جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
صفحه اصلی کتابخانه > جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در برای عبارت
شامل عبارت باشد
شامل عبارت باشد
 
شامل عبارت باشد
شامل عبارت باشد
تنها فراداده‌های دارای منابع دیجیتالی را بازیابی کن
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  *برای جستجوی عین عبارت , عبارت مورد نظر را درون گیومه ("") قرار دهید . مانند : "تاریخ ایران"
  • تعداد رکورد ها : 315340
معرفت نفس از دیدگاه حکمت متعالیه و عرفان اسلامی
نویسنده:
مصطفی عزیزی علویجه
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از مباحث مهم در گستره عرفان عملی «معرفت شهودی نفس» می باشد. منظور از «معرفت» در عنوان مذکور شناختِ حضوری نفس به خود و مراتب مثالی و عقلی و فرا عقلی خود می‌باشد. این معرفت حضوری و شهودی در مرتبه کامل‌تری از سنخ «علمِ به علم» و التفات و توجه حضوری به حضور مراتب نفس نزد خویش می‌باشد.در این رساله نخست دیدگاه صدر المتألّهین پیرامون «معرفت نفس» و مراتب آن بازپژوهی و بررسی شده است؛ سپس دیدگاه عرفان اسلامی مطرح شده و میان آن دو مقایسه و تطبیقی صورت گرفته است. ملاصدرا در پرتو مبانی و بنیان‌های حکمت متعالیه همچون: اصالت وجود، تشکیک وجود، جسمانیّه الحدوث و روحانیّه البقاء بودن نفس، تجرد مثالی و عقلی و فراعقلی نفس، اتحاد عاقل به معقول، حرکت جوهری نفس، به تبیین نظری معرفت نفس می‌پردازد و تصریح می‌نماید که معرفت حضوری به نفس و مراتب آن جز در پرتو سلوک و مجاهدت و مراقبت و ذکر و فکر امکان‌پذیر نیست. او انسان را نمونه کاملی از جهان تکوین دانسته و معتقد به تطابق انسان به عنوان جهان صغیر و عالم هستی به عنوان جهان کبیر می‌باشد؛ همه عوالم و مراتب هستی اعم از مادی و مثالی و عقلی و فراعقلی در انسان گنجانده شده است، برخی از آنها در انسان به فعلیت و شکوفایی رسیده و برخی از آن مراتب به صورت بالقوه و استعداد است و بایستی در پرتو حرکت جوهری نفس و مجاهدت و سلوک عملی و علمی به فعلیت برسد.صدر المتالّهین یک تبیین نظری دیگری از معرفت حضوری نفس ارائه می‌دهد؛ وی بر این باور است که: الف- از یک سو «علم» در همه اقسام حضوری و حصولی از سنخ وجود بلکه عین وجود است.ب- چنان که جهل به دو نوع بسیط و مرکب تقسیم می‌شود؛ «علم» نیز به دو قسم «بسیط» و «مرکب» منقسم می‌گردد. منظور از علم مرکب همان «علمِ به علم» می‌باشد.ج- موجودات امکانی عین ربط و فقر و وابستگی به خداوند هستند بلکه آنها حیثیّتی جز ربط و فقر به واجب تعالی ندارند. بر این اساس نگاه به موجودات بدون نظر و توجه به مقوّم و هستی بخش آنها نگاهی باطل و غیر واقع بینانه است.بنابراین: از آنجایی که حقیقت و هویت نفس از سنخ علم و آگاهی است و از سوی دیگری چنین نفسی عین ربط و وابستگی به حق تعالی است؛ سالک می‌تواند در پرتو مجاهدت علمی و عملی، فقر وجودی خود را شهود کرده و در پرتو آن مقوّم و هستی بخش خود را نیز به شهود بنشیند و این معرفت حضوری از سنخ «علمِ به علم» می‌باشد؛ نه علم بسیط.عرفان اسلامی نیز با تکیه بر مبانی خاص خود مانند: «وحدت شخصی وجود»، «تجلّی»، «فناء فی الله» به تبیین نظری «معرفت شهودی نفس» می‌پردازد. در این نوشتار پس از برجسته نمودن و ایضاح مبانی عرفانی «معرفت نفس» به ذکر دیدگاه‌ها و نظریات برخی از اهل معرفت همچون «عزّ الدین نسفی»،«أفضل الدین کاشانی»، «ملکی تبریزی»، «علامه طباطبایی» پرداخته شده است. علّت اصلی در مطرح نمودن دیدگاه‌های این چهار اندیشمند عارف این است که اوّلاً آنها در کتاب‌های خود موضوع «معرفت شهودی نفس» را به طور ویژه و مبسوط بیان نموده و ابعاد و زوایای دقیق بحث را برجسته و تبیین کرده‌اند؛ و ثانیاً این بزرگان راه‌کارهای عملی و سلوکی دستیابی به معرفت نفس و موانع و مراحل موجود در آن را به طور آشکار در اختیار رهپویان آن قرار می‌دهد.عرفان اسلامی با تکیه بر دو مفهوم کلیدی «مطلق» و «مقیّد» معرفت نفس را تبیین می‌کند. نفس انسانی تعیّن و مظهر حقیقه الحقایق یا آن وجود مطلق الهی است. معرفت حضوری به نفس در گرو تابش انوار تجلّی حضرت حق بر دل و ضمیر سالک است. تجلّی حقیقت مطلق در نفس سالک مستلزم فنای از قیود و تعیّنات است. سالک در پرتو دریافت نور تجلی بر حسب استعدادش، به مقام فناء فی الله- اعم از فناء فعلی، صفاتی و ذاتی- رسیده و به «بقاء بعد الفناء» دست می‌یابد.در پایان درسه زمینه؛ «مبانی و مفروضات»، «اصل نظریه»، «پیامدها و آثار»، میان دو دیدگاه حکمت متعالیه و عرفان اسلامی مقایسه و سنجشی صورت گرفته است. در این رساله نیز به تبیین ملازمه معرفت نفس و معرفت ربّ پرداخته شده و به پنج تقریر از این ملازمه اشاره گردیده است: تقریر«مظهریّت»، «عینیّت»، «مشابهت»، «افتقار»، «اوصاف و خصلت‌ها».همچنین در ادامه پیامدها و آثار علمی و عملی معرفت نفس و عوامل و موانع دستیابی به آن ذکر گردیده است.
ایمان‌گرایی در حوزه تفکر اسلامی
نویسنده:
تکتم‌سادات فاطمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ایمان، یکی از موضوعات مهم و قابل توجه در طول تاریخ بشری بوده است وصاحب نظران، همواره، در مکاتب مختلف به ویژه در اسلام و مسیحیت درباره آن نظریه پردازی کرده اند.از موضوعاتی که غالباً پیرامون مفهوم ایمان ارائه شده، رابطه ایمان با علم، اراده و عقل بوده است که در این مورد اخیر، مسایلی چون خردپذیری ایمان، خردگریزی یا خردستیزی ایمان مطرح است.در حوزه اسلامی از ایمان تعابیری چون، اقرار زبانی، معرفت و تصدیق قلبی و عمل جوارحی ارائه شده است اما، از این میان تعبیر ایمان به معرفت همراه با سه ویژگی هیبت، حرمت و قدسیت، به گونه ای که عمل از معنای آن خارج بوده و تنها نشانی برای آن به شمار آید، مناسبترین تعبیر ارزیابی می شود.صاحب نظران، غالباً بر این عقیده اند که ایمان صرف علم نبوده، امری ارادی و اختیاری است و با عقل ارتباط نزدیکی دارد. عقل، در مواجهه با مسایل فراعقلی خردگریز است، به این معنا که در برابر چنین گزاره هایی سکوت می کند، نه آن که به نفی یا ستیز با آن برخیزد.ارادی و اختیاری بودن ایمان مربوط به حوزه مقدمات و شرایط لازم برای حصول آن است، نه خود حقیقت ایمان که آن امری است موهبتی.ایمان گرچه، دلیل پذیر و عقل پسند است اما، نباید این دلیل پذیری را به حوزه دلایل شناخته شده عقلی و فلسفی محدود دانست. بسا دلایل بسیاری وجود داشته باشد که همچنان ناشناخته مانده است.
بازتاب برهان اخلاقی کانت براثبات وجود خدا در فلسفه اسلامی
نویسنده:
فهیمه احمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از مسائل مهم و مورد بحث در معرفت بشری اثبات وجود خداوند است. به طور کلی مهم‌ترین براهین اثبات وجود خدا عبارتند از: برهان وجودشناختی، برهان جهان‌شناختی و برهان‌نظم. شدیدترین حملات به این براهین از سوی کانت انجام شده است. کانت بر اساس فلسفه‌ی نقادی خود استدلال‌های نظری در اثبات خدا را مورد نقد و بررسی قرار می‌دهد و همه آنها را در اثبات خدا ناتوان می‌داند واثبات آن‌ها را از طریق عقل‌عملی ممکن می‌داند.فیلسوفان و صاحب نظران مسلمان به برهان‌های اثبات وجود خدا توجه ویژه داشتند و با توجه به ادعاهای کانت در مورد براهین اثبات خدا، نظرات ویرا در دو قسمت مورد نقد قرار داده‌اند. برخی از این نقدها بیشتر برهان اخلاقی کانت را مورد نقد جدی قرار داده‌اند. در این راستا مبانی نظری اخلاقی کانت به نقد کشیده‌ و اعتبار برهان اخلاقی کانت مورد مناقشه قرار گرفته‌است.
بررسی امکان ایجاد علم دینی از دیدگاه فلسفه و معرفت شناسی
نویسنده:
محمدعلی رمضانی‌ فرانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
موضوع علم دینی، که مراد از آن، «علوم انسانی تجربی اسلامی» است، به لحاظ نظری، در حوزه مباحث مربوط به روابط میان علم و دین مطرح است و از نظر کاربردی، از جمله نیازهای ضروری هر جامعه دینی است که خواستار تحقق حاکمیت دین بر امور سیاسی و اجتماعی خود(حکومت دینی) است.«علم دینی، در این تحقیق، عبارت است از: نوعی رشته علمی تجربی(معرفتِ محکوم به حکم تجربه حسی)، درباره طبیعت یا انسان است که از نظر مبانی و مفروضات فلسفی، اهداف، ارزشها، کارکردها و... از سامانه معرفت دینی و معرفتهای فلسفی هماهنگ با دین، تأثیر پذیرفته یا الهام گرفته باشد و هیچ گونه ناسازگاری با آموزه های قطعی و مسلم دینی نداشته باشد».با توجه به این تعریف، امکان نظری(عقلانیت) علم دینی و مطلوبیت آن، از جمله نخستین چالشهای عقلی فراروی مدعیان و مدافعان چنین علمی است. بنابراین سوالات اصلی تحقیق عبارتند از:1-آیا علوم انسانی(تجربی) دینی، امکان دارد؟ (امکان علم دینی، به لحاظ نظری)2-آیا ایجاد علوم انسانی(تجربی) دینی، دارای مطلوبیت است؟ (مطلوبیت علم دینی)و بر همین اساس، فرضیه های اصلی نیز بدین قرار خواهد بود:1-علوم انسانی(تجربی) دینی، از دیدگاه فلسفی و نظری، موجه و قابل دفاع است. (امکان دارد).2- علوم انسانی(تجربی) دینی، دارای مطلوبیت است. ( به ویژه برای مسلمانان).3-علوم تجربی، بر مبانی نظری، از جمله مبانی فلسفی، اتکا دارند و از این لحاظ چنانچه در دینی از ادیان به تعداد کافی گزاره های فلسفی وجود داشته باشد و مبنای نظریه پردازی علمی قرار گیرد، علم به دست آمده را می توان علم دینی نامید.روش این تحقیق، به تبع ماهیت فلسفی بحث، همان روش جاری پذیرفته شده در فلسفه یعنی روش عقلی است(بر اساس منطق صوری سنتی و جدید).نقد علوم تجربی رایج و عدم رضایت از آنها، به خاطر مبتنی بودن بر مبانی و مفروضات فلسفی مادی و غیر الهی و دستاوردهای نامطلوب و بحرانزا، از جمله زمینه های بحث علم دینی است.در این رساله، رویکردهای مختلف مطرح درباره علم دینی(یعنی رویکردهای تهذیبی، استنباطی افراطی و ملایم و دیدگاه سنت گرایان) مورد نقد و بررسی قرار گرفته و در نهایت،نوعی دیدگاه تأسیسی، که از نظر مبانی معرفت شناختی، الگوی مورد نظر و برخی ویژگیها(در تحقیق، 20 ویژگی بیان شده است)، با دیدگاه دیگر مدافعان این رویکرد، متفاوت است، مورد پذیرش قرارگرفته است. در این تحقیق، علم دینی از نظر مکاتب علم شناسی، مورد بررسی قرار گرفته است و از این زاویه، مخالفان علم دینی یعنی تجربه گرایی افراطی، در قالب دو مکتب «پوزیتیویسم منطقی» و «عملگرایی»، مورد نقد قرار گرفته اند و مکاتب روش شناسی مابعد اثباتگرا، به عنوان مکاتبی که منطقاً باید موافق آن باشند، معرفی شده اند. در رساله، همچنین مبانی عقلانیت علم دینی از دیدگاه فلسفه اسلامی نیز مورد تحلیل و بررسی بوده و امکان و عقلانیت آن محرز شده است.این تحقیق با پیشنهاد 13 موضوع مطالعاتی و اقدام لازم در زمینه پیشبرد بحث علم دینی، پایان یافته است.
معنای زندگی از دیدگاه علامه طباطبایی و سارتر
نویسنده:
علی عزتی شعار
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از آنجا که زندگی یکی از مسائلی است که هر انسانی با آن سر و کار دارد لذا پرسش از معنای زندگی یکی از مهمترین دغدغه های هر انسان است خصوصاً در عصر حاضر که دوره تکنولوژی و پیشرفت علمی است و با توجه به کاهش روابط انسانی و مدرنیزه شدن کارها و روابط این سئوال بیشتر به ذهن خطور می کند , ونظریات گوناگونی درباره آن داده شده است .مفسّر بزرگ قرآن , علّامه محمد حسین طباطبایی و فیلسوف فرانسوی , ژان پل سارتر از جمله کسانی هستند که دو دیدگاه کاملاً متفاوت درباره معنای زندگی دارند . علّامه طباطبایی معتقد است که زندگی گرانبها ترین چیزی است که هر انسانی دارد چون بستری است برای رسیدن به هدف اصلی خلقت یعنی تقرّب به خدا , لذا ایشان معتقدند که اولاً خداوند متعال حکیم است و کار عبث از او سر نمی زند لذا خلقت و آفرینش جهان و بشر بر اساس حکمت و هدفی است , و هر انسانی باید در زندگی دارای هدفی باشد چون بدون هدف زندگی بی معنا است . به علاوه ایشان معتقدند که تنها عاملی که به زندگی انسان معنا و مفهوم می دهد ایمان به خدا است که لازمه آن دینداری است و این که دین و خدا به زندگی معنا می دهند .بر خلاف دیدگاه علّامه , سارتر خلقت جهان و انسان را بدون هدف و بی دلیل می داند و اساساً معتقد است که انسان خود باید به زندگی معنا و مفهوم ببخشد , وچون ایشان خداوند را قبول ندارد قایل است که انسان در زندگی محکوم به آزادی است و اختیار تام دارد که زندگی را بسازد . و چون نمی داند که به کجا باید برسد و مرگ را پایان کار می داند زندگی را پوچ و بی معنا می داند و دچار نوعی سر در گمی و تهوع در زندگی شده است .در این نوشتار برآنیم که نظرات علّامه و سارتر را در مورد تعریف زندگی , نسبت زندگی با اخلاق , و همچنین نسبت آن با خدا و دین بررسی کنیم و همچنین دلایل آنها را برای مدعاهای خود مورد بررسی قرار دهیم .
بررسی معرفت‌‌شناختی قضایای اخلاقی در اندیشه اسلامی
نویسنده:
مجید ابوالقاسم‌زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
معرفت‌شناسی اخلاق به عنوان یکی از مسائل فرا اخلاق و نوعی از معرفت‌شناسی مقید یا مضاف با نگاهی عقلی و از بیرون، مفاهیم و قضایای اخلاقی را مورد بررسی معرفت‌شناختی قرار می‌دهد. مسائل معرفت‌شناختی متعددی از قضایای اخلاقی می‌توان ارائه کرد که مهم‌ترین آنها توجیه یا معیار اثباتی صدق آنهاست. این رساله که نظریه بداهت قضایای اخلاقی را دنبال نموده است، با روشی کاملاً عقلی و معرفت‌شناختی ابتدا عقلی بودن و سپس یقینی بودن قضایای اخلاقی را اثبات کرده و در نهایت برخی از قضایای اخلاقی را از بدیهیات شمرده است. با فحص نسبتاً کاملی که در آثار و آراء حکمای اسلامی به ویژه قائلان به بداهت انجام گرفت، این نتیجه به دست آمد که دو قضیه «عدل حسن است» و «ظلم قبیح است» از سنخ اوّلیات است که بر اساس نظریه «مبناگرایی»، همه معرفت‌های نظری اخلاق به این دو قضیه پایه مبتنی می‌گردند. همچنین انسان برخی مصادیق این دو قضیه را به طور حضوری در خود می‌یابد. از این رو، برخی قضایای اخلاقی از قبیل وجدانیات نیز به شمار می‌روند. این قضایا در هر دو صورت خودْ موجّه و دارای صدق ذاتی است و نیاز به اثبات ندارد. با تقریر خاصی که از نظریه بداهت ارائه شده، می‌توان به خوبی از این نظریه دفاع کرد و به دیدگاه‌های مخالفان آن؛ یعنی قائلان به شرعی بودن، مشهوری بودن و نظری بودن قضایای اخلاقی پاسخ داد. همچنین برخی قضایای اخلاقی تحت هر شرایطی ثابت و مطلق هستند. لکنبرخی دیگر متناسب با تغییر شرایط، تغییر می‌کنند اما چون این شرایطْ واقعی‌ هستند از این رو موجب نسبیت‌گرایی نمی‌شود.
چگونگی پیدایش کثیر از واحد در فلسفه اسلامی
نویسنده:
مریم بلالی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بنا به قاعده «الواحد لایصدر عنه الا الواحد» از علت واحد جز واحد صادر نمی‏شود. و از آن جایی که علت العلل اشیاء یعنی واجب‏الوجود از هر جهت واحد است و هیچ کثرتی در او راه ندارد، یعنی وحدت اواز قسم وحدت ‏حقیقی حقه است پس از او جز واحد صادر نمی‏شود. حال در این جا این سوال مطرح است که پس چگونه از واحد من جمیع‏الجهات، جهان جسمانی متکثر صادر شده است. فلاسفه مشاء، اشراق و حکمت متعالیه هر کدام برای حل این مشکل راه‏حلی نشان داده اند و نظام خلقت و چگونگی خلق را به گونه‏ای توجیه نموده اند. در این رساله به شرح آراء و نظرات این سه مکتب فلسفی پیرامون چگونگی خلق می‏پردازیم.
بررسی چگونگی مفارقت نفس از بدن از دید گاه فلسفه و علم پزشکی
نویسنده:
زهرا براتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدهشتاب پیشرفت علم پزشکی و کثرت موضوعات ایجاد شده در این عرصه، بی تردید نیاز به بررسی موضــوعات از طریق تحقیقــات بین رشتــه ای را افزون ساخته است. یکی از مسائـــل بحث بــرانگـــیز معاصر -که حاصل پیشرفت فناوری نوین زیست پزشکی است-موضوع مرگ و چالش های مرتبط با آن است. گرچه مرگ رخدادی محسوس است؛ اما گاهی تعریفش چنان دشوار می شود که تعیین مرز میان مرگ و زندگی را ناممکن می سازد. ارتباط علم پزشکی با رشته هایی چون اخلاق، فقه و فلسفه می تواند در شفاف سازی این موضوع موثر باشد. در این پایان نامه که تحقیقی بنیادی وکاربردی است، اطلاعات به روش کتابخانه ای جمع آوری شده و پس از بررسی و تحلیل مشخص گردیده است که علم پزشکی در تبیین موضوع مرگ، تکیه بر علائم جسمانی دارد و معتقد است مرگ به یک باره رخ نمی دهد و مرگ نسجی مدت ها پس از مــرگ قطعی به وقوع می پیوندد‌‌. از سوی دیگر، فلسفه که انسان را ترکیبی از نفس و بدن می داند،مرگ را عدم تدبیر بدن به وسیله نفس بیان کرده و معتقد است قطع این ارتباط تدبیری، دفعی نمی باشد و ارتباط تعلقی روح با بدن نیز تا مدت ها پس از مرگ باقی می ماند که شواهد تجربی در علم پزشکی نیز تا حدودیتأیید کننده آن است. کلمات کلیدی : مرگ، نفس، بدن، فلسفه، پزشکی
نقد و بررسی نظریه مطابقت از منظر فلاسفه غرب (فرگه، راسل، ویتگنشتاین) و فلسفه صدرایی
نویسنده:
مهدی لاجوردی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بحث ما در این رساله بررسی و نقد نظریه مطابقی صدق از منظر فرگه، راسل، ویتگنشتاین متقدم و متأخر و فلسفه‌ی صدرایی می‌باشد. راسل و ویتگنشتاین متقدم، هر دو قائل به نظریه‌ی مطابقت هستند، با این تفاوت که راسل عقیده و تصور را موصوف صدق قلمداد می‌کند، ولی ویتگنشتاین متقدم زبان را. علی‌رغم تفاوت‌های بنیادین، فرگه، ویتگنشتاین متقدم و متأخر و فلسفه‌ی صدرایی ( با آن برداشتی که از آن شده است)، تصور را به عنوان علم و یا متعلّق آن ردّ می‌کنند. فرگه، ویتگنشتاین متأخر و فلسفه‌ی صدرایی، در انکار هر گونه تعریف از صدق؛ نیز با هم مشترک‌اند. اهمیت دادن به زبان از سوی فرگه و ویتگنشتاین‌ها و مبنا شمردن علم حضوری از سوی فلسفه‌ی صدرایی، تمایز عمده‌ی این دو نحله‌ی فکری است. نظریه‌ی بازی‌های زبانی ویتگنشتاین متأخر و نظریه‌ی اضطرار عقل طباطبائی که هر دو منکر ضرورت هستند، نمایانگر اشتراک عمیق این دو فیلسوف از دو دنیای متفاوت است.
آثار و مبانی فلسفه اگزیستانسیالیسم در آثار نجیب محفوظ با تکیه بر رمان «أولاد حارتنا»
نویسنده:
مهدیه خیری راوری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مکتب اصالت وجود جزو مکاتب فلسفی است که تاثیر زیادی بر ادبیات گذاشت و بیش از هر مکتب دیگری اندیشه‌هایش به صورت شعر و داستان در آمد. اگزیستانسیالیسم مکتبی آلمانی است که بعد از جنگ جهانی اول در آلمان گسترش یافت و «کی یر که گارد»از اولین سردمداران آن است. وجه تسمیه این مکتب، این است که بنابر نظر فلاسفه اگزیستانس، وجود و هستی هر چیز، بالاتر و متعالی‌تر از ماهیت و چیستی آن چیز می باشد. همه ما حقیقتا با وجود اشیا سر و کار داریم و اگر درست توجه کنیم، خود را غوطه‌ور در وجود جهان و موجودات آن می‌یابیم. بنابراین اصالت با وجود می‌باشد. پس فلاسفه وجود‌گرا به تقدم وجود بر ماهیت در مورد انسان قائل، و هر دو گروه وجود‌گرایان -الهی و الحادی- به نوعی وانهادگی انسانمعتقدند.مبانی و پایه های اصلی این مکتب همان مضامین تکراری هستند که در آثار نویسندگان ادبی پیرو این مکتب یافت می‌شوند. مضامین تکراری فلسفه وجودی را می توان شامل آزادی، تصمیم و مسئولیت دانست. یک دسته دیگر از مضامین تکراری در فلسفه وجودی شامل مباحثی مانند تناهی، تقصیر،غربت، یأس و مرگ است. ظاهرا مقصود از تناهی آن است که انسان به لحاظ وجودی همواره دارای نقصاناست. واقع بودن در محدوده‌ای از حدود مذکور، او را از امکان بودن یا کامل‌تربودن،درآینده محروم می‌کند. مقصود فیلسوفان وجودی از تناهی، محدودیتی است که برای هستی انسان ـ به نحواجتناب ناپذیری ـ وجود دارد. منظور از تناهی این است که هیچ کس بودنرا انتخاب نکرده است و کسی به اختیار خودش به دنیا نیامده است. ما خودمان رادرمیانه عالمی از اشیا به منزله موجودات آزاد، کشف می کنیم. هرشخصی درمحدوده خاصی از ویژگی‌های فردی همچون هوش، رنگ، پوست، نژاد، زمان،تاریخ و جامعه تناهی می یابد و بالاخره تناهی چهره نهایی خود را در مرگ نشانمی‌دهد.مفهوم «تقصیر» نیز نزد فلاسفه وجودی اهمیت دارد. این مفهوم بیانگر گسستیا انقطاعی ریشه‌ای است… شکافی میان وجود و ماهیت یا میان واقع بودگی وامکان. نجیب محفوظ برنده نوبل ادبی 1990م، یکی از سرشناس‌ترین نویسندگان معاصر عرب است که در برخی آثار فلسفی‌اش می توان ردپای این فلسفه را یافت. ما از بین آثار مختلف او رمان «أولاد حارتنا» را برای تحقیق و بررسی انتخاب کرده‌ایم تا مبانی و نشانه‌های فلسفه اگزیستانسیالیسم را از آن استخراج کرده و به بررسی آن از دید ادبیات اسلامی بپردازیم.این رساله شامل چهار فصل است که فصل اول شامل کلیات (تعریف مسئله، اهداف تحقیق، سوالات تحقیق، فرضیه‌ها، مواد و روش انجام تحقیق، مشکلات تحقیق و کمبود منابع، ضرورت انجام تحقیق و تعاریف و مفاهیم) می‌باشد.در فصل دوم به بررسی مبانی و اصول فلسفه اگزیستانسیالیسم می‌پردازیم و پس از آن ظهور این مکتب فلسفی را در ادبیات بررسی کرده و پس از آن تقسیم‌بندی پیروان این مکتب به دو شاخه الهی و الحادی صورت می‌گیرد.فصل سوم به دو بخش تقسیم می‌شود: بخش اول «خلاصه‌ای از شناخت‌نامه مولف» نام دارد که در آن به ارائه زندگی‌نامه نویسنده و جنبه‌های مختلف زندگی او از جمله سیاسی، فلسفی، ادبی، مراحل مختلف ادبی او و معرفی آثارش پرداخته می‌شود. و در بخش دوم به معرفی و بررسی اثر مورد بحث، أولاد حارتنا پرداخته شده و سپس نظریات مختلف نقاد را پیرامون این رمان اعم از موافق و مخالف بررسی کردیم و در پایان از این آراء نتیجه‌گیری به عمل آمده است. فصل چهارم «خلاصه رمان و نقد اگزیستانسیالیستی آن، به همراه ارائه نظریه ادبیات اسلامی» نام دارد. در این فصل پس از ارائه خلاصه داستان، شواهد مثال ظهور و بروز اندیشه‌های اگزیستانسیالیستی نویسنده از آن استخراج گردیده و بیان می‌گردد و نقد‌هایی که از جانب نظریه ادبیات اسلامی بر آن وارد است، مطرح می-شود. سپس مسئله جایگزینی علم به جای دین که به نحو بارزی در این رمان مشهود است، بررسی می‌شود.و در پایان، نتایج و پیشنهادات، خلاصه رساله به زبان عربی، فهرست منابع و چکیده انگلیسی رساله ارائه می‌گردد.1-2-1-تعریف مسئلهاگزیستانسیالیسم کلمه تازه‌ای است که در نیمه اول قرن بیستم ساخته شده است. این لفظ از کلمه اگزیستانس به معنای وجود و existential در زبان فرانسوی و existential انگلیسی به معنای وجودی گرفته شده است و به معنای اصالت وجود یا تقدم وجود است. تقدم وجود بر ذات موجودات که اصطلاح فنی آن ماهیت (چیستی) است که پاسخگوی سوال «ما هو» است. اگزیستانسیالیسم مهم‌ترین مکتب فلسفی - ادبی در ادبیات قرن بیستم اروپا به شمار می آید. این مکتب چنان‌که از نامش پیداست، متوجه وجود انسانی است. کی‌یر کگور (1855-1813م) فیلسوف و نویسنده دانمارکی بنیان‌گذار این مکتب فلسفی محسوب می‌شود. دو فیلسوف آلمانی، مارتین هایدگر (1889م)و کارل یاسپرس (1883م) به بررسی و تفحص در افکار و آرای کگور پرداختند و این مکتب به محافل ادبی راه یافت و سپس توسط فیلسوفان فرانسه به پیشوایی گابریل مارسی (1889م) پرچم‌دار اگزیستانسیالیسم مسیحی و سارتر (1980-1905م) رواج یافت و به منتهای قدرت و شهرت رسید و در ادبیات معاصر اروپا تاثیر عمیقی به جای گذاشت. مکتب وجود‌گرایی به هر نوع تبیین عقلی زندگی می‌تازد ومعتقد است که هیچ جبر موروثی در حقیقت انسانی نیست. سارتر می‌گوید: ما آزادیم که انتخاب کنیم و سرنوشت خود را واقعیت و عینیت بخشیم. حال که خدا مرده است، پس لااقل انسانی وجود دارد که وجود او پیش از ماهیت اوست... وی معتقد است که عقل و استدلال طریقه نامطلوب و ناقصی برای زندگی و نیل به معرفت است. بدین ترتیب اگزیستانسیالیسم علیه سنن فلسفی قرن هجدهم که به عقل، مفهومی الهی می دهند به مبارزه برخاسته است. اگزیستانسیالیست ها به دو دسته تقسیم می‌شوند: دسته اول: اگزیستانسیالیست‌های مسیحی یا الهی دسته دوم: اگزیستانسیالیست‌های غیر مذهبی.وجه مشترک این دو گروه تنها این است که همه معتقدند وجود مقدم بر ماهیت است، یا به عبارت دیگر، فلسفه را باید از درونگرایی آغاز کرد. با این تفاوت که در اگزیستانسیالیسم مسیحی یافتن من راستین برابر با این معناست که خداوند در فرد به عنوان یک واقعیت ازلی در تجربه درونی فرد ظاهر می‌گردد.اما در اگزیستانسیالیسم الحادی و به خصوص در اندیشه‌های سارتر، مسئله‌ تقدم وجود بر ماهیت مبنای الحاد است، چراکه به نظر او اگر ماهیت انسان مشخص باشد و ما برای انسان فطرت و طبیعت عمومی قائل شویم، در این صورت مفهوم بشر در اندیشه خالق شبیه به مفهوم کارد در ذهن صنعتگر است، به عبارت دیگر منظور او این است که خداوند بشر را بر طبق اسلوب و مفهومی که از او در اندیشه دارد خلق می کند؛درست همچنانکه صنعتگر کارد را بر طبق شکل و اسلوب معینی می سازد. وجود قطعات درخشان ادبی در بطن آثار سنگین فلسفی نشان از در هم تنیدگی فلسفه وجودی و ادبیات دارد. باید مراقب بود که هر ادبیاتی را که اتفاقا نشان دهنده نفوذ به عمق مسائل وجود انسان است «وجودی» نشمریم، و گرنه این خطر وجود خواهد داشت که این لفظ معنای خود را از دست بدهد. اگر می‌خواهیم مبادرت به سخن گفتن در باب تاثیرات فلسفه وجودی در ادبیات کنیم، پس می‌بایست به چیزی مشخص‌تر از همین شباهت‌های مبهم و احتمالا اتفاقی میان فهم انسان بطوریکه در آثار نویسندگان ادبی یافت می شود و فهم انسان بطوریکه در آثار فیلسوفان وجودی یافت می‌شود اشاره کنیم. ما باید خود را محدود به آن دسته از آثار ادبی کنیم که در آن جا اهمیت اساسی به «مضامین تکراری» فلسفه وجودی داده شده است. از نظر جان مک کواری این مضامین تکراری عبارت است از: آزادی، تصمیم، مسئولیت، تناهی، غربت و مرگ. از میان انواع مختلف ادبی می‌بینیم که فلاسفه اگزیستانسیالیست بیشتر به رمان روی آورده‌اند. با توجه به عقیده اگزیستانسیالیست‌ها مبنی بر اینکه انسان ماهیتی از پیش تعیین شده ندارد و موجودی است نامتعین و سیال، بدون تعریف معین و از پیش تعیین شده در نتیجه با شخصیت‌پردازی دررمان سازگاری دارد. فلسفه اگزیستانسیالیسم در غرب شکل گرفت و به کشورهای دیگر از جمله مصر راه یافت و افکار و ایده‌های نخبگان و روشنفکران جامعه را تحت تاثیر قرار داد. راه‌یابی چنین اندیشه های الحادی در کشورهای اسلامی آنهم در ادبیات که بسیار زمینه حساسی است، مشکلاتی برای نسل جوان ایجاد کرده است. لذا مسئله اصلی تحقیق، یافتن مبانی فلسفه اگزیستانسیالیسم در آثار نجیب محفوظ – با تکیه بر رمان «أولاد حارتنا»- و بررسی آن از نگرش ادبیات اسلامی است.نجیب محفوظ، یکی از نخستین و سرشناس‌ترین نویسندگان ادبیات مدرن عرب تلقی می‌شود. او که در بین هفت فرزند خانواده از همه کوچکتر بود، در 11 دسامبر1911م، در ناحیه الجمالیه قاهره مصر، به دنیا آمد و تا شش سالگی یا 12 سالگی در آنجا زیست. نویسندگی را از 17 سالگی آغاز کرد. نخستین رمان او با عنوان بازی‌های سرنوشت، در سال 1939م چاپ شد.محفوظ، که در خانواده‌ای از طبقه متوسط در یکی از قدیمی‌ترین محله‌های قاهره زاده شده بود، رسالت داشت تا برای بیش از نیم قرن، شور وحرارتی به امیدها و ناکامی‌های ملتش بدهد. مخاطبان اغلب با آثار محفوظ همذات‌پنداری می‌کنند. از اکثر آثار او در سینما، تئاتر و سریال‌های تلویزیونی اقتباس شده است و در مصر و دیگر کشورهای جهان عرب، نام شخصیت‌های داستانش بر سر زبان‌هاست. از سوی دیگر، به رغم آنکه ادبیات محفوظ غرق در واقعیتمسائلبومی است، باعث برانگیختگی حسی جمعی و ماندگار درطبیعت بشری می‌شود که استقبال نسبتا خوبی که در فرهنگ‌های دیگر از آن شده است، خود نشانگر این مسئله است. از سال 1966م، که ترجمه کوچه مدق به عنوان نخستین ترجمه از رمان‌های محفوظ به انگلیسی در آمد، دیگر آثارش در انگلیس و دیگر کشورها وسیعا خوانده شده‌اند. مطالعه رمان‌های محفوظ نشان می‌دهد که آثارش چهار مرحله مشخص را پشت سر گذاشته‌اند. نخستین مرحله (1944- 1939) شامل سه رمان می‌شود که بر مبنای تاریخ مصر باستان نوشته شده‌اند. این رمان‌ها بینش مفیدی برای رشد نجیب محفوظ جوان و مستعد فراهم کرد.در اولین مرحله محفوظ قصد داشت سلسله رمان‌هایی بنویسد که تاریخ مصر دوران فراعنه را از ابتدا تا انتها در برگیرد؛ وی حتی تحقیقات لازم را برای این کار عظیم انجام داد. اما در واقع و ای بسا به خاطر پیشرفت رمان عربی باید گفت خوشبختانه، او به خواست خود از مسیر مورد نظرش منحرف شد و عرصه رمان بعدی او، قاهره جدید (1945)، واقعیت‌های خام آن زمان بود. این خود نشانگر آغاز مرحله دوم نویسندگی محفوظ است که با انتشار شاهکارش، سه گانه قاهره، در سال‌های 1957- 1956 به اوج خود رسید. محفوظ در این دوره از نویسندگی خود، نابهنجاری‌های اجتماعی - سیاسی جامعه خود را با قدرت نقادانه بالا و نیز با بهره-گیری از بهترین تکنیک‌های رئالیسم و ناتورالیسم، بررسی می کند. آن چه از تمام این رمان ها به دست می-آید، تصویر تیره و دلگیر تمام برشی است از جامعه شهری مصر، در طی بیست و اندی سال میان دو جنگ جهانی. با این سه گانه، که اوج دوره رئالیستی- ناتورالیستی نویسندگی محفوظ در این دوره است، مصری‌ها برای همیشه مدیون رمان‌نویس بزرگ خود خواهند ماند چرا که اگر این داستان نامه عظیم، که درآن نویسنده وصف عینی حیات سیاسی، اجتماعی، مذهبی و روشنفکری مصر میان دو جنگ[جهانی] را به دست می‌دهد نوشته نمی‌شد، آن دوره آشفتگی و اغتشاش در زندگی ملتشان، ثبت نشده می‌گذشت. محفوظ، پس از نگارش این سه گانه، که بلافاصله مورد استقبال وسیعی قرارگرفت و موجب جلب توجهی مجدد به آثار قبلی-اش شد، چندین سال، به دلیل نامشخصی، سکوت اختیار کرد؛ پس از آن وقتی محفوظ رمان بعدی خود را به صورت دنباله‌دار در روزنامه الأهرام قاهره در 1959 نوشت، خوانندگان آثارش را غافلگیر کرد. رمان مردم محله ما (که به انگلیسی نیز ترجمه شده است) همچون رمان کودکان جبلاوی، تمثیل منحصر به فردی از تاریخ بشر، از ابتدا تاکنون است. رمان دزد و سگ ها، که در سال 1982 چاپ شد، او را به سوی مرحله سوم رمان نویسی‌اش رهنمون کرد. محفوظ، که دیگر از زاویه رئالیستی - ناتورالیستی به دنیا نمی‌نگریست، این بار نوشتن رمان های کوتاه قوی را با موضوع‌های اجتماعی و اگزیستانسیالیستی آغاز کرد. او به جای ارائه تصویری پر زرق و برق از جامعه، به کنش و واکنش ذهن فرد با محیط اجتماعی پرداخت. از سوی دیگر، در حالی که موقعیت‌های داستان‌ها مبتنی بر واقعیت‌اند، اغلب با پیش نهادن معنایی متعالی، بدان اهمیتی جهان شمول داده می‌شود. در حالی که رمان های رئالیستی محفوظ دادخواستی بودند علیه شرایط اجتماعی مصر قبل از 1952، رمان‌های دهه 60 او بیشتر نقدی آشکار از همان دوره بود. در سال‌های پس از 1967، او از داستان‌های کوتاه سوررئالیستی و نیز نمایشنامه های کوتاه خشک، فشرده و غیر قابل اجرا به رمان‌های آشکارا سیاسی و اجتماعی روی آورد. محفوظ خود از این چرخش در آثارش، آگاه بود. در اواسط دهه 70، باز محفوظ را درحال جست وجوی سبکی جدید می‌یابیم. به نظر می رسد که وقایع ملی دلخراش، او را از راهی که از اوایل دهه 60 در پیش گرفته بود دور ساخت و دیگر نتوانست بدان باز‌گردد. در ادامه مطلب جدولی از مراحل مختلف داستان‌نویسی محفوظ ارائه می‌گردد:
  • تعداد رکورد ها : 315340