جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 2142
فراسوی هگل تمامیت‌خواه: اخلاق و فلسفه‌ی دین در تحقیقات معاصر درباره هگل
نویسنده:
توماس ای. لویس ؛ ترجمه محمد خیری.
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب) , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
تهران: رامان سخن,
بین هگل و مولانا: برخوردهای متضاد اقبال با سنت های فلسفی اسلامی [نمایه مقاله انگلیسی]
نویسنده:
سجاد رضوی
نوع منبع :
نمایه مقاله
بدنمندی مُدرِک به عنوان مقدمة صیانت ذات در ملاصدرا و هگل
نویسنده:
پیام آقاسی ، عزیزاله افشار کرمانی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تعریف متفاوتِ عقل‌گرایان و تجربه‌گرایان از انسان رویکردهای متفاوتی به انسان را در پی دارد. هگل با نگاه دیالکتیکی خود با کنار هم نشاندن کل و جزء در بستری کانتی– اسپینوزایی تعریفی از انسان به‌عنوان سوژة مدرِک ارائه می‌دهد که در عین اینکه به کلیت او توجه می‌دهد، اهمیت جزئیت و فردیت او را هم نشان می‌دهد. از طرفی ملاصدرا نیز برای بدن در ادراک، سهم قابل‌توجهی قائل است؛ زیرا نفس همة افعال خود را با واسطة بدن انجام می‌دهد و تحقق هیچ فعلیتی بدون استفاده از بدن امکان ندارد. هدف این پژوهش بررسی تأثیر بدنمندی مدرِک بر اصل صیانت ذات از منظر ملاصدرا و هگل است. همان‌گونه که بدنمندی مدرِک در نگاه هگل منجر به توجه به صیانت ذات می‌گردد، پذیرفتن محور نفس- بدن به‌عنوان مدرِک در نظر ملاصدرا نیز منجر به توجه به صیانت ذات می‌شود، البته با تفاوت‌هایی که آن‌هم به نوبة خود علاوه بر آثار فردی و اجتماعی در اهمیت حیات بدنی و سعادت جمعی، تغییر در نگرش به علوم انسانی را در پی دارد.
صفحات :
از صفحه 1 تا 27
براهین اثبات خدا در نظام هگل [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Charles Peter Rodger
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : در سال 1831، در همان روزی که هگل سرانجام خود را متعهد به ارائه یک نسخه اصلاح شده از پدیدارشناسی روح کرد، قراردادی را امضا کرد تا کتابی را بنویسد که احتمالاً گمان می‌کرد آخرین کتاب او خواهد بود، با عنوان Über das Dasein Gottes. متأسفانه، هگل تنها چند روز بعد درگذشت و ما را با یک نسخه خطی ناقص از یک سلسله سخنرانی در مورد موضوع براهین مربوط به سال 1929، به اضافه اظهارات او در مورد این موضوع (هر چند غیر اساسی) که در بقیه آثارش پراکنده شده بود، باقی گذاشت. سخنرانی ها هدف پایان نامه حاضر ارائه گزارشی بازسازی کننده از برداشت هگل از براهین و ارتباط آنها با سیستم او به عنوان یک کل است. تاکنون، اکثر متون مربوط به این موضوع، روایت هگل را صرفاً با تمرکز بر اثبات هستی‌شناختی و درک ایرادات هگل به نقد کانت از این برهان، تحریف کرده‌اند، به‌عنوان نشان‌دهنده تأیید خود او از برخی تنوع‌های استدلال هستی‌شناختی به معنای سنتی آن (یعنی: به عنوان دلیلی بر وجود یا وجود خدا). اکنون، از یک سو، برخورد هگل با براهین به این شیوه، عملاً دیدگاه هگل را به منزله نوعی بازگشت به موضع متافیزیک جزمی ماقبل کانتی است. از سوی دیگر، تا آنجا که پژوهش هگل معاصر به دنبال درک هگل به عنوان یک فیلسوف پساکانتی (و نه به عنوان یک متافیزیک دگماتیک پیشانتقادی) بوده است، برخورد هگل با براهین عمدتاً به عنوان موضوعی که کانت قبلاً مطرح کرده بود نادیده گرفته شده است. برای استراحت هر دو رویکرد بر خلاف نامه هگل هستند: رویکردی که او را به عنوان بازگشت به عقل گرایی پیشینی جزمی معرفی می کند. دیگری مرکزیت براهینی را که هگل به وضوح به آن‌ها متعهد بود، مطابق با انتقادات کانت، نادیده می‌گیرد. در مقابل هر دوی این رویکردها، من تلاش می‌کنم نشان دهم که و چگونه برهان‌ها در سیستم هگل مرکزی هستند و در عین حال دقیقاً در و از طریق برخورد و تخصیص او نه فقط از براهین هستی‌شناختی، بلکه همچنین برهان کیهانی و غایت‌شناختی، هگل. یک فیلسوف کاملاً پساکانتی است. این شامل ارائه شرح مفصلی از همبستگی بین براهین کیهانی، غایت‌شناختی و هستی‌شناختی و (الف) منطق هگل، (ب) فلسفه دین هگل، و (ج) سیستم هگل به عنوان یک کل به عنوان قیاس‌های منطق، طبیعت و روح است. . هدف از ارائه این گزارش نشان دادن این است که و چگونه سیستم هگل به عنوان یک کل، نه تنها از اتهام وارد شدن به متافیزیک جزمی ماقبل کانتی فرار می کند، بلکه نشان می دهد که به عنوان یک پروژه کاملاً پساکانتی، پروژه خود فلسفه را تکمیل می کند. همانطور که به طور سنتی تصور شده است.
تاریخچه پنهان هگل از هبوط [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Dritero Demjaha
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این تز استدلال می کند که ادعای هگل مبنی بر اینکه آمدن مسیح محور مرکزی تاریخ است، مستلزم نقطه گذاری دوگانه تاریخ توسط واقعه مسیح است. همانطور که بندتو کروچه تشخیص داد، مسیحیت برای هگل تاریخ «جدید» را آغاز می کند که او آن را «تاریخ حقیقت» نامید. من استدلال می‌کنم که پیش از این تاریخ حقیقت، در سوی دیگر واقعه مسیح، یک «تاریخ سقوط» پنهان است. من این «تاریخ سقوط» را با روایت تکاملی هگل از تاریخ دینی می شناسم که حرکت از دین طبیعی تا ظهور مسیحیت را ترسیم می کند. بر این اساس، «تاریخ سقوط» تاریخ ظهور وحی از بی‌واسطگی حیات طبیعی است. از نظر هگل، این زندگی از نظر تاریخی «لاپساری» است، که با شکسته شدن زویک تاریخ به گناه و بردگی پدیدار شده است. دین یهودی (و بعداً مسیحی) این فاجعه تاریخی را به عنوان «سقوط» آدم، که هگل از نظر گونه شناختی او را مسیح می خواند، نشان می دهد. بنابراین رویداد مسیح هم هدف و هم نقطه شروع تاریخ است. این هدف «تاریخ سقوط» و نقطه آغاز «تاریخ حقیقت» است که «نخستین انسان» آن مسیح، آدم دوم است. با این حال، در حالی که این «تاریخ حقیقت» با مسیحیت به‌عنوان «مکاشفه» منطبق است، «تاریخ سقوط» از «آگاهی طبیعی» صرفاً دین طبیعی «پنهان» است، همانطور که گناه، برای الهیات مسیحی، تنها در زیر شناخته شده است. رحمت. بنابراین، پیدایش روایت سقوط پیدایش توسط هگل به امکان درک تاریخ مرتبط است، زیرا برای امکان درک خود انسان (به عنوان غیرآزاد و بنابراین، هنوز Geist) ضروری است.
چرا همه چیز آنگونه است که به نظر می رسد: منطق نظری هگل در «جامعه نمایش» گای دوبور [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Eric John Russell
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه به بررسی کار گای دوبور، نویسنده «جامعه نمایش» و نظریه پرداز برجسته انترناسیونال موقعیت گرا می پردازد و استدلال می کند که چگونه نمایش مقوله ای است که به طور سیستماتیک هم از نقد مارکس از اقتصاد سیاسی و هم از پویایی نظریات هگل ناشی می شود. فلسفه جامعه نمایش شامل شکل خاصی از سلطه است که از طریق خودمختاری اقتصاد کالایی در درون شیوه تولید سرمایه داری توسعه یافته است که در آن فعالیت های انسانی توسط اشکال عینی ظاهر ساختار می یابد. با این حال، تز اصلی این است که دوبور صرفاً در درون فلسفه هگل زبان لازم برای صحبت با مشکلات جامعه سرمایه داری را نیافته است، بلکه منطق نظری هگل به عنوان یک واقعیت موجود عقلانیت، نیروی فعال در جهان، که انسجام ساختاری می بخشد، ظهور می کند. به سازماندهی ظواهر در جامعه. در یک کلام، سطح تفکر مفهومی که در فلسفه نظری هگل یافت می‌شود، استدلال می‌شود که واقعیت جامعه نمایش را تشکیل می‌دهد. در هسته خود، نظریه دوبور در مورد عینک، منطق قیاس پذیری است، هویتی و درونی تفاوت که از لحاظ تاریخی بر اساس اصل مبادله کالا بنا شده است که بدون از بین بردن تمایزات کیفی در رابطه هم ارزی، بازتولید می شود. به همین دلیل، استدلال می‌شود که این منظره ساختار اجتماعی وحدت در جدایی است که بر اساس عناصر «پدیدارشناسی روح» و «علم منطق» هگل الگوبرداری شده است، که به دوگانگی‌ها و ضدیت‌های ظاهری هویت نظری می‌دهد. این ماهیت گمانه زنی نمایش است. این پایان‌نامه دوبور را از گفتمان‌هایی که معمولاً در آن قرار دارد، مانند مطالعات رسانه‌ای و تاریخ هنر آوانگارد دور می‌کند و در عوض آثار او را در دودمان ایده‌آلیسم آلمانی، هگلیسم چپ، مارکسیسم هگل، هگلیسم مارکسیستی و مکتب انتقادی فرانکفورت بررسی می‌کند. تئوری. ردیابی تشخیص دوبور از این اصل و نسب، شایستگی نظریه پردازی سرمایه داری را از نظر شیوه ظاهر شدن با تأکید بر دشواری دیدن جهان «نه آنگونه که واقعاً هست» آشکار می کند.
جنبش هگلی در فلسفه چکسلواکی در دهه 1960. کاوش در فلسفه مارکسیستی چکسلواکی در مورد مضمون اصلی اثر [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Lenka Hanovska
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این اثر به فلسفه چکسلواکی در دوره دهه 1960 می پردازد. در عین حال، او خود را به توصیف تاریخی آن محدود نمی کند، بلکه سعی می کند به زبان چکسلواکی نفوذ کند. تفکر از درون و تفکر از طریق مقوله های مهم آن. بر مقوله کار به عنوان یک مقوله مرکزی مارکسیستی تمرکز می کند و چگونگی جمهوری چک را در جهات مختلف بررسی می کند فلسفه مورد بحث این باعث می شود که این جهت ها از نظر تنوع و یکسانی برجسته شوند. به‌ویژه، این کار سپس به بررسی این موضوع می‌پردازد که چگونه این مقوله توسط جریان به اصطلاح هگلی یا فیلسوفان عمل مورد بحث قرار گرفته است، که این موضوع را در ارتباط با فلسفه کلاسیک آلمانی درک کرده‌اند. آنها بر کار به عنوان شکلی از ابژه آفرینی واقعیت تأکید داشتند، بر نگرش زندگی معتبر که با وحدت تئوری و عمل مشخص می شود، تأکید کردند بر بعد فلسفی مارکسیسم و ​​به درک اصیل (تاریخی) آن متوسل شدند. تضمين وحدت نظريه و عمل و امكان تفسير معتبر از واقعيت توسط فيلسوفان عمل به عنوان پيش نياز توسعه معقول تاريخ مطرح شد كه از جمله آنها را از ساير جريانات ماركسيستي متمايز مي كرد. متن به سه بخش تقسیم شده است. اولی به تقریب زمینه تاریخی و شرایط خلقت فلسفی در چکسلواکی می پردازد. دوم، موتیف کار نمایندگان «جریان هگلی» (فلسفه عمل) را مضمون می کند و به تفسیر این موتیف از آثار آنها اختصاص دارد.
از هستی شناسی بنیادی تا انسان شناسی بنیادی: سوژه به مثابه امر منفی (هگل، کوژو، هایدگر و سارتر) [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Diana Gasparyan
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : پژوهش من به مطالعه جایگاه موضوع در فلسفه مدرن و بالاتر از همه فلسفه قرن بیستم (مانند اگزیستانسیالیسم، پدیدارشناسی و دیالکتیک) اختصاص دارد. زیربنای این تحقیق اصل به اصطلاح امتناع از تعالی است. مفهوم متعالی نقش مهمی در تعریف ماهیت موضوع در فلسفه مدرن کلاسیک داشت. با امتناع از این مفهوم، در تعدادی از زمینه های فلسفه قرن بیستم، بازنمایی موضوع تغییر می کند. در این تحقیق باید بررسی شود که چه تغییراتی در رابطه با موضوع به طور خاص قرار است رخ دهد. زمینه فلسفی اصلی پژوهش، فلسفه هگل و همچنین رویکردهای فلسفی کوژو، سارتر و هایدگر خواهد بود. تجزیه و تحلیل میراث این نویسندگان نشان خواهد داد که پروژه ای از آنچه می توان انسان شناسی بنیادی نامید ظاهر شد و جایگزین هستی شناسی بنیادی معمول شد. در چارچوب آن پروژه، عمدتاً با امتناع از مفهوم کلاسیک «موضوع»، تأکید بر جایگاه ویژه شخص و نحوه وجود او در جهان آغاز می شود. مفهوم اصلی که زیربنای این دگرگونی ها است، مفهوم «منفی» است. در این تحقیق، بازسازی تفصیلی ایده منفی گرایی در هگل، کوژو، سارتر و هایدگر، با اشاره به شباهت ها و تفاوت های رویکردهای فلسفی آنها و چگونگی ارتباط آنها منفی با شخص، زیربنای ارائه منطق ظهور مفهوم منفی و ارتباط آن با نقش شخص در جهان. این که انسان موتور پیشرفت باشد، تاج آفرینش، یا شاهد فروتنی بر روندهای مستقل در حال توسعه تاریخ باشد، مستقیماً به این بستگی دارد که چه نقشی به موضوع و جایگاه آن در جهان نسبت داده می شود.
فاعل های اخلاقی و ویرانه های آنها: ویژگی اخلاق معتزله [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Marinko Lolić
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : نقطه عزیمت این اثر این است که مسئله اخلاق هگل را می توان به عنوان تلاشی برای حل مسئله حیاتی عصر مدرن درک کرد، یعنی پاسخی به مسئله جدایی که نشان دهنده جوهره عصر مدرن است. و در زندگی مدرن به اشکال مختلف خود را نشان می دهد. شواهد این تز ابتدا از طریق بازسازی تکامل خود مسئله اخلاق در مهمترین نوشته های هگل استنباط می شود. نکات اصلی تکامل این مفهوم عبارتند از: درک هگل از دین عامه یونانی، انتقاد از مسیحیت مثبت و نهادهای آن، و تلاش برای یافتن رسانه ادغام در مفاهیم عشق. نوشته ها و زندگی هگل از دوره ینا تغییرات مهمی را در درک هگل از مسئله اخلاق نشان می دهد و برای اولین بار تمایز بین این مفاهیم را معرفی می کند. با این حال، بیان نظری و مفهومی کامل مسئله اخلاق را می توان در نوشته های سیستماتیک هگل یافت: پدیدارشناسی ذهن، دایره المعارف علوم فلسفی و فلسفه حق. در این بخش از اثر، بحث‌های مهمی از مسئله اخلاق هگل (نقد اخلاق از منظر اخلاق) که بر جنبه‌های مختلف دریافت فلسفه روح عینی هگل در قرن 19 و 20 تأثیر گذاشت، مورد بحث قرار می‌گیرد. . این اثر نشان می‌دهد که هگل در مواجهه با مسائل اساسی جامعه مدنی مدرن، بازسازی مفهوم اخلاق را ارائه کرده و ثابت کرده است که برخلاف تصور باستانی اخلاق، مفهوم بازتابی مدرن اخلاق باید شامل مفهوم ذهنیت باشد. که اخلاق باستانی را ویران کرد.
هگل بازنگری شده: فراتر از متافیزیک و دولت استبدادی [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
H. Tristram Engelhardt Jr. (auth.), H. Tristram Engelhardt Jr., Terry Pinkard (eds.)
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Springer Netherlands,
چکیده :
ترجمه ماشینی: بسیاری از فلسفه معاصر، نظریه سیاسی و اندیشه اجتماعی به طور مستقیم یا غیرمستقیم توسط گئورگ ویلهلم فردریش هگل شکل گرفته است، اگرچه در مورد چگونگی درک آثار او اختلاف نظر زیادی وجود دارد. او هم به عنوان یک متافیزیک و هم به عنوان یک راوی کنایه آمیز توصیف شده است که شخصیت فلسفه را پس از متافیزیک پیش بینی کرده است. موضع او با توجه به اندیشه سیاسی اش به همان اندازه مبهم است. او هم به عنوان دشمن دولت لیبرال و هم به عنوان دوست آزادی تعبیر شده است. ارزیابی تجدیدنظرطلبانه این جلد، که بر اساس مطالعات کلاوس هارتمن است، این ابهامات را به نفع خوانشی غیر متافیزیکی از استدلال های هگل بررسی می کند. همچنین نشان می دهد که چگونه پایه های اندیشه سیاسی او از یک دولت لیبرال دموکراتیک حمایت می کند. این ارزیابی مجدد از استدلال‌های هگل، او را به‌عنوان فیلسوفی تبدیل می‌کند که دشواری‌های پست مدرنیته را پیش‌بینی می‌کند و مبنایی برای ارزیابی مجدد هستی‌شناسی، زیبایی‌شناسی و انقلاب ارائه می‌دهد. فیلسوفان و کسانی که در زمینه نظریه سیاسی کار می کنند، این حجم را بسیار مورد توجه قرار خواهند داد.
  • تعداد رکورد ها : 2142