جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
صفحه اصلی کتابخانه > جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در برای عبارت
شامل عبارت باشد
شامل عبارت باشد
 
شامل عبارت باشد
شامل عبارت باشد
تنها فراداده‌های دارای منابع دیجیتالی را بازیابی کن
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  *برای جستجوی عین عبارت , عبارت مورد نظر را درون گیومه ("") قرار دهید . مانند : "تاریخ ایران"
  • تعداد رکورد ها : 314143
گونه شناسی (موارد و مصادیق) عرف ستیزی در آثار و افکار عین‌‌‌‌‌‌القضات
نویسنده:
جواد نجفی طورقی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدهعرف در لغت به معنی رسم، آیین، خصلت، خوی، عادت و آنچه انجام دادن آن در میان افراد جامعه جایز شناخته شده و معمول می باشدعرف ستیزی از ویژگی های برجسته عرفان در همه اعصار بوده و عارف در دو سطح زبان و معنا همواره شگردهایی اتخاذ کرده است تا با پس زدن غبار عادت، چهره‌ی حقیقت را بنمایاند.عین القضات همدانی یکی از عرفایی است که پیروی از عرف را مذموم شمرده است، در این پژوهش با گردآوری نمونه هایی از سخنان عرف ستیزانه از آثار گرانقدر وی خصوصاً نامه ها و تمهیدات که از اهمیت به سزایی برخوردارند، تلاش می شود تا عرف ستیزی او نمایان گردد. مباحثی مانند دفاع از ابلیس، عشق، نبّوت، ایمان به آخرت و اتحاد، از جمله ی مسائلی هستند که عین القضات با دیدی عرف ستیزانه به آنها نگریسته است.
مشاهده و اشراق در معرفت‌شناسی اشراقی
نویسنده:
مهیار کیایی رضاقلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نور در فلسفه ی اشراق به معنای آگاهی و خود آگاهی است. این فلسفه تا کنون با دو رویکرد وجود محور و آگاهی محور مورد بررسی و مداقّه ی حکما قرار گرفته است. حکمای جاویدان خرد، رویکرد دوم را پذیرفته اند. رساله ی حاضر نیز در صدد است تابا رویکرد جاویدان خرد - که با اندیشه ی سهروردی قرابت بیشتری دارد – فرآیند دو سویه ی مشاهده و اشراق را در معرفت شناسی اشراقی بررسی کند. باتوجه به این که نور به عنوان موضوع فلسفه ی اشراق به معنی آگاهی و خود آگاهی است، لذا مدار و محور فلسفه ی سهروردی "علم" و دغدغه ی حکیم اشراقی وصول به "علم اشراقی" است. فرآیند دو سویه ی "مشاهده و اشراق" به عنوان یکی از مبانی فلسفه ی اشراق، رشته ی اتصال تمام نظریات حکمی این نظام فلسفی است و انسجام آن را به عهده دارد. معرفت شناسی اشراقی که با بررسی حقیقت نور آغاز می شود، به اشراقات باطنی و پرتو افشانی انوار قدسی بر جان سالک، منتهی می گردد، و در سایه ی اشراقات انوار، مشاهده و شهود حقایق رخ می دهد. مشاهده و اشراق در بالا ترین مرتبه به مشاهدات عقلی اطلاق می شود. سهروردی، بر اساس نظریه ی تشکیک، در ادراکات خیالی و حسی نیز قائل به مشاهده است. مشاهدات در هیچ یک از مراتب، بدون اشراقات انوار قدسی میسر نمی گردد.
رابطه عرفان و تشیع در سده هفتم
نویسنده:
فاطمه یوسف‎نژاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عرفان و تشیع دو عنوان دالّ بر حقیقت واحدی هستند که به دلایل گوناگون به ناچار از هم فاصله گرفتند تا اینکه با کم شدن این فاصله به تدریج هر کدام گرایش های ذاتی خود را نسبت به دیگری نشان دادند. یکی از نقاط عطف تاریخی در این خصوص سده هفتم می باشد. پس از تعریف تصوف و عرفان به اختصار سیر نضج گرفتن آن و موقعیت و قلمرو عرفان از دید پیامبر (ص) عنوان شده، سپس به تحولات مربوط به سده هفتم از جمله علمی و استدلالی شدن تصوف،‌ دلایل رواج آن، ‌وجه اشتراک آنها یعنی قبول اصل ولایت به معنای عرفانی آن،‌ پرداخته می شود. دین و مذهب تعریف شده و اعتقادات شیعه بررسی می شود. مبحث امامت و تفاوت شیعه و سنی در نیاز به امام و اعتراض تشیع که در آغاز به دو مسئله حکومت اسلامی و مرجعیت علمی که منحصراً حق اهل بیت (ع) است،‌ مورد ارزیابی قرار می گیرد. در روش های مبارزاتی، تشیع به تصوف نزدیک می شود که در این مورد آئین فتوت مطرح می گردد. دیدگاه های گوناگون درباره عرفان وجود دارد که در ادامه آن نکاتی از گفتار و کردار خود عرفا در ردّ بعضی نقدها ذکر شده است. ایده ها،‌ و عملکردهای عرفا و دانشمندان و تأثیرگذاری آن ها بر ارتباط تشیع و تصوف شرح داده شده است. وجه اشتراک عرفا نداشتن تعصب دینی است که می توان جمع میان گرایش شیعی و سنی را ملاحظه کرد که در این سده از سوی عرفا گامی از تسنن به سوی تشیع برداشته شد. در ارتباط با حوادث سیاسی و اجتماعی که تأثیر مستقیمی بر تصوف و تشیع داشت به سیاست های نزدیکی به تصوف و تشیع و روحانیان از سوی محمد خوارزمشاه و الناصر لدین لله برای مهار قدرت روزافزون آنان، اشاره شده است. هجوم مغول که سبب آشفتگی ها بود،‌گرایش مردم به عرفا و تصوف را که به دو شکل انفعالی و فعال بود را، به وجود آورد. سقوط بغداد و اتهام زدن به رهبران تشیع از مباحث آن روز بوده است. حضور دانشمندان شیعی که تحولی شگرف را به نفع عرفان و تشیع با دوراندیشی و فعالیت خود سبب شدند. در نهایت اسلام آوردن ایلخانان و توجه به تشیع و تصوف که از قبل آن تصوف مجال یافت که چهره شیعی خود را ظاهر کند و متقابلاً فقهای شیعه هم علایق صوفیانه خود را بروز دادند.
بررسی جایگاه وجود شناختی و معرفت شناختی عقول عرضیه در فلسفه اشراق با تکیه بر آثار سهروردی
نویسنده:
نفیسه سادات موسوی نژاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
طبق قاعده الواحد از خداوند که از جمیع جهات واحد است تنها یک موجود صادر می شود در حالیکه در این جهان این کثرات متعدد مشاهده می شود. چگونه می توان کثرات موجود را به آن وجود واحد (خداوند) نسبت داد؟ سهروردی نظریه عقول عرضیه را جهت تبیین صدور کثرات مادی ارائه کرده است که برگرفته از مثل افلاطونی است. عقول عرضیه (انوار قواهر ارباب اصنام) سلسله ای از انوار مجرده اند که در انتهای عقول طولیه واقع شده و در عرض یکدیگر می باشند. به این معنا که با یکدیگر رابطه علی و معلولی ندارند. هر یک از عقول عرضیه رب النوع یک نوع مادی بوده و ایجاد و صورت بخشی افراد آن را بر عهده دارند.
بررسی اندیشه‌های معنوی سای بابا
نویسنده:
احد صیامی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
درطی چند دهه اخیر موضوع عرفان و معنویت در غرب و به تبع آن در شرق نیز علاقمندان زیادی پیدا کرده که دلیل آن مشکلات زندگیهای ماشینی و پچیده ای است که در عصر حاضر انسان را گرفتار ساخته است. عرفان های نوظهور یک جریان معنوی است که در سالیان اخیر شتاب دو چندان داشته و در این میان مکاتب عرفانی شرقی و به خصوص عرفان های هندی رشد چشمگیری داشته است.مکتب عرفانی «سای بابا» یکی از این مکاتب نوظهور هندی است که افراد زیادی را در سراسر جهان به سوی خود جلب کرده است. ایران اسلامی نیز از این مساله استثناء نبوده و آموزه های سای بابا توسط عده ای در داخل ترویج و گسترش داده میشود به همین دلیل پژوهش حاضر در صدد برآمد تا با پرداختن به نقد وبررسی ابعاد و زوایای اندیشه های معنوی سای بابا، موارد منحرف و مردود تعالیم او را آشکار سازد.سای بابا از نظر مبانی فکری و اعتقادی کاملاً پای بند به آئین هندو است. تناسخ و قانون کرمه که از اصول اساسی آئین هندو است، مورد قبول وی می‌باشد. در نوشته‌‌ها و سخنان خود از «ویشنو» و «شیوا»به کرّات نام می‌برد. او در عین حال مدعی است که یک دین جدید آورده است که از ادیان موجود بهتر و کامل تر است و سایر ادیان در رتبه پایین‌تر از آن قرار دارند. اعتقاد به پیام او منافاتی با سایر ادیان ندارد و او آمده است تا هندو، هندوی بهتر، مسلمان، مسلمان بهتر و مسیحی، مسیحی بهتری باشد. و با ایجاد تحوّل در افکار انسان‌ها جهان را اصلاح و پر از صلح و آرامش کند. از اصول مهم تعالیم معنوی سای بابا ذکر خدا، عشق، توجه به عالم درون، اهمیت تغذیه و موانع سیر و سلوک را می‌توان نام برد. در رابطه با تعالیم و اندیشه‌های معنوی سای بابا به تفصیل و نیز تحلیل و نقد آن، همچنین زندگی‌نامه علمی او کار مستقلی انجام نشده است تحقیق حاضر در نظر دارد امور سه گانه مزبور را تأمین کند. امور پیش گفته نوآوری‌های پژوهش پیش رو است.
تأثیر گرایش عرفانی در نگرش فقهی مولانا جلال الدین مولوی
نویسنده:
نرگس راییجی پارسایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
جلال الدین محمد مولوی از فقیهان، عارفان و شاعران بنام قرن هفتم هجری است. او تا بیست و چهار سالگی، علوم مختلف زمان خویش را آموخت و پس از مرگ پدر به جای وی به وعظ و تدریس نشست. وی که از فقیهان برجسته ی عصر خویش به شمار می آمد؛ در امور مختلف مرجع مردم بود. این فقیه متشرّع پس از آشنایی با شمس تبریزی به بازنگری در امر دین پرداخت. وی که به لحاظ شرایط فکری و محیطی، مستعد چنین تغییری بود، به عقیده ی وی، رعایت آداب شریعت هر چند الزامی است اما تنها زمانی ما را به حقیقت می رساند که با طریقت همراه گردد. جمود بر ظاهر و قشر دین، انسان را از دستیابی به مفاهیم والای حقیقت دور می کند. مولوی که تا پیش از آشنایی با شمس فتوا می داد، پس از این دیدار و تغییر روش ظاهری اش نیز، به نظریات فقهی خود ادامه داد و آرای خویش را در زمینه ی نماز، روزه، حج، زکات، حد، دیه ی قتل خطایی، نفقه، قاعده ی ید و ... در آثار خود منعکس کرده است. به عقیده ی مولوی شریعت به منزله ی شمعی است که انسان در راه طریقت به آن نیازمند است. وی همواره در آثار خود به قدرت اندیشه ی انسان تأکید می ورزد و درد آدمی را ناآگاهی از جایگاه وجودی خویش می داند. همچنین مولوی از بزرگان اندیشه ی تقریب مذاهب است.
فلسفه اخلاق لویناس در نگاه دریدا
نویسنده:
سعید اسمعیلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
الف: موضوع و طرح مسئله (اهمیت موضوع و هدف):در این رساله ضمن بررسی اجمالی اندیشه‌های امانوئل لویناس به خوانش مقاله‌ی طولانی «خشونت و متافیزیک» نوشته‌ی ژاک دریدا می‌پردازیم، که نگاهی ژرف‌تر به استلزامات تفکر بدیع لویناس درباب امر اخلاقی را میسر می‌کند. نقد دریدا بر فلسفه‌ی اخلاق لویناس که ناظر بر جنبه‌های ناپیدا و لوازم و نتایج ناخواسته‌ی فلسفه‌ی اوست، گامی موثر در پیشبرد پروسه‌ی لویناس و تنقیح آن است. لویناس در حکمی غریب اعلام می‌دارد اخلاق فلسفه‌ی اولی است و نه هستی‌شناسی. او همچون بسیاری از فیلسوفان پس از نیچه، در پی گریز از محدودیت‌های سوژه‌گرایی در تفکر غربی ست. لویناس سوژه‌گرایی را بنیان جنگ با دیگری می‌داند و در این میان بر هایدگر خرده می‌گیرد که هستی شناسی ابزارِ مناسبی برای غلبه بر متافیزیک غربی، که اساسش بر سوژه‌محوری و خودگرایی ست، نیست. لویناس با تکیه بر اخلاق می‌کوشد تا بر این متافیزیک که همه چیز را در قیاس با «خود» و بر اساسِ تمامیتِ هویتِ «من» درک می‌کند فائق آید. دریدا به واسازینظریات اخلاقی لویناس می‌پردازد، او برآن است که «بیرون» همان «درون» است و اساساً هیچ جایی در بیرون برای تفکر وجود ندارد، در واقع نمی‌توان قائل به یک «بیرون» برای سنت اروپایی شد چرا که در نهایت هر اندیشه‌ی متعارض با آن در دام استعاره پردازی‌های آن می‌افتد و به حیطه‌ی متافیزیکِ آن درمی‌غلتد. لویناس در پیِ رهایی از سلطه سنت یونانیِ «امرهمان» و «فرد» است، اما تفکر خود او نیز سرانجام خود را یک متافیزیک تعریف می‌کند که البته مفهومی یونانی است.ب: روش تحقیقمطالعه‌ی آثار اصلی و مهم دریدا و لویناس، برای درک کلیت نظری و فلسفه‌ورزی این دو فیلسوف. ترجمه مقالات و شرح‌های انگلیسی درمورد مقاله‌‌ی خشونت و متافیزیک. رجوع به متون متفکرانی که دریدا در مقاله‌ی خود مورد مداقه قرار می‌دهد، به ویژه آثار افلاطون، هایدگر و هوسرل، مطالعه‌ی آثار نیچه، کریچلی، رورتی، بدیو و غیره برای دست یافتن به فهمی بهتر از نظریات دریدا، سعی در تبیین و تحلیل موضوع مورد بحث و توجه به ارتباطات و پیوستگی موضوعات مطرح شده در این آثار. ج: نتیجه‌گیری و پیشنهادها:باید پیش از اظهار نظر درباره‌ی متفکران غربی از جمله دریدا، و فهم کلی آنها با قرار دادن‌شان زیر چارچوبی کلی همچون پست‌مدرنیست یا پساساختارگرا، آثارشان را با دقت و سخت‌کوشی خواند. خواندن خلاقانه تنها راه برای فلسفه‌ورزی است. ما نیز در جامعه‌ی خود و در دانشکده‌های فلسفه به جای انتخاب‌های جهت‌مند باید خواندن خلاقانه و صبورانه را اشاعه دهیم. تفکری پیش از خواندن وجود ندارد که بخواهیم از تفکرِ خودمان یا تفکرِ آن‌ها سخن بگوییم. مطالعه‌ی آثار دریدا ما را با نمونه‌ای از این خوانش خلاقانه آشنا می‌کند که از مرزهای تفکرِ آگاهانه و موجود فراروی می‌کند، و تفکر چیست جز همین فراروی؟
خدا و صفات خدا از دیدگاه ملاصدرا و دکارت
نویسنده:
مجید حمزه لو
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده ندارد.
بررسی و مقایسه عشق، شادی، عقل و شریعت گریزی در اشو و اکنکار و عزیزالدین نسفی
نویسنده:
فاطمه طالبی آهویی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عرفان پدیده ای انسانی است که در طول تاریخ، درفرهنگ ها و ادیان مختلف به اشکال گوناگون پدیدار شده است و اکنون در جهان امروزی صدها گروه، یا فرقه انحرافی و ساختگی به وجود آمده که به علت امکانات ارتباطی سریع، با فاصله کوتاهی از معرفی و ظهور یک فرقه، شاهد ظهور طرفداران آن فرقه در دیگر نقاط جهان هستیم. این فرقه ها به سبب نفوذ در فرهنگ مسلمانان تعالیم و روش های خود را با برخی آموزه های اسلام مانند معرفی کرده و اذعان ی کنند ما همان چیزی را می گوییم و می خواهیم که عرفاناسلامی می جوید، تنها زبان و شیوه ما امروزی، متفاوت و مردمی تر است؛ به این دلیل لازم است تفاوت ها و کاستی های این جریان ها معنویت گرا نقادی و تبیین شود، تا از این تشبیه جلوگیری کرده واین شبهه را بر طرف کند. لذا دراین پژوهش به بررسی و تحلیل عرفان های وارداتی و نوظهور درباره عشق، عقل و شریعت با تاکید بر نقد آیین اکنکار واوشو به عنوان دو عرفان کاذب و مقایسه آن با اندیشه های ناب عرفان اسلامی – شیعی در 5 فصل پرداخته شده است. فصل اول به کلیات تحقیق، فصل دوم به تبیین عرفان های اسلامی و عرفان های نوظهور اختصاص دارد. فصول سوم ، چهارم و پنجم به ترتیب به موضوعات عشق و شادی، عقل و شریعت گریزی درعرفای اسلامی و عرفان های نوظهور اختصاص یافته است. بخش پایانی این پزوهش به جمع بندی نهایی و نتیجه گیری کلی و یافته های حاصل از پژوهش مذکور اختصاص دارد.
بررسی مفهوم حجاب‌های نورانی و ظلمانی در عرفان اسلامی با تاکید بر مثنوی
نویسنده:
فاطمه محقق
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
حجاب در لغت به معنای سِتر است؛ از این‌رو، به هر چیزی که شیئی از شیء دیگر پوشیده و پنهان کند، حجاب و پرده می‌گویند. در اصطلاح عرفانی به معنی هر چیزی است که آدمی را از قرب الهی دور بسازد. بنابراین هر چیزی که مانعی بین خدا و بنده‌اش باشد حجاب محسوب می‌شود. مقوله‌ی حجاب و شناخت آن همیشه ذهن عرفا را به خود مشغول کرده است و یکی از مهمّترین مسائل در شناخت خداوند و رسیدن به او بوده است. خاستگاه آن مربوط به مذهب و عرفان خاصی نیست زیرا بحث معرفت در فطرت آدمی نهاده شده است. آدمی برای رسیدن به معرفت الهی، راهی جز شناخت موانع و حجبی که بین او و خداست، ندارد. در تمامی عرفان‌ها این مقوله مورد بررسی است البته با نام‌های متفاوت معنای حجاب را می‌رساند. مقوله‌ی حجاب نورانی و ظلمانی بیشتر در عرفان اسلامی به خصوص در مثنوی مورد تاکید و بررسی فراوان است. حجاب‌های ظلمانی در عرفان اسلامی، شامل حجاب‌هایی هستند که مربوط به حیات دنیوی و عالم شهادت است و مانع از مشاهده ملکوت و جمال حق تعالی می‌شود. حجاب‌های نورانی بر خلاف حجاب‌های ظلمانی مربوط به عالم لطیف و ماورا است که برای شخص از نفس قدسی پدید می‌آید. مولانا در مثنوی به انواع مختلف حجاب‌ها اشاره می‌کند و انسان را از ماندن در این حجب نهی می‌کند و او را از اثرات محجوب ماندن آگاه می‌کند. البته در میان اقوال عرفا در این مورد اختلافاتی دیده شده است امّا این اختلافات می‌تواند به دلیل قاصر بودن زبان از درک تجربیات عرفا بوده باشد. در این پژوهش سعی بر این شده است که مفهوم حجاب‌های نورانی و ظلمانیرا در عرفان اسلامی با نظر و تاکید به مثنوی مورد بررسی قرار دهیم که اختلاف چندانی میان افکار و عقاید عرفای اسلامی با مولانا در مثنوی دیده نشده است. منظور مولانا از حجاب‌های نورانی و ظلمانی در مثنوی همان حجبی است که در عرفان اسلامی آمده است. تنها اختلافی که در میان آن‌ها دیده شده است، مربوط به دلیل بودن حجاب‌ها از ناحیه خدا بوده است که مولانا وجود این حجب را غیرت خداوند به خودش می‌داند امّا عرفای اسلامی علّت آن را حبّ الهی به خودش می‌دانند.
  • تعداد رکورد ها : 314143