جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 2142
نقد و ارزیابی دیالوگیسم باختین بر اساس دیالکتیک هگل
نویسنده:
نویسنده:مریم السادات اوشلی؛ استاد راهنما:یوسف شاقول؛ استاد مشاور :محمدجواد صافیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
با وجود اینکه اندیشه‌ی باختین و هگل در نظر اول ارتباط چندان روشنی با یکدیگر ندارند و به‌خصوص که باختین در اظهارنظرهای صریح خود منتقد هگل و روش دیالکتیکی اوست، اما فرضیه‌ی ما این است که می‌توان بر اساس اصول خود باختین خوانشی بینامتنی از متون باختین داشت و دیالوگیسم او را که در حکم چهارچوب اندیشه‌ی اوست بر اساس دیالکتیک هگل خوانش کرد. در فصل نخست بررسی خود را با موضوع بینامتینت آغاز می‌کنیم. در فصل دوم رساله می‌بینیم که چطور دیالکتیک هگل که خود سنتزی از دیالکتیک کانت و افلاطون است، با کمک اصل سلبیت پیش می‌رود و تا جایی که دو مؤلفه‌ی برای-خود و در-خود یکی نشوند به حرکت خود ادامه می‌دهد. دیالکتیک در نظر هگل حرکتی رو به جلو و تکاملی است و هر مرحله از دیالکتیک، حاوی مراحل پیشین است. دیالوگیسم باختین در بسیاری از جزئیات مشابه دیالکتیک هگل است؛ موضوعی که در فصل سوم به آن خواهیم پرداخت. می‌توان از تلقی باختین درباره‌ی زبان، بیان و کلمه، به‌عنوان سه عنصر مهمی که محمل دیالوگیسم هستند، قرائتی هگلی ارائه داد. اما نباید از نظر دور داشت که دیالوگیسم درست در مقابل دیالکتیک، غایت‌شناسانه نیست، تخاصم و تقابل را برمی‌تابد، درصدد حل آن برنمی‌آید و اساساً پذیرای کثرت است. رمان به‌عنوان بهترین محل ظهور دیالوگیسم باختین، جایگاه ویژه‌ای در اندیشه‌ی او دارد. او از میان رمان‌ها هم آثار داستایفسکی را به‌دلیل شاخصه‌ی همه‌صدایی آن بیش از سایر رمان‌ها دیالوگی می‌داند. در بررسی رمان باختینی، می‌توان با کمک دیالکتیک و همچنین مفاهیم خودآگاهی و بی‌خانمانی، نسبت میان تلقی هگل از رمان را با تلقی باختین از رمان دقیق‌تر بررسی کرد. جایی که می‌یابیم آنچه نظریه‌ی رمان باختینی را از سایر نظریه‌ها متمایز می‌کند، یعنی اصل همه‌صدایی و گفت‌وگویی، ریشه در خودآگاهی قهرمان رمان دارد. نسبت رمان و دیالوگیسم در فصل چهارم بررسی می‌شود. و در نهایت، در فصل پنجم و در ارزیابی نهایی می‌یابیم که دیالوگسیم باختین هرچند وامدار دیالکتیک هگلی است و نسبتی بینامتنی میان آن‌ها وجود دارد، به این معنا که باختین در ترسیم دیالوگیسم خود با هگل گفت‌وگوی بی‌واسطه و باواسطه داشته است، اما این دو تطابق کامل ندارند و هر یک برای برآوردن هدفی متمایز از دیگری به وجود آمده‌اند.
عناصر فلسفه هگل در روش استعلایی کارل رهنر [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Winfried Corduan
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
امر تجربی و عقلانی در فلسفه دین هگل [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Sylvester Paul Schilling
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
الاهیات یا وحی هگل که مضمون سازی شد
نویسنده:
Stephen Theron
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Cambridge Scholars Publishing ,
الوهیت وجدان: بخشش، دین، و سیاست سکولاریته در پدیدارشناسی روح هگل [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Andrew Tebbutt
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه به بررسی تلاقی بخشش و دین در G.W.F می پردازد. پدیدارشناسی روح هگل. من استدلال می‌کنم که دین و بخشش را می‌توان به‌عنوان اعمال موازی ارتباطی درک کرد که از طریق آن یک جامعه احساس خود را از آنچه ارزش «مطلق» دارد تأیید می‌کند. دین، همانطور که هگل از آن تصور می‌کند، یک عمل ارتباطی است که به «شرایط عضویت» اساسی بیان می‌کند که از طریق آن افراد با توجه به تعلق بنیادی خود به یک جامعه، هم تأیید می‌کنند و هم تأیید می‌شوند. از نظر هگل، تا جایی که بخشش ظرفیت بی‌پایان جامعه را برای تصدیق و گنجاندن ماهیت محدود ناپذیر فردیت و عاملیت انسان فعال می‌کند، به همین ترتیب در عمل بخشش به کار می‌رود. با توجه به این شباهت، فلسفه دین هگل منابع مولد برای نظریه‌پردازی ادیان به‌عنوان «اصطلاحات فرهنگی-اجتماعی بخشش» و به‌طور بسط، برای بازنگری در ماهیت گفت‌وگوی بین‌ادیانی در حوزه عمومی ارائه می‌کند. همانطور که هیچ عمل بخششی نمی تواند به طور کامل یا نهایی پتانسیل ذاتاً متجاوزانه کنش انسانی را برطرف کند، بیان دینی نیز به دلیل شیوه های لزوماً معین و خاصی که زبان اصطلاحی دین بیان می کند، در معرض نقد و دگرگونی مداوم است. مطلق.» من استدلال می‌کنم که این ماهیت «کاملاً اصطلاحی» گفتمان دینی، نقطه شروع امیدوارکننده‌ای برای پرداختن به چالش سیاسی پیرامون تفاوت‌های مذهبی است. اصطلاحات مذهبی خاص در تلاقی خود با هنجار بخشش، نه تنها در معرض تقاضای بخشش «دیگران» دینی خود هستند، بلکه (و به همین دلیل) منابع خودانتقادی برای ترویج آرمان‌های دموکراتیک را نیز در خود دارند
فرهنگ تاریخی فلسفه هگل [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
John W. Burbidge
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Scarecrow Press,
چکیده :
ترجمه ماشینی: جورج ویلهلم فردریش هگل شاگردی پرشور و همچنین مخالفت پرشور را برانگیخت. او مورد ستایش افرادی مانند کارل مارکس و جان دیویی قرار گرفت اما توسط کارل پوپر و برتراند راسل مورد تحقیر قرار گرفت. برخی او را به طرفداری از یک دولت استبدادی متهم کرده اند و از سوی برخی دیگر به تحریک انحلال دولت متهم شده است. درک بسیار دشوار است، اما بینش دقیق هگل همچنان میراث او را امروز ادامه می دهد. ویرایش دوم فرهنگ تاریخی فلسفه هگل تمام جنبه های اندیشه هگل را پوشش می دهد. این کتاب درباره دانش‌آموزان و همکارانش و همچنین شخصیت‌های کلیدی که یا اندیشه او را پذیرفته‌اند (و اقتباس کرده‌اند) و یا تلاش کرده‌اند آن را برای نسل‌های بعدی توضیح دهند، بحث می‌کند. این کار از طریق یک گاهشماری، یک مقاله مقدماتی، یک واژه نامه از اصطلاحات آلمانی، یک کتابشناسی و بیش از 500 مدخل فرهنگ لغت با ارجاع متقابل انجام می شود.
درآمدی بسیار کوتاه بر هگل [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Peter Singer
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Oxford University Press, USA,
چکیده :
ترجمه ماشینی: علاقه من به هگل، که زیاد نیست، بیشتر به مارکس است. هگل مورد علاقه نیست، اما برای درک کارل ممکن است لازم باشد که گئورگ را درک کنیم. من با هگل و مارکس بزرگ شدم. پدر من یک جناح چپ افراطی بود که با شکست کمونیسم و ​​زندگی بی پایان کلیسا در هم شکست. اگر مادرم آن را حرام نمی کرد اولین کلمه ام این بود که «دین افیون مردم است». قابل درک است که شما هیچ علاقه ای به خانواده من ندارید - در واقع بسیار کسل کننده است - بنابراین به مطالعه ما برای این روز ادامه دهید. این کتاب در کجای مطالعه فلسفه یا تاریخ قرار می گیرد. ما نمی‌توانیم تمام جنبه‌های اندیشه هگل را در اینجا پوشش دهیم، من نمی‌توانم، پس بیایید دین را انتخاب کنیم. "دین ارتدکس... رساننده ای برای هدف بازگرداندن انسان به حالت هماهنگی است، زیرا باعث می شود که انسان قوای فکری خود را تابع یک مرجع بیرونی کند (صفحه 9). هگل به گفته نویسنده ما از پیروان دین لوتری بود. او به عنوان یک انسان گرا در دین اشتباه گرفته شده است، اما برای یک مرد قطعا پیچیده بسیار ساده است. کسی که فکر می کند را نمی توان در قالب آسانی جا داد. هگل فرقی نمی کند. ما به عنوان انسان دوست داریم قهرمانان و شرورانمان همه از یک چیز باشند، این زندگی را بسیار ساده تر می کند، همانطور که ضرب المثل "جهل سعادت است" و تفکر جهنم است. اگر فردی متفکر هستید به جهنم خوش آمدید.
آدورنو، هگل و خاستگاه های فلسفی نظریه اجتماعی کلاسیک [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Brian Wayne Fuller
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : ادعای اصلی پایان نامه من این است که کار تئودور آدورنو چارچوب ارزشمندی برای ارزیابی مجدد میراث فلسفی نظریه اجتماعی کلاسیک ارائه می دهد. نوشته‌های انتقادی فلسفی، جامعه‌شناختی و فرهنگی آدورنو در تعامل مداوم او با فلسفه ایده‌آلیسم آلمانی، و به‌ویژه با هگل، شامل بازاندیشی انتقادی درباره رابطه بین سوژه و ابژه، و بین فرد و جامعه است. من دو دلیل اصلی را برای اثبات ادعای خود بیان می کنم. اول این که کار آدورنو باید در چارچوب فلسفه کانت و هگل درک شود. به ویژه، نشان می‌دهم که نقد هگل از فلسفه کانتی، درک خود آدورنو از کار فلسفه و نظریه اجتماعی انتقادی را ساختار می‌دهد. در بخش اول پایان نامه، محتوای معرفت شناسی کانتی و نقد هگل را مرور می کنم (فصل 2). سپس نشان می‌دهم که رویه فلسفی انتقادی آدورنو مبتنی بر خوانش او از کانت و هگل است (فصل 3). دومین بحث اصلی من این است که تلاش آدورنو برای بیان نقدی بر نظریه اجتماعی کلاسیک به دلیل تعهدات فلسفی او با مشکل مواجه شده است. از طریق کنار هم قرار دادن نقد مارکس از فلسفه عملی هگل با نقد خود آدورنو از هگل (فصل 4)، نشان می دهم که تعهد آدورنو به منفی بودن دیالکتیک مستلزم برداشتی از نظریه اجتماعی است که به اندازه کافی به پیامدهای دگرگونی ماتریالیستی آن توجه نکرده است. کار آدورنو بر تقلیل هگل تکیه دارد که همچنان مشکل ساز و ناشناخته باقی مانده است. در مرحله بعد، من از خوانش تعهدات فلسفی خود دورکیم، از دریچه ایده آلیسم آلمانی، استفاده می کنم تا نشان دهم که نقد درونی آدورنو از دورکیم، آپوریایی را بازتولید می کند که به دنبال نجات آن است (فصل 5). در پایان پایان نامه (فصل 6)، من بحثی درباره موضوعات و مشکلات رایج تفسیر انتقادی-فلسفی آدورنو از نظریه اجتماعی کلاسیک به کار می برم تا بازنگری و تجدید میراث هگلی آن را پیشنهاد کنم.
فویرباخ در متن: ارزیابی مجدد فلسفی
نویسنده:
Joseph Penlong Nietlong
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : بین سال‌های 1828 و 1872، لودویگ آندریاس فویرباخ مجموعه‌ای از آثار منتشر کرد که او را در کانون بحث‌های فلسفی و کلامی زمان خود قرار داد. فردریک انگلس نوشت که «شوق عمومی بود؛ همه ما به یکباره فوئرباخی شدیم» ریچارد واگنر از او به عنوان «نماینده ایده‌آل رهایی رادیکال فرد از غوطه ور شدن تصورات پذیرفته شده» استقبال کرد. کارل مارکس تمام تلاش خود را کرد تا ایده‌های خود را نقد، فرمول‌بندی مجدد و اتخاذ کند. بینش‌های فوئرباخ جذب و دگرگون شده است، [نه تنها در آثار] مارکس، [بلکه در آثار] فروید، دیویی و لوکاچ. "نقد رادیکال فوئرباخ از دین با شور و اشتیاق تقریباً ناشایست توسط خود الهیات رادیکال پذیرفته شده است، به عنوان راهی برای نجات خدا برای بشریت و نجات دین از بی ربطی کامل به این جهان. سنگ محک رابطه خود با دیگران. روانشناسی وجودی و روانپزشکی راجرز، لینگ و دیگران نظریه و درمان ضمنی روانشناسی فوئرباخی را تکرار و تشریح کرده بودند. دوره میانی اهمیت فویرباخ را پنهان کرده است. وقتی اصلاً از او نام برده می‌شود، عمدتاً به شکلی آشکار، به‌عنوان یک پله‌ی صرف، یا به‌عنوان پلی از هگل به مارکس است. از نظر فوئرباخ، خدا و حقیقت، ابژه های ادعایی فلسفه و دین، ابژه های واقعی فلسفه و دین نیستند. در عوض، وقتی رمزگشایی و نقاب زدایی شود، هدف واقعی هر دو، انسان است. از آنجایی که انسان ذاتاً اجتماعی است، تحقق این محتوای انسان‌شناختی به طور طبیعی به تحقق نیازهای گروه اجتماعی مربوط می‌شود که آزادی و تحقق آن‌ها به منزله حذف منابع بیگانگی دینی تلقی می‌شود. هدف این پایان نامه ارائه دیدگاهی کاملاً تازه از فویرباخ است که اساساً بدیع و متفاوت از شیوه معمول به تصویر کشیده شدن این متفکر قدردانی شده است. این پایان نامه استدلال خواهد کرد که در هسته اندیشه فویرباخ دو موضوع یا دغدغه اصلی وجود دارد: اولی معرفت شناختی و دومی، هستی شناختی. منظور من از اولین نگرانی، آن چیزی است که می‌توان از نوشته‌های او استخراج کرد و آن را به‌عنوان طرح کلی یک نظریه معرفت به‌دست آورد. نگرانی دوم یا هستی‌شناختی به نظریه هستی فویرباخ اشاره دارد که در آن او درک معمول از رابطه بین هستی و اندیشه، ذهن و واقعیت را وارونه می‌کند، بنابراین یک رشته اصلی از تفکر مدرن را آشکار می‌کند: اصل ایمان گرایی. در وهله اول، فویرباخ در اکثر موارد از هگل پیروی می کند که معتقد است رابطه سوژه متفکر با ابژه مناسبش ممکن است اگر و تنها در صورتی که سوژه و ابژه (دانش) از یک ماهیت باشند.
درک خود و شخصیت: بررسی مبانی هنجاری فلسفه سیاسی هگل
نویسنده:
Timothy Robert Carter
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه از تفسیری بدیع از مبانی هنجاری فلسفه اجتماعی و سیاسی بالغ هگل دفاع می کند. این استدلال می‌کند که عاملیت خودمختار مبتنی بر انگیزه درک خودمان است، که به ما هدفی می‌دهد که به‌طور اجتناب‌ناپذیری به عنوان عامل به آن متعهد هستیم. استدلال می‌کند که این هدف در نهایت پرورش و عمل از روی احساس «عشق اخلاقی» را منطقی می‌کند، که یک نگرش ارزیابی مثبت نسبت به کالاهای افراد دیگر است که به نوبه خود متضمن تعهد به نهادهای اجتماعی و سیاسی هگل است. در تئوری Sittlichkeit یا زندگی اخلاقی خود طرح می کند. عشق اخلاقی راهی نهایی است که افراد از طریق آن خود را برای خود قابل درک می کنند. زندگی اخلاقی روشی است که آنها از طریق آن این عشق را ابراز می کنند. به همین دلیل است که عمل مستقل در نهایت مستلزم مشارکت در چنین نهادهایی است. پیشنهاد می‌کنم که این تفسیر از برخی کاستی‌های رویکردهای جایگزین به این موضوع اجتناب کند. فصل 1 مفهوم عاملیت خودمختار را به عنوان انگیزه به سوی درک خود معرفی می کند. در فصل 2، من استدلال می‌کنم که این انگیزه هم با توجه به هویت‌های فردی ما («شخصیت‌های») ما عمل می‌کند و هم به‌طور تکاملی، در طول زمان، به طوری که عواملی که با این انگیزه مشخص می‌شوند، در نهایت به این سمت هدایت می‌شوند که خود را به‌عنوان «افراد» تصور کنند. حس فنی: به عنوان عواملی که عقلاً مجبور به تشخیص دیگران هستند. در فصل‌های 3 و 4 نشان می‌دهم که بین این دو جنبه از هویت ما تنشی وجود دارد و نظریه ذهن عینی هگل عملاً نتیجه‌گیری از این تنش است.
  • تعداد رکورد ها : 2142