جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 593
وجود در حکمت متعالیه و اگزیستانسیالیسم
نویسنده:
مهدی حسین زاده یزدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مفهوم «وجود» و جایگاه آن در تفکر فلسفی انسان و پیوندش با دیگر مفاهیم، راه پرفراز و نشیبی را در تاریخ اندیشه بشری می پیماید. جای شگفتی است مفهومی که در بسیاری از سنت های فلسفی، بدیهی و به تعبیری روشن ترین بدیهی شمرده می شود دچار چنین تطوری گردد. این مفهوم در برخی از دیرینه ترین سنت های فلسفی دوران باستان جایگاهی بس محوری داشته است، به گونه ای که موضوع فلسفه، وجود بماهو وجود دانسته می شود. در دوره های پسین این مفهوم در حاشیه مباحث فلسفی قرار گرفت. در سده های گذشته در حکمت متعالیه و اگزیستانسیالیسم غربی دیگربار احیا شد و افق های تازه ای بر اندیشه بشری گشود. گذری کوتاه بر مسائلی که در این دو جریان فلسفی ارائه می شود، از نزدیکی قابل توجهی درباره وجود پرده برمی دارد.در این نوشتار با طرح پاره ای از مسائل مهم در باره وجود در حکمت متعالیه و نزد گروهی از بزرگان اگزیستانسیالیسم، روزنه ای را برای تطبیق و مقایسه جست وجو خواهیم کرد.
صفحات :
از صفحه 59 تا 83
مبانی روان شناسی الگوی محیط ایدئولوژیک در دین پژوهی تجربی
نویسنده:
نیما قربانی، پل جی واتسن
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه تهران,
چکیده :
مطالعه تجربی دین یکی از اضلاع دین پژوهی است که دین را در قالب رفتار بررسی و به دام تجربه می اندازد. روش شناسی محیط ایدئولوژیک یکی از روشهای مطالعه تجربی دین مبتنی بر مبادی ای فراپست مدرنیستی است. این روش شناسی در واکنش به حصر گرایی مدرنیسم و تکثر بدون رجحان (نسبی گرایی افراطی) دیدگاه های در پست مدرنیسم متولد شده است و هر نوع مفهوم سازی در خصوص رفتار دینی را بر اساس درکی دگرسان از مشاهده گر و مشاهده شده در قالب یک محیط ایدئولوژیک می فهمد و امکان دیالکتیک تجربی میان دیدگاه های مختلف در خصوص رفتار دینی را فراهم می سازد. در این روش شناسی مفهوم سازیها در خصوص رفتار و تجارب دینی از طریق دیالوگ در چارچوب محیط ایدئولوژیک بین مشاهده گر علمی و موضوع دینی مشاهده شده ساخته می شوند که به یک تجربه گرایی دیالکتیکی در بین دیدگاه ها در خصوص دین منتهی می شود روش شناسی تجربی این الگو پیش فرضهای غیرتجربی هنجاری و جامعه شناختی هر مفهوم سازی و یافته پژوهشی در خصوص دین را آشکار می سازد و از این رویداد محدودیت و در عین حال بی همتایی هر دیدگاهی را مفروضه خود قرار می دهد. الگوی محیط ایدئولوژیک عقلانیتی متکثر نه منفرد و سلطه جویانه عینیتی متوازن و نه بدون سوگیری و دیالکتیکی تجربی و نه صرفا مفهومی و هرمنوتیکی تجربی و نه شخصی و سازمان نایافته را در دین پژوهی ارتقا می دهد و بر اساس روشن سازی تجربی سوگیری هر دیدگاهی در خصوص دین امکان تسهیل صلح دمکراسی و انسجام مفهوم سازیها را می کاود در این مقاله مطالعات عمده تجربی در خصوص دین نیز بر اساس این روش شناسی مرور شده اند.
صفحات :
از صفحه 9 تا 36
تاثیر آراء واندیشه نیچه در جریان پست مدرنیسم
نویسنده:
مهلا یونسی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نیچه یکی از فیلسوفانی است که فلسفه او را می توان عکس العملی در برابر راهکارهای فلاسفه روشنفکر قرن هفدهمی دانست او در تلاش بود تا ثابت کند مأمنی که فلاسفه روشن فکر برای همه نگرانی ها و نا بسامانی ها یافته اند همچون گذشتگان اعتبار کافی ندارد و هر انسانی باید به شیوه هنرورانه خود با زندگی برخورد کند بعد از او این تفکر ضد روشن فکری و ضد خرد گرایی مورد قبول و الگوی گروه ها و جریاناتی چون پست مدرن گردید.دراین رساله به دنبال آن هستیم تاآراء بنیادی نیچه را بررسی نماییم وتاثیر جریان پست مدرن را از این اندیشه ها مشخص نماییم.آنچه از این بررسی بدست آمد، تاثیرات قابل ملاحظه ای است که نیچه از فیلسوفان یونان باستان چون هراکلیتوس داشته است از سوی دیگر تاثیراتی بر نسل های بعد از خود داشته است.
تعامل نیست‌انگاری و مدرنیته در اندیشه سیاسی نیچه
نویسنده:
غلام حسین نصیری جلودار
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
موضوع بررسی این رساله، پدیده‌ی موسوم به نیست‌انگاری است و در نظر داریم، چگونگی و هاهیت تعامل از این پدیده را با مدیرنیته [متافیزیک مدرنیته]، در اندیشه‌ی سیاسی فریدریش نیچه، بسنجیم. فرض ما برای مبنا استوار است که پدیده‌ی نیست‌انکاری، به عنوان یک بیماری عقیدتی عصر مدرن، حاصل و پی‌آمد طبیعی اعتقاد انسان به بنیادهای متافیزیک مدرنیته می‌باشد. در این معنا، نیست‌انگاری، به مفهوم پوچی و بی‌معنایی وجود، ریشه در آرمان‌ها و ایده‌آل‌های متافیزیکی دارد. متافیزیک ، در اشکال کهن و نوین ظاهر می‌شود: ابتدا، متافیزیک کهن یا مدرنیته‌ی اولیه که در اشکال نیست‌انگاری منفعل، عقل سقراطی، دوگانه‌انکاری (آپولون و دیونوسوس ، نیک و بد، جسم و جان) و اخلاق واکنشی ظاهر می‌شود. در این مرحله است که نیست‌انگاری ظهور می‌یابد. سپس ، متافیزیک مدرن یا مدرنیته‌ی نوین که در اشکال انسان‌گرایی (سوژه‌ی انسانی، علم‌گرایی، واپسین انسان)، خواست حقیقت و تاریخ‌گرایی، به نقطه‌ی تکامل خود می‌رسد. مدرنیته در این مرحله، نیست‌انگاری را به اوج و تعالی می‌رساند. در مقابل فرضیه‌های ابطالی موردنظر، [در اشکال متافیزیک کهن و نوین] به طرح و ارایه فرضیه‌های اثباتی در اندیشه‌ی نیچه که در واقع آنتی‌تز فرضیه‌های ابطالی مذکور هستند، نیز پرداخته می‌شود که شامل فرضیه‌های نیست‌انگاری فعال، جهان ما قبل عقل سقراطی، سنتز اسطوره‌های آپولون و دیونوسوس ، فراسوی نیک و بد، یگانه‌انگاری جسم و جان، اخلاق کنشی، ابرانسان، خواست قدرت و بازگشت ابدی، می‌شود. با تحقق فرضیه‌های اثباتی مذکور، نیست‌انگاری به زوال خود می‌رسد. بدین ترتیب ، هر کدام از فرضیه‌های اثباتی و ابطالی فوق، به صورت تقابل دوتایی مطرح می‌شوند، طوری که در هر یک از فصل‌های نه‌گانه‌ی پژوهش ، ابتدا فرضیه‌ی ابطال‌پذیر مطرح و مورد ابطال قرار می‌گیرد، سپی در مقابل آن، فرضیه‌ی اثبات‌پذیر، به عنوان آنتی‌تز مطرح و اثبات می‌گردد.
بازگشت جاودانهء همان در تفکر فلسفی نیچه
نویسنده:
حسین خوارزمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده ندارد.
تأثیر فلسفه ی سیاسی نیچه بر پست مدرنیسم
نویسنده:
محمد عبادی فر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدهآنچه که در این پایان نامه مورد بحث و بررسی قرار گرفت بررسی تأثیر فلسفه سیاسی نیچه بر رویکرد پسامدرنیسم بود که در این راستا ابتدا مفاهیم اصلی و تأثیرگذار او بر سایر فلسفه‌ها و مکاتب مختلف فکری مورد بررسی و تفحص قرار گرفت و سپس نگاهی توصیفی به رویکرد پسامدرنیسم و تأ ثیر آن بر تمامی حوزه‌های گوناگون علمی و فکری انداخته شد. در فصل پایانی نیز ایده‌آلیسم آلمانی که تفکر حاکم بر آن زمان بود و همچنین نوع نگاه نیجه به این مکتب فکری مورد تحلیل و موشکافی قرار گرفت که از خلال حمله نیچه به این مکتب فکری، دنیای فلسفه شاهد فروپاشی این دستگاه فلسفی و مفهوم بنیانی آن یعنی اگوی استعلایی شد و در ادامه نیز بنیان‌های مدرنیسم را به صورت اساسی تخریب کرد. به این ترتیب نیچه به نوعی مسیر فلسفه را در تاریخ دست‌کاری کرد و آن را به شکل جدیدی عرضه کرد که منجر به شکل‌گیری پسامدرنیسم شد. در نهایت در این تحقیق نیز سعی بر آن شد که با روش تفسیری مولفه‌های پسامدرنی فلسفه نیچه از خلال آثارش استخراج شود و مورد واکاوی قرار گیرد.کلیدواژه: اگوی استعلایی، مدرنیسم، پسامدرنیسم، دگربودگی، ایده‌آلیسم آلمانی.
نقد قدرت در جامعه مدرن از دیدگاه نیچه و مارکوزه
نویسنده:
حمزه ذاکرعنبرانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تحولات ناشی از رنسانس و روشنگری، باعث ابطال ارزشها و باورهای جامعهء سنتی گردید و باورها و ارزشهای جدیدی ارائه داد. در نگرش جدید، خدا از محوریت و مرکزیت هستی افتاد و انسان جای آنرا گرفت . باورهای مذهبی و مباحث انتزاعی اموری غیرقابل اثبات و در نتیجه بیهوده، دانسته شد. مدرنیته که در نتیجهء این تحولات پدید آمد، بر عقلانیت تاکید زیادی داشت . چرا که انسان مدرن معتقد بود عقلانیت تنها وسیله برای رساندن انسان به سعادت می‌باشد. اما با گذشت زمان، عده‌ای از دانشمندان بر این باور شدند که جامعهء مدرن دچار کمبودها و نقصانهای اساسی است . از جملهء این دانشمندان، نیچه و مارکوزه‌اند که کمبود جامعهء مدرن را بیشتر در زمینهء ارزشها و باورها می‌دانند. آنان معتقدند در جامعهء مدرن، انسان آزادی و فردیت خود را از دست داده است . انسان مدرن، انسان برده‌ای است که جامعه بر او حکمرانی می‌کند. جامعه تمام ارزشها را تعیین می‌نماید و فرد هیچگونه آزادی‌ای برای انتخاب راه و مشی زندگی خود ندارد. ارزشهای مادی بر جامعه حاکم شده‌اند و حاکمان نیز به خاطر منافع خود این ارزشها را ترویج می‌دهند. نیچه با انسان محوری و حس باوری رنسانس و روشنگری موافق است و از آن حمایت می‌کند اما معتقد است رنسانس و روشنگری را جنبش پروتستان و انقلاب فرانسه، تحریف نموده‌اند. ایده‌های نوین که منشا انگلیسی دارند، همان باورها و اخلاق مسیحی است که در جامعهء سنتی رواج داشته است ولی اکنون صورت دنیوی یافته‌اند. ارزشها و باورهای مسیحی و به تبع آن ایده‌های نوین، بیانگر خواست قدرت گله‌های ضعیف و بیمار عوام می‌باشد که بر علیه قدرتمندان طرح شده است . این باورها، منحط می‌باشند چرا که از ضعیف و کمبود برمی‌خیزند و بر علیه نیرومندی و شادابی زندگی می‌باشند. این ارزشها و باورها را باید واژگون نمود و ارزشهای قدرتمندان را که از شادابی و نیرومندی سرچشمه می‌گیرد، جایگزین آن کرد. برای آنکه قدرتمندان، حاکم گردند باید انقلابی فرهنگی در جامعه صورت گیرد که با توجه به هیچ انگاری جامعهء مدرن، این تحول عظیم به زودی به وقوع خواهد پیوست . تنها نگرشی که با واقعیت جهان همخوانی داشته باشد و فریبنده نباشد، نگرش هنری است ، چرا که از دل واقعیت جهان برمی‌آید، واقعیت جهان خواست قدرت است . در دیدگاه هنری، هدف زندگی و هستی، ابرمرد می‌باشد. ابرمرد تنها هدف اصیلی است که زندگی می‌تواند داشته باشد. مارکوزه نیز معتقد است ، جامعهء مدرن، صرفا به واقعیات موجود بسنده می‌کند و در پی برتری جستن از این واقعیات نمی‌باشد. در این جامعه انتزاعیات ، اموری بیهوده تلقی می‌گردند. اصل عقلانیت در جامعه مدرن به عقلانیت ابزاری تبدیل شده است که جز به سود مادی نمی‌اندیشد. ارزشهای جامعهء مدرن را تکنولوژی تعیین می‌کند که همه ارزشهایی مادی می‌باشند. جامعه بر فرد حاکم شده است و آزادی او را سلب نموده است . جامعهء مدرن جامعه‌ای تک‌ساحتی است چرا که یک جنبهء اساسی از زندگی انسان را که همانا جنبهء معنوی آنست ، نادیده می‌گیرد. برای رهایی از بند عقلانیت ابزاری جامعهء مدرن باید به هنر پرداخت . چرا که هنر با ویژگی انتزاعی خود واقعیات موجود را به نقد می‌کشد و انسانرا تعالی می‌بخشد.
بررسی تفسیر نیچه از میمسیس در هنرهای آپولونی عصر هلنی
نویسنده:
محمدرضا مشیدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این رساله در پی آن است که روشن نماید میمسیس به مثابه‌ی عنصر اصلی وشاخص در هنرهای آپولونی (تجسمی) عصر هلنی یونان کهن ، از چشم‌انداز فلسفه‌ی نیچه اولاً از کجا می‌آید و از چه برمی‌خیزد ؟ و ثانیاً چه معنایی دارد یا نشان از چیست ؟ و در پایان چه می‌کند یا چه تأثیری می‌تواند داشته‌باشد ؟ نیچه یونانیان را نیرومند ترین قوم و واجد برترین فرهنگ دانسته است و بنابراین می‌بایستی در نقش اساسی میمسیس در هنر یونان نیز عاملی مهم و ریشه‌ای برای تأیید زندگی و خواست قدرت وجود داشته باشد ، که یافتن آن مطلوب ماست . برای رسیدن به این هدف روشی که ضمن استفاده از منابع کتابخانه‌ای و رجوع و پژوهش و مقایسه‌ی متن‌ها از آن بهره گرفته شده‌است ، روش تفسیر تبار شناسانه است که دلوز آن را کار فیلسوف-طبیب و روش خاص نیچه در روی‌کردن به مسائل و پدیده‌ها می‌داند .جایگاه برتر ارزشی تن ،حواس و امر حسی نزد یونانیان سبب شکل‌گرفتن میمسیس به نحو خاص و یکتای آن در هنر هلنی می‌شود ، و میمسیس نشانه‌ی برترین حالت نیرومندی (حالت زیبایی شناختی) وبیان برترین نوع ارتباط (عشق یا تأیید مضاعف)است که زیبایی را همچون کمال ، در امر حسی اصیل می‌نشاند و لیاقت بازگشت جاودانه را به چیزها می‌بخشد .
شعر در نیچه و هیدگر
نویسنده:
مریم عاقلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
هنر بخش مهمی از فلسفه نیچه و هیدگر را به خود اختصاص داده است. نیچه با تخریب همه‌ی ارزش‌ها به هنر روی می‌آورد و آن را مولّد زندگی می‌داند. و هیدگر هنر (به طور اخصّ شعر) را عامل غلبه بر تکنولوژی جدید (گشتل) که قاتل هنر است، می‌داند. به طور کل هنر در هر دو، جنبه‌ی ایجابی دارد. و راه رهایی از نیهیلیسم می‌باشد.
مطالعه تطبیقی اخلاق نزد هدایت و نیچه
نویسنده:
رقیه خان‌محمدزاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مقایسه و تطبیق خاستگاه‌های فکری و اندیشه‌هایی که در بستر فرهنگ‌های متفاوتی شکل گرفته-اند، درحوزه‌ی مطالعات تطبیقی بوده و این‌گونه از مطالعات به ویژه در حوزه‌ی ادبیات، به دریافت و درک افکار مشابه میان بزرگان علم و ادب کمک می‌کند. صادق هدایت، نویسنده و متفکر برجسته، در حوزه‌ی فرهنگ است. از جمله دغدغه های وی، توجه به انسان، خودشناسی،مبارزه با جهل و خرافات و به طور کلی واژگون کردن و ساخت و شناساندن فرهنگی با ارزش‌های نو است.فردریک نیچه، فیلسوف و متفکر آلمانی نیز تأثیرگذارترین فیلسوف قرن در حوزه‌ی فرهنگ و توجه به انسان و دستاوردهای آن است. نقطه‌ی مشترک فکری هر دو اندیشمند،ساخت فرهنگی نو به کمک روشن کردن بستر باورهای مردمی و چگونگی رفتار،تحت عنوان اخلاق است. در این پایان‌نامه، به تعریف ادبیات تطبیقی و بیان مفاهیم (علم اخلاق و فلسفه‌ی اخلاق) پرداخته، سپس جایگاه مفهوم اخلاق در اندیشه‌ی هدایت و نیچه، بررسی شده است.برخی هنجارشکنی‌های هدایت که تعریف اخلاقنزد مردم را زیر سوال می‌برد، مشابه نفی وبت‌شکنی‌های نیچه در حوزه‌ی اخلاق است.با توجه به وجوه مشترک میان اندیشه‌های این دو متفکر، نگارنده سعی دارد تا دیدگاه هدایت در حوزه‌ی اخلاق را با دیدگاه نیچه مقایسه کرده و گزاره‌های فکری هر دو را در این زمینه تطبیق نماید.
  • تعداد رکورد ها : 593