مرور درختی موضوعات | کتابخانه مجازی الفبا

مرور درختی موضوعات | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
ابن تیمیه (فرق اسلامی) سلفیه اعتدالی (فرق اسلامی) سلفیه اعتدالی زیدیه یمن (فرق اسلامی) سلفیه تقریبی اخوان المسلمین مصر (فرق اسلامی) سلفیه تکفیری وهابی عربستان (فرق اسلامی) سلفیه جهادی سید قطبی (فرق اسلامی) محمد بن عبدالوهاب (فرق اسلامی)
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 514
بررسی تطبیقی انتقادی اندیشه‌های اجتماعی سیاسی دو جریان سلفیه و نوسلفیه
نویسنده:
حسن غفاری فر ، سید محمد هادی پیشوایی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از جریان‌ها مطرح در تاریخ اسلام، جریان ظاهرگرای تندرو بوده است. تئوریزه شدن این جریان در اندیشه ابن تیمیه با تأکید بر سلف صالح، سبب محور قرار گرفتن او در این جریان شده است. این جریان در دوران معاصر با سه رویکرد دیوبندی، وهابی و نوسلفی در جهان اسلام بازتولید شده است. دو رویکرد دیوبندی و وهابی به عنوان سلفیه سنتی نگاه احیاءگرانه و خلوص‌گرایانه به دین داشته، و خواهان اصلاح دیانت اسلامی و زدوده شدن بدعت‌ها از آنند. آنان نوعا نگاهی عقل­ستیز و نص­گرا به دین داشته و خواهان بازگشت به نصوص دینی و تفسیر آن بر اساس سنت­های صدر اسلامند؛ اما رویکرد نوسلفیه به دین متأثر از دنیای مدرن بوده و تحت تأثیر عقلانیت استشراقی، هدف اصلی آن رهایی تمدن اسلامی از انحطاط و ترقی به وسلیه اسلام واقعی است. آنان هم علت انحطاط تمدن اسلامی را خرافات دانسته و خواستار اصلاح دینی­اند؛ اما رویکردهای نص گرایانه و عقل ستیز جریان سلفی، از جهاتی با رویکردهای مدرن و روشنفکرانه جریانات نوسلفی هماهنگ شده و علی رغم بعضی اختلافات در بسیاری از زمینه­ها این دو جریان با هم همراه شده­اند. با توجه به گسترش ابعاد حضور اجتماعی سیاسی این جریان در جهان، در این نوشتار سعی شده است که اندیشه‌های اجتماعی سیاسی این دو جریان و بنیادهای آن با نگاه تطبیقی انتقادی مورد بررسی قرار گیرند.
صفحات :
از صفحه 11 تا 37
حدیث "اثناعشر" و دیدگاه انحرافی ابن‌تیمیه
نویسنده:
میثم اورنگی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
چکیده :
حدیث «اثناعشر خلیفه» از جمله روایات مورد قبول فریقین می باشد که به بحث مهم امامت و خلافت پرداخته است. حدیث بشارت، در مقام بیانِ تعداد خلفای راستین و حقیقی بعد از پیامبر (ص) است. نظرات مختلفی در مورد مصادیق این حدیث، از سوی علما مطرح شده است. شیعه بر این باور است که مصادیق راستین حدیث بشارت، امام علی (ع) و یازده نفر از نسل اوست که در تمامی زمان ها حضور دارند و زمین هیچ گاه از وجود خلیفه حقیقی پیامبر (ص) خالی نیست؛ در مقابل، ابن تیمیه به شدت با این باور شیعه به مخالفت پرداخته و مصادیقی غیر از اهل بیت پیامبر (ص) را به عنوان خلیفه معرفی کرده است. در این مقاله، با بررسی سندی و دلالی و با روش توصیفی ـ تحلیلی، به این نتیجه رسیدیم که دیدگاه ابن تیمیه در خصوص حدیث بشارت، با اشکالات فراوانی روبرو می باشد و باور حق در تفسیر حدیث، قول شیعه است.
صفحات :
از صفحه 109 تا 0
نقد اشکالات ابن‌تیمیه در برهان حفظ شریعت
نویسنده:
ابراهیم کاظمی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
چکیده :
برهان حفظ شریعت یکی از دلایل عصمت ائمه معصومین (ع) است؛ زیرا حفظ شریعت و اجرای صحیح آن در پرتو وجود امام معصوم امکان پذیر است؛ همان طور که در زمان رسول اکرم (ص) وظیفه آن حضرت بود؛ البته این به معنای آن نیست که امام، پیامبر است؛ بلکه رسالت پیامبر اکرم (ص) بر عهده امام است؛ پس حفظ شریعت متوقف بر عصمت است و از وظایف مهم امام معصوم شمرده می شود. علامه نیز همانند برخی از بزرگان، برهان حفظ شریعت را در کتاب منهاج الکرامه تبیین نموده است. در این مقاله به کلام علامه و سپس به اشکالات ابن تیمیه و نقد آنها پرداخته خواهد شد. ابن تیمیه اشکالاتی را بیان کرده که ثابت کند، امامت نمی تواند حافظ شریعت باشد. او درصدد بیان جایگزینی برای امامت است و در تمام اشکالات، امامت را تضعیف و رد کرده و جایگزینی را برای آن اثبات می کند. در این مقاله با روش توصیفی _ تحلیلی، اثبات می گردد که اشکالات ابن تیمیه به این برهان وارد نیست.
صفحات :
از صفحه 89 تا 0
سلفیه بدعت یا مذهب
نویسنده:
محمد سعيد رمضان البوطى ؛ مترجم: حسين صابرى ؛ مقدمه نويس: محمد واعظ‌ زاده خراسانی
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب) , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
وضعیت نشر :
مشهد - ایران: بنياد پژوهشهای اسلامى آستان قدس رضوی ,
چکیده :
سلفيه بدعت يا مذهب، به قلم حسين صابرى، ترجمه فارسى كتاب «السلفية مرحلة زمنية مبارکة لا مذهب إسلامي»، اثر دكتر محمد سعيد رمضان البوطى، استاد دانشگاه دمشق است. توجه به نكات زير درباره اين اثر مفيد است: كتاب حاضر، كتابى است در طريق وحدت اسلامى كه نقاب نفاق از چهره اين گروه خودخوانده برمى‌دارد. نكته جالب در اين كتاب آن است كه نقد افكار و انديشه‌هاى سلفيه و از جمله آرا و عقايد ابن تيميه از سوى يكى از عالمان اهل سنت صورت مى‌پذيرد كه - به تعبير استاد گران‌قدر آيت‌اللّه واعظ‌زاده خراسانى - تا نيمه راه تقريب را پيموده است. او در اين كتاب مى‌كوشد تا روشن سازد چگونه برساختن مذهبى به نام سلفيه و تكفير همه ديگر مذاهب، بدعتى است كه با ادعاى پيروى از سلف سازگارى ندارد. اين سخن نخست و بنيادين كتاب است، گرچه در كنار آن به پاره‌اى از نمونه‌هايى كه سلفيه آنها را بدعت مى‌شمرند، مى‌پردازد و اثبات مى‌كند كه اين نمونه‌ها نه فقط بدعت نيست، بلكه كارى است كه «سلف» انجام مى‌داده‌اند. از جمله درباره توسل و استشفاع مى‌گويد: «در مورد توسل به آبروى رسول خدا(ص) يا ديگر صالحان و مقربان، ما هيچ بحث و منازعه‌اى بر سر آن در عصر سلف و در سه نسلى كه به برترى آنان گواهى داده شده است، سراغ نداريم و آنچه مى‌دانيم و آنچه در اين موضوع صحتش براى ما ثابت شده، روايات ثابت و صحيحى است كه از توسل جستن صحابه و يا از تبرک جستن آنان به عرق رسول خدا(ص) و موى او و نيز آب وضوى او حكايت دارد و در صحيح مسلم و صحيح بخارى ثبت و نقل شده است». همان‌گونه‌كه از عنوان كتاب پيداست، اين كتاب نقدى است از سوى يكى از عالمان اهل سنت بر مبانى وهابيت؛ ازاين‌روى، ممكن است نویسنده نكاتى را آورده باشد كه با عقيده شيعه سازگارى ندارد. مترجم با عنايت به اين مهم كه هدف اصلى كتاب، نقد وهابيت است، در برابر آن‌گونه نكاتى كه نویسنده آورده تا جايى كه توانسته بى‌طرف مانده است؛ چه، نقد و بررسى آن نكات، اولا: در چهارچوب هدف كتاب حاضر نيست و ثانيا: به اعتقاد نگارنده اين يادداشت، بحث و بررسى و نقد و كنكاش درباره «فرقه ناجيه» همان اندازه به «وحدت اسلامى» آسيب مى‌رساند كه برساختن مذهبى با نام سلفيه. اين كتاب، نه آراى سلفيه را مناقشه و نه آنها را تخطئه يا تصويب مى‌كند، بلكه مطلبى مهم‌تر از اين را دنبال مى‌نمايد و آن اينكه آيا درست است كه از قلب جماعت اسلامى و از ميان اهل سنت و جماعت، بدعت جديدى به نام «سلفيه» و به‌عنوان يك مذهب نو سر درآورد و باصراحت و بى‌جهت همه سلف صالح و پيروان مذاهب سنت را رد كند و تنها خود را حق و باقى را باطل بداند؟ آيا اين خود يك بدعت جديد نيست؟ وى در آنجا به معنى لغوى و اصطلاحى كلمه «السلف» و اينكه در اصطلاح بر قرون ثلاثه (سه نسل اول صدر اسلام، صحابه، تابعين و اتباع تابعين) به استناد حديث مروى از عبداللّه بن مسعود كه پيغمبر فرمود: «خير النّاس قرني، ثم الذين يلونهم، ثم الذين يلونهم...» اطلاق شده و آراء علما را در مراد از اين قرون ثلاثه ذكر نموده، نتيجه مى‌گيرد كه سبب خيريّت اهل آن قرون، آن است كه آنها؛ يعنى صحابه و تابعين و تابعين تابعين، حلقات سلسله منتهى به منبع وحى را تشكيل مى‌دهند و اسلام را دست‌نخورده فراگرفتند و به نسل‌هاى بعد رسانيدند و بدعت‌ها پس از اين تاريخ در اسلام پيدا شده است؛ اين است سبب «خيريّت» آن سه نسل از مسلمانان. نهايت مطلبى كه از اين به دست مى‌آيد آن است كه ما سلوك آنان را در فهم اسلام، ميزان استنباط خود قرار دهيم و به آنان اقتدا نماييم و از آنچه برخلاف منهج آنها است، اجتناب نماييم. همواره منهج آنان را شاخص قرار دهيم و الاّ «سلف» خصوصيتى ندارند. «خلف» هم اگر راه آنان را بروند جز در فضيلت سبقت با آنان فرق ندارند؛ پس وجهى براى علم كردن كلمه «سلف» نيست، بلكه اين امر ضرر دارد؛ زيرا جامعه اسلامى را (مراد او اهل سنت است) به دو دسته سلفيه و غير سلفيه تقسيم مى‌كند و اين خود يك بدعت است. خود سلف هم، از اين كلمه براى خود شخصيت و امتيازى قائل نشدند، بلكه بين ايشان و مابعد ايشان نهايت التيام و تبادل فهم و اخذ و عطاى علمى وجود داشته است. آنگاه مى‌گويد: راه ورود در جماعت اسلامى و روش سلف، آن است كه مانند آنان در كتاب و سنت تأمّل كنيم و با همان اصول موروثى از آنان به سراغ كتاب و سنت برويم؛ نه اينكه حرف‌به‌حرف آنچه آنان در هر مسئله گفته‌اند بپذيريم و برخلاف سنت ايشان جلو فهم و استنباط خود را (چنان‌كه سلفيه مى‌گويند) بگيريم. اين است نقطه اختلاف ما با سلفيه: تبعيت از روش و اسلوب سلف در فهم كتاب و سنت و نه تبعيت از فهم آنان؛ وگرنه كاروان علم و دانش اسلامى در چهارچوب فهم سلف محدود و راه پيشرفت و گسترش علوم اسلامى مسدود مى‌گردد. آنگاه بسيارى از موارد اختلاف فهم و استنباط خلف و سلف را ذكر مى‌كند و نتيجه مى‌گيرد كه دانشمندان قرون بعد از سه نسل اول، خود به استنباط دست مى‌زدند و نيازهاى عصر خود را برآورده می‌كردند و مقيّد به عين استنباط سلف نبودند و اين يك سنت مستمرّ اسلامى است. حال «سلفيه» كه مقيّد به استنباط و فهم سلف هستند، مى‌خواهند اين باب رحمت را كه بقاء و ابديّت اسلام را تضمين مى‌نمايد، سد كنند؛ يا لازمه سخن آنان سدّ اين باب، است هرچند آنها خواستار آن نباشند. سرانجام به اين نتيجه مى‌رسد كه كلمه «سلفيه» از لحاظ علمى بر جامعه اسلامى انطباق ندارد، بلكه بين اين جماعت سنگ تفرقه مى‌اندازد و اينكه «سلفيه» تنها يك مرحله زمانى و مقطعى بابركت از سير علمى اسلام است و لاغير و مذاهب اسلامى (كه وى آنها را در چهار مذهب معروف منحصر مى‌نمايد و جماعت اسلامى را عبارت از پيروان آن چهار مذهب مى‌شمارد) در اصول كلّى پيرو سلف هستند، اما خود در استنباط و فهم از كتاب و سنت استقلال دارند و دليلى بر لزوم پيروى از سلف در جزئيات وجود ندارد. استاد بوطى، در متن كتاب، همين مطالب را شرح مى‌دهد و در پاره‌اى از مسائل اعتقادى كه سلفيه به سلف نسبت مى‌دهند، تشكيك نموده و از اينكه آنان مذاهب را بدعت و پيروان آنها را گاهى تكفير مى‌كنند انتقاد مى‌نمايد؛ درحالى‌كه بسيارى از آنچه را كه آنان كفر و بدعت مى‌شمارند كفر نيست؛ از جمله در ص128 به بعد جمله‌اى از مسائل شاذ و نادر را برمى‌شمارد و مى‌گويد: اينها گرچه باطل است، اما كفر نيست؛ از جمله مى‌گويد: بر سبيل مثال انكار امامت شيخين كه بسيارى از شيعه بر آن هستند كفر نيست، هرچند خلاف اجماع است و نيز اعتقاد به اينكه اعمال انسان عمل خود او است، چنان‌كه معتزله مى‌گويند، باعث كفر نمى‌شود و گرچه برخلاف آراء مورد اتّفاق اهل سنت است (مراد اشاعره است كه اكثريت اهل سنت را تشكيل مى‌دهند)؛ زيرا معتزله خدا را خالق قوّت‌ها و قدرت‌ها مى‌دانند. وى شانزده اصل را به شرح ذيل، به‌عنوان آنچه شايسته اختلاف نيست، برشمرده است؛ هرچند مختصات مذهب شيعه و معتزله و اباضيه را به حساب نياورده و اين نقطه ضعف كتاب است و با فكر تقريب مذاهب سازگار نيست. - يقين به اينكه اسلام دين حق و اتّباع آن لازم است؛ - يقين به وحدانيّت ذات و به صفات الهى؛ - صفات خدا قديم است به قدم ذات او؛ - يقين به اينكه خدا نظير و شبيه ندارد؛ - يقين به اينكه همه چيز مخلوق خداست؛ - يقين به اينكه همه چيز به قضا و قدر الهى است؛ - يقين به اينكه تكفير اهل قبله كه آثار و مقدّمات ايمان در آنها باشد، با هيچ گناهى جايز نيست؛ - يقين به اينكه خدا در قيامت با چشم ديده مى‌شود؛ - يقين به سؤال قبر (عالم برزخ)؛ - يقين به ضرورت حب سلف و صحابه و صرف نظر كردن از آنچه در بين آنان رخ داده است؛ - يقين به اينكه جمع كلمه مسلمين بر اصول هدايت و رشد، از اعظم اهداف دين است؛ - اقرار و يقين به اشراط و علايم قيامت؛ - يقين به اينكه بدعت نهادن در دين خدا و داخل كردن چيزى در دين كه از دين نيست جايز نيست، اما استنباط نيازمندى‌هاى جديد از دين جايز است؛ - يقين به اينكه ائمه اربعه مرجع احكام هستند براى كسانى كه به مراتب اجتهاد نرسيده‌اند بدون اينكه يك مذهب مشخص از آنها لازم الاتباع باشد. مجتهدان بايد اجتهاد نمايند نه تقليد (اين مطلب، نكته‌اى مثبت است و زمينه فتح باب اجتهاد و بالاخره تقريب مذاهب را فراهم مى‌نمايد)؛ - اكتساب علوم و بارور كردن عقل با آنها جايز است، به‌استثناى سحر و برخى از علوم مانند منطق و فلسفه يونانى مورد اختلاف است؛ - در پايان يقين به اينكه دين حق اسلام و ايمان است با فرق ميان آن دو به اينكه مركز ايمان قلب و مركز اسلام جوارح است، از شهادت به زبان و عمل به اركان. استاد بوطى در مقام بيان منهج سلف از موازين و ادله احكام مورد اتّفاق و مرز اختلاف و از اقسام روايات بحث مى‌كند و وظيفه مسلمانان را در قبال هريك روشن مى‌سازد و بعدا نتيجه مى‌گيرد كه سه قسم احكام و آراء در اسلام وجود دارد: - آنچه در آن اختلاف شايسته نيست كه همان اصول 16گانه است؛ - آنچه مسلما و بدون ترديد، ضلالت و انحراف از راه راست است كه گاهى به كفر و فسق مى‌انجامد، نه همه وقت؛ - آنچه قابل اختلاف نظر است و ابدا به كفر و فسق و بدعت نمى‌انجامد. آنگاه مصاديق هريك را برمى‌شمرد. هركس اين كتاب را با دقت مطالعه كند اعتراف مى‌كند كه نویسنده در عين انتقاد از «سلفيّه» كه تنها خود را حق و ديگران را باطل مى‌دانند، با وسعت نظر، همان‌طوركه گفتيم تا نيمه راه تقريب مذاهب و جلوگيرى از تكفير و تفسيق، حتى نسبت به شيعه كه خلافت شيخين و عدالت صحابه را قبول ندارند، پيش رفته است. اين قبيل اعتقادات و حتى اعتقاد به عصمت ائمه اهل‌بيت(ع) يا آنچه را از قداست، صوفيان براى شيوخ خود قائل مى‌شوند، از قسم دوم؛ يعنى ضلالت‌هايى كه در بطلان آنها شك نيست، دانسته؛ درعين‌حال، باعث كفر نمى‌داند و اين خود يك نقطه مثبت در سخن او است كه راه تقريب و وحدت بين شيعه و اهل سنت را به‌كلّى سد نمى‌كند؛ درحالى‌كه وهابيّت و اكثر سلفيه و شايد برخى ديگر از علماى اهل سنت، با كفر دانستن اين قبيل اعتقادات، راه تقريب را مى‌بندند.
سلفیة، مرحلة زمنیة مبارکة لا مذهب إسلامی
نویسنده:
محمد سعید رمضان بوطی
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
دمشق: دار الفکر,
چکیده :
كتاب «السلفية مرحلة زمنية مباركة لا مذهب إسلامي»، كتابى است در طريق وحدت اسلامى كه نقاب نفاق از چهره اين گروه خود خوانده بر مى‌ دارد. همان‌ گونه‌ كه از عنوان كتاب پيداست، اين كتاب نقدى است از سوى يكى از عالمان اهل سنت بر افكار و انديشه‌ هاى سلفيه و از جمله آراء و عقايد ابن تيميه و مبانى وهابيت؛ از اين‌ روى، ممكن است نويسنده نكاتى را آورده باشد كه با عقيده شيعه سازگارى ندارد. او در اين كتاب مى‌ كوشد تا روشن سازد چگونه بر ساختن مذهبى به نام سلفيه و تكفير همه ديگر مذاهب، بدعتى است كه با ادعاى پيروى از سلف سازگارى ندارد. اين سخن نخست و بنيادين كتاب است، گرچه در كنار آن به پاره‌ اى از نمونه‌ هايى كه سلفيه آنها را بدعت مى‌ شمرند، مى‌ پردازد و اثبات مى‌ كند كه اين نمونه‌ ها نه فقط بدعت نيست، بلكه كارى است كه «سلف» انجام مى‌ داده‌ اند. اين كتاب، نه آراى سلفيه را مناقشه و نه آنها را تخطئه يا تصويب مى‌ كند، بلكه مطلبى مهم‌ تر از اين را دنبال مى‌ نمايد و آن اينكه آيا درست است كه از قلب جماعت اسلامى و از ميان اهل سنت و جماعت، بدعت جديدى به نام «سلفيه» و به‌ عنوان يك مذهب نو سر درآورد و با صراحت و بى‌ جهت همه سلف صالح و پيروان مذاهب سنت را رد كند و تنها خود را حق و باقى را باطل بداند؟ آيا اين خود يك بدعت جديد نيست؟
بررسی تطبیقی معناشناسی صفات خبری از دیدگاه اشاعره، سلفیه و امامیه با تأکید بر آراء فخر رازی، ابن تیمیه و فاضل مقداد
نویسنده:
نویسنده: کمیل شمس‌الدینی؛ استاد راهنما: علی اله بداشتی؛ استاد مشاور: مصطفی سلطانی
نوع منبع :
مقاله
چکیده :
از سده‌های نخست قمری در جهان اسلام دیدگاه‌های مختلفی درباره تفسیر پاره‌ای از آیات و روایات نبوی، پدید آمد، که بعدها به صفات خبری شهرت یافتند. صفات خبری، صفاتی هستند که در متون دینی به خدا، انتساب یافته‌اند، اما ازنظر عقلی انتساب در معنای ظاهری این صفات به خدا محال می‌نماید. چگونگی انتساب این صفات، به خدا، دیدگاه‌های مختلفی را بین متفکران مذاهب اسلامی پدید آورده است. این رساله به تطبیق مبانی و لوازم دیدگاه سه شخصیت اشعری، سلفی و امامی در تحلیل صفات خبری می‌پردازد. رازی اشعری و فاضل مقداد، کاربرد صفات خبری را درباره خدا، مجازی دانسته و آنها را تأویل کرده‌اند. اما ابن تیمیه آن‌ها را درباره خدا و انسان، به معنای حقیقی و ظاهری تفسیر کرده، با این تفاوت که کیفیت این صفات را درباره انسان، معلوم اما درباره خدا مجهول می‌داند. عقل‌گرایی (تقدم عقل بر نقل)، اعتقاد به ماورای حس و پذیرش مجاز در قرآن، از مبانی فخر رازی و فاضل مقداد، همچنین ظاهرگرایی (تقدم نقل بر عقل)، حجیت فهم سلف، حس‌گرایی و انکار مجاز در قرآن، از مبانی ابن تیمیه در تحلیل این صفات است. تنزیه خدا از تشبیه، تجسیم و دیگر محدودیت‌های مادی، لازمه دیدگاه رازی و فاضل مقداد، تعطیل‌گرایی و عدم امکان شناخت خدا، پیامد دیدگاه ابن تیمیه در معناشناسی این صفات است. همچنین یکسان‌انگاری خدا با انسان، جسم‌انگاری، مکانمندی، ترکیب و نیازمندی او، لازمه دیدگاه سلفیان از نگاه هستی‌شناسی در تحلیل این صفات است. اما تأویل‌گرایان برای رهایی از چنین لوازمی، صفات خبری را تأویل کرده‌اند. فخر رازی و فاضل مقداد در معناشناسی صفات خبری بسیار همسویند. رازی در تحلیل این صفات از اصل اشعری خود -اثبات بدون کیفیت- روی‌گردان و با امامیه هم‌عقیده شده است. این همسویی به اشتراک آن دو در مبانی تأثیرگذار در این صفات برمی‌گردد.
معرفت عقلی در پارادایم سلفی‌ گری
نویسنده:
محمد باقر پورامینی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
عقل به عنوان یک قوّه ادراکی، ‌توان درک حقایق را به نحو کلی داراست و با فهم عقلانی می‎توان به شناخت و ادراک مفاهیم کلی دست یافت. معرفت عقلی معرفتی اصیل، معتبر و قابل استناد است و عقل منبعی برای کسب معارف دینی شمرده می‎شود. عقل در کنار کتاب و سنت قطعیه، حجّتِ معتبر بوده، قادر است به معرفت راستین دست یابد و حقایق هستی را کشف کند؛ لیکن معماران مکتب سلفی با عرض‏دانستن عقل و انکار جوهریت آن، معقول‏بودن را یک صفت غیر لازم به شمار آورده، ضمن توصیف عقل به عنوان یک غریزه، آن را عنصر مستقل در فهم حقایق باور ندارند و جایگاه مدرک کلیات‏بودن عقل را تنزل داده، آن را با حس و خیال همسان می‎داند و عقل صریح مورد پذیرش ایشان یک عقل حسی خواهد بود. در پاردایم سلفی‌گری محور نقل است و عقل حجیت نیست و قابلیت پیروی ندارد و به وقت تعارض شرع و عقل، تقدیم شرع واجب است؛ در حالی که بسیاری از آموزه‎های بنیادین دین مانند اثبات خدا، اوصاف و افعال الهی از سنخ مسائل عقلی است.
صفحات :
از صفحه 111 تا 130
نقد و بررسی حجیت عقل از دیدگاه سلفیه جهادی
نویسنده:
مجید فاطمی نژاد
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
یکی از مسائل مهم در باب معرفت شناسی از دیدگاه سلفیه جهادی، مسئله­ عقل است، از این رو سؤال اصلی، چگونگی حجیت عقل از دیدگاه سلفیه جهادی است، که به خاطر نو ظهور بودن این گروه، تحقیقات جدی در این زمینه صورت نگرفته است، این مقاله با روشی تحقیقی و تحلیلی سعی دارد به دلیل اختلاف فکری سیر جریانی این گروه، مسئله­ عقل را در دو حوزه­ی سلفیه جهادی متاثر از سید قطب و بعد از بن لادن مورد بررسی قرار دهد. بر اساس بررسی­های انجام شده، سلفیه جهادی عقل را در مسائل شرعی حجت نمی­داند، ولی در غیر مسائل شرعی اختلاف وجود دارد. سید قطب، معتقد به جایگاه والای عقل و قابلیت آن برای اثبات معارف بنیادی همچون وجود خداوند، وحی و نبوت است. در حقیقت وی عقل­گرایی است که سعی نموده در برابر علم­گرایی افراطی برخی از مکاتب زمان خود ایستادگی کند، بر خلاف دیگر سلفیه جهادی که ظاهرگرا بوده و عقل را جزء محسوسات و محدود به شناخت علوم ضروری و مکتسبه می­دانند و معتقدند عقل فقط در امور دنیوی و مادی می­تواند حکم کند و هیچ­گاه نصوص قطعی با عقل قطعی تعارض نمی­کنند و در صورت تعارض، نقل مقدم بر عقل است.
صفحات :
از صفحه 121 تا 141
تحلیل لوازم و پیامدهای دیدگاه‌ سلفیه در معناشناسی صفات خبری
نویسنده:
کمیل شمس الدینی مطلق؛ علی اله بداشتی؛ مصطفی سلطانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
از سده‌های نخست قمری، در جهان اسلام، دیدگاه‌های مختلفی درباره تفسیر برخی از آیات و روایات نبوی پدید آمد که بعدها صفات مذکور در آنها به صفات خبری شهرت یافتند. صفاتی که در متون دینی به خدا انتساب یافته‌اند،‌ اما از نظر عقلی انتساب آنها به معنای ظاهری به او محال می‌نماید. چگونگی انتساب این صفات به خدا دیدگاه‌های تشبیه‌گرایی، تأویل‌گرایی و تفویض‌گرایی را پدید آورده است. سلفیان در تحلیل این صفات از دیدگاه تفویض‌گرایی، به معنای اثبات بلا تأویل، پیروی می‌کنند. آنان صفات خبری را به معنای ظاهری و حقیقی به خدا نسبت می‌دهند، اما خود را از فهم کیفیت آنها ناتوان می‌دانند. تعطیل‌گرایی، انکار اعجاز زبانی قرآن و امکان نداشتن شناخت خدا لازمه دیدگاه سلفیان در معناشناسی صفات خبری است. این مقاله با رویکرد تحلیلی- انتقادی، دیدگاه سلفیه در معناشناسی صفات خبری را بررسی کرده است. دیدگاه آنان بر خلاف مفاد و حتی ظاهر آیاتی است که در آنها به تدبر و تعقل امر شده است. انکار اعجاز زبانی قرآن نیز بر خلاف فصاحت و بلاغت آن است.
صفحات :
از صفحه 56 تا 74
ارزیابی دیدگاه ابن‌تیمیه در بحث حسن و قبح
نویسنده:
سید ابوالفضل حسینی‌پور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
حسن و قبح عقلی از موضوعات بحث‌برانگیز در محافل علمی مسلمانان بوده است. معتزله حسن و قبح را عقلی و اشاعره آن را شرعی می‌دانسته‌اند. ابن‌تیمیه، متفکر اصلی سلفیت، کوشیده است هر دو مکتب را نقد، و دیدگاه جدیدی عرضه کند. وی حسن و قبح را عقلی دانسته، اما تأکید کرده است که روش معتزله را در این بحث قبول ندارد، چراکه منجر به تشبیه خدا به بندگان می‌شود. از طرف دیگر، ضمن رد حسن و قبح شرعی، آن را مخالف عقل و نقل می‌داند. هرچند ابن‌تیمیه حسن و قبح را عقلی می‌داند ولی برخی لوازم آن، مانند ذاتی‌بودنش، را نمی‌پذیرد. در مجموع، برخی از دیدگاه‌های ابن‌تیمیه قوت‌هایی دارد و برخی از آنها هم ضعف‌های جدی دارد که در این مقاله بررسی شده است.
  • تعداد رکورد ها : 514