جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 20
شریعت در فلسفه سیاسی فیلسوفان شرق و غرب جهان اسلام (فارابی، ابن سینا، ابن رشد)
نویسنده:
ابراهیم مجیدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این رساله به شریعت در فلسفه سیاسی فیلسوفان اسلامی(فارابی، ابن سینا و ابن رشد )پرداخته ایم.در این رساله فلسفه سیاسی به مثابه پارادایم در نظرگرفته شده است. در واقع، با توجه به آراء و اندیشه های توماس کوهن و بازتاب آن در علوم سیاسی و فلسفه سیاسی بویژه شلدون ولین، به تبیین شریعت در فلسفه سیاسی فیلسوفان جهان اسلام پرداخته شده است و فلسفه سیاسی هر فیلسوف را به مثابه یک پارادایم مطرح شده است:1-پارادایم تقارنی دیدن فلسفه سیاسی و فقه در اندیشه سیاسی فارابی 2-پارادایم سیاست شرعی در اندیشه سیاسی ابن سینا3 -پارادایم استقلال و هماهنگی فلسفه سیاسی و دین در اندیشه سیاسی ابن رشد.همچنین طرح شریعت در فلسفه سیاسی فیلسوفان جهان اسلام نیز خود به مثابه یک پارادایم بوده است. فیلسوفان اسلامی در فلسفه سیاسی خود ،علی رغم داشتن نظام فلسفی متفاوت و به تبع آن فلسفه سیاسی متفاوت،به تبیین آموزه های سیاسی پرداختند و نظام سیاسی مطلوب را به گونه ای طراحی کردند که در راس آن پیامبر قرار دارد.در فلسفه سیاسیفیلسوفان مسلمان شریعت ضامن نظام و انتظام امور مدنی در مدینه اسلامی بوده است. فارابی با توجه به فلسفه در یونان، طرح جدیدی را بنا می نهد که در آن دین و فقه و شریعت بعنوان اساس مناسبات و روابط مردم و مدینه می باشد. در اندیشه ابن سینا، قانون زندگی را پیامبر آورده است و مناسبات و روابط را این قانون تنظیم می کند اما این به معنای خروج سیاست از فلسفه یا استقلال آن نیست بلکه ابن سینا در نظام دانایی خود سیاست را در شریعت می بیند. ابن رشد متفکری پسا غزالی است.از این رو سعی می کند تا نسبت فلسفه و دین را مشخص نماید. ابن رشد بر این باور است که اگر اختلافی بین فلسفه سیاسی و دین بوجود آید با تاویل است که فیلسوف می تواند دین را درون خود دین بفهمد. عالم دینی می تواند آنچه را که لازمه عقلانیت و منطق است را به قول و گفتار دینی ببخشد. در افق فکری ابن رشدحق با حق تضادی ندارد بلکه همراه آن و گواه آن است و حکمت دوست شریعت و خواهر رضاعی او است.
رویا و جایگاه معرفتی آن از دیدگاه برخی فلاسفه و عرفای اسلامی (فارابی، ابن سینا، سهروردی، ملاصدرا و ابن عربی)
نویسنده:
علی‌اکبر سرایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
خواب و رویا، معنا و جایگاه آن در فلسفه و عرفان بحثی است که کمتر فیلسوف و عارف برجسته‌ای از آن غافل مانده و به بررسی آن از منظر اصول و مبانی فلسفی و عرفانی خود نپرداخته باشد. در نظر حکمای اسلامی، رویا حاصل فاصله گرفتن روح از حواس ظاهری و میل آن به قوای باطنی است، به این معنی که انسان گاهی در عالم خواب به ادراک حقایق هستی و وقایع آینده موفق می‌شود و از این رهگذر، به ادراک و معرفت شهودی دست می‌یابد. این احوال اگر در عالم خواب طبیعی پیش آید، در صورتی که شفاف باشد، «رویای صادقه» است و در صورتی که ضعیف و مبهم باشد، پیام آن باید با تأویل و تعبیر، روشن می‌شود. از دیدگاه ابن‌سینا، قوه متخیله در حالت خواب، به عالم قدس متصل می‌شود و از طریق حسّ مشترک به کشف و الهام نائل می‌گردد. سهروردی نیز در مقوله خواب و رویای صادقه، نظری موافق و مطابق ابن‏سینا دارد؛ وی در مواردی نیز اختلاف-هایی با حکمای مشّاء دارد؛ سهروردی جایگاه ظهور صور رویا را نفس، و منشأ اصلی آن را نفوس فلکی می‌داند. از نظر فارابی رویا صورت ذهنی‏ای است که به وسیله خیال ایجاد می‏شود و هنگام خواب و بر اثر قطع رابطه با فعالیّت‌های زمان بیداری، گنجایش آن افزایش می‏یابد. فارابی به این قائل می‏شود که شخص به مدد خیال، قادر است با عقل فعّال متّحد شود، لکن چنین قدرتی، تنها در دسترس افراد ممتاز و برگزیده است. ملاصدرا نیز همین نظر را دارد ولی قائل به این است کهشخص برای متّحد شدن با عقل فعال باید به مقام و مرتبه جامعیّت در نشآت سه‌گانه عقلی و نفسی و حسی رسیده باشد. از نظر ابن‏عربی دنیای رویا، دنیای رمز و نماد است و برای فهم معنای رویا باید مآل نمادهای رویایی را پیدا کرد. وی خواب را نخستین مبدأ تلقی وحی‏الاهی برای اهل عنایت می داند.
بررسی تطبیقی اندیشه اخلاقی فارابی و فیض کاشانی با تأکید بر مبانی انسان‏شناختی
نویسنده:
اعظم وفایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هر اندیشه‌ای بر اساس یکسری مبانی پایه‌گذاری شده است. اندیشه اخلاقی نیز از این قاعده مستثنی نیست. یکی از مهمترین این مبانی، مبانی انسان‌شناختی است زیرا موضوع اخلاق، انسان و افعال اختیاری اوست. بر این اساس، چگونگی تبیین حقیقت انسان، نفس و قوای آن و ارتباط هر یک از آن‌ها با فضایل و رذایل اخلاقی، نقش مهم و مؤثری در شکل‌گیری اندیشه اخلاقی دارد.فارابی و فیض از اندیشمندان اسلامی‌اند که از اندیشه اخلاقی برخوردارند شناخت مبانی انسان‌شناختی هر یک از آن‌ها در شناخت صحیح از اندیشه اخلاقی آنها، تأثیرگذار است.از دیدگاه فارابی، انسان موجودی مرکب از نفس و بدن است و از بین این دو، نفس حقیقت او را تشکیل می‌دهد. وی معتقد است در ابتدا نفس بالقوه، مجرد است اما با درک معقولات مجرد بالفعل شده و بر اساس آن به سعادت و شقاوت می‌رسد. وی معتقد است نفس با تطور می‌تواند راه کمال را طی کرده و به جایی برسد که بدون نیاز به جسم باقی بماند، از دیدگاه ایشان، اموری همچون معرفت، در این مسیر دخیل است، وی فضایل را مربوط به اعتدال و حد وسط در قوای ناطقه و نزوعیه نفس انسان می‌داند.فارابی مباحث خود را بر پایه منطق پایه‌گذاری کرده و برای عقل و استدلالات عقلی، جایگاه ویژه‌ای قائل است، بر این اساس اندیشه اخلاقی او رنگ و بوی عقلی و فلسفی دارد و جزء مکاتب اخلاقی عقلی و فلسفی است. این اندیشه تا حدود زیادی از انسجام درونی بین عناصر و مؤلفه‌هایش برخوردار بوده و هماهنگ با متون دینی است. هر چند موارد تناقض‌نما به چشم می‌آید که با قدری دقت و توجه، قابل تفسیر و حل است.فیض کاشانی نیز، بر این باور است که انسان دارای نفس و بدن است و اصالت را به نفس، می‌داند. وی، همچون فارابی نفس را مجرد و دارای تطور می‌داند که عواملی در چگونگی تطور نفس، دخیل است. از دیدگاه وی، فرشته و شیطان از عوامل مهم و تأثیرگذار در مسیر تطور انسان است. فیض، فضایل و رذایل را بر اساس قوای نفس، معرفی می‌کند. اندیشه اخلاقی فیض نیز از انسجام درونی و هماهنگی بیرونی با متون دینی برخوردار است البته فیض توجه ویژه‌ای به اخبار و روایات دارد و سعی می‌کند تا مطالب خود را مستند به متون دینی بخصوص روایات کند. و دیگر اینکه، مطالب اخلاقی فیض، تلفیقی است، در برخی موارد صبغة حقوقی و فقهی دارد و در برخی موارد دیگر رنگ و بوی عرفانی به خود می‌گیرد.در مقام تطبیق این دو اندیشه اخلاقی باید گفت چون مبانی اخلاقی هر دو اندیشمند در بیشتر موارد یکسان است به همین دلیل بین این دو اندیشه اخلاقی، تعارض جدی و اساسی وجود ندارد بلکه در بسیاری از مباحث اخلاقی با هم اشتراک دارند. تنها تفاوت اصلی هر دو، در شیوه ارائه اخلاقی است. فارابی با رنگ و بوی عقلی به اخلاق توجه کرده و مکتب اخلاقی عقلی و فلسفی ارائه کرده و اندیشه اخلاقی فیض نیز، اندیشه‌ای تلفیقی است.
عقل عملی از دیدگاه فارابی، ملاصدرا و نراقی
نویسنده:
منصوره برادران مظفری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
عقل عملی یکی از قوای نفس انسانی است که درباه آن، نظریات مختلفی بیان شده است. در این نوشتار، عقل عملی از دیدگاه فارابی، ملاصدرا و مرحوم نراقی مورد بحث قرار گرفته‌ است. فارابیعقل نظری و عملی را مدرک کلیات و جزئیات می‌داند و تفاوت آنها را در متعلق ادراک بر می‌شمارد. متعلق ادراک عقل نظری، اموری است که فقط شأن معلوم شدن را دارد و متعلق عقل عملی، اموری است که هم معلوم و هم مورد علم اختیاری واقع می‌شود و کمال آن به این است که بدان عمل شود. لذا فارابی برای عقل عملی، تنها نقش معرفت شناختی قائل است. ملاصدرا، عقل نظری را مدرک کلیات و عقل عملی را مدرک جزئیات و نیز بر انگیزاننده قوا برای تحقق فعل می‌داند. بنابر این ملاصدرا برای عقل نظری نقش معرفت شناسی و برای عقل عملی علاوه بر نقش معرفت شناختی، نقش انگیزشی نیز قائل است. نراقی، عقل نظری را صرفا مدرک و عقل عملی را صرفا محرک می‌داند. یعنی از نظر او، عقل نظری نقش معرفت شناختی و عقل عملی فقط نقش انگیزشی دارد. در این تحقیق همچنین کارکردهای دیگر عقل عملی، کمال و ثمره آن، و وجه تسمیه و رابطه و تفاوت آن با عقل نظری بیان گشته است.
مطالعه و مقایسه آرای تربیتی کانت و فارابی
نویسنده:
شهلا حق‌وردی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تعلیم‌ و تربیت فعالیّتی است که ریشه در تاریخ آفرینش بشر دارد. مسأله‌ی تربیت به عنوان فرایندی هدفمند که پیشرفت نسل بشر را عهده‌دار است مستلزم نظریه‌ای است که بتواند بر اساس آن آرمانها، اصول و روشهای خود را به خوبی تبیین و تربیت را در عمل هدایت نماید. در تحقیق حاضر با توجّه به احساس خلأ چنین نظریه‌ای در تربیت تلاش گردیده با استفاده از روش مقایسه‌ای - تحلیلی از روش بردی و مطالعه مبانی فلسفی- تربیتی دو فیلسوف بزرگ؛ کانت و فارابی، به پاسخ سوالات تحقیق که عبارتند از: الف- سوال اصلی: کانت و فارابی در نظریات تربیتی چه وجه ‌اشتراک و افتراقی دارند؟ ب- سوالات ویژه: 1- اصول، روشها و اهداف تربیت از نظر کانت و فارابی چیست؟ 2- دیدگاه کانت و فارابی در مورد مفاهیم اساسی تربیت چیست؟ 3- آیا دو متفکّر بزرگ غرب و شرق (کانت و فارابی) دو برداشت متفاوتی از تربیت دارند؟ از روی آثار به جا مانده از این دو فیلسوف و آثار غیرمستقیم که توسط محققین داخل و خارج کشور در این زمینه نگاشته شده، استخراج شود. در بررسی آرای تربیتی این دو فیلسوف به این نتیجه رسیدیم که هر کدام بنابر دانش و بینش و جهان‌بینی و تفکرات فلسفی خود اصول و اهدافی و روشهایی را برای تعلیم و تربیت در نظر گرفته‌اند و اندیشه‌های معیّنی درباره‌ی تعلیم و تربیت بیان کرده‌اند.نگاه کانت به تربیت در تمام جوانب، نگاهی حاکی از سیطره دید انسانی و طبیعی به دور از هرگونه تصور متعالی و توجّه الهی است. بنابراین تربیت نه تنها در روشها بلکه در اهداف و برنامه‌های خود نیز محتاج به دین و توجّه متعالی نیست. ولی فارابی به دنبال آن است که ‌از راه تعلیم و تربیت، انسان را به خدا برساند و در این راه ‌از تمام علوم و معارف بشری استفاده می‌کند. وجه ممتاز اندیشه فارابی نسبت به کانت این است که آراء ایشان رنگ دینی دارد و دین سازنده تفکرات و مبنای اصلی تعلیم و تربیت اوست. این مبنای اصلی به عنوان چتری بر اصول، اهداف، برنامه، روش و ... تعلیم و تربیت او سایه ‌افکنده ‌است و آنها را هدایت و راهنمایی می‌کند.اگر چه این دو فیلسوف بزرگ، در دو سوی خط فکری فلسفی قرار دارند؛ کانت نه تنها تعقّل را اصل می‌داند، بلکه غیر آن را جز در مواردی اندک، فاقد اعتبار می‌داند ولی فارابی، بهرهوری از کلیه منابع معرفت همچون حس، عقل و شهود را لازم می‌داند. با این حال با نگاهی به فلسفه‌ی این دو فیلسوف بزرگ، موضوعات مشترکی (به ویژه در اساسی‌ترین مسأله فلسفی؛ هستی‌‌شناسی) را می‌توان بین این دو فضای متفاوت یافت و مقایسه کرد.
پیوند قدرت و اخلاق از نظر فارابی و ماکیاول
نویسنده:
منوچهر رشیدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اندیشه ی پیوند قدرت و اخلاق یکی از مهمترین موضوعات مورد نظر اندیشمندان حوزه اخلاق و سیاست است . در این پژوهش سوأل اصلی پیوند اخلاق و قدرت در اندیشه فارابی و ماکیاول است هر دو فیلسوف در دو مکان و زمان متفاوت ، زندگی کرده اند برای بررسی این دو مقوله ضرورتاً به این نکته باید توجه نمود . فارابی اخلاق را نیرویی درونی و پیش برنده به سوی کمال می داند و یکی از زوایای نمود این نیرو ، قدرت و سیاست است . اخلاق مقدم بر قدرت و سیاست است و سیاست مدار واقعی کسی است که به دنبال سعادت واقعی است و آنکه سعادت را محقق می سازد سیاستمدار با اخلاق است. در حالی که ماکیاول اخلاق را وسیله ای برای یک غایت اصلی ؛ یعنی قدرت و سیاست می داند و این نوع اخلاق از دین و آموزه های مسیحیت بی تاقیر نبوده است ، البته این به معنی حذف اخلاق در مسیر قدرت و سیاست نیست ، بلکه او اعتقاد دارد که پادشاه برای رسیدن به هدف ، باید گاهی اخلاق را در خدمت قدرت قرار دهد؛ هر چند ابتدا این نوع قدرت غیر اخلاقی به نظر آید. خلاصه اینکه آنچه در نظر ماکیاول مهم است و از ارزش اصلی برخوردار است، قدرت است. و اخلاق امری تبعی است ولی در نظر معلم ثانی اصل اخلاق است ، قدرت یک امر تبعی است.
امنیت اجتماعی از دیدگاه قرآن و روایات
نویسنده:
فرزاد پورنظری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
امنیت از جمله پدیده های مهم و شایان توجهی است که از نیازها و ضرورت های اساسی و پایه ای فرد و جامعه به شمار می رود و فقدان آن و یا اختلال در آن، پیامدها و بازتاب های نگران کننده و خطرناکی به دنبال دارد و تامین و مراقبت از آن در فرآیند پایداری امنیت در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و نظامی از مطلوبیت ویژه ای برخوردار است. یکی از انواع امنیت ها، امنیت اجتماعی است که تولید، تأمین و پایدار سازی آن نیازمند مقدمات و زمینه های نسبتاً پیچیده ای بوده و آسیب پذیری و زوال آن نیز تحت تأثیر زمینه ها و متغیرهای متفاوتی است که شناخت و معرفت آنها نیز ضرورتی اساسی است. عنوان این پروژه تحقیقاتی، امنیت اجتماعی از دیدگاه قرآن و روایات می باشد. و به روش کتابخانه ای و توصیفی، تحلیلی تهیه و تدوین شده است. علت انتخاب این موضوع بدان جهت است کهتامین امنیت برای افراد جامعه همواره در طول تاریخ مورد توجه حکومت ها و زمامدارن آن بوده است و حتی اشخاص و مکاتبی خواسته اند تا امنیت اجتماعی را طبق مبادی تئوریک و روش های اجرایی خود محقق گردانند، اما بعد از مدت زمانی ناکارآمدی آنها مشخص و با شکست مواجه شده است، و از سوی دیگر افرادی بر این باور هستند که دین برنامه و ایده ای برای برقرای امنیت در جامعه ندارد؛ به این دلیل در این پایان نامه سعی بر آن خواهد بود که حتی المقدور دیدگاه قرآن و ائمه (ع) در این رابطه تبیین و تشریح گردد. نتایج کلی بدست آمده نشان دهنده آن است که قرآن و روایاتناامنی اجتماعی را ناشی از نبود اعتقادات و باروهایی دینی به ویژه توحید و معاد می داند و از سوی دیگرایمان را ریشه اصلیامنیت اجتماعی دانسته و دست یابی به آن رادر گروه ایمان به خداوند و آموزش آموزه های دینی به مردم می داند. و اینکهمهمترین هدف از تأمین امنیت اجتماعی،فراهم کردن محیطی سالم و آرام برای پرداختن به امر عبادت و بندگی خداست.
نسبت «عقل» و «وحی» در فلسفه ابونصر فارابی
نویسنده:
نجمه السادات رادفر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
طرح نظریه‌های گونه گون در تعیین نسبت عقل و وحی در اندیشه فیلسوف بر جسته ایهمچون ابو نصر فارابی، موسس فلسفه اسلامی، در مقایسه با دیگر اندیشمندان، موجب ابهام، تداخل و تعارض آراء گردیده و ضرورت پژوهشی عمیق توأم با تبیین نظریه صحیح (یگانگی عقل و وحی از نظر فارابی) و اشکالات سایر نظریات را که شمّه ای از موضوع این رساله است، هویدا می‌گرداند. بر این پایه، نگارنده این رساله کوشیده است نخست با تشریح ابعاد مختلف نگاه فارابی در مورد عقل و وحی و بررسی و تحلیل هر یک، به بررسی ابعاد مختلف نسبت عقل و وحی جهت تحصیل نظریه ای صحیح (یگانگی عقل و وحی) در تشخیص این ارتباط بپردازد و از رهگذر نقد مستدل فرضیه باطل، زمینه پذیرش تفسیر برگزیده را به نحو منطقی فراهم آورد که بر این مبنا، یافته اساسی این پژوهش آن است که به علت یگانگی حقیقت، اختلاف «عقل» و «وحی» اختلافی ظاهری است و هر دو به یک حقیقت رهنمون می گردند. از این رو، در بخش اول طی سه فصل به بررسی و تبیین «عقل» در فلسفه فارابی پرداخته و در بخش دوم معناشناسی و تبیین فلسفی «وحی» از منظر وی را در سه فصل پی گرفته و در نهایت در بخش سوم به بررسی نسبت «عقل» و «وحی» در دو فصل پرداخته است.
بررسی تطبیقی مساله فیض از دیدگاه فارابی و ملاصدرا
نویسنده:
طاهره علی محمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسأله فیض ربانی از مباحث مهم فلسفه و کلام در اسلام و غرب می باشد و اندیشمندان بسیاری فلسفه خود را بر اساس آن طراحی کرده اند. از جمله آنها فلوطین در غرب است که مدون و مبدع اصلی این نظریه می باشد و معتقد است که وجود خداوند به علت شدت کمال، لبریز شده و این همه آثار صنع را به وجود آورده است و همین را «فیض» می نامد. در واقع وی در صدد بیان عدم تغایر میان وجود خدا و سایر موجودات است. این اعتقاد از طریق ترجمه کتاب اثولوجیای او وارد فلسفه اسلامی شد و بسیاری از فلاسفه اسلامی آن را در دستگاه فلسفی خود قرار دادند، از جمله آنهافارابی و ملاصدرا می باشد که هرکدام، با قبول داشتن فیض و دائمی بودن و عمومیت آن، به شرح و تفسیر آن پرداخته‌ و تمام موجودات و اشیاء را فیض خداوند می دانند.فارابی با اعتقاد به فاعلیت وجودی، قوس نزول و صعود موجودات، اعتقاد به جهان فوق و تحت قمر، اعتقاد به عقل اول به عنوان اولین مخلوق، عقول عشره و ... به تبیین جزئیات آن می پردازد.وی فیض فلوطینی را از طریق عقول دهگانه و افلاک هیئت بطلمیوسی توضیح می دهد و واسطه های میان خدا و موجودات را همان عقول دهگانه می داند.ملاصدرا نیز علاوه بر برخی مبانی مورد قبول فارابی امور دیگری را وارد این مسأله کرده و در تکمیل آن بهره بیشتری برده است. از جمله مواردی که وی در مسأله فیض وارد کرده عبارتند از: اعتقاد به وجود منبسط به عنوان صادر اول، فاعل بالتجلی، حرکت جوهری موجودات، قاعده بسیط الحقیقه، اعتقاد به اضافه اشراقیه میان خدا و موجودات و ...
تجلی عقاید شیعه در فلسفه فارابی
نویسنده:
فریده ابراهیم نتاج
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رساله حاضر در صدد پاسخ گویی به این سوال است که آیا عقیده شیعه در فلسفه فارابی موثر بوده یا خیر؟ در صورت پاسخ مثبت این تاثیر چگونه بوده و در آثار وی عقاید خاص شیعه چگونه تجلی کرده و فارابی با تاثر از آنها چگونه آنها را در قالب و صورت های فلسفه نمودار کرده است؟ البته عام شیعه نیز در این رساله مذکور شده است. مباحث این رساله در چهار فصل گنجانده شده است: در فصل اول کلیات تحقیق شامل مسأله و فرضیه تحقیق و شرح حال و آثار فارابی و تأثیر فضای اجتماعی و فرهنگی بر افکار و اندیشه های وی است. فصل دوم شامل نظریات فارابی درباره اثبات خداوند و وحدانیت او و شرح اقسام توحید به خصوص نظر فارابی در توحید صفاتی و افعالی بیان شده است. در ادامه این بحث در مسائلی چون حسن و قبح، عدل،‌ رویت، قضاء و قدر و جبر و اختیار به مقایسه نظریات فارابی و فرق مختلف اسلامی پرداخته شده است. فصل سوم شامل وحی و نبوت و امامت است. در این قسمت نظریات فرق مختلف اسلامی و نیز نظر فارابی راجع به این مساله بیان شده است. در ادامه ویژگی های امام و مدینه فاضله و اقسام مدن غیرفاضله ذکر شده است. در فصل چهارم معاد و تناسخ طبق نظر فارابی شرح داده شده است. نتیجه هر فصل که در پاسخ به سوالات همان فصل به دست آمده بار دیگر طور خلاصه در بخش نتیجه گیری بیان شده است.
  • تعداد رکورد ها : 20