جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1526
بررسی مقایسه‌ای مثل از دیدگاه افلاطون وشیخ اشراق
نویسنده:
یاسین گودرزی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این رساله مثل از دیدگاه دو فیلسوف بزرگ و تأثیرگذار مورد کنکاش و بررسی قرار گرفته است. افلاطون چون در زمانی زندگی می‌کرد که سوفسطائیان نفوذ علمی زیادی داشتند و از طریق مغالطات خود افکار عمومی و به خصوص افکار متفکران را تخدیر کرده بودند و نگاه ابزاری بعلم را در سرلوحه کارهای خود قرارداده و جامعه را به طرف پرتگاه نسبیت‌گرایی علمی و اخلاقی سوق داده بودند نظریه مثل را مطرح کرد و با این اقدام فیلسوفانه خود خدمت بزرگی به علم و اخلاق کرد. او مثل را متعلق اصلی علم می‌دانست و قائل بود که جهان مادی نمی‌تواند ثابت و در نتیجه متعلق علم باشد و از این طریق راه را بر سوفسطائیان بست و این مسأله، نظریه مثل افلاطون را تحت شعاع خود قرار داد و چون طبق نظریه ایشان مثل حقائقی عینی می‌باشند تصمیم گرفت که جایگاه مثل رااز حیث هستی‌شناسی روشن و تبیین کند. وی جایگاه مثل را مادون مثال خیر یعنی خداوند و مافوق عالم ماده می‌دانست و در واقع واسطه فیض حضرت حق به عالم ماده می‌داند با این بیان که هر مثالی مادون خود را در عالم ماده ایجاد و تدبیر می‌کند و چون خداوند تمام مثل را ایجاد می‌کند لذا هیچ نحوه علیتی بین مثل قائل نیست هر چند که بعضی نسبت به بعض دیگر افضلیت و برتری دارد. اما سهروردی نگاهش به مثل نگاهی هستی‌شناسانه است به همین دلیل برای هر نوع مستقلی در عالم ماده، مثال و عقلی مناسب قائل است و در نظر وی این طور نیست که برای هر مفهومی مثالی وجود داشته باشد. ایشان چون نظام فلسفی‌اش را بر اساس نور و ظلمت طراحی کرده لذا عالم عقول را عالم انوار قاهره و مافوق عقول را نورالانوار قرار داده است وی عالم نور را به صورت هرمی ‌ترسیم می‌کند که در رأس آن نورالانوار و در قاعده آن ارباب انواع و در بدنه آن عقول طولیه می‌باشد. ارباب انواع حلقه واسطه بین انوار قاهره طولیه (عقول طولی) و عالم ظلمت است به این معنا که عقول طولیه، عقول عرضیه را ایجاد و عقول عرضیه هم مادون فلک هشتم یعنی افلاک هفت‌گانه و عالم عناصر و موالید ثلاث را ایجاد و تدبیر می‌کنند. سهروردی ارباب انواع را در عرض هم می‌داند و بین آنها علیتی قائل نیست به این معنا که هیچ رب النوعی نسبت به رب النوع دیگر علیت ندارد اگر چه بعضی نسبت به بعضی از شدت نوری بیشتری برخوردارند پس در عین عدم علیت بین آنها، تشکیک وجود دارد.ایشان اگرچه به صراحت می‌گوید که این مطالب را از راه شهود بدست آورده است ولی اولاً آنها را مستدل کرده و ثانیاً از فرشته شناسی حکمت فارسی و دیگر حکمای باستاننیز ‌بهره برده است.سهروردی با طرح مثل در فلسفه‌اش هم کثرت عالم ماده را حل می‌کند و هم توجیه و تحلیلی عقلانی از بعضی از روایات ارائه می‌دهد.
حقیقت انسان و سیر استکاملی
نویسنده:
محمدمهدی گرجیان، فرزانه فراهانی پور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: انجمن علمی عرفان اسلامی ايران,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
حقیقت انسان و جایگاه روح و نفس و حقیقت تجلی روح خدا در انسان و محجوب شدن کمالات وی به حجاب ها و کاستی ها از سعه وجودی اش، وجهه همت این مقاله است. از آنجا که هدف اصلی آفرینش رسیدن به کمال است، تعالی روح در قوس صعود و در مقام رجوع به حق تعالی و پیمودن منازل و مراحل گوناگون علو درجه شایسته او در گرو تنزل و هبوط و تعلق و تدبیر بدن به عالم ماده است تا بتواند به حیات طیبه نائل شود و مجلای ظهور انوار الهی قرار گیرد. آنچه در این مقاله بر آن تاکید می کنیم این است که راه وصول و سلوک سالک، منوط به کسب معرفت و مجاهده و تهذیب نفس است تا در این سیر الی اله به مقام فنا رهنمون گردد و این مهم تنها در گرو تبعیت از پروردگار، رسول اله (ص)، ائمه اطهار (ع) و پیروی از قرآن میسور می باشد.
صفحات :
از صفحه 159 تا 179
تحلیل سعادت حقیقی انسان در نگرش فلسفی
نویسنده:
زهرا محمدعلی میرزایی، محمدمهدي گرجیان عربی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پژوهشنامه حکمت و فلسفه اسلامی (طلوع نور سابق),
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
کمال طلبی و میل به سعادت، از اساسی ترین ویژگیهاي فطري نفس انسانی اسـت و هـر فـردي متناسب با تصوري که از سعادت دارد، به دنبال تحقـق مصـداق آن بـراي خـویش اسـت. فیلسـوفان، تعاریف متعددي براي سعادت ارائه نمودهاند که از مجموع این تعاریف، ارتباط وثیق مفهـوم سـعادت بـا مفاهیمی چون خیر، کمال، فضیلت، لذت، وجود و شعور به آن، برداشت میگردد؛ ولی در باب مصـداق سعادت نفس، در این نوشتار، نخست دیدگاه برخی از فلاسفه بزرگ یونان و مسلمان مطرح شـده تـا بـا توجه به سیر تکاملی این مسئله در مباحث فلسفی، در نهایـت، تحلیـل عمیـق تري از ماهیـت سـعادت حقیقی در علم النفس فلسفی، بدست آید. بر این اسـاس، بـا بررسـی اقـوال بزرگـانی چـون سـقراط، افلاطون، ارسطو، فارابی، بوعلی، شیخ اشراق و صدرا، به نظر مـیرسـد در برتربـودن سـعادت و لذت عقلی، در نگرش فلسفی، اتفاق نظر وجود دارد؛ اگرچه اوج سعادت انسـانی، جامعیـت و کمـال وي در تمامی ابعاد وجودي اش اعم از نظر و عمل است. به علاوه، به نظر می آیـد اصـول و مبـانی محکـم صدرا در حکمت متعالیه، موجب استحکام بیشتر نظریه وي در باب سعادت حقیقـی نفـس نسـبت بـه دیدگاه دیگر فلاسفه شده است.
صفحات :
از صفحه 5 تا 26
مثل افلاطونی در حکمت متعالیه و تطبیق آن با آیات و روایات
نویسنده:
ثمانه ظهوریان مفتخر کاظمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ُثُل افلاطونی یکی از گزارههایی است که از اعصار گذشته و قرنها پیش تا کنون مورد توجه دانشمندان و فلاسفه غربی واسلامی قرار گرفته است. ما در این پژوهش برآنیم که ابتدائاً مُثُل (ایده) را از دیدگاه افلاطون و شارحین و ناقدین او بررسیکرده، سپس با آراء صدرالمتألهین مورد مقایسه قرار دهیم. تعریف مُثُل افلاطونی این است که در هر نوعی از انواع مادی وطبیعی فردی مجرد وجود دارد که افراد مادون خود را تحت ولایت و تدبیر قرار میدهد که این همان تعریف صدرا نیز میباشد.شناخت از نظر افلاطون دارای چهار مرتبه علم تعقل، عقیده و خیال میباشد. علم و معرفت حقیقی مرتبه ای است که به مُثُلتعلق میگیرد و آنچه از طریق حواس از عالم خارج ادراک میشود یعنی ادراک حسی، ادراکی غیر معتبر و خطا پذیر است و ازجهات اشتراک میان اقوال افلاطون و صدرا در احکام مُثُل این است که ماهیت در افراد یک نوع با فرد مجرد یکی است و از یکنوع می باشند، واحد است و مستقل و قائم به خود است. جدا بودن مُثُل در کلام افلاطون نه به معنای جدایی مکانی است، بلکهمستقل از عوارض و ماده بودن آن است. قائم به ذات بودن اشاره به جوهر بودن آن است. صدرا کلی بودن مُثُل افلاطون را بهکلی سعی و شمولی تأویل میکند که در این صورت بالضروره و به ذات در خارج متحقق میشود. و در واقع مُثُل موجوداتعینی و خارجی هستند نه ذهنی. هر دو فیلسوف به جنبه ریاضی مُثُل معتقدند. افلاطون از ریاضیات و علم هندسه در درک مُثُلبسیار بهره برده و صدرا نیز برای یکی بودن ماهیت بین مُثُل و فرد مادی از تمثیل عدد بهره میبرد. از دیدگاه صدرا مُثُل نوریههم مثال مادون خود میباشد و هم مثال های مافوق که اسماء و صفات اله میباشند. و ایشان مُثُل را غایت و مُخرِج انسان ازنقص به کمال در حرکت استکمالی و جوهری میداند و استدلال عقلی مُثُُل را با مشهودات غیبی و حضوری خود تلفیق کرده وشواهد قرآنی و روایی را در تکمیل و تقویت احکام مُثُل بیان مینماید که ما در فصل نهایی این رساله به تفصیل به شرح اینشواهد قرآنی و روایی میپردازیم
ثنویت در الاهیات افلاطونی
نویسنده:
محمد فیروزکوهی، محمد احمدی افرمجانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
الاهیات افلاطونی به مثابه بخشی از نظام فکری او تابع مؤلفه هایی است که کل پیکره اندیشه های او را تحت تأثیر قرار داده است. وی، همان گونه که در حوزه هستی شناسی و متافیزیک، با توجه به میراث هراکلیتی و پارمنیدسی خود، دو ساحت عقلی و حسی را مطرح می کند، در حوزه الاهیات نیز از یک سو قلمرو متعالی را مطرح می کند که در آن می توان ویژگی هایی نظیر ثبات، و حتی گونه ای مشابهت با صفات نظام های الاهیاتی ادیان، یافت. اما برای اعمال نفوذ و تبیین تغییرات به خدایانی نیاز دارد که در قلمرو جهان متغیر ایفای نقش کنند. از این رو الاهیاتی ناظر به ساحت این جهانی یا حلولی شکل می گیرد. بدین ترتیب ثنویت معهود و مألوف افلاطون در هستی شناسی و معرفت شناسی، در الاهیات نیز رخ می نماید. مدعای این مقاله این است که دمیورژ و خیر را می توان دو روی یک سکه دید و دمیورژ را صورت شخصی تر و انضمامی تری برای خیر برتر و متعالی قلمداد کرد.
فلسفه سیاسی از نظر افلاطون وشیخ اشراق
نویسنده:
زین العابدین حاجب
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
افلاطون وشیخ اشراق دو متفکر واندیشمند برجسته شرق وغرب، هریک به نوبه خود باعث تحت تأثیر قرار دادن فکر واندیشه زمان خود شده اند. که موجب تحولات بزرگی در عالم فکر واندیشه بشری شده اند. افلاطون که بعد از گروهی به نام سوفسطائیان پا به عرصه هستی گذاشت، در شرق وغرب تحولی عظیم در علم وفلسفه ایجاد کرد، به طوری که تمام فیلسوفان بعد از وی، مستقیم و یا غیر مستقیم تحت تأثیر مبانی فکری وفلسفی او بوده اند. وهمچنین شیخ اشراق نیز در مقدمه حکمه الاشراق ضمن بیان مراتب حکماء بالاترین آنها را حکیم متأله اشراقی مانند والدحکماء هرمس(ادریس نبی) و رئیس حکمای اشراق افلاطون می داند،که با تلفیق حکمت بحثی (استدلالی) و حکمت ذوقی(عرفانی) پیوندی ناگسستنی بین فلسفه استدلالی وعرفان اسلامی ایجاد و راه را برای حل بسیاری از مسائل فلسفی با توجه به شناخت شهودی فراهم کرد، به نحوی که فیلسوفان بعد از وی خصوصاً ملا صدرای شیرازی، او را سرمشق گرفته و تحت تأثیر مبانی اشراقی وی قرار گرفته اند. در این رساله به بررسی تطبیقی فلسفه سیاسی از نگاه دو فیلسوف با توجه به مبانی بنیادین، هستی شناسی، معرفت شناسی، انسان شناسی و ارزش شناسی پرداخته شده، که اصلی ترین مسائل فلسفه سیاسی افلاطون، همچون مدینه فاضله و ویژگی های آن، طبقات جامعه ایده آل افلاطونی، انواع حکومت ها و ویژگی های آنها، قانون، عدالت ، رابطه حکمت و عدالت و همچنین اصلی ترین مسائل فلسفه سیاسی شیخ اشراق، همچون سیاست فاضله، مفهوم دولت وحکومت، ضرورت وجود دولت وحکومت، ضرورت وجود نبی، حکومت حکیم متأله(قطب عالم امکان)و ویژگی های آن مورد بررسی قرار گرفته،که هدف از انجام این تحقیق گسترش مباحث فلسفه تطبیقی و بیان مشابهت ها وتمایزات دو مکتب فلسفی بر مبنای مسائل بنیادین دو مکتب بوده است که نتایج بدست آمده،ضرورت زندگی اجتماعی و رسیدن به سعادت عظمیوکمال انسانی در سایه سیاست فاضله و حاکمیتحکیم دانا (انسان کامل) ممکن است و این سیاست فاضله را از طریق ارتباط با مراتب عالم عقل (عالم ایده ها از نظر افلاطون وعالم انوار از نظر سهروردی)وشناخت شهودبدست می آورد.
ارتباط نفس مجرد و بدن در فلسفه اسلامی
نویسنده:
احمدرضا شاهرخی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم : دانشگاه قم,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این مقاله به چگونگی ارتباط نفس مجرد با بدن در فلسفه اسلامی از دیدگاه فلسفه مشاء «ابن سینا» و فلسفه اشراق «سهروردی» می‌پردازد. مسئله ارتباط مجرد با مادی از مهم‌ترین مباحثی است که فکر بسیاری از فیلسوفان را به خود مشغول کرده است. با توجه به این‌که چگونگی ارتباط مجرد با مادی از جنبه انسان‌شناسی در مقایسه با جهان‌شناسی کمتر بررسی شده، نگارنده بر آن است تا در این مقاله این مسئله را از دیدگاه ابن سینا به عنوان فیلسوف مشائی و سهروردی به عنوان فیلسوف اشراقی از جبنه انسان‌شناسی بررسی کند. ابتدا نفس از دیدگاه دو فیلسوف اثبات و تعریف شده، سپس به تأثیر متقابل نفس و بدن پرداخته شده و در ادامه، اصل بودن نفس و فرع بودن بدن و چگونگی ارتباط این دو بیان شده است.
صفحات :
از صفحه 129 تا 140
روش شناسی و الگوشناسی افلاطون با تأکید بر رساله «تیمایوس»
نویسنده:
حسن عبدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
افلاطون مطالب برخى از رسائل فلسفى خود مانند رساله تیمایوس را «اورتوس میتوس» (mythos ortos) و «ایکوس لوگوس» (logos eikos) نامیده است. از نظر روش شناسى، این سؤال مطرح مى شود که مراد افلاطون از این دو تعبیر چیست؟ پاسخى که این مقاله به دو پرسش مذکور داده این است که وى از آن نظر که مایه اصلى برخى رساله هایش را اسطوره تشکیل داده و این اسطوره در خلال گفت وگوها و بر پایه روش دیالکتیکى به نحوى خالص و ناب مى گردد، از آن به «اورتوس میتوس» (داستان راست) (right Myth) تعبیر مىکند؛ و از آن نظر که ـ به هر حال ـ مى توان توجیهى براى محتواى این رساله ها یافت و به این طریق به «لوگوس» تقرّب یافت آن را «ایکوس لوگوس» (سخن راست نما) مى نامد. نکته ظریفى که از این مطلب به دست مى آید آن است که در نظر افلاطون، نه تنها رابطه میان این دو ـ به اصطلاح ـ رابطه «تقابل» نیست، بلکه مى توان گفت: اصولا «میتوس» در طول «لوگوس» قرار مى گیرد؛ یعنى «میتوس» راهى براى رسیدن به «لوگوس» است. در زمینه الگوشناسى افلاطون نیز در اینکه از نظر وى «مُثُل»، الگو و سرمشق تبیین ها از جمله تبیین چگونگى پیدایش و دگرگونى جهان هستند، تردیدى وجود ندارد. تنها این مشکل باقى مى ماند که در تطبیق تبیین ها بر الگوها، مشکلات و تنگناهایى به چشم مى خورد و البته افلاطون هیچ گاه تسلیم محال بودن ارائه تبیین کامل نشده، بلکه دیگران را به تلاش براى طرح تبیین کامل و ایده آل تشویق کرده است.
پیدایش جهان از منظر افلاطون
نویسنده:
حسن عبدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
«چگونگی پیدایش جهان» یکی از مسائل مهمی است که ذهن بشر را از دیرزمان به خود مشغولداشته. افلاطون به عنوان یکی از فیلسوفان بزرگ، به بررسی این مسئله پرداخته است. وی در رساله تیمائوس درباره نحوه پیدایش جهان، در ضمن ده مرحله پیدایش جهان را تبیین کرده است.از منظر افلاطون، آفرینش جهان به معنای خلق از عدم نیست، بلکه به معنای نظم و هماهنگیبخشیدن به اشیای پراکنده و درهم آمیخته است. افزون بر این، افلاطون طرح و برنامه جهان را بهوالاترین خدا و صانع یا همان دمیورگ نسبت میدهد. افلاطون در تبیین چگونگی پیدایش جهان،نخست الگویی ارائه میکند. این الگو بر اعداد ریاضی و اشکال هندسی مبتنی است. وی برای اینکار، فارغ از هرگونه تجربه ای و صرفا بر اساس تفکر و نسبت سنجی، نظریه پردازی کرده است. ازاین رو، طرح افلاطون تبیینی ماتقدّم و پیشینی محسوب میشود.
پیوند سیاست و شریعت با تمرکز بر ویژگی های رئیس مدینه، در اندیشه افلاطون و ملاصدرا
نویسنده:
زهرا محمدی محمدیه، جهانگیر مسعودی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بر خلاف آنچه مشهور است، افلاطـون و نیـز ملاصـدرا ـ دو فیلسـوف بـزرگ در عرصـۀ فلسفۀ یونان باستان و اسلامی ـ در باب مدینۀ فاضله و ویژگی های رئیس این مدینـه یـک نظریه ندارنـد بلکـه ایـن دو فیلسـوف، واجـد دو نظریـه، یکـی آرمـان گرایانـه و دیگـری واقع گرایانه هستند که عاملی تأثیرگذار در چگونگی ارتباط سیاسـت و شـریعت در نظـام فلسفی آن دو است. از سوی دیگر به رغم تفاوت های موجود در مبـانی فلسـفی و برخـی آراء، افلاطون و ملاصدرا در هر دو دیدگاه قرابت های جدی با یکدیگر دارند. در این پژوهش سعی بر آن است تا با بررسی دو نظریـۀ آرمـان گرایانـه و واقـع گرایانـه و چگونگی تأثیرگذاری آن بر کیفیت رابطۀ سیاست و شریعت تشابهات و افتراقات آراء آن دو اندیشمند، آشکار و واکاوی شود.
صفحات :
از صفحه 209 تا 234
  • تعداد رکورد ها : 1526