جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1499
مقایسه میان دو مفهوم مُثُل افلاطون و فروهر زرتشتی
نویسنده:
زینب شریعت نیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در مورد چگونگی پیدایش هستی و خلفت انسان پیوسته بین الهیون و مادیون چالش‎های فلسفی بزرگی وجود داشته است که از دوران یونان قدیم و حتی قبل از آن تا به امروز ادامه یافته است. پژوهش حاضر کاوشی در راستای بررسی دو مفهوم کلیدی؛ مُثُل افلاطون و فروهر زرتشتی است. یکی از مسائل بنیادی در فلسفه افلاطون، نظریه‌ی مُثُل اوست. این نظریه کوششی برای تبیین هستی و نظریه پردازی در خصوص منشأ آن است. وی معتقد است هر امری از امور عالم چه مادی باشد مانند حیوان، نبات و جماد؛ چه معنوی باشد مانند شجاعت، عدالت و غیره اصل و حقیقتی دارد که سرمشق و نمونه‌ی کامل اوست و با حواس درک نمی‌شود بلکه تنها عقل آن را درمی‌یابد. به طور کلی فلسفه افلاطون براساس تمیز دادن میان واقعیت با صورت ظاهر یا « بود » و « نمود » است. از سوی دیگر بر طبق جهان‌بینی زرتشتی، اهورامزدا عالم ماده را از روی صور روحانی پاک آفریده است که فروهر خوانده می‌شود. در باطن هر یک از موجودات جهان این روح مینوی « فروهر » به ودیعه نهاده شده است. به طور کلی آنان ارواح خارجی و ازلی هستند که از آغاز آفرینش نگهداری و پاسداری جهان به آن‌ها وابسته است. مهم‌ترین هدف نگارنده از نگارش رساله‌ی پیش‌رو با عنایت به ساختار کلی نظریه‌ی مُثُل در فلسفه افلاطون و فروهر در آموزه‌های زرتشتی مقایسه تحلیلی و تطبیقی میان این دو مفهوم بوده و در این راستا بر منابع اصلی یعنی کتب افلاطون و کتاب مقدس زرتشتیان « اوستا » و دیگر کتب دینی آنان تکیه شده است.
فضیلت از دیدگاه افلاطون و سوفسطائیان
نویسنده:
صادق میراحمدی سرپیری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چیستی فضیلت و چگونگی کسب آن از مباحث بنیادین اندیشه افلاطون است. وی هرچند به آموختنی بودن فضیلت قائل است با این همه در مقابل سوفسطائیان که خود را حکیم ونیز آموزگار یونانیان و آموزگار فضیلت می دانستند از آموختنی نبودن فضیلت و نیز یگانگی آن در مقابل چندگانگی فضیلت نزد سوفسطائیان سخن می گوید.افلاطون در گفتگوی جمهوری از چهار فضیلت اصلی دانایی ، شجاعت ، اعتدال ( خویشتن داری ) و عدالت نام می برد و هر یک از این فضایل را مرتبط با بخشی از قوای سه گانه دولت – شهر و اجزای سه گانه نفس می داند .فضیلت چهارم یعنی عدالت در دولت- شهر و نفس این است که هر یک از اجزاء آنها کار خود را انجام دهد و در کار دیگری دخالت نکند.در یونان آن زمان فضیلت بیشتر به معنی قابلیت شخص برای انجام موفقیت آمیز نقش هایش در دولت- شهر بود. فضیلتی که سوفسطائیان رواج می دادند و خود را آموزگار آن می دانستند به معنی موفقیت و کارآمدی برای دستیابی به قدرت بود. در مقابل افلاطون که در محاوره های اولیه خود هر یک از فضیلت ها را به صورت جداگانه مورد بررسی قرار داد پرسش از یکایک فضیلت ها را به ایده فضیلت برمی گرداند و در محاوره های بعدی خود فضیلت را شناخت و معرفت به خیر و عمل بر طبق آن می داند. از نظر او اگر کسی بتواند به شناخت خیر برین نائل شود هرگز مرتکب عمل بد و رذیلت آمیزی نمی شود. بنابراین از دیدگاه او فضیلت و معرفت یکی می باشند. از یکی بودن فضیلت و معرفت ، آموختنی بودن فضیلت و اینکه هیچ کس آگاهانه و از روی اراده مرتکب عمل بدی نمی شودحاصل می شود.هدف ما در این رساله بیان نظر افلاطون و سوفسطائیان درباره فضیلت است. در این راستا مسئله آموختنی بودن یا آموختنی نبودن فضیلت ، یگانگی یا چندگانگی فضیلت ، و پیوند میان معرفت و فضیلت را مورد بررسی قرار می دهیم. همچنین چهار فضیلت اصلی و رابطه آنها با اجزاءِ نفس و قوای دولت- شهر از دیدگاه افلاطون را شرح خواهیم داد.
حدوث و قدم نفس از دیدگاه افلاطون و شیخ اشراق
نویسنده:
الهام همتیار
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
هدف از تحقیق در رابطه با حدوث و قدم نفس از دیدگاه افلاطون و شیخ اشراق این است که بتوان به معرفت و شناخت نسبی از چگونگی تعلق نفس به بدن دست پیدا کرد، لذا از طریق استفاده از کتب موجود در رابطه با این دو فیلسوف سعی نمودیم تا به شمه ای از تفکرات ایشان در رابطه با حدوث و قدم نفس بپردازیم امانتایجی که از این تحقیق به دست می آید این است که : افلاطون نفس را قدیم می داند نه حادث یعنی قبل از اینکه به بدن مادی ملحق شود ، در عالم الهی وجود داشته است . و قدم نفوس به معنای تقدم وجودی آنها بر بدن است زیرا ارواح پیش از خلق ابدان آفریده شده اند .افلاطون با استفاده از نظریه تذکر و یادآوری ادله خود را پایه ریزی کرده است و هستی و وجود قبلی نفس آدمی را بیان می کند و اینکه روح آدمی پیش از هبوط به عالم خاکی در عالم عقول وجودی مجرد و آگاه و دانا مثل داشته است و بنابراین روح آدمی قدیم می باشد و حادث نیست اما سهروردی نفس را حادث می داند و به حدوث زمانی نفس قائل است وی دلایل خود بر حدوث نفس را در کتاب حکمه الاشراق و تلویحات آورده است . فلاسفه بعد از وی که شارحان این ادله هم محسوب می شوند به بحث و بررسی این ادله پرداخته اند که ما در این رساله به نظرات ایشان به تفصیل اشاره نموده ایم . و نظرات شارحان در جایی موافق نظر سهروردی و در بعضی موارد هم مخالف نظر اوست .
تحلیل و نقد دیدگاه افلاطون درباره نفس و جاودانگی
نویسنده:
ملیحه السادات حسینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پرسش هر انسانی که اندکی آشنایی با اطراف خود پیدا کند این است که آیا ما پس از مرگ بدن، باقی هستیم یا مرگ پایان وجود ماست؟ این مسأله در فلسفه به عنوان مسأله‌ی نفس و جاودانگی آن مطرح می‌شود که در این مختصر هدف ما نیز این می‌باشد که این سوال را در فلسفه‌ی افلاطون و مشابه ی آن دنبال کنیم.افلاطون نفس را مهمترین خاصه‌ی ما می‌داند و معتقد است که نفس مطلقا غیرجسمانی است، زیرا نفس همواره مالک حقیقیت و اصل حرکت و بسیط و تقسیم ناپذیر است و همچنین نفس از نظر وی قادر به تذکر و یادآوری است و این ثابت می‌کند که نفس قبلا وجود داشته و چون از صورت معقول حیات بهره‌مند است، دارای فعالیتی ابدی و فناناپذیر و جاودانه می‌باشد.گستره‌ی بررسی‌های تاریخی، باستانی و فلسفی این رساله وام دار این است که همه‌ی ادیان و فلاسفه در مورد اینکهما روزی خواهیم مُرد هم عقیده‌ هستند، اما در چگونگی و نحوه‌ی حضور در آن دنیا تفاوت نظر وجود دارد. در واقع افلاطون سعی کرد که مستدلا نشان دهد که بنابر هر تصویری که از انسان داشته باشیم، حیات پس از مرگ ممکن است. مثلا‌ اگر کسی مانند افلاطون به حقیقیت روح انسان معتقد باشد، در این صورت می‌تواند معتقد باشد که جاودانگی ممکن است. زیرا مرگ فیزیکی لزوما به معنای پایان زندگی نیست و روح پس از مرگ باقی می‌ماند. لیکن اگر کسی دید مادی نسبت به انسان داشته باشد، حیات پس از مرگ را در صورتی ممکن می‌داند که خدای قادر مطلق و عالم مطلق وجود داشته باشد. در واقع خدایی که بتواند انسان‌ها را دقیقا همان‌گونه که قبل از مرگبودند، بیافریند. اگر کسی وجود خدا را انکار کند، یا او را دارای چنین قدرتی نداند که آنقدر قادر و مطلق هست که بتواند انسان را مانند قبل از مرگ بیافریند، در آن صورت است که حیات پس از مرگ ناممکن به نظر می‌رسد.کلید واژه ها: افلاطون، جاودانگی، نفس، روح، بدن مادی، زندگی پس از مرگ، تجرد نفس، مرگ، بقا، عالم روحانی، جوهر مجرد
بررسی تطبیقی خیر، علم و زیبایی از دیدگاه افلاطون و ملاصدرا
نویسنده:
زهرا محمدی محمدیه
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
رساله حاضر بر آن است تا به مقایسه‌ی سه مسأله‌ی خیر، علم و زیبایی در اندیشه‌ی افلاطون و ملاصدرا بپردازد. در این راستا حقیقت هر یک از این سه مسأله و ویژگی‌های آن‌ها و ارتباطشان با یکدیگر از دیدگاه این دو فیلسوف بررسی می‌گردد و اشتراکات و افتراقات دیدگاه‌های این دو فیلسوف در این زمینه مشخص می‌گردد. با توجه به اینکه اندیشه‌ی فلسفی این دو اندیشمند با رویکردی خدا‌محور قرین است، ارتباط تنگاتنگی میان خدا، خیر، علم و زیبایی در نظریات آن‌ها وجود دارد. افلاطون حقیقتِ هریک از این سه را یک چیز و عین خدای صانع و خالق در نظر می‌گیرد و ملاصدرا خیر، علم و زیبایی را از حیث مصداق عین وجود می‌داند که در بالاترین مرتبه‌ی وجودی، عین ذات واجب‌الوجود (خدا)، می‌باشد.
بررسی نسبت اخلاق و سیاست در رویکرد تطبیقی دانشمندان غربی و مسلمان (افلاطون و مک اینتایر – فارابی و غزالی)
نویسنده:
عباسعلی رهبر، بیژن کیانی شاهوندی
نوع منبع :
نمایه مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از دغدغه‌های دانشمندان و فلاسفه‌ی سیاسی از دوران باستان تاکنون موضوع اخلاق و سیاست و چگونگی تعامل این دو مقوله‌ی تعیین کننده در سرنوشت جامعه بوده است. چارچوب مفهومی پژوهش در این مقاله، با تکیه بر نظریه‌ی یگانگی اخلاق و سیاست و بر اساس روش تحقیق تحلیلی- تطبیقی تعیین شده است. در مقاله‌ی پیش‌رو، نظرات و اندیشه‌های افلاطون و مک اینتایر در سنت غربی و فارابی و غزالی در سنت اسلامی در خصوص اخلاق و سیاست و مفاهیمی چون دولت و نقش آن در تربیت شهروندان جامعه، مدینه‌ی فاضله، انواع مدینه، سعادت، غایت، فضائل اخلاقی و نیز شرایط و صفات حاکم بیان شده است و سپس با تطبیق آراء و نظرات این دانشمندان، وجوه اشتراک و افتراق آن تبیین گردیده است. وجه مشترک و اصلی نظرات دانشمندان مذکور یگانگی اخلاق و سیاست است. این پژوهش با این پرسش آغاز می‌شود که از دیدگاه افلاطون و مک‌اینتایر – فارابی و غزالی چه نسبتی میان اخلاق و سیاست وجود دارد؟ فرضیه پژوهش بر اساس پرسش فوق آن است که از دیدگاه افلاطون و مک اینتایر، فارابی و غزالی میان مقوله‌ی اخلاق و سیاست نسبت یگانگی برقرا است. در پایان بررسی، این نتیجه به دست آمد که با توجه به نقشی که این دانشمندان برای دولت در تربیت و هدایت شهروندان جامعه و نیز رعایت موازین و قواعد اخلاقی برای دولت در نظر می‌گیرند، اخلاق و سیاست رابطه‌‌ای در ‌هم تنیده و یگانه دارند.
قرائتی نو (غیرارسطویی) از انسان، خدا و جهان در نظام فکری دکارت
نویسنده:
مصطفی شهرآیینی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
دکارت را به‌درستی پدر فلسفة‌ جدید می‌نامند. اما باید دید چرا فلسفه‌ای که دکارت طرح آن را درمی‌اندازد، با وصف «جدید» همراه است. تازگی نظام فلسفی دکارت به این است که می‌کوشد تصویر تازه‌ای از انسان، خدا و جهان عرضه کند؛ تصویری که با آنچه از این سه مقوله در فلسفة سنتی سراغ داریم، متفاوت است. انسان دکارتی با انسان ارسطویی بسیار فرق دارد. انسان ارسطویی حیوان ناطق است؛ یعنی به‌جهت برخورداری از نفس است که از حیات و نطق بهره‌مند می‌شود. اما در انسان دکارتی نفس به ذهن فرومی‌کاهد، نطق (به معنای مبدأ درک کلیات) نیز به سخن‌گفتن تبدیل می‌شود و حیات نیز معنای اصلی خود را از دست می‌دهد. می‌توان گفت در نظام دکارتی انسان تبدیل می‌شود به دو بخش کاملاً متمایز شیئ اندیشنده(ذهن) و شئ ممتد(بدن) که ذهن نیز تنها متکفل عقل جزئی(reason) است و در وادی ذهن دیگر خبری از خرد سنتی(intellect) نیست. جهان دکارتی نیز با جهان ارسطویی بسیار متفاوت است. به این معنا که جهان ارسطویی، جهان مقولات عشر است که در آن حیات و سرزندگی به تمام معنا جریان دارد. اما در جهان دکارتی تنها مقولة‌ کمّ است که سیطرة تمام‌عیار دارد و در آن، حیات عنصری است که مغفول می‌ماند و جایگاه روشنی ندارد و جملگی حیوانات(حتی بدن انسان) به ماشین‌هایی مکانیکی فرومی‌کاهند. خدای دکارتی نیز با خدای الهیات بالمعنی‌الاخص فرق دارد. چرا که او کامل مطلق و غیرفریب‌کار است تا آنکه واجد صفات کلامی رایج در ادیان باشد. خدای دکارتی بیش از آنکه نقش دینی داشته باشد، کارکردی معرفتی دارد. دکارت می‌خواهد طرح فلسفه‌ای را در اندازد که آدمیان را «صاحبان و مالکان طبیعت» کند.
صفحات :
از صفحه 141 تا 156
مدخل لقراءة افلاطون
نویسنده:
ألكسندر كواريه؛ ترجمة عبد المجيد أبو النجا؛ مراجعة: أحمد فؤاد الأهواني
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب) , ترجمه اثر , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
قاهره - مصر: الهيئة المصرية العامة للكتاب,
بررسی و تحلیل نتایج اخلاقی تمثیل غار در اندیشه افلاطون
نویسنده:
ابوالحسن غفاری
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
از آنجا که اخلاق مبتنی بر مابعدالطبیعه است، بدون تردید بررسی اهداف و نتایج اخلاقی آموزه­ها نیز بدون پژوهش­های مابعدالطبیعی امکان­پذیر نخواهد بود. افلاطون پایه­گذار بسیاری از مباحث هستی­شناسی، معرفت­شناسی و اخلاقی در فلسفه مغرب است. تأثیر او در تفکر فلسفی به حدی است که به عقیده وایتهد تمام تاریخ فلسفه، چیزی جز حاشیه­نویسی بر آثار افلاطون نیست. طریق غالب او طرح مباحث عقلی در قالب گفت­وگو و تمثیل است. سه تمثیل مهم و تأثیرگذار غار، آفتاب و خط، علاوه بر اینکه نشان­دهنده ژرفای اندیشه فلسفی او است، تأثیر انکارناپذیری در حوزه­های معرفت­شناسی، هستی­شناسی و اخلاق گذاشته است، هرچند هر کدام از تمثیل­ها آثار و نتایج خاص خود را دارد و اشتراکاتی را میان آنها می­توان یافت ولی تهافت و ناسازگاری در این خصوص در سخنان افلاطون دیده نمی­شود. نیز منتقدان و مخالفان اندیشه افلاطون مانند ارسطو و ابن­سینا و دیگران گرچه با نظریه مثل مخالفت یا آن را نقد کرده­اند اما پژوهش و تحقیقی راجع به نشان­دادن ناسازگاری در مدعیات مقاله پیش رو دیده نمی­شود. در این مقاله نتایج اخلاقی تمثیلغار که در حوزه انسان­شناسی فلسفی نیز اهمیت فراوان دارد استنباط و استخراج می­شود؛ نتایجی که از تأمل در ساختار فلسفه افلاطون و تمثیل غار به نحو اجتهادی به دست آمده است.
صفحات :
از صفحه 127 تا 142
تاريخ الفلسفة الغربية - الکتاب الاول: الفلسفة القديمية (به فارسی: تاریخ فلسفه غرب)
نویسنده:
برتراند راسل؛ مترجم: زکی نجیب محمود؛ ناظر: احمد امين
نوع منبع :
کتاب , ترجمه اثر , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قاهره: الهیئة المصریة العامة للکتاب,
چکیده :
کتاب «تاريخ الفلسفة الغربية» در دو جلد نوشته برتراند رسل مي باشد. جلد اول این کتاب درباره فلسفۀ قدیم است که در سه فصل نگاشته شده است: 1. فلاسفه پیش از سقراط، شامل: فصل اول ظهور تمدن یونانی، فصل دوم مکتب ملطی، فصل سوم فیثاغورس، فصل چهارم هراکلیتوس، فصل پنجم پارمنیدس، فصل ششم امپدوکلس، فصل هفتم آتن و فرهنگ، فصل هشتم انکساگوراس، فصل نهم اتمیستها، فصل دهم پروتاگوراس. 2. سقراط، افلاطون، ارسطو شامل: فصل یازدهم سقراط، فصل دوازدهم تأثیر اسپارت، فصل سیزدهم منابع عقاید افلاطون، فصل چهاردهم مدینۀ فاضلۀ افلاطون، فصل پانزدهم نظریۀ مُثُل، فصل شانزدهم نظریۀ افلاطون دربارۀ بقای روح، فصل هفدهم جهانشناسی افلاطون، فصل هجدهم معرفت و ادراک در فلسفه افلاطون، فصل نوزدهم مابعدالطبیعۀ ارسطو، فصل بیستم اخلاق ارسطو، فصل بیست و یکم فلسفۀ سیاسی ارسطو، فصل بیست و دوم منطق ارسطو، فصل بیست و سوم فلسفۀ طبیعت ارسطو، فصل بیست و چهارم ریاضیات و نجوم قدیم یونان. 3. فلسفۀ باستانی پس از ارسطو شامل: فصل بیست و پنجم جهان یونانی، فصل بیست و ششم کلبیان و شکاکان، فصل بیست و هفتم اپیکوریان، فصل بیست و هشتم فلسفه رواقیان، فصل بیست و نهم امپراتوری روم و رابطۀ آن با فرهنگ، فصل سی ام فلوطین.
  • تعداد رکورد ها : 1499