جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1574
معنای زندگی در فلسفه افلاطون
نویسنده:
پروانه اقایی طوق
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
دغدغ? «معنای زندگی» یکی از اساسی ترین دغدغه های آدمی است که از اعماق وجود او برمی-خیزد. یکی از حوزه های مرتبط با «معنای زندگی»، مقول? «جهان بینی» است که از سه بُعد «هستی شناسی» و «انسان شناسی» و «اخلاق» تشکیل یافته است. هر فردی براساس جهان بینیِ خاص خویش به پرسش از «معناداری» یا «بی معنایی» زندگی پاسخ می دهد. مقول? «معنای زندگی» را می توان در سه رویکرد «هدف» و «ارزش» و «فاید?» زندگی مورد بررسی قرار داد. معنای زندگی در فلسف? افلاطون به هر سه رویکرد فوق قابل اطلاق است. هدف اصلی این پایان نامه، بررسی معنای زندگی در فلسف? افلاطون و تعیین موضع گیری خاص او نسبت به مقول? «معنای زندگی» است. دست یابی به این مهم، در گروِ نیل به جهان بینی خاص افلاطون امکان پذیر است. بنابراین ابتدا سه نظری?«هستی شناسی» و «انسان شناسی» و «اخلاق» افلاطون مورد بررسی قرار گرفته تا در پرتو آن بتوان به دیدگاه او نسبت به معنای زندگی نیز دست یافت.
خدا در فلسفه افلاطون
نویسنده:
اشرف کرامتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پايان‌نامة حاضركوششي براي ارائة گزارشی روشن از خدا و خدایان در فلسفۀ افلاطون است.مسئلۀ خدا یکی از مسائل مشکل برای مفسرا ن افلاطون بوده است چرا که افلاطون دیدگاههای نظام مندی در این خصوص ارائه نکرده است. در فرهنگ و اساطیر یونانی خدایان به عنوان نیروهای سرمدی لحاظ شده‌اند و این نیروها شبیه انسان بودند. هومر و هزیود به این خدایان اموری را که نزد آدمیان زشت و ناپسند بود نسبت داده‌اند. افلاطون در محاورۀ جمهوری در مقابل آنان موضع‌گیری می‌کند و معتقد است خدایان نه خطاکارندو نه منشاء شر، بلکه خدایان خیر‌اند و نمی‌توانند منشاء شر باشند.باید خاطرنشان کنیم وقتی افلاطون ازخداوند صحبت می‌کند،به هیچ وجهمنظور آن خدای واقع در ادیان توحیدی نیست. در محاورۀ جمهوری، مثال خیر به خورشید تشبیه شده است که منشاء وجود و معقولیت سایر مثل است و در عظمت و قدرت برتر از ذات وجود تلقی شده است. همچنین در تمثیل خط مثال خیر به عنوان مبداء نخستین، نخستین چیز بین همه چیزهاست. در محاورۀ تیمائوس که افلاطون از صانع (دمیورژ) سخن می‌گوید. صانع، مادۀ قبلاً موجود را برمی‌گیرد و جهان را برطبق نمونه ازلی و ابدی یعنی مثل می‌سازد. حال با توجه به این مطلب برخی معتقدند که مثال خیر خداست ویک مرتبه برتر از مثل و سایر مبادی عالم طبیعت و صانع قرار دارد و برخی نیز به یکی بودن مثال خیر و صانع نظر دارند.در قوانین برای مقابله با الحاد برهان می‌آورد و از دو روح خوب و بد سخن می‌گوید که روح خوب عنان جهان را در دست دارد. در پایان نامۀ حاضر تلاش بر این است به این بحث و مسائل جانبی دیگر از جمله براهین اثبات خدا در نزد افلاطون پرداخته شود.
مواجهه افلاطون با تراژدی در جمهوری و قوانین
نویسنده:
بهنام بیرامی مرکید
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تراژدی و به طور کلی شعر، به عنوان هنری والا، تربیت جامعه را در یونان باستان عهده‌دار بود. تراژدی عرصه‌ای بود که در آن شعر و هنر با فلسفه، دین، سیاست و جامعه به‌ هم گره ‌خورد و در قالب نمایش که نمادی از زندگی انسان بود در بطن زندگی افراد دولت-شهر وارد شد. مردم یونان باستان که مشتاقانه برای دیدن تراژدی‌ها به آمفی-تئاترها می‌شتافتند، به شدت تحت تاثیر سخنان شاعران بودند. از همین منظر است که هومر را بزرگترین مربی و آموزگار یونانیان می‌نامند.
بررسی مسأله جدایی(خوریسموس) در فلسفه افلاطونی _ ارسطویی
نویسنده:
سمانه قنبری ورنوسفادرانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
از آنجائیکه افلاطون و ارسطو، هر دو، از فیلسوفانی هستند که تاثیر بزرگی بر اندیشه فیلسوفان پس از خود، حتی تا عصر حاضر، داشتهاند و به دلیل اهمیتی که جدایی در درک اندیشه این دو فیلسوف، به خصوص در بنیادیترین نظریاتشان، یعنی نظریه مثل افلاطونی و نظریه صورت ارسطو، برخوردار است، و همچنین به دلیل ارتباط جدایی با مهترین مباحث هستیشناختی و معرفتشناختی در فلسفه این دو فیلسوف، در این پایاننامه به بررسی مسئله جدایی در فلسفه افلاطونی- ارسطویی میپردازیم.مسئله‌ای که این پایان‌نامه به بررسی آن اختصاص دارد این است که آیا جدایی به همان نحو وشدتی که ارسطو معتقد است در فلسف? افلاطونی وجود دارد یا نه؟ و آیا واقعاً نظری? مُثُل افلاطونی مشکلاتی را که ارسطو به وجود آنها در این نظریه معتقد بود ایجاد می-کند یا نه؟ آیا به صرف این دلایل می‌توان نظری? مُثُل افلاطونی را رد کرد؟ و آیا ارسطو در نظری? صورت خود موفق به حلّّ این مسئله شده است؟
دیالکتیک در فلسفه ی افلاطون و کانت و هگل
نویسنده:
صدیقه موسی زاده نعلبند
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده ندارد.
ترجمه و شرح کتاب »فلسفه دین افلاطونی از منظر پویشی»
نویسنده:
طیبه حجت زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , شرح اثر , ترجمه اثر
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
چکیدهدر قرن بیستم،آلفرد نورث وایتهد فیلسوف انگلیسی با توجه به پیشینه‌ی حرکت و تغییر، واقعیت راجریانی از پویش یافت و فلسفه پویشی را با استفاده از اصول جهان‌شناسی هراکلیتوس بنیان نهاد و درصدد برآمد تا شکاف میان علم و دین را از طریق فلسفه دین پویشی پرکند. این‌کتاب با عنوان ‌«فلسفه دین افلاطونی از منظر پویشی» نوشته‌ی دنیل ای دامبروفسکی درصدد است تا میان تلقی‌های پیشین از اندیشه‌های افلاطون درباره خدا، با تمرکز بر محاورات پایانی او، توازن ایجاد کند. نویسنده، سعی می‌کند تا شکاف میان دو دیدگاه را پر کند: دیدگاه اندیشمندان پویشی چون وایتهد و هارتس هورن‌که تنها، دیدگاه افلاطون درباره خدا را می پذیرند، اما تحلیل مفصلی از قطعات مربوطه ارائه نمی دهند و نظر متخصصان متون کلاسیک که تنها به تحلیل مفصل متون افلاطونی می‌پردازند.آنچه از ترجمه این کتاب به دست می‌آید، اهمیت نفس جهانی و حضور مطلق و فراگیر خداوند، تعریف افلاطون از هستی به‌عنوان دونامیس یا نیروی پویا و بررسی رابطه بین خدا و مُثُل است. و سپس از این اتهام که افلاطون به پرستش هستی در مقابل صیرورت اعتقاد داشته است، دفاع می‌شود. و همچنین، بر مهم‌ترین تمایز هارتس هورن میان وجود مجرد خدا (این امر که خدا وجود دارد) و فعلیت امکانی خدا (کیفیت وجود خدا و نحوه‌ی وجود او) تمرکز کرده، و با عنوان تشبه به خدا به این مهم می پردازدکه هدف نهایی از خلقت انسان شبیه شدن تا حد امکان به خداست. کلیدواژگان: افلاطون، فلسفه دین، الهیات پویشی، وایتهد، هستی، صیرورت
وجوه شباهت آراء افلاطون و سهروردی
نویسنده:
سیمین قلی زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این پژوهش مشتمل بر چهار فصل است. در فصل یک، کلیات پژوهش بیان شده است و منابع مورد استفاده و تأثیر گذار در آراء افلاطون و سهروردی، معرفی شده اند. در فصل دو، به بیان آراء افلاطون در سه شاخه هستی شناسی، معرفت شناسی و انسان شناسی پرداخته و با تفکر فیلسوف یونانی در این زمینه ها آشنا می شویم. در فصل سه، به بیان آراء سهروردی، حکیم اشراقی، می پردازیم و دیدگاه وی را در این سه شاخه از فلسفه، مورد بررسی قرار می دهیم. در انتها و در فصل چهار، مطالب فصل های دو و سه را جمع بندی کرده و با مقایسه آراء این دو فیلسوف وجوه اشتراک آنها را در سه شاخه هستی شناسی، معرفت شناسی و انسان شناسی، معرفی می کنیم.
عناصر دینی موثر در تبیین فارابی از مدینه فاضله در مقایسه با آراء افلاطون
نویسنده:
الهه دهقان نژاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
از آن جا که فلسفه و سایر علوم عقلی از طریق ترجمه آثار یونانی وارد تمدن اسلامی شده است ، هممواره این شائبه وجود داشته که فلسفه اسلامی چیزی بیش از ترجمه محض فلسفه یونانی نبوده و فلاسفه مسلمان نوآوری ای در قالب و محتوای این دانش مهاجر نداشته اند . در نوشتار حاضر تلاش ما بر این است تا در خصوص مدینه فاضاله فارابی این نوآوری ها را که تحت تأثیر اعتقادات اسلامی اوست ، برجسته سازیم و بین دیدگاه های دو تن از نمایندگان مهم فلسفه یونانی و فلسفه اسلامی ، افلاطون و فارابی ، مقایسه ای صورت داده و آراء متفاوت آنان را در کنار آراء مشترکشان مطرح نماییم . در انتهای این نوشتار نشان خواهیم دادکه گرچه فارابی لفظ «مدینه فاضله » را از افلاطون وام گرفته است ولی طراحی ، تحلیل و براهین مختلف مدینه او تفاوتی چشمگیر با مدینه افلاطون دارد
مقایسه میان دو مفهوم مُثُل افلاطون و فروهر زرتشتی
نویسنده:
زینب شریعت نیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در مورد چگونگی پیدایش هستی و خلفت انسان پیوسته بین الهیون و مادیون چالش‎های فلسفی بزرگی وجود داشته است که از دوران یونان قدیم و حتی قبل از آن تا به امروز ادامه یافته است. پژوهش حاضر کاوشی در راستای بررسی دو مفهوم کلیدی؛ مُثُل افلاطون و فروهر زرتشتی است. یکی از مسائل بنیادی در فلسفه افلاطون، نظریه‌ی مُثُل اوست. این نظریه کوششی برای تبیین هستی و نظریه پردازی در خصوص منشأ آن است. وی معتقد است هر امری از امور عالم چه مادی باشد مانند حیوان، نبات و جماد؛ چه معنوی باشد مانند شجاعت، عدالت و غیره اصل و حقیقتی دارد که سرمشق و نمونه‌ی کامل اوست و با حواس درک نمی‌شود بلکه تنها عقل آن را درمی‌یابد. به طور کلی فلسفه افلاطون براساس تمیز دادن میان واقعیت با صورت ظاهر یا « بود » و « نمود » است. از سوی دیگر بر طبق جهان‌بینی زرتشتی، اهورامزدا عالم ماده را از روی صور روحانی پاک آفریده است که فروهر خوانده می‌شود. در باطن هر یک از موجودات جهان این روح مینوی « فروهر » به ودیعه نهاده شده است. به طور کلی آنان ارواح خارجی و ازلی هستند که از آغاز آفرینش نگهداری و پاسداری جهان به آن‌ها وابسته است. مهم‌ترین هدف نگارنده از نگارش رساله‌ی پیش‌رو با عنایت به ساختار کلی نظریه‌ی مُثُل در فلسفه افلاطون و فروهر در آموزه‌های زرتشتی مقایسه تحلیلی و تطبیقی میان این دو مفهوم بوده و در این راستا بر منابع اصلی یعنی کتب افلاطون و کتاب مقدس زرتشتیان « اوستا » و دیگر کتب دینی آنان تکیه شده است.
فضیلت از دیدگاه افلاطون و سوفسطائیان
نویسنده:
صادق میراحمدی سرپیری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چیستی فضیلت و چگونگی کسب آن از مباحث بنیادین اندیشه افلاطون است. وی هرچند به آموختنی بودن فضیلت قائل است با این همه در مقابل سوفسطائیان که خود را حکیم ونیز آموزگار یونانیان و آموزگار فضیلت می دانستند از آموختنی نبودن فضیلت و نیز یگانگی آن در مقابل چندگانگی فضیلت نزد سوفسطائیان سخن می گوید.افلاطون در گفتگوی جمهوری از چهار فضیلت اصلی دانایی ، شجاعت ، اعتدال ( خویشتن داری ) و عدالت نام می برد و هر یک از این فضایل را مرتبط با بخشی از قوای سه گانه دولت – شهر و اجزای سه گانه نفس می داند .فضیلت چهارم یعنی عدالت در دولت- شهر و نفس این است که هر یک از اجزاء آنها کار خود را انجام دهد و در کار دیگری دخالت نکند.در یونان آن زمان فضیلت بیشتر به معنی قابلیت شخص برای انجام موفقیت آمیز نقش هایش در دولت- شهر بود. فضیلتی که سوفسطائیان رواج می دادند و خود را آموزگار آن می دانستند به معنی موفقیت و کارآمدی برای دستیابی به قدرت بود. در مقابل افلاطون که در محاوره های اولیه خود هر یک از فضیلت ها را به صورت جداگانه مورد بررسی قرار داد پرسش از یکایک فضیلت ها را به ایده فضیلت برمی گرداند و در محاوره های بعدی خود فضیلت را شناخت و معرفت به خیر و عمل بر طبق آن می داند. از نظر او اگر کسی بتواند به شناخت خیر برین نائل شود هرگز مرتکب عمل بد و رذیلت آمیزی نمی شود. بنابراین از دیدگاه او فضیلت و معرفت یکی می باشند. از یکی بودن فضیلت و معرفت ، آموختنی بودن فضیلت و اینکه هیچ کس آگاهانه و از روی اراده مرتکب عمل بدی نمی شودحاصل می شود.هدف ما در این رساله بیان نظر افلاطون و سوفسطائیان درباره فضیلت است. در این راستا مسئله آموختنی بودن یا آموختنی نبودن فضیلت ، یگانگی یا چندگانگی فضیلت ، و پیوند میان معرفت و فضیلت را مورد بررسی قرار می دهیم. همچنین چهار فضیلت اصلی و رابطه آنها با اجزاءِ نفس و قوای دولت- شهر از دیدگاه افلاطون را شرح خواهیم داد.
  • تعداد رکورد ها : 1574