جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 332
بررسی تطبیقی عشق و مستی در شعر ابن فارض و مولوی
نویسنده:
مهدی داوری نژاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده ابن فارض و مولوی، از شاعران عارف قرن هفتم، در فرهنگ مصر و ایران جایگاهی مشابه دارند. ویژگی‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی روزگارشان همانند بوده است. هر دو به مشرب عشق و مستی و نیز اندیشه‌های وحدت گرایانه متمایل بودند. در نقد فرد و اجتماع کوشیده و شیوه‌ای ملامتی داشته‌اند و ... . این همدلی‌ها و هم‌چنین معرفت مولوی و ابن فارض به ادب، شعر و فرهنگ اسلامی، همزبانی مولوی با ابن فارض را در ابعاد فکری – ادبی به دنبال داشت؛ از جمله، چنان که از قراین بر می‌آید، ابن فارض و مولوی، جهان بینی، عرفان و سلوک اجتماعی و فردی خود را بر شالوده‌ی عشق بنا نهاده و از شُرب مدام سخن گفته‌اند؛ به گونه‌ای که در باور آن‌ها عشق – عموماً یا خصوصاً- مهم‌ترین موضوع هستی، مبدأ و معاد شناسی، انسان شناسی و بزرگ‌ترین انگیزه برای تعالی آدمی است. در پایان نامه حاضر بیان می‌داریم که اصطلاح عشق الهی را نمی‌توان به مآخذ و منابع اوّلیه‌ی اسلامی مستند ساخت؛ زیرا عشق در مجموع، در زمان نزول قرآن کریم، مفهوم منفی و سخیفی داشته است. با تغییر و تحوّل دیدگاه شاعران و نویسندگان و جایگزین شدن عشق الهی به جای عشق صوری و ظاهری، معشوق حقیقی و الهی نیز جانشین معشوق زمینی و مادی گشت، واژه‌های عاشقانه آسمانی شدند و بار معنوی تازه‌ای یافتند. آنچه از شواهد متنی و قراین عقلی به دست می‌آید، این است که ابن فارض در برهه‌ای از زندگی دچار معشوقان و خوبرویان زمینی شده؛ امّا در مورد مولوی نمی‌توان چنین ادّعایی کرد؛ زیرا عشق او به شمس تبریزی،دریچه‌ای است برای رسیدن به معشوق حقیقی. این پایان‌نامه بر آن است تا دیدگاه‌های این دو عارف را در زمینه‌ی عشق و مستی مقایسه کند و نقاط مشترک از جمله (توصیف‌ناپذیری عشق، منشا عشق، اوصاف و اقتضائات عشق، نشانه-های عشق، انواع و مراتب عشق، اوصاف معشوق و عاشق و ... ) و اختلافی آنها از جمله (یکسان نبودن سطح توانایی در بیان عشق و مستی، تکلف مانع پرداختن به معانی است، غم و فراق در مقابلِ شادی و وصال، پایان-پذیری و پایان‌ناپذیری عشق و ...) و همچنین تحلیلی از اسالیب این دو را بر اساس مکتب فرانسه و با روش توصیفی - تطبیقی مورد بررسی قرار دهد.کلیدواژه‌ها: ابن فارض، مولوی، عشق، مستی، عرفان، ادبیات تطبیقی.
بررسی تطبیقی عشق از دیدگاه مولوی و عرفانهای نوظهور (راجنیش (اوشو))
نویسنده:
جواد سعیدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ازدغدغه های فرهنگی و فکری کشور ما در سالهای اخیر، موضوعی است به نام عرفانهای نوظهور، (هر چند در ایران ظهوری به این گستردگی یافته است و نو نامیده می شود) که رواج قابل توجهی به خصوص در نسل جوان داشته است. و از جمله موضوعاتی که به ویژه در نسل جوان مورد استقبال واقع شده است بحث عشق می باشد. با توجه به کم کاری و بی توجهی که نسبت به این موضوع در مقام تبیین و تفسیر دقیق آن از دیدگاهفلسفه اسلامی شده است مباحثاین عرفانهای نوظهور به خصوص مبحث عشق، در جامعه به عنوان مطالب و مفاهیم بسیار زیبا و جدید و قابل استفاده، طرح می شود و از طرفی طرح بحثهای انحرافی و مبانی فکری غلط در لابه لای بعضی از این کلمات به ظاهر درست و بعضا برگرفته شده از متون فلسفی و دینی ما موجب گرایش به این مکاتب شده است.از دیگر عوامل کثرت توجه به این امور شاید معرفی غلط و بعضا نقد متعصبانه و ناصحیح و غیرعالمانهاین کتب و جریانات می باشد که تأثیر به سزایی در ترویج این عرفانهای نوظور دارد. و از طرفی هم متاسفانه توجهی نداریم به سرعت رشد تبادل اطلاعات و اخبار و افکار، و اکثرا در پی دور نگه داشتن مردم از این افکار وآراء می باشیم که باید قبول کنیم که چه بخواهیم یا نخواهیم این افکار در جلوی چشم و ذهن ما قرار می گیرد و باید طوری زمینه و بستر رشد فکری جامعه را بالا ببریم که از این نوع خطرات مصون باشیم.برای ترسیم یک مسیر صحیح و تبیین نزدیک به واقع مفهوم عشق به بررسی نظریات دو نمونه از افرادی که راجع به این موضوع سخن گفته اند مورد بررسی قرار گرفته است. از طرفی به بیان نظریات شخصیتی همچون مولوی که در جهان اسلام به شعر و عرفان شناخته شده، و از سویی به بررسی دیدگاه های راجنیش پرداخته شده است؛ که در این سال ها با تعداد زیادی از ترجمه آثار ایشان در ایران مواجه هستیم.که البته سخنان ایشان بیشتر بیان نظریات مکاتب هندی در این مقوله می باشد. از آن رو که بیشترین وجه اختلاف در بحث عشق مجازی می باشد و اکثر انحرافات نیز در همین حیطه است، به این موضوع کمی بیشتر توجه شده است. ان شاء الله برآنیم که با معرفی صحیح این جریان به خصوص افکار راجنیش (اوشو)، در مقام روشنگری غیرمتعصبانه و در حد توان عالمانه باشیم؛ تا مقدمه ای باشد برای مصون نگه داشتن افکار اجتماعی از التقاط های فکری و عقیدتی.
بررسی تطبیقی مضامین عاشقانه در اشعار مولانا و جان دان
نویسنده:
شیوا زارعی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عشق ودیعه ای است الهی که در وجود انسان نهاده شده و با ذات و فطرت وی عجین شده است. انسان پیوسته به دنبال معبود و معشوق حقیقی بوده است و راه رسیدن به کمال و سعادت را در عشق می داند، زیرا خداوند آدمی را خلق کرده است تا عاشق باشد.از آنجا که عشق، مفهومی فرا مرزی و جهانی دارد و در زمان و مکان نمی گنجد بر آن شدیم تا با روش تطبیقی به واکاوی اشعار عاشقانه مولانا جلال الدین بلخی از ایران و جان دان از انگلستان پرداخته، همگرایی ها و واگرایی های هر کدام را بررسی نماییم و بدین ترتیب راهی را برای هرچه روشن تر شدن گوشه هایی از تاریخِ جهانیِ عشق پیش پای خوانندگان قرار دهیم. نتایج پژوهش نشان داد که مولانا و جان دان شاعرانی هستند که با وجود فرهنگ و مذهب متفاوتشان، بر پایه ی عرفان شعر می سرایند. این دو عشق به خداوند را بالاترین مرتبه عشق بیان می کنند و برای آن ارزش بسیاری قائل هستند.
بررسی تطبیقی «رابطه‌ی انسان و خدا» در مکتب عرفانی ابن عربی و شنکره
نویسنده:
فاطمه پورعلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ارتباط انسان و خدا مسأله‌ای است که در همه‌ی نظام‌های فلسفی و عرفانی دینی از اهمیت خاصی برخوردار است تا آنجا که می‌توان آن را از وجوه مشخص این گونه نظام‌ها‌ دانست. در این میان در عرفان اسلامی و بیش از همه در مکتب وحدت وجودی ابن‌عربی، عشق و تجلی مهم‌ترین مقوله‌هایی هستند که ارتباط حق با ماسوای خود از طریق آنها صورت می‌گیرد. چنانکه در مکتب ادویته ودانته شنکره نیز این ارتباط از طریق مایا و لیلا انجام می‌پذیرد. انسان در هر دو مکتب، نقطه محوری عالم محسوب می‌شود که در کنه وجودی خود با برهمن یا خدای متعال یکی است. ابن‌عربی انسان و به خصوص انسان کامل را به مثابه‌ی عالم صغیر و روح این عالم می‌داند و معتقد است که انسان به صورت الله آفریده شده است. در مکتب عرفانی شنکره نیز انسان، حقیقتی الهی دارد که همان آتمن است که چیزی جز برهمن نیست. در رساله پیش‌رو بعد از معرفی اجمالی مکتب عرفانی ابن‌عربی و شنکره؛ به بررسی مفهوم خدا و انسان و رابطه آن دو بر اساس کارکردهای مشابه و قرابت‌های قیاس‌پذیر پرداخته‌ایم.
بررسی تطبیقی عشق و عرفان در اندیشه های سهراب سپهری و حافظ
نویسنده:
سمیه محمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدهحافظ عصاره ی عاشقانه های سعدی و عارفانه های مولوی است ، بنابراین شعر او یکی از منابع مهم بن مایه های فکری شاعران وگویندگان بعد از خود است . سهراب سپهری یکی از میراث داران اندیشه وفکر حافظ است. سپهری قرن چهاردهم همانند حافظ قرن هشتم تک‏سوار عرصه عشق و عرفان است که آبشخور فکری خود را در بسیاری مواقع از حافظ می گیرد.
بررسی و مقایسه جایگاه عقل و عشق در عرفان حلقه با کتاب مرصاد العباد نجم الدین رازی و آثار دیگر وی
نویسنده:
محمدامین رنجبران
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
با توجه به گسترش عرفان‌های نوپدید که غالباً بدون هیچ پایه و اساسی و بر مبانی نظرات رهبران این فرقه عرضه می‌شود لزوم بررسی علمی، تاریخی و نوع نگاه نظرات آنان با برخی بزرگان عرفانی و رد این جریانات نوپدید از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. بر همین اساس «عقل» و «عشق» به عنوان یکی از ویژگی‌های بارز انسان، همواره محل نزاع حکما و عرفا بوده است و بین عرفا نیز در تعیین حدود و ثغور این دو، معمولاً اختلاف نظر وجود داشته است که در این تحقیق (که به روش فیش-برداری و کتابخانه‌ای است و از روش تطبیقی ـ مقایسه‌ای استفاده گردیده) سعی شده جایگاه آن در عرفان نوپدیدی همچون عرفان شعور کیهانی (حلقه) و عرفان اسلامی با محوریت کتاب مرصاد العباد و دیگر آثار نجم‌الدین رازی (دایه) (که از اولین متون عرفانی به زبان فارسی به شمار می‌رود)، مورد بررسی قرار گیرد.محمدعلی طاهری پله عقل و پله عشق را دو پله پیش روی انسان می‌داند اما در بیان جایگاه این دو دچار عقل گریزی شده تا جایی که معتقد است عقل پیوسته با کارهایی که مناقع ملموس و مادی نداشته باشد مخالف است؛ اما نجم الدین رازی بر خلاف طاهری ارزش والای عقل و خردورزی را در جای خود پیش از ورود به آستانه عشق حفظ کرده و شأن و منزلتش را پاس داشته است. در عبارات او آمده است که عقل باید حیطه خود را بشناسد و اگر چه در قلمروهای دیگر چونان چراغی راهنمای سالکان تواند بود اما در کوی عشق نابیناست و آنجا سلطانی دیگر حکمرانی می‌کند.محمدعلی طاهری همچنین دنیای عشق به دور از حساب و کتاب عقلانی می‌داند و از آنجایی که دنیای عرفان را نیز همچون دنیای عشق می‌داند این دنیا را دنیا ماورا تکلیف می‌خواند زیرا دنیای عشق دنیای انجام وظیفه نیست. دنیای عشقی که طاهری ترسیم می‌کند با دنیای عشقی که نجم الدین رازی مرتبه پایانی آن را «فاعلم أنه لا اله الا الله می‌داند (که تازه ابتدای شریعت حقیقی است) بسیار متفاوت است چرا که عشق از نظر طاهری مزد اشتیاق مثبت انسان است در حالی که از نظر نجم الدین رازی اشتیاق و تمنا برای رهایی از تخم جسمانیت و عقل گرایی و ورود به عالم عشق کافی نیست.
بررسی عشق و محبت در آثار احمد غزالی در مقایسه با عین‌القضات
نویسنده:
داود بسطام
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
احمد غزالی عارفی است متفاوت از بسیاری از عرفای پیشین. وجه تمایز وی به سبب محوریت عشق در عرفان بوده است؛ عشق در عرفان به مانند بذری است که ابتدا توسط صوفیان خراسان از قبیل بایزید بسطامی، ابوالحسن خرقانی و... کاشته و بعدها در کتب احمد غزالی شکوفا شد. اگر بخواهیم تصوف احمد غزالی را به عنوان مهمترین شاخص آن بگوییم باید آن را مظهر عشق بخوانیم.به عقیده‌ی او، حقیقت عشق از جمله اموری است که فقط از طریق ذوق می‌توان به آن دست یافت. واژه‌ها از اینکه بتوانند معنای واقعی عشق یا حقیقت مربوط به آن را بیان کنند قاصرند و زبان از گفتن آن الکن است.وجه تمایز احمد غزالی در این است که او از عشق به‌گونه‌ای سخن می‌گوید که چه عاشق خدا باشد، چه انسان، فرقی نمی‌کند و چه معشوق خدا باشد یا انسان باز تفاوتی ندارد، صرفا از مراتب عاشقی و معشوقی به طور مطلق بحث می‌شود. محدودیتی در موجودات و مفاهیم ندارد و می‌تواند در حوزه‌هایی غیر قابل تصور ظهور کند. او کلمه‌ی مجاز هم در مورد عشق انسانی بیان نمی‌کند، آن را حق می‌داند و تفاوت را در راستای شدت و ضعف می‌بیند. وی عاشقی است اهل صحو؛ همچنان‌که عشق در تمام عرفان وی به عنوان یک ویژگی بارز درخشان است، افراد را به پیروی از شرع و برپایی امور شرعی فرا می‌خواند.شرایط اجتماعی غزالی به گونه‌ای است که زمینه را برای ایجاد عشق و محبت و ایجاد میل و رغبت به سوی آن ایجاد می‌کند.او می‌خواهد بگوید انسان در این جهان چه وضعی دارد و چه باید بکند. انسان را برای بندگی خلق کرده‌اند. این جهان به خودی خود غایت نیست. مرحله‌ای است که خود را برای رفتن به مراحل بالاتر باید آماده کرد یا به عبارتی مرحله‌ای است که باید در آن برای آخرت بذر پاشید. انسان باید از زندگی دنیا برای آخرت استفاده کند. در این جهان چند روز به او مهلت داده‌اند که حتی عمر نوح هم داشته باشد در برابر جهان باقی ناچیز است. از او خواسته‌اند به غیر از خدا به چیز دیگری نیندیشد، ولی دلبستگی او به امور دنیوی انسان را به جایی می‌رساند که از انجام گناه ابایی ندارد و باعث حجاب بین او و آن جهان می‌شود که برای آغاز سفر معنوی خود باید این حجاب را بردارد. او سعی می‌کند که امید انسان را به دنیا قطع کند. انسان در این دنیا وضع معلومی ندارد و تکلیفش هم معلوم نیست، آمدنش به اختیار نبوده، مدتی در آن می‌ماند و بعد با اکراه اینجا را ترک می‌کند.عین‌القضات همدانی (525-492 میانه ه.ق)، حکیم، نویسنده، شاعر، مفسر قرآن، محدث و فقیه که به زبان‌های فارسی، عربی و پهلوی میانه آشنایی داشت و در عین حال در عرفان و تصوف در بالاترین جایگاه قرار داشت نیز اینطور استنباط می‌کند که خدا به ذات خود عشق می‌ورزید و آن را دوست داشت که همان وحدت ذات است. خواست که این عشق و محبت به ظهور رسد؛ «یحبهم» (مخلوقات را خلق کرد و در میان آنها محبت را پدید آورد، در نتیجه آنها هم به خدا عشق ورزیدند)، «یحبونه» (محبت خدا در دل‌هایشان قرار گرفت که می‌توان آن را کثرت در عین وحدت نام نهاد چون از عالم مخلوق به سمت خالق حرکت می‌کند.) همدانی عارفی است که عشق مجازی را پرتوی از عشق واقعی می‌داند و در این زمینه سخنانی نیز بیان کرده است. وی معتقد است انسان می‌تواند همواره برای رسیدن به نهایت کمال از عشق به مخلوق شروع کند. این اعتقاد او زمینه‌ای برای گسترش و ترویج پیدا کردن این عقیده در دوره‌های بعدی شد. وی در حالی که انسان را به عشق ورزیدن به محبوب و معشوق واقعی تشویق می‌کند، از عشق مجازی هم نیز دم می‌زند. در این زمینه نیز پیروانی به دست می‌آورد که از نظر عقیده با عین‌القضات نظری یکسان دارند. او مسیر را هموار می‌کند تا اینکه بسیاری از افراد دیگر قدرت بیان این موضوع را در نگارش خود داشته باشند. اگر آنها هم چیزی در این مورد به زبان می‌آورند نشأت گرفته از وجود اوست که مسیر را برایشان آماده ساخته است. عین‌القضات همدانی رسیدن به معشوق را آسان نمی‌بیند، ولی عقیده دارد که می‌توان از عشق مجازی به راه‌حل این مشکل دست یافت. او حضرت محمد(ص) را به عنوان یکی از این عشق‌های مجازی معرفی می‌کند که نماینده خداست برای رسیدن به حقیقت. او پیامبر را نماینده‌ای از جانب خدا می‌داند که باید از این عشق شروع کرد و به ذات اقدس الهی رسید. باید از وسیله استفاده کرد. او خداوند را بسان خورشیدی می‌داند که بشر توان نگاه مستقیم به آن را ندارد، مگر از طریق مدد جستن از وسیله‌ای دیگر برای رسیدن به مقصود و بهره بردن از این منبع نور. او پیامبر را همان وسیله توصیف می‌کند که می‌توان با آن به معشوق نگاه کرد؛ به عبارت دیگر پیامبر بهترین دستاویز برای رسیدن به عشق لایتناهی پروردگار است.
بررسی تطبیقی آموزه های همگون و ناهمگون مولانا در مثنوی و اشو در آثارش در زمینه ی عشق و شادی
نویسنده:
مژده وسینه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بررسی مبانی مشترک ادب عرفانی هند و ایران و واکاوی عشق و شادی و بازتاب آن در مثنوی مولانا و آثار اشو، موضوع اصلی این پژوهش بوده است. این پایان‌نامه در چهار فصل به سامان رسیده است. در فصل نخست مقدمه، کلیات، پیشینه، ارزش و اهداف پژوهش آمده است.در فصل دوم به معرفی ادبیات و عرفان تطبیقی و برخی عوامل موثر در اثرگذاری و اثرپذیری متقابل دو تمدن ایران و هند و همچنین بررسی شباهت‌ها و تفاوت‌های عرفان این دو کشور در برخی مفاهیم چون معرفت، ریاضت، وحدت وجود و تناسخ پرداخته شده است. در فصل سوم نیز مباحث انسان، خودشناسی، ضرورت نیاز به پیر و فنا در عرفان و تصوف ایران و هند و سپس در بینش عرفانی مولانا و اشو مورد توجه قرار گرفته و در فصل چهارم پایان‌نامه هم به پیشینه‌ی عشق، تعاریف، انواع، درجات و مراحل آن در ادب عرفانی ایران و ادب صوفیانه و نیز در عرفان هند و به‌دنبال آن نگرش عرفانی مولانا و اشو به عشق توجه شده است، همچنین در ادامه موضوعاتی در پیوند با عشق از جمله قدرت عشق، عشق و طلب، عشق و کمال، عشق و دیوانگی، عشق و عقل و عشق و فنا آمده و سپس شادی از منظر روان‌شناسی، جامعه‌شناسی، دین و مباحثی در ارتباط با آن از جمله شادی و فنا، شادی و غم و شادی عشق و معشوق به‌صورت مقایسه‌ای تطبیقی میان دیدگاه‌های مولانا و اشو مورد بررسی قرار گرفته است.
عقل و عشق در مثنوی معنوی
نویسنده:
محمدرضا خوشبوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این رساله نگاهی مبسوط و فراگیر به موضوع عقل و عشق در مثنوی معنوی مولوی است. مثنوی مولوی گنجینه ای انباشته از مرواریدهای گرانبهای ادب فارسی و عرفان اسلامی و گوهرهای نایاب از حکمت و فلسفه است. به طوریکه موضوعات و مفاهیم عالی ادب، فرهنگ، اندیشه و عرفان به طرزی بدیع ، زیبا و در عین حال ساده، آمیخته با حکایات و تمثیلات ظریف بیان گردیده است . موضوع عقل و عشق از موضوعات بسیار مهم انسانی ، هم در بعد نظری و هم در بعد عملی ، به شمار می آید. مثنوی معنوی هرگز ازاین دو موضوع خالی نبوده است. بلکه ظریف ترین و ناب ترین مفاهیم و توصیفات را می توان در آن مشاهده کرد.
بررسی و مقایسه‌ی بگودگیتا و منطق‌الطیر با تأکید بر مسأله‌ی عشق و معرفت
نویسنده:
فریده اسدزاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عشق و معرفت از مهم‌ترین مباحث و مسائل عرفانی هستند که در بسیاری از متون سنت‌های مختلف مورد بحث و بررسی قرار گرفته‌اند. در اندیشه‌ی اسلامی و هندویی نیز در بسیاری از آثار عرفانی از جمله در دو منظومه‌ی منطق‌الطیر و بگودگیتا به عنوان راه‌ها و منازل وصول به حق تبیین شده‌اند. در این دو منظومه از مفاهیم مختلفی برای تبیین راه‌ها و منازل وصول به حق سخن به میان آمده است، این مفاهیم بنا به گزارش منطق‌الطیر عبارتند از هفت وادی که عشق و معرفت از اساسی‌ترین آن‌هاست. در بگودگیتا نیز سه طریق عمل، معرفت و عشق راه‌های وصول به حق شمرده شده‌اند. راه عشق در منطق-الطیر همان راه بهکتی و راه معرفت همان راه جنانه در بگودگیتا می‌باشد. در این دو منظومه‌ی عرفانی علی‌رغم وجود اختلاف در پاره‌ای از مسائل، در باب عشق و معرفت تعارض بنیادینی به چشم نمی‌خورد. این مسأله از آنجا ناشی می‌شود که اولاً غایاتی که در عرفان عملی و سیر و سلوک مطرح است با دغدغه-های ذاتی بشر تناسب تام و تمام دارد. ثانیاً میزان سازگاری عرفان عملی مندرج در بگودگیتا و منطق-الطیر با نظام‌های عرفان عملی خارج از خودش انطباق بسیار دارد. پژوهش حاضر درصدد است دو مفهوم عشق و معرفت را دربگودگیتا و منطق‌الطیر مورد بحث و بررسی قرار داده و وجوه تشابه و موارد اختلاف آن‌ها را ترسیم نماید.
  • تعداد رکورد ها : 332