هدف اصلی پژوهش پیش رو بررسی وجود و ماهیت در فلسفه سهروردی است. به یقین در بین مسایل فلسفی، کمتر مسألهای میتوان یافت که اهمیت آن به اندازه شناخت ماهیت و وجود
... باشد. در این میان چنانکه رایج شده است نگاه شیخ اشراق درباره ماهیت و وجود با ابنسینا و ملاصدرا متفاوت شمرده شده است و مجادلاتی پردامنه را برانگیخته است. اگر در نگاه صدرا، وجود اساس تمام معارف به شمار آمده است، در نگره شیخ اشراق، وجود امری اعتباری بوده، معانی سهگانه آن مفاهیمی اعتباری و ناشی از انتزاع عقلیاند. شایان توجه است که با توسعه مسایل جدید کلامی و فلسفی، نه تنها از اعتبار و اهمیت این دو مفهوم اساسی کاسته نشده است، بلکه همسان با فلسفه کلاسیک در فلسفه مدرن، وجود و ماهیت جزو بنیادیترین مفاهیم اساسی به شمار میآیند، به گونهای که حل و فهم بسیاری از مسایل فلسفی در گرو شناخت دقیق این دو واژه اساسی است. از این رو پژوهش حاضر کوشیده است با بیان خاستگاه مباحث وجود و ماهیت، معانی و کاربردهای هریک از این دو و ارائه نمونههایی از عبارات شیخ اشراق، در سه محور کلی به این سؤال اساسی پاسخ دهد که آیا ماهیتی که شیخ اشراق آن را مجعول و حقیقت نوری میداند همان ماهیتی است که ملاصدرا درباره آن میگوید «ما شمت رایحة الوجود» یا اینکه نوعی خلط بین مصداق و مفهوم صورت گرفته است و نزاعها بیش از آنکه محتوایی باشد، جدالهایی گفتاری است.
بیشتر