آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1007
پیوستگی نبوت و سیاست در فلسفه سیاسی ابن سینا
نویسنده:
مسعود اخوان کاظمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: مجتمع آموزش عالی شهید محلاتی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از دیرباز اندیشمندان و متفکران مسلمان تحت ­تأثیر شرایط و گرایش­ های مختلف، تفاسیر متفاوت و متنوعی را در تبیین و تشریح پیوند میان دین و سیاست عرضه نموده ­اند؛ از جمله این متفکران و فلاسفه مسلمان می ­توان به ابن­ سینا اشاره نمود. بوعلی ضمن حضور در عرصه ­های سیاست عملی، تلاش نمود با استفاده از منابع و آموزه ­های دینی و بر مبنای فلسفه سینایی خود، پیوند میان نبوت و سیاست و ضرورت آن را تبیین نماید. مدعای این مقاله آن است که ابن ­سینا فیلسوفی است که در منظومه فلسفی خود، به مناسبت بحث از پیامبر و مقام والای وی در راهبری و هدایت انسان­ها به­ سوی سعادت، و در راستای سخن از انسان و ضرورت مدیریت زندگی مدنی وی، فلسفه سیاسی خویش را بر پایه اثبات ارتباطی وثیق بین نبوت و سیاست ارائه نموده است. وی با اعتقاد به نقش محوری نبی در مرکزیت شریعت و راهبری انسان­ها به ­سوی خیر اعلا و سعادت نهایی، نبوت را عنایتی الهی برای سامان بخشیدن به جامعه انسانی از طریق رهبری و هدایت انسان کاملی معرفی می­ کند که حلقه اتصال عالم انسانی با ماوراء الطبیعه است. وی با اعتقاد به ضرورت استمرار و محوریت شریعت در اداره امور مجتمع انسانی، معتقد است که با ارتحال پیامبر و ختم نبوت، شریعت مرجعیت خود را در مدیریت اجتماعی از دست نمی­ دهد. از این­ رو با طرح بحث خلیفه و امام به­ عنوان جانشین نبی در رهبری و زعامت دینی و سیاسی جامعه، همچنان بر محوریت و مرکزیت دین و رهبران الهی در امر هدایت انسان­ها و جوامع بشری تأکید می ­کند.
صفحات :
از صفحه 163 تا 181
بررسی تطبیقی اصل علیّت از دیدگاه حکمای مشاء (فارابی،ابن سینا،ابن رشد)
نویسنده:
مریم سلامی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بدون شک مسئله علیّت، از همان آغاز، فکر بشر را به خود متوجه ساخته و او را به تفکر و اندیشه برای کشف معمای هستی وادار ساخته است. از آنجا که انکار یا تأیید این مسئله بر حوزه خداشناسی و جهان شناسی تاثیر مستقیم گذاشته است لذا مکتب های فلسفی مختلف با توجه به اصول و مبانی خود به آن مسئله پرداخته‌اند که یکی از آنها، مکتب مشاء است. در این رساله سعی شده است دیدگاه فلاسفه مشاء (فارابی، ابن سینا، ابن رشد ) و سیر نوساناتی که این فلاسفه در مورد مسئله علیّت داشته اند بیان شود. همچنین بیان خواهیم کرد که بذرهای مبحث علیّت را فارابی در بستر فلسفه اسلامی کاشته و شیخ الریئسبه رشد و نمو رسانید و ابن رشد نیز با وجود هم مکتب بودن با این دو فیلسوف، بخاطر وفاداری به ارسطو و مبنای فکری خاص خود به برخی از آراء شیخ الرئیس در مبحث علیّت سخت می‌تاخت. همچنین اشاره خواهیم کرد که اختلاف و تمایزی که بین فلاسفه مکتب مشاء در مورد فروعات اصل علیّت مثل قاعده الواحد وجود دارد به مبانی و اصول فکری این فلاسفه مثل زیادت وجود بر ماهیت و تفسیر آنها از علت فاعلی بر می‌گردد. بدین صورت که فارابی و ابن سیناآفرینش را نوعی جریان خلق و ایجاد می دانند و بر اساس همین نگرش،حوزه علیّت و سنخیّت بین علت و معلول را فراگیر می دانند؛ در مقابل، ابن رشد درآفرینش به فعل ایجادی قائل نیست بلکه فاعلیّت خداوند در عالم را به نحو اعطای حرکت و پیوند دادن صور به مواد می داند؛ لذا نمی تواند توجیه علّی از آفرینش داشته باشد و دامنه نفوذ قانون علیّت را فراگیر‌ کند. این رساله در پنج فصل تدوین شده است. در فصل اول به کلیات، در فصل دوم به دیدگاه فارابی، در فصل سوم به دیدگاه ابن سینا و در فصل چهارم به دیدگاه ابن رشد پرداخته شده است و فصل پنجم به نتیجه گیری و ارزیابی روش فلاسفه مشاء اختصاص دارد.
منطق شرطی و مبانی فلسفی آن
نویسنده:
رضا رسولی شربیانی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه علامه طباطبایی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از پرسش های اساسی در منطق این است که چرا ارسطو به «منطقِ شرطی» نپرداخته است؟ او که به عنوان مدون منطق شناخته می شود چگونه ممکن است به این بحث مهم توجهی نداشته باشد؟ آیا این بی توجهی فقط یک غفلت است یا عمدی است و ارسطو دلیلی برای آن دارد؟ ما در این مقاله پس از بررسی منطق شرطی (قضایا و قیاس های شرطی) از دیدگاه رواقیون و بیان اهمیت آن نزد منطق دانان جدید، به مبانی نظری و فلسفی دو نظام منطق حملی و شرطی می پردازیم. با مطالعه فلسفه ارسطو و با توجه به دیدگاه خاص او در مورد مقولات و اندراج اشیا در مقولات ده گانه، معلوم می شود که ارسطو دارای تفکری ذات گرا بوده و این امر با تفکر تجربه گرای رواقیون کاملا متفاوت است؛ زیرا در اندیشه فلسفی رواقیون به قوانین خارجی اشیا توجه می شود و نه به ذات یا ماهیت آنها. بنابراین، رواقیون از منطق حملی عدول کرده و به منطق شرطی پرداخته اند زیرا چنین نگرشی به موجودات اقتضای نظامی اندراجی و حملی را ندارد؛ همچنان که با نگاه مقوله ای به موجودات عالم نمی توان به صورت شرطی و با تردید و تعلیق سخن گفت. به عبارت دیگر، با توجه به مبانی فلسفی و معرفت شناختی ارسطو نمی توان منطق شرطی را پذیرفت. به همین دلیل ارسطو در آثار خود وارد بحث درباره قضایا و قیاس های شرطی نشده است، در حالی که نحله مگاری پیش از او به این مباحث پرداخته بودند و پس از او نیز این بحث توسط رواقیون به طور جدی دنبال شده است چرا که با هستی شناسی آنان سازگارتر بود.
صفحات :
از صفحه 71 تا 83
نظريه عدالت ازديدگاه ابونصرفارابي ، امام خميني و شهيدصدر
نویسنده:
محمدحسين جمشيدي
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب) , کتابخانه عمومی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
مبانی شناخت شناسی توسعه سیاسی ایران ( رهیافت اجتهاد گرا )
نویسنده:
محمد پزشکی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع),
چکیده :
پرسش از توسعه، سؤالی با قدمت زمانی بالا ارزیابی می‌شود و به همین دلیل، شاهد تحریر متون بسیاری در این ارتباط هستیم، اما آنچه که پرسش از توسعه را در حال حاضر ضروری و بداعت می‌بخشد، توجه به ابعاد ذهنی و ملاحظات نرم‌افزارانة آن است. رهیافت اجتهادگرای مطرح در این نوشتار با همین رویکرد طرح شده است. نویسنده در نوشتار حاضر رهیافت اجتهادگرا را در باب مسئلة توسعة سیاسی بررسی می‌کند و ضمن اشاره به ریشه‌های فرهنگی- ایدئولوژیک این مقوله در صدد است بنیادهای معرفت‌شناختی آن را بیان کند. مقاله با نشان دادن موضع‌گیریهای ایدئولوژیک نظریه‌های توسعه، تصورات و احکام و روش مطالعات توسعة سیاسی ایران و در نهایت، مفاهیم و متغیرهای شناخت‌شناسی توسعة سیاسی را بررسی می‌کند.
صفحات :
از صفحه 23 تا 49
ماهیت و گسترۀ مغالطات ناشی از اشتراک لفظی با تأکید بر دیدگاه ارسطو، فارابی و ‌ابن‌سینا
نویسنده:
محمد ایزدی‌تبار
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اشتراک اسم، اشتراک در احوال ذاتی لفظ و اشتراک در احوال عرضی لفظ از اقسام مهم مغالطات لفظی است که در طول تاریخ منطق در کانون توجه منطق‌دانان بوده است. در این نوشتار دیدگاه ارسطو، فارابی و ‌ابن‌سینا در این سه قسم مغالطه مورد کنکاش قرار گرفته و نقاط مشترک و تمایز دیدگاه‌ها نشان داده شده است. همه آنان به اهمیت این سه قسم مغالطه واقف بوده و آن­ها را در صدر بحث از مغالطات قرار داده‌اند و در بسیاری از مصادیق این مغالطات، اتفاق­نظر دارند اما در نحوه بیان اقسام و تعبیراتی که درباره آن دارند و در گستره برخی اقسام اختلافاتی مشاهده می‌شود. دو تفاوت در سخن­شان دیده‌ می‌شود یکی در اطلاق اشتراک بر این اقسام که ابن‌سینا در هر سه از واژه اشتراک بهره برده است، ولی ارسطو و فارابی واژه اشتراک را به قسم اول و دوم اختصاص داده‌اند. البته مقتضای نگاه دقیق‌تر اختصاص اشتراک به قسم نخست است و به کار‌بردن آن برای سایر اقسام نوعی تسامح می‌طلبد. تفاوت دیگر در اعجام و گستره آن است که ابن‌سینا آن را مرادف احوال عرضی لفظ دانسته است و در نوشتار و گفتار جاریش می‌داند اما ارسطو و فارابی آن را مختص نوشتار دانسته‌اند. اینکه مغالطه اعجام چه معنایی دارد و چرا برخی مختص نوشتارش دانسته‌اند، هردو، بررسی شده است. از کلمات ارسطو و ابن‌سینا چهار معنا برای اعجام استفاده می‌شود و همین تعدد معنا علت اختلاف در گستره اعجام شده است و در حقیقت ارسطو و فارابی و ‌ابن‌سینا در مغالطه‌ای که مختص نوشتار است، اختلافی ندارند.
صفحات :
از صفحه 229 تا 249
چالش طبع و ملکه در سه‌گانه خلق ، نطق و صنعت در اندیشه فارابی و ابن سینا
نویسنده:
فتانه تواناپناه ، قاسمعلی کوچنانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
طبع و ملکه دو عامل مهم شکل‌گیری مدل‌های پایدار و غالب در هر یک از سه سطح خلق، نطق و صنعت در اندیشه فارابی و ابن‌سینا به شمار می‌آیند. مراد از ملکه هیئتی در نفس است ‏که زوال آن‌ سخت یا غیرممکن است. طبع و استعدادهای طبیعی نیز از جمله اموری‎اند که به سختی در معرض زوال و نابودی قرار می‎گیرند. از جهت همین سختی زوال است که هم ملکه و هم طبع در ریشه یابی رفتارهای پایدار مورد توجه‌اند. همانقدر که طبع در سه سطح خلق، نطق و صنعت مداخله و ایفای نقش می‌کند؛ به همان سان ملکه، عامل غلبه رفتارها، افکار و صناعات و شکل‌گیری الگوهای پایدار و ثابت نظری، عاطفی و رفتاری‌ است. در امور طبعی؛ اخلاق فطری، علوم بدیهی ـ مقدمات اول ـ و صناعات فطری مانند نویسندگی، در شناسایی خصلت های رفتاری نقش دارد و در ملکات، تکرار و عادت به مقتضیات جاری نطقی، خلقی و صناعی، ملکاتِ ارادیِ خلقی، نطقی و صناعی را ایجاد می‎کند که سرمنشا بسیاری از رفتارهای انسان در سطوح نامبرده‌اند. مساله ی این تحقیق ناظر به چالش و ضدیت اقتضائات و احکام طبع و ملکه است. توضیح آنکه گاهی میان مقتضیات طبعی و ملکات نفسانی تضاد و دوگانگی ایجاد می‎شود برای مثال طبع اقتضای نوع دوستی دارد و ملکات شکل گرفته در نفس منشا اعمال مخالف نوع دوستی هستند، در چنین صورتی ملکات و مقتضیات آن ها جانشین طبع می‎گردند. این موضوع ذیل عنوانِ همسانی جایگاه ملکات خلقی، نطقی و صناعی با امور طبیعی به چشم می‎خورد. ملکات همسان طبع عمل می‎کنند. طبیعی سازی معارف و اخلاقیات و نیز صناعات به کمک ملکه سازی آن ها از همین روی مورد تاکید ابن سینا است. در صورت بیشتر شدن تعارض و آشکارشدن آن، بسته به میزان رسوخ و نهادینگی ملکه، طبع ضعیف می‌گردد یا به طور کامل زایل می‌شود. در این تحقیق به روشی توصیفی-تحلیلی ابتدا به محل نزاع یعنی چالش طبع و ملکه اشاره می‎کنیم و سپس به این موضوع می‎پردازیم که در صورت تقابل دو نیروی طبع و ملکه با یکدیگر با نظر به اینکه هر دو نیز عامل پایداری و شکل گیری به رفتارهای غالب اند، نفس انسان از کدام یک از این دو نیرو تبعیت می‎کند.
صفحات :
از صفحه 83 تا 112
تعریف سه جزئی ابن سینا از معرفت؛ عدول یا پایبندی به تعریف چهارجزئی فارابی؟
نویسنده:
علی شفابخش ،احمد کریمی ،مهدی نصرتیان اهور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئلۀ تعریف «معرفت»، از مهم‌ترین و در عین ‌حال پرچالش‌ترین مسائل در طول تاریخ دانش «معرفت‌شناسی» است. فارابی ـ‌ با تأثیرپذیری فراوان از نظام شناخت‌شناسی افلاطون، به‌ویژه در رساله‌های «تئتتوس»، «منون»، «جمهور»، «اوتیفرون» و «فایدون» ـ معرفت ممکن و مطلوب در حوزۀ جهان‌بینی و گزاره‌های نظری و غیر بدیهی را «معرفت یقینی» می‌داند. تعریف وی از «معرفت یقینی» یا همان «یقین منطقی بالمعنی الأخص» مشتمل بر چهار رکن «اعتقاد جازم صادق ثابت» است. تقریباً تمام فیلسوفان، منطق‌دانان و معرفت‌شناسان مسلمان، اعم از قدما، متأخران و معاصران تعریف فوق را پذیرفته و در تثبیت و تکمیل آن اهتمام ورزیده‌اند. اما در این میان، ابن ‌سینا با ذکر نکردن قید «صدق»، ظاهراً به ارائۀ «تعریفی سه‌جزئی» از معرفت روی آورده است. دربارۀ وجه فقدان مقوّم «صدق» در تعریف ابن ‌سینا از «معرفت»، به ‌طور کلی دو فرضیه قابل تصور است: انصراف و عدول، یا التزام و پایبندی وی به تعریف مشهور. محققان عرصۀ فلسفه و معرفت‌شناسی فرضیۀ دوم را پذیرفته و به منظور اثبات مدعای خود، دست کم دو تفسیر و توجیه مطرح کرده‌اند. در تحقیق حاضر با قبول فرضیۀ دوم، دلایل سایر صاحب‌نظران طرح، نقد و ابطال گشته و سپس تفسیر بدیع سومی مطرح شده و با استناد به چهار قرینه از آثار خود ابن ‌سینا، مدعای اصلی (‌یعنی التزام و باورمندی ابن ‌سینا به همان تعریف چهارجزئی فارابی و مشهور فلاسفه و صوری تلقی شدن تغییر وی به خاطر انتفای مؤلفۀ «صدق» در تعریف معرفت‌) اثبات شده است.
صفحات :
از صفحه 59 تا 77
انگاره نبوت ازنظر ابونصر فارابی و خواجه‌نصیرالدین طوسی
نویسنده:
پدیدآور: حوریه شجاعی باغینی ؛ استاد راهنما: عبدالله صلواتی ؛ استاد مشاور: عین الله خادمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بررسی درباره مبحث نبوت، در سنت فکری اندیشمندان مسلمان نه‌تنها موضوعی جدید نیست، بلکه یکی از دغدغه‌های همیشگی این اندیشمندان برای دستیابی به معرفت و باورهای صادق درباره آن بوده است؛ اما سؤال از انگاره نبوت سؤالی جدید است. نبوت حقیقتی یگانه و مفهومی واحد دارد، اما هر متفکر با مباحثی که درباره آن ارائه می‌دهد امکان شکل‌گیری تصویر و نقشی از نبوت را فراهم می‌کند، بنابراین پندارها و انگاشت‌های گوناگونی از آن در اذهان مختلف ترسیم می‌شود. ازاین‌رو پژوهش حاضر با رویکرد انگاره‌یابی در جستجوی پاسخ به این سؤال اصلی که نبوت در تفکر دو اندیشمند مسلمان، ابونصر فارابی و خواجه‌نصیرالدین طوسی، چگونه ترسیم شده است، انجام گرفت. این بررسی نتایجی را در بر داشت که ازاین‌قرارند: 1- انگاره نبوت ازنظر فارابی دارای دو وجه است یک وجه فلسفی که انگاره‌ای موردپذیرش و پایدار است و یک وجه سیاسی - حکومتی که با فارابی شروع شد و با او به پایان رسید. او در وجه فلسفی انگاره استبعاد اتصال انسان با خداوند را به انگاره امکان اتصال تغییر داد و در وجه دیگر دست به انگاره‌سازی زد یعنی بدون استفاده از الفاظ شناخته‌شده دینی برای بیان آراء خود، واژگان به‌کاررفته در کلام پیشینان را در معنایی جدید به کار برد، بنابراین عناصر مرتبط با وحی در آثار او با واژگانی مانند سبب اول، عقل فعال و رئیس اول معرفی شدند. فارابی دیدگاهش را در قالب مدینه فاضله ارائه می‌دهد که در آن یک انگاره اصلی و دو گونه انگاره فرعی برای نبی یافت شد. رئیس اول علی الاطلاق انگاره اصلی و مطابق با دیدگاه فلسفه سیاسی او است. گروهی از انگاره‌های فرعی، شبکه‌ای مفهومی در حمایت و تکمیل معنای انگاره اصلی و گروه دیگر تمثیل‌هایی برای تصویرسازی و ابزاری برای شناخت امر انتزاعی نبوت هستند. 2- انگاره نبوت در دیدگاه خواجه‌نصیرالدین با توجه به رویکردی فلسفی - کلامی او بیشتر از آن‌که انگاره‌ای فلسفی باشد انگاره‌ای کلامی است که در بستر و فضایی اعتقادی همیشه پابرجاست. از مجموع مباحث مطرح‌شده از سوی او لطف‌انگاری نبوت و مکلف‌انگاری نبی برداشت شد که با انگاره‌های استنباط شده از تعاریف نبی - معلم‌انگاری و مأمورانگاری هم‌راستا و هماهنگ است
  • تعداد رکورد ها : 1007