آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 308
تحلیل و بررسی ِمفهومِ «یقینِ اخلاقی» در فلسفه‌ غرب (رویکردِ تاریخی)
نویسنده:
محمدسعیدعبداللهی ، محسن جوادی ، محمدلگنهاوسن
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
«یقین اخلاقی» در شمار مفاهیم کاربردی است که امروزه به دغدغۀ بعضی فیلسوفان اخلاق و معرفت‌شناسان بدل گشته است. در دهه‌های گذشته، فیلسوفان با رویکرد‌هایی مختلف به این مفهوم نگریسته‌اند، اما گاه بدلیل توجه نداشتن به خاستگاه و سیر تاریخی این مفهوم، و نیز نادیده گرفتن کاربست آن در زمینه‌های تاریخی، مذهبی و حقوقی، فهمی نادرست و غیردقیق از این اصطلاح بمیان آمده است. ژان گرسون، الهیدان فرانسوی، اصطلاح یقین اخلاقی را برای سطحی مناسب از یقین ابداع نمود. بعدتر، دکارت یقین اخلاقی را یقینی دانست که برای تنظیم رفتار کافی باشد و به ما درباب مسائل مربوط به زندگی کمک کند. از طرفی، جان لاک نیز یقین مطلق و یقین اخلاقی را در مفهوم «یقین واقعی» خود گنجاند. مفهوم یقین اخلاقی، در سپهر دین مسیحیت نیز مسیری جالب پیمود. در اصطلاح قانون کلیسایی، یقین اخلاقی برای توصیف وضعیت ذهنی قاضی بکار میرود؛ یعنی جایی‌که قاضی باید یقین پیدا کند که آیا متهم، در حقیقت مجرم است یا نه. در این نوشتار، پس از اشاره به نخستین کاربرد‌های این مفهوم در تاریخ اندیشۀ مغرب‌زمین، ضمن یک جستجوی تاریخی‌ـ‌فلسفی و بررسی سیر تطور مفهوم «یقین اخلاقی» را در دوره‌های مختلف، نشان خواهیم داد که این مفهوم از قرن چهاردهم و نخستین کاربرد‌ آن در آثار گرسون، تا‌کنون چه سیر پر افت‌و‌خیزی را پیموده است. همچنین در این مسیر، روشن خواهد شد که این اصطلاح فلسفی، پس از سفر تاریخی خود و حضور در قلمروهای مختلف، امروزه در معرفت‌شناسی اخلاق چه جایگاهی بدست آورده، و چگونه از گذر قرنها، در دهه‌های اخیر، رویکرد ویتگنشتاینی به این مفهوم، دست برتر را پیدا نموده است.
صفحات :
از صفحه 5 تا 26
مسئولیت معرفتی از منظر جان هیل
نویسنده:
فاطمه عرب گورچوئی ، زهرا خزاعی، محسن جوادی
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
جان هیل با قبول نقش اراده در پذیرش و شکل­ گیری، و حفظ و بکارگیری روش­های مولّد باور، بر مسئولیت انسان در برابر باورها تاکید دارد. با وجود دفاع هیل از اراده ­باوری غیرمستقیم، وی سیری تشکیکی از مستقیم و بی­واسطه بودن نقش اراده در روش کسب باور و حفظ باور تا غیرمستقیم و باواسطه بودن تاثیر آن در پذیرش و کسب باور را دنبال می­کند. هیل در شکل­دهی باورها، اراده­ باوری مستقیم را که مبتنی بر تصور مشهور دکارتی است نمی­پذیرد؛ اما با تفکیک میان اراده ­باوری مستقیم و غیرمستقیم، شرح مفهوم فعل پایه و غیرپایه و بیان روش ­ها و تکنیک­هایی هم چون تغییر رفتاری، تلاش می­ کند پذیرش و شکل­ دهی باورها را نیز تحت کنترل ارادی اما غیرمستقیم افراد تفسیر کند. در این پژوهش با بکارگیری روش تحلیلی- انتقادی برآنیم تا نشان دهیم با اصلاح و تعدیل دیدگاه هیل، پذیرش مسئولیت معرفتی براساس دیدگاه اراده­ باوری غیرمستقیم معنادار است.
نسبی‌انگاری ارزش‌ها و گرایش‌های دربارۀ خود
نویسنده:
پیمان جباری ، محسن جوادی ، محمد لگنهاوسن
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
نسبی‌انگاری اخلاقی یکی از مکاتب کهن فرااخلاقی است که به وجود ویژگی‌های اخلاقی، و صدق و توجیه احکام اخلاقی می‌پردازد. با این حال، بخشی از بحث‌های مربوط به نسبی‌انگاری متوجّه معناشناسی جملات نسبی است. نظریات نسبی‌انگارانۀ سنّتی زمینه‌گرا هستند، به این معنا که احکام اخلاقی را دارای عنصری می‌دانند که به نحوی ارجاع به گوینده دارد. این دیدگاه نسبی‌انگاری را با چالش‌هایی مواجه می‌کند، از جمله این‌که اختلاف نظر که یکی از اسباب عمدۀ گرایش به نسبی‌انگاری است، به سوء تفاهم فروکاسته می‌شود. برخی نسبی‌انگاران اخیراً تلاش کرده‌اند تا نظریاتی ارائه دهند که با ثابت دانستن محتوای احکام، دچار مشکلات زمینه‌گرایی سنتی نباشد. یکی از این تلاش‌ها، نظریۀ نسبی‌انگاریِ دربارۀ خود (de se relativism) اندی ایگن است. ایگن با ترکیب نظریۀ دیوید لویس درباب محتوای باور، نظریۀ رابرت استالنیکر درباب اظهار، و نظریۀ استعدادی دیوید لویس درباب ارزش، بر آن است که نظریه‌ای نسبی‌انگارانه دربارۀ ارزش ارائه کند که با طبیعی‌انگاری، درونی‌انگاری احکام اخلاقی، و شناختی‌انگاری سازگار باشد، و از اشکالات دیگری که خودِ او بر زمینه‌گرایی وارد می‌کند مبرّا باشد. در این مقاله نظریۀ ایگن بررسی می‌شود و نشان داده می‌شود که نظریۀ او نه‌تنها از اشکالات وارد بر زمینه‌گرایی رها نیست، بلکه به دلیل پذیرش نظریۀ لویس در باب محتوای باور بار بیشتری بر دوش دارد که آن را نسبت به دیگر نظریات نسبی‌انگارانه مرجوح می‌سازد.
صفحات :
از صفحه 35 تا 56
کیرکگار و آرای اشعریون در باب عقل و الهیات
نویسنده:
Na‘imeh Pourmohammadi، Mohsen Javadi
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
Neither the Ash‘arites nor Kierkegaard’s systems of theology are anti-rational, for Kierkegaard regards the contradiction present in the object of faith as absolute rather than logical, suggesting thereby the existential dialectics for understanding this contradiction instead of resolving it. The Ash‘arites also hold that one can understand the existence of God through absolute reason, or reason that is not commanded by shar‘ (religion), yet such understanding does not lead to any practical outcome. The anti-rationalism option is thus rejected. The other two options here are supra-rationalism and rationalism. Kierkegaard’s theology is that of supra-rationalism while the theology of the Ash‘arite is rationalist. Faith, Kierkegaard says, is not rational because it will be undecided by the abeyance and postponementof philosophical reasoning, by the approximation of historical evidence, and because of the lack of confidence in the Bible; however, it is not irrational because the contradiction is present in the understanding of faith rather than in existence. For the Ash‘arite, however, faith can be made rational and justified through the command and guidance of shar’ in order to find sound reasoning. Reason has no contribution in Kierkegaard’s theology neither as a necessary nor as a sufficient condition. For the Ash‘arite, nonetheless, reason is a necessary but not a sufficient condition and is in need of shar‘. Reason, in Ash‘arite theology, both fails to penetrate into all of the premises of the argument and falls short of binding man to accept its knowledge. It is shar‘ which comes into play in order to help reason both improve its objection and compensate the binding and obligation
صفحات :
از صفحه 47 تا 64
معرفت شناسی باور دینی از دیدگاه آلوین پلنتینگا
نویسنده:
حسین عظیمی دخت شورکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
معرفت شناشی باور دینی، شاخه ای از فلسفه است که معرفت بودن باورهای دینی را مورد بررسی قرار می دهد. آلوین پلانتینگا، از این جهت شایسته بررسی و پژوهش است که تلاش می کند تا با زمینه های دینی، نظریه ای راجع به معرفت عرضه نماید که در نوع خود بی نظیر است. پاره ای از این پژوهش، شرح و تقریر دیدگاههای معرفت شناختی ای است که پلانتینگا، آن را ارائه نموده به نقد می کشد. از نظر پلانتینگا، این دیدگاهها، یا بواسطه تأکید بر مفهوم درون گرایی وظیفه شناختی، و یا بعلت نقص در توجه به مفهوم کارکرد صحیح، و یا هر دو، قابل پذیرش نیستند. طرح این نظریات از آن جهت دارای اهمیت است که انتقادات پلانتینگا از این دیدگاهها، افق روشنتری از نظریه خود پلانتینگا بدست می دهند. پلانتینگا، سعی می کند تا نقص موجود در این دیدگاهها را با در انداختن نظریه جدیدی که عنوان نظریه کارکرد صحیح در باب معرفت را یافته است، تدارک نماید. وی خطوط کلی این نظریه را از اندیشه های شخصیت های دینی ای نظیر باوینک، بارت و کالون، استخراج می نماید. همچنین وی می کوشد تا نظریه معرفت شناختی خود را بر باورهای دینی مسیحی اعم از باورهای دینی مشترک با ادیان دیگر و مختص مسیحیت اطلاق نماید تا معرفت بودن باورهای دینی خود را به اثبات رسانده، اعتراض قرینه گرایانه به باوردینی را مورد چالش قرار دهد. این تلاش، مورد اتهامات و اعتراضات متعددی نیز بوده است که در این نوشتار، از ذکر آنها اجتناب نگردیده است. فرضیة نویسنده در این پژوهش را می توان در گزارة زیر خلاصه کرد که نظریه کارکرد صحیح، در باب معرفت، الزامات معرفت را بر آورده نمی سازد و از اعتراضاتی نظیر اعتراضات گتیه در معرفت شناسی، و ایمان گرایی در معرفت شناسی باوردینی، خلاصی ندارد . این فرضیه، چنانچه مشاهده می شود، مورد تأیید نویسنده قرار می گیرد و نتیجه گرفته می شود که اطلاق نظریه کارکرد صحیح بر باوردینی، نمی تواند نگرانی جامعه علمی جویای حقیقت را با ادعای واقعا پایه بودن اعتقاد به خدا، به آرامش و طمانینه برساند.
نقش شانس در سعادت آدمی با نظر به دیدگاه جولیا آناس
نویسنده:
نغمه پروان، محسن جوادی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
وارد کردن شانس به حوزۀ اخلاق به این معناست کهعواملی خارج از کنترل شخص‌ در سعادت‌مندی او دخیل‌ و دارای تأثیر‌اند. از آن‌جا که ارسطو نیل به سعادت را به داشتن فضایل و بهره‌مندی از خواسته‌های بیرونی منوط کرده و «خوش‌بخت بودنِ طبیعی انسان‌ها» را نیز مسئله‌ای اخلاقی انگاشته است، به‌ نظر می‌رسد به‌نوعی شانسِ محیطی و نهادینه را به سعادت آدمی راه داده است، اما با این همه، شانس را در ارزیابی مسئولیت و شأن اخلاقی فرد مؤثر ندانسته است. از همین‌رو، جولیا آناس - فیلسوف نوارسطویی معاصر - ارسطو را مرتکب امر متناقض‌نمای «شانس اخلاقیِ محیطی و نهادینه» می‌داند. در این مقاله ضمن بررسی چگونگی ورود شانس به حوزۀ اخلاق از سوی ارسطو، به مرورِ دیدگاه جولیا آناس در این زمینه می‌پردازیم. آناس با گزینش رویکردی متزلزل، در نهایت، به این نتیجه می‌رسد که نمی‌توان به قطعیتی میان آراء رواقیون و ارسطو در باب این موضوع دست یافت. بنابراین، آناس با چشم‌پوشی نکردن از رأی رواقیون مبنی بر این‌که «سعادت‌مندیِ انسان به‌طورکلی مبرّا از شانس است» مسئولیت انسان و شأن اخلاقی او را نادیده نمی‌انگارد و از این رو مرتکب شانس اخلاقی نمی‌شود.
صفحات :
از صفحه 5 تا 28
مبانی فلسفی اعلامیه‌ی اخلاق جهانی
نویسنده:
مولود فرجپور تبریزی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده ندارد.
اخلاق فضیلت مدار (فلسفه تطبیقی)
نویسنده:
زهرا خزاعی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران: ,
اخلاق فضیلت مدار
نویسنده:
زهرا خزاعی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
رساله حاضر، در زمینه فلسفه اخلاق، به تبیین و بررسی تئوری هنجاری ای پرداخته است که در طول تاریخ پرفراز و نشیبش، از اهمیت به سزایی برخوردار می باشد. اخلاق فضیلت مدار، که به دلیل فضیلت محوری اش از دو تئوری معروف سودگروی و وظیفه گروی متمایز می گردد، با تأکید بر فضایل و معرفی شکوفایی نفس به عنوان غایت اخلاق، بر آن است تا راه حلی برای بسیاری از معناهای اخلاقی ارائه کند. جایگاه جغرافیایی اخلاق فضیلت، به انضمام سیر تاریخی آن از عهد سقراط تا عصر حاضر، از تدوین تا ترویج و از افول تا احیاء، به همراه نقش حکیمان مسلمان در تفسیر آن، از جمله مباحثی است که در این رساله مورد بررسی قرار گرفته است. وجودشناسی و معرفت شناسی فضایل از جمله مباحث این رساله است. در این رابطه نظریه عینی گروی و مطلق گرایی مورد دفاع قرار گرفته است. گرچه این باور از سوی همه نظریه پردازان فضیلت مورد تأیید واقع نشده است، چنانکه افرادی مانند فوت را می توان در زمره ذهنی گرایان و مک اینتایر و پینکافس را در گروه نسبی گرایان قرار داد. شرایط فضیلت مندانه بودن فعل چیست؟ نقش آگاهی و اختیار در این رابطه چه می باشد؟ آیا مسئولیت اخلاقی در این تئوری جایگاهی دارد؟ آیا نقش شرایط پیشینی مانند عقاید، شخصیت، امیال و... از نظر مفسرین این تئوری مورد غفلت واقع شده است؟ در ضمن پاسخ به این پرسشها، در کنار نظریه ارسطو و پیروانش در تأیید مسئولیت فاعل اخلاقی، به دیدگاه برتارد ویلیامز اشاره شده است که با وضع واژه خوش شانسی، وضعیت اخلاقی را بیش از آنکه معلول تصمیم گیری و اراده بداند، متعلق خوش شانسی و بدشانسی می پندارد، تا آنکه سرانجام با معرفی شرمساری به عنوان نشانه اخلاقی بودن فرد، این واژه را جایگزین مسئولیت می نماید. توان فاعل اخلاقی نسبت به اکتساب فضایل و رذایل، نقش کلیدی فضیلت و انگیزه به عنوان دیگر شرایط، مورد تأیید ارسطو و پیروان اوست. و بالاخره اخلاق فضیلت، به رغم نقاط قوتش، از دو منظر دینی و غیردینی مورد انتقاد واقع شده است که برخی از آن کاستی ها مورد تأیید و بعضی مورد تردید قرار گرفته اند. در این رابطه ناموجه بودن انحصار سعادت به زندگی فضیلت مندانه و عدم توجه به سعادت اخروی و در نتیجه نپرداختن به نیت و انگیزه الهی، از جمله ایرادات دینی است که فقدان آنها در اخلاق فضیلت ارسطویی، از جامعیت آن کاسته است. سکوت اخلاق فضیلت درباره مفهوم عمل صحیح، فقدان قوانین اخلاقی، تعارض فضایل و دشواری شناخت فاعل فضیلت مند و ... از جمله ایرادات غیر دینی است/
عدالت از منظر رونالد دورکین و نقد آن براساس آموزه‌های اسلامی
نویسنده:
سیدمحمدحسین میرمحمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رونالد دورکین، از فیلسوفان مشهور قرن حاضر، تفسیر پراگماتیستی(عمل‌گرایانه‌ی) جدیدی از عدالت به مثابه فضیلت برتر ارائه داده است که مورد نقد و تحلیل جوامع علمی قرار گرفته است.در این تفسیر، عدالت، آزادی و دموکراسی در تعامل دائم با یکدیگر توصیف می‌شوند؛ تعاملی که هرگز نباید به دست دولتمردان از هم گسسته شود. در نظریه وی، که نام آن‌را «عدالت لیبرالی» می‌نهد، اولین اولویت جامعه، توزیع مساوی منابع و فرصت‌ها میان تمامی افراد است. سپس باید به افراد اجازه داده شود تا از منابعی که به دست آورده‌اند، آزادانه استفاده کنند. به عقیده وی، یگانه ساختار حکومتی که می‌تواند دو اصل توزیع مساوی منابع و فرصت‌ها و آزادی را محقق سازد، دموکراسی است.زیرا در ساختار دموکراسی تمامی افراد جامعه در توزیع قدرت یا فرصت، حضور دارند و رای اکثریت، مبنای عمل خواهد بود. در نظریه‌ی عدالت دورکین، همواره عدالت بر آزادی مقدم است. به همین دلیل می‌توان آن‌را متفاوت بانظریه‌ی عدالت جان رالز دانست. زیرا در نگاه رالز، آزادی بر تمامی اولویت‌ها مقدم است و نباید تحت‌الشعاع قرار گیرد. در این رساله، پس از توصیف چیستی «عدالت لیبرالی»، تئوری عدالتِ مورد دفاع دورکین، ابهام‌ها و نارسایی ‌های آن‌را در آیینه تعالیم اسلام‌بنیاد به نظاره خواهیم نشست.
  • تعداد رکورد ها : 308