جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 12
منطق نزد فیلسوفان پیش از سقراط؛ (فیثاغوریان، سوفیست‌ها، اتمیان)
نویسنده:
آرش کرامتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه علامه طباطبایی,
چکیده :
موضوع این پایان‌نامه عبارت است از بررسی دیدگاه فلسفی فیلسوفان پیش از سقراط (شامل سه مکتب فیثاغورسیان، سوفیست‌ها و اتمیان) به منظور شناسایی آرای منطقی آنها و تعیین اثرگذاری احتمالی این آرا بر منطق ارسطو. مهمترین منبع‌های مورد استفاده درز این پایان‌نامه عبارتند از مجموعه آثار ارسطو، کتاب متفکران یونانی، تاریخ فلسفه یونان و کتاب Die Fragmente der Vorsokratiker. چهارچوب نظری این پژوهش عبارت است از توصیف و تحلیل دیدگاه‌های فلسفی و منطقی فیلسوفان پیش‌سقراطی (سه مکتب مورد بحث در این پایان‌نامه که در بالا اشاره شد) با بهره‎‌گیری از منبع‌های موجود و بررسی ارتباط احتمالی این دیدگاه‌ها با دیدگاه‌های منطقی ارسطو در مرحله پس از آن. پرسش اصلی این پژوهش این است که آیا فیثاغورسیان، سوفیست‌ها و اتمیان (لئوکیپوس و دموکریتوس) دارای دیدگاه‌های منطقی بوده‌اند؛ و پرسش فرعی عبارت از این است که آیا این دیدگاه‌ها تأثیر مشخصی بر منطق ارسطو گذارده‌اند یا تقابل مشخصی با آن داشته‌اند. فرضیه‌های این پژوهش نیز عبارت هستند از این‌که به نظر می‌رسد در موردهایی مانند «کلّیات»، «مقوله‌بندی»، «ساختن گزاره»، «تعیین معیار صدق و کذب»، «گونه‌ای از منطق استقرایی یا تمثیلی» و «تعریف‌های منطقی»، بحث‌های با اهمیتی نزد فیثاغورسیان، سوفیست‌ها و اتمیان جریان داشته که مورد توجه ارسطو بوده‌اند. این پژوهش به روش کتابخانه‌ای صورت گرفته است. عمدة مفاهیم تخصصی این پژوهش را می‌توانیم با تعریف‌های ارائه‌شده در زیر ببینیم: - آرای منطقی: ارائة بحثهای مقدماتی و غیر‌نظام‌مند دربارة موضوع‌هایی مانند مقوله‌بندی، اثبات هندسی، صدق و کذب باورها و گفتارها، وجود‌داشتن یا نداشتن مفاهیم، ساختار جمله‌ها و چگونگی استدلال. - منطق: یعنی روش استدلال درست. - دیالکتیک یا جدل: استنتاجی است که از مقدمه‌هایی که به طور کلی پذیرفته‌شده‌اند، به متناقض یک تز داده‌شده، استدلال می‌کنند. - جوهر: آنچه در زیر همه هستیهای دیگر است وتحلیل به آن پایان‌می‌پذیرد. - مفهوم: ایده‌ای (کلی) است که از امور جزئی انتزاع شده‌است. - معیار یا پیمانة صدق وکذب: آنچه صادق بودن یا کاذب بودن یک گفتار، باور یا شناخت با آن مشخص می‌شود. - حد: آن‌‌چه مقدمه‌های قیاس ارسطو به آن تحلیل می‌شوند. - مقوله‌بندی منطقی: دسته‌بندی گفتار‌های غیر‌مرکبی که هستی را بیان‌می‌کنند و با ترکیب آنها، گزاره‌های صادق یا کاذبی دربارة هستی شکل می‌گیرد. - اصول اعداد فیثاغورسی: جفت‌های متضاد در مکتبهای فیثاغورسی که آنها را اصول اعداد می‌دانستند. - اثبات هندسی: اثبات یک قضیة هندسی با شروع از اصول موضوع و به‌کارگیری استدلالهای منطقی. - تقدم منطقی: مقدم بدون مؤخر قابل تصور است، اما مؤخر را نمی‌توان بدون مقدم تصور‌کرد. - تقدم در وجود : اگر مقدم وجود‌نداشته‌باشد، مؤخر وجود‌نخواهد‌داشت. در زمینة نقش جوهری اصول دهگانة اعداد و خود عددها (نزد فیثاغورسیان)، قرار‌دادن انسان به‌عنوان معیار تعیین صدق و کذب گفتارها و باورها و نفی واقعیت بیرون از او و نیز انکار امکان تناقض‌گویی (نزد پروتاگوراس و گرگیاس)، بهره‌گیری از دیالکتیک (نزد گرگیاس)، انکار عینیت‌داشتن مفهوم‌ها و نفی وجود جوهری زمان (نزد آنتیفون)، ارائة استدلالهایی دربارة نامتناهی‌بودن شمار شکل‌های اتمها و بخش‌ناپذیری آنها (نزد لئوکیپوس)، به-کارگیری استدلالهایی- که امروزه مشخص‌نیستند- بر‌پایة گواهی حواس برای اثبات اتمها (نزد اتمیان) و توجه به مفهوم‌ها و ارائة تعریف از چیزها (نزد پروتاگوراس، گرگیاس و دموکریتوس)دیدگاه‌های منطقی ارائه‌شده‌است و نیز فیثاغورسیان به ارائة استدلال برهانی در هندسه نزدیک‌شده‌بودند. ‌شاهدی نشان‌دهنده این که ارسطو در دیدگاه‌های منطقی خود، از فیثاغورسیان و اتمیان تأثیر‌پذیرفته یا تقابل ویژه‌ای با آنها داشته‌است وجود ندارد، اما دیدگاه او در قرار‌دادن واقعیت بیرونی به عنوان معیار صدق و کذب جمله‌ها، در تقابل آشکار با دیدگاه پروتاگوراس و گرگیاس است. پیشنهاد می‌شود در‌بارة اثبات قضیه‌های هندسی که بنابر سندها توسط فیثاغورسیان انجام‌شده‌است، مطالعة بیشتری برای بررسی سیر تکاملی هندسه صورت‌گیرد. به تأثیر‌گذاری فیثاغورسیان بر افلاطون توجه‌شود. در مورد سوفیستها ضرورت‌دارد که برای فراهم‌آوردن پژوهشی کاملتر، به اندیشه‌های هراکلتیوس و پارمیندس و مکتب وی، پرداخته‌شود تا اثری که بر سوفیستها داشتند، آشکار‌گردد. بزرگترین مشکلی که در راه فراهم‌آوردن این پژوهش قرار‌داشت، زمان کم در‌نظر‌گرفته‌شده برای انجام آن بود؛ که باعث‌شد تا این پژوهش از رشد بیشتر باز‌ماند. از این رو نیاز‌است تا برای از میان برداشتن این مشکل، اقدام لازم صورت‌گیرد
تاریخ فلسفه یونان. افلاطون (بخش نخست) جلد13
نویسنده:
دبلیو. کی. سی گاتری؛ مترجم: حسن فتحی
نوع منبع :
کتاب , ترجمه اثر
وضعیت نشر :
تهران: فکر روز,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
این کتاب به بحث درباره زندگی افلاطون و تاثیرهای فلسفی او، محاورات اولیه سقراطی من جمله دفاعیه (آپولوژی)، کریتون، ائوتوفرون، لاخس، لوسیس، خارمنیدس، هیپیاس بزرگ، هیپیاس کوچک و ایون پرداخته است.
فضیلت از دیدگاه افلاطون و سوفسطائیان
نویسنده:
صادق میراحمدی سرپیری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چیستی فضیلت و چگونگی کسب آن از مباحث بنیادین اندیشه افلاطون است. وی هرچند به آموختنی بودن فضیلت قائل است با این همه در مقابل سوفسطائیان که خود را حکیم ونیز آموزگار یونانیان و آموزگار فضیلت می دانستند از آموختنی نبودن فضیلت و نیز یگانگی آن در مقابل چندگانگی فضیلت نزد سوفسطائیان سخن می گوید.افلاطون در گفتگوی جمهوری از چهار فضیلت اصلی دانایی ، شجاعت ، اعتدال ( خویشتن داری ) و عدالت نام می برد و هر یک از این فضایل را مرتبط با بخشی از قوای سه گانه دولت – شهر و اجزای سه گانه نفس می داند .فضیلت چهارم یعنی عدالت در دولت- شهر و نفس این است که هر یک از اجزاء آنها کار خود را انجام دهد و در کار دیگری دخالت نکند.در یونان آن زمان فضیلت بیشتر به معنی قابلیت شخص برای انجام موفقیت آمیز نقش هایش در دولت- شهر بود. فضیلتی که سوفسطائیان رواج می دادند و خود را آموزگار آن می دانستند به معنی موفقیت و کارآمدی برای دستیابی به قدرت بود. در مقابل افلاطون که در محاوره های اولیه خود هر یک از فضیلت ها را به صورت جداگانه مورد بررسی قرار داد پرسش از یکایک فضیلت ها را به ایده فضیلت برمی گرداند و در محاوره های بعدی خود فضیلت را شناخت و معرفت به خیر و عمل بر طبق آن می داند. از نظر او اگر کسی بتواند به شناخت خیر برین نائل شود هرگز مرتکب عمل بد و رذیلت آمیزی نمی شود. بنابراین از دیدگاه او فضیلت و معرفت یکی می باشند. از یکی بودن فضیلت و معرفت ، آموختنی بودن فضیلت و اینکه هیچ کس آگاهانه و از روی اراده مرتکب عمل بدی نمی شودحاصل می شود.هدف ما در این رساله بیان نظر افلاطون و سوفسطائیان درباره فضیلت است. در این راستا مسئله آموختنی بودن یا آموختنی نبودن فضیلت ، یگانگی یا چندگانگی فضیلت ، و پیوند میان معرفت و فضیلت را مورد بررسی قرار می دهیم. همچنین چهار فضیلت اصلی و رابطه آنها با اجزاءِ نفس و قوای دولت- شهر از دیدگاه افلاطون را شرح خواهیم داد.
بررسی مقایسه‌ای مثل از دیدگاه افلاطون وشیخ اشراق
نویسنده:
یاسین گودرزی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این رساله مثل از دیدگاه دو فیلسوف بزرگ و تأثیرگذار مورد کنکاش و بررسی قرار گرفته است. افلاطون چون در زمانی زندگی می‌کرد که سوفسطائیان نفوذ علمی زیادی داشتند و از طریق مغالطات خود افکار عمومی و به خصوص افکار متفکران را تخدیر کرده بودند و نگاه ابزاری بعلم را در سرلوحه کارهای خود قرارداده و جامعه را به طرف پرتگاه نسبیت‌گرایی علمی و اخلاقی سوق داده بودند نظریه مثل را مطرح کرد و با این اقدام فیلسوفانه خود خدمت بزرگی به علم و اخلاق کرد. او مثل را متعلق اصلی علم می‌دانست و قائل بود که جهان مادی نمی‌تواند ثابت و در نتیجه متعلق علم باشد و از این طریق راه را بر سوفسطائیان بست و این مسأله، نظریه مثل افلاطون را تحت شعاع خود قرار داد و چون طبق نظریه ایشان مثل حقائقی عینی می‌باشند تصمیم گرفت که جایگاه مثل رااز حیث هستی‌شناسی روشن و تبیین کند. وی جایگاه مثل را مادون مثال خیر یعنی خداوند و مافوق عالم ماده می‌دانست و در واقع واسطه فیض حضرت حق به عالم ماده می‌داند با این بیان که هر مثالی مادون خود را در عالم ماده ایجاد و تدبیر می‌کند و چون خداوند تمام مثل را ایجاد می‌کند لذا هیچ نحوه علیتی بین مثل قائل نیست هر چند که بعضی نسبت به بعض دیگر افضلیت و برتری دارد. اما سهروردی نگاهش به مثل نگاهی هستی‌شناسانه است به همین دلیل برای هر نوع مستقلی در عالم ماده، مثال و عقلی مناسب قائل است و در نظر وی این طور نیست که برای هر مفهومی مثالی وجود داشته باشد. ایشان چون نظام فلسفی‌اش را بر اساس نور و ظلمت طراحی کرده لذا عالم عقول را عالم انوار قاهره و مافوق عقول را نورالانوار قرار داده است وی عالم نور را به صورت هرمی ‌ترسیم می‌کند که در رأس آن نورالانوار و در قاعده آن ارباب انواع و در بدنه آن عقول طولیه می‌باشد. ارباب انواع حلقه واسطه بین انوار قاهره طولیه (عقول طولی) و عالم ظلمت است به این معنا که عقول طولیه، عقول عرضیه را ایجاد و عقول عرضیه هم مادون فلک هشتم یعنی افلاک هفت‌گانه و عالم عناصر و موالید ثلاث را ایجاد و تدبیر می‌کنند. سهروردی ارباب انواع را در عرض هم می‌داند و بین آنها علیتی قائل نیست به این معنا که هیچ رب النوعی نسبت به رب النوع دیگر علیت ندارد اگر چه بعضی نسبت به بعضی از شدت نوری بیشتری برخوردارند پس در عین عدم علیت بین آنها، تشکیک وجود دارد.ایشان اگرچه به صراحت می‌گوید که این مطالب را از راه شهود بدست آورده است ولی اولاً آنها را مستدل کرده و ثانیاً از فرشته شناسی حکمت فارسی و دیگر حکمای باستاننیز ‌بهره برده است.سهروردی با طرح مثل در فلسفه‌اش هم کثرت عالم ماده را حل می‌کند و هم توجیه و تحلیلی عقلانی از بعضی از روایات ارائه می‌دهد.
سقراط سوفسطایی؟
نویسنده:
فتحی حسن
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
سقراط را امروز فیلسوفی می شناسیم که مخالف بنیادی جریان سوفسطایی گری نیمه دوم قرن پنجم پیش از میلاد و سرسلسله سنت فلسفی ای است که افلاطون و ارسطو رواج داده اند و در سرتاسر تاریخ فلسفه با تغییرات و تعدیل هایی به حیات خود ادامه داده است. اما آتنیان معاصر سقراط او را به عنوان یکی از اعضای حلقه های سوفسطایی و به جرم بدعت در الهیات و اغوای جوانان به اعدام محکوم کردند و با خوراندن سم شوکران به جهان دیگرش فرستادند. آیا چیزهایی در منش و روش و رفتار و گفتار سقراط نبود که آتنیان را به سوی چنین کار سوق دهد؟ مقاله حاضر عهده دار پاسخ به این سوال است. خلاصه پاسخ این است که سقراط از حیث موضوع مورد پژوهش، روش بحث، منش شخصی و محتوای آنچه تعلیم می داده شباهت هایی با سوفسطاییان داشته است و این شباهت ها را در آثار افلاطون نیز می توان دید.
صفحات :
از صفحه 15 تا 37
چه پاسخی به شکاکان و سوفسطاییان دارید که دنیا را تنها چیزی مانند خواب می‌پندارند؟!
نوع منبع :
پرسش و پاسخ
پاسخ تفصیلی:
تاریخچه شکاکیت در اواخر قرن پنجم پیش از میلاد جماعتى از اهل نظر در یونان پیدا شدند که جست‌وجو برای کشف حقیقت را ضروری نمی‌دانستند؛ بلکه آموزگارىِ فنون را بر عهده گرفته بودند، و شاگردان خویش را در فنّ جدل و مناظره ماهر می‌ساختند تا در هر مقام، بویژه د بیشتر ...
کلیدواژه‌های فرعی :
بازخوانى انتقادى آموزه قانون طبیعى در حکمت عملى یونان باستان
نویسنده:
محمدحسین طالبى
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
دانشمندان دوره اوّل یونان باستان قانون طبیعى را قانونى جهان شمول، ازلى، و بى همتا مى دانستند و از آن به عنوان بنیادى ترین منبع براى اخذ بهترین معیارهاى زندگى بشر یاد مىکردند. مشکلات معرفت شناسانه نسل اوّل سوفسطاییان تأثیرى عمیق در آراى فلسفى نسل هاى بعدى این نحله گذاشت؛ به طورى که در میان آنان، بر سر مسئله اعتبار قانون طبیعى اختلاف نظر پیش آمد. فیلسوفان یونانى که احکام عقل را پایه اى ثابت براى معرفت بشر مى دانستند، از سرسخت ترین حامیان قانون طبیعى در دوره یونان باستان به شمار مى آیند. رواقیان که نقش مهمّى در توسعه بحث قانون طبیعى داشتند، مفاد آن را «زیستن بر طبق طبیعت» مى دانستند.نوشتار حاضر به بیان انتقاداتى خواهد پرداخت که بر آموزه «قانون طبیعى» در دوره یونان باستان وارد است. این انتقادات در دو دسته جداگانه بیان مى شوند: 1) انتقاداتى که در مسئله قانون طبیعى، به طور مشترک، بر همه اندیشمندان دوره یونان باستان وارد است: ابهام مفهومى قانون طبیعى، ابهام مصداقى آن و نیز ابهام در وجه تسمیه آن در حکمت عملى یونان باستان؛ 2) انتقادات نه گانه اى که به طور مجزّا، به محتواى فکرى برخى از این دانشمندان مربوط است. این گزاره ها با عنوان «انتقادات مختص» بیان مى شوند.
صفحات :
از صفحه 169 تا 201
خدا در اندیشه افلاطون و ارسطو
نویسنده:
صفیه رکوفیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در حالی که جامعه یونان باستان گریبان‌گیر عقایدی خرافی در باب حقیقت عالم و خدایان اسطوره‌ای و انسان‌وار بوده، از قرن پنجم قبل از میلاد مسیح و با ظهور اندیشمندانی که در ابتدا تلاششان تبیین امور و تغییرات عالم پیرامون بوده، دچار تحول تدریجی شد و سیر تفکر بشری به سوی رسیدن به یک اصل و منبع واحد برای هستی موجودات به پیش رفت، تا حدودی که نظرگاه بشر از امور مادی فراتر رفت و تحلیل‌ها از حقیقت از یک عنصر مادی و یا شبه آن به اموری ماورائی و ثابت در فلسفه افلاطون ارتقاء یافت.افلاطون با طرح نظریه مُثُل و قرار دادن مثال خیر در رأس همه امور مادی و مجرد و آوردن توصیفاتی متعالی برای آن شایسته‌ترین موجود برای خدا بودن را به تشبیه و توصیف در آثارش به خصوص به خصوص جمهور ترسیم نمود. اما نام خدا را مستقیم و بدون شائبه بر آن نگذاشت و هر چند جنبه‌ای از فعلی خدا در عالم را تحت عنوان دمیوژد در تیمائوس معرفی می‌نماید، اما با این حال تحت تاثیر افعال جامعه یا به اقتضای فهم خوانندگان آن روز آثارش باز هم از خدایان سخن رانده و چهره افلاطون الهی در نظر متألهان را تا حدودی خدشه‌دار نمود.اما ارسطو با فاصله گرفتن از تعابیر عرفانی و گاه شاعرانه به تبیین منطقی نظام عالم پرداخته و خدا را محرک نخستین و علت حرکت فلک اعظم دانسته و برای نخستین بار اصل و مبدأ فلسفی عالم را خدا معرفی کرد! اما چون دغدغه اصلی او الهیات نبود از پرداختن به چگونگی ذات و صفات و افعال او کوتاهی نمود و انتقادات بسیاری را متوجه خود نمود، از این جهت که خدا در آثار او عالم به اشیاء و خالق و یا مدبر و هادی معبود نمی‌باشد با خدای ادیان ابراهیمی متفاوت است. همان‌گونه که مثال خیر افلاطون نیز با وصف خالقیت و ربوبیت و معبودیت نیامده است، اما به هر حال واضح است که خدای فلسفه افلاطون و ارسطو با خدایان انسان‌وار اسطوره‌ها فاصله بسیار دارد و می‌توان تبیین‌هایی بسیار نزدیک به خدای فلسفه اسلامی را از عبارات آنان برداشت نمود.
بررسی تطبیقی مغالطات از دیدگاه ارسطو و ابن‌سینا
نویسنده:
زهرا آبخیز
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
طرح بحث جدی مغالطه یا سفسطه در طول تاریخ، از یک سو با نام و شخصیت سوفسطاییان یا سوفیست‌ها آغاز می‌شود که به بروز شکاکیت دامن زدند. و از سوی دیگر از آن‌جا که انسان موجودی متفکر است و به لحاظ تاریخی خرد‌ورزی همزاد آدمی است، ذهن در جریان تلاش فکری خود برای کشف واقعیت راه‌های متعددی را برمی‌گزیند که برخی درست و برخی نادرست است و برای کشف واقعیت خواسته یا نا‌خواسته دچار خطا می‌شود. این واقعیت یعنی خطاپذیری ذهن به لحاظ تاریخی و در کنار آن دلیل نخست انگیزه اصلی برای تدوین منطق بوده است، در نتیجه مبارزه با این آفت ذهنی یعنی خطا پذیری ذهن و مبارزه با سوفیست‌ها از رسالت‌های اصلی علم منطق است که از تعریف « علم منطق » نیز می-توان به این واقعیت دست یافت، چنانکه در تعریف آن می‌گویند: ابزاری است از سنخ قانون که فکر را از افتادن در خطا و اشتباه مصون می‌دارد و آن‌را به سمت استدلال‌هایی کاملاً پایدار رهنمون می‌سازد. و در میان همه مباحث این علم، مغالطه بیش از هر بحث دیگری عهده‌دار چنین مسئولیتی است. بر‌ این اساس منطقدانان از همان ابتدا سعی کردند برای کشف اشتباهات به مغالطه بپردازند. به این دلیل که اگر وظیفه منطق حفظ و صیانت ذهن از خطای اندیشه است این وظیفه خطیر بدون شناختن جایگاه‌های خطا و راه‌حل آن‌ها به انجام نمی‌رسد
معرفت شناسی از دیدگاه علامه طباطبایی و شهید مطهری
نویسنده:
علیرضا رفعت
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این پایان نامه از چهار فصل تشکیل شده است. در فصل اول کلیات بحث مطرح می شود و با اشاره ای گذرا به سیر تاریخ معرفت شناسی در فلسفه غرب و فلسفه اسلامی نیتجه گرفته می شود که سیر معرفت شناسی در فلسفه غرب به سوی شکاکیت و نسبی گرایی بوده ولی در فلسفه اسلامی بنای معرفت شناسی بر اساس معرفت یقینی و انکار شکاکیت بوده است. در فصل دوم بحث امکان معرفت مطرح می شود و مکتب سوفسطایی و شک گرایی از دیدگاه علامه طباطبایی و شهید مطهری بررسی می گردد و در نهایت امکان بلکه وقوع معرفت حقیقی اثبات می شود. در فصل سوم ابزار معرفت از دیدگاه این دو حکیم فرزانه تبیین می گردد. در فصل چهارم ارزش معلومات از دیدگاه شهید مطهری و علامه دنبال می گردد.
  • تعداد رکورد ها : 12