جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
نظریّه «وجود» در فلسفه میرداماد به روایت شارح/منتقدانِ هندی (بر بنیاد آراء مفسّرانِ «الأفق‌المبین» در قرن سیزدهم هجری‌قمری)
نویسنده:
حسین نجفی؛ استاد راهنما: داود حسینی؛ استاد مشاور: حامد ناجی‌اصفهانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
نظریّه «وجود»، تبیینی است که هر فیلسوف درباره نسبت واقعیّت خارجی با تمایز وجود از ماهیّت ارائه می‌دهد. مسئله بنیادین در پردازش این نظریّه، «مطابَق هل بسیط» است؛ یعنی اگر گزاره شخصیِ «الف موجود است» صادق باشد، مطابَق آن در جهان خارج چیست؟ پاسخ هر فیلسوف به این پرسش، جهت‌گیری کلّیِ او را در مابعد‌الطبیعه تعیین می‌کند. در روایت مشهور از تاریخ فلسفه اسلامی، میرداماد بنیان‌گذارِ مسئله دوَرانیِ «اصالت وجود یا ماهیّت» و طرفدارِ نظریّه «اصالت ماهیّت» قلمداد شده است؛‌ امّا به نظر می‌آید که هنوز تمام راه در فهم و تببینِ دقیق دیدگاه او پیموده نشده است. یکی از راه‌های بازخوانیِ دیدگاه میرداماد در‌این‌باره، بررسی و تحلیل متون شارحان و منتقدان اوست؛ خصوصًا جریان هندیِ مفسّرانِ الأفق‌المبین که در تاریخ‌نگاریِ فلسفه اسلامی به‌کلّی غایب است. در پژوهش پیش‌رو، با تکیه بر شروح انتقادیِ مفسّران هندیِ الأفق‌المبین در قرن سیزدهم هجری‌قمری، یعنی عبدالعلی لکهنوی و فضل‌حقّ خیرآبادی، کوشیده‌ایم تا روایتی منسجم از مواجهه آن‌ها با نظریّه وجود در فلسفه میرداماد ارائه دهیم. برای عرضه این روایت، ابتدا حضور تاریخیِ آثار و آراء میرداماد را در شبه‌قارّه هندوستان - با تأکید بر سنّت‌های متنی/ درسی در آن سرزمین - مرور کرده‌ایم. سپس، روایت مشهور از تاریخ مسئله وجود را نقد کرده و کوشیده‌ایم روایتی جایگزین از جایگاه تاریخیِ میرداماد در تحوّل مسئله عرضه کنیم. پس از تثبیت این دو مقدّمه، به بازخوانیِ مواجهه لکهنوی و خیرآبادی با میرداماد پرداخته‌ایم. نتیجه سه گام پیش‌گفته، از این قرار است: آراء و آثار میرداماد با واسطه‌های گوناگون به هندوستان راه یافته و پس از انتشار به‌واسطه سنّت‌های متنی، جایگاهی اساسی در محافل علمیِ آن سرزمین پیدا کرده‌اند؛ روایت مشهور از تاریخ مسئله وجود، با کاستی‌های فراوانی مواجه است و باید نقش میرداماد را با روایتی جایگزین و در نسبت با تمام نقاط عطف در تاریخ مسئله تبیین کرد. تلقّیِ دانشمندان هندی نیز با روایت مشهور سازگار نیست؛ لکهنوی و خیرآبادی با نظریّه وجود در فلسفه میرداماد، مواجهه‌ای انتقادی دارند؛ امّا عمده این انتقادات، به اختلاف در مبانی - نظیر دو نظریّه وحدت وجود و عینیّت موجود با ماهیّت - باز می‌گردد.
تحلیل و بررسی تفسیر میرداماد از روایات معرفةالله‌بالله
نویسنده:
سجاد ضیایی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
میرداماد، در شرح روایت «اعْرِفُوا اللهَ بِاللهِ...»، دو تفسیر ذکر کرده است؛ حاصل تفسیر اول این است که اگر معرفت خدا با وساطت ممکنات و استشهاد به ماسوی‌الله حاصل شود، «معرفةالله‌بالله» نیست؛ اما اگر معرفتی حاصل از توجه به طبیعت وجود باشد و از طبیعت وجود، وصول به معرفت حق تعالی محقق گردد، در این صورت «معرفةالله‌بالله» حاصل شده است. او در تفسیر دوم، این نوع معرفت را به شناخت خدا به واسطۀ جمیع صفات کمالی که عین ذات حق هستند و زائد بر ذات نیستند، توضیح ‌می‌دهد؛ اما این دو تفسیر، علاوه بر ناسازگاری با مبنای اصالت ماهیت ایشان، با محتوا و سیاق این روایت و روایات دیگری که با این مضمون ذکر شده است نیز هم‌خوانی ندارد. این نوشتار در صدد است تا با روش تحلیلی-توصیفی به تحلیل و بررسی دیدگاه ایشان در این زمینه بپردازد. آنچه پرداختن به این مسأله را مهم می‌کند اینست که اولاً دیدگاه ایشان با این تفصیل در جای دیگری ذکر نشده و ثانیاً این بررسی، جایگاه فلسفه را در تبیین و تفسیر متون دینی روشن‌تر می‌کند.
صفحات :
از صفحه 111 تا 126
معقول ثانى فلسفى در فلسفه مشّایى ـ اشراقى (از خواجه نصیر تا میرداماد)
نویسنده:
زهرا شریف، محسن جوادى
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی قدس‌سره,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
با ظهور خواجه نصیرالدین طوسى، جریانى فلسفى شکل مى‌گیرد که به میرداماد ختم مى‌شود؛ این جریان به رغم بهره‌گیرى از تحلیل‌هاى فلسفىِ مشّایى، فراوان، تحت تأثیر فلسفه اشراق قرار داشته است. خواجه نصیر در زمینه مفاهیم فلسفى، به دیدگاه شیخ اشراق قائل است و این‌گونه مفاهیم را ذهنى محض مى‌داند. امّا برخى که سرآغاز آنان قوشچى است، این مفاهیم را ناظر به خارج پنداشته و حمل آنها را به ملاکِ جهات خارجىِ موضوع دانسته‌اند؛ براى مثال، دوانى (از پیشگامان این اعتقاد) معقول ثانى را چنان معنا کرده است که مستلزم خارجى نبودن مفاهیم فلسفى نیست. این در حالى است که میرداماد دریافته است که معقول ثانى به معناى عام را باید به دو دسته معقول ثانى «منطقى» و «فلسفى» تقسیم کرد: در دسته نخست، عروض و اتّصافْ ذهنى مى‌باشد؛ ولى در دسته دوم، تنها عروض است که ذهنى مى‌باشد. بدین ترتیب، اصطلاح «معقول ثانى» در این دوره ـ به تدریج ـ دستخوش تحوّل مى‌گردد و سرانجام به دو گروه تقسیم مى‌شود.
صفحات :
از صفحه 37 تا 79
فلسفه عقل: نقد عقل در مدارس حدیثی میرداماد و صدرالمتألهین (جلد دوم)
نویسنده:
محمد علی اردستانی
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب)
وضعیت نشر :
تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
عقل، نهاد معرفت و مدار عقلانیت و عمود انسانیت و منشأ همه خیرها و خوبی‌ها و حجت باطنی است، چنانکه نبی و وصی حجت ظاهری بوده که به دلیل قصور از درجه اکتفاء به عقل قرار داده شده است. جوهر عقل، از سنخ ملکوت أعلى و تأیید آن به انوار ملکوتی از جنس علم و معرفت است و عقل مستنیر به انوار کتاب هدایت و مشکات نبوت و سنت رسالت و سیره ولایت، از نقص و قصور خارج شده و با قدم ایمان و عبودیت، به سوی خدای متعال رفته و با دو بال علمی و عملی، به فضای عالم قرب و شهود پرواز می‌کند. نوشتارهای «فلسفه عقل» با موضوع قرار دادن عقل و بحث از احوال اقسام و عوارض ذاتی آن، در راستای تأسیس دانش عقل است و تحقیقات میرداماد و صدرالمتألهین در ساحت استنباط حدیثی، زمینه مناسبی برای تأسیس این دانش فراهم آورده است.
میرداماد و تدوین فلسفۀ شیعی: از تهذیب فلسفۀ سینوی تا نظریّۀ «حدوث دهری»
نویسنده:
حسین نجفی ، حامد ناجی اصفهانی
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
مبانیِ میرداماد در ترسیم جهان‌بینیِ حکمت یمانی و پردازش نظریّۀ حدوث دهری، محصول تهذیب و بسط جهان‌بینیِ سینوی است. او با الهام از مفاد برخی آیات و روایات و در راستای جمع میان عقل و نقل، با توسعه و تغییر در مباحث «دهر و سرمد»، «اقسام تقدّم و تأخّر» و «اقسام حدوث»، تلاش کرده تا بدون کمترین اخلال در پیکرۀ عقلانیِ فلسفۀ سینوی، زمینۀ قول به حدوث واقعی و تأخّر انفکاکیِ عالم امکان را فراهم نماید. در این مقاله، ضمن اشاره‌ای کوتاه به بهره‌های میرداماد از ادلّۀ نقلی و وابستگی او به آموزه‌های ابن‌سینا در طرح نظریّۀ حدوث دهری، نشان‌داده‌ایم که تغییرات میرداماد در سازوارۀ اندیشۀ سینوی، درست به اندازۀ دقّت خود، کلان نیز هستند؛ به‌‌گونه‌ای که با کنارنهادنِ توسعه‌های او، راه برای طرح و اثبات نظریّۀ حدوث دهری بسته خواهد شد. می‌توان تلاش میرداماد را برای ارائۀ قرائتی جدید از نظریّۀ پیدایش جهان در سایۀ آموزه‌های شریعت، از گام‌های بلند در تدوین فلسفۀ شیعی به شمار آورد.
صفحات :
از صفحه 1001 تا 1015
تأمّلى بر دیدگاه ابن ‏سینا و شیخ اشراق در اصالت وجود یا ماهیت
نویسنده:
مجید احسن، حسن معلّمى
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی قدس‌سره,
چکیده :
مسئله اصالت وجود یا ماهیت یکى از مهم‏ترین مسائل فلسفى مى‏باشد که اگرچه به طور مستقل از زمان میرداماد و ملّاصدرا مطرح شده است، امّا محتوا و مبانى آن را مى‏توان در اندیشه فیلسوفان پیشین نیز سراغ گرفت؛ بدین لحاظ، در این مقاله، سعى داریم تا این مسئله را از دیدگاه ابن‏سینا و شیخ اشراق به عنوان نمایندگان مکتب‏هاى فلسفى مشّاء و اشراق بررسى کنیم. بنابراین، پرسش اصلى پژوهش حاضر این است که دیدگاه ابن‏سینا و شیخ اشراق در این‏باره چیست؟ مدّعاى مقاله این است که: اگرچه شیخ اشراق کلام ابن‏سینا در مورد عروض وجود بر ماهیت را عروض خارجى فهم کرده و با انتساب قول به زیادت ذهنى و خارجى وجود بر ماهیت به مشّاء، خود به نفى زیادت خارجى وجود بر ماهیت پرداخته و آن را به گونه‏اى نفى کرده که به نفى زائد یعنى وجود منتهى گشته (و در نتیجه، شیخ معتقد شده که ماهیتْ امر متحقّقِ خارجى و اصیلى است که منشأ انتزاع مفهوم وجود مى‏گردد، و بدین لحاظ، مجعولیت ذاتى از آنِ ماهیت مى‏باشد)؛ امّا این انتساب باطل است، زیرا ابن‏سینا با ملاحظات دقیق خویشْ بر عروض ذهنى ـ و نه خارجى ـ وجود بر ماهیت تأکید دارد. بدین لحاظ، ابن‏سینا به تحقّق خارجى و اصالت وجود تصریح کرده و جعل و علّیت را نیز از شئون وجودى دانسته است.
صفحات :
از صفحه 11 تا 36
زمینه‌های تاریخی نظریۀ معاد جسمانی در اندیشۀ میرداماد
نویسنده:
هادی موسوی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
معاد حقیقتی است که همة ادیان الهی و بسیاری از نظامهای فلسفی واقعگرا به تبیین آن اهمیت میدهند. بررسی تاریخی این امر در فلسفة اسلامی میتواند از زوایای مختلف، شگفتیهایی جدید برای محققان فلسفه به­ارمغان آورد. بر اساس دیدگاه عمومی، نظریة معاد جسمانی بشکل فلسفی، با ملاصدرا آغاز شد. اما طبق شواهدی که در این نوشتار ارائه میگردد، میرداماد ازجمله اندیشمندانی است که نه‌تنها به بیان معاد روحانی پرداخته، بلکه دربارة کیفیت معاد جسمانی نیز سخن گفته است. این امر گواه آنست که تاریخ نظریة معاد جسمانی بر اساس اصول فلسفی، به پیش از ملاصدرا بازمیگردد؛ بویژه اینکه معاد جسمانی‌یی که میرداماد به آن قائل است، نه معاد جسمانی با جسم برزخی یا مثالی، بلکه معاد جسمانی با بدن طبیعی انسان است. او در تعبیری دیگر، این نوع از معاد را «حشر جسدانی» نیز خوانده است. اما آنچه در اینجا اهمیت دارد عناصر فکری‌یی است که میرداماد برای تبیین این معاد در نظام فلسفی خود بخدمت گرفته است؛ ازجمله، تفکیکی که وی از حیثیات مختلف بدن ارائه کرده، و همچنین نحوة پیوند نفس با هر یک از این حیثیات بدن. هنگام مرگ، بخشی از این پیوند گسسته میشود، اما رابطة بدن با نفس بکلی قطع نمیگردد؛ همین امر، معیار بازگشت نفس به بدن و معاد جسمانی است.
صفحات :
از صفحه 25 تا 44
تأثیر حکمت اشراق و فلسفه میر باقر داماد و ملاصدرا در شبه قاره هند و پاکستان
نویسنده:
اطهر عباس رضوی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
فهرست تفصیلیِ مجلدات شش‌گانه‌ی ویژه‌ نامهٔ میرداماد
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب)
منابع دیجیتالی :
نقدی بر کتاب هستی و زمان هایدگر در نظر به ذات و در ادراک هوسرل، هایدگر، هگل، کانت و ابن‌ سینا و میرداماد
نویسنده:
جهانشاه ناصر
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: مولی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
...تعریف زمان با تعریف مقدار زمان یکی نیست. همان‌طور که تعریف وجود با تعریف مقدار وجود همسان نیست. هایدگر در ابتدای کتاب خود تعریفی از زمان به دست می‌دهد که با "امر شایدی" و "ادراک هستی" توام است. باید دید مراد هایدگر از این دو با تعریفی که از زنان به معنای حقیقی خویش، و نه به معنای زمانی خود که با مقدار زمان یکی انگاشته می‌شود، چیست؟