جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 569
تاثیر اندیشه‌های هرمنوتیکی غربی بر دیدگاه‌های محمد مجتهد شبستری
نویسنده:
فرزانه بازیار
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
موضوع این رساله بررسی تأثیر اندیشه‌های هرمنوتیکی غربی بر دیدگاه‌های محمد مجتهد شبستری است؛ هدف از بررسی چنین موضوعی مسائل جدیدی است که امروزه برای متکلمان پیش می‌آید و نیازمند پاسخ‌هایی جدید است. از یک سو دین که به عنوان یکی از نیازهای اساسی بشر و برای بهبود زندگی انسان‌ها آمده در عصر جدید نیازمند قرائتی جدید است و از دیگر سو هرمنوتیک به عنوان فن تفسیر متون تعاریف مختلفی داشته و کاربرد آن در تفسیر متون دینی جای بحث بسیار دارد. در این رساله به بررسی این پرسش‌ها پرداخته شده که آیا مجتهد شبستری در بیان دیدگاه های هرمنوتیکی خود برای تفسیر متون دینی اسلامی‌تحت تأثیر اندیشه‌های هرمنوتیکی غربی قرار داشته؟ و اگر چنین تأثیری مشاهدهمی‌گردد، وی تحت تأثیر کدام متکلمان قرار داشته و چگونه از دیدگاه‌های آنان بهره برده است. سوال دیگر این است که آیا وی خود نیز موارد تازه‌ای را به این دیدگاه‌ها افزوده است یا مقلد صرف دیدگاه‌های آنان بوده؟ و اینکه اصولاًً به کاربردن هرمنوتیک که ابتدا در مورد متون مقدس مسیحی و توسط متکلمان غربی و مسیحی به کار گرفته شده در تفسیر متون اسلامی‌جایز است یا خیر؟در بررسی سوالات مطرح شده در رساله از شیوه‌ی کتاب خانه‌ای استفاده شده است؛ و به نظر می‌رسد اینکه شبستری در بیان دیدگاه‌های خود درباره‌ی دین و تفاسیر مختلفی که از دین می‌تواند وجود داشته باشد کاملاً تحت تأثیر دیدگاه‌های متکلمان غربی مسیحی از جمله شلایرماخر، بولتمان و تیلیش قرار دارد. شبستری همچون شلایرماخر شیوه‌ی انسانی را برای تفسیر دین پذیرفته است؛ به این معتقد است که تفسیر دین باید تفسیر انسانی باشد. همچنین وی شیوه‌ی پدیدارشناسی را برای دین در نظر گرفته که مشابه روشی است که شلایرماخر در تجربه‌ی دینی دانستن متون دینی مسیحی به کار می‌برد. همچنین شباهت‌هایی بین دیدگاه‌های شبستری و دیدگاه بولتمان در مورد انسان وجود دارد که در نهایت سبب شده تا این دو تعریف انسان از دیدگاه هیدگر را بپذیرند که تعریفی اگزیستانسیالیستی از انسان است. در مورد شباهت دیدگاه‌های شبستری و تیلیش نیز می‌توان گفت دیدگاه هر دو درباره‌ی عقل یکسان است و عقل را عقل خود بنیادی می‌دانند که دیگر خدا برایش مسئله نیست. البته با همه‌ی شباهت‌هایی که دیدگاه شبستری با دیدگاه متکلمان غربی دارد، وی برای نشان دادن صحت دیدگاه‌هایش به جست وجو در تاریخ کلام اسلامی‌پرداخته؛ در مورد معنای ایمان، وحی و.... وی دیدگاه‌های گروه‌های مختلف کلامی‌را از مذاهب مختلف بررسی کرده است.درباره‌ی این مسئله نیز که آیا کاربرد هرمنوتیک در متون اسلامی‌کاری صحیح است یا خیر باید گفت با توجه به دیدگاه‌های متفاوت شبستری و کسانی که برخلاف دیدگاه وی معتقدند نباید شیوه‌های غربی و مسیحی را برای متون دینی اسلامی‌به کاربرد می‌توان گفت نوع نگاه این دو گروه با یکدیگر متفاوت بوده و شبستری نتیجه‌ی بسیار متفاوتی را از تفاوت‌های موجود در اسلام و مسیحیت گرفته است.
رابطه عقل و دین از دیدگاه ابن سینا و توماس آکوئیناس
نویسنده:
نجمه خراشادی‌زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پایان نامه پیش رو، بررسی افکار دو فیلسوف شرق وغرب (ابن سینا و توماس آکوئیناس)، درباره رابطه عقل و دین است. برای ورود به بحث رابطه عقل ودین ابتدا تعریفی از عقل و دین، از نظر آن‌ دو، ارائه می‌گردد.ابن سینا قائل به عقل نظری و عقل عملی است که عقل عملی در اعمال مستلزم تامل ،مبدء حرکت و عمل است . ابن سینا معتقد است که عقل و وحی، در گزاره‌های خود بر هم منطبقند. به تعبیر دیگر، گزاره‌های عقل مورد تأیید وحی است؛ و بایدها و نبایدهای وحی با عقل قابل تائید و اثباتند. حتی عقل خدمتگزار و ابزار وحی دانسته می شود.این تطابق عقل و وحی در نظر ابن سینا استثنائاتی دارد، و آن در مسائلی همچون مسأله معاد جسمانی و همچنین مسأله قِدَم عالم است. این نوع گزاره‌ها عقل‌گریزند. به اعتقاد او قضیه‌ای که عقل‌ستیز باشد وجود ندارد. او تعارض میان عقل و دین را ظاهری می داند. توماس آکویناس که بسیار متأثر از ابن سینا می‌باشد، در تعریف عقل بیان می دارد که: منظور از عقل، عقلی است که امور روزانه را تدبیر و امر معاش را سامان می دهد. او در تعریف وحی معتقد است که منظور از وحی آئین مقدس مسیح است که شامل بایدها و نبایدهایی می باشد که عمل به آنها سعادت را بدنبال دارد.در بیان رابطه عقل و دین ، توماس هم به تطابق و تعامل آنها معتقد است و او هم گزاره های دینی را عقل پذیر می داند. اما برای آنها استثنائاتی قائل است که از آن جمله در باب تثلیث توماس معتقد است که وحی به تثلیث حکم می کند و حال آنکه عقل به توحید و وحدانیت دستور می دهد. توماس را بیشتر از آنکه یک فیلسوف بدانیم می توانیم یک متدین بخوانیم زیرا که در مقام تعارض عقل و دین، احکام وحی را یقینی می داند و گویی عقل را بعنوان وسیله برای توجیه دین معرفی می کند.از نظر توماس هم تعارض عقل و دین ، یک تعارض ظاهری است یعنی این که در واقع تعارضی میان آن دو وجود ندارد. ا ز نظر او نیز راه حل تعارض، تأویل می باشد. لذا دراین باب بسیار متأثر از ابن سیناست. در این تحقیق بعد از بیان تفکرات و آراء توماس و ابن سینا، نگاهی تطبیقی به موضوع خواهیم داشت.
استکمال نفس از دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا
نویسنده:
اکبر سیاوشی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
شناخت مسئله استکمال نفس برای انسان ضروری بوده وارتباط وثیقی با میل جاودانگی او و دیگر مسائل اساسی در زندگی دنیوی دارد و می تواند نگرش ما را به آن تغییر دهد. نویسنده این رسالهنیزدر حد بضاعت خودبه بررسی مختصری از این مسئله مهم پرداخته است. کندوکاو در این مسئلهبا سوالی تحت عنوان«استکمال نفس چگونه محقق می شود» شروع شده است. لذا نویسنده پاسخ به این سوال را با ارجاع به رساله که مشتمل بر یک مقدمه و سه فصل،می باشد پاسخ داده است: فصل اول تحت عنوان«کلیات استکمال نفس» استکهبه کلیات تحقیق و معناشناسی کمال و استکمال و تفاوت کمال با تمام و به اهداف و ضرورت و کاربرد تحقیق پرداخته است. فصل دوم :تحت عنوان«استکمال نفس از دیدگاه ابن سینا» است. نگارنده استکمال نفس را همبه شیوه فلسفی وهم به شیوه عرفانیدر قالب عناوینی همچون، مرحله آغازین استکمال نفس با سازگاری تجرد آن، استکمال نفس در عرصه علم و عمل و استکمال عرفانی ترسیم نموده و سعی بر این داشته که بامبانی فلسفی خاص سینوی و کتاب ها، رسائل،تماثیل و اشعار عرفانی مختلف این مکتب، بیان نماید که نفس جوهری یگانه است که توسط نیروهای خود اعمال و استکمالات عرضی مختلف را انجام می دهد و منشأ آثار و احکام گوناگونی می شود که در نگرش ما به زندگی نقش اساسی دارد.فصل سوم: تحت عنوان «استکمالی نفس از دیدگاه ملاصدرا» است. نویسند علاوه بر عناوین فوق گفته شده،برای روشن شدن این مبحث به سراغ مبانی هستی شناختی و انسان شناختی مکتب نو و بدیع صدرایی رفته وبیان می دارد که او براساس حرکت جوهری در باب استکمال علمی و عملیو نحوه پیدایش آن، نظراتی می دهد که متفاوت از دیگر نظرات است وی قائل به رشد وتعالی علم انسانی درگرو استکمال وجودی ورشد درونیذاتنفسانی است که منجر به تحولات شگرف و رفع ابهامات حکمای پیشین در جهان اسلام شده است. و در بررسی وجوه تشابه و تمایز مسئله به روشنی بیان می شود که انگار ملاصدراهمان دیدگاه ابن سینا را داشته است و اختلاف آن ها ازمبانی و تفکرات فلسفی آنها نشأت می گیرد. وبا ارائه نتیجه پایانی، نگارش این رساله را به امید اینکه توانسته باشد تا حدودی دیدگاه این دو فیلسوف بزرگ جهان اسلام را بیان کرده باشد به اتمام می رساند.
بررسی مبانی «امکان فقری» صدرالمتألهین در تفکر حکمای مشاء (با تأکید بر ابن سینا و محقق دوانی)
نویسنده:
مهدی حسام هرندی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیدهنظریه ی امکان فقری از مهم‌ترین نظریات فلسفی، درحکمت متعالیه است. صدر فلاسفه ی مکتب متعالیه، صدرالمتألهین شیرازی، معتقد است که به واسطه ی این نظریه،فلسفه را تکمیل و حکمت را تتمیم نموده است. وی ملاک نیازمندی ممکنات به علت را، با اصطلاح امکان فقری تعبیر می‌کند. امکان فقری، از ربط محض بودن و تعلقی بودن ممکنات نسبت به واجب تعالی حکایت دارد؛ اما سوال اینجاست که مبانی این نظریه ی اساسی با این اهمیت در چه بستر فلسفی وتحت تاثیر تفکرات چه کسانی به وجود آمده است. این نوشتار با جستجو در آثار فلسفی گزیده ای از حکمای مشاء، تفکرات و مباحث فلسفی ایشان را که زمینه ساز شکل گیری نظریه ی امکان فقری است بررسی کرده و در ادامه به تأثیر اندیشه های فلسفی بعضی از حکمای مشاء، در ایجاد و شکل گیری این نظریه پرداخته و در نهایت به این مسأله پاسخ داده که اگر این دسته از حکما به این مبانی‌ دسترسی داشته اند، نقش ملاصدرا را در این نظریه چگونه می توان تبیین کرد.
سعادت و شقاوت در فلسفه (ابن سینا، شیخ اشراق، ملاصدرا) و قرآن
نویسنده:
صدیقه تقی‌زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نوشتار حاضر جهت تبیین سعادت از نظر سه فیلسوف مسلمان، ابن سینا، شیخ اشراق و درا و قرآن می باشد.فلاسفه مذکور سعادت و شقاوت را بر دو نوع عقلی و حسی می دانند. منظور از سعادت عقلی، تعقل و ادراک کامل ترین موجودات می باشد و شقاوت حقیقی به معنای محجوب ماندن از پروردگار و تهی بودن از کمالات مناسب نفس است.ایمان، عمل صالح و اخلاق حسنه از نظر قران اسباب سعادت دنیا و آخرت محسوب می شود و کفر و شرک و نفاق عوامل شقاوت ابدی هستند.
ساختار معرفت از دیدگاه ابن سینا و مبناگرایی معاصر
نویسنده:
زهرا قاسمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مبناگرایی یکی از رویکردهای مطرح در حوزه‌ی تبیین ساختار توجیه و معرفت است، که از لحاظ تاریخی بر سایر رویکردهای مطرح در این حوزه مقدم است و ارزش معرفت‌شناختی آن به عقیده‌ی بسیاری از معرفت‌شناسان بر سایر رویکردها اولویت دارد. بر مبنای این رویکرد ساختار باورهای موجه و معارف ما ساختاری دو لایه است؛ برخی از باورها مبنا و پایه برای سایر باورها هستند و سایر باورها برای توجیه خود بر این باورهای پایه مبتنی می باشند. به عقیده‌ی بسیاری از معرفت‌شناسان مسلمان، رویکرد ابن‌سینا به ساختار معرفت رویکردی مبناگرایانه است، آنان معتقدند که نظریه‌ی ابن‌سینا تقریری از مبناگرایی سنتی مطرح در معرفت‌شناسی تحلیلی است. در این پایان‌نامه ابتدا تقریرهای مختلف مبناگرایی مطرح در معرفت‌شناسی تحلیلی توضیح داده و سپس این مسأله تبیین می‌شود که رویکرد مورد تأیید ابن‌سینا به دلیل پذیرش خطاناپذیری و یقینی بودن مبادی معرفت و همچنین توجیه پیشین بدیهیات اولیه، تقریری از مبناگرایی سنتی و عقل‌گرایانه است، ابن‌سینا در تبیین ساختار معرفت به بررسی ساختار معارف تصوری و همچنین نقش "اصل عدم تناقض" در معارف ما نیز پرداخته است و از این جهت از مبناگرایی مطرح در غرب متمایز می‌شود.
بررسی تطبیقی توحید ذات و صفات از دیدگاه ابن سینا و امام خمینی(ره)
نویسنده:
فاطمه عوضی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هدف از این تحقیق بررسی تطبیقی دیدگاه ابن‌سینا و امام خمینی(ره) در مساله توحید ذات و صفات الهی است. به روش کتابخانه‌ای و به شیوه تطبیقی در قالب پنج فصل به طور تطبیقی و تلفیقی تنظیم شده است.مباحث مورد تحقیق در این پایان‌نامه عبارتند از : فصل اول: کلیات. فصل دوم: شامل تعریف، اقسام توحید، پیشینه مباحث توحیدی از نگاه مفسران و در اندیشه‌ کلامی، عرفانی، فلسفی و در ادامه اقسام توحید و صفات الهی از دیدگاه این دو فیلسوف بیان نموده‌ایم. فصل سوم: مبتنی بر ادله اثبات یگانگی ذات الهی است. در فصل چهارم: مبحث اسمای سبعه (علم، اراده، قدرت، سمع، بصر، تکلم و حی) از منظر این دو متفکر بیان گردیده است. فصل پنچم شامل بررسی تطبیقی و نتیجه گیری بین آراء هر دو اندیشمند است.چنین نتیجه گرفته شده است که: هر دو اندیشمند توحید را نفی شریک و نفی اجزا از ذات الهی دانسته-اند. ابن‌سینا تقسیم‌بندی روشنی در باب اقسام توحید ارائه نمی‌دهد، اما امام(ره) اقسام توحید را به توحید افعالی، صفاتی، ذاتی تقسیم نموده، و قسم چهارم را تسبیح (تنزیه از توحیدات سه گانه) نامیده است. بوعلی صفات الهی را به صفات سلبیه و اضافیه ارجاع می‌دهد، لیکن، امام(ره) صفات الهی را به دو قسم ذاتی و فعلی تقسیم نموده است و ارجاع صفت به سلبیه و اضافیه نمی‌پذیرد. محورهای اصلی آراء هر دو صاحب نظر متاله در این زمینه عبارت است از نفی ترکیب و نفی کثرت به انحاء مختلف و همچنین نفی هر گونه ندّ، شریک و ضدّ برای حق تعالی است. در بخش امهات سبعه ابن‌سینا علم الهی در مرتبه ذات را علمی حضوری و علم او به موجودات را از طریق علم به اسباب و علل و صور مرتسمه آنها دانسته است و در باب صفات دیگرنظیر سمع، بصر، حیات، اراده، قدرت و تکلم نیز به نوعی به علم الهی ارجاع داده است اما امام(ره) ارجاع صفات به علم را قابل قبول نمی‌داند و بر این عقیده است که هر صفتی حیثیتی جداگانه دارد تنها در مقام ذات همگی عین یکدیگر و عین ذات الهی هستند. امام(ره) به پیروی از حکمت متعالیه علم الهی را -خواه در مرتبه ذات و یا در مرتبه مخلوقات - علمی حضوری و به نحو اجمال در عین کشف تفصیلی می‌داند.
بررسی تحلیلی و تطبیقی فلسفه اجتماعی فارابی و ابن سینا
نویسنده:
محمد دین‌محمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئله اجتماع جایگاه ویژه ایدراندیشه دو فیلسوف بزرگ مسلمان، جناب فارابی و ابن سینا دارد. جناب فارابی انرا تحت عنوان علم المدنی که همان فلسفه عملی ایشان می باشدمورد برسی قرار دادهوجناب ابو علی سینا انرادر دو بخش تدبیر منزل و تدبیرشهر که زیر شاخه حکمت عملی ایشان می باشند، مورد توجه قرار می دهند. مسائلی نیز تحت این عناوین بیان شده و مورد بررسی قرار می گیرد که در اندیشه جناب فارابی ، حول مقوله رهبر جامعه بودهو در اندیشهجناب بوعلی حول مسئله قانون قرار دارد . در مقام تطبیق بسیاری از مسائل بیان شده توسط این فیلسوفان بر هم مطابقت دارد الا اینکهبه نظر می رسد جناب فارابی اصالت را به اجتماع می دهند ولی جناب ابو علی سینابرای مسئله فرد و اجتماع به طور یکسان اهمیت قائل بوده و هر کدامرا به طور جداگانهمورد توجهقرار میدهند وهمچنین به نظر می رسد که توجه به مسئله شریعت در اندیشهجناب ابن سینا ازجایگاه ویژه تری نسبت به اندیشه جناب فارابی برخوردار استو همین امور باعث می شود با وجود تشابه های زیادی که بین این دو اندیشه وجود داردنتوانیم به همانندی کامل این دو اندیشه در تحلیل مسئله اجتماع و یا تبعیت جناب بوعلی از جناب فارابی حکم کنیم
تبیین رابطه ی علت و معلول از نظر ابن سینا و نقد آن در فلسفه صدرایی
نویسنده:
سمیه سلگی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از آغاز آفرینش، انسان همواره درتلاش برای شناخت عالم خارج و یافتن ارتباط پدیده-های موجود در آن بوده و این امر او را به سوی مسئله‌ی علیّت کشانده است. فلاسفه‌ی اسلامی اهمیت ویژه‌ای برای اصل علیّت قائل بوده‌اند، به طوری که این اصل شالوده‌ی تفکر فلسفی آن-ها را تشکیل داده است. از نظر آن‌ها، علت عبارت است از موجودي كه تحقق موجودي ديگر (معلول) متوقفبرآن است.طبق نظریه‌ی امکان ماهوی ابن سینا، هر یک از علت و معلول ماهیت و وجودی جدا از دیگری دارد وآن‌چه موجب نیازمندی معلول به علت می‌شود، ممکن الوجود بودن آن است. بنا بر این تفسیر از علیّت، رابطه‌ی علت و معلول، رابطه‌ی دو امر مضاف است که اضافه‌ی میان آن‌ها از نوع اضافه‌ی مقولی است؛ اما، صدرا این دیدگاه ابن سینا را مورد نقد قرار می‌دهد و برای علت و معلول دو وجود متباین به تمام ذات و مستقل از هم قائل نیست، بلکه او با تکیه بر اصولی مانند:اصالت وجود، تشکیک وجود و وحدت شخصی وجود، نظریه‌ی وجود رابط معلول را مطرح می‌کند که بر اساس آن وجود معلول چیزی جدا از وجود علت‌اش نیست و علت و معلول دو مرتبه از یک وجودند و معلول شأن و تجلّی وجود علت و عین ربط به آن است. به این ترتیب، صدرا با طرح نظریه‌ی وجود رابط، تفاوت‌های بنیادین زیر را در تبیین اصل علیّت ایجاد می‌کند: امکان فقری به جای امکان ماهوی، ترکیب اتحادی در مقابل ترکیب انضمامی، اضافه‌ی اشراقی جایگزین اضافه‌ی مقولی، فاعلیّت بالتجلّی به جای فاعلیّت بالعنایه، تقدم بالحق در مقابل تقدم بالعلیه.
آرای فلسفی فیض کاشانی در دو محور خداشناسی و انسان‌شناسی
نویسنده:
آرزو رضی زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
انسان در مسیر شناخت خویش در نهایت به شناخت غایت آفرینش یعنی خداوند نائل می شود. اگرچه تفاوتهایی میان فیض کاشانی و صدر المتألهین در برخی مسائل فلسفی و کلامی وجود دارد و به طور کلی نگاه فیض به فلسفه با ملاصدرا تا اندازه ای متفاوت است اما این تفاوتها از تأثیر عمیق این استاد بر فیض نمی کاهد. فیض شارح و محرر حکمت متعالیه و دیدگاههای صدرالمتألهین است این اثر بر آن است تا با بررسی مکتب فلسفی فیض کاشانی با روش تحلیل محتوا، پاسخی درخور در زمینهشناخت خدا و انسان بیابد. فیض خداوند را کامل بالذات و مبدأ هر کمالی می داند. فیض در رابطه با علم خداوند به ذاتش معتقد است ذات باری بسیط الحقیقه است یعنی از هر گونه ترکیب از ماده و عوارضش مبراست. همچنین باید اذعان کرد که وی حقیقت وجود را مطلق، بی نهایت و بسیط و فوق مقوله (فوق تجرد عقلی) می انگارد.بنابراین معتقد است هیچگونه ترکیبی در وی راه نیافته و چنین حقیقتی ماهیت ندارد و آنچه که ماهیت نداشته باشد، تحت هیچ مقوله ای قرار نمی گیرد.در مورد دیدگاه انسان شناسی فیض، باید گفت وی نفس انسانی را دو بعدی انگاشته و انسان را ترکیبی از نفس و بدن می داند و در زمینه ی ارتباط نفس و بدن، از ارتباط وثیق، عمیق، ذاتی و وجودی آن دو سخن می گوید. نیز وی عامل، مبدأ و منشأ تمامی کارهای آدمی را نفس برشمرده و براین اساس معتقد است قدرت و قوت و تصرف و تدبیر نفس در سراسر اعضاء و جوارح بدن جریان و سریان دارد. از دیدگاه او این حقیقت کاملاً مشهود است که تعلق نفس به بدن، ذاتی است. فیض، سیر تکاملی نفس را بر اساس حکمت متعالیه و با اعتقاد به اشتداد وجود، تفسیر و تحلیل می کند.
  • تعداد رکورد ها : 569