جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 142
مقایسه دیدگاه قاضی عبدالجبار معتزلی و ویلیام پی.آلستون در باب زبان دینی (معناشناسی اوصاف الهی)
نویسنده:
قدسیه حبیبی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
زبان دین یکی از موضوعات مهم در حوزه‌ی فلسفه دین است. از آن جا که این بحث به معناشناسی صفات الهی مربوط می‌شود، برای مومنان از اهمیت زیادی برخوردار است؛ زیرا معقول بودن گزاره‌های ناظر به خداوند، در گرو معناداری آن‌ها است. ما درپایان نامه حاضر، به بررسی دیدگاه قاضی عبدالجبار معتزلی و ویلیام پی. آلستون می‌پردازیم. این دو متفکر با وجود این که به دو فضای فکری متفاوت تعلق دارند و به لحاظ زمانی قرن‌ها از یکدیگر دور اند، هر دو ضمن اعتقاد به معناداری گزاره‌های دینی، به رویکرد کارکردگروی ملتزم هستند، یعنی صفات کمالی از قبیل علم، قدرت و...، و صفات فعلی نظیر درک کردن، ساختن و... را بر مبنای کارکرد و عملکردشان معناشناسی می‌کنند.
هرمنوتیک راهی به سوی رهایی:بررسی انتقادهای هابرماس برهرمنوتیک فلسفی گادامر
نویسنده:
ادیب رستم پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده:هدف این پژوهش، تبیین بنیادین رابطه‌ی فلسفه - جامعه - سیاست با یکدیگر از طریق بررسی بنیادین مبانی فلسفی و جامعه‌شناختی اندیشه‌ی یورگن هابرماس و هانس گئورگ گادامر در زمینه‌ی اشتراک و اختلاف نظرهای ایشان در باب تعریف، جایگاه و کارکرد علم هرمنوتیک می‌باشد. هدف از این تبیین، آن است که نشان داده شود با نظر به شرایط کنونی جامعه‌ی جهانی و نیز وضعیت پیچیده‌ی فعلی جامعه‌ی ایران، و همچنین اهمیت و جایگاه خطیر و بی‌بدیل رهاوردهای نوین تفسیری علم هرمنوتیک در فهم متون و از جمله کتب مرجع دینی و غیردینی، اندیشه‌های فلسفی - اجتماعی - سیاسی هابرماس و در این پروژه، مبادی و نتایج هرمنوتیک انتقادی وی می‌تواند در راستای گذار به جامعه‌ای دموکراتیک و آزاد و تدارک راهی به سوی رهایی، راهگشاتر باشد. روش این پژوهش برای رسیدن به اهداف خویش، آن است که تجزیه و تحلیل اختلاف‌ها و نقدهای مابین هابرماس و گادامر را به گونه‌ای بنیادین و در راستای شناخت بنیاد سنت‌ها و مکتب‌های فلسفی متفاوت ایشان دنبال کند و این روش، از یک سو، از طریق بررسی گسست‌ها و تداوم‌های فکری هابرماس با سنت اندیشه‌ی نظریه‌ی انتقادی مکتب فرانکفورت و آراء فیلسوفان و جامعه‌شناسانی چون کانت، هگل، کارل مارکس و ماکس وبر و از سوی دیگر، از طریق بررسی نفوذ آراء نیچه و بویژه هیدگر در مبانی و نتایج هرمنوتیک فلسفی گادامر پیگیری می‌شود و کوشش بر آن است که در این روش، ساختارهای بنیادین فلسفی دو اندیشمند، که نتایج مورد اختلاف و اشتراک ایشان از آن منتج می‌شود، طرح گردد؛ که برای هابرماس عبارتند از: مفاهیم فلسفه، نظریه‌ی عقلانیت بین‌الأذهانی، تقسیمات سه‌گانه‌ی علائق و علوم انسانی، رویکرد اندیشه‌ی انتقادی نسبت به مسائل سنت، زبان و ایدئولوژی و مفهوم کنش و انواع آن؛ و برای گادامر عبارتند از: تجزیه و تحلیل بنیادین مفاهیم و آموزه‌های هیدگری هرمنوتیک فلسفی وی، از جمله دوْر هرمنوتیکی، چیستی فهم، اعتبار معنا و کنش هرمنوتیکی زبان و رویکرد غیرانتقادی وی نسبت به زبان، سنت و ایدئولوژی که منجر به نتایج نسبیت و کلیت در هرمنوتیک فلسفی او می‌گردد. در نقطه مقابلِ اختلافات، مقایسه‌ی مبانی و نتایج اشتراک نظرهای ایشان در اهمیت و تأثیر نگاه تاریخی، نقد مبانی پوزیتیویسم و مسأله‌ی تأکید بر مفهوم گفت‌وگو و امتزاج افق‌ها در مقوله‌ی فهم معنا دنبال می‌شود. نتیجه‌ی این پژوهش، آن است که اختلافات هابرماس با گادامر، بیش‌تر در زمینه‌هایی است که مبادی و نتایج هرمنوتیک فلسفی وی، رنگ و بوی نیچه‌ای و بویژه هیدگری دارند و هر چقدر فاصله‌ی گادامر از نیچه و به تبع آن، هیدگر بیش‌تر می‌شود، زمینه‌های موافقت و همراهی هابرماس با گادامر افزون می‌گردد، چرا که هابرماس از اساس، با مبادی و نتایج فکری هیدگر مخالف است. این پژوهش، ضمن بهره‌گیری از رهاوردهای تفسیری هرمنوتیک فلسفی گادامر، بویژه در باب تأکیدهای او بر مقوله‌ی گفت‌وگو و آموزه‌ی امتزاج افق‌ها به این نتیجه می‌رسد که با نظر به وضعیت اجتماعی - سیاسی جهان از سویی و نیز با توجه به زمینه و زمانه‌ی بنیادگرایی دینی و غیردینی، استبدادزدگی تاریخی، اقتدارگرایی سنتی و تجربه‌های تلخ ایدئولوژی‌زدگی در جامعه‌ی ایرانی، که در اکثر موارد، مستند به فهم‌های اقتدارگرایانه و واپس‌گرایانه‌ی مراجع تفسیری کتاب و سنت دینیِ حاکم بر این جامعه بوده، اندیشه‌های فلسفی - اجتماعی - سیاسی هابرماس نسبت به گادامر (و بویژه هیدگر) برای برون‌شد از انواع و أشکال بحران‌های جهان کنونی، از جمله وضعیت مبهم جامعه‌ی ایرانی، راهگشاتر بوده و هرمنوتیک انتقادی وی نیز می‌تواند گامی به سوی رهایی و آزادی از ایدئولوژی‌های پنهان‌شده در سنت، زبان، ذهن و ضمیر ناخودآگاه جامعه‌ی ایرانی بوده و با تأکید بر مقوله‌های حقیقت و عقلانیت بین‌الأذهانی و کنش‌های رهایی‌بخش ارتباطی و تأکید ویژه در به کارگیری خرد در عرصه‌ی عمومی و خصوصی، و نیز رویکردهای تفسیری انتقادی دموکراتیک نسبت به متون و سنت، بتواند یاریگری آزادی‌خواه در نوزایی حیات فرهنگی در جامعه‌ی ایرانی و گذار دموکراتیک به سوی جامعه‌ی باز و آزاد باشد. واژگان کلیدی: هرمنوتیک؛ هرمنوتیک انتقادی؛ نظریه‌ی انتقادی؛ ایدئولوژی؛ قدرت؛ زبان؛ کنش؛ کنش ارتباطی (مفاهمه‌ای)
نیچه به مثابه پیشرو فلسفه تحلیلی و منتقد آن (نقد و بررسی)
نویسنده:
اصغر فتحی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده فلسفه ی معاصر شامل چندین جریان است . رایج ترین تقسیم بندی در فلسفه ی معاصر بدین شرح می باشد ، که در یک سو فلسفه ی تحلیل زبان انگلیسی است و در سوی دیگر فلسفه اروپایی زبان آلمانی و فرانسوی است که به متفکرانی مثل نیچه و هایدگر مربوط می شود . در قرن بیستم فلسفه ی غرب هم در وجه تحلیلی اش و هم در وجه اروپایی اش دچار چرخش شد که تحت عنوان "چرخش زبانی " معروف شده است . و این جریان از متافیزیک و نظام سازی فلسفی فاصله گرفت و به سمت زبان قدم برداشت ، لذا این پژوهش بر آن است که این چرخش از نیچه آغاز شد و روز به روز بر این آگاهی افزوده شد که همه ی پرسش ها چه فلسفی و چه غیر فلسفی در نهایت با نحوه ی بیان در زبان پیوند تنگاتنگی دارند و این فرآیند بعدها در فرگه و فیلسوفان تحلیلی به شکل جدی تر دنبال شد . از اینرو نیچه با فلاسفه ی تحلیلی دغدغه های مشترکی می تواند داشته باشد از جمله : دعوت فیلسوف به فراروی از مسائل فلسفی به شیوه تحلیل زبانی ، مسئله باز ارزش گذاری ارزش ها در نیچه و معانی زندگی در فلاسفه ی تحلیلی و ...... البته همان طور که از عنوان این رساله مشخص است نیچه نقدهای جدی به فلاسفه ی تحلیلی وارد کرده است از جمله : وی معتقد است که فیلسوف نباید به تحلیل زبان صرف در بر خورد با مسائل و مشکلات فلسفی خود را محدود سازد ، در واقع تحلیل زبان برای وی یک مقدمه است برای یورش بردن به مسائل دیگر فلسفی . همچنین وی این دیدگاه فلاسفه ی تحلیلی به خصوص ـ افرادی مثل - ویتگنشتاین را نقد می کند که این فلاسفه مسائل را با یک تحلیل زبانی از قبل به عنوان پیش فرض خود در نظر می گرفتند و با این دید به مسائل توجه می کردند . ازاینرو نیچه با توجه به این دلایل می تواند هم پیشرو فلسفه ی تحلیلی و هم منتقد آن باشد .کلید واژه ها : نیچه ، فلاسفه ی تحلیلی ، زبان ، پیشرو ، منتقد .
تحلیل زبان قرآن و متدولوژی فهم آن
نویسنده:
محمدباقر سعیدی روشن
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در فصل نخست این پایان نامه بر مساله زبان ، مفهوم زبان ، فلسفه زبان، و کارکردها ونقشهای گونه گون زبان به ویژه زبان هنری-ادبی را از زبان متعارف و علمی بحث می شود.فصل دوم ، زبان دین را بررسی می کند.در فصل سوم چشم اندازی بر مهمترین عناصر فکری سه قرن اخیر غرب ، به ویژه معرفت شناسی تجربی ، فلسفه تحلیلی و هرمنوتیک فلسفی و چالشهایی است که این عناصر در فراروی معرفت دینی و زبان دین بحث می شود. فصل چهارم گزارشی است از چهار طیف از رهیافتهای زبان دینی معاصر غرب که در عین حال بر معضلهای بنایی یا مبنایی هر یک نیز فی الجمله اشاراتی گویا رفته است.در فصل پنجم کوشش شده است تا ریشه ها، زمینه ها و علل بروز نظریات زبان دینی جدید غرب واکاوی شود. در فصل ششم به حوزه زبان قرآن وارد می شود. در فصل هفتم به طرح این پرسش اصلی می پردازد که آیا زبان قرآن ناظر بر معانی ویژه، وضع عرفی خاص است یا در همان معنای عام لغوی-عرفی؟ و یا آن که نوعی تفصیل در این زمینه مطرح خواهد بود؟. در فصل هشتم ، قرآن زبان نمادها یا حقایق متعالی است بحث می گردد.در فصل نهم به این پرسش پاسخ می دهد که آیا زبان قرآن تنها اثر کارکردی و تعهد برانگیزی دارد یا آن که گزاره ها و آموزه های این متن در قلمرو موضوعات گوناگون تمامی برخاسته از واقعیت و حکایت از حقیقت دارد ؟ در فصل دهم راههای گوناگون پیشادینی و درون دینی که زمینه های کشف زبان قرآن را فراهم می نماید مورد بررسی قرار می گیرد.فصل یازدهم دیدگاه نویسنده را در زبان قرآن بیان می کند.آخرین فصل این پایان نامه را معناشناسی و هرمنوتیک فهم قرآن تشکیل می دهد.
هستی و زبان در فلسفه جورجو آگامبن
(نقد و بررسی تلاش آگامبن برای عبور از متافیزیک)
نویسنده:
عباس جمالی ارمندی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده برای فهم پروژه فکری آگامبن نخست باید مهمترین عناصر روش‌شناحتی او رادرک کرد؛ یعنی سه مفهوم پارادایم، امضا و آرخه. پارادایم آن نمونه‌ایست که بستر گسترده‌ای را که به آن تعلق دارد آشکار می‌سازد. پارادایم امری تکین است که با تعلیق تعلق خویش کلیت بسترش را نمایان می‌سازد. لذا پارادایم در ملتقای در-زمانی و هم-زمانی قرار دارد. امضاها آن امور زبانی‌اند که هرمنوتیک خاص یک مفهوم را مشخص می‌کنند. هر اپیستمه‌ای وابسته به امضاهای غالب خویش است و با توجه به این امضاهاست که هرمنوتیک خاص خود را شکل می‌دهد. در نهایت مفهوم آرخه و دیرینه شناسی فلسفی است که به نوعی هر سه مفهوم را در خود جای می‌دهد. دیرینه‌شناسی از نظر آگامبن تلاشی است برای جستجوی آرخه و آرخه نیز همچون پاردایم در ملتقای در-زمانی و هم-زمانی قرار دارد. لذا دیرینه‌شناسی در پی یافتن آن امور تکینی است که کلیت‌های تاریخی مورد بحث را آشکار می‌سازند.برای فهم دیدگاه انتقادی آگامبن به متافیزیک نخست باید دیدگاه بنیامین درباب زبان را دریابیم. بنیامین براساس کتاب مقدس معتقد به نوعی زبان ناب است که همه زبانها در پی نزدیکی به آن‌اند. این زبان فارغ از معنا‌‌رسانی بوده و صرفا نمود همرسانی محض آدمی است. آگامبن در مقالاتی کوتاه چون ایده زبان، خود چیز و... طرحی از نگاهش به متافیزیک و نسبت هستی و زبان را ارائه می دهد. وی زبان و هستی را یکی دانسته و معتقد است که خود همین زبان ناب است که موضوع تمام تاریخ متافیزیک، وحی و اندیشه است. اما تا‌کنون تفکر متافیزیکی گرچه به فهم این موضوع نزدیک شده اما به درک و گذر از آن موفق نشده است. بحث مفصل آگامبن در این باره در کتاب زبان و مرگ ارائه شده است. او با ردیابی جایگاه منفیت در متافیزیک غربی در اندیشه هگل و هایدگر بنیاد این منفیت را در "آوا" می‌یابد. نمود این آوا در ضمایر اشاره است. در قالب مفاهیم هگل واژه Dieseو در هایدگر Da ی دازاین (Da-sein) این اشارت-گری نمایان است. پاسخ آگامبن به این منفیت تجربه کودکی است. کودکی نوعی تجربه زبانی است که از منفیت "آوا"رهاست و ابتنای زبان بشری بر کودکی می‌تواند زبان-متافیزیک را از منفیت برهاند.آگامبن سیاست غربی را محصول متافیزیک غربی می‌داند. همانطور که حذف آوا منجر به منفیت زبان و متافیزیک می‌شود، حذف zoe از polisنیز سیاست غربی را از همان ابتدا به زیست-سیاست تبدیل کرده است که واپسین نمود آن نیز نهیلیسم معاصر است. سیاست آگامبن در دو سطح انتقادی و ایجابی قابل بررسی است. او کلیت این تلاشها را پروژه هومو ساکر نامیده است. آگامبن معتقد است که محصول زیست سیاست تولید زندگی برهنه است. این زندگی عاری از هر فرم و معناست و بارزترین نمود آن نیز در اردوگاههای اجباری کار نازی‌ها هویداست. منطق زیست سیاست همان منطق استثنایی است که با بیرون نهادن یا حذف کردن زندگی از شهر آن را در سیاست ادغام می‌کند و این ادغام همراه است با تولید زندگی برهنه. لذا سیاستِ رهایی‌بخش مورد نظر آگامبن بایست در پی ملغی ساختن این منطق استثنایی باشد. آگامبن از سیاست مسیانیستی یا سیاست وسایل محض سخن می‌گوید. این سیاست مبتنی بر ملغی ساختن آپاراتوس قدرت سرمایه‌داری نمایش است از طریق بازی. بازی مکانیسمی است در راستای تقدس-زدایی. تقدس‌آفرینی یعنی جدا کردن چیزها از کاربرد آزاد انسانی آن‌ها و تبدیل آنها به کالای مصرفی و نمایشی. اما تقدس زدایی فرایندی معکوس است. بازی چیزها را بار دیگر به کاربرد آزاد انسانی باز گردانده و از این طریق جهان انسانی را نیز تغییر می‌دهد.
جایگاه زبان و سخن اخلاقی در ادبیات فارسی
نویسنده:
محمود مهرآوران ، احمد رضایی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
. اخلاق و کارکرد آن، یکی از مهم‌ترین بن مایه‌های متون گوناگون زبان و ادب فارسی است و موضوعات مختلف اخلاقی و پند و اندرزهای فراوان در بیشتر این آثار دیده می‌شود. یکی از مهم‌ترین و مؤثرترین موضوعات اخلاقی و تعلیمی «زبان و سخن» و کارکرد مثبت و منفی آن است. در بیشتر متن‌های ادبی، عرفانی و تاریخی ما در باره اهمیت زبان، ویژگی‌های آن، مخاطب، ویژگی‌های سخن و ... نکته‌هایی درخور تأمل و به شیوه‌ای مؤثر، بیان شده که بیشتر آنها متأثر از آموزه‌های قرآنی و روایات نبوی و علوی و دیگر بزرگان دین است. چنین مضامینی در همه انواع ادبی از ادبیات تعلیمی که جایگاه اصلی چنین مباحثی است، تا ادبیات حماسی و غنایی دیده می‌شود. مقاله حاضر، این موضوع و چگونگی آن را در آثار برجسته و اصیل ادب فارسی بررسی و نمونه‌هایی از بیان و توصیف شاعران و نویسندگان را با توجه به منشأ سخنانشان ارائه کرده است. حاصل پژوهش نشان می‌دهد در بیان چنین مضامینی آنچه برای گوینده یا صاحب متن مهم است، جنبه آموزشی یا همان تعلیمی و انتقال آن به مخاطب است؛ از این رو در چنین ساختارهایی کمتر با مختصات تخیلی روبه روییم بلکه مخاطب درون مایه را عمدتاً در قالبی عاری از ممیزات ادبیات مخیل مشاهده می‌کند؛ نهایت استفاده از تمهیدات هنری در چنین آثاری، تمثیل یا اسلوب معادله است.
صفحات :
از صفحه 143 تا 174
مفهوم واقعیت در نگرش ویتگنشتاین
نویسنده:
محسن دنیوی، غلام حسین مقدم حیدری
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
چکیده بررسی هر مفهومی در اندیشه ویتگنشتاین، ربط وثیقی به تاملات او درباره «زبان» دارد. بررسی مفهوم واقعیت نیز از این قاعده مستثنا نیست. به خصوص که واقعیت نزدیکترین مفهوم به زبان، به عنوان عنصر کلیدی در اندیشه ویتگنشتاین است و شاید بتوان سوال اصلی او را در هر دو دوره تاملاتش اینگونه صورت بندی نمود که «زبان چگونه واقعیت را برای ما بازمی نمایاند؟». در این مقاله تلاش کرده ام با اشاره ای مختصر به چارچوب فکری ویتگنشتاین، به نسبت زبان، ذهنیت(تفکر) و واقعیت بپردازم و با مقایسه ویتگنشتاینی که در رساله منطقی-فلسفی دیده می شود با ویتگنشتاین دوم که در پژوهشهای فلسفی بروز یافته است، به بازسازی مسیر رفته شده در رساله از واقعیت به نظریه ای در باب زبان پرداخته و در نهایت به این سوال بپردازم که آیا می توان از نظریه کاربردی معنا یا زبان به مثابه کاربرد به تصویری از واقعیت در اندیشه ویتگنشتاین متاخر رسید؟ این مسیر به دو راهی واقع گرایی و ضدواقع گرایی ویتگنشتاین ختم می شود که به نظر می رسد هر دو تلقی در مورد ویتگنشتاین قابل تطبیق نیست و نوعی نسبی گرایی در مواجهه با مفهوم واقعیت را می توان در اندیشه ویتگنشتاین دید که تا حد زیادی معناشناختی و در لایه هایی نیز وجودشناختی است، اما هیچگاه به واقع گرایی حداکثری ختم نمی شود.
صفحات :
از صفحه 89 تا 106
هنر بدون متافیزیک: خوانشی پساساختارگرایانه از هنر
نویسنده:
حسن فتح زاده
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
چکیده هنر مدرن منادی دوران جدیدی است، دوران تعلیق و وانهادگی؛ دورانی که در حوزه‌های عمومی‌تر پست‌مدرن نامیده می‌شود. پساساختارگرایی اندیشه‌ی چنین دورانی است، دورانی که انسان به سرشت تاریخی خود پی می‌برد و از بند لوگوس می‌گسلد. اما این وانهادگی، برخلاف تصور رایج، زندگی را با نسبیت محض و بی‌معنایی مواجه نمی‌سازد. می‌خواهیم ببینیم در اندیشه‌ی پساساختارگرا چه بر سر هنر می‌آید. در واقع «هنر بدون لوگوس» موضوع اصلی این مقاله است. در این مقاله با معرفی و نظریه‌پردازی پیرامون مفهوم «فدرالیسم زبانی» تلاش می‌کنیم خوانشی متفاوت از هنر در پارادایم پساساختارگرایی ارائه دهیم. با کنار گذاشتن لوگوس، بار تعهد هنر بر دوش «دیگری» قرار می‌گیرد. در این معنا هنر اساساً متعهد است، اما نه دیگر تعهد به امری متافیزیکی، که تعهدی زمینی و این‌جهانی. در این مقاله با معرفی و نظریه‌پردازی پیرامون مفهوم «فدرالیسم زبانی» تلاش می‌کنیم خوانشی متفاوت از هنر در پارادایم پساساختارگرایی ارائه دهیم. با کنار گذاشتن لوگوس، بار تعهد هنر بر دوش «دیگری» قرار می‌گیرد. در این معنا هنر اساساً متعهد است، اما نه دیگر تعهد به امری متافیزیکی، که تعهدی زمینی و این‌جهانی.
صفحات :
از صفحه 37 تا 58
قتات: نمامی و سخن چینی از دیدگاه آیات و روایات و آثار و عوامل فردی و اجتماعی
نویسنده:
فهیمه یاقوتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
خوش نیست اساس فتنه و کین بودن بد خواه و بد اختر و بد آیین بودن دوری ز سخن چینی و نمامی کن چون بد صفتی بود سخن چین بودن موضوع تحقیق، سخن چینی و نمامی از دیدگاه آیات و روایات و آثار و عوامل فردی و اجتماعی است. هدف ازارائه این تحقیق، آشنا بودن با آفات زبان مخصوصا آفت سخن چینی است که چطور انسان ها در دام آن می افتند و به آن مبتلا می شوند و چگونه می توان از این رذیله اخلاقی در امان ماند و اگر در ورطه آن افتاد راه درمان آن چیست که با استفاده از آیات قرآن کریم و احادیثی که از ائمه اطهار علیهم السلام و پیامبر صلی الله علیه وآله در این زمینه آورده شده و این که چه پیامدهایی چه در این دنیا و چه در آخرت و هم چنین عذاب های الهی، انسان بتواند در برابر این معضل خود را واکسینه کند. سخن چینی به معنای انتقال سخن از عده ای به عده ای دیگر است به قصد فتنه انگیزی و دو به هم زنی در واقع سخن چینی مساوی با فاش کردن راز و پرده دری است که هر چه از احوال مردم دیده شود که به افشاء آن راضی نباشند اشاعه آن سخن چینی است. فقط زمانی جایز است که جان انسانی در خطر باشد و در بقیه موارد از گناهان کبیره به حساب می آید علت و انگیزه و ریشه های درونی و سخن چینی غالبا بد خواهی نسبت به کسی که داخل در ایذاء است و یا اظهار محبت یا تفریح و سرگرمی و ... است یا به دلیل حس حقارت و حسد، دشمنی و کینه توزی است که وظیفه انسان ها در مقابل فرد سخن چین این است که او را نهی کرد، تصدیق نکند، به سخنش اعتماد نکند و در پی تجسس برنیاید و ... بدترین انواع سخن چینی سعایت است که از فرد منظور نزد امیر یا حاکم سخنی بگویند که بخواهند او را بد جلوه دهند و در احادیث، آمده که شریرترین افراد، نمامان هستند و توصیه شده که از هم نشینی با نمام بپرهیزید، از پیامدهای اخروی سخن چینی عذاب قبر است که پیامبر صلی الله علیه وآله فرموده یک سوم عذاب قبر از سخن چینی می باشد و محروم شدن از بهشت، مسخ در محشر و غیره می باشد که انسان های سخن چین به شکل میمون، سگ و عقرب و ... در می آیند. حال که این نکات گفته شد اگر کسی به این مرض مبتلا شد چگونه می توان آن را درمان کرد و از راه های مداوای آن این است که همیشه خود را در پیشگاه خدا حاضر ببینیم و مرگ را در نظر داشته باشیم و قبل از این که به حسابمان برسند خود به حسابمان رسیدگی کنیم تا در حضور انبیاء و اولیاء سرافکنده و نادم نباشیم و زبان را به سکوت عادت دهیم و جز در راه حق سخنی نگوییم و این که اگر سر زبانمان در هنگام سخن چینی و دو به هم زنی، علی الظاهر در کام ماست ولی به طور یقین آن سرش در آتش قهر خداوندی معذب است. از منابع استفاده شده در این مجموعه می توان، قرآن، کتب روایی مانند وسایل الشیعه، بحارالانوار و ... کتاب های اخلاقی مانند اخلاق در قرآن، گناهان کبیره، پیام قرآن، ... داستان هایی که در ذیل کتب اخلاقی آورده شده نظیر سعایت به کسانی که باعث شهادت امامان معصوم علیهم السلام شده و غیره می توان ذکر کرد. و هم چنین اشعاری در این زمینه از بوستان و گلستان سعدی و ... آورده شده نام برد نتایج بدست آمده در این باب این که سخن چینی از گناهان کبیره است و بر روح و روان فرد اثر می گذارد و باعث سلب اعتماد مردم می شود عذاب اخروی در بردارد و این که چگونه زبان خود را حفظ کنیم گرفتار این آفت و دیگر آفات زبان نشویم.
  • تعداد رکورد ها : 142