جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 89
عرفان عملی و سلوک الی‌الله در نهج‌البلاغه و مثنوی
نویسنده:
مجتبی برفه ای
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
از آنجا که مولانا به شریعت اعتقادی استوار دارد و همواره طریق اعتدال را پیش می گیرد، اشتراکات عرفانی بسیاری را در انچه که در مثنوی مطرح می کند با آنجه که علی (ع) در نهج البلاغه بیان فرموده است، می توان یافت و سرانجام اینکه، اگرجه عرفان با دین یکی نیست اما ریشه در دین دارد با این تفاوت که آنچه دین مطرح می کند،با توسع و تأویل، در عرفان شاخ و برگ بیشتری پیدا می کند و الا عارفان بزرگ همواره به آیات و احادیث و سنت پیامبر و صحابه تأسی می جویند و به خصوص عارفی چون مولانا که مثنوی اش چیزی جز تفسیر قران و حدیث نیست.
نقد و بررسی و تحلیل کرامات اولیای الهی و عارفان اسلامی در اسرار التوحید و مثنوی معنوی
نویسنده:
محمود رفیعی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از موضوعات حساس، پیچیده و غامضی که در عرفان اسلامی مطرح می باشد "کرامت" است. این عمل خارق العاده که بدون بکار بردن ابزار و وسایل مادی به دست اولیای الهی و عارفان ربانی به ظهور می رسد، در کنار مهمترین خرق عادت ها از جمله معجزه، معونت، و اهانت مورد بررسی و مقایسه قرار می گیرد. "کرامت" رابطه ی بسیار نزدیک با ولایت دارد و در ذیل مسائل ولایت می گنجد. مهمترین و برترین نوع ولایت، ولایت تکوینی است که از نشانه های بارز اولیای الهی محسوب می شود. کسانی که به قرب الهی نایل می شوند، بر اثر تقرب به مقام "کن" می رسند و می توانند به اذن و اراده ی خدای سبحان در عوالم وجود تصرف کنند.دو کتاب گرانسنگ اسرارالتوحید و مثنوی معنوی در باب کرامت، سخنهای بسیار دارند و ابعاد مهمی از این عمل خارق العاده را برای سالکان طریقت، آشکار ساخته اند. کراماتی که در اسرار التوحید و مثنوی مطرح و از انواع آن نام برده شده ممکن است از لحاظ علم حصولی امتناع عادی داشته باشند، اما هرگز چنین کرامت هایی، امتناع عقلی ندارند. به سخن دیگر، اغلب این کرامت ها، از نوع کرامت های باورپذیر هستند که قرآن مجید و سخن انسان های کامل آنها را تایید کرده اند.برخی از کرامت های ابوسعید و مثنوی معنوی، در قالب سمبل مطرح گردیده که در ادبیات عرفانی مورد استفاده ی عارفان شاعر و شاعران عارف قرار گرفته است.برخی دیگر از کرامت های مولوی در عالم رویا واقع شده و می توان از آنها به عنوان کشف کرامت یاد کرد.کرامت هایی که در مثنوی از آنها سخن به میان آمده، پیچیده تر از کرامت های اسرارالتوحید است.در این رساله ابتدا کرامت در قرآن را مورد دقت و بررسی و مطالعه قرار داده ایم و به این نتیجه رسیدیم که قرآن مجید وقوع کرامت را به دست اولیای الهی، خارج از قوانین الهی نمی داند و بر وقوع آن صحه می گذارد.ولایت را هم به دو نوع ولایت علمی و عملی تقسیم می کند. همچنین قرآن مجید راه ولایت را در انحصار مردان نمی داند و زنان را هم در راه رسیدن به مقام ولایت تشویق می کند.اثبات و چگونگی صدور، انواع و اقسام کرامت، علل و عوامل تحقق و باورپذیری و یا باورناپذیری کرامات از دیدگاه مولوی و کتاب اسرارالتوحید، تحقیقی بود که به بخشی از حقایق آن رسیده ایم. مقایسه بین کرامت های مثنوی و ابوسعید، تلاش دیگری بود که به نتایج قابل قبولی دست یافتیم.ساختار داستان های کرامت اسرار التوحید از منظر داستان شناسی، فصل دیگری از رساله ی پژوهشی ماست که به جنبه های مختلف این تحقیق اشاره های فراوان شده است.
استعاره‌های تربیتی در مثنوی معنوی
نویسنده:
اسدالله زنگویی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این رساله استعاره (که تمامی ساخت های استعاری در زبان را در برمی‌گیرد و درفرایند آموزش و پرورش انسان تأثیر شگرفی دارد) از منظر مولوی درمثنوی معنوی بررسی و تحلیل می شود و مهمترین اهداف مترتّب بر آن به شرح ذیل است:- به کاربردن استعاره به ویژه استعاره های مثنوی معنوی در فضای تعلیم و تربیت.- شناسائي ساخت‌های مهم استعاری در مثنوی معنوی و مهمترین ساخت یا تصویری که مولوی بیشتر آن را در فرایند آموزش و پرورش مخاطبان گوناکون و فراوان به کار می برد.- شناساي ابزارها و منابع معرفت همانند عقل، عشق و شهود از منظر مولوی در مثنوی معنویعمده ترين سئوالات پژوهش مورد نظر به اين شرح است:1- اصلی‌ترین تصویرهای زبانی و کلان استعاره‌ها در مثنوی معنوی کدامند ؟2- کارکردهای‌تربیتی استعاره‌های مثنوی معنوی کدامند ؟3- مولانا درمثنوی معنوی بیشتر از کدام تصویر زبانی و برای چه مقصودی استفاده می‌نماید؟در اين پژوهش، روش بيشترخاصيت ابداعی دارد تا خاصيت تنظيمي؛ بنابراین، پژوهشگر برای پاسخ به پرسش های مطرح شده، پس از مطالعۀ کتاب‌ها و مقالات نماد‌پردازی در آثار مولوی و پاره ای از شرح های مثنوی و... چندکلان استعاره را گزینش نمود و سپس با مطالعۀ عمیق در مثنوی معنوی، این استعاره ها از آن استخراج و ثبت و ضبط شد و نهایتاً، هر یک از کلان استعاره‌ها به طور مستقل بررسی، تحلیل و نتایج، بر اساس کارکردهای استعاره تدوین ونگارش یافت.در پاسخ به سؤال اول می توان گفت که اصلی ترین تصویر های زبانی مثنوی، تشبیه، استعاره، تمثیل و نماد و برخی از کلان استعاره های مثنوی نی، آفتاب (خورشید) ، آینه، دریا، نردبان، کوه، آب، آتش، باد، خاک، طوطی، شیر، روباه و اسماءحسنی هستند.در پاسخ به دوّمین سؤال رساله می توان گفت که عمده ترین کارکردهای تربیتی استعاره، کارکردهای انگيزشي، اقناعي، گسترش معني، تأكيد بر معنی و برجسته‌سازی، اكتشافي، پوشيده‌گویي، تأويلي، شناختي تزييني، ابداعي و. . . . می‌باشند. در پاسخ به سوّمین پرسش پژوهشی این رساله می‌توان گفت که مولوی در مثنوی ساخت تمثیلی دارد و از آن برای اقناع مخاطبین خود بهره می‌گیرد. به طور کلّی مولانا دو ساحت ذهنی دارد:1.ساحت نظری: مولوی در این ساحت کلان استعاره‌هایی را انتخاب و با بهره‌گیری از ساخت‌های مهم زبانی دیدگاه‌های جهان‌شناسی خود را تبیین می‌نماید و نظر، هدف و منظور خود را بیان می‌کند.2. ساحت عملی:مولوی این ساحت را در فرایند آموزش و پرورش مخاطبان و هنگام تعامل با آن‌ها و بیان دیدگاه‌های نظری خویش به کار می‌برد. او تلاش می‌کند با تمثیل نحوه‌ی تحقّق یا نیل به آرمان‌ها یا اهداف کلّی که در ساحت نظری بیان نموده است را به مخاطب القا نماید و ضمن این‌که او را اقناع می‌کند او را برانگیزد تا آن روش‌ها را برای نیل به آن اهداف به کار ببرد.
بررسی نفس در مرصادالعباد و مثنوی معنوی
نویسنده:
حسین کریمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
فیلسوفان مسلمان همچون ابن سینا، فارابی، غزالی و دیگران با عنایت به آشنایی با مفهوم نفس در یونان باستان در مورد مفهوم نفس در قرآن کریم سخن گفته و در باب قدم یا حدوث، جسمانی یا روحانی بودن و دیگر صفات آن بحث کرده اند. این موضوع موجب بروز اختلاف در مصداق نفس در متون ادب پارسی شده است تا جایی که علاوه بر این که اکنونبرای واژه ی نفس بیش از بیست معنی ذکرمی­شود در یک متن واحد هم نفس مصداق های متعدد و گاه متضاد دارد. صاحبان مرصادالعباد و مثنوی معنوی بیشتر متأثر از باورهای قرآنی هستند از این رو نفس در آثار آنان معادل با مفهوم نفسدر قرآن کریم و بیشتر به مفهوم روح و نفس امّاره است. اما از آن جا که این دو از باورهای روزگار خویش و مهم تر از همه فلسفه نو افلاطونی هم متأثرند در مثنوی و مرصادالعباد مصداق های دیگری هم برای نفس هم پدیدار است. مولوی علاوه بر این که از نفس کلی سخن گفته، گاه نفس را برابر جان حیوانی دانسته است. با این همهبه دلیل گرایش بیشتر وی به عرفان عملی، نفس در مثنوی غالباً در معنای نفس امّاره که منشأ شهوات و صفات رذیله است به کار رفته و از سایر مراتب آن با الفاظی چون روح، جان و روان یاد شده است. نجم رازی نفس را دختری دانستهکه از ازدواج روح و قالب به وجود آمده است و به مادرش(قالب) شباهت دارد. اگر چه گاه نفس از نظر او معادل روح یا جان است، در مرصاد همنفس بیشترمنشأصفات مذموم یعنی همان نفس امّاره است.در این پایان نامه به سیر شکل گیری این مضامین و تفاوت های آن ها و تجلیشان در مثنوی و مرصادالعباد پرداخته شده است.
فرجام‌شناسی در مثنوی
نویسنده:
پریسا شاهرخی خانقاه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
فرجام شناسی (معاد ) از نظر اهمیت ، بعد از توحید مهمترین مسأله دینی و اسلامی است . زیرا در سایه اعتقاد به معاد است که هدف از آفرینش تحقق می یابد و اعمال و رفتار انسان ارزش و معنا پیدا می کند.‌مولوی در مثنوی با استناد به قران کریم و احادیث ، ابیات فراوانی رادرخصوص معاد ،رستاخیز وعالم بعد از مرگ سروده است . او به دونوع رستاخیز معتقد است . 1- طبیعی 2- ماوراء طبیعی . قیامت طبیعی همان روزی است که همه مردگان زنده می‌شوند و نشانه‌های قیامت آشکار می‌شود ولی قیامت ماوراطبیعی یا روحی و معنوی وقتی به وقوع می‌پیوندد که سالک کوه تعینات و خودبینی را به مدد همت الهی و عبادت و ریاضت از میان برمی‌دارد یعنی از خود فانی و در خدا باقی می‌شود و قیامتی در وجود او رخ می‌دهد. وی مرگ را به دو نوع تقسیم کرده است. الف- مرگ اختیاری ب- مرگ اجباری (اجل) مرگ اختیاری آن است که انسان با برنامه‌های الهی و عرفانی بر نفس خود چیره شود و درون و باطن خود را تهذیب نماید .مولوی مرگ اختیاری را عنایت خداوند می‌داند، که باعث هدایت و حیات می‌شود.
معاد گرایی در مثنوی معنوی
نویسنده:
زهرا قدیری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدهمعاد یکی از اصول دین اسلام است که موضوعات و سوالاتپربحث وچالش‌برانگیزی را به خود اختصاص داده است. مولانا نیز از جمله شاعرانی است که با توجّه به اعتقادات دینی و مذهبی‌اش بیش از هر شاعر دیگری به معاد و موضوعات آن پرداخته و آن را ژرف‌اندیشانه و کنجکاوانه در مثنوی معنوی مطرح کرده و از دو دیدگاه مذهبی و عرفانی مورد بررسی قرار داده است: ۱) دیدگاه مذهبی که نزد مولانا رستاخیز اخروی یا همان قیامت کبراست که معاد روحانی توأم با جسمانی بوده و روز رسیدگی به اعمال انسان‌هاست. او در اثبات معاد اخروی به چرخه‌های پدیده‌های طبیعی، مانند، شب و روز، زمستان و بهار، خواب و بیداری و پاره‌ای از رخدادهای تاریخی و حوادث داستانی و... تمسک می‌جوید و با نقل داستان-های مختلف به‌ویژه داستان‌ها و اشارت‌های قرآنی می‌کوشد تا به شک‌ها و شبهات مطرح در باب معاد پاسخ دهد و معتقد است که ظهور و افول بسیاری از مظاهر طبیعی دالّ بر قدرت و مشیّت بالغه‌ی حضرت حقّ بر رستاخیز اخروی است؛ اما مولوی معتقد است که مطابق آموزه‌های دینی فلسفه و حکمت رستاخیز، حسابگری و رسیدگی به اعمال انسان‌ها و مشاهده‌ی پاداش اعمال و کیفر کردار است که لازمه‌ی کمال الهی است. جزا و کیفر اخروی از محدوده‌ی اعمال خارج نیست و ترازوی جزا، اعمال است و انسان‌ها بر اساس علم و عملی اکتسابی‌شان محاسبه می‌شوند و کسی از توشه‌ی دیگران سودی نخواهد برد ولذا، آخرت محلّ برداشت و درو کردن و دنیا مزرعه‌ی آخرت است. ۲) دیدگاه عرفانی که همان معاد معنوی و باطنی، موت اختیاری و ارادی یا مرگ پیش از مرگ است که سالک به توفیق مخالفت و پرهیز از خواهش-های نفسانی بدان دست یافته و با تقرّب به حضرت حق به مقام قرب و لقای حضرت دوست نایل می‌آید. باری، معاد از موضوعات کلیدی مثنوی، از اندیشه‌های زیرساختی مولوی و از مضامین اصلی بسیاری از حکایت‌ها و داستان‌هاست که بر آخرت‌اندیشی و عمل‌گرایی مولوی برای آراستگی به فضایل اخلاقی در دنیا و رستگاری در آخرت دلالت دارد.
مبانی دین از دیدگاه مولانا 
(براساس مثنوی معنوی)
نویسنده:
مریم صوفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
دین اسلام را می‌توان از ابعاد گوناگونی مورد بحث و بررسی قرار داد. یکی از مهمترین ابعاد دین، شناخت مبانی آن است. اصول و مبانی دین، مجموعه‌ای از اعتقادات دینی را دربرمی‌گیرد که قابل تقلید نیست و هر انسانی برای رسیدن به درک درستی از اصول دین، باید تحقیق کند؛ در این راستا عامّۀ مردم، بحثها و مباحثه‌های اندیشمندان و علماء دینی را الگوی اعتقادی خود قرار داده و آنها را پذیرفته‌اند. مولانا جلال‌الدّین محمّد بلخی نیز به عنوان اسلام شناسی عارف، تعریف خاصّی از مبانی دین دارد. او با درک عمیق از رابطۀ ناگسستنی بین دین و عرفان و با الهام از رحمانیّت الهی، اثر عظیم خود، مثنوی معنوی، را سرود؛ چرا که مثنوی چکیدۀ تمام معارف نظری و تجربه‌های دینی و عرفانی او را شامل می‌شود. مبانی دین از نظر مولانا در اصولی چون توحید، اسلام، عشق، عمل صالح، صلات، ایمان و مبدأ و معاد تجلّی یافته است که آنها را می‌توان در دو اصل اسلام و عشق خلاصه کرد. تا زمانی که انسان به درک درستی از عشق نایل نشود، مفهوم درست اسلام را درک نخواهد کرد. لذا با مطالعه و تحقیق در مثنوی معنوی و با عنایت به نگاه خاص و عارفانۀ مولانا به دین، می‌توان به این نتیجه رسید که همسویی دین و عرفان برای نیل به حقّ و حقیقت، در حد چشمگیری قابل مطالعه و بررسی است.
تحلیل کارکرد گفتمانی نور، صدا و رنگ در مثنوی مولوی: رویکرد نشانه-معناشناختی
نویسنده:
ابراهیم کنعانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نگاه مولانا یک نگاه عرفانی شرقی و یکی از منابع مهم آفرینش معنا و ارزش است و بخشی از فرهنگ جامع? ما به آن ارجاع داده می شود. به همین دلیل، ظرفیّت بالایی برای مطالعه از دیدگاه های مختلف دارد. مثنوی مولانا نیز یکی از تأویل پذیر ترین متون ادبی است که در عین پریشانی ظاهری، از ژرف ساختی وحدت مدار و منسجم برخوردار است. این گفتمان، سازوکاری ویژه دارد و عناصر گوناگونی در آن نقش دارند و در خدمت این انسجام قرار می گیرند. در گفتمان مثنوی، عنصر نور، صدا و رنگ کارکرد و جایگاه ویژهو ملموسی دارند و از اصلی ترین نشانه های آن به شمار می آیند، طوری که با توجّه به نقش آن ها می توان نظام گفتمانی مولانا را تبیین کرد. حال مسأل? این است که این عناصر چگونه در خدمت نظام گفتمانی مثنوی و معنابخشی به آن قرار می گیرند؛ دارای کدام کارکردهای گفتمانی هستند و چه الگویی برای تحوّل کارکردی آن ها وجود دارد؟ از این رو در این رساله با بهره گیری از روش تحلیل گفتمان نشانه- معناشناختی، این فرضیّ? اساسی بررسی می شود که در گفتمان مثنوی عنصر نور، صدا و رنگ، در یک فرایند تعاملی و بر همکنشی و در بستر فضاهای گفتمانی در ارتباط با هم قرار می گیرند و همزمان با تحوّلات فرایندی فضاهای گفتمان از نظر کارکردی دچار تحوّل می شوند. همچنین بر اساس حضور این عناصر در نقش های کنش گر، شوِش گر، سوژه و اُبژه و با ایجاد هم حسی بین آن ها و عوامل گفتمانی، وضعیّتی شوِشی و زیبایی شناختی در گفتمان تحقّق می یابد. بر اساس نتایج حاصل از پژوهش، مهم ترین کارکردها و فرایندهای گفتمانی این عناصر در مثنوی شامل موارد زیر است: زیبایی شناختی، حسی- ادراکی، بیناحسی، عاطفی، تنشی، تعاملی، انعکاسی، شوِشی، استعلایی، جسمانه ای، پدیدارشناختی، اتیکی، جاذبه ای، استحاله ای، خلسه‌ای، ابررخدادی، هستی شناختی و فرهنگی. در این گفتمان، عناصر نور، صدا و رنگ در قالب نمودها و افعال وجهی سبب تغییر آهنگ حرکت گفتمان، شکل گیری هویّت های گفتمانی، و نظام های ارزشی، عاطفی و زیبایی شناختی می شوند. همچنین مولانا با معرّفی نشانه- معناشناسی هستی شناختی و با استفاده از قابلیّت های نور، رنگ و صدا مرزبندی جدیدی از رابط? خود و دیگری ارائه می‌کند. این بررسی نشان می دهد که مثنوی مولانا از ظرفیّت بالایی برای تحوّل و تکامل نظریّه های نشانه- معناشناختی و یا ارائ? مدلی ویژه از این رویکرد برخوردار است.
مرگ و رستاخیز از دیدگاه مولوی در مثنوی
نویسنده:
صدیقه بازرگان کلوانق
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این رساله، نگاهی مبسوط و فراگیر به موضوع مرگ و رستاخیز از دیدگاه مولانا در مثنوی معنوی است. مثنوی گنجینه‏ای انباشته از مرواریدهای گرانبهای ادب فارسی و عرفان اسلامی و گوهرهای نایاب از حکمت و فلسفه است. به طوری که موضوعات و مفاهیم عالی ادب و فرهنگ، اندیشه و عرفان، به طرزی بدیع، زیبا و در حین حال ساده، آمیخته با حکایات و تمثیلات ظریف بیان گردیده است. موضوع مرگ، از موضوعات بسیار مهم انسانی به شمار می‏آید. مثنوی هرگز از این موضوع خالی نبوده، بلکه ظریف‏ترین و ناب‏ترین مفاهیم را می‏توان در آن مشاهده کرد . انسان از لحظه ی شناخت خود و جهان خواسته بداند که از کجا آمده و به کجا می‏رود، اندیشه ی گذر از این جهان همچون گردش روز و شب و تغییر فصول، بر دل و جانش سایه ی سیاهی افکنده که نه راه قرار در آن را داشته و نه راه فرار از آن را. در نگاه شعرای عارف، زندگی جاوید یعنی تحول و تکامل انسان از خاک تا افلاک. به همین خاطر مولوی در مثنوی به توصیف سرای جاوید پرداخته و قیامت را لقای الهی و بهشت را زمان وصال با یار دانسته‏و دوزخ را لحظه ی فراق ازیار.مثنوی مجموعه ی نسبتاً متنوعی از تقابل هاست که در این میان تقابل دو جهان یکی از بنیان‏های فکری شاعر را تشکیل می‏دهد. در منظومه یفکری مولوی، پیوستهسیطره یجهان غیب بر عالم شهادت محسوس‏ است. ما در این اثر با معانی گوناگونی از مرگ مواجهیم که هر‏چند همگی آدمی را به سوی جهان آن سری دعوت می‏کند، اما هر کدام از دیگری متمایز است. این مفاهیم عبارتنداز: مرگ طبیعی، مرگ تبدیلی و شهادت که در این میان، شاعر بیش از همه به مرگ تبدیلی پرداخته است. مولانا در اقناع مخاطبان خویش درباره ی جهان عیب، بیش از دیگر تمهیدات ادبی، از تمثیل بهره برده است؛ زیرا هنگامی که وی می‏خواهد از جهانی سخن بگوید که هیچ مرز و صورتی ندارد، به ناچار از ابزاری بهره میگیرد که در جهان صورت قابل درک باشد. بنابراین با خواندن این رساله، خواننده می‏تواند تا حدودی به عمق تفکر مولانا و خلاقیت ادبی وی پی ببرد و مشاهده نماید که مرگ و رستاخیز به بهترین نحو ممکن، در مثنوی مطرح گردیده و فصل الخطاب مباحث مربوط به این موضوع می‏تواند به شمار آید.
اسطوره خلقت در آثار عرفانی با تکیه بر حدیقه سنایی، الهی نامه عطار و مثنوی معنوی مولوی
نویسنده:
فرزانه اصل دار
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در قران کریم و کتاب مقدس و بسیاری از داستان های اسطوره ای به امر خلقت و بخصوص آفرینش انسان از خاک اشاره شده است.اسطوره داستان آفرینش را به نمایش می گذارد و بدین ترتیب به حس کنجکاوی بشر در رابطه با آغاز جهان پاسخ می گوید. در هر سه مثنوی (حدیقه سنایی، الهی نامه عطار و مثنوی مولوی) مقصود و هدف از آفرینش جهان و موجودات ، انسان بوده است و هدف از آفرینش انسان عبادت و بندگی حضرت حق قلمداد شده است ، آفرینش هستی با فرمان «کن فیکون»، قادر مطلق بودن خداوند را در امور مخلوقات به اثبات میرساند. مراتب آفرینش انسان به ترتیب جسم ، دل و روح است که نظر خداوند بر دل انسان بوده تا گوهر محبت را در آن تعبیه سازد و رساله ها و کتاب های زیادی در زمینه خلقت نوشته شده است اما در موضوع خلقت در آثار عرفانی ، به طور خاصی تحقیقی صورت نگرفته است.این رساله دارای سه فصل است که فصل اول آن تعاریف وکلیات پژوهش شامل : اهمیت وپیشینه ی تحقیق و اهداف تحقیق و مطالبی در مورد آفرینش و اسطوره است.فصل دوم : آفرینش جهان و انسان در متون عرفانی است و فصل سوم مراتب آفرینش انسان و جهان و سایر موجودات است . رسیدن به مقام عبودیت بالاترین هدف آفرینش است ؛ چرا که مراد از بندگی رسیدن به اوج کمال و قلّه ی سعادت بشری است . خداوند از میان آفریدگان به آدم شرف و منزلت بخشید و رسولانی بسوی انسان فرستاد ، سنایی در حدیقه انسان را خلیفه ای در زمین معرفی کرده که دارای قوه ی اختیار است و عطار در الهی نامه می فرماید : که خداوند از کل آفاق انسان را برگزید و مولانا در مثنوی انسان را گنج مخفی می داند و سجده ملک بر انسان و جایگاه انسان در فلک هفتم را از بهر خود می داند و همه ی اینها به خاطر وجود خداوند صورت گرفته است. در هر سه مثنوی هدفاز آفرینش جهان ،انسان و هدف از آفرینش انسان را وجود مقدس پیامبر اکرم (ص) می داند . دو هدف آفرینش نخست خلقت به صورت عام و دوم به کمال رسیدن موجودات است و همه ی آفرینش را بر دو نوع تقسیم کرده اند :عالم خلق و امر . مولانا آفرینش خلق عالم را بر سه گونه تقسیم کرده: یک گروه فرشته و گروه دوم حیوانات و جانوران و گروه سوم انسانها هستند . در دو مثنوی حدیقه و مثنوی معنویعقل ، اولین آفریده معرفی شده است . الهی نامه و مثنوی مولوی علت اعتراض ابلیس را مغرور شدن به جنس آفرینش او که از آتش است می دانند . هبوط آدم نیز بهانه ای بیش نیست که آدم در این ماجرا در حقیقت عاشقی است که گرفتاری های عشق ازلی را به جان خریده است .
  • تعداد رکورد ها : 89