آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 40
ویتگنشتاین متاخر و الهیات به مثابه گرامر
نویسنده:
مریم عیوضی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
حیات فلسفی ویتگنشتاین را به دو دوره تقسیم کرده اند. ویتگنشتاین در این دو دوره همواره به مساله دین و باور دینی توجه داشته است و هر بار با نگاهی خاص این امر را صورت داده است. در دوره اول با به سکوت واگذار کردن دین، آن را از حوزه ی عینی خارج می کند و به حوزه ای ماورایی می برد که تنها می توان آن را نشان داد و در دوره دوم با به میدان آوردن دین و سخن گفتن از آن در بازی زبانی خاص خود، ظاهرا جایگاهی قابل دفاع برای دین قائل می شود که در دوره اول از آن خبری نبود. اما با تامل در دیدگاه ها و نظرات متاخر ویتگنشتاین به عکس این مطلب خواهیم رسید. شخص دینداری که در بازی زبانی دینی به فعالیت می پردازد با پذیرش دیدگاه ویتگنشتاین قداست و عینیت دین را در صورت زندگی اش از دست رفته خواهد یافت، و این زمانی است که متوجه می شود همه چیز جز یک بازی زبانی بیش نیست و اعتقادات و باورها تماما از صورت زندگی اش بر خاسته است و در حقیقت همه برساخته ی صورت زندگی اش بوده است. ویتگنشتاین با هم ردیف قرار دادن دین و دیگر پدیده ها از جمله علم، هنر، منطق و ...، نه تنها به دین در معنای رایج آن بها نداده، بلکه برعکس، با این کار ضربه هولناکی بر آن وارد آورده است. از نظر وی همه این پدیده ها در بازی زبانی مخصوص به خود دارای ارزش هستند و در دیگر بازی های زبانی بی ارزش و بی معنا، و علت آن هم تنها تفاوت در صورت های زندگی است. چنان که نشان خواهیم داد دیدگاه ویتگنشتاین متاخر در باب دین، به نفی خود خواهد انجامید و به اصطلاح خود ویرانگر است.
جایگاه ارزش‌ها در نگاه نیچه نقدی بر دیدگاه اخلاقی نیچه
نویسنده:
رضا سهرابی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ارزش و ارزش‌گذاری رویه‌ای عمیق در مناسبات انسان با جهان خویش است. کل تاریخ بشری چنان بهحنای ارزشی رنگین شده که هر کنش و واکنش احساسی از جانب آدمی بدون تأثر از آن محال شده است. ارزش‌ها نه تنها یکی از عوامل شکل‌دهی به عادات و اخلاق بشری اند، بلکه در جوامع پیچیده‌ی امروزین تفهیم و تفاهم منظم در بین اعضا بدون این ویژگی غیرممکن شده است. حوزه‌ی بحث از ارزش‌ها در تمام علوم انسانی خصوصاً در فلسفه از اهمیت بسزایی برخوردار است. ارزش و ارزشداوری هسته‌ی چالشی و میدان زورآزمایی و نظریه‌پردازی فلاسفه خصوصاً فلاسفه اخلاق است. از میان فلاسفه اخلاق آن که بیش از همه در حوزه فرا اخلاق به دنبال مفاهیم ارزش و معنا در زندگی و فلسفه بوده است نیچه می‌باشد. وی که فیلسوف اگزیستانسیالیستی و نیای پست‌مدرن است به مانند دیگر فلاسفه وجودی شدیداً به عقل‌گرایی انتزاعی بی‌اعتقاد بود. از منظر وی حیات و زندگی به مثابه وضعیتی فیزیکی است که موجود زنده به مانند شرکت‌کننده نه تماشاگر در آن نمودار می‌شود. تعریف ارزش برای نیچه منفصل از تعریف موجود نیست زیرا زمانی که نیچه به تعریف ارزش و موجود می‌پردازد هر دو تعریف را در نظریه‌ی اراده‌ی معطوف به قدرت ترکیب می‌نماید. از نگاه وی موجود و زندگی از رهگذر ارزش داوری و اراده‌ی معطوف به قدرت است که معنا می‌یابند. زندگی از منظر وی یگانه ارزش و تنها منشأ ارزش‌ها است که باید اصل حیات و ارزش‌گذاری از بطن آن استخراج شود. نیچه روش تبارشناسی را به عنوان معیار سنجش ارزش خاستگاه و خاستگاه ارزش‌ها به کار می‌گیرد. وی در این روش برای بازبینی ارزش‌ها رو به بیرون داشته و خاستگاه ارزش‌ها را در تاریخ بشر و زبان وی جستجو می‌نماید . از منظر وی اخلاق و ارزش همیشه دارای رویه‌ای متکثر بوده است؛ زیرا اولاً از بدو تشکیل جامعه بشری همواره دوگونه اخلاق فروتباری و والاتباری در جامعه حکم‌فرما بوده است و ثانیاً ساحت نیازهای مادی و روانی متفاوت افراد و روش مفهوم پردازی متفاوت آن‌ها مهر تأییدی بر این دیدگاه بوده است. نیچه به مانند پست‌مدرن‌ها کثرت‌باوری را طریقه درست فلسفیدن می‌دانست، زیرا به زعم وی اولاً حقیقت مطلق در مفاهیم و شناخت مفهومی وجود نداشت و ثانیاً وی اخلاق‌پردازی‌های مطلقی را که رویدادها را ذیل مدل‌هایی قرار می‌دادند که فقط می‌بایست با آن انطباق داشته باشند به شدت مورد نقد قرار می‌داد. با توجه به همین رویکرد می‌توان وی را یک فیلسوف ضد عینیت‌گرا در باب اخلاق و ارزش‌ها معرفی کرد.
نقد و بررسی تجربه دینی از دیدگاه ویلیام جیمز
نویسنده:
محبوبه شمسی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اندیشه « تجربه دینی»، فصل مهمی از مباحث فلسفی و دین شناختی است. از مفاهیم نسبتاً نوینی است که همزمان با پیشرفت الهیات جدید، در کانون مباحث فلسفه دین، پدیدارشناختی دین، روانشناسی دین، و دین پژوهی تطبیقی مطرح شد. اما عقل گرایی و توسل سنتی به استدلال و متافیزیک در توجیه عقیده و باور دینی، با انتقادات عده ای از متفکران از جمله دکارت،کانت، و هیوم، با چالش های جدی مواجه شد. تمایل به رها سازی عقیده و عمل دینی از قید عقاید متافیزیکی و نظام های کلیسایی و اتکاء به تجربه انسانی سبب شد که مفهوم تجربه دینی نمود یابد.مباحث متنوع بسیاری در قلمرو تجربه دینی مطرح شده است. از جمله، تعریف تجربه دینی، ماهیت و حقیقت آن، و حجیت معرفت شناختی تجربه دینی از مسائل مهمی است که در فلسفه دین مورد توجه واقع شدهو موجب شکل گیری نظریات مختلفی در این عرصه شده است. پس از تبیین بحث و زمینه های ظهور تجربه گرایی دینی، به بررسی نظریات مهم در باب سرشت تجربه دینی پرداختیم: 1.نظریه حسی بودن تجربه دینی 2. همانندی تجربه دینی با ادراک حسی 3. تبیین مافوق طبیعی تجربه دینی.به رغم تفاوت زمینه های تاریخی و شکل گیری اندیشه ها و مفاهیم مربوط به تجربه دینی در عالم غرب، آراء جیمز در این باب، به دلیل ابعاد و وجوه مختلف که مبتنی بر تعدد رهیافت های او بر این مسئله است، از سه منظر: تجربه گرایی اساسی، پراگماتیستی و خداگروانه قابل ارزیابی است. از منظر اول، دخالت دادن نظریات فلسفی مربوط به تجربه گرایی اساسی، معرف ویژگی خردگریزی تجربه دینی ناب در آراء اوست. از سوی دیگر با تأکید بر ویژگی پویایی و غایت مندی تجربه دینی، بیانگر رویکرد پراگماتیستی او به این مسئله است. و ایده های خداگروانه او با داوری معنوی در ارزیابی تجربه دینی و پویایی تجربه دینی مرتبط است. یکی از نقد های مهم که در نگاه پراگماتیستی اش به تجربه دینی محسوس است، رویکرد نسبی گرایی در ارزیابی امور دینی است که لازمه اش حقانیت همه ادیانی است که از تجربه تجربه دینی برخوردارند.
بررسی تطبیقی حرکت در فلسفه ملاصدرا با فیزیک جدید
نویسنده:
جعفر احمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مقوله «حرکت» مورد توجه فلاسفه بزرگی مانندارسطو، ابن سینا و ملاصدرا قرار گرفته و در این عرصه تعاریف و نظریات فراوانی از این فیلسوفان بیان شده است. در این میان، برخی از آراء فلاسفه مسلمان قابلیت انطباق با برخی قوانین فیزیکِ نیوتنی دارند . قانون اول نیوتن در حرکت با نظریه «دفعِ» ارسطو سازگار نیست ولی هیچ کدام از نظریات سه گانه «دفع» ،«میل»و«تولد» در حرکت قسری که از جانب فلاسفه اسلامی و متکلمین مطرح گردیدهرا رد نمی کند. مضامینی قریب به قانون دوم نیوتن توسط برخی از فیلسوفان مسلمان مانند ابن ملکاو فخررازیمطرح شده است، وبرخلاف اصل موضوعه قانون دوم نیوتن که در آن نیرو های خارجی موجب حرکت می شوند در حرکت جوهری صدرا، نیرو و متحرک هردو یک چیزند. صدرالمتالهین در نظام فلسفی خود ، که بر بنیاد «وجود» استوار شده است، نظریه ای را درحرکت قسری ارائه می دهد که با «وجود» ارتباط دارد و جز از طریق آن قابل فهم نیست. یکی از مهمترین و روشنگرترین تصریحات صدرالمتالهین درباره مقوله زمان است، اینکه زمان بعد چهارم ماده است و جز این وجودی در خارج ندارد . ملاصدرا برخلاف نیوتن برای زمان وجود خارجی مستقلی قائل نیست، و آن رامقدار حرکت جوهر عالم می داند لیکن هردو معتقد به وجود «فضای مطلق» می باشند. روش ریاضی نیوتن همانند استدلال ملاصدرا مبنی بر پیوستگی حرکت در عالم خارج،انقسامِ بالقوه حرکت به اجزایبی نهایت است . حرکت مستدیر مطابق قوانین فیزیکی در زمره حرکات قسری به حساب می آید حال آنکه در فلسفه اسلامی جزوحرکات طبیعی فرض می شود و اعتقاد حکماء مشاءبه اینکهفلک الاافلاک راموجد زمان مطلق می دانند ، در هیچ کدام از دیدگاه های نیوتنی و صدرایی قابل توجیه نیست. بر خلاف دید گاه فلسفی که برخورد دو شئ را دفعی فرض می کند در دیدگاه فیزیکی برای برخورد یک قطعه زمانی ولو بسیار کوتاه در نظر گرفته شده است و نهایتاً اینکه نیوتن مدافع نظریه ذره ای بودن نور است لیکن نظر ملاصدرا بر خلاف عقیده نیوتن با نظریه موجی بودن نور مطابقت بیشتری دارد.
زیست جهان و امکان یک علم ایدتیک در پدیدارشناسی هوسرل
نویسنده:
زهرا رمضانلو ، حسن فتح زاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
زیست­جهان به زمین و بنیان پدیدارهای بالفعل اشاره می‌کند، پیش از آن‌که این پدیدارها به ایدئال­های حاصل از انتزاع علمی تبدیل شوند. انتولوژی زیست­جهان نیز که در پی فهم ماهیت زیست‌جهان یا فهم زیست­جهان به مثابه یک آپریوری است، به دنبال بنیاد نهادن «علم کلی» مدنظر هوسرل است. هوسرل از طرفی زیست­جهان را بنیانی برای چیزها می­داند که در مقابل جهانِ به لحاظ علمی حقیقی قرار دارد، از طرف دیگر به نظر او علم ابژکتیو ریشه در زیست­جهان دارد. زیست­جهان در وحدتی انضمامی همه­شمول بوده و شامل علم، تجربه­ی حملی-زبانی و تجربه­ی پیشاعلمی است. «علم کلی» مورد نظر هوسرل باید بتواند ویژگی ایدتیک جهان را دریابد؛ چنین علمی باید خصلت آپریوری جهان را به مثابه چیزی بپذیرد که از طریق کلیت امکان‌های اساسی ساخته شده است و نه به مثابه چیزی که از طریق کثرت پدیدارهای تجربی ادراک شده است. انتولوژی زیست‌جهان معطوف به یک آپریوری است که معرف ساختار زیست‌جهان است، خصلت ایدتیک دارد و به سوی تحلیل­های ایدتیک گشوده است. همین ماهیتِ موضوع علم زیست‌جهان است که چنین علمی را هم ممکن و هم ضروری می‌کند. این علم ممکن است زیرا ساخت‌هایی کلی بر زیست­جهان حاکم هستند، و ضروری است زیرا علم زیست‌جهان معطوف به مسأله‌ی بحران معنا است که یک پژوهش نو و رادیکال را طلب می‌کند.
صفحات :
از صفحه 95 تا 121
زیست‌جهان؛ هوسرل و بازخوانی معنای فلسفه و وظیفه فیلسوف مدرن
نویسنده:
زهرا رمضانلو ، حسن فتح‌زاده ، شمس الملوک مصطفوی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
فلسفه نزد هوسرل علمی کلی، بنیادی و متقن درباره جهان است. او به دنبال تأسیس پدیدارشناسی استعلایی به مثابه فلسفه­ای کلی یا علمی متقن بود اما برای دست یافتن به چنین هدفی باید امکان یک معرفت ابژکتیو درباره جهان را توضیح می­داد. هوسرل در کتاب بحران علوم اروپایی و پدیدارشناسی استعلایی، معنای مدنظر خود از فلسفه و وظیفه­ فیلسوف را در زمینه نقد علم و فلسفه مدرن و در ارتباط با بحران­های فرهنگ معاصر اروپایی مطرح کرده و مفهوم بدیع زیست­جهان را به عنوان ایده­ای نو برای فلسفه به مثابه علم کلی معرفی می­کند. این نوشتار در پی آن است که دیدگاه هوسرل درباره نسبت­ فلسفه با بحران­های فرهنگ معاصر اروپایی را مورد ملاحظه قرار داده و به این پرسش توجه کند که آیا ایده زیست­جهان قادر است پدیدارشناسی استعلایی هوسرل را به عنوان فلسفه­ای بنیادین و علمی کلی معرفی کند یا نه. در این جهت مسئله امکان ابژکتیویته جهان یا به عبارت دقیق­تر یک جهان بیناسوژه­ای مورد توجه قرار می­گیرد که در فلسفه متأخر هوسرل به صورتی مبسوط­تر و نوآورانه­تر مطرح شده است.
صفحات :
از صفحه 130 تا 146
نقد روایت سوئینبرن از برهان غایت‌شناختی
نویسنده:
اصغر محمدی، سحر کاوندی، حسن فتح‌زاده
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی,
چکیده :
ریچارد سوئینبرن در تقریر خود از دلیل غایت‌شناختی سعی در معقول جلوه‌دادن باور به خدا با استفاده از این دلیل دارد. البته سوئینبرن معتقد است هیچ‌یک از ادله اثبات وجود خدا نمی‌توانند یقینی ریاضی‌وار برای ما به همراه آورند؛ بلکه مجموع این ادله، باور به وجود خدا را از نقیض آن محتمل‌تر می‌سازند. سوئینبرن با تفکیک نهادن میان دو نوع نظم: نظم زمانی و نظم مکانی، در ارائه دلیل خود بر نظم زمانی تأکید می‌کند. از طرف دیگر برای تبیین پدیده‌ها میان دو نوع تبیین تفاوت می‌گذارد: تبیین علمی و تبیین شخصی، و ادعا می‌کند که تبیین علمی توانایی تبیین اصل قوانین جهان را ندارد و برای تبیین این قوانین باید به تبیین شخصی توسل جست. سوئینبرن تبیین جهان به وسیله تبیین شخصی را ساده‌ترین تبیینی می‌داند که خالی از تعقیدها و پیچیدگی‌ها در پاسخ به چرایی پدیده‌هاست. به عبارت دیگر، به میزان کمتر شدن علل برای تبیین یک پدیده، آن تبیین رو به سادگی می‌رود. مدعای این مقاله آن است که مفهوم سادگی یا ساده‌ترین تبیین در بیان سوئینبرن خالی از پیچیدگی نیست و ابهاماتی دارد و همچنین فرض وجود امری ماورائی در تبیین پدیده نظم، نه تنها نمی‌تواند ساده‌ترین تبیین باشد، بلکه آن را گرانبار از پیش‌فرض می‌کند.
صفحات :
از صفحه 67 تا 90
معنا شناسی صفات الهی از دیدگاه علامه طباطبایی و مکتب کریپکی
نویسنده:
پدیدآور: محمد تقی دستجردی استاد راهنما: حسن فتح زاده استاد مشاور: سحر کاوندی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در فلسفه اسلامی یکی از مهمترین موضوعات مطرح و مورد بررسی محققان مسلمان، معرفت شناسی و معنا شناسی صفات الهی است و توجیه اطلاق مفاهیم و اوصاف بشری بر خدای نامحدود ذهن آنان را به خود مشغول کرده است. مسئله کیفیت اتصاف حق تعالی به صفات ذاتی از مهمترین مباحث خداشناسی است که همواره میان اندیشمندان مسلمان مطرح بوده است. نظریه ادراکات اعتباری و روح معنا از نظریات ابتکاری علّامه طباطبایی است که به موازات نظریه استعلایی معنا مورد توجه قرار گرفته است. این نظریه ابعاد گوناگونی دارد. معناشناسی ادراکات اعتباری یکی از ابعاد این نظریه است که مقدمه لازم برای ورود به هر بعد دیگر این نظریه به شمار می رود. برای فهم دقیق معنای این اصطلاح باید ابهامات سه گانه زبانی، معنایی و مصداقی آن برطرف شود. این مهم می تواند با کمک رویکرد های مطرح اخیر در فلسفه زبان و زبان دین بررسی شود. لذا در این رساله، ابتدا نظریه های ارائه شده مربوط به معناداری اسامی و صفات و گزاره های دینی از دیدگاه های فلاسفه معاصر مانند فرگه، ویتگنشتاین و کریپکی مطرح می شود و نقد های وارد بر آنها بررسی می شوند. در ادامه دیدگاه های کارکرد گرایانه ملاصدرا و علامه طباطبایی در توضیح چگونگی وضع واژه ها و کارکرد آنها در بیان صفات الهی و نحوه ی ارجاع آنها به ذات الهی مورد مداقه قرار می گیرند. در نهایت مقایسه ی دیدگاه ها بر اساس نقاط مشترک و تفاوت ها صورت می گیرد و تا حد امکان ریشه یابی تفاوتها ی مذکور بررسی خواهند شد.
ارزیابی برهان واقعیت علامه طباطبایی از منظر اصل سادگی سویینبرن
نویسنده:
سعید بشاش ، حسن فتح زاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
برای اثبات وجود مبدایی برای عالم، استدلال‌های گوناگونی صورت گرفته است. برهان صدیقین گونه‌ای استدلال است که در آن، با تأمل در حقیقت وجود، مبدأ وجود استنتاج می‌شود. استدلال علامه طباطبایی به سبک برهان صدیقین است که «برهان واقعیت» نام گرفته است و تقریر ساده‌تری به نظر می‌رسد. مفهوم سادگی از آغاز درخشش بر لبۀ تیغ اکام، در دستگاه‌های فکری، معیار داوری میان تبیین‌های علمی و فلسفی در نظر گرفته و روایت‌های گوناگونی از آن ارائه شده است. در این میان، روایت ریچارد سویینبرن دقیق‌تر و پرمایه‌تر به نظر می‌رسد؛ زیرا او سادگی را هم به معنای نحوی و هم به معنای هستی‌شناختی آن در نظر گرفته و جنبه‌های گوناگونی برای آن بر شمرده است. سویینبرن سادگی را معیار محتمل‌بودن یک نظریه و دلیل صدق آن می‌داند. مقالۀ حاضر، نخست روایت سویینبرن از اصل سادگی را بازگو می‌کند و سپس در پرتو این اصل می‌کوشد نشان دهد تبیین علامه طباطبایی ساده‌ترین و بهترین تبیین دربارۀ مبدأ هستی است.
صفحات :
از صفحه 81 تا 94
ناالهیات: تأکیدی بر گریزناپذیری الهیات
نویسنده:
حسن فتح‌زاده، سمیرا طاهری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تبریز: دانشگاه تبریز,
چکیده :
دوران نشانه اساساً دورانی الهیاتی است: هر نظامی که مبتنی بر یک مفهوم اساسی باشد، مفهومی که گردش نشانه ­ها را شکل می­ دهد، از اساس الهیاتی است. این مفهومِ محوری، در هر اندیشه نامی به خود گرفته: واقعیت، جوهر، هستی، حقیقت، خدا، لوگوس، عقل، غایت و... در این نظام(های) لوگوس ­محور، زنجیرۀ دال­ ها معناداری و ثباتِ خود را از این مدلول استعلایی می­ گیرند. دریدا با خوانش واسازانه‌اش نشان داد ­که هیچ مدلولی نمی ­تواند از زنجیرۀ دلالی بیرون افتاده و زبان را کران­مند کند. این ایدۀ انقلابی به فروپاشی نظامِ سلسله‌مراتبی تقابل­های دلالی و د رنتیجه م­رتبه و هم­بودشدنِ دال ­ها می­انجامد. با زدایشِ تقابل­ ها و هم‌مرتبه دانستن دال­ ها، منطق تفاوط ظهور می­ کند. در این منطق سخن از مرگ خدا گفتن یاوه است؛ هیچ مرگی در کار نیست، و نیز هیچ زنده شدنی. ما همواره در میانۀ یک بازی دائمی هستیم. کلمه(لوگوس)، دائماً زدوده و در عینِ حال نگاشته و بازنگاشته می­ شود. نا/الهیات، بطلان ادعای پایان الهیات است؛ نا/نظامِ نوینی است برای آنان­که در مرزها می­ زیند.­
صفحات :
از صفحه 197 تا 210
  • تعداد رکورد ها : 40