آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 308
بررسی تطبیقی رفتار با حیوانات در اخلاق اسلامی و اخلاق سکولار غربی (با تاکید بر بیانیه جهانی حقوق حیوانات)
نویسنده:
اصغر مسعودی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
آیات و روایات زیادی در باره آفرینش، منافع و رفتار با حیوانات وجود دارد که این نشانگر‏اهتمام اسلام به حیوانات است. از سوی دیگر در غرب انجمن ها و سازمان هایی به دفاع از حقوق ‏حیوانات می پردازند، تا این که بیانیه جهانی حقوق حیوانات در اواخر قرن بیستم به تصویب رسید. ‏مراد از اخلاق سکولار غرب تفکر مدرنی است که با نگرش ماده گرایانه و سودطلبی بر بسیاری از ‏کشورها سیطره یافته است. با توجه به گستره دیدگاه های سکولاریستیتاکیدمادر این جا بربیانیه ‏جهانی حقوق حیوانات می باشد. اسلام به حقوق و عدالت نسبت به حیوانات اهمیت زیادی داده و ‏همگانرا در برابر آنان مسئول می داند. نفقه حیوان که شامل تغذیه، مسکن و درمان می شود، از ‏مهمترین این حقوق می باشد ؛ در اخلاق سکولار انسان بر وفق منفعت خود با حیوان رفتار می نماید. ‏بر خلاف اخلاق سکولار ، از منظر اسلام حیوانات دارای شعور، واجد برخی از انواع معرفت وتسبیح ‏گوی خداوند سبحان می باشند و هر نوع کاری که موجب آزار جسمی و روحی آنان گشته، عملی ‏شیطانی شمرده و همواره بر رفتاری مشفقانه، صادقانه و عادلانه با حیوان تأکید شده است ولعن و ‏نیرنگ و جدایی افکندن بین حیوان و نوزادش امری ناپسند و بهره برداری صحیح ، رعایت حق ‏کامیابی و پناه دادن جاندارانِ بی آزار امری پسندیده ذکر شده است. در اسلام افزون به بیان حقوق ‏به علت های احکام نیز اشاره شده است، توجه اسلام به حیوانات عام استو شامل حیوان حرام ‏گوشت و حیوان مشرف به مرگ هم می باشدکه از این جهت با بنیان اخلاق سکولار تفاوت اساسی ‏دارد.حقوق حیوانات در اسلام به صورت دقیق، جامع و با ضمانت اجرایی قوی بیان شده است ؛ ولی ‏حمایت از حیوانات در بیانیه جهانی، به صورت کلی و غیر جامع مطرح شده است و با توجه به ماهیت ‏بشری داشتن و مبتنی بر خواست انسان بودن، قوانین در اندیشه سکولار از ثبات لازم برخوردار ‏نیست. در اسلام هر حیوانی از حق حیات برخوردار است و بدون علت نمی توان حیوانی را به قتل ‏رساند. در مورد شکار و ذبح حیوان شرایط خاصی در نظر گرفته شده است ؛ ولی در غرب جزئیات ‏مذکور نه تنها مورد اشاره قرار نگرفته که مورد غفلت واقع شده است. ‏تعیین حقوق جهانی برای بشر و موجودات، بر طبق اصولی فراتر از نگاه استقلالی انسان هاست؛ ‏زیرا انسان ها به دلیل اختلاف علاقه ها، سلیقه ها، خطا پذیری و آداب و رسوم نمی توانند ارزش ‏های واقعی در تعامل با دیگران از جمله حیوانات را در یابند. با توجه به علم، حکمت و قدرت خداوند ‏به تمام هستی، تنها برنامه سعادت و مسیر کمال، باید آسمانی باشد.‏
بررسی شکاف بین نظر و عمل اخلاقی از دیدگاه ارسطو
نویسنده:
محسن جوادی، علیرضا صیادنژاد
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
شکاف بین نظر و عمل اخلاقی (ضعف اراده اخلاقی)، یکی از مباحثی است که همواره مورد توجه مکاتب اخلاقی بوده است. یک نظام اخلاقی موفق علاوه بر ارایه دستورات اخلاقی، باید متوجه موانع تحقق این دستورات نیز باشد. این بحث در فلسفه اخلاق ارسطو تحت عنوان آکرسیا مطرح شده است که ناظر به بحث اتحاد معرفت و فضیلت افلاطون است. در دیدگاه سقراط و افلاطون، علت موثر بر عمل، صرفا معرفت است، به گونه ای که هیچ علتی در مقابل معرفت روشن نمی تواند مانع عمل شود. ارسطو با قبول تاثیر معرفت بر عمل اخلاقی، بر این عقیده بود که میل و نفس انسانی این توانایی را دارد که گاه به رغم معرفت و حتی معرفتی روشن، مانعی را بر سر راه عمل اخلاقی ایجاد نماید. او برای تحقق عمل، چندین علت را به صورت پراکنده در نظریه های اخلاقی خود بر می شمرد و مبانی عمل را در امور متعدد جست و جو می نماید. از نظر ارسطو، امیال، که از تخیل نفس ناپرهیزگاری برخاسته اند، این امکان را دارند که گاه شرایطی ایجاد نمایند تا انسان دست به عملی برخلاف علم و شناخت عقلانی خود بزند. در چنین شرایطی که انسان با علم به فضیلت بودن یک عمل برخلاف آن رفتار می کند، می شود چنین گفت که علم انسان به فراموشی سپرده شده است. ارسطو این ضعف اخلاقی را به وجود میل و شوق در انسان نسبت می دهد،‌ امری که با مقابله با آن، عمل اخلاقی تحقق پیدا می کند.
صفحات :
از صفحه 1 تا 28
تبیین دیگرگرایی از منظر رویکرد عقلانی نیگل و رویکرد تجربی بتسون
نویسنده:
زینب عباسی ، محسن جوادی ، بابک عباسی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
همواره پی‌بردن به غایت و انگیزه رفتارهای انسان از مسائل قابل توجه روانشناسان و فلاسفه اخلاق بوده است. خودگرایان انگیزه تمامی اقدامات خیرخواهانه انسان را دستیابی به نفع شخصی تلقی می‌کنند. در مقابل، دیگرگرایان می‌گویند انسان می‌تواند صرفاً برای تأمین منافع و رفاه دیگری کار کند و هیچ چشم‌داشت شخصی نداشته باشد. دنیل بتسون و تامس نیگل روانشناس و فیلسوف معاصرآمریکائی با دو شیوه‌ی متفاوت از حامیان جدی و سرسخت دیگرگرایی‌اند. بتسون با رویکردی تجربی و با طرح فرضیه آلتروئیسم ـ همدلی ضمن به چالش‌کشیدن ادعاهای خودگرایان از نوعی دیگرگرائی روانشناختی دفاع می‌کند. وی از طریق آزمایشات دقیق تجربی توانست وجود انگیزه دیگرگرایی در ذات انسان را ثابت ‌نماید. بنا به ادعای او احساسِ عاطفی نگرانیِ همدلانه موجب ایجاد انگیزه دگرخواهانه جهت تأمین رفاه مطلوب دیگری می‌شود. از سوی ‌دیگر نیگل با روش تفسیری خود از امکان نوعی دیگرگرایی با انگیزشِ عقلانی دفاع کرده، معتقد ‌است دیگرگرایی بی‌طرفانه لازمه عقلانیت و شرط برقراری اخلاق است. این مقاله با رویکردی توصیفی ـ تحلیلی به توصیف و ارزیابی آراء بتسون و نیگل پرداخته ‌است. درنهایت نشان می‌دهد که تلقی آن دو از دیگرگرایی و نسبت دیگرگرایی با اخلاق متفاوت است. اما نکته مهم این است که دو رویکرد متفاوت فوق به دیگرگرایی با هم می‌توانند پشتوانه محکمی برای رد خودگرایی باشند.
صفحات :
از صفحه 47 تا 74
فلسفه نبوت
عنوان :
نویسنده:
مجید محمدی، محمود حبیب اللهی؛ استاد راهنما: غلامحسین ابراهیمی دینانی . محسن جوادی؛ استاد مشاور: محمدحسین حشمت پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
آنچه که دراین رساله بدان پرداخته شده آراء فلاسفه و متکلمان اسلامی است . فلاسفه، فیلسوفان بزرگ و صاحب مکتب و موثر برگزیده شده‌است . فارابی (معلم ث بوعلی (فیلسوف بزرگ مکتب مشائی) شیخ اشراق (فیلسوف بزرگ مکتب اشراقی) و صدرالمتالهین (فیلسوف بزرگ حکمت متعالیه) برگزیدگان نگارنده از خیل فلاسفه بوده‌اند . از متکلمین نیز سعی شده از مکتب ها و مشرب‌های مختلف کلامی آراء کسا به بحث گرفته شود که نشانگر تحولات و نحله‌های گوناگون کلامی در فرهنگ اسلامی بوده باشند. از غزالی (متکلم بزرگ سنی و اشعری که دست به احیای معارف دینی زده و آراء خاصی درباره شریعت داشته است) شیخ طوسی (متکلم بزرگ شیعی، در دورانی که کلام هنوز چندان با فلسفه درنیامیخته است) خواجه نصیرالدین طوسی (متکلم بزرگ شیعی که فلسفه را زرادخانه کلام قرار داده است) و قاضی عضدالدین ایجی (متکلم بزرگ اشعری) دراین رساله سخن گفته شده‌است .
پیامدها و لوازم اخلاقیحرکت جوهری و حدوث جسمانی نفس
نویسنده:
محمد عباس زاده جهرمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
طبق مدعای حرکت جوهری، عالم طبیعت در حال تغییر و نو به نو شدن است به گونه‌ای که آن به آن، صورت جدیدی بر روی صور پیشین قرار می‌گیرد. طبق این نظریه، نفس انسان به جهت علقه‌ای که به عالم طبیعت دارد، نیز مشمول این حرکت و سیلان تدریجی است. حدوث جسمانی نفس، ایجاد نفس را از دل جسم و در نتیجه تحوّل آن می‌داند. در این رساله تأثیرات این دو نظریه در علم اخلاق مورد کنکاش و بررسی قرار گرفته که روش آن کتابخانه‌ای، توصیفی و تحلیلی است. آسیب‌شناسی حرکت جوهری نفس و پاسخ به برخی انتقادات قابل طرح به این نظریه، از جمله اهداف آن محسوب می‌شود.غایت اخلاق، تأمین سعادت است، اما طرح حرکت جوهری در نفس، موجب می‌شود تا غایات نفس، متعدد و راه وصول به غایت برای هر فردی نیز عوض شود. از این روی، با تفاوت مطرح در سلوک مختلف نیل به غایات اخلاق، مطلق نبودن و نوعی نسبیّت در اخلاق مطرح خواهد شد. لذا نسبیّت‌گرایی اخلاقی به عنوانی چالشی در ذیل نظریه حرکت جوهری نفس در فصل چهارم مورد بحث و بررسی قرار گرفته و سعی شده است به کمک اصول و مباحث مطرح در مباحث پیشین، پاسخی برای سوال اصلی رساله ارائه شود. تکثرگرایی اخلاقی نیز چالش دیگری است که لازم است مورد توجه قرار گیرد.تفاوت مطرح بین نفوس در ذیل حرکت جوهری، تفاوت تشکیکی است که در سایه آن، ارتقا یا تنزّل درجه مراتب نفوس جایگاه پیدا می‌کنند. بر این مبنا ممکن است بتوان نوعی تشکیک در سعادت را طرح کرد، اما تشخیص‌های خوب یا بد و برداشت‌های احکام در هر مرتبه عمومیت و اطلاق دارد، لذا این نظریه، محملی برای نسبیّت‌گرایی اخلاقی فراهم نمی‌کند. ضمن اینکه نفوس صاحب مراتب برتر به جهت اشرافی که دارند می‌توانند احکام و حالات مراتب پایین‌تر را متناسب با آن مرتبه دریابند. حرکت جوهری نفس و حدوث جسمانی آن، پیامدهای ایجابی و لوازم تربیتی نیز دارد. اشتدادپذیری نفس، کمال‌گرایی بی‌نهایت و تجسّم و تجسّد اخلاق از جمله پیامدهای ایجابی این دو نظریه است و تأثیر افعال و رفتار در ملکات اخلاقی، نقش نیت در تکامل و رشد انسان، اثر معاش در معاد، جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء بودن اخلاق و... را می‌توان از لوازم تربیتی حدوث جسمانی و حرکت جوهری نفس دانست.
نقد و بررسی تطبیقی مهفوم شهود از دیدگاه ویلیام آلستون و بابا افضل کاشانی
نویسنده:
فریبا مو‎‏منی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده ندارد.
نسبت استعلا اگزیستانسی یاسپرس و استکمال نفس ملاصدرا
نویسنده:
پدیدآور: محمدحسین کیانی قلاتی ؛ استاد راهنما: محسن جوادی ؛ استاد راهنما: مهدی منفرد ؛ استاد مشاور: زهرا خزاعی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
سوال رساله این است که آیا در مقام نسبت‌سنجی آموزه‌های یاسپرس و ملاصدرا می‌توان به تقریری از تفکر تعالی‌گرایانه‌ای فائق شد که کلیت زیست فردی را شامل شود؟ بر اساس این پرسش، فرضیه رساله این است که اعتلای وجودی به مثابه یکی از دل‌مشغولی‌های معاصر می‌تواند زیست فلسفی را ممکن سازد و این‌که زیست فلسفی بر بنیاد اندیشه یاسپرس و ملاصدرا می‌تواند موجب آشکارگی ساحت‌های وجودی آدمی شده و اعتلای وجودی را موجب شود. این فرضیه را می‌توان مبتنی بر دو نکته مستدل کرد:نخست، اینکه فلسفه کوششی آگاهانه و آزادانه برای زیستن است؛ فلسفه تنها مشتمل بر ادراک انتزاعی نیست، بلکه پشتیبان آگاهی زیست‌مندانه است که یک‌سره و در هر لحظه به زندگی فرد جهت می‌دهد. فلسفه، زیست فرد را چنان دربر می‌گیرد که حیات انسانی مساوق فلسفه‌ورزی محسوب می‌شود. دوم، امکان و اعتبار من برای اعتلای وجودی؛ هر چند اعتلا وجودی در یاسپرس مستلزم اندیشیدن ایمانی اما غیر وحیانی است و در ملاصدرا، اندیشیدن ایمانی-وحیانی؛ اما، تأکید هر دو بر «اندیشه ایمانی» حائز اهمیت است. بدین‌سان، اعتلای وجودی موید مسیری است که ارتقا را به لحاظ فلسفی موجه می‌سازد و این‌که اعتبار انسانیت انسان را در تکاپوی مداوم برای رسیدن به من ایده‌آل و فعلیت‌یافته ترسیم کرده و این ارتقا را مستلزم اندیشه‌ورزی و عملکردهای متعهدانه به حساب می‌آورد. بدین‌سان، دستاورد تحقیق اینکه فلسفه را باید زیست؛ چرا که از اساس، فلسفه شیوه زیستن و یا لااقل، بستر آشکارگی نحوه زیست انسانی را فراهم می‌آورد‌.کسی که این بینش را می‌پذیرد، فلسفه را شرط حقیقسوال رساله این است که آیا در مقام نسبت‌سنجی آموزه‌های یاسپرس و ملاصدرا می‌توان به تقریری از تفکر تعالی‌گرایانه‌ای فائق شد که کلیت زیست فردی را شامل شود؟ بر اساس این پرسش، فرضیه رساله این است که اعتلای وجودی به مثابه یکی از دل‌مشغولی‌های معاصر می‌تواند زیست فلسفی را ممکن سازد و این‌که زیست فلسفی بر بنیاد اندیشه یاسپرس و ملاصدرا می‌تواند موجب آشکارگی ساحت‌های وجودی آدمی شده و اعتلای وجودی را موجب شود. این فرضیه را می‌توان مبتنی بر دو نکته مستدل کرد:نخست، اینکه فلسفه کوششی آگاهانه و آزادانه برای زیستن است؛ فلسفه تنها مشتمل بر ادراک انتزاعی نیست، بلکه پشتیبان آگاهی زیست‌مندانه است که یک‌سره و در هر لحظه به زندگی فرد جهت می‌دهد. فلسفه، زیست فرد را چنان دربر می‌گیرد که حیات انسانی مساوق فلسفه‌ورزی محسوب می‌شود. دوم، امکان و اعتبار من برای اعتلای وجودی؛ هر چند اعتلا وجودی در یاسپرس مستلزم اندیشیدن ایمانی اما غیر وحیانی است و در ملاصدرا، اندیشیدن ایمانی-وحیانی؛ اما، تأکید هر دو بر «اندیشه ایمانی» حائز اهمیت است. بدین‌سان، اعتلای وجودی موید مسیری است که ارتقا را به لحاظ فلسفی موجه می‌سازد و این‌که اعتبار انسانیت انسان را در تکاپوی مداوم برای رسیدن به من ایده‌آل و فعلیت‌یافته ترسیم کرده و این ارتقا را مستلزم اندیشه‌ورزی و عملکردهای متعهدانه به حساب می‌آورد. بدین‌سان، دستاورد تحقیق اینکه فلسفه را باید زیست؛ چرا که از اساس، فلسفه شیوه زیستن و یا لااقل، بستر آشکارگی نحوه زیست انسانی را فراهم می‌آورد‌.کسی که این بینش را می‌پذیرد، فلسفه را شرط حقیقی زندگی به‌حساب می‌آورد و بر همین اساس نیز انسانِ عاقل را از نحوه زیست او می‌شناسد. انسانِ عاقل در نهایت اعتلا، چگونه زیستن و چگونه مردن را می‌آموزم و این‌که من نمی‌توانم خود باشم مگر آن‌که به خود شدن دیگری یاری رسانم.
رویکردی فلسفی به دوستی و دغدغۀ دیگری با تکیه بر آراء فیلسوف نوارسطویی جولیا آناس در کتاب اخلاق سعادت
نویسنده:
نغمه پروان ، محسن جوادی ، انشاالله رحمتی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
همراه با احیای دوبارۀ اخلاق فضیلت در سال 1958 بحث‌های فلسفی جدیدی در حوزۀ دوستی پا گرفت. در عصر حاضر نوارسطوییان از جمله مکاتبی هستند که علاوه بر احیا و نیز جرح‌وتعدیل مفاهیم ارسطویی دوران باستان بر مکاتب پساارسطویی دوران باستان نیز تعمق کرده و مهم‌ترین مطالبۀ اخلاق فضیلت را شکل دادن عقلانی احساسات، عواطف و هیجانات درونی فرد برای خوب زندگی کردن به لحاظ درونی تلقی کرده‌اند. مهم شمردن درونیات انسانی به این شکل سبب وارد آمدن اتهاماتی مانند خودگزینانه بودن به آنها شده است. در این مقاله، ضمن پرداختن به «دغدغۀ دیگری» به منزلۀ مؤلفه‌ای جدید در اخلاق فضیلت نوین و بررسی اهمیت و نقش «دغدغۀ دیگری» و دوستی در سعادت انسان از منظر ارسطو و مکاتب پساارسطویی و نوارسطوییان، به این مهم پرداخته می‌شود که جولیا آناس در مقام فیلسوفی نوارسطویی بر چه اساسی نظریه‌های مکاتب باستانی در باب سعادت را آغشته به خودگزینی نمی‌داند، و چه جایگاه و حد مرزی برای دوستی و دغدغۀ دیگری متصور است.
صفحات :
از صفحه 1 تا 26
بررسی اندیشه امامت در زیدیه
نویسنده:
علی موسوی نژاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
شیعیان زیدیه د رخصوص امامت دیدگاهی خاص به خود دارند. آنان اگر چه همچون دیگر شیعیان به امامت علی(ع) و حسن (ع) و حسین (ع) به عنوان امامانی معصوم و منصوص معتقدند ولی از آن پس امام را رهبری غیر منصوص و غیر معصوم می‌دانند که با داشتن مجموعه‌ای از صلاحیت‌ها بر علیه حکومت‌های ظلم و جور قیام می‌کند و رهبری جامعه اسلامی را بر عهده می‌گیرد. به همین دلیل تعریفی که زیدیه از امامت ارائه می‌کنند و دلائلی که برای ضرورت نصب امام اقامه می‌نمایند و صفات و شرایطی که برای امام می‌شمرند همگی به نوعی منطبق بر همین نظریه است. البته دربررسی نظریه امامت در زیدیه ، به نظراتی متفاوت نی زبرخورد می‌کنیم که باید ان را نوعی خلط و تاثیر گرفتن از اندیشه امامتی دانشت که زیدیه در مورد سه امام نخست و دیگر شیعیان از جمله امامیه در مورد امامان خود قائل هستند.
ماهیت معرفت عرفانی با تأکید بر دیدگاه اندیشمندان مسلمان
نویسنده:
مسعود اسمعیلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این رساله به بحث از این مطلب می‌پردازد که معرفت عرفانی چه سنخ معرفتی است و چه مولفه-ها و مقوماتی دارد. از میان متفکران اسلامی، عارفان اسلامی، به ویژه ابن‌عربی و پیروان مکتب وی، و فیلسوفان اسلامی، یعنی به طور خاص فارابی، ابن‌سینا، شیخ اشراق و صدرالمتألهین، به تفصیل به این موضوع پرداخته‌اند. صاحب‌نظران و فیلسوفان دین و عرفان در غرب نیز در این زمینه، چند نظریه مهم ارائه نموده‌اند. همگی این دیدگاه‌ها و نظریات، در مجموع، در چند گروه قابل دسته‌بندی هستند: 1) احساسی و عاطفی بودنِ معرفت عرفانی (دیدگاه احساس‌گرایان غربی)، 2) متناظر بودن معرفت عرفانی و معرفت حسی (تجلی‌بنیاد بودن معرفت عرفانی؛ دیدگاه آلستون)، و 3) ساخت‌یافته بودن معرفت عرفانی (دیدگاه ساخت‌گرایان غربی) که این سه نظریه از آنِ غربیان بوده و در این رساله به بررسی نقاط قوت و ضعف آنها پرداخته شده و روشن شده است که هیچ‌یک، نظریه‌ای کاملاً صحیح نیستند؛ 4) نظریه اتحادی بودن معرفت عرفانی (دیدگاه عارفان اسلامی): دیدگاه عارفان اسلامی به ویژه ابن‌عربی و اتباع وی، به طور خلاصه فراحسی و فراعقلی بودن، نوری و وجودی بودن، بی‌واسطه بودن و اتحادی بودن معرفت عرفانی است که ساختار معرفت عرفانی را در یک طیف تشکیکی، از دو وجهی تا یک وجهی ترسیم می‌کند. 5) نظریه ارتسامی بودن معرفت عرفانی (دیدگاه حکمت مشاء): فارابی و شیخ‌الرئیس، معرفت عرفانی را تا آنجا که مورد تحلیل قرار می‌دهند از سنخ انتقاش صور کلی و جزئی از عالم عقول به در عقل و سپس در قوه خیال انسان و پس از آن در حس مشترک می‌شمرند و آن را ارتسام می‌نامند؛ 6) نظریه حضوری و اشراقی بودنِ معرفت عرفانی (دیدگاه حکمت اشراق): دیدگاه شیخ اشراق در این زمینه به طور خلاصه این است که معرفت عرفانی از سنخ اضافه اشراقیه علمیه است و هرچند بی‌واسطه است، وجودی و اتحادی نیست ولذا وی، ساختاری دو وجهی را برای معرفت عرفانی در نظر می‌گیرد؛ 7) نظریه حضوری و اتحادی بودن معرفت عرفانی: ملاصدرا با استفاده از نظریه عرفا، معرفت عرفانی را معرفتی حضوری، تشکیکی، وجودی و اتحادی می‌داند و از ساختاری دو وجهی تا ساختاری یک‌وجهی برای مراتب مختلف معرفت عرفانی در نظر می-گیرد. همه دیدگاه‌های عارفان و فیلسوفان اسلامی، حاوی نکات بسیار دقیقی است که در قسمت مربوط به هریک به تفصیل روشن شده است. در نهایت به نظر می‌رسد، یافتن بهترین تبیین برای این مسأله، همچون روش متفکران اسلامی، در گرو بازگشت به رهیافت متافیزیکی، در عینِ توجه به شواهد و قرائن انضمامی و ملموس (همچون روشِ اندیشمندان غربی) است و به هیچ‌وجه رویکرد غیر متافیزیکیِ غربیان در این خصوص، کارساز نیست و از ارائه تحلیل زیربنایی از موضوع، عاجز است. با توجه به این جمع‌بندی و با عنایت به نقاط ضعف و قوت هریک از دیدگاه‌ها می‌توان به دیدگاهی نسبتاً جامع‌تر و هماهنگ‌تر در این خصوص دست یافت که در پایان رساله بدان پرداخته شده است.
  • تعداد رکورد ها : 308