ترجمه ماشینی :
هگل فلسفه را بهعنوان «زمان خود که در افکار درک میشود» توصیف میکند، که منعکسکننده تمایلی است که ما به طور فزایندهای تجربه میکنیم، یعنی میل
... به درک دنیای پیچیده و سریع در حال تغییر ما. اما چگونه می توانیم دنیایی را که در آن زندگی می کنیم به لحاظ فلسفی توصیف کنیم؟ هنگامی که هگل تلاش میکرد تا تبیین نظاممند خود از جهان تاریخی را انجام دهد، باید تاریخ را بهعنوان پیشرفت عقلانی تصور کند تا امکان چنین توصیفی فراهم شود. پس از وقایع قرن بیستم، ما به حق در مورد چنین پیشرفتی تردید داریم.
با این حال، در قرن بیستم، فیلسوف آلمانی دیگر، ادموند هوسرل، زمانی که متوجه شد که شرح فلسفی تجربه انسانی ما مستلزم توجه به دنیای تاریخی است که در آن زندگی می کنیم، یک فیلسوف آلمانی دیگر به نام ادموند هوسرل تلاش کرد. بحران در این کتاب، تانیا استهلر به بررسی این موضوع میپردازد که چگونه هوسرل فلسفه هگل را با ارائه گزارشی از جنبش تاریخی بهعنوان آشکار، رادیکال میکند. پدیدارشناسی هوسرل امکان اندیشیدن به جهان های تاریخی را به صورت جمع، بدون سلسله مراتب، که توسط اخلاق و زیبایی شناسی تعیین می شود، می دهد. استالر استدلال می کند که هوسرل از طریق رادیکالیزه کردن فلسفه هگل، پدیدارشناسی تاریخی و مفهومی منسجم از فرهنگی را در اختیار ما قرار می دهد که به آینده پدیدارشناسی اشاره می کند، به عنوان فلسفه ای که زمینه روش شناختی را برای انواع رویکردهای کیفی در علوم انسانی و علوم انسانی فراهم می کند. علوم اجتماعی.
بیشتر