از آن محصول منابعی است که در اختیار ایشان می باشد و یا از طریق الهام به ایشان می رسد.علامه مجلسی و علامه طباطبایی معتقدند علم غیب ذاتی مختص حضرت حق است و امام با تعلیم الهی عالم به علم غیب می شود آنها همچنین قائل به علمی گسترده برای امام هستند و تنها موارد اندکی را از این علم مستثناء می نمایند. علامه طباطبایی علم امام را بالفعل می داند و در خصوص نحوه بهره گیری علم غیب در زندگی عادی امام، معتقد است امام نمی تواند از این علم نفعی ببرد زیرا این علم تخلف ناپذیر است. ولی علامه مجلسی می گوید امام نباید طبق علم غیب خویش عمل کند و البته عمل نمی کند تا مشیت الهی محقق شود. وی تنها قضاوت را از این امر استثناء می کند.
تبیین فلسفی-کلامی عصمت امام از دیدگاه فخررازی و علامه طباطبایی (ره)
نویسنده:
خدیجه صادقی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
لزوم امامت از سنّت‌های تغییر‌ناپذیر الهی است و این امر، لزوم شناخت او را در پی می‌آورد؛ چرا که پیروی تام از امام به شناخت کاملی از صفات او نیاز دارد و از مهم‌ترین صفات امام، عصمت اوست. بحث «عصمت» و چگونگي آن به لحاظ اينكه با مسئله «امامت» رابطه‌اي عميق و ناگسستني دارد، بيش‌تر در بستر امام‌شناسي كلامي شيعه، رشد و توسعه پيدا كرده است؛ در این نوشتار به دنبال بررسی تعریف و بیان حقیقت عصمت امام از نگاه فخررازی و علامه طباطبایی(ره) هستیم و اینکه آیا تفاوتی بین دیدگاه ایشان وجود دارد. از این‌رو بررسی آراء و اندیشه‌های این دو اندیشمند در باب عصمت امام لازم به نظر می‌رسد، تا تصویری جامع از نظریات ایشان از مسئلۀ عصمت داشته باشیم. فخر در بیشتر مباحث فلسفی و کلامی، تألیفات عمیقی از خود به جای نهاده است. با مطالعه آثار وی، بیش از هر چیز، عمق درک او از آرای فلاسفه و متکلمان مختلف و توانایی شگرفش در نقد این آراء، معلوم می‌شود. وی در کتاب‌های الاربعین فی اصول الدین، البراهین فی علم کلام، المحصّل و المحصول فی علم اصول الفقه، به ردّ آرای امامیه در باب امامت، وجوب نصب، وجوب عصمت و دیگر اعتقادات آنها می‌پردازد. او بیشتر از دیدگاه کلامی به این مسئله می‌نگرد و علامه(ره) علاوه بر رویکرد کلامی، نگاه فلسفی و عرفانی نیز دارد، بنابراین با دغدغه‌ها و رویکردهای متفاوتی دربارۀ این موضوع اظهار‌نظر کرده‌اند. باتوجه به این نکات، خلأ بررسی دیدگاه این دو، در مسئلة عصمت امام چشمگیر است. نیز درخور توجه است که گاهی اوقات آنجایی که به بحث دربارۀ عصمت پرداخته شده، بین دو مفهوم عصمت و علم تداخل رخ داده است، امّا باوجود تداخل معنایی، این دو مفهوم، کاملاً متباین و متفاوت از هم بوده و صرف ریشه داشتن یکی در دیگری، نباید بین آنها خلط شود. بنابراین لازمۀ تأمل و اندیشه در عصمت تفحص در مسئلۀ علم هم هست. نوع تحقیق در این نوشتار توصیفی و روش انجام آن به صورت اسنادی و توصیفی با تأکید بر تحلیل محتواست.
بررسی تطبیقی مبادی اختیار انسان از منظر ملاصدرا و علامه طباطبایی(ره)
نویسنده:
حکیمه علیپور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مبحث اختیار، از موضوعات گستره فلسفه است که از دیرباز، نقش مهمی در مباحث اساسی متافیزیک، اخلاق، علم النفس و کلام داشته است. این نوشتار بر آن است تا با روش کتابخانه‌ای، مطالعه‏ای تطبیقی بین دیدگاه دو فیلسوف مسلمان، علامه طباطبایی(ره) و ملاصدرا درباره مبادی اختیار انسان صورت داده، و با توصیف و تبیین بنیادی‏ترین دیدگاههای این دو متفکر اسلامی در باب مساله اختیار انسان، شباهت‏ها و تفاوت‏های این دو را بنمایاند.این دو فیلسوف بر وجود اختیار در انسان تأکید داشته، و اختیار و اراده را به مثابه دو مقوله متمایز از یکدیگر محسوب، و اراده را به عنوان یکی از مبادی فعل اختیاری مطرح می-کنند. ایشان، انسان و حیوان را دارای اختیار می‌دانند ولی با توجه به مبادی اختیار، تفاوت-هایی را در افعال اختیاری انسان و حیوان به سبب نوع ادراک و آگاهی‌شان برمی‏شمرند. علامه بر آن است که انسان ابتدا با ادراکات خود مفاهیمی را اعتبار می‌نماید و براساس ساختن ادراکات اعتباری در ظرف واهمه، فعل اختیاری را انجام می‌دهد. ولی صدرا صرفا از تصور، تصدیق، شوق، اراده و توانایی سخن به میان آورده و ادراکات اعتباری را مطرح نمی-کند.
مقایسه دیدگاه اشاعره با علامه طباطبایی در مورد جبر و اختیار
نویسنده:
مهدیه علوی نسب
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسأله جبر و اختیار و نقش انسان در افعال خویش و ارتباط آن با اراده خدای متعال از مهمترین مسائل فکری بشر بوده است. این مسأله از نخستین مسائل کلامی طرح شده در تاریخ عقاید مسلمین به شمار می رود و متفکران مسلمان- هر یک براساس مبانی خویش- راه حلی برای آن ارائه داده اند. از نخستین راه حل ها، نظریه جبر محض از یک سو، و نظریه تفویض مطلق از سوی دیگر بود. پس از طرح این عقاید متضاد، به جهت لوازم غیر قابل پذیرش آن، اندیشمندان مسلمان درصدد یافتن حد وسطی در میان این دو اعتقاد برآمدند و آراء مختلفی در این باره ارائه کردند. یکی از این آراء، نظریه کسب اشاعره است، به این معنی که خدا خالق و آفریدگار افعال بشر و انسان کاسب کارهای خود است؛ یعنی خلقت و ایجاد قلمرو خداست، و کسب، قلمرو انسان می باشد. نظریه دیگر امربین الامرین است، در همین راستا فیلسوفان مسلمان نیز بر اساس مبانی خاص خویش، طرح هایی ارائه کردند که در خور توجه و بررسی است. از جمله این طرح ها دیدگاه علامه طباطبایی(ره) است که مستند به قرآن است و آیات قرآنی موید جبر و تفویض نیست. آنچه هست، حاکمیت مشیت الهی بر هستی و افعال انسان است؛ ولی این حاکمیت به گونه ای نیست که بنده را در عملش مجبور سازد. او مختار آفریده شده و هر راهی را که اختیار کند، حاصل آن را دریافت می کند. علامه طباطبایی(ره) بر اساس قانون علیت ثابت می کند افعال اختیاری انسان هم به قدرت خداوند واقع می شود و هم به قدرت انسان و از آن محال لازم نمی آید، زیرا قدرت خداوند قدرت مطلق است و قدرت بنده قدرت محدود و مقید است که در طول قدرت الهی می باشد. اما از دیدگاه اشاعره، افعال انسان چه افعال اختیاری و چه اضطراری باشند، بی واسطه مخلوق خداست. در واقع دیدگاه اشاعره همان جبرگرایی مطلق است.
بررسی تطبیقی آیات صفات خداوند در تفاسیر المیزان علامه طباطبایی و التحریر و التنویر ابن عاشور
نویسنده:
محمد دهقان چناری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل آثار(دانشنامه آثار) , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در بررسی آیات مربوط به صفات الهی، به آیاتی بر می خوریم که از نظر معنای ظاهری، خداوند منسوب به صفات و اعضای مخلوقات شده است که مشهور به آیات تشبیهی هستند. متکلمین اسلامی در تبیین و تفسیر این قبیل آیات، راه های مختلفی را پیموده اند. اشاعره به عنوان یکی از مکاتب بزرگ فکری و کلامی در میان اهل سنت، برای رهایی از اتهام تشبیه و تجسیم خدا و از طرفی پرهیز از تأویل آیات، با حفظ معانی ظاهری آنها، قاعده ای را با عنوان «بلاکیف» مطرح نموده اند. صفات خدا و چگونگی اتصاف ذات الهی به این صفات محور نوشتار حاضر است.در طی این‏ نوشتار ضمن تبیین و تحدید مسأله و جایگاه آن سعی شده است با بیانی مستدل و با اتکاء به کلمات‏ علامه طباطبایی در تفسیر المیزان و ابن عاشور در تفسیر التحریر و التنویر نظری? عینیت صفات با ذات تبیین گردد. نگاه ابن عاشور(التحریر و التنویر) در مسایل کلامی، نگاهی اشعری است مگر در مواردی اندک که به دیدگاه معتزله گرویده است.
بررسی تطبیقی آموزه عصمت از دیدگاه علامه طباطبایی، خواجه نصیرالدین طوسی، ابن تیمیه و امام فخر رازی
نویسنده:
زینب بهرامیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از باسابقه ترین و جدال برانگیزترین معارف اسلامی، که متکلمان مسلمان از دیرباز در تلاش برای فهم معنا و چگونگی آن می باشند، مفهوم عصمت است. مفهومی که با تمامی مشتقات خود سیزده بار در قرآن کریم آمده و خاستگاه نخست آن قرآن کریم است. پس باید گفت عصمت یک مفهوم درون دینی است که در چارچوب اندیشه ی دینی معنا یافته و از منابع دینی بشر نشأت می گیرد. اما گفتگو و جدال فکری اندیشمندان درباره ی ماهیت و قلمرو آن به دوره ی شکل گیری مذاهب اسلامی - شیعه، معتزله و اشاعره - باز می گردد. درنتیجه درمورد عصمت به اندازه ی تاریخ معارف دینی سخن گفته شده و همزمان با طرح مسائلی چون کفر و ایمان، جبر و اختیار و... در اقوال علمای مسلمان انعکاس یافته و جایگاه ویژه ای در این میان داشته است ؛ و از اهمیت ویژه ای برخوردار است.اما آنچه ما را بر آن داشت تا پیرامون این مبحث مهم کلامی کندوکاو کنیم، اختلاف ها و تعارض هایی بود که بین فرق کلامی اسلام به چشم می خورد. خصوصاً تفاوت اساسی و تقابلی که میان شیعیان و وهابیون در این زمینه وجود دارد. بنابراین با وجود آن که بسیاری از علما و متکلمان بزرگ جهان اسلام درمورد عصمت بحث کرده، به تحقیق و جستجو دست زده اند؛ این رساله بر آن است تا عصمت پیامبران و ائمه را از دیدگاه دو دانشمند شیعه مذهب یعنی علامه طباطبایی و خواجه نصیرالدین طوسی و دو عالم اهل سنت یعنی امام فخر رازی و ابن تیمیه، مورد بررسی قرار دهد تا با مشخص شدن اشتراک ها و اختلاف ها و نیز نحوه ی استدلال هر یک از ایشان، علاقمندان و خوانندگان به راحتی بتوانند به این مطالب دسترسی یافته و با مقایسه اقوال، سخن حق را برگزینند. رساله ی حاضر در چهار فصل تنظیم شده است. فصل اول، به بیان کلیاتی درمورد مفهوم عصمت، فصل دوم، به بیان دیدگاه های خواجه نصیرالدین طوسی و علامه طباطبایی درباره ی این مسئله، فصل سوم، به بیان دیدگاه های امام فخر رازی و ابن تیمیه درباره ی آن، و سرانجام فصل چهارم به بررسی تطبیقی دیدگاه های این چهار اندیشمند مسلمان اختصاص یافته است.هر چهار اندیشمند مورد نظر اصل عصمت پیامبران الهی را باور دارند و معتقدند که پیامبران فرستاده شده از جانب خداوند متعال باید معصوم از گناه باشند و می توان گفت این وجه اشتراک ایشان است.اما با این حال، امور متعددی را هم می توان به عنوان موارد اختلاف آن ها در مسئله عصمت برشمرد. که به نظر نگارنده اولین و اساسی ترین این اختلافات، اختلاف بر سر عصمت جانشینان پیامبر است. به طوری که خواجه و علامه قائل به وجوب عصمت جانشینان پیامبر هستند و بر این باورند که آنان همچون پیامبران از مقام عصمت برخوردارند، ولی امام فخر رازی و ابن تیمیه، چنین دیدگاهی ندارند. همچنین زمان عصمت پیامبران یکی دیگر از تفاوت های اندیشمندان مورد نظر است. تفاوت گذاشتن در حدود و گستره ی عصمت نیز از دیگر موارد مورد اختلاف ایشان به شمار می آید. به نظر می رسد که موارد ذکر شده مهم ترین موارد اشتراک نظر و اختلاف نظر میان این چهار اندیشمند است هر چند شاید موارد دیگری نیز وجود داشته باشد که با جستجوی بیشتر بتوان به آن ها افزود.
مقام انسان از دیدگاه علامه طباطبایی و کارل یاسپرس
نویسنده:
علیرضا دانا
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
رساله حاضر در پی بررسی شأن وجایگاه انسان از دیدگاه دو متفکر شرقی وغربی است.آرا و نظریات علامه طباطبایی به عنوان یکی از چهره های فلسفه اسلامی و حکمت متعالیه و کارل یاسپرس به نمایندگی از اگزیستانسیالیسم الهی، مورد بررسی قرار گرفته است.بررسی مقام انسان در آرای یاسپرس وعلامه طباطبایی، بیشتر به موضوع ماهیت وشأن وجودشناختی انسان معطوف است وکمتر به هویت اجتماعی یا جایگاه هنجاری او در میان موجودات دیگر اشاره دارد.چیستی انسان و امکان شناخت او از منظر هر دو متفکر بررسی شده و با توجه به اشتراک آنها در متحوّل بودن وجود انسان و تلبّس دائمی او، نتیجه گرفته شده است که امکان ارائه یک تعریف دقیق وجامع نهایی از انسان وجود ندارد.در مرحله بعد، به منظور دستیابی به یک شناخت اجمالی از انسان، تحلیل کارکردها وشئون نفس مورد توجه واقع شده واصلی ترین عرصه هایی که محل ظهور وبروز آن است ارزیابی شده است. این حوزه ها عبارتند از: حوزه علم وشناخت، حوزه عواطف واحساسات وحوزه عمل، اراده وانتخاب.در حوزه علم ومعرفت، هر دو بر اتحاد عالم ومعلوم(هر یک با ادبیات خاص خود)، امکان علم ما به وجود واقعی اشیاء در خارج و بعضی مسائل دیگر تأکید دارند.ازطرف دیگر قول به ثبات و دوام حقیقت، و اعتقاد به شناخت پدیده ها بدون تصرف ذهن درآن از سوی علامه، و اعتقاد به نسبیت حقیقت و متغیر بودن آن، و پذیرش روش پدیدار شناسی از سوی یاسپرس، از جمله مسائلی است که مسیر آنها را از هم جدا نموده است.سرانجام در فصل پایانی، انواع روابط انسان از قبیل رابطه باخود، رابطه با دیگران ورابطه با خدا تبیین شده است.یاسپرس هماهنگ با سایر اگزیستانسیالیست ها، ارتباط با دیگران را یکی از ارکان به فعلیت رسیدن انسان می داند و بر رابطه انسان با خدا که آن را متعالی نامیده، تأکید می نماید. در نظام فکری علامه، چهره واقعی انسان در پرتو شناخت نفس جلوه نموده و خود شناسی بهترین وکامل ترین طریق ارتباط با خداوند و نیل به معرفت او قلمداد گردیده است.
تبیین ایمان به خدا و دلالت‌های آن برای تربیت دینی از منظر پلانتینگا و نقد آن بر اساس آراء علامه طباطبایی
نویسنده:
حسین قدیری اناری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این پژوهش برآن است به کمک روش توصیفی- تبیینی، ابتدا دیدگاه معرفت شناسی اصلاح شده را تبیین کند. سپس نشان دهد که ایمان بر مبنای چنین تبیینی چه پیامدها و دلالتهایی برای تربیت دینی دارد، ودرنهایت از منظر اندیشه های علامه طباطبایی چه نقدهایی بر معرفت شناسی اصلاح شده و دلالتهای تربیت دینی آن می توان وارد کرد.معرفت شناسی اصلاح شده، یک دیدگاه مشخص در معرفت شناسی دینی است که با نقد مبانی معرفت شناسی الهیات طبیعی، تحول جدیدی در عرصه معرفت شناسی ایجاد کرد. پلانتینگا با نقد مبناگرایی کلاسیک و قرینه گرایی، بر این باور است که الهیات عقلانی بیجا و بی مورداست. در این نوشتار ابتدا به تبیین جنبه سلبی معرفت شناسی اصلاح شده و سپس به جنبه ایجابی آن پرداخته ایم. نتایج این پژوهش نشان داده است که ایمان به خدا جزء گزاره های پایه می باشد و از سنخ معرفت و کارکرد صحیح قوای ادراکی انسان خصوصا حس الوهی است. نقش اراده در تشکیل باور و ایمانبه خدا، ضعیف است، بلکه تابع موقعیت ویژه ای است؛ متعلق ایمان، تعالیم کلی مسیحیت است که در انجیل آمده است و گناه، آفت ایمان به خدا و بطورکلی معرفت و شناخت می باشد.مهمترین پیامدهای دیدگاه او در تربیت دینی عبارتند از:اعتقاد به با معنا بودن و امکان تربیت دینی، رویکرد عقلانی به تربیت دینی با مبانی معرفت شناسی اصلاح شده، فراهم آوردن محیط سالم و دور از گناه برای متربیان است. و مهمترین نقدهایی که از منظر علامه طباطبایی برپلانتینگا در حوزه معرفت شناسی وارد است عبارتند از:تناقضات اعتقادی درون مسیحیت، توجه بیش از حد به روش استقراءتا قیاس، احتمال دور در استدلال و افتادن در دام نسبیت. در پایان براساس چهار مولفه تربیت دینی یعنی مولفه هایاعتقادی و فکری، تجربه درونی، التزام درونی و عمل، پیامدهای دیدگاه او در تربیت دینی مورد نقادی قرار گرفته است.
بررسی تطبیقی معنای زندگی از دیدگاه علامه طباطبایی و سورن کرکگور
نویسنده:
مسلم نجفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
معناداری زندگی و جستجوی این معنا یک ضرورت اخلاقی، روحی، روانی و دینی است.علامه به حق بارها هشدار داده که معنای زندگی باید هماهنگ با ساختار غریزی و فطری انسان تعیین شود. خوردن و آشامیدن، شهوت جنسی و خواب و استراحت از نیازهای غریزی انسان است که افراط و تفریط یا تعطیل آنها مخالف ساختار غریزی است و باعث لطمه به انسان یا حتی به نابودی انسان منتهی می‌شود. در باره فطریات نیز چنین است، چرا که اینان نیز جزیی از ساختار و ذات انسان است که انکار و بی‌توجهی به آنها خسارت‌بار و بلکه ویرانگر است.هر دو فیلسوف معتقداند که زندگی لذت‌پرستانه و بلهوسانه یا غریزی زیستن به ناکامی، پوچی، و افسردگی منجر می‌شود. لذا علامه به فطری زیستن توصیه اکید دارد. کرکگور با این که گاهی غریزی و بلهوسانه زیستن را نیز یکی از گزینه‌های اصیل زیستن دانسته است، اما عملاً و شخصاً به ناکامی این راه اعترافات بسیار روشنی دارد. این نکته نشانه آن است که او به مقتضای زمان و مکان خاصی که در آن قرار داشته، مخاطبان را به تدریج و غیرمستقیم به فطری زیستن فراخوانده است.هر دو فیلسوف مومنانه‌ زیستن را مطابق با فطرت انسانی دانسته‌اند، هر چند علامه عقل و فطرت را بیش از همه موید دین اسلام و تشیع دانسته، چرا که آموزه‌های این دین و مذهب بیش از هر دین و مذهبی مطابق با ساختار فطری و غریزی انسان است.از نظر هر دو فیلسوف وجود خدا بدیهی و غیر قابل تردید است. مهم‌ترین منفعت اعتقاد به وجود خدا، معنا یافتن زندگی انسان است. زیرا خدای خالق و ربِّ جهان و انسان، حکیم و عالم هم هست و لذا برای آفرینش انسان هدف و معنایی در نظر داشته است.هر دو فیلسوف آزمایش و ابتلای با خیرات و شرور را فعلِ خدا و نخستین معنای زندگی می‌دانند. پایداری در آزمایش‌ها پله‌ای برای صعود به سوی فلاح و رستگاری نهایی است.در آموزه‌های اسلامی بندگی و عبودیت انسان در برابر خداوند نیز معنای زندگی انسان تلقی شده است. بندگی به معنای پذیرش و پیروی فروتنانه از کلیه آموزه‌های دینی (اعتقادی، اخلاقی و فقهی) است. جان مومنان در اثر بندگی خدا، به صفا و پاکی رسیده و از ناهنجاری‌های فکری، اخلاقی و عملی رهایی می‌یابد و سعادت دنیوی و اخروی را باعث می‌گردد. کرکگور نیز بندگی هوا و هوس‌ها را ویژه سپهر زیباپرستی یا بلهوسانه و التزام به اخلاق را در سپهر اخلاقی، منجر به ناامیدی، دلزدگی و ناکامی دانسته و تنها بندگی و تعظیم در برابر خدا و دین را باعث امید و آرامش و نجات و رستگاری می‌داند.. عبادت یا پرستش خداوند نیز دیگر معنای زندگی است. پرستش که در قالب اعمالی همچون نماز، ذکر، مناجات، دعا و... صورت می‌گیرد، نشانه بندگی و حقارت فرد در برابر پروردگار غنی و بی‌نیاز است و موجب نیل به رحمت، مغفرت و معرفت می‌گردد. تقرب به خداوند نیز معنای زندگی و در واقع مرحله نهایی آن در حیات دنیا است. آزمایش، بندگی و پرستش گام‌های لازم برای نزدیک شدن به خداوند است. از نظر علامه قرب به خداوند از دو راه آفاقی (حصولی) و انفسی (حضوری) ممکن است؛ اما سیر انفسی به مراتب سودمندتر، عمیق‌تر و واقعی‌تر است. کرکگور سیر آفاقی را در حوزه دینداری و عرفان، نه تنها غیرمفید بلکه مضر و مخرب می‌داند.اگر مرگ به معنای فنا و انعدام انسان باشد، ارزش آفرینش، آزمایش، بندگی، پرستش، تهذیب و معرفت نفس در نهایت معرفت رب و قرب الهی، معنا و مفهوم صحیحی نخواهد داشت و زندگی به زیستنش نمی‌ارزد و به تعبیر قرآن کریم جهان و زندگی انسان عبث، بیهوده و مهمل خواهد بود.. از نگاه علامه خداوند به خاطر حکمت، رحمت و عنایت یا عدالتش، جهان و انسان را بی‌عاقبت و بی‌معنا و بی‌هدف نیافریده است. لذا بعید است مرگ را پایان هستی انسان قرار دهد. انسان مخلوقی است سه لایه یا سه بُعدی که با مرگ طبیعی و بدن، با لایه ملکوتی و جبروتی‌اش حیات جدیدی را پیش‌روی دارد. انکار حیات واپسین به دلیل غفلت از لایه‌های روحانی وجود انسان و انس و الفت با ماده و دلبستگی‌های دنیوی است. کرکگور نیز از راه انفسی و دل و تمسّک به کتاب مقدس، لایه روحانی وجود انسان و جهان و حیات واپسین را باور دارد.زندگی پس از مرگ تجسم زندگی دنیای انسان است. استمرار افکار و رفتار خوب، ملکات فاضله را ایجاد کرده و این ملکات پس از مرگ به شکل بهشت جلوه خواهد کرد. افکار و رفتار بد و ناپسند، ملکات رذیله را باعث می‌شودکه پس از مرگ به هیئت دوزخ و عذاب در خواهد آمد. بنابراین معنای نهایی زندگیِ انسان تلاش برای برخورداری از زندگی سعادتمندانه اخروی و به عبارتی ورود به جوار قرب الهی و بهشت برین است. این سعادت بزرگ از رهگذر ایمان به خدا و آخرت و تبعیت از رهنمودهای دینی فراهم می‌آید.علامه طباطبایی و سورن کرکگور، یکی از شرق و دنیای اسلام و دیگری از غرب و دنیای مدرن و مسیحیت و هر دو در ژرفای ظلمت ناشی از بت‌پرستی‌های مدرن و پسامدرن به پا خاسته، پرچم دین‌داری را برافراشته و هر یک با تلاش مستمر و خستگی‌ناپذیر خود بار دیگر انسان ستم‌زده و خسته از دین‌گریزی را به سوی خدا، رستگاری ابدی و تعالیم پیامبران راستین فراخواندند؛ چرا که یافتن معنای صحیح زندگی، جز از این راه نه ممکن است و نه مطلوب.
انسان از ديدگاه علامه طباطبايي و دلالت‌هاي تربيتي آن
نویسنده:
حمیده فروهرزاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اين پايان‌نامه به دنبال برررسي ويژگي‌هاي انسان از ديدگاه علامه طباطبايي و دلالت‌هاي تربيت آن است. در واقع هدف اين پژوهش مطالعه ديدگاه علامه طباطبايي در مورد انسان و دلالت‌هاي تربيتي آن در خصوص عناصر نظام تعليم و تربيت است.اين پژوهش که از جمله طرح‌هاي تحقيق کيفي است، ساخت نظريه را هدف خود قرار داده و لذا از بالاترين سطح انتزاع برخوردار مي باشد؛ و بر اساس نگرش اسميت مبني بر استنتاج دلالت‌هاي تربيتي از ديدگاه‌هاي خاصي شکل يافته است. و لذا با اين نظر وي که بين ديدگاه‌هاي خاص و تعليم و تربيت رابطه وجود دارد، به تبيين و استخراج دلالت‌هاي تربيتي از ديدگا‌هاي انسان‌شناسي علامه پرداخته‌ايم. در اين مطالعه ضمن بررسي ويژگي‌هاي انسان در دو بعد فردي و اجتماعي، با تشريح ويژگي‌هاي مد نظر علامه طباطبايي، ارائه تعليم و تربيت از ديدگاه علامه طباطبايي به صورت نظامي در قالب اهداف، اصول و روش‌هاي تعليم و تربيت مورد بحث قرار گرفته است. نتايج عبارت است از: 1- مهمترين هدف تربيت از منظر علامه توحيد در مرحله اعتقاد و عمل است. 2- اصول شامل اصل تعقّل، تعادل ميان ماده ومعنا، تذکر، رعايت دائمي تقوا و ترس از خدا در تفکر، مودّت و رحمت، ارتباط عمل و نتبجه، مساوات، واقع‌بيني، عمل‌گرايي، علم و معرفت، تفاوت‌هاي فردي، تدريج و مسئوليت‌‌پذيري مي‌باشد.3- روشهاي تعليم و تربيت که در دو بخش اخلاقي و عقلاني مورد بحث قرار گرفته اند.
  • تعداد رکورد ها : 54