جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 136
نقش دین در زندگی از نگاه امام علی (ع) در نهج‌البلاغه
نویسنده:
آسیه مقدم صادقی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پژوهش حاضر با عنوان « نقش دین در زندگی از نگاه امام علی(ع)در نهج البلاغه »، ابتدابه بررسی معانی واژه های کلیدی «دین» و «زندگی» در لغت و اصطلاح پرداخته، سپس با بیان اقسام دین و زندگی، رابطه آنها را مورد بحث قرار می دهد. آنچه مسلّم است، ضرورت وجود دین در زندگی است. درست است که انسان، چه دین دار و چه بی دین، در این دنیا چند صباحی زندگی کرده و بالاخره عمر او پایان یافته و به دیار باقی خواهد شتافت، امّا مهم این است که زندگی دنیوی در مقایسه با زندگی جاودان اخروی، بسیار کوتاه بوده و انسان را به آرزوها و آرمان های طولانیش نخواهد رساند.بنا براین باید از دنیا به عنوان پلی برای رسیدن به زندگی جاودان آخرت گذر کرد. انسان عاقل و متفکّر، با قدری تأمّل، می فهمد که در این شرایط، برای رسیدن به خوشبختی حقیقی، تنها راه، استفاده بهینه از عمر و زندگی است.این تحقیق با اشاره به جایگاه نهج البلاغه و اهمیّت آن، خصوصیت ویژه زمان امیر مومنان علی7و تصویری از شخصیت ایشان، به شناخت دین حقیقی و دین در واقعیت و عینیت در نهج البلاغه پرداخته، و مسائل مربوط به دین از جمله: آگاهی و تفقّه در دین، اساس دین، ارکان دین، نمونه هایی از ارزش های دین و آفت های دین را مورد بحث و بررسی قرار می دهد. به عنوان نمونه این که آنچه در نهج البلاغه اساس دین شمرده شده، عبارت است از: شناخت خداوند سبحان و معصومین:. همچنین ارکان چهارگانه دین عبارتند از: نظام عقاید، نظام عبادی، نظام اخلاقی و نظام حقوقی، که هرکدام به طور جداگانه مورد بررسی قرار گرفته است. همان طور که در بحث ارزش های دین، فقط ده نمونه از این ارزش ها از نهج البلاغه استخراج شده و نظر مولا علی(ع) درباره آنها بیان شده است. جا دارد که بقیه ارزش های دین نیز از زبان گویای امام علی(ع) در نهج البلاغه مورد توجّه واقع شود. چرا که نهج البلاغه درس زندگی است ونقش دین در زندگی در آن بسیار پررنگ دیده می شود. با تقسیم آفت های دین به آفت های درون دینی و برون دینی، نقش هرکدام از آنها در زندگی مورد بررسی واقع شده و تأثیر عوامل مختلف از جمله: عوامل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی در دین، به طور مختصر توضیح داده شده است.در این پژوهش، زندگی فردی و اجتماعی در نهج البلاغه و هدف از زندگی، سعادت فردی و اجتماعی، ارکان و عوامل سعادت یا شقاوت فرد و جامعه مورد تحلیل واقع شده و بیانات حضرت علی7 در این رابطه عنوان شده است.از همه مهم تر درباره مسوولیّت های فردی، اجتماعی و حکومتی انسان ها و نقش هرکدام در سعادت و سلامت دینی فرد و جامعه، بحث هایی مطرح شده که هرکدام به نوبه خود می تواند در زندگی انسان تأثیر بسزایی داشته باشد و انسان را به سرمنزل مقصود و کمال مطلوب راهنمایی کند.آنچه مسلم است در این تحقیق، فرصت بهره مندی از تمامی سخنان امیر مومنان علی(ع) درباره مسائل مذکور، وجود نداشت، ولی امیدوارم که همه خوانندگان این پایان نامه، با مراجعه به نهج البلاغه، از تمامی خطبه ها و نامه ها و کلمات قصار آن حضرت به حدّ کافی استفاده نموده و به سعادت دنیوی و اخروی دست یابند. ان شاء الله.
تأثیر آثار جبران خلیل جبران بر آثار پائولو کوئلیو
نویسنده:
طاهر لهراسبی‌فر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
جبران خلیل جبران و پائولو کوئلیو، دو نویسنده مشهور در دورهی معاصر به شمار میآیند که آثار فاخر و ارزشمندی به جامعهی بشری عرضه کرده اند. هدف اصلی این پژوهشگر از پرداختن به آثار این دو نویسندهی برجسته و بویژه تأثیرپذیری پائولو از جبران، این بوده است که افکار متعالی و انسان ساز آنهارا به روش تطبیقی و مقایسه گونه، به جامعهی دانشگاهی و فرهنگی معرفی نماید، چرا که موضوعاتی چون عشق، عرفان،خودشناسی، خداشناسی، وحدت وجود، مرگ و زندگی، سنن و قوانین، و مباحثی از این قبیل، به طور مستقیم با شخصیت و هویت آدمی ارتباط تنگاتنگی دارند. سوال اصلی این تحقیق این بوده است که پائولو در چه زمینههایی از آثار جبران تأثیر پذیرفته است؟ فرضیه ای که مطرح شده است این است که پائولو در زمینههای عشق، عرفان، خودشناسی، خداشناسی، وحدت وجود، مرگ و زندگی، سنن و قوانین، و.مباحثی از این قبیل از جبران تأثیر پذیرفته است. پژوهشگر در این تحقیق، با مطالعهی دقیق آثار دو نویسنده، ابتدا موضوعات مشترک را استخراج و سپس طبقه بندی نموده و آنگاه آنها را درقالب چهار فصل بررسی و تجزیه و تحلیل نموده است. دیدگاههای مشترک و گاهی نگاههای متفاوت دو نویسنده، جداگانه مطرح و بررسی شده است. پس از پایان تحقیق، این نتیجه به دست آمده است که تأثیرپذیری پائولو از جبران، امری است انکارناپذیر و گرد آوری مجموعه نامه های جبران خلیل جبران خود دلیلی است قاطع بر صدق مدعای محقق.
معنای زندگی از دیدگاه علامه طباطبایی و سارتر
نویسنده:
علی عزتی شعار
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از آنجا که زندگی یکی از مسائلی است که هر انسانی با آن سر و کار دارد لذا پرسش از معنای زندگی یکی از مهمترین دغدغه های هر انسان است خصوصاً در عصر حاضر که دوره تکنولوژی و پیشرفت علمی است و با توجه به کاهش روابط انسانی و مدرنیزه شدن کارها و روابط این سئوال بیشتر به ذهن خطور می کند , ونظریات گوناگونی درباره آن داده شده است .مفسّر بزرگ قرآن , علّامه محمد حسین طباطبایی و فیلسوف فرانسوی , ژان پل سارتر از جمله کسانی هستند که دو دیدگاه کاملاً متفاوت درباره معنای زندگی دارند . علّامه طباطبایی معتقد است که زندگی گرانبها ترین چیزی است که هر انسانی دارد چون بستری است برای رسیدن به هدف اصلی خلقت یعنی تقرّب به خدا , لذا ایشان معتقدند که اولاً خداوند متعال حکیم است و کار عبث از او سر نمی زند لذا خلقت و آفرینش جهان و بشر بر اساس حکمت و هدفی است , و هر انسانی باید در زندگی دارای هدفی باشد چون بدون هدف زندگی بی معنا است . به علاوه ایشان معتقدند که تنها عاملی که به زندگی انسان معنا و مفهوم می دهد ایمان به خدا است که لازمه آن دینداری است و این که دین و خدا به زندگی معنا می دهند .بر خلاف دیدگاه علّامه , سارتر خلقت جهان و انسان را بدون هدف و بی دلیل می داند و اساساً معتقد است که انسان خود باید به زندگی معنا و مفهوم ببخشد , وچون ایشان خداوند را قبول ندارد قایل است که انسان در زندگی محکوم به آزادی است و اختیار تام دارد که زندگی را بسازد . و چون نمی داند که به کجا باید برسد و مرگ را پایان کار می داند زندگی را پوچ و بی معنا می داند و دچار نوعی سر در گمی و تهوع در زندگی شده است .در این نوشتار برآنیم که نظرات علّامه و سارتر را در مورد تعریف زندگی , نسبت زندگی با اخلاق , و همچنین نسبت آن با خدا و دین بررسی کنیم و همچنین دلایل آنها را برای مدعاهای خود مورد بررسی قرار دهیم .
فلسفه زندگی در مکتب رواقیون و علامه طباطبایی
نویسنده:
مجتبی شاکری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
به طور کلی می توان گفت که مکاتب فلسفی به سعادت بشر می اندیشند، و هدف زندگی را رسیدن به سعادت می دانند اما در تعریف و مصداق سعادت نظرهای متفاوتی وجود دارد. بعضی از مکاتب سعادت را به دنیا محدود کرده اند و رسیدن به لذت مادی را اوج سعادت بشر دانسته اند و بعضی از مکاتب گرایش به رهبانیت و دنیاگریزی را سعادت بشر دانسته اند و بعضی از مکاتب همچون مکتب ارسطو راه اعتدال در زندگی را، لازمه رسیدن به سعادت دانسته اند و آن ها اعتقاد دارند سعادت در شرایط دوری از افراط و تفریط حاصل می شود.مکتب رواقی، به عنوان یک مکتب اخلاقی که مبانی جهان شناختی کاملا ماتریالیستی دارد، فلسفه و هدف زندگی را در زندگاني مطابق با طبیعت می داند؛ بدین معنا که این مکتب معتقد است: اگر انسان مطابق با طبیعت زندگی کند، به سعادت خواهد رسید و نباید از اتفاق‌هاي ناگوار که به وسیله طبیعت ایجاد مي‌شود، شکوه نمايد و انسان باید بداند که طبیعت می‌تواند آنچه رابه او بخشیده است، باز پس گیرد.همچنین مکتب علامه طباطبایی ـ که برگرفته از قرآن مجید و معارف اهل بیت است ـ با استفاده از مبانی جهان شناختی، بر سعادت فردی و اجتماعی تاکید می کند؛ این مکتب، معتقد است که انسان باید اهدافی همچون: کسب علم، عبادت، خدمت به خلق را در جهت رسیدن به خدا داشته باشد. بنابراین، چون در این مکتب، همه چیز در نهایت به سوی خداوند باز می‌گردد انسان بايد، اهدافی را که در جهت بازگشت متعالی به سوي خداست را دنبال ‌کند.این دو مکتب ازجنبه تقدیرگرایی و اینکه منشا آفرینش جهان خدا است، تشابه دارند و وجه افتراقات این دومکتب این است که در مکتب رواقی اصالت با ماده است وخداوند و جهان مادی هستند و در مکتب علامه طباطبایی اصالت با روح است و خداوند از هرگونه ویژگی مادی مبرا است و در بحث فلسفه زندگی هیچگونه تشابهی ندارند.
حیات و هدفمندی آن در قران و عهدین
نویسنده:
ریحانه طباطباىی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مطالعات تطبيقي در حوزه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ي اديان از جايگاه ويژه اي برخوردار است، زيرا ضمن اينکه امکان آشنايي بيشتر با وجوه مختلف و بعضاً پنهان ديگر اديان را فراهم مي کند، مسلماً راه را براي گفتگو و مواجهه پيروان اديان هموارتر خواهد کرد. بدين وسيله، تمهيدات لازم جهت شناخت نقاط مشترک در آموزه ها و عقايد ديني اديان فراهم شده و باعث ايجاد اسباب تفاهم و همزيستي مسالمت آميز، و گسترش مراوده بين انديشمندان اديان مي گردد، و تلطيف و تصحيح افکار پيروان اديان نسبت به همديگر و رفع سوء تفاهمات را در پي دارد.يکي از مفاهيم کليدي در حوزه ي اديان، بحث هدفمندي حيات و چگونگي وصول انسان به آن است که هر انسان عاقل و خردمندي را به تفکر و تکاپو وا مي دارد. دستيابي به پاسخ چنين مسائلي است که مسير زندگي انسان را روشن کرده، به آن جهت مي بخشد و کليه ي امور در پرتو آن معنا و مفهوم مي يابد. با توجه به اينکه اديان الهي همواره روشنگر حق و حقيقت بوده و مهمترين مرجع پاسخگويي به چنين سؤالاتي هستند، و با عنايت به ضرورت مطالعات تطبيقي، پژوهش حاضر سعي دارد ضمن واکاوي موضوع حيات و هدفمندي آن در قرآن و عهدين، به بررسي تطبيقي اين موضوع از منظراين کتب آسماني بپردازد و مفترقات و مشترکات اين کتب آسماني را در موضوع مورد نظر استخراج نمايد.نتايج حاصل از بررسي هاي انجام گرفته بيانگر اين است که :- هدفمندي آفرينش در قرآن و عهدين، با غايت و کمال انسان رابطه اي تنگاتنگ دارد. خداوند تمامي هستي را در راستاي کمال انسان و هدفمندي خلقت او آفريد، تا با استفاده و بهره گيري از آن بتواند به هدف والايي که از خلقتش مد نظر بوده، دست يابد. - هدفمندي خلقت انسان در قرآن، رسيدن به مقام خليفه اللهي و مظهريت صفات الهي است. حياتي که قرآن در اين راستا معرفي مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند، حيات طيبه است. ايمان و عمل صالح، مشروط به پذيرش ولايت رسول خدا، به عنوان عوامل دستيابي به حيات طيبه، انسان را مقرب درگاه الهي نموده و بدين واسطه مظهر خليفه الله و اسماء و صفات الهي مي گردد.- هدفمندي خلقت انسان در عهد قديم، در شباهت به خداوند است. انسان به واسطه‌ي حيات قدسي که ريشه در قداست خداوند دارد، به هدف آفرينش دست مي‌يابد. ايمان به خداي يگانه و پرستش او، همراه با اطاعت از احکام و دستورات شريعت، از شروط راهيابي به آن است.- هدفمندي آفرينش انسان در عهد جديد، در شباهت آدمي به مسيح يعني مکاشفه‌ي مخصوص خداوند است. حيات جاوداني، حياتي است که انسانها به واسطه‌ي آن عادل شمرده شده ، و با پاک شدن از فساد دروني و بهره گرفتن از روح القدس، از شايستگي خدمت مسيح برخوردار، و به او شبيه مي شوند. حياتي که ابتدا خداوند در قالب وحي و مکاشفه به مصالحه و آشتي با بشر مي پردازد و مسيح، در اين مسير براي نجات انسان جان خود را بر روي صليب فدا مي کند. در مسير راهيابي انسان به هدف آفرينش در عهد جديد، ايمان و بر اساس ديدگاهي ايمان به همراه عمل صالح راهگشاست.
بررسی عقلانی معنای زندگی با تکیه بر قرآن کریم
نویسنده:
محمدمهدی قائمی امیری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مساله معنای زندگی و پرسش از حقیقت و چرایی حیات، هدف و فرجام زندگی، اساسی‌ترین دغدغه هر انسان آگاه است. بی پاسخی به مجموعه‌ای از پرسش‌ها در باره غایت، ارزش، کارکرد، خلاصه چرایی و سرانجام زندگی، موجب فرو غلتیدن به گرداب پوچی، سردرگمی، افسردگی، اضطراب و ناآرامی و در یک کلمه، بی معنایی استمعناداری زندگی هم با تبیین عقلی قابل بیان است و هم بیان وحی، روشنگر و کاشف هدف و معنا در زندگی است و هم با روش کارکردگرایانه قابل توجیه است. آن معنا از زندگی انسان را از تفرد، احساس پوچی و یأس رهایی می‌بخشد که با نوعی کشف در نگرش تکوینی صورت پذیرد. تلقی‌های اعتبارگونه و قراردادی و عدم کشف رابطه تکوینی انسان با خداوند انسان را از تنهایی و سردرگمی نجات نمی‌بخشد. پاسخ به پرسش چیستی «معنای زندگی» جز از راه شناخت انسان میسر نیست. معنای زندگی به هر سه معنای هدف، کارکرد و ارزش و قرار دادن زندگی در راستای آن مطرح است. نتیجه این بحث بدون لحاظ هدف آفرینش و مبدأ و معاد، تلاش بیهوده است. پس معنای زندگی انسان تابعی از وجود او و متناسب با آن و نیز با توجه به اهداف و اغراض آفرینش قابل پاسخ‌گویی است، هدف نهایی در زندگی انسان ، معرفت و تقرب الهی است. ارزش زندگی در گرو رضایت الهی، کرامت انسانی، فطرت و جاودانگی است. کارکرد زندگی نیز با توجه به نقش خلافت‌اللهی انسان در نظام تکوین است و این جایگاه و غرض الهی با توجه به منابع وحیانی قابل اعتماد و تبیین بهتر است. حیات معقول و طیبه و شاخصه‌های آن که سبب معناداری زندگی است برگرفته از منابع قرآن و عترت است. نقطه مقابل این معنا، پوچی است که تهی دانستن زندگی از ارزش، جایگاه و هدف است. مادی‌گرایی و شکاکیت، علم‌زدگی و عدم توان پاسخ‌گویی به مسأله مرگ و فنا، شرور و رنج‌ها از عوامل سوق به پوچی است و توجه به مبدأ و معاد و اهداف خلقت و صفات الهی و جایگاه انسان، خروج از پوچی و ورود به معناداری حیات است. زندگی، معنادار است و بی‌معنایی و پوچی زندگی، غیر قابل اثبات، بی‌دلیل و ناپذیرفتنی است.
فلسفه، معنای وجود و زندگی با رویکرد صدرایی
نویسنده:
سیمین اسفندیاری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
اصولاً انسان در جستجوی حقیقت و معناست و نمی توان او را از جستجوی معنا در زندگی منع کرد. انسان در زندگی خود در می یابد که باید بر اساس هدف مشخصی زندگی کند و نفی غایتمندی و هدف در زندگی باعث می شود با حقیقت هستی و وجود که منشأ معناست، بیگانه شده و میان معنا و زندگی شکاف عمیقی به وجود آید. بی معنایی زندگی البته با احساس تهی بودن و پوچی در زندگی همراه است که چنین احساسی به عنوان چالش معنای زندگی بشر امروزی مطرح است که خود ناشی از فقدان شناخت درست انسان از خویش و نداشتن فلسفه ای صحیح در زندگی است. برای همین، بحث از نقش فلسفه در زندگی یکی مباحثی است که از دیرباز ذهن بشر را به خود مشغول کرده است. در حقیقت معنای زندگی امری اصیل، موجود و محقق است که انسان می تواند با درک و فهم جایگاه وجودی خود، آن را کشف کند. بنابراین داشتن سیری عقلانی، و به تعبیر دیگر، داشتن فلسفه برای زندگی ضروری است و انسان باید بتواند نسبت انسانی خود را با هستی به نحو عقلی و فلسفی بیابد و عقلانیت را در زندگی ملاک کار خود قرار دهد، که این خود نوعی فلسفی زندگی کردن است. در این مقاله سعی بر این است با توجه به نقش فلسفه در زندگی، به فلسفه وجودی انسان به عنوان موجودی که به زندگی معنا می بخشد، پرداخته شود؛ چون هرچه به فلسفه وجودی انسان پی برده شود، معنای زندگی او تجلی بیشتری پیدا خواهدکرد و چون در حکمت متعالیه، وجود همواره اصل و مبنا برای تبیین نظام آفرینش و از جمله انسان است، به تبیین رابطه فلسفه با زندگی انسان با توجه به وجود بر مبنای فلسفه صدرایی پرداخته می شود.
فلسفه زندگی و بررسی تاثیرات هدفمندی بشر از دیدگاه اسلام
نویسنده:
محمدصالح هاشمی گلپایگانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
با توجه به موضوع تحقیق که راجع به هدف زندگی انسان و غایت حیات بشر می‌باشد، لازم است در ابتدا به مبحث هدفداری و غایت پرداخته شود. ابتدا بر مبنای موضوع هدفداری و غایت ، براساس تقسیم‌بندی موضوعی از هدفداری، ادعای این تحقیق این است که با این تقسیم‌بندی منطقی، نظرات تمای فلاسفه و اندیشمندان در مورد غایت و هدفداری در یکی از اقسام چهارگانه، ظرفیت دسته‌بندی شدن دارد. هر اندیشمند و دانشمندی بر مبنای فکر و فلسفی که ارائه داده است یا اعتقاد به غایتی پیدا می‌کند و یا انکار غایت می‌نماید. اگر انکار غایت نمود. به این موضوع پرداخته می‌شود که اصولا چه نظراتی است که نمی‌توانند به غایت و هدفی واقعی، اعتقاد پیدا کنند و مقومات هدفداری و غایت چیست که منکر لوازم و مقومات آن لزوما نافی غایت و هدف می‌شود. با فرض قبول هدف برای زندگی و وجود غایت برای موجودات ، سئوال بر چگونگی غایت است . آیا اعتقاد به غایتی حکیمانه و عقلانی با برنامه مشخص و مدون منجر می‌شود و یا غایت ، پوچ و عبت و گزافه است . در مرحله دوم، به نظرات و تفکرات اندیشمندانی می‌پردازیم که معتقدند، غایت جهان و انسان، گزافه و پوچ است و غایتی عقلانی، برای انسان قابل تبیین نیست . ولی اگر اعتقاد بر این بود که غایت عقلانی برای انسان در زندگی قابل اثبات است ، آنگاه سئوال این است که این غایت عقلانی، غایتی در حدود و محدوده جهان طبیعت و ماده است و یا به جهان ماوراءالطبیعه نیز مربوط می‌شود. مرحله بعد به نظرات و اندیشه‌هائی توجه می‌شود که غایتی عقلانی در حیطهء جهان مادی و طبیعی را قائل باشند. و بالاخره به اهداف ماوراء طبیعی و غایات معنوی که از حیطهء جهان مادی، فراتر است ، پرداخته می‌شود که این اهداف چیست و رابطهء اهداف ماوراء طبیعی با طبیعت چگونه است . همانگونه که ملاحظه می‌شود، نظر هر دانشمند و فیلسوف و متفکری بر مبنای تفکر فلسفی و اعتقادی خود لزوما در یکی از این تقسیمات قرار می‌گیرد. در بخش دیگر این تحقیق به نظر و دیدگاه اسلام می‌پردازیم که انسان سعادتمند در مکتب اسلام چه انسانی است و نظر این مکتب راجع به غایت داشتن یا نداشتن و همچنین راجع به غایت مادی یا ماوراء ماده داشتن چیست ؟ و اگر نظر اسلام به غایت‌داری برای زندگی بشر می‌باشد آن غایت زندگی کدام است ؟ در پایان بررسی می‌نماییم، انسانی که برای زندگی خویش غایت اسلامی را انتخاب نموده چگونه انسانی است ؟ ثمرات و تاثیرات این غایتمندی چگونه است ؟ و در نهایت اشاره می‌نمائیم که برای رسیدن به غایت راه عملی زندگی چیست ؟
نقش اعتقاد به معاد در زندگی بشر
نویسنده:
حسین مرتضی انباروی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رساله حاضر موضوعش نقش اعتماد به معاد در زندگی بشر می باشد در راستای تبیین آثار و نقش اساسی اعتقاد به معاد در زندگی بشر است. برای فراهم آوردن بستر تحقیق گزارشی از دیدگاههای فلسفه و کلام عرفان اسلامی اراوه شده است و نیز از منظر قرآن و حدیث عقیده معاد مورد توجه قرار گرفته است. نکات مهم رساله صرف احتمال معاد در زمینه های مختلف زندگی تاثیر فراوان دارد. اعتقاد به معاد، دید انسان را نسبت به مرگ متغیر می سازد و انسان مرگ را همچون معبری و پلی می بیند که برای رسیدن به زندگی خیر و جاودان از آن عبور کند. و نگاه معتقد به معاد به مرگ یک نگاه مثبت است که به ملاقات پروردگار می انجامد. شناخت هویت و حصول کمال حقیقی بدون اعتقاد به معاد غیرممکن است هویت انسان و حقیقت او در این هیکل بدنی او خلاصه نمی شود بلکه حقیقت او روح او است که از آن به من و تو حکایت می شود. در حوزه اخلاق، اعتقاد به معاد است که به زندگی معنا می دهد و از پوچی و بی معنایی نجات می دهد اعتقاد معاد تنها عامل برای یافتن ملاک ارزشهای اخلاقی می باشد پروش فضایل اخلاقی در سایه اعتقاد به معاد انجام می پذیرد اعتقاد به معاد بهترین عامل رفع اضطرابهای روحی و روانی از زندگی انسان بوده و آرامشی عمیق و ماندگار را موجب است. در حوزه اجتماعی صحیح ترین و ریشه ای ترین راه حل مسائل اقتصادی اعتقاد به معاد است عقیده معاد نظام اقتصادی را از ظلم و نابرابریها و چپاولگری پاک می کند مشکل نظامهای اقتصادی جهان بی اعتقادی به معاد است اعتقاد به معاد سازندگی واقعی را تعریف و سیر به سوی آن را با نشاط و پرطراوت می سازد و بدان شتاب می بخشد سازندگی کسانیکه بهرمنده از این باورند نسبت به آنان که فاقد این اعتقاد اند سالم تر و با کیفیت تر است اعتقاد به معاد در همه عرصه های حیاب روحیه ایثار و مجاهدت را در انسان می پروراند و موجب می شود که وی در همه میدانها آماده باشد تا آنجا که برای آزمانهای حقیقی و اسلامی جان خود را فدا کند. بهترین ضامن اجرای قوانین اعم از مدنی و مذهبی اعتقاد به معاداست چراکه اعتقاد به معاد در جلوت و خلوت و حتی در نیت بیش از هر عامل بازدارنده ای انسان را کنترل می کند و با یادآوری عدالت الهی که ظرف ظهور آن آخرت است انسان را از انحراف و ظلم باز می دارد. علت اصلی انکار معاد بی بند و باری است شبهات منکرین معاد یا صرفا استبعاد است و یا راجع به برخی مباحث بنیادی چون وجود خدا و چیستی هویت انسان است. لذا انکار معاد انکار خداوند نبوت و دیگر معارف دینی است و سرچشمه همه بدیها انکار معاد است. اعتقاد به معاد بدون التزام عملی به آن از لحاظ تاثیر و نقش با انکار معاد تفاوتی ندارد و قهرا برای بهره مندی این آثار اولا باید نظام بینشها گرایشها و کنشها را براساس اعتقاد به معاد بازسازی نمود. ثانیا موانع التزام عملی به آن را مرتفع نمود.
  • تعداد رکورد ها : 136