مرور درختی موضوعات | کتابخانه مجازی الفبا

مرور درختی موضوعات | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
منطق جدید منطق قدیم
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 478
الفينومينولوجيا عند هوسرل
نویسنده:
سماح رافع محمد
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
بغداد - عراق: وزارة الثقافة و الاعلام - دارالشئون الثقافیة العامة - آفاق عربیة ,
چکیده :
اصطلاح Phenomenology(فنومنو لوژی = پدیدار شناسی) از واژه یونانی Phainomenonبه معنای چیزی که خود را می نمایاند یا پدیدار است گرفته شده است. اصطلاح فنومنولوژی هم کاربرد فلسفی و هم غیر فلسفی دارد. در علوم طبیعی به ویژه در رشته فیزیک، به پدیدار شناسیهای غیر فلسفی برمی خوریم. دانشمندان معمولاً از اصطلاح پدیدار شناسی، تأکید و برداشت توصیفی در مقابل تبیینی رشته علمی شان را مراد کرده اند. در پدیدار شناسی فلسفی فنومنولوژی فلسفی به عنوان رهیافتی عمده در فلسفه قرن بیستم، صورت های مختلفی دارد. هدف اوّلیه فنومنولوژی فلسفی، پژوهش و آگاهی مستقیم از پدیدارهایی است که در تجربه بی واسطه آشکار می شود، لذا این امکان را به پدیدار شناسی می دهد که ساختارهای ماهوی یا ذاتی این پدیدارها را توصیف کند. بدین ترتیب فنومنولوژی می کوشد خود را از پیش فرض های تجربه نشده آزاد کند، و از توضیح علّی و سایر تبیین های دیگر بپرهیزد، و روشی به کاربرد که توصیف آنچه را که آشکار می شود یا شهود یا کشف حجاب از معانی ذاتی را ممکن سازد. یکی از نخستین تدوین و تنسیق های نهضت پدیدار شناسی در کتابی که از سال 1913م تا 1930م انتشار یافت و زیر نظر ادموند هوسرل تدوین شده بود، مطرح شد. نکته ای که هوسرل بر آن تأکید می کند (و از ارکان پدیدارشناسی به شمار می رود) معلّق گذاشتن حکم یا حکم پرهیزی نسبت به وضع یا رابطه هستی شناسی یا وجودی عین های آگاهی است. بر این اساس، وجود داشتن آنچه بر آگاهی انسان پدیدار شده است، در پرانتز قرار می گیرد. به اعتقاد هوسرل مي توان روش شناسي را به دو دسته تقسيم كرد؛ دسته اول روش شناسي هايي كه بر اساس افعال جسماني صورت مي گيرند و دسته دوم روش شناسي هايي كه بر مبناي افعال عقلاني مورد نظرند. در اين بحث از روش پديدارشناسي، هوسرل توجه خود را به افعال عقلاني معطوف ساخته و به اين مسأله توجه دارد كه براي داشتن تفكر صحيح، بايد به چه مسيري توجه نمود. در اين حالت، مي توان روش شناسي را عملي دانست كه شيوه كسب دانش و فهم آن را به طور صحيح نشان مي دهد. البته، نبايد روش شناسي هوسرل را صرفاً در حد يك روش تقليل داد، بلكه بايد آن را مدخلي دانست كه از طريق آن هوسرل به بيان پديدارشناسي مي پردازد. هوسرل درصدد است تا مبناي استواري براي تمام علوم- بخصوص فلسفه به وجود آورد و او آن نوع آگاهي را مدنظر دارد كه به نحو بي واسطه اي داده ها را به حضور مي آورد. اين بيان، نخستين قاعده روش پديدارشناسي هوسرل است. پديدارشناسي خود را از مفروضهاي پيشين بي نياز مي داند از اين رو به عنوان فلسفه اولي خود را معرفي مي سازد. هوسرل و شاگردانش نشان داده اند كه استفاده از اين روش مي تواند بسيار ثمربخش باشد؛ هر چند به كار بستن دقيق اين روش آسان نيست. از ديدگاه هوسرل، روش مبتني بر پديدار شناسي داراي دو مرحله تحويل است: مرحله اول تحويل مثالي است و مرحله دوم تحويل مبتني بر پديدارشناسي است. در تحويل ابتدا به عدول از عادتهاي فكري مرسوم و متداول مي پردازد. در اين حالت، صرفاً به نفس ماهيت توجه مي شود. از ديدگاه هوسرل، مراحل تحويل مراحل مختلفي از روش شناختي است كه مبتني بر شهود و مشاهده عقلاني است. بنابراين، قاعده اصلي پديدارشناسي را مي توان روي آوردن به خود اشيا دانست و توجه به خود اشيا مستلزم آن است كه تمام اطلاعات و احكام قبلي كه در رابطه با شي وجود دارد حذف شود و تنها خود متعلق مورد توجه قرار گيرد. هوسرل اين حذف و طرد را اپوخه يا به بيان ديگر تعليق مي داند و هر نوع حكمي را كه در بردارنده اعتقاد به تحقق وجود شييء اعم از خارجي و يا نفساني باشد تعليق مي كند و هر نوع فرضيه اي را كه مأخوذ از منابع ديگر باشد، كنار مي نهد و تنها آن چيزي را در نظر مي گيرد كه به آگاهي داده شده باشد و تنها ذات شي، مورد تحليل قرار مي گيرد. از اين رو، مي توان گفت كه پديدارشناسي از طريق شهود ذوات و اپوخه و همچنين با طرد و حذف وجود خارجي آن ميسر مي گردد، طريق روش شناختي تفكر هوسرل ناميده اند. هوسرل در روش مبتني بر پديدار شناسي، درصدد است تا پايه محكمي براي همه علوم به خصوص فلسفه به وجود بياورد. او منبع اصلي را در شهود و يا به تعبيري ديگر در آگاهي نخستين كه به نحو بي واسطه به وجود آمده، مي داند. هوسرل به دو نوع شهود اعتقاد دارد؛ اول شهود حسي و ديگري شهود مثالي است. از ديدگاه وي، متعلقات شهود حسي امور واقع است و متعلقات شهود مثالي ذوات است. در نظر هوسرل، شهود حسي همان ادراك است كه در آن، آن چه ادراك مي شود به طور بي واسطه به آگاهي كه متصف به صفت ادراك است داده مي شود و در واقع ادراك حسي همان شيوه اوليه شناخت اشياست. هوسرل حادث شدن ارتباط ميان فاعل شناسايي و متعلق ادراك را «حيث التفاتي» مي نامد كه از مهمترين مسايل پديدارشناسي است. در قرون وسطي لفظ التفات در رابطه با تصور و تصديق به كار برده مي شد. از ديدگاه هوسرل، پس از تحويل مثالي، ذوات اشيا به وجود غيرخارجي التفاتي در نفس حضور مي يابند. اين شيوه از حيث التفاتي بيانگر ارتباط ميان ذهن و عين است. معني حيث التفاتي در نظر هوسرل اين است كه نفس در هيچ زماني مجرد از ماهيت مورد اضافه نيست. به بيان ديگر، هر شناسايي مستلزم اضافه است و همواره ميان فاعل شناسايي و از سويي ديگر اشيا يعني متعلق شناسايي نسبت وجود دارد و وجود اين نسبت همان حيث التفاتي است. التفات صفت ذاتي آگاهي محض است. بدين ترتيب، آگاهي از آن جهت كه حيث التفاتي دارد و حيث التفاتي نيز از آن جهت كه داراي دو جنبه عيني و ذهني است، در بردارنده عينيت شناسايي و حافظ رابطه عين و ذهن است. از اين رو، با آگاهي محض به متعلقات التفاتي است كه ماهيت اشيا پديدار مي شود. مي توان بيان نمود كه پديدارشناسي، شناسايي ماهيت از طريق شهود و با حيث التفاتي آگاهي است كه نسبت ميان متعلق ادراك و فاعل شناسايي به وجود مي آيد.
بررسی جایگاه استدلال در عرفان ابن‌عربی و مولوی
نویسنده:
زهره داردان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در پژوهش یک مکتب عرفانی، نظیر مکتب عرفانی محی الدین بن عربی و جلال الدین محمد بلخی، شاید مهم‌ترین مسئله – و یا یکی از مهم‌ترین مسائل- مبحث استدلال باشد؛ چرا که برخی از صاحب نظران بر این باور هستند که آن دو عارف در آثار خود با عقل و استدلال به مبارزه برخاسته‌اند و این در حالی است که قرآن کریم و همچنین سنت نبوی(ص) جایگاه رفیعی را برای استدلال قائل‌اند و در موارد فراوانی، انسان را به تفکر، تعقل و تدبر فرا خوانده‌اند. در این تحقیق در جهت رفع این تناقض ظاهری، به بررسی جایگاه استدلال در عرفان ابن عربی و مولوی، پرداخته می‌شود و به سه مسئله اساسی در ارتباط با استدلال اشاره خواهد شد: اول اینکه عقل در نگاه هر دو عارف دارای حیثیت و رویکردهای گوناگونی است. ابن عربی از عقلی سخن به میان می‌آورد که برای پذیرفتن حقایق هیچ گونه محدودیتی ندارد و آن را عقل قابل نام می‌نهد. وی همچنین از عقلی با عنوان عقل فاعل بحث می‌کند و معتقد است این نوع عقل در تولید و تفکر با نوعی محدودیت روبروست. مولوی نیز عقل را به دو دسته عقل ممدوح و عقل مذموم تقسیم می‌کند. عقل ممدوح دارای دو معنا است: یکی عقل کامل انبیاء و اولیاء و خواصّ درگاه حق می‌باشد که آگاه به حقایق و اسرار است و دیگری عقل مجرد علوی و نخستین جلوه‌ی ذات حق تعالی است. عقل مذموم از نظر مولوی عقلی است که پا را فراتر تر حدّ خود بگذارد و داعیه‌ی پرواز در ماورای طبیعت را داشته باشد. در این صورت، قطعاً کارش به حیرت و گمراهی می‌کشد. بعد از آن اهمیت و ترجیح معرفت حاصل از کشف و شهود نسبت به معارف حاصل از استدلال در نگاه آن دو عارف عنوان خواهد شد و در نهایت به این مسئله اشاره می‌شود که بخش عمده‌ای از مباحث ابن عربی در ارتباط با الهیات بالمعنی الاخص می‌باشدو ابن عربی این گونه مباحث را بدیهی می‌داند و به همین دلیل در آثار او شاهد استدلال به صورت حرفه‌ای نیستیم. اما مولوی در مسائل ماوراءطبیعی استدلال‌های عقلانی را ناکارآمد عنوان می‌کند و در بسیاری از مباحث دیگر از اقسام گوناگون استدلال مانند برهان، خطابه، استقراء و جدل بهره می‌برد. اهمّ نتایج این تحقیق به قرار زیر می‌باشد:اولاً عقل از منظر آن دو عارف دارای اهمیت تقریباً یکسانی است؛ با این تفاوت که مولوی بر خلاف ابن عربی تعریف روشن و مشخصی از عقل ارائه داده و همچنین در خلق تعابیر و اصطلاحات و ذکر اقسام و مراتب عقل نیز، گسترده تر از ابن عربی عمل کرده؛ ثانیاً هر دو عارف معرفت شهودی را بر معرفت حاصل از عقل و استدلال ترجیح داده‌اند؛ هر چند ابن عربی در این بحث نظام مندتر و منسجم‌تر از مولوی عمل کرده است. و در نهایت آنکه نکوهش استدلال در نگاه هر دو عارف، به منزله‌ی مخالفت با منطق نمی‌باشد؛ زیرا اصل منطق جزو بدیهیات ذاتی و از غرایز بشر است و قواعد برهانی آن از مقتضیات غریزی انسان استخراج شده است؛ بدین جهت می‌توان گفت نقد و نکوهش استدلال در نگاه آنان، به منزله‌ی نقد استدلالیون و فلاسفه‌ای است که با تکیه بر مقدمات حسی می‌کوشند حقایق مربوط به عالم غیب و ماوراءطبیعت را کشف و اثبات کنند.
بدیهی انگاری تصورات و نقدهای آن
نویسنده:
سیدمحمود یوسف ثانی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق(ع),
چکیده :
امکان یا عدم امکان علم و آگاهی جدید از جمله مسایلی است که از دیرباز مورد توجه فیلسوفان بوده و نظرات گوناگونی درباره آن اظهار شده است؛ چنان که گروهی از اساس کسب آگاهی جدید را ناممکن دانسته و گروهی نیز منکر وجود هر گونه دانش بدیهی و بی نیاز از کسب برای آدمی شده اند و یا آنکه گروهی دیگر قائل به تقسیم شده، اکتساب آگاهی در بخشی از دانسته های بشری را ممکن و در بخشی دیگر ناممکن دانسته اند. در حکمت اسلامی نیز این مباحث ذیل عنوان بداهت یا اکتسابی بودن تصورات و تصدیقات مطرح شده و ضمن پذیرش امکان اکتساب تصدیقات، در مورد امکان اکتساب تصورات شبهات و اشکالاتی چند مطرح گردیده است. در این میان کسی که بیش از همه بر ناممکن بودن اکتساب تصورات اصرار ورزیده، فخر رازی است. رازی در آثار خود دو اشکال عمده بر اکتسابی بودن تصورات وارد می کند که از آن دو، یکی متخذ از ماخذ تصدیقی و دیگری متخذ از ماخذ تصوری است. او بر اساس این دلایل چنین نتیجه می گیرد که تصورات یا مورد التفات ذهن نیستند و یا اگر مورد التفات ذهن واقع شوند، بدیهی خواهند بود. نویسنده در این جستار پس از بیان پیشینه تاریخی رای امام رازی، ضمن گزارش و تحلیل ادله او، پاسخ های دیگر منطق دانان و حکیمان به شبهات وی را نیز نقل و بررسی و ارزیابی کرده است.
صفحات :
از صفحه 5 تا 21
قوانین طبیعت، علیت و استقراء در تراکتاتوس
نویسنده:
حسین شیخ رضایی، سروش دباغ
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع),
چکیده :
بحث درباره قوانين طبيعت و وضعيت دو اصل استقراء و عليت، از مباحث طرح شده در رساله منطقى- فلسفى ويتگنشتاين (تراكتاتوس) است. در اين نوشته، سعى بر آن است تا ابتدا با ارايه گزارشى عمومى از آرای ويتگنشتاين در رساله، تلقى او از قوانين اصيل طبيعت و رابطه آنها با منطق مورد بررسى قرار گيرد. در اينجا مى ‌توان ميان قوانين «عمومى» و قوانين «محدود» تفاوت قايل شد و رابطه هر كدام را مستقلا با منطق بررسى كرد. پس از اين، به بررسى وضعيت دو اصل استقراء و عليت، از منظر رساله، پرداخته و نشان داده می شود كه چرا هيچ كدام از اين دو اصل، از نظر نويسنده رساله، در ميان قوانين اصيل طبيعت جای ندارند. در گام بعد، مقايسه‌ اى ميان آرای ويتگنشتاين و پوانكاره، به عنوان يك قرارداد گرا، در باب قوانين طبيعت صورت گرفته؛ و چند تفاوت مهم ميان رويكرد اين دو بررسی شده است. در اين بخش، اشاره شده كه چرا گزارش ويتگنشتاين از قوانين طبيعت، نمی ‌تواند از سوی دانشمند يا فيلسوف علمی كه برای تجربه، شانی خاص در فرآيند كار علمی قايل است، جدی تلقی شود.
صفحات :
از صفحه 95 تا 119
فلسفه از نظر ویتگنشتین دوم
نویسنده:
جعفر مروارید
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم : دانشگاه قم,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این مقاله به بررسی دیدگاه ویتگنشتاین دوم درباره فلسفه می‌پردازد. نگاه او به فلسفه تفاوتی بنیادین با دیدگاه‌های غالب فیلسوفان دارد. فلسفه نزد او نه حل مسائل به روشی جدید، بلکه بازخوانی دوباره اصل مسائل فلسفی است. برای رسیدن به این هدف گزاره‌های گرامری مطرح می‌شود که وظیفه آن بررسی کاربردهای واژه‌ها و نشان دادن استعمالات نابجای آنهاست.«بازی‌های زبانی» از ابداعات دیگر اوست که نقش مهمی در نشان دادن تنوع حوزه‌های مختلف زبانی به عهده دارد، بازی‌هایی که شباهت آنها خانوادگی است و همه به نوعی قاعده‌مندند. ویتگنشتاین بازی‌های زبانی مختلف را به صورت اموری بدیهی می‌پذیرد و صرفا آنها را توصیف می‌کند. از این رویکرد به «طبیعت‌گرایی ویتگنشتاین» تعبیر شده است. زبان صورت زندگی است و قابل تفکیک از سایر فعالیت‌های انسان نیست. ویتگنشتاین زبان را نهادی انسانی می‌داند؛ یعنی زبان مجموعه‌ای از فعالیت‌های خود ـ ارجاع و جمعی است. بررسی خصوصیات زبان و بازی ما را به شناخت دقیق‌تری از بازی‌های زبانی می‌رساند. ویتگنشتاین این شناخت دقیق را برای آشکار کردن مرزهای بازی‌ها از یکدیگر و در نهایت، ایضاح مشکلات فلسفی به‌کار می‌گیرد. انتهای مقاله به مقایسه‌ای میان تراکتاتوس و تحقیقات فلسفی می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه رأی ویتگنشتاین درباره گزاره‌های فلسفی، از تراکتاتوس تا تحقیقات فلسفی دچار تحول شده است.
صفحات :
از صفحه 60 تا 76
قضیه ذهنیه
عنوان :
نویسنده:
اسداله فلاحی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
چکیده :
«قضیه ذهنیه» یکی از اصطلاحاتی است که در منطق اسلامی معرفی شده و در فلسفه اسلامی به کار رفته است. در این مقاله، با پی گیری تحولات تاریخی این اصطلاح، نشان داده ایم که قضیه ذهنیه معانی بسیاری را در دوران های مختلف به خود گرفته و با قضیه های گوناگونی در منطق و فلسفه گره خورده است. این تنوع و دگرگونی در معانی سبب شده است که قضیه ذهنیه با ابهامات بسیاری چه در منطق قدیم و چه در فلسفه اسلامی رو به رو گردد. در این مقاله، سعی شده است افزون بر تفکیک این معانی، صورت بندی دقیقی از معانی قضیه ذهنیه در منطق جدید ارایه شود تا به کمک آن، امکان ارزیابی این اصطلاح فراهم گردد. در این صورت، بهتر می توان صحت و سقم دعاوی نسبت به این قضیه و درستی یا نادرستی کاربرد آن در مسایل منطقی، فلسفی را آزمود.
صفحات :
از صفحه 21 تا 52
ساختار کلی علم کلام
نویسنده:
حسین حجت خواه
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: مرکز پژوهشی دایرة المعارف علوم عقلی اسلامی,
چکیده :
آشنایی با ساختار علوم می تواند ما را در تعیین دقیق مرزهای هر یک از علوم و نیز شناخت روابط منطقی اجزای یک علم یاری رساند و نقش مهمی در جنبش علمی و نهضت نرم افزاری ایفا کند. در این راستا لازم است درک درستی از موضوع، مسائل و مبادی علوم داشته باشیم، تا بتوانیم تعریف جامعی از هر یک از آنها به دست آوریم. علم کلام به عنوان شریف ترین علوم، که مقصد آن شناخت خداوند، صفات و افعال او، نبوت، امامت و معاد است، راه درست رسیدن به سعادت ابدی و قرب الهی را به انسان نشان می دهد. از این رو، آشنایی با ساختار کلی علم کلام و مباحث مطرح شده در آن، می تواند ما را در دست یابی به این مقصود یاری رساند. افزون بر این که هدف جنبش علمی و پیشرفت فرهنگی جامعه را نیز برآورده می کند.شناخت ساختار کلی علم کلام، مبتنی بر شناخت موضوع، مسائل و مبادی آن است. گستره مسائل کلامی، مبتنی بر عام یا خاص بودن موضوع آن است که در این زمینه، دو دیدگاه کلی میان متکلمان وجود دارد.این مقاله، ضمن بررسی پاره ای از دیدگاه های متکلمان در دوره های مختلف تاریخی، به ویژه متکلمان اشاعره و امامیه، درباره موضوع علم کلام و گستره مباحث آن، با تاکید بر خاص بودن موضوع این علم، مسائل آن را محدود به الهیات به معنی اخص و عقاید دینی، یعنی مباحث توحید، عدل و افعال الهی، نبوت، امامت و معاد می داند و مباحث منطقی، معرفت شناختی، طبیعی و فلسفی را که مقدمه ای برای اثبات مسائل کلامی هستند، فقط از مبادی علم کلام می داند، نه از مسائل آن.
صفحات :
از صفحه 49 تا 100
تاریخ ابن خلدون المجلد 1
نویسنده:
عبدالرحمن بن خلدون؛ حاشيه نويس: خليل شحاده؛ ناظر: سهيل زكار
نوع منبع :
کتاب , حاشیه،پاورقی وتعلیق
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
بیروت: دار الفکر,
چکیده :
مقدمة ابن خلدون کتابی نوشته شده از ابن خلدون است که در آن تاریخ اجتماعی و تاریخ اقتصادی جهان اسلام در سده ۸ و سده ۹ ق بررسی شده است. مقدمة ابن خلدون در حقیقت مقدمه کتاب العبر و دیوان المبتداء و الخبر فی تاريخ العرب و العجم و البربر و من عاصرهم من ذوی الشأن الاکبر است. این کتاب بویژه به امور خراج، سیاست های مالی، نفوذ و مسکوکات و ادارات مربوط به آنها مانند دیوان ها پرداخته و آنها را روشن می کند. مقدمه ابن خلدون تنها در ابتدای سده ۱۹ م مورد توجه خاورشناسان قرار گرفت و در همان سده از این مرحله در گذشت و دیگر دانشمندان اروپا نیز آن را مورد پژوهش قرار دادند. برخی از مطالبی که در جلد اول به آنها پرداخته شده است: در فضیلت دانش تاریخ و تحقیق روشهاى آن و اشاره به اغلاط و اوهامى که مورخان را دست میدهد و یاد کردن برخى از علتهاى آن. در طبیعت اجتماع. درباره قسمت آباد و مسکون زمین و اشاره به برخى از آنچه در آن هست چون: دریاها و رودها و اقلیم‏ها درباره تأثیر هوا در اخلاق بشر. درباره غیبگویی، خط رمل، زایچه و تناسب اعداد درباره پادشاهان و جانشینان آنها. در اینکه هرگاه قوم عرب بر کشورهایى دست یابد بسرعت آن ممالک رو به ویرانى میروند. در اینکه پادشاهى و کشوردارى براى تازیان حاصل نمیشود مگر بشیوه دینى از قبیل پیامبرى یا ولایت یا بطور کلى بوسیله آثار بزرگ دینى. در اینکه دولتها هم مانند مردم عمرهاى طبیعى دارند. در حقیقت سلطنت و انواع آن‏. در معنى امامت و خلافت. در اختلاف نظر امت درباره احکام و شرایط منصب خلافت. در مذاهب شیعه درباره حکم امامت. در تحول و تبدیل خلافت به پادشاهى. درباره امور غیب‌ بینى و فالگزارى دولتها و ملتها و از «ملاحم» چکامه ‏هاى پیشگویى و کشف مفهوم جفر نیز گفتگو می‌ شود.
نظریه مطابقت صدق راسل؛ به موازات تحولات وی
نویسنده:
مرتضی قرایی، عبداله نصری
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع),
چکیده :
در این مقاله تلاش کرده ایم نظریه مطابقت راسل را با توجه به تحولات فیلسوف در طول حیات فکری اش، در آثار فراوان او مورد پژوهش قرار داده، تحلیل و در مواردی نقد کنیم. تغییر در نظریه صدق او، به دنبال تغییراتی است که در نظریه باور وی رخ داده است. زمانی که او باور را گرایشی ذهنی می دانست که معطوف به قضایا است، بر آن بود که صدق و کذب، صفات تعریف ناپذیر قضایا است. اما زمانی که به این اندیشه دست یافت که باور نسبتی است بین ذهن و چندین شی و متعلق، روایت دیگری از مطابقت را اختیار کرد. بعدها، زمانی که او قضایا را به محتوای باورها برگرداند، سرانجام بر آن شد که نظریه مطابقت را به دقیق ترین معنای کلمه حفظ کند. در پی آن، نظریه دیگری اختیار کرد که بر طبق آن، قضیه موجبه از نوع مشاهدتی، در صورتی صادق است که با قرار دادن معنای هر یک از واژه ها به جای آن، به یک امر واقعی بینجامد. در این پژوهش نشان داده ایم که این فیلسوف، با همه فراز و نشیب ها، در دوره های تطور اندیشه فلسفی اش، همواره به نظریه مطابقت پای بند و وفادار بوده است و در هر دوره، روایتی از آن نظریه را هماهنگ با منظومه فکری اش در آن دوره، به دست داده است.
صفحات :
از صفحه 51 تا 76
قیاس مساوات
نویسنده:
اعظم السادات پیش بین
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران : دانشگاه امام صادق (ع) ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
با مراجعه به کتب منطق دانان قدیم در می یابیم که قیاس مساوات صرفا به طور مختصر مورد بحث قرار گرفته است و منطقدانان بزرگ نیز کمتر به این موضوع پرداخته اند. این مقاله ضمن پرداختن به این موضوع قصد دارد تا به سوالاتی در این رابطه پاسخ دهد . از جمله اینکه : قیاس مساوات چیست؟ آیا قیاس مساوات یک قیاس مضمر است ؟ چه رابطه میان مقدمات در این قیاس وجود دارد؟ قیاس مساوات مفرد است یا مرکب؟ . در بخش اول این مقاله به تعریف قیاس مساوات از نظر ابن سینا پرداخته شده و در قسمت دوم این موضوع که آیا این قیاس مفرد است یا مرکب مورد بحث قرار گرفته است.
صفحات :
از صفحه 35 تا 45
  • تعداد رکورد ها : 478