جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 2095
آدورنو، هگل و خاستگاه های فلسفی نظریه اجتماعی کلاسیک [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Brian Wayne Fuller
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : ادعای اصلی پایان نامه من این است که کار تئودور آدورنو چارچوب ارزشمندی برای ارزیابی مجدد میراث فلسفی نظریه اجتماعی کلاسیک ارائه می دهد. نوشته‌های انتقادی فلسفی، جامعه‌شناختی و فرهنگی آدورنو در تعامل مداوم او با فلسفه ایده‌آلیسم آلمانی، و به‌ویژه با هگل، شامل بازاندیشی انتقادی درباره رابطه بین سوژه و ابژه، و بین فرد و جامعه است. من دو دلیل اصلی را برای اثبات ادعای خود بیان می کنم. اول این که کار آدورنو باید در چارچوب فلسفه کانت و هگل درک شود. به ویژه، نشان می‌دهم که نقد هگل از فلسفه کانتی، درک خود آدورنو از کار فلسفه و نظریه اجتماعی انتقادی را ساختار می‌دهد. در بخش اول پایان نامه، محتوای معرفت شناسی کانتی و نقد هگل را مرور می کنم (فصل 2). سپس نشان می‌دهم که رویه فلسفی انتقادی آدورنو مبتنی بر خوانش او از کانت و هگل است (فصل 3). دومین بحث اصلی من این است که تلاش آدورنو برای بیان نقدی بر نظریه اجتماعی کلاسیک به دلیل تعهدات فلسفی او با مشکل مواجه شده است. از طریق کنار هم قرار دادن نقد مارکس از فلسفه عملی هگل با نقد خود آدورنو از هگل (فصل 4)، نشان می دهم که تعهد آدورنو به منفی بودن دیالکتیک مستلزم برداشتی از نظریه اجتماعی است که به اندازه کافی به پیامدهای دگرگونی ماتریالیستی آن توجه نکرده است. کار آدورنو بر تقلیل هگل تکیه دارد که همچنان مشکل ساز و ناشناخته باقی مانده است. در مرحله بعد، من از خوانش تعهدات فلسفی خود دورکیم، از دریچه ایده آلیسم آلمانی، استفاده می کنم تا نشان دهم که نقد درونی آدورنو از دورکیم، آپوریایی را بازتولید می کند که به دنبال نجات آن است (فصل 5). در پایان پایان نامه (فصل 6)، من بحثی درباره موضوعات و مشکلات رایج تفسیر انتقادی-فلسفی آدورنو از نظریه اجتماعی کلاسیک به کار می برم تا بازنگری و تجدید میراث هگلی آن را پیشنهاد کنم.
فویرباخ در متن: ارزیابی مجدد فلسفی
نویسنده:
Joseph Penlong Nietlong
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : بین سال‌های 1828 و 1872، لودویگ آندریاس فویرباخ مجموعه‌ای از آثار منتشر کرد که او را در کانون بحث‌های فلسفی و کلامی زمان خود قرار داد. فردریک انگلس نوشت که «شوق عمومی بود؛ همه ما به یکباره فوئرباخی شدیم» ریچارد واگنر از او به عنوان «نماینده ایده‌آل رهایی رادیکال فرد از غوطه ور شدن تصورات پذیرفته شده» استقبال کرد. کارل مارکس تمام تلاش خود را کرد تا ایده‌های خود را نقد، فرمول‌بندی مجدد و اتخاذ کند. بینش‌های فوئرباخ جذب و دگرگون شده است، [نه تنها در آثار] مارکس، [بلکه در آثار] فروید، دیویی و لوکاچ. "نقد رادیکال فوئرباخ از دین با شور و اشتیاق تقریباً ناشایست توسط خود الهیات رادیکال پذیرفته شده است، به عنوان راهی برای نجات خدا برای بشریت و نجات دین از بی ربطی کامل به این جهان. سنگ محک رابطه خود با دیگران. روانشناسی وجودی و روانپزشکی راجرز، لینگ و دیگران نظریه و درمان ضمنی روانشناسی فوئرباخی را تکرار و تشریح کرده بودند. دوره میانی اهمیت فویرباخ را پنهان کرده است. وقتی اصلاً از او نام برده می‌شود، عمدتاً به شکلی آشکار، به‌عنوان یک پله‌ی صرف، یا به‌عنوان پلی از هگل به مارکس است. از نظر فوئرباخ، خدا و حقیقت، ابژه های ادعایی فلسفه و دین، ابژه های واقعی فلسفه و دین نیستند. در عوض، وقتی رمزگشایی و نقاب زدایی شود، هدف واقعی هر دو، انسان است. از آنجایی که انسان ذاتاً اجتماعی است، تحقق این محتوای انسان‌شناختی به طور طبیعی به تحقق نیازهای گروه اجتماعی مربوط می‌شود که آزادی و تحقق آن‌ها به منزله حذف منابع بیگانگی دینی تلقی می‌شود. هدف این پایان نامه ارائه دیدگاهی کاملاً تازه از فویرباخ است که اساساً بدیع و متفاوت از شیوه معمول به تصویر کشیده شدن این متفکر قدردانی شده است. این پایان نامه استدلال خواهد کرد که در هسته اندیشه فویرباخ دو موضوع یا دغدغه اصلی وجود دارد: اولی معرفت شناختی و دومی، هستی شناختی. منظور من از اولین نگرانی، آن چیزی است که می‌توان از نوشته‌های او استخراج کرد و آن را به‌عنوان طرح کلی یک نظریه معرفت به‌دست آورد. نگرانی دوم یا هستی‌شناختی به نظریه هستی فویرباخ اشاره دارد که در آن او درک معمول از رابطه بین هستی و اندیشه، ذهن و واقعیت را وارونه می‌کند، بنابراین یک رشته اصلی از تفکر مدرن را آشکار می‌کند: اصل ایمان گرایی. در وهله اول، فویرباخ در اکثر موارد از هگل پیروی می کند که معتقد است رابطه سوژه متفکر با ابژه مناسبش ممکن است اگر و تنها در صورتی که سوژه و ابژه (دانش) از یک ماهیت باشند.
شناخت و هرمنوتیک رمانتیک: هگل و سنت رمانتیک انگلیسی
نویسنده:
Wayne George Deakin
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : در ادامه من به دنبال بیان هرمنوتیک رمانتیک هستم، یعنی رویکردی تفسیری به متونی که به عنوان محوری در اصل رمانتیسم انگلیسی شناخته می شوند، که رابطه انسان با آفرینش هنری، جهان طبیعی و متافیزیک را بیان می کند. از طریق این رویکرد روش‌شناختی، امیدوارم بتوانم فلسفه را با مطالعه رمانتیسیسم انگلیسی ادغام کنم و مجموعه‌ای منسجم و بین رشته‌ای از ایده‌های فکری را ترسیم کنم، که همه آن‌ها را می‌توان تحت عنوان «رمانتیسم» قرار داد. با استفاده از این رویکرد هرمنوتیکی، من نظریه غایت‌شناختی هگل را به عنوان نمونه‌ای از اسطوره‌شناسی رمانتیک ارائه می‌دهم - یعنی داستانی که تلاش می‌کند سوژه انسانی را دوباره در دنیای طبیعی ادغام کند و در عین حال احساس استقلال تخیلی را حفظ کند. من خوانشی از هگل ارائه می‌دهم که فلسفه اجتماعی او را با فلسفه هنر او ترکیب می‌کند و دو حوزه کار او را با استفاده از درک گسترده‌ای از مفهوم شناخت او ادغام می‌کند. آنچه انگیزه رویکرد فلسفی به رمانتیسیسم انگلیسی، و استفاده از هگل به عنوان نمونه ای از یک روایت رمانتیک است، این اعتقاد است که سنت رمانتیک انگلیسی از لحاظ فلسفی غنی است به گونه ای که تفسیر سنتی همیشه آن را درک نمی کند. من ارتباطی بین رمانتیسیسم های به ظاهر متفاوت مانند وردزورث، کولریج و پی.بی. شلی. همه این متفکران و هنرمندان اشکال مختلفی از اسطوره‌شناسی عاشقانه را به ما ارائه می‌دهند، که هر کدام به دنبال حفظ یک ذهنیت مستقل و اقتضایی هستند، در حالی که ارتباط ضروری با جهان تجربی را حفظ می‌کنند. با کار بر روی این فرض، من این روایت های عاشقانه متفاوت را توضیح می دهم، در حالی که ویژگی های ساختاری مشترک همه آنها را نشان می دهم. محور تز من این ایده است که این الگوی فلسفی-روایی به منتقد ابزار خواندن هرمنوتیکی مفیدی می‌دهد تا با آن به متون نزدیک شود، متن‌هایی که در حالی که تحت دسته‌بندی عمومی رمانتیسم قرار می‌گیرند، نتایج متناقضی را در برخورد با خلق هنری، طبیعت و طبیعت ارائه می‌کنند. متافیزیک البته، این تنها یک رویکرد در میان بسیاری است، و به‌عنوان یک هرمنوتیک رمانتیک، که اگرچه جامع نیست، امیدوار است به منشورهای انتقادی دیگری بیفزاید که از طریق آن رمانتیسم به‌عنوان یک جنبش زیبایی‌شناختی یا یک قانون اساسی از متون تبیین شده است. من ادعا می‌کنم که همه شاعران رمانتیک متعارف اصلی که در اینجا مورد بررسی قرار می‌گیرند، از طریق این ایده‌آل عاشقانه به مسئله یقین فلسفی نزدیک می‌شوند که یک رضایت شهودی به دانش از طریق زیبایی‌شناسی وجود دارد. بنابراین استفاده از رویکرد هگلی به عنوان راهنمای تفسیری از این جهت مفید است که هگل از یک سو هنر را به عنوان راهی برای درک یقین فلسفی تأیید می کند، اما از سوی دیگر فلسفه را در سطح تفسیری بالاتری قرار می دهد. این بدان معناست که با استفاده از هگل می توانیم آگاهی مضاعفی از موضوع خود به دست آوریم. ما نقاط قوت هنر را در تقریب آن به قطعیت فلسفی می بینیم و می توانیم آن را از نظر رابطه آن با فلسفه نظری که به عنوان روایتی جایگزین برای دستیابی به یقین فلسفی عمل می کند، نقد کنیم.
درک خود و شخصیت: بررسی مبانی هنجاری فلسفه سیاسی هگل
نویسنده:
Timothy Robert Carter
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه از تفسیری بدیع از مبانی هنجاری فلسفه اجتماعی و سیاسی بالغ هگل دفاع می کند. این استدلال می‌کند که عاملیت خودمختار مبتنی بر انگیزه درک خودمان است، که به ما هدفی می‌دهد که به‌طور اجتناب‌ناپذیری به عنوان عامل به آن متعهد هستیم. استدلال می‌کند که این هدف در نهایت پرورش و عمل از روی احساس «عشق اخلاقی» را منطقی می‌کند، که یک نگرش ارزیابی مثبت نسبت به کالاهای افراد دیگر است که به نوبه خود متضمن تعهد به نهادهای اجتماعی و سیاسی هگل است. در تئوری Sittlichkeit یا زندگی اخلاقی خود طرح می کند. عشق اخلاقی راهی نهایی است که افراد از طریق آن خود را برای خود قابل درک می کنند. زندگی اخلاقی روشی است که آنها از طریق آن این عشق را ابراز می کنند. به همین دلیل است که عمل مستقل در نهایت مستلزم مشارکت در چنین نهادهایی است. پیشنهاد می‌کنم که این تفسیر از برخی کاستی‌های رویکردهای جایگزین به این موضوع اجتناب کند. فصل 1 مفهوم عاملیت خودمختار را به عنوان انگیزه به سوی درک خود معرفی می کند. در فصل 2، من استدلال می‌کنم که این انگیزه هم با توجه به هویت‌های فردی ما («شخصیت‌های») ما عمل می‌کند و هم به‌طور تکاملی، در طول زمان، به طوری که عواملی که با این انگیزه مشخص می‌شوند، در نهایت به این سمت هدایت می‌شوند که خود را به‌عنوان «افراد» تصور کنند. حس فنی: به عنوان عواملی که عقلاً مجبور به تشخیص دیگران هستند. در فصل‌های 3 و 4 نشان می‌دهم که بین این دو جنبه از هویت ما تنشی وجود دارد و نظریه ذهن عینی هگل عملاً نتیجه‌گیری از این تنش است.
نانسی و هگل: فلسفه اجتماع، انفراد و هستی ارتباطی
نویسنده:
Leda Richarda Walnut Channer
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه ادعای نانسی را در مقاله "عشق شکسته" توسعه می دهد که می توان عناصر فلسفه حق هگل و پدیدارشناسی روح را به دلیل شرح هایی که در مورد هستی رابطه ای ارائه می دهند، خواند، علیرغم اینکه برای نانسی ساختار دیالکتیکی من استدلال خواهم کرد که برای نانسی، موقعیت هایی که هگل آنها را خودآگاهی و دولت می نامد به ترتیب به عنوان تکینگی و اجتماع بهتر درک می شوند، که هر دو روابطی هستند که باید تجربه شوند نه کارهایی که باید به دست آیند، و علاوه بر این، همان رابطه هستند، همان وضعیت هستی من استدلال خواهم کرد که پروژه یکسان سازی دیالکتیکی هگل را می توان به عنوان پروژه ای دید که می کوشد این هستی غیرقابل ارائه چندگانه مشکل ساز را به هویتی منفرد تبدیل کند که حضور دارد. در حالی که پژوهش حاضر نانسی مشغله نانسی را با فلسفه هگل تایید می کند، همانطور که دو کتاب نانسی در مورد هگل نشان می دهد، در حال حاضر هیچ مطالعه ای در ادبیات ثانویه در مورد دریافت نانسی از فلسفه هگل به طور کلی وجود ندارد، چه رسد به تمرکز خاص بر اجتماع و هستی اجتماعی. بنابراین، این پایان نامه به دنبال ارائه مسیری از دریافت نانسی از فلسفه هگل است، که هر دو آثار نانسی در مورد هگل، اظهار نظر گمانه زنی و بی قراری منفی و دو اثر شناخته شده را که به طور خاص با جامعه و هستی اجتماعی مرتبط هستند، یعنی The Inoperative را پوشش می دهد. اجتماع و مفرد بودن جمع. بعلاوه، در پی آن خواهد بود که دریافت نانسی از هگل را در مقابل پس‌زمینه‌ای از دریافت‌های مارکس، دریافت‌های مختلف فرانسه در قرن بیستم و نیز گزیده‌ای از آن‌هایی که از سنت تحلیلی هستند، قرار دهد. در پایان، پس از خواندن مقاله نانسی، "غافلگیری رویداد"، من استدلال می کنم که هگل آنچه را که نانسی خود "حادثه" بودن موقعیت های اجتماع و تکینگی می نامد از دست می دهد، در نتیجه او به نمونه های تفکیک شده می رسد یا لحظه ها به جای حرکتی که او آرزویش را دارد. در نهایت، من استدلال خواهم کرد که پاسخ نانسی به مشکل تلاش برای حفظ رویداد-بودگی رویداد، برانگیختن موقعیت جدایی و پیوند همزمان، یا گذاشتن نام خاص خود، تعجب، به آن است.
آزادی و طبیعت در مک داول و آدورنو [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Tom Whyman
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : جان مک داول مدعی است که جهت گیری «انسانی» (در مقابل «حیوانی») نسبت به جهان با «ارتباط عمیق» بین عقل و آزادی مشخص می شود. در این تز، من استدلال می‌کنم که مک‌داول نمی‌تواند از این تصادف استفاده کند، زیرا برداشت افلاطونی او از عقلانیت، پیشاپیش به بازتاب آزاد کمک می‌کند. این هم برای «تجربه‌گرایی حداقلی» که مک‌داول قصد دارد در کار بزرگ خود، «ذهن و جهان» تضمین کند، و هم برای «طبیعت‌گرایی طبیعت ثانویه» ظاهراً لیبرال و ضد علم که آن را در آنجا همراهی می‌کند، مشکل‌ساز است. در نهایت، من استدلال می کنم که مشکلاتی که اندیشه مک داول در معرض آن است را می توان با استناد به فلسفه طبیعت (و به طور خاص، ایده «تاریخ طبیعی») که در اندیشه تئودور آدورنو، نظریه پرداز انتقادی مکتب فرانکفورت یافت می شود، حل کرد. . من استدلال می‌کنم که آدورنو می‌تواند ارتباط مناسب بین عقل و آزادی، و بنابراین آنچه که خود مک‌داول به‌عنوان جهت‌گیری کاملاً انسانی نسبت به جهان توصیف می‌کند، برقرار کند. بنابراین، مک داولین های متقاعد باید انگیزه داشته باشند، حداقل از این نظر «آدورنیایی شوند». اندیشه مک داول و تعدادی از معاصرانش (برندوم، پیپین) اغلب به عنوان نوعی «هگلی شدن» فلسفه تحلیلی در نظر گرفته می شود. استدلال‌های من نیاز به «نظریه‌پردازی انتقادی» آن را نشان می‌دهد.
هگل در کلام نخستین مترجم
نویسنده:
محمد زارع شیرین کندی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
سالهاست که مترصد فرصتی برای نوشتنِ مطلبی، ولو مجمل و مختصر، درخصوص وجه فلسفی کارِ روانشاد استاد دکتر حمید عنایت بوده‌ام. مقصود نه پرداختن به شخصیت مبرزِ علمی و فرهنگی و خدمات گرانسنگ او، که به قدر کافی در میان اهل دانش و اصحاب اندیشه معروف است و بی نیاز از وصف و بیانِ امثال من. هدف صرفا توجه دادن به شیوۀ ترجمۀ او و باز نمودنِ نثر استوار و فاخر و ادبیات غنی و گسترده‌اش در مواجهۀ با متون فلسفی غرب، علی الخصوص دو اثر از هگل و یک کتاب دربارۀ فلسفۀ اوست. نیرومندترین شاهد و دلیل برای نپرداختن به آثار او در حوزۀ اندیشۀ سیاسی را می توان سخنانی از این قبیل دانست: «هیچگاه عنایت پی جویی حساب ناشده ای که متضمن خطری باشد نمی کند، تا مجبور نشود ریشه های چسبنده و پیچندۀ اندیشۀ سیاسی معاصر را در سرشت اسلام بجوید…عنایت از درافتادن با اصول و ذاتیات اسلام به شدت می پرهیزد» ( درخشش های تیره، ۱۳۷۷ش، ص ۲۷۴، ۲۹۷ ). «اشکال بزرگ نوشته های حمید عنایت را می توان در یک نکته، به اجمال، خلاصه کرد که این نوشته ها از دیگاه تحلیل اندیشۀ سیاسی فاقد اعتبار علمی اند» ( ابن خلدون و علوم اجتماعی ، ۱۳۷۴ش، ص ۲۱ ). به هر حال، ترجمه های حمید عنایت از آثار فلسفی غرب هنوز از رساترین و زیباترین ترجمه های معاصر است. جملات شسته و رفته، عبارات واضح و در عین حال محکم و متقن و بندهای سنجیده واندیشه انگیز ترجمه های او را متمایز می سازند. ترجمه های او از و دربارۀ هگل همچنان اصیل تر و مهم تر از انبوه ترجمه هایی است که خاصه در دو دو دهۀ اخیر از هگل یا دربارۀ او منتشر شده است. این ترجمه های اخیر سست اند و گنگ و نامفهوم، و مترجمانشان سخن ناشناس و فلسفه نادان و گندم نمای جوفروش. ترجمه های کنونی از اصل آلمانی هم باشند تا به حد فارسی حمید عنایت برسند نیازمند آن هستند که مترجم دست‌کم چند سالی آموزش جدی ادب فارسی و عربی را از سر بگذراند. زیرا این ترجمه ها آلمانی و انگلیسی و فرانسوی و غیره هم باشند فارسی نیستند؛ نه این که من بضاعت و شجاعتِ اظهارچنین گفته ای را داشته باشم، حاشا و کلا! این را نثر حمید عنایت می گوید. این را نثر فارسی حمید عنایت و محمدعلی فروغی و منوچهر بزرگمهر و محمدحسن لطفی و عزت الله فولادوند می گوید.
فلسفه هگل در بوته نقد ‏
نویسنده:
محمد حسینی خامنه ای، کریم مجتهدی، رضا داوری اردکانی، غلامحسین اب‍راه‍ی‍م‍ی دی‍ن‍ان‍ی‌
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
فلسفه هگل در بوته نقد  ‏
نویسنده:
کریم مجتهدی، رضا داوری اردکانی، محمد حسینی خامنه ای,غلامحسین اب‍راه‍ی‍م‍ی دی‍ن‍ان‍ی‌، مصطفی محقق داماد
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
فلسفه هگل در بوته نقد ‏
نویسنده:
کریم مجتهدی، رضا داوری اردکانی، محمد حسینی خامنه ای، غلامحسین اب‍راه‍ی‍م‍ی دی‍ن‍ان‍ی‌، غلامرضا اعوانی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
  • تعداد رکورد ها : 2095