جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4
بررسی تطبیقی اندیشه‌های سیاسی خواجه نظام‌الملک طوسی و ماکیاولی
نویسنده:
محمد فاضل صدری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
خواجه نظام‌الملک طوسی و ماکیاولی دو دولتمرد نظریه‌پرداز سیاسی بودند که در آثار خویش جهت حفظ و تحکیم قدرت سیاسی توصیه‌هایی به شهریار و پادشاه زمانه‌شان کرده‌اند که دیدگاه‌های آنها در سیاست از لابلای همین توصیه‌ها آشکار می‌شود. ضعف نهاد مذهبی یعنی خلافت در مشرق‌زمین و کلیسا در غرب و اقتدار نهاد سیاسی یعنی پادشاه وجه مشخصهء دوران زندگی این دو متفکر محسوب می‌شود. نظریات این دو اندیشمند حاصل مشاهدهء اوضاع و احوال زمانه‌اشان و تجارب عملی آنها بوده که در طول خدمت در دستگاه دولت کسب کرده بودند. واقع‌بینی سیاسی و پرهیز از آرمانگرایی روش فکری هر دو متفکر محسوب می‌شود و حضور آنها در عرصهء سیاست عملی زمینه را برای این امر فراهم کرده بود. ماکیاولی به عنوان یک دیپلمات ایتالیایی و نظام الملک به عنوان وزیر دستگاه سلجوقی از نزدیک درگیر سیاست عملی شده بودند وجود حکومت ملک‌الطوایفی در ایران و رقابت منفی بین دولت - شهرهای ایتالیا به عنوان مانعی بر سر راه وحدت و انسجام این دو کشور شده بود. لذا هر دو متفکر برقراری حکومت سلطنتی مقتدر تنها راه حل موجود دانسته و به این نوع حکومت گرایش پیدا می‌کنند. پادشاه محور اصلی مباحث سیاستنامهء نظام الملک و شهریار ماکیاولی را تشکیل می‌دهد، و حفظ و نگهداری قدرت مورد توجه هر دو بوده و مصلحت دولت بر هر چیز دیگری مقدم است و ابزارهای گوناگونی در این زمینه از ناحیهء دو اندیشمند مطرح می‌شود.، که تمایز میان اخلاق سیاسی و اخلاق عمومی، در کشورداری و سیاست ، توجه به قوای نظامی به عنوان ابزار قدرت به هنگام جنگ و صلح، لزوم مشورت پادشاه به عنوان یکی از هنرهای حفظ و تحکیم قدرت در سیاست داخلی، اهمیت منصب وزارت در سلسلهء مراتب قدرت پس از پادشاه و حفظ عظمت پادشاه و اعتباری از جمله نظریاتی می‌باشد که دو متفکر در این باب یعنی حفظ قدرت سیاسی، ارائه می‌کنند. با توجه به این نکته که البته تفاوت نگرش نظام الملک و ماکیاولی به دین و تفاوت نظر دو اندیشمند در باب ترکیب قوای نظامی که ماکیاولی ترکیبی همگون و نظام الملک ترکیبی ناهمگون را توصیه می‌کنند و افراط طلبی ماکیاولی در نقص اصول اخلاقی و اعتدال نظام الملک در این امر و ارائه تحلیلی از انواع حکومت توسط ماکیاولی بر خلاف نظام الملک که فقط یک نوع از حکومت یعنی سلطنتی را مد نظر قرار می‌دهد، از جملهء وجوه افتراق دیدگاه‌های دو اندیشمند را تشکیل می‌دهد.
پیوند قدرت و اخلاق از نظر فارابی و ماکیاول
نویسنده:
منوچهر رشیدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اندیشه ی پیوند قدرت و اخلاق یکی از مهمترین موضوعات مورد نظر اندیشمندان حوزه اخلاق و سیاست است . در این پژوهش سوأل اصلی پیوند اخلاق و قدرت در اندیشه فارابی و ماکیاول است هر دو فیلسوف در دو مکان و زمان متفاوت ، زندگی کرده اند برای بررسی این دو مقوله ضرورتاً به این نکته باید توجه نمود . فارابی اخلاق را نیرویی درونی و پیش برنده به سوی کمال می داند و یکی از زوایای نمود این نیرو ، قدرت و سیاست است . اخلاق مقدم بر قدرت و سیاست است و سیاست مدار واقعی کسی است که به دنبال سعادت واقعی است و آنکه سعادت را محقق می سازد سیاستمدار با اخلاق است. در حالی که ماکیاول اخلاق را وسیله ای برای یک غایت اصلی ؛ یعنی قدرت و سیاست می داند و این نوع اخلاق از دین و آموزه های مسیحیت بی تاقیر نبوده است ، البته این به معنی حذف اخلاق در مسیر قدرت و سیاست نیست ، بلکه او اعتقاد دارد که پادشاه برای رسیدن به هدف ، باید گاهی اخلاق را در خدمت قدرت قرار دهد؛ هر چند ابتدا این نوع قدرت غیر اخلاقی به نظر آید. خلاصه اینکه آنچه در نظر ماکیاول مهم است و از ارزش اصلی برخوردار است، قدرت است. و اخلاق امری تبعی است ولی در نظر معلم ثانی اصل اخلاق است ، قدرت یک امر تبعی است.
مقایسه رابطه اخلاق و سیاست در آراء و نظرات ابن‌مقفع و ماکیاولی
نویسنده:
محمدابراهیم اسراری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
از مسایل بنیادین در حوزه فلسفه سیاسی این است که سیاستمدار باید ابزاری اخلاقی برای رسیدن به هدف اتخاذ کند و به عبارتی هدف اخلاقی نمی تواند ابزاری غیر اخلاقی داشته باشد . این مساله در نزد اندیشمندان دوران کلاسیک یونان تا امروز مشهود است ، هر چند که در دنیای مدرن کم رنگ تر شده است . سقراط ، ارسطو ، افلاطون و اصحاب کلیسا در غرب و متفکران اسلامی در شرق به رابطه گسست ناپذیر این دو مقوله اعتقاد دارند . در غرب با آغاز عصر رنسانس زمینه گسست رابطه سنتی بین اخلاق و سیاست بوجود آمد که می توان ماکیاولی را مبدع این امر دانست . اما در شرق اسلامی سالها قبل از ماکیاولی اندیشمندی بنام روزبه معروف به ابن مقفع نظراتی در رابطه اخلاق و سیاست ارایه می دهد که او را پیشقراول این گسست معرفی می نماید . همانگونه که ماکیاولی نگاهی ابزاری به اخلاق دارد و از آن به نفع سیاست بهره می برد این امر در اندیشه ابن مقفع نیزمشهود است . با روش مقایسه ای در این پایان نامه ، شرایط و خصوصیات اجتماعی ، سیاسی ، فرهنگی و فکری ماکیاولی و ابن مقفع مورد مقایسه قرار گرفته است . این دو متفکر قائل به گسست رابطه سنتی اخلاق و سیاست و اخلاقی متناسب با قدرت و سیاست و در جهت ، حصول حفظ و بسط ان می باشند . ایندو راه حل تضمین قدرت سیاسی را در استفاده از اخلاق متناسب با قدرت و سیاست می دانند
رابطه اخلاق و سیاست بر اساس آراء ماکیاولی و نقد آن بر اساس منابع اسلامی
نویسنده:
مرضیه عبدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
يكى از كهن‏ترين و در عين حال جدى‏ترين مسايل فلسفه سياسى، بيان رابطه اخلاق با سياست است. مسئله نسبت اخلاق با سياست، به دوره خاص يا تمدن معينى منحصر نبوده و در همه تمدن‏ها كسانى به اين مسئله پرداخته و كوشيده‏اند درباره امكان سازگارى يا ناسازگارى آن دو موضعى را اتخاذ كنند. یکی از کسانی که در این زمینه نظریاتی ارائه داده، ماکیاولی می‌باشد. ماکیاولی علاوه بر توصیه‌های گوناگون برای حفظ قدرت، استفاده از ابزارها و لوازمی را نیز برای این امر ضروری می‌داند و شهریار را به رعایت این مسائل سفارش می‌کند. در دین مبین اسلام نیز آیات و روایات فراوانی در این باب بیان شده است. موضوع مطمح نظر در این پایان‌نامه، رابطه اخلاق و سیاست براساس آراء ماکیاولی و نقد آن براساس منابع اسلام است. روش به کار رفته در این تحقیق، تحلیلی می‌باشد. هدف در این تحقیق، مقایسه‌ای اجمالی بین آراء ماکیاولی و دین مبین اسلام درباره رابطه اخلاق و سیاست می‌باشد تا بتوانیم دیدگاه‌های غیراخلاقیماکیاولی را در ضمن تطبیق با اسلام به بوته نقد بگذاریم. چنان‌که مهم-ترین نتیجه‌ای که در پایان این پژوهش به دست می‌آید این است که هرچند ماکیاولی به طور کامل مسائل اخلاقی را نادیده نمی‌گیرد ولی در عین حال به شهریار توصیه می-کند برای حفظ قدرت در مواقع مورد نیاز می‌تواند قواعد اخلاقی را نیز زیر پا بگذارد، در حالی که اسلام پایبندی به اصول اخلاقی را در هر شرایطی ضروری می‌داند.
  • تعداد رکورد ها : 4