آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 331
بررسی تطبیقی اراده الهی در فلسفه اسپینوزا و استاد مطهری
نویسنده:
زهرا رسولی، محمدکاظم علمی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این نوشتار به بررسی اراده الهی از دیدگاه دو فیلسوف بزرگ، استاد مطهری و باروخ اسپینوزا می پردازد و هدف آن روشن کردن شباهت ها و تفاوت های موجود در دیدگاه های آن دو در باره این پرسش است که آیا خداوند دارای اراده است یا نه، و در صورت داشتن اراده آیا اراده او مطلق و آزاد است. جستار حاضر در این راستا به مقایسه نظریات این دو فیلسوف در مسائل زیر می پردازد: عقل الهی، اراده الهی، نسبت عقل و اراده به خداوند، قدرت خداوند، نسبت اختیار به خداوند یا قضا و قدر الهی، موجَب یا واجب بالغیر، اراده آزاد خداوند و فعلی بودن علم خداوند.
صفحات :
از صفحه 129 تا 167
مبانی فلسفه اخلاق اسپینوزا و مقایسه آن با فخر رازی
نویسنده:
سمیه سردار
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مسأله جبرو اختیار از مسائلی است که ذهن اندیشمندان را از دیرباز تاکنون به خود مشغول داشته است. گروهی از متفکرین اراده و اختیار در افعال ارادی انسان را پذیرفته و براین باور هستند که انسان فاعل ارادی کردارهای خود می‌باشد. اما گروهی دیگر از اندیشمندان معتقد هستند که شرایط و عوامل بیرونی و درونی وجود دارد که بر افعال انسانی تأثیر می‌گذارد. از این رو انسان فاعل تام افعال اختیاری خود نیست.فخر رازی و اسپینوزا از جمله متفکرینی هستند که هر دو قائل به جبر پیرامون افعال انسانی هستند.اسپینوزا بر اساس مبانی جهان شناختیخود قائل به نوعی وحدت وجودی می‌شود از نظر وی فقط جوهر(خدا) وجود دارد و همه چیزحالات آن جوهراست. به اعتقاد وی هر چه در عالم رخ می‌دهد از جمله اراده انسان از طریق سلسله علت و معلول به خدا می‌رسد. و بر این باور است که چون همه چیز از ذات الهی ناشی می‌شود در نتیجه انسان آزادانه نمی‌تواند فعل خاصی را اراده کند. و نیز نمی‌تواند غیر از اراده خاصی که از او صادر شده اراده دیگری را پدید آورد. از این رو در عالم هستی همه چیز حتی افعال انسانی نیز بر اساس ضرورت و علت خاص خود رخ می‌دهد.فخر رازی دارای دو دوره حیات فکری است. فخر رازی متقدم در آثار مربوط به این دوره مثل « البراهین»و « المحصل» از نظریه جبر طرفداری می‌کند. اما فخر رازی متأخر با توجه به آثار این دوره مثل « تفسیر کبیر» معتقد به راهی میانه و متعادل می‌شود و بر این باور است که پذیرفتن جبر محض و یا قائل شدن به اختیار مطلق هر دو نادرست می‌باشد. و شیوه صحیح و درست، پذیرفتن راه میانه است. اگر چه نظریه افراطی و نظریه معتدل که همان کسب است نهایتاً به جبر منجر می‌شود.اسپینوزا و فخر رازی از این جهت که هر دو نگاه جبرانگارانه به افعال انسانی دارند دارای دیدگاه مشترک هستند. اما اسپینوزا اگر سخن از جبر می‌گوید دغدغه جهان شناختی دارد و در مقابل فخر رازی چنانچه نگاه جبرانگارانه دارد به خاطر دغدغه‌های خداشناختی است.در حوزه فلسفه اخلاق نیز چون هر دو قائل به جبر هستند افعال درست از نظر ایشان یعنی آنچه مطابق با سرنوشت و تقدیر انسان باشد و از سوی دیگر چون سرنوشت هر کسی با دیگری فرق دارد از این روی هر دو نسبی‌نگر هستند.
اسپینوزا: بررسی امکان ماده‌گرایی
نویسنده:
محسن تهرانی استاد راهنما: سید مصطفی شهرآیینی استاد مشاور: محمد اصغری استاد مشاور: محمود صوفیانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
قرائت ماده‌گرایانه از اسپینوزا هم‌زمان بود با چاپ مجموعه‌ی آثار او. این قرائت اولین بار به سال 1702 توسط پی‌یر بیل صورت گرفت و برای حدود دو قرن تفسیر غالب و محل رجوع بسیاری از فیلسوفان بزرگ مانند هیوم و اندیشمندان شناخته شده چون ولتر بود. هر چند اساس این تفسیر مبتنی بر نشان‌دادن الحاد اسپینوزا بود اما منبعی برای تفسیرهای ماتریالیستی بعد از خود فراهم آورد، مکانیست‌های فرانسوی و سپس ماتریالیست‌های دیالکتیکی و بسیار کسان دیگر مانند فوئرباخ، یاکوبی و ... خواه جهت تفسیر ماده‌گرایانه‌ی غنی‌تر از دستگاه فلسفی اسپینوزا خواه برای تقویت دستگاه فکری و ماده‌گرایانه‌ی خود از این قرائت بهره برده بودند و قرائت‌های جدیدی ارائه کردند. درون‌مایه‌ی رساله‌ی حاضر، پژوهشی است درباره‌ی تفسیر (یا امکان تفسیر) ماده‌گرایانه‌ی فلسفه‌ی اسپینوزا. هر چند در ابتدا چنین به نظر می‌آید که حجم زیاد تفسیرهای ماده‌گرایانه از نظام فلسفیِ اسپینوزا انجام چنین پژوهشی را که در خصوص امکان این خوانش است، منتفی خواهد کرد، وجود مولفه‌های غیر ماده‌گرایانه، همچنین بررسیِ سازگاریِ یا عدم سازگاریِ قرائت‌های مذکور با نظام فلسفیِ اسپینوزا بار دیگر ضرورت چنین پژوهشی را آشکار می‌کند. برای این کار، پس از ارائه‌ی مقدمه و طرح کلیات و معرفی خوانش ماده‌گرایان مختلف از دستگاه اسپینوزا، به بررسیِ مولفه‌هایی می‌پردازیم که بنابر ادعا‌ی خوانش‌های مختلف ماده‌گرایانه‌ هستند تا نشان دهیم که چرا جز در یک مورد، یعنی رابطه‌ی بدن با ذهن، مولفه‌های مذکور یا اساساً ماده‌گرایانه نیستند، یا با نظام فلسفی اسپینوزا سازگاری ندارند.
بررسی تطبیقی نفس از دیدگاه اسپینوزا و ملاصدرا
نویسنده:
الهه محمدی استاد راهنما: سیمین اسفندیاری استاد مشاور: فاطمه بختیاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسأله ی نفس از جمله موضوعات مهم و بنیادینی است، که هم ادیان و هم فلاسفه ی بزرگ شرق و غرب بدان پرداخته اند. این که «من کیستم؟»، «حقیقت من چیست؟» و مانند آن، سوالاتی بود که فکر و اندیشه ی بشر را در طول تاریخ زندگی اش به خود مشغول کرده و خواهد کرد و هر انسانی به حسب گنجایش ظرف اندیشه و فکر خود و توانایی اندیشه ورزی اش، در پی یافتن پاسخی آرامش بخش و امتناع کننده به این پرسش ها بوده، هست و خواهد بود. شناخت نفس، در حقیقت شناخت وجود آدمی است؛ زیرا معرفت حضوری نسبت به انسان عامل و راهی برای معرفت حضوری خداوند است. مسأله ی نفس، از محوری ترین مسایلی است که همواره ذهن پرسشگر فیلسوف را به خود مشغول داشته است و آن را واداشته است تا با رمز گشایی، به اسرار این حقیقت پنهان دست یابد و به تبیین و توضیح و معرفی آن بپردازد. اسپینوزا و ملاصدرا، به عنوان دو فیلسوف غرب و شرق، به مسأله ی نفس و تعریف ماهیت و تبیین حقیقت آن همت گمارده اند و بخش قابل توجهی از آثارشان را بدان اختصاص داده اند. این دو فیلسوف هر دو در باب مسأله ی نفس و بدن یگانه انگار هستند، اما مبنای یگانه انگاریشان با هم فرق دارد. و نیز هر دو به تجرد نفس و ارتباط آن با سعادت آدمی قا‌یل هستند و در عین حال در معنا و نحوه ی نیل به تجرد نفس تفاوت دارند. طبق بررسی هایی که درباره ی این موضوع انجام داده ام، تاکنون درباره ی مسأله ی نفس به صورت تطبیقی از دیدگاه این دو فیلسوف تحقیقی صورت نگرفته است. در این رساله، هدف آن است که نوع نگاه این دو فیلسوف به مسایلی همچون تعریف و ماهیت نفس، اثبات وجود نفس و مانند آن و نیز وجوه تشابه و تفاوت دیدگاه های آن ها مورد بررسی قرار گیرد.
عقل فلسفي از ديدگاه ملاصدرا واسپينوزا
نویسنده:
‫آصف لعلي
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫اين پژوهش درصدد بررسي پاسخ دو فيلسوف بزرگ، ملاصدرا و اسپينوزا به چيستي عقل، توانايي عقل در کشف حقايق عالم هستي و تبيين رابطه دين و عقل مي‌باشد. نويسنده براي کشف پاسخ‌هاي اين دو فيلسوف، به ريشه‌هاي فکري آنان، اعم از ريشه‌هاي مشايي، اشراقي و عرفاني ملاصدرا و ريشه‌هاي فکري دکارتي و ابن ميموني اسپينوزا مراجعه کرده و ماهيت عقل و کارکردهاي معرفت شناختي آن را از منظر اين دو دانشمند تحقيق نموده است. نويسنده در سه فصل ضمن انعکاس ديدگاه‌هاي ملاصدرا و اسپينوزا در ماهيت و کارکردهاي عقل، اين دو ديدگاه را مقايسه کرده است. فصل اول، به تبيين ماهيت عقل فلسفي از ديدگاه ملاصدرا پرداخته و از منظري عرفاني، اشراقي و مشايي، مراتب و ماهيت عقل و معرفت، اقسام ادراک، توانايي عقل در فهم انواع مسايل و حقايق جهان هستي را بررسي کرده است. تحقيق در زمينه ماهيت و مراتب عقل نظري و عقل عملي از منظر حکمت متعاليه و رابطه بين عقل و دين از ديدگاه ملاصدرا از ديگر مباحث فصل اول است. نويسنده در ادامه به محدوديت توانايي عقل از ديدگاه ملاصدرا، تحول نفس و کمال عقلي آن، سعادت عقلي نفس و کشف معنوي از ديدگاه ملاصدرا و انواع و مصاديق عقل و مراحل و مراتب ادراک از منظر وي پرداخته است. در فصل دوم، ماهيت عقل فلسفي از ديدگاه اسپينوزا بيان شده و با توجه به فلسفه ابن ميمون، فلسفه دکارت و فلسفه اسپينوزا که متأثر از اين دو فلسفه مي‌باشد، ماهيت عقل و کارکردهاي آن در درک حقايق هستي بيان گرديده است. مقايسه دو ديدگاه ملاصدرا و اسپينوزا در ماهيت عقل و نيز بررسي نقاط اشتراک و افتراق ديدگاه‌هاي آنان در مورد نسبت عقل و دين با توجه به پيش‌فرض‌هاي فلسفي آنان، از مطالب فصل سوم است.
استلزامات فلسفی عدم تناهی خداوند در اندیشۀ اسپینوزا
نویسنده:
حسین صابری ورزنه
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از اوصافی که در بسیاری از سنت‌های الهیاتی بر خدا حمل می‌شود، «عدم تناهی» است. فیلسوفان و متألهان اغلب خداوند را هم در مقام ذات و هم در ساحت صفات نامتناهی دانسته‌اند یا به‌عبارت دیگر، تشخص خداوند را به عدم تناهی یا اطلاق ذاتی او تفسیر کرده‌اند. اسپینوزا فیلسوف ‌عقل‌گرای سدۀ هفدهم نیز از جمله کسانی است که با معرفی خداوند به‌عنوان جوهر واحد، خصوصیت عدم تناهی را برای خدا ضروری و ذات و صفات او را نامتناهی دانسته است. از نظر اسپینوزا، اتصاف خدا به عدم تناهی استلزاماتی دارد که از جملۀ آنها می‌توان به «کلِ سابق بودن»، «علت داخلی بودن» و «فراطبیعی نبودن» خداوند اشاره کرد. بدین‌سبب، اسپینوزا قائل است که در سنت‌های الهیاتی مرسوم در ادیان ابراهیمی، خصوصیت عدم تناهی خدا درست تحلیل نشده و بدین‌واسطه، رابطۀ خدا و ماسوی مورد سوء فهم قرار گرفته است. در این پژوهش با استفاده از منابع معتبر در زمینۀ اسپینوزاپژوهی و با روش توصیفی-تحلیلی، آرای اسپینوزا در این زمینه را بررسی کرده‌ایم.
صفحات :
از صفحه 247 تا 266
جوهر الهی از منظر اسپینوزا
نویسنده:
صالح حسن زاده
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
< p>مبنای آرای فلسفی اسپینوزا جوهر یگانه است. تبیین موجودات متکثر تنها با مراجعه به‌جوهر نامتناهی، که اسپینوزا آن را «خداوند یا طبیعت» نامیده است، ممکن می‌گردد. به‌عقیده اسپینوزا اشیاء متناهی ضرورتاً ناشی ازجوهر نامتناهی‌اند. کلّ عالمِ غیرخدا ازنظر اسپینوزا، حالت نام دارد که با‌ضرورت ازلی از ذات جوهر یگانه به‌وجود آمده است. اسپینوزا با‌تحلیل جوهر به‌این نتیجه می‌رسد که فقط یک جوهر وجود دارد که نامتناهی به‌لحاظ صفت و ازلی است. به‌باور وی، جوهر نامتناهی الهی، تقسیم ناپذیرو یگانه است؛ هر‌چیزی که هست در خدا هست؛ ممکن نیست جز خدا جوهری موجود باشد و یا به‌تصور آید. در این مقاله به روش تحلیل محتوایی، اثبات می‌شود که در‌نظر اسپینوزا، خدا، انسان و جهان مادی، همه اجزاء یک جوهرند و هرچیز، چه مادی، چه معنوی، بُعد یا امتداد خداوند است و جوهر یا خداوند وجودی است نامتناهی و باید ذات او شامل همه موجودات و همه واقعیات باشد. این در عصر مسیحیت، ناب‌ترین نوع وحدت وجودی است که اسپینوزا آن را اظهار می‌کند. وی در این حد توقف نکرد، بلکه پا را بسی فراتر نهاده، و با نفی غایت ، اراده و عقل از خدا مفهوم یا معنای سنتی خدا در تفکر مسیحی را کنار گذاشت. همچنین راه حل اسپینوزا، برای این مشکل که همه‌توانی و همه‌دانی خدا چگونه با آزادی انسان سازگار است، حتی به‌روش خود وی هم رضایت‌بخش نیست.
قدرت و امر مشترک: تقدم قدرت بر حق در فلسفۀ سیاسی اسپینوزا
نویسنده:
رضا نجف زاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در منظومۀ نظری اسپینوزایی، بر پایۀ نظریۀ طبیعت، گونه ای نظریۀ حق و قانون نیز تدوین می شود که مبنایی برای عقل باوری و انسان باوریِ خاص این فلسفۀ سیاسی جمهوری خواهانه تمهید می کند. این فلسفۀ حق و قانون بر متافیزیکِ قدرت تکیه دارد و ناظر به «انبوه خلق» و «امر مشترک» است. این فلسفۀ حق و قانون، یکی از وجوه منحصربه فردِ فلسفۀ عملی او است. نظریۀ حق «اسپینوزا» که در رسالۀ سیاسی او به روشنی تقریر شده، چنین است: هرچه قدرت افزایش یابد، حق هم افزایش می یابد و از آنجا که اجتماع یا امر مشترک موجدِ قدرتِ بیشتر است، موجد حق بیشتر هم است. این وجه منحصربه فرد فلسفۀ عملیِ اسپینوزا البته از جهاتی بر برخی جنبه های نظریه های قدیم حق و قانون تکیه دارد. به عبارتی نظریۀ حق و قانون اسپینوزایی، یکی از پیوندگاه های اسپینوزا با سنت های قُدمایی است. نظریۀ اسپینوزایی حق و قانون بر «قدرت» تکیه دارد و ناظر به «انبوه خلق» و «امر مشترک» است.
بنیاد فضیلت در اندیشۀ اسپینوزا
نویسنده:
حسین صابری ورزنه؛ اصغر زارع کهنمویی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
اسپینوزا فیلسوف عقلگرای سدۀ هفدهم، قائل است که فلسفه و علم باید در جهت کمال انسان به‌کار گرفته شوند. از این جهت، همّ خود را صرف تدوین نظامی فکری‌ می‌کند که غایت آن را سعادت می‌داند، سعادتی که مبتنی بر زیست فضیلت‌مندانه است. با توجه به این نظرگاه، در این مقاله در پی فهم حقیقت فضیلت و مبانی متافیزیکی و انسان‌شناختی آن در اندیشۀ اسپینوزا هستیم. این تحقیق مبتنی بر روش توصیفی - تحلیلی است و رویکرد فلسفی را در تبیین مسئلۀ مورد نظر به‌کار می‌گیرد. به اختصار می‌توان گفت که اسپینوزا فهم خود از فضیلت را بر مبنای دیدگاه وحدت جوهر، این‌همانی جوهر/ خدا و قدرت نامتناهی، سنخیت علّی و معلولی، طبیعت‌گرایی، توازی ذهن و بدن و عقلگرایی قرار می‌دهد و با تلفیق وجوهی از فلسفه‌های اخلاق افلاطونی، ارسطویی، لذت‌گرا، فایده‌باور، رواقی و هابزی، در نهایت، فضیلت اعلی را معادل قدرت، فعالیت و عقلانیت می‌داند و شناخت عقلی خداوند و عشق عقلانی به او را، در اعلی مرتبۀ آن قرار می‌دهد. بر اساس چنین شناختی است که انسان از نظر عاطفی نیز بر انفعالات خویش فائق می‌آید و به ثبات می‌رسد.
صفحات :
از صفحه 163 تا 187
فلسفه و شريعت در رساله الهياتی سياسی اسپينوزا در ميانه ابن رشدگرايی و نص گرایی
نویسنده:
رضا نجف زاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
با در نظر گرفتن سرشت چندفرهنگي تکوين سيستمهاي فکري، ميتوان گفت باروخ بنديکت اسپينوزا نگاه خود به مسئلة امکان يا امتناع توفيق بين فلسفه و شريعت را در امتداد سنتِ ابن‌رشدگرايان لاتين و يهود صورتبندي کرده است. بخش عمده‌يي از رساله الهياتي ‌ سياسي مصروف پاسخ دادن به اين مسئله شده است. فکر فلسفي اسپينوزا از چندين سنت فلسفي و سياسي تأثير گرفته است. وي که از متفکران طبيعي مسلک دوران رنسانس الهام گرفته است، به سنت جمهوري خواهي راديکال تعلق دارد و در تکوين ميراث روشنگري راديکال سهمي عمده داشته است. در پيوند با اين جريانها، وي در عين حال از سنت اصلاحات ديني پروتستان نيز متأثر بوده و سابقه تربيت يهودي دارد. اسپينوزا با مسئله بزرگ امکان يا امتناع جمع بين الهيات و فلسفه، يا ديانت و عقلانيت درگير است. مواجهه فيلسوف روشنگري راديکال با نص مقدس، در پرتو امکانهاي ميراث فکر عقلاني يهودي و اسلامي صورت گرفته است. وي براي پاسخ به آن مسئله بزرگ، آشکارا با جريانهاي عقلگرا و نص‌گراي تاريخ ديانت يهود رويارو ميشود. به اعتبار سهم عظيم تفکر عقلي اسلامي در برآمدنِ فلسفه يهودي قرون ميانه، تأملات اسپينوزا او را به ميدانِ فکر عقلي اسلامي نيز ميکشاند. در مقايسه با نص‌گرايان و عقلگرايانِ مسلمان و يهودي قرون ميانه، وي راه ميانه را برگزيده و در بخشهاي الهياتي رساله الهياتي ـ سياسي در دفاع از اين حکم احتجاج ميکند كه: نه فلسفه خادم شريعت و نه شريعت خادم فلسفه است. برپايه اين رأي اسپينوزايي، ميتوان اين دو فرضيه مکمل را مطرح کرد: 1) امتناع جمع بين فلسفه و شريعت در رساله الهياتي ـ سياسي لزوماً به معني تمهيد مباني عُرفي براي حوزه عمومي نيست. 2) رساله الهياتي ـ سياسي از رهگذرِ هرمنوتيکِ تاريخي نص، نظريه يي ايمان گرايانه تمهيد ميکند که حوزة فراخِ زندگي در وضعيت مدرن را از ستروني و سردي بي معنايي رهايي ميبخشد.
صفحات :
از صفحه 53 تا 76
  • تعداد رکورد ها : 331