جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 142
قضایای ناتمامیت: مبانی، برهان و برخی نتایج فلسفی
نویسنده:
میثم میرزایی عطاآبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده ندارد.
غیبت و آثار سوء آن در قرآن و حدیث
نویسنده:
محمدحسن صرام مفروز
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
در پایان نامه حاضر طی سیزده فصل با این عناوین غیبت با تکیه بر آیات و روایات بررسی شده است: اهمیت زبان، آفات و گناهان مربوط به آن؛ معنا و مفهوم غیبت؛ حرمت غیبت و کبیره بودن آن؛ غیبت در قرآن؛ استماع غیبت؛ سبب ها و ریشه های غیبت؛ راه های پیشگیری و درمان غیبت؛ آثار و عواقب غیبت؛ غیبت نکردن و فضیلت و پاداش آن در روایات؛ کفاره غیبت و توبه آن؛ استثناهای غیبت؛ روایات و حکایاتی درباره غیبت؛ توبه از غیبت.در پایان نامه حاضر طی سیزده فصل با این عناوین غیبت با تکیه بر آیات و روایات بررسی شده است: اهمیت زبان، آفات و گناهان مربوط به آن؛ معنا و مفهوم غیبت؛ حرمت غیبت و کبیره بودن آن؛ غیبت در قرآن؛ استماع غیبت؛ سبب ها و ریشه های غیبت؛ راه های پیشگیری و درمان غیبت؛ آثار و عواقب غیبت؛ غیبت نکردن و فضیلت و پاداش آن در روایات؛ کفاره غیبت و توبه آن؛ استثناهای غیبت؛ روایات و حکایاتی درباره غیبت؛ توبه از غیبت.
رابطه‌ی منطق و زبان از نظر ویتگنشتاین
نویسنده:
مرتضی صداقت آهنگری حسین‌زاده؛ مهدی ابراهیم پور
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این مقاله، می‌کوشیم تا رابطه‌ی زبان و منطق را از نظر ویتگنشتاین بررسی کنیم. برای این منظور از سه کتاب مهم او یعنی رساله‌ی منطقی-فلسفی، پژوهش‌های فلسفی و در باب یقین استفاده کرده‌ایم. ابتدا این رابطه را در رساله‌ی منطقی-فلسفی‌ توضیح می‌دهیم و نتایج آن را برمی‌شمریم. سپس بعضی از انتقادات واردشده به این تلقی را بررسی می‌کنیم، از جمله نشان می‌دهیم که نگاه ذات‌گرایانه به زبان از نظر ویتگنشتاین متأخر، نگاهی اشتباه است و سرچشمه‌ی بدفهمی از رابطه‌ی منطق و زبان شده است. آن‌گاه با مدد گرفتن از پژوهش‌های فلسفی تلقی ویتگنشتاین متأخر از رابطه‌ی زبان و منطق را بازسازی می‌کنیم. از این منظر، منطق مقوم پیشین زبان نیست، بلکه خود محصول به کارگیری زبان است. آن‌گاه به منظور تأیید این تلقی، به یک پژوهش مردم‌شناختی استناد می‌کنیم. در انتها، می‌کوشیم تا با استفاده از مفهوم «جهان-تصویر» از کتاب در باب یقین‌ به بعضی سؤالات محتمل پاسخ دهیم.
صفحات :
از صفحه 19 تا 32
جایگاه فلسفه علوم اجتماعی پل ریکور در سنت فلسفی هرمنوتیکی
نویسنده:
محمد کاظم علمی سولا
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
چکیده :
مقاله حاضر کوششی در راستای بررسی نقادانه ای ارتباط میان سنت فلسفی هرمنوتیکی و ماهیت علوم اجتماعی در حوزه نظام فلسفی پل ریکور است. این جستار درصدد بیان این مطلب است که چگونه ریکور فلسفه فهم را هم زمان به عنوان نظریه ای در روش، معرفت شناسی، و هستی شناسی در نظر می گیرد، و چگونه با شلایر ماخر، دیلتای، هوسرل، هایدگر، ویتگنشتاین و فروید در اصول خاصی هم رای بوده و در عین حال با عرضه دیدگاه های ویژه و اصیل خاص خویش، خود را از همه آنان متمایز می کند. در بخش پایانی این پژوهش نظراتی منتقدانه درباره فلسفه هرمنویکی خاص خود ریکور عرضه گردیده است.
صفحات :
از صفحه 3 تا 12
نظریه معنی‌داری ویتگنشتاین متاخر
نویسنده:
هاجر باباجان پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ویتگنشتاین در هر دو نظریه‌اشبه مبحثپیرامون ماهیتزبان می‌پردازد و هدفشاین استکه حدود و ساختار زبان انسان را مشخصکند، برای دستیابی به این هدفبه بحثمعنی‌داری می‌پردازد مسئله‌ای این استکه مرز میان کلام معنی‌دار را از کلام بی‌معنی تفکیککند، منتهی به این سوال در هر دوره پاسخهای متفاوتمیدهد.در "رساله" زبان به تصویر تشبیه شده استیعنی زبان، جهان را با تصویر کردن می‌نمایاند زیرا زبان مرکباز جملاتی استکه از نامها تشکیل شده‌اند و این نامها به اشیاء در جهان برمی‌گردند و جهان از وضعیتهای امر تشکیل شده استکه هر وضعیتامر عبارتاستاز روابط اشیاء نسبتبه یکدیگر، اگر جمله تصویر امر واقع ممکنی باشد، معنی‌دار استدر غیر این صورتبی‌معنی است .لذا طبق این نظریه، دین، اخلاق، هنر، متافیزیکبی‌معنی هستند چون تصویر عالم خارج نیستند.در "تحقیقاتفلسفی" زبان به ابزاری تشبیه شده استکه کاربردهای مختلفدارد و معنای واژه یا جمله را باید در کاربرد آن در زمینه‌های مختلففهمید، لذا زبان دارای ماهیتواحد نیست .بین کاربردهای مختلفواژه و جمله "شباهتخانوادگی" وجود دارد همانطور که بین اعضای یکخانواده این شباهتوجود دارد ویتگنشتاین متاخر زبان را یک"شکل زندگی" میداند.در تحقیقاتفلسفی تنوع زبانها وجود دارد لذا دین، هنر و اخلاق ... معنیدار هستند ولی متافیزیکهمچنان بی‌معنی استو به علاوه در رساله حاضر تاثیر نظریه زبانی و یتگنشتاین در مقولاتی نظیر فلسفه، نفی زبان خصوصی، دین، یقین، تفسیر، هنر و علوم اجتماعی پرداخته‌ایم.
بررسی رابطه میان سکنی گزیدن و فراخواندن از نظر هیدگر
نویسنده:
محمدجواد صافیان، ناصر مومنی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه علامه طباطبایی,
چکیده :
در تفکر جدید، آدمی به فاعل شناسا تبدیل شده است و جهان به امتداد صرف و متعلق شناسایی. حاصل این تفکر، جدایی بین عالم و آدم و بیگانگی آدمی از جهان است. تلاش هیدگر آن است که بار دیگر بین جهان و انسان قرابتی را که تا پیش از دوره جدید وجود داشته است، احیا کند، چرا که از جمله مهمترین ویژگی های دوره جدید، سوبژکتیویسم (اصالت فاعل شناسا) است که خود باعث شده تا این بیگانگی معنایی مضاعف پیدا کند. لذا وی به ویژه در دوره متاخر تفکر خویش می کوشد تا با تامل در معانی حقیقت، سکنی گزیدن، ساحت قدس، زبان و عالم بر این دوگانگی غلبه کند. عالم در نظر او واجد چهار وجه است: فانیان (انسانها)؛ قدسیان؛ آسمان؛ زمین. آدمی با فراخوانده شدن از سوی هستی در زمین، زیر آسمان و در قرب ساحت قدس سکنی می گزیند.
صفحات :
از صفحه 55 تا 68
چالش گادامر و هرش بر سر معیار درستی تفسیر
نویسنده:
حمیده ایزدی نیا، اصغر واعظی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه علامه طباطبایی,
چکیده :
"هرش" بر این باور است که نظریه هرمنوتیکی "گادامر" به پلورالیسم و نسبیت انگاری می انجامد. هرش به پیروی از عالمان هرمنوتیکی رمانتیک هدف خوانش متن را دستیابی به قصد مولف می داند، اما در نظر گادامر، فهم عبارت است از تفاهم و توافق با دیگری، نه کشف قصد و نیت دیگری. بنابراین هرش معتقد است معنای متن از قبل تعین یافته است و هدف از خوانش متن کشف این معناست. اما در نظر گادامر معنا از طریق دیالوگ میان مفسر و متن تولید می شود و در نتیجه هیچ معنای از قبل تعین یافته ای وجود ندارد. بر پایه این نگرش، گادامر زبان و امکانات آن را شرط تعین معنا می داند، ولی هرش بر این باور است که زبان صرفا شرط آشکارگی معناست. هرش از سوی دیگر گادامر را متهم به بی معیاری می کند. وقتی معنا امری نامتعین شد دیگر هیچ معیاری برای تمییز تفسیر درست از تفسیر نادرست وجود ندارد. در این مقاله بر آنیم تا ضمن طرح سه انتقاد اساسی هرش به گادامر، پاسخ آنها را از منظر شارحان و مدافعان گادامر بیان نماییم.
صفحات :
از صفحه 45 تا 58
فلسفه زبان از نگاه الکساندر میلر
نویسنده:
عظیم ملکشاهی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
برای هر دانش آموزی، فلسفه ی زبان می تواند بطور حیرت آوری موضوعی پیچده و متنوع بنظر رسد. این یک توهم نیست، چرا که فلسفه ی زبان به موضوعات بسیار مشکل در محیط فلسفی رسیدگی می کند. اما در زیر این تنوع و پیچیدگی، وحدتی وجود دارد. من در این کتاب بر روی نشان دادن این وحدت تمرکز کرده ام، به این امید که ممکن باشد برخی سوالات مشکل و عمیق برای دانش آموز دست یافتنی باشد. من رویکردی را اتخاذ کرده ام بطور وسیعی موضوعی است، اما البته (تا حد زیادی) تاریخی است. اگر دو موضوعی اصلی در فلسفه ی زبان قرن بیستم باشد آنها شاید بتوانند با نظام مندی وشکاکیت بیان شوند. معمولاً، ما می گوییم که گویندگان زبان عبارات زبانی را می فهمند، یا معنای آنها را می دانند. فیلسوفان با این انگیزه برانگیخته شده اند که مطلبی نظام مند درباره ی مفاهیم زبان شناختی، فهم، معنا و معرفت ارائه کنند. یک راه که بتوان در آن این را انجام داد می بایست بدست دادن نظریه ی غیر فرمالی از معنا باشد. این نظریه ایی است که تلاش می کند درک عادی پیشاتئوریک ما از معنا را شفاف و تحلیل کند
بررسی امکان تطبیق آراء ویتگنشتاین و گادامر در باب زبان
نویسنده:
محمد رعایت‌جهرمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
امکان‌سنجی تطبیق اندیشه‌های ویتگنشتاین و گادامر در باب زبان، موضوع محوری گفتار حاضر است. اما گنجانیدن تعبیر امکان‌سنجی و اصرار و ابرام نگارنده در التفات مخاطب بدان، بر ادله‌ای چند، مترتب بوده که از آن جمله است، واگرایی محتوایی سننی که ویتگنشتاین و گادامر را بدانها انتساب است. از دیگر سو، بدیع بودن موضوع و محتوا در ایران و اینکه تا کنون، پژوهشی در این باب، تبلور نیافته است، اخذ طریق امکان‌سنجی و استنکاف از تفصیل شتاب‌زده را، موجه می‌نماید.یکی از پیش‌فرضهای اصلی گفتار، این است که ویتگنشتاین و گادامر، در زمره آخرین حلقه‌های زنجیره‌ی سنن تحلیلی و قاره‌ای می‌باشند. به گونه ای که اگر شاخصه‌های کلیدی جریانهای تحلیلی و قاره‌ای را مفروض بداریم، برآیند این ویژگیها را می توانیم به صورت جامع در ویتگنشتاین و گادامر، ملاحظه کنیم. از نظر دور نمی‌داریم که مهم‌ترین و پرکاربردترین واژه در گفتار حاضر، مفهوم زبان است. ویتگنشتاین با دو نظام فلسفی متفاوت، از محوری‌ترین دغدغه‌ی خود یعنی زبان، تلقی دو‌وجهی ارائه کرده است. جایگاه و اهمیتی که در کمتر فیلسوف تحلیلی، مشهود است. از سوی دیگر گادامر، هستی و فهم را زبانی می داند و زبانمندی را محور بحثهای هرمنوتیک خود در حوزه‌ی هستی‌شناسی، قرار می دهد. فلاسفه قاره‌ای زیادی با دغدغه‌ی زبان، تفلسف کرده‌اند اما گادامر حتی به لحاظ زمانی نیز در کنار جنبه محتوایی، یکی از آخرین حلقه‌های این سنت است. امری که در باب ویتگنشتاین نیز صادق است. به هر روی، می توان زبان را کانونی‌ترین دغدغه‌یِ اندیشمندان دو سنت تحلیلی و قاره‌ای در دو قرن اخیر و بهترین پل برای ترابط میان آنها دانست. زبان، دغدغه‌ی مشترک ویتگنشتاین دوم و گادامر است. گره‌خوردگی و درهم‌تنیدگی زبان، با مقوله فرهنگ و اجتماع است که زمینه‌یِ اتصال ویتگنشتاین و گادامر را فراهم می‌آورد. گستردگی دایره شمول مفهوم زبان و اشتراکش به عنوان دغدغه‌ی محوری نزد اندیشمندان قاره‌ای و تحلیلی، باعث شده تا تمرکز گفتار حاضر در کنار سایر جنبه های فکری ویتگنشتاین و گادامر، برمفهوم زبان و چگونگی داد‌ و ستد فکری میان این دو در حوزه‌ی فلسفه‌ی زبان باشد. از ویژگیهای فکری دنیای معاصر، ترابط میان علوم مختلف، پیدایش مباحث بین رشته‌ای و داد و ستدهای علوم با فلسفه در قالب زایش فلسفه‌های مضاف است. یکی دیگر از ضرورتهای پرداختن به این موضوع در این گفتار، ظرفیتهای گسترده‌ای است که در ویتگنشتاین و گادامر برای تبیین مدعای حاضر یعنی بین رشته‌ای شدن علوم و درهم‌تنیدگی آنها با هم، وجود دارد. نتایج رهیافت اجتماعی ویتگنشتاین و گادامر برای علوم‌اجتماعی یا جامعه‌شناسی، یکی از همین، قابلیتها است که ضرورت تبیین و بسط آن، بدیهی است. ب. مباني نظري شامل مرور مختصري از منابع، چارچوب نظري و پرسش‌ها و فرضيه‌ها:آنچه به طور مشخص، مسائل طرح حاضر را تشکیل می‌دهد، عبارتند از:1-
نیچه و زبان
عنوان :
نویسنده:
محمدعلی محمدی ارهانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
الف: موضوع و طرح مسئله ( اهمیت موضوع و هدف ): با وجودی که اکثر ما نیچه را یکی از بزرگترین فلاسفۀ دوران اخیر می‌دانیم، شایان ذکر است که وی از آرای زبانشناختی در خور توجهی برخوردار بوده که بررسی آنها نیز به نوبۀ خود ضروری می‌نماید. نیچه برای همۀ جهانیان فیلسوفی بارز و معروف به حساب می‌آید حال آن که آرای او در آنچه بعدها وی را فیلسوف برمی‌شمارد، تحت تأثیر تحصیلات و رشتۀ تخصصی‌اش، یعنی زبانشناسی تاریخی، بوده است. نگارنده سعی بر آن دارد تا در رسالۀ حاضر، تأثیر پذیری نیچه را از رشتۀ تحصیلی‌اش معلوم کند و مشخص سازد تا چه حد و اندازه‌هایی فیلسوفی چون نیچه در طرح مسائل فلسفی‌اش از نگاهخود به زبان بهره گرفته و تأثیر پذیرفته است.نیچه بیشتر در مقام یک فیلسوف مورد توجه قرار گرفته و کمتر به آرای زبانی و دید زبانشناختی وی در فلسفه پرداخته‌ شده‌است. به اعتقاد نگارنده بررسی آرای زبانی نیچه و احتمالأ تأثیر آن در دیدگاه فلسفی وی ضروری به نظر می‌رسد. از آنجا که از این منظر به آرای نیچه پرداخته نشده‌ و تاکنون، دست کم از آنچه نگارنده در اختیار داشته ‌است، نوشته‌ای در دست نیست که معلوم کند زبانشناسی تا چه حد و اندازه‌ای در نگاه فلسفی نیچه تأثیر گذار بوده است، به نظر می‌رسد پژوهشی در این زمینه، هر چند ناقص، می‌تواند از اهمیت خاص خود برخوردار باشد. ب: مبانی نظری شامل مرور مختصری از منابع، چارچوب نظری و پرسش ها و فرضیه‌ ها:از آنجا که اکثر آثار نیچه به فارسی ترجمه شده ‌است لذا مبنای کار بر اساس آثار او، نقدهای صورت گرفته از وی و همچنین کتابهای مرجعی چون مجموعه کتابهای راتلج و تاریخ فلسفه کاپلستون است. با توجه به موضوع تحقیق جمع‌آوری داده‌ها مستلزم شیوۀ کتابخانه‌ای است. نگارنده با استخراج آرای زبانشناختی نیچه از میان متون انتشار یافته از وی، این آراء را طبقه بندی می‌کند و به دنبال آن است تا معلوم کند بینش وی نسبت به زبان و مطالعۀ زبان چه بوده و چگونه در آرای فلسفی او تأثیر گذاشته است. روش گردآوری مطالب، آنگونه که پیش‌تر گفته‌ شد، کتابخانه‌‌ای است و نگارنده از روش توصیفی ـ تحلیلی در طرح مسائل و یافتن پاسخ برای پرسشهای خود بهره می‌گیرد.پژوهش حاضر مبتنی بر دو پرسش اصلی است:الف. آرای زبان‌شناختی نیچه کدام است؟ب. آیا آنچه نیچه در قالب رشتۀ تخصصی‌اش، یعنی فیلولوژی، آموخته است بر آرای فلسفی وی تأثیر گذار بوده یا نه؟پرسش های فوق بر پایه دو فرض اصلی مطرح شده اند که عبارتند از: الف.نیچه در زمینه زبانشناسی نگرش خاص خود را داشته است. ب.آموخته‌های نیچه در قالب رشتۀ تخصصی‌اش بر دیدگاه فلسفی وی تأثیر گذار بوده است.در پژوهش حاضر سعی بر آن است تا با توجه به دو فرض بالا به پاسخی مناسب برای دو پرسش اصلی این رساله دست یافته شود.ت. یافته های تحقیق، نتیجه گیری و پیشنهادات: در تلاش برای تایید و بررسی فرض اول، در بخش دوم ازفصل چهارم با عنوان: منشأ زبان، ملاحظه گردید که نیچه همواره در آثار خود تضاد میان یک زبان « والا » و هنری را که از مصرف کردن روی نمی‌گرداند و زبان «گله » را که از سر احتیاج تولد یافته است نگاه می‌دارد. زبان اصلی -یعنی همان زبان احساسات و اصوات که نیچه آن را زبان جهانی می‌نامد- که با هر چه بیشتر انتزاعی شدن به زبان مفهومی تغییر یافت، باید به عنوان اسطوره‌ای تفسیر شود که دارای اهمیتی سنخ‌شناسانه است. از نگاه نیچه همواره و از پیش دو نوع زبان وجود داشته است: زبان "والا" و دیگری "زبان گله". نیچه برای زبان اصوات یا همان احساسات یک منشأ ذاتی قائل است. از چنین منظر بیولوژیکی به زبان، ساختارهای دستوری، نظیر تقسیم بندی فاعل و فعل، به عنوان صورتهای نظام یافته‌ای از مغز تلقی می‌شوند. وی همچنین دربارۀ تکوین زبان بر این باور است که زبان به یکباره بسط نیافته است؛ برعکس، زبان نتیجۀ نهایی ادوار و فواصل زمانی بی‌نهایت طولانی است، و در اینجاست که آن را با مسئلۀ تکوین غرایز قیاس می‌کند. حال آنکه ریشۀ زبان مفهومی را در نیاز به ارتباط می‌بیند. وی همچنین معتقد است ملتهایی با فرهنگ و تجارب متفاوت ممکن است زبانهای متفاوتی نیز داشته باشند که درک آن برای دیگری دشوار می نماید.در بخش چهارم از فصل چهار، تلقی نیچه از استعاره نوعی دگردیسی و از میان رفتن فردانیت است. وی دیگر به مفهوم ارسطویی آن اعتقادی ندارد چرا که باور دارد ذات اشیاء رازآلود و مبهم است و "جنس" و "نوع" -که ارسطو از آنها در تعریف خود بهره می‌برد- خود استعاره‌هایی تمامأ انسانی‌اند. استعاره در نگاه نیچه: تغییر شکل، تغییر، مستی، رهایی از خود و دگردیسی (که تنها هنگامی میسر است که مرزبندی‌های مشخص اجناس و انواع از میان برداشته شده باشند) و افزون بر آن تغییر شکلِ حقیقتِ هستی به زبان‌های نمادین است.در بخش پنجم از این فصل تعریف نیچه از "کلمه"، "مفهوم" و "زبان" عنوان می‌شود. نیچه شکل‌گیری کلمه را حاصل دو استعاره- در قدم اول محرک عصبی به یک تصویر انتقال می‌یابد: نخستین استعاره. آنگاه، این تصویر نیز به نوبۀ خود، به صوت بدل می‌گردد: دومین استعاره- و شکل‌گیری مفهوم را در نتیجۀ استعاره سوم، انتقال از مشابه به همانند و از همگون به واحد، می‌داند و در اینجاست که وی نظریه‌ای را که بر اساس آن نوعی پیوند "طبیعی" میان اشیاء و کلماتی خاص وجود دارد ( این نظریه در رسالۀ کراتیلوس افلاطون مطرح شده است) رد می‌کند؛ چرا که مفهوم با سه استعاره از ذات شیئ دور است. و سرانجام اینکه از دیدگاه نیچه "زبان دستگاهی است که همانندی‌های دروغین می‌سازد. از این رو همۀ همانندی‌ها، به ویژه آنهایی که از مفهوم پردازی‌ها پدید می‌آیند، تصویرهای وهمی و روشنایی‌های دروغین‌اند". با توجه به استدلالات ذکر شده در رسالۀ حاضر، در مورد فرض دوم، در بخش هفتم از فصل چهارم که تحت عنوان نیچه و معرفت شناسی به تدوین در‌آمد، نشان داده شد که نقد و اعلام بی‌کفایتی مفاهیم از سوی نیچه یعنی خالی کردن زیر پای علم و فلسفه و زبان و به تبع آن خالی کردن زیر پای حقیقت. اما نیچه از این همه نمی‌هراسد و آماده مواجهه با پیامدهای احتمالی این نقادی است و بر فلسفه، علم، زبان و حقیقت – یعنی دستگاههایی که ابزار کارشان مفهوم است به یکسان حمله می‌برد. اگر مفهوم حاصل یک استعاره یعنی اتصال غیر حقیقی با جهان است پس چگونه قادر است حقیقت علمی یا فلسفی یا زبانی را باز بتاباند یا اصلاً ابزار رسیدن به حقیقت باشد؟ در بخش هشتم از این فصل با عنوان متافیزیک زبان و هستی شناسی، نیچه هستی شناسی را با متافیزیک زبان، یعنی قائل شدن به یک فاعل ضروری برای یک فعل، مرتبط می‌داند و می-گوید خرد ما که نوعی متافیزیک زبان است از پیش فرض و باورِ به «من» حرکت می‌کند و هستی جهان را از آن استنتاج می‌کند که همان طور که قبلاً هم بیان کرده بود نوعی قیاس به نفس انسانی است. در همانجا نیچه حتی خاستگاه شاخة دیگری از متافیزیک، یعنی الهیات را هم به زبان و رابطة فعل و فاعل منتسب می‌کند. به گمان او این اعتقاد که در جمله هر فعل باید فاعلی داشته باشد به این اندیشه متافیزیکی منجر شده است که پس جهان به مثابه یک فعل و کنش باید آفریننده یا فاعلی داشته باشد. در همین رابطه است که می‌گوید: "می‌ترسم از دست خدا خلاص نشویم زیرا هنوز دستور زبان را باور داریم" (نیچه، 1381 الف، ص47). همانطور که در بخش‌های پیشین مرور کردیم، نیچه همۀ مفاهیمی که به یاریِ آنها شناخت و باز‌خوانیِ متن جهان را ممکن می‌نمود بی‌اعتبار کرد. در بخش نهم از این فصل، نیچه برای سیر و کاوش در واقعیت، وسیله‌ای دیگر پیشنهاد می‌کند که همانا "تفسیر" است. در این بخشنیز می‌توان تأثیر زبانشناسی تاریخی را در رویکرد "چشم انداز‌نگری" نیچه در دریافت معنی وحقیقت جهان، و اعتمادی که وی به رشتۀ تخصصی‌‌اش، یعنی زبانشناسی تاریخی، دارد مشاهده کرد. در بخش دهم از فصل چهارم، ریشه‌شناسی نیچه از مفاهیم اخلاقی چون "راست" و "دروغ" و "نیک" و "بد" نشان داده شد و اینکه وی با بهره‌گیری از دانش زبانشناختی خود دست به واژگون کردن این مفاهیم و ارزش‌گذاری مجدد آنها می‌زند.در بخش یازدهم معلوم گردیدکه نیچه منشأ پیدایش "عدالت" را با منشأ پیدایش "مفهوم" یکی می‌داند؛ یعنی همان فعالیت استعاری و از بین بردن فردانیت‌ها. در بخش دوازدهم رابطۀ اسطوره شناسی نیچه و تأثیرپذیری وی از ریشه شناسی واژگانی چون "میتوس" و "لوگوس" و "آپولون" و "دیونوسیوس" عنوان گردید که در نظر نیچه، به ترتیب نمادهایی از منشأ "دانش همگانی"، "اصل فردانیت"، "ایده‌آلیسم" و "رئالیسم" اند. و نهایتاً در بخش پایانی این فصل، امکان مرگ خدا در زبان، از دید نیچه مطرح شد؛ اینکه نیچه سعی دارد با دگرگون کردن نگرش خود به زبان و قواعد زبانی، کلی‌گرایی و جایگاه خداییِ حقیقت را به چالش بکشد. از تمامی آنچه بحث شد معلوم می‌گردد با وجودی که اکثر ما نیچه را یکی از بزرگترین فلاسفۀ دوران اخیر می‌دانیم، وی از آرای زبانشناختی در خور توجهی برخوردار بوده که به عنوان نمونه می‌توان به مواردی از آن اشاره داشت: نیچه برای زبان اصوات یا همان احساسات یک منشأ ذاتی قائل است. از چنین منظر بیولوژیکی به زبان، ساختارهای دستوری، نظیر تقسیم بندی فاعل و فعل، به عنوان صورتهای نظام یافته‌ای از مغز تلقی می‌شوند. وی همچنین به تکوین زبان در فواصل زمانی بی‌نهایت طولانی معتقد است و به زبان اصوات به عنوان یک زبان اصیل و آغازین باور دارد. نیچه در چنین گفت زرتشتخود نیز چنین می‌نویسد: "هر ملتی با زبان نیک و بد خویش سخن می‌گوید. از این جهت دو انسان که متعلق به دو فرهنگ متفاوت‌اند ممکن است سخنان یکدیگر را درک نکنند" (نیچه،1381: 72). یا در مقالۀ خود تحت عنوان دربارۀ حقیقت و دروغ به مفهوم غیراخلاقی ، نیچهدر خصوص اینکه کلمه چیست، می‌گوید ما در اینجا چندین استعاره داریم؛ یعنی ازتکانۀ عصبی به تصویر ذهنی جهش می‌کنیم و از این محتوای ذهنی به یک نام جهش می‌کنیم و این جهش یک شکاف پرنشدنی است و یک لفظ متعلق به حقیقت یک شی نیست (نیچه، 1389: 164-163). در همان جاست که نیچه نظریۀ افلاطون را –که بر اساس آن نوعی پیوند طبیعی میان اشیاء و کلماتی خاص برقرار شده- رد کرده می‌افزاید "هنگامی که زبانهای مختلف بشری کنار هم قرار می‌گیرند، آنگاه روشن می‌شود که نه پرسشِ حقیقت و نه پرسشِ بیانِ رسا ، هیچ یک ربطی به کلمات ندارند، که اگر جز این بود این همه زبانهای گوناگون وجود نمی‌داشت" (همان: 163).همچنین در ادامه و با بررسی مجدد آرای فلسفی نیچه معلوم ‌گردید فیلسوفی چون نیچه تا حد قابل توجهی در طرح مسائل فلسفی‌اش از نگاه خود به زبان بهره گرفته و تأثیر پذیرفته است.
  • تعداد رکورد ها : 142