آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 121
مقایسۀ دیدگاه مطهری و سوئینبرن دربارۀ مسئلۀ شر
نویسنده:
حمیدرضا اسکندری دامنه، قاسم پورحسن
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع),
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئلۀ شر، آن گونه که در اندیشۀ مطهری و سوئینبرن مطرح شده، یکی از معضلات مهم و در عین حال پیچیده در بحث باور به خدا و غایتمندی جهان است. هر دو فیلسوف از منظر عدل به مثابه مهم‏ترین صفت الهی بدان نگریسته و با ابتناء بر دو رهیافت عنایت و اختیار بدان پاسخ گفته ‏اند. دشواری مسئلۀ شر عمدتاً به روش منطقی طرح بحث باز می‏ گردد که بر ناسازگاری، و نه صرفاً نقض، تأکید دارد. بدین معنا که با وجود خدای قادر مطلق، عالم مطلق و خیرخواه مطلق وجود شرور هیچ توجیهی نمی‏ تواند داشته باشد. پژوهش حاضر در پی آن است تا با توجه به دیدگاه دو فیلسوف مطرح، مرتضی مطهری و ریچارد سوئینبرن، به مسئلۀ شر بپردازد. این دو متفکر هر دو بر اساس نظام منسجم عدل الهی خود در صدد تبیین و توجیه شرور علی‏رغم وجود خدای قادر مطلق، عالم مطلق و خیرخواه مطلق هستند. در این مقاله، دیدگاه مطهری در دو بخش تبعیض‏ها و شرور مورد بحث قرار می‏ گیرد. نظر ایشان در باب شرور ذیل سه عنوان «عدمی بودن شر»، «نسبی بودن شر» و «تفکیک‏ ناپذیری خیر و شر» بررسی می ‏شود. دیدگاه سوئینبرن نیز در سه محور «شر اخلاقی» (مهار منطقی، دفاع مبتنی بر اختیار، اصل صداقت و مسئولیت)، «شر طبیعی» (کسب معرفت، دفاع مبتنی بر خیرهای برتر) و «رنج حیوانات» بررسی خواهد شد. در پایان به مقایسۀ دیدگاه ‏های این دو فیلسوف در محورهای انگیزۀ طرح عدل الهی، روش دو فیلسوف در ارائۀ نظریه عدل الهی، ماهیت شر، تقسیم‏ بندی شرور، فواید شرور، نظام احسن و رنج حیوانات می ‏پردازیم، و روشن خواهد شد که هرچند هر دو متفکر در تأکید بر اختیار انسان و وجود نظام احسن الهی و فواید شرور با هم متفق‏ القول‏اند، در باب ماهیت شر و تقسیم ‏بندی شرور و برخی از توجیهات برای وجود شرور با هم اختلاف رای و رویکرد دارند. لذا می‏ کوشیم تا وجوه اشتراک و افتراق این دو را مورد بررسی قرار دهیم.
صفحات :
از صفحه 1 تا 24
بررسی دیدگاه فارابی پیرامون سعادت اخروی
نویسنده:
رویا فضلی خانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
فارابی معتقد است نفس انسان با ادراک معقولات به مرتبه عقل بالفعل و سپس عقل مستفاد می‌رسد و قادر می‌شود که با عقل فعال و مبادی الهی دیگر اتصال یابد. اتصال به مبادی الهی و تعقل آنها، تدریجاً از نفس انسانی، «انسان الهی» می-سازد که به زعم فارابی بالاترین مرتبه سعادت بوده و جایگاه تحقق آن نه در جهان مادی، که در جهان اخروی است. فارابی سعادت را با وصف آن‌جهانی همراه می‌کند و با این کار، طرح سعادت خویش را در نسبت با مفهوم رستگاری و سعادت اخروی دینی قرار می‌دهد. تعریف دین از سعادت اخروی عبارت است از زندگی در سایه قرب و رضوان الهی که با مقدماتی چون ایمان و عمل برخاسته از آن محقق می‌شود. فارابی در تفسیر خود از سعادت پا را فراتر از ادراک عقلی و برهانی نمی‌گذارد. او معرفت و تعقل صرف را وسیله تقرب به إله و نهایتاً الهی‌شدن انسان می‌داند و منشاء ارادت و گرایش به إله را سراسر عقلی توصیف می‌کند. به عبارت دیگر الوهیتی که از آن سخن می‌گوید الوهیت عقلی است و وجهه ایمانی قلبی ندارد؛ حال آنکه آنچه در دین موجب تقرب انسان به خداوند می‌شود و خوشنودی متقابل خالق و بنده را در پی دارد ایمان است که عبارت است از تصدیق و تسلیم ارادی قلبی که فراتر از معرفت و تصدیق برهانی صرف است. آنچه در این تحقیق درصدد تبیین آن هستیم عبارت است از اینکه سعادتی که مقصود فارابی است چیزی بیش از لذت حاصل از ادراک و معرفت عقلی صرف نیست و چنین مفهومی نمی‌تواند در تناسب تام و تمام با مفهوم رستگاری اخروی دینی و مولفه‌های سازنده آن باشد.
بررسی انتقادی از برهان غایت شناسی سویین برن
نویسنده:
مریم انصاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
برهان غایت شناسی در فلسفه دین معاصر دارای جایگاه ویژه ای است و یکی از براهینی است که برای اثبات وجود خدا اقامه شده است. این برهان را برای اولین باربه صورت مدون توماس آکویناس مطرح کرد.درقرن جدید این جریان فکری به جای تمسک به اموری مثل خالق موجودات و زیبایی ها، خداوند را به سازنده یا مخترع ماشینهای دقیق و پیچیده تشبیه می کرد. متفکرین این دوره تسلط خداوند بر طبیعت را با این اعتقاد که پدیده های دنیایی، بنیادی ماشینی دارد و خداوند را به عنوان مهندس یا طراح ماهر این پدیده ها می شناختند.این برهان مورد انتقاد، مخصوصا هیوم و طبیعت گرایان قرار گرفت و نتوانست از خود دفاع کند.ولی برخی از مدافعان معاصر برهان غایت شناسی بیان کردند که می توان مصادیق نظم[ناشی از تناسب اجزاء وغایات] را بر حسب اصول تکاملی فهم کرد.سویین برن یکی از مدافعان معاصر برهان غایت شناسی می باشدکه در برهان غایت شناسی از مدل کلی نظم جهانی می پردازد. جهانی که در آن زندگی می کنیم واجد خصوصیات و ویژگی هایی است که بر اساس آنها می توان به وجود خداوند استناد کرد. وی به دو گونه نظم مفروض درجهان اشاره می کند:1-نظم مکانمند: حاکی از آن نظم و نسق هایی است که در هستی های جهان بدون فرض توالی و تعاقب آن ها تصور می شود. 2- نظم زمانمند: یکسری قواعدی در جهان قابل ادراک و دریافت است که نسبت به اجزا هستی مورد نظر دارای توالی و تعاقب است. توجه عمده سویین برن به قواعد نوع اخیر است.تاکید عمده به نظم ها و قواعدی است که میان اجزا یک پیکره مشخص وجود دارد. اجزا موجود دارای ارتباط درونی هستند و هریک از نظمی پیروی می کنند که در انتها ایشان را به هدف مورد نظر نائل می کند.ما به عنوان انسان شاهد چنین نظم ها و قواعدی هستیم.و از مشاهده چنین نظمی دچار حیرت می شویم و این حیرت بر آمده از نوعی قیاس درونی است که میان نظامهای ساخته بشری و نظامهای طبیعی می شود. در این حالت انسان به وجود ناظم ذی شعور پی می برد که با قدرت و آگاهی به سامان دادن چنین نظمی پرداخته است.برهان غایت شناسی سویین برن هم مورد انتقاد فیلسوفانی مانند مکی، داوکینز....قرار می گیرد.
بررسی تحلیلی بنیادهای معرفت شناسی فارابی
نویسنده:
پدیدآور: محمد رشیدزاده ؛ استاد راهنما: قاسم پورحسن درزی ؛ استاد مشاور: حسین کلباسی اشتری ؛ استاد مشاور: سعید انواری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
معرفت شناسی، بحثی ضروری در عصر حاضر، به شمار می آید. بسیاری از پرسش ها و شبهات حول معرفت مطرح می شود. شناخت دیدگاههای معرفت شناسی فارابی به عنوان بنیانگذار فلسفه اسلامی و تأثیر گذار در فلاسفه بعدی ضروری است. با پژوهش کتابخانه ای و مراجعه به اصل کتب معلم ثانی به نتایج زیر دست یافتیم: 1. تقسیم علم به تصور و تصدیق برای نخستین بار 2. ارجاع علم به نفس حتی در حواس برخلاف فلاسفه یونان 3. اثبات وجود مراتب در علم حتی در تصور و تصدیق 4. مطرح کردن خودآگاهی و تعقل بالذات در علم 5. معرفت یقینی و ابتناء بر بدیهیات و اولیات در مسئله توجیه 6. تبیین متفاوت از قوه خیال و نظریه محاکات و مرتبط ساختن آن به بحث وحی و نبوت 7. اثبات تجرد نفس از طریق تجرد ادراک 8. تبیین معرفت کلی و جزئی و عدم نیاز به وجود افراد در تحقق معنای کلی، با مفاهیم وقضایای کلی معرفت بالوجه به معلوم حاصل می شود 9. شناخت حقائق اشیاء در حیطه قوای ادراکی بشر نیست 10. نظریه مهم اتصال نظریه بنیادی در بحث سعادت، وحی و نبوت، خلود نفس به شمار می رود 11. نظریه سعادت وی به عنوان یکی از ثمرات نظام معرفت شناسی ارتباط وثیقی با مباحث معرفت شناسی دارد 12. درمسئله علم خداوند، حق تعالی را در عین بساطت علم و عالم و معلوم و عقل و عاقل و معقول می داند. 13. در باب علم خداوند به جزئیات از صور مرتسمه شروع کرده و دیدگاه نهایی او با برگرداندن کثرات به وحدت و در نهایت طبق تقریری از کتاب فصوص الحکم به علم اجمالی در عین کشف تفصیلی تبیین می شود. 14. مسئله بقاء نفس در معاد به طور کامل وابسته به بحث معرفت شناسی است وی با توجه به روایات وارده تبیین عقلانی و معرفت شناسانه از بحث جاودانی نفس ارائه می دهد. 15. در توضیح رابطه معرفت و عمل، عمل را میوه معرفت به شمار می آورد. نظریات مهم معرفت شناسی معلم ثانی تأثیر چشم گیری در فلاسفه بعد از خود به ارمغان داشت.
بررسی نظریه بازی در هرمنوتیک گادامر
نویسنده:
مهدی احراری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
گادامر در پی هستی شناسی فهم و تامل در هستی از طریق هنر است. برای او نه زیباییشناسی بلکه پرداختن به ذات وهستی هنر خاستگاه و نقطه عزیمتی برای تبیین فهم و هستی شناسی آنست.گر چه او همچون برخی از فیلسوفان مدرن قصد پی افکنی ک نظام زیبایی شناسی یا فلسفه هنر مستقل را ندارد،با اینحال مباحث او را راهگشا قلمداد میکنند. او با طرح مفهوم بازی واحاطه آن بر سوژه راهی بسوی گشایش و تقرب هستی و حقیقت به انسان ترسیم میکند.بازی در هنر های نمایشی رکن اصلی است و گادامر با ریشه یابی این مفهوم در زندگی انسانی و تجلی آن در هنر،در ادامه وهمسو با هایدگر سعی در نقد شاخه زیبایی شناسی نظزیه شناخت و تامل در هستی شناسی هنر دارد.بازی از نظر او کلیدی برای تبیین فهم عالم هنری و گام نهادن در راه اتصال به حقیقت هستیست. او بازی را از هایدگر وام گرفته بدین معنا که بازی به تکامل حقیقی بودن هنر میانجامد.گادامر بازی را با هنر پیوند میزند چرا که افق کشف حقیقت هنر است وبازی راهنمای تبیین هستی شنا سانه برای ماست.
«نفس» نور است يا وجود؟ (بررسی تفسير وجودی ملاصدرا از ديدگاه شيخ اشراق درباره نور بودن نفس)
نویسنده:
قاسم پورحسن, علي بابايی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
بنیاد حکمت اسلامی صدرا,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
صفحات :
از صفحه 35 تا 48
جاودانگی نفس در اندیشه سهروردی و نقد ملاصدرا بر آن
نویسنده:
فاطمه دیناروند دیناروند
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از زمانی که انسان به تفکر در چیستیو آغاز و انجام زندگیش پرداخت، با دریافتن این موضوع که علی رغم تغییر در جسم خود در گذر زمان، هویتی ثابت و تغییر ناپذیر برایش باقی می ماند، تصور نفس برایش حاصل شد. پیرو این ثبوت و عدم تغییر نفس در عالم دنیا، اندیشه ی حیاتنفس در جهان دیگر مطرح گشت.سهروردی در آثار مختلفش نفس را نوری مجرد، و در اصطلاح خویش نور اسپهبد می نامد. رویکرد وی در رابطه با بحث نفس رویکردی نو اندیشانه در زمان خود بود که تحت تأثیر فلسفه ی خاص وی است که در آن اصالت با نور است. وی با توجه به نور بودن و تجرد نفس به بقای آن پس از مفارقت از بدن معتقد است.شیخ اشراق چگونگی بقای نفوس را پس از ترک بدن با توجه به دسته بندی ای که از نفوس ارائه می دهد محشور به صفات الهی و یا متعلق به مثل معلقه ی مستنیره یا ظلمانی می داند که در همین زمینه ملاصدرا دیدگاه سهروردی را به دلیل عدم بیان صحیح معاد جسمانی که بر اساس شریعت و نص صریح قرآن همان عینیت بدندنیوی و اخروی است، دارای قصور دانسته و به نقد وی در این رابطه می پردازد.
خوانش ملاصدرا از شیخ اشراق در مباحث وجود و نور
نویسنده:
علی بابایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مهم‌ترین شخصیت‌هایی که ملاصدرا آثار و فلسفه‌اش را موردِ مطالعه قرار داده و از آن تاثیر پذیرفته شیخ اشراق سهروردی است؛ ملاصدرا در خلالِ این مطالعه نوعِ خوانشِ خاصی از آرای شیخ اشراق ارائه می‌دهد که متناسب با ساختار، مبانی و آموزه‌های فلسفی خود ملاصدراست؛ وی پایه‌ای‌ترین آموزه‌ی شیخ اشراق را که نورمحوری است به وجود تفسیر می‌کند و در این زمینه معتقد است نور همان وجود است و در اقسام و احکام با وجود یکسان می‌باشد. در حالی که چندین دلیل از جمله تفاوت در اقسام، تفاوت در نحوه‌ی دلالتِ احکام، تفاوت در نحوه‌ی تشکیک، تفاوت در تقابل، تفاوت در ملاکِ امرِ اصیل و اعتباری و نیز اعتراف خودِ ملاصدرا در برخی مباحث به سعه‌ی وجود نسبت به نور ثابت می‌کند نور مورد نظر شیخ اشراق غیر از وجود است. از آن‌جا که از یکی بودنِ نور و وجود در نهایت یکی بودنِ حکمت اشراق و حکمت متعالیه لازم می‌آید نشان‌دادنِ تفاوتِ ساختاری حکمت اشراق و حکمت متعالیه نیز ادعای ملاصدرا در یکی دانستنِ نور و وجود را نقد خواهد کرد؛ در این‌مبحث نشان داده می‌شود: حکمت اشراق در چندین مورد از جمله شروعِ فلسفه با حکمتِ متعالیه تفاوت دارد؛ بنا به دلایلِ چندی شروعِ فلسفه‌ی اشراقی از نفس است و شروعِ حکمت متعالیه از عالم؛ شیخ اشراق از نظر در نفس یا «من» به درکِ حقیقتِ عینی نور و لفظ و تعبیرِ نور می‌رسد و آن‌را پایه‌ای برای طرحِ نظامِ نوری خود می‌سازد؛ اصولا پرداختن به بحثِ نفس در دو حکمت تفاوتِ بنیادین دارد زیرا شروعِ حکمت از نفس ویژگی منحصر به فرد حکمت اشراق است در حالی که ملاصدرا نفس را به عنوانِ مبحثی از مباحثِ حکمت مورد بررسی قرار می‌دهد؛ به عبارتی دیگر در راهِ طرح نظامِ نوری، نفس در حکمتِ اشراق کلید مباحث و در حکمتِ متعالیه از مباحثِ کلیدی است.یکی دانستنِ وجود با نور باعث و مبنایی می‌شود تا ملاصدرا قریب به اتفاق و بلکه همه‌ی آرای نوری شیخ اشراق را وجودی تفسیر کند که ما در جایگاه خود به آن‌ها پرداخته‌ایم.
مفهوم وجود از دیدگاه فارابی (در نسبت با آراء هستی‌شناسی ارسطو)
نویسنده:
زهرا توفیقی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ارسطو و فارابی به عنوان دو فیلسوف واقع‌گرا، به بحث درباره «هستی» و «علت موجودیت اشیاء» پرداخته‌اند. هستی از نظر ارسطو همان «هستنده» است که از طریق مکان، وضع، مقدار و اندازه‌ای که خود را در جهان بیرونی نشان می‌دهد، می‌توان آن را توصیف کرد. اما فارابی با تحلیل معرفت‌شناختی و زبانی از مفهوم «موجود» و نیز بر مبنای نگرش تنزیهی و توحیدی خود نسبت به واجب‌الوجود و رابطه‌اش با ممکنات، کوشید تا مفهوم «وجود» را معرفی کند و با دوری جستن از «هستنده» به واقعیت «هستی» و اصالت آن بپردازد. تأثیرپذیری فارابی از متافیزیک ارسطو امری غیرقابل انکار است؛ اما جهان‌بینی متفاوت فارابی، او را به نتایج جدیدی نسبت به مفهوم «وجود» سوق می‌دهد که یکی از آن نتایج مهم، بحث «اصالت وجود» است. از این رو، فارابی تنها یک شارح ارسطویی نیست بلکه به سبب نوآوری‌های فلسفی‌اش، عاملی برای گسست فلسفه اسلامی از سنت ارسطویی به شمار می‌رود.
فارابی و پرسش از حقیقت ادراک؛ بازخواني انتقادي ديدگاه ملاصدرا
نویسنده:
قاسم پورحسن درزی ، علی پیری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مهمترین و دقیقترین مسائل در فلسفة معرفتی فارابی، پرسش از ادراک و نسبت آن با نفس، عقل و ارتقاء وجودی است. فارابی در گسستی آشکار از ارسطو، نظریۀ منفعل بودن نفس در ادارک را بچالش کشیده و نفس را خالق ادراک دانسته است و بدین ترتیب بنیاد نظریۀ فعال بودن نفس را پیریزی کرده است. این دیدگاه در ادامه سنت فلسفی اسلامی بر آراء تمامی فیلسوفان، از ابن‌سینا تا علامه طباطبایی، تأثيرگذار بوده است. فارابي ادراک را با ظهور و حضور كه عمدتاً در فلسفۀ سهروردي و ملاصدرا مورد بحث است، پیوند داده و از منظر هستی‌شناسی ادراک دفاع کرده است. خلاقیت نفس در ادراک، مراتبی دانستن ادراک و معرفت، التفات به حیث ظهوری و وجودی معرفت، تفطن به دِهشی بودن معرفت در کنار اهمیت دادن بنیادین به ادراک حسی، نقد معرفتهای غیریقینی و طرح دیدگاهی بنیادین در باب معرفت یقینی، و بالاخره فرایندی تلقی کردن ادراک، از ابتکارات فلسفی فارابی محسوب میشود. در نوشتار حاضر بنحو تطبيقي كوشش خواهیم كرد مسئله ادراک و سرشت آن در انديشه فارابي را با نگاهي به آراء ساير فيلسوفان مسلمان بررسی کرده و اهمیت منظر فارابی در باب ادراک را بتصویر بکشیم.
صفحات :
از صفحه 87 تا 120
  • تعداد رکورد ها : 121