جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4259
حجیت روایات تفسیری با تاکید بر آرای علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی
نویسنده:
نویسنده:ایمان براتی؛ استاد راهنما:علیرضا دل‌افکار
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در حوزه معرفت اسلامی، روایات پس از قرآن کریم، از اهمیت ویژهای‌ برخوردار‌ است‌. به دلیـل پیـوندی کـه پیامبراکرم(ص) و ائمه اهل بیت(ع) با قرآن دارند، سخنان آن بزرگواران همواره‌ مورد استفاده مفسّران در کار تـفسیر قرآن بوده است. حجیت روایات تفسیری یکی از مسائل مهمی است که در حوزه روایات تفسیری درباره آن بحث شده است. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی حجیت روایات تفسیری با تاکید بر آرای علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی با روش توصیفی – تحلیلی است. یافته های این پژوهش نشان می دهد؛ علامه طباطبائی، معتقدند روایات تفسیری ذیل آیات غیرفقهی حجت و معتبر نیستند. دلیل ایشان نیز بی اعتباری ظن در مباحث غیرعملی است، به گونه ای که نمی توان از خبر واحدی که قرینه ای بر اعتبار به همراه ندارد، در تفسیر آیات غیرفقهی بهره جست و اگر هم در حوزه های فقهی از اخبار آحاد استفاده می شود، از ناچاری برای لزوم عمل کردن در احکام است. همچنین آیت الله جوادی آملی معتقدند بهرهگیری از روایات در تفسیر، برای‌ خروج از سطح ظاهری‌ قرآن‌ و فهم بهتر پیامهای آن ضـروری اسـت؛ بـنابراین از دیدگاه استاد جوادی آملی، رجوع به سخنان معصومین(ع) فقط برای تقیید یا تخصیص اطلاق یـا عـموم آن و نـیز برای برطرف شدن ابهام در‌ تطبیق، ضروری است و نه در اصل مفهوم یابی، زیرا قـرآن، خـود تبیان و مبیّن خویش است. به همین دلیل، حجم وسیع روایات در تسنیم، منافاتی با استقلال قرآن نـدارد، زیـرا بخش عمده روایات‌ تنها‌ مؤیداتی بر برداشت تفسیری به شمار می آیند.
بررسی تطبیقی یقین از دیدگاه علامه طباطبایی و رابرت آئودی
نویسنده:
نویسنده:محسن شمس اسمعیلی؛ استاد راهنما:عبدالله صلواتی,عین الله خادمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بحث و پرسش از چیستی و چگونگی فرآیند دانستن و معرفت، به عنوان زمینه‌ای فلسفی از دیرباز در نوشتارهای کهن فلسفی مورد توجه بوده است اما معرفت‌شناسی در شکل معاصر و امروزی آن به عنوان یک تخصص فلسفی و حوزه‌ای پژوهشی مورد توجه قرار گرفته و به طور خاص معرفت انسانی و شرایط دست‌یابی به آن را بررسی می‌کند. معرفت در این معنا با مسائل دیگری چون صدق و کذب، توجیه، باور، تحلیل درونی و بیرونی پدیده معرفت، اعتماد، شکاکیت و مفاهیم دیگری و از جمله یقین مرتبط است. یقین به عنوان کیفیت معرفتی ویژه‌ای میان انسان به عنوان شناسنده و موضوع شناخت، موضوع پژوهشی این رساله است که در بستری تطبیقی میان دو فضای فکری معرفت‌شناسی معاصر غرب و فلسفه‌ی معاصر اسلامی بررسی شده است. فیلسوف اسلامی معاصر، علامه سیدمحمدحسین طباطبایی یقین را حد اعلای معرفت دانسته و با تکیه بر تبیین وجودشناختی از فرآیند معرفت، یقین را از طرق مختلف مفهومی و حصولی و غیرمفهومی و حضوری، قابل دست‌یابی می‌داند. رابرت آئودی فیلسوف دین و معرفت‌شناس حاضر و مشهور امریکایی یقین را به تبعیت از دیدگاه دوگانه‌انگار خود به موضوع معرفت‌شناسی، با تلاقی معرفت غیریقینی با توجیه قطعی توضیح می‌دهد و برتری یقین بر معرفت را با افزونه‌ی توجیهی توضیح می‌دهد. به طور خلاصه نگرش علامه طباطبایی با عنایت ویژه به تبیین‌ وجودی جریان علم، معرفت را در فضایی فرامفهومی تعریف کرده و پرسش‌ از چیستی و چگونگی معرفت را با تکیه بر همین داشته‌های هستی‌شناسانه به نحوی تبیین نموده است که محدود به معرفت فروکاسته به مفهوم و زبان انسانی نباشد. از سوی دیگر رابرت آئودی ظرفیت توضیحی معرفت‌شناسی‌اش را بر دو مسیر موازی بحث از معرفت و توجیه و گسترش مفهومی توجیه معرفتی، افزایش داده است و بسیاری از اختلافات را با تفکیک امور مربوط به هر یک از توجیه و معرفت و برگزیدن راهی میانه و معتدل در معرفت‌شناسی مدیریت کرده است. در بررسی تطبیقی آرای معرفت‌شناسی دو متفکر، در حوزه هایی چون امکان معرفت و رئالیسم معرفتی، مبناگروی در ساختار معرفت و امکان حصول معرفت از طرق غیرمفهومی شباهت‌هایی دیده می‌شود لیکن به لحاظ عنایت به وجودشناسی معرفت و تحلیل آن، توجه به توجیه معرفت‌شناختی، عرصه‌ و اقسام معرفت و به ویژه‌ راه های حصول معرفت یقینی تفاوت‌هایی وجود دارد.
مقایسه تطبیقی دیدگاههای تفسیری علامه طباطبایی و آیت الله خویی پیرامون آیات مشهور به نسخ
نویسنده:
نویسنده:مهران علیزاده؛ استاد راهنما:فاطمه السادات حسینی ؛ استاد مشاور :مرتضی عرب
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئله نسخ در قرآن کریم به عنوان یکی از مباحث مهم و بحث بر انگیز علوم قرآنی، قدمتی به طول عمر قرآن دارد، این مسئله از نخستین سال‌های نزول؛ مورد بحث و جدل راویان و محدثان شیعه و سنی و همچنین کلام اهلبیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) قرار گرفته و پس از گذر از تحولات علمی دنیای اسلام به عنوان یکی از مباحث مستقل علوم قرآنی مطرح شده است و در کتب مربوط به این رشته قرار گرفت. اختلاف نظر مفسران و دانشمندان علوم قرآنی پیرامون تعریف نسخ و همچنین شرایط وقوع نسخ در قرآن کریم سبب بروز اختلاف نظرات دامنه داری در این بحث شده، تا جایی که برخی نسخ در قرآن را بسیار محدود می‌دانند و در مقابل عده‌ای آیات بیشماری را به عنوان آیات ناسخ منسوخ معرفی می‌کنند. این پژوهش سعی دارد با استفاده از روش بررسی تطبیقی و با جمع آوری و بررسی نظرات علامه طباطبایی و آیت الله خویی پیرامون آیات ناسخ و منسوخ اختلاف نظرات ایشان را راجع به این مسئله بررسی و تحلیل کرده و نقاط اشتراک و افتراق دیدگاه‌های این دو دانشمند شیعی را مشخص نماید.ازدیدگاه آیت الله خویی نسخ درلغت به معنای «استنساخ» و «انتساخ»؛«نقل» و «تغییر»و«ازاله» و نسخ در اصطلاح خاص علما و دانشمندان دینى با الهام از معناى لغوى آن، عبارت است از برداشته شدن حکمى از احکام ثابت دینى در اثر سپرى شدن وقت و مدت آن، یعنى تغییر یافتن حکم چیزى یا سپرى شدن وقت و دوران آن حکم.ایشان نسخ رابه سه قسم تقسیم می کنند،نسخ درتلاوت ونه درحکم،نسخ درتلاوت وحکم،نسخ درحکم ونه درتلاوت.علامه طباطبایی هم نسخ نسخ رادرلغت به معنای زایل کردن واستنساخ معنا می کنند،ازنظرایشان استنساخ به معنای تبدیل است،هم چنین نسخ دراصطلاح ازنظرایشان به معنای کشف ازتمام شدن عمرحکمی ازاحکام است. نتایج این تحقیق نشان می‌دهد نظرات این دو دانشمند علوم قرآنی به جز مواردی اندک یکسان و مشابه بوده، اما نحوه تفسیر آیات و همچنین استفاده از علوم قرآن در مشخص نمودن آیات ناسخ و منسوخ از موارد اختلافی دیدگاه‌های ایشان است.
مبانی و شواهد أثر‌بخشی روایات بر نظرات تفسیری علامه طباطبایی(ره)
نویسنده:
نویسنده:حدیث شهرکی؛ استاد راهنما:عباس یوسفی تازه‌کندی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از روش‌های تفسیر قرآن، روش قرآن به قرآن است و از مفسّران معاصر علامه طباطبایی با این روش، تفسیر المیزان را نوشته‌اند. به باور علامه قرآن در بیان مراد خود به غیر حتی روایات نیاز ندارد و همچنین علامه قائل به عدم حجیّت اخبار واحد بدون قرینه در تفسیر است لذا قائل بر این است که قرآن در تفسیر بی‌نیاز از غیر حتّی روایات معصومان(علیهم السّلام) است. همین مسئله باعث شده که علامه از سوی برخی در معرض اتهام به قرآن بسندگی قرار بگیرد. یعنی دربارۀ جایگاه روایات و اثر‌بخشی روایات بر نظرات تفسیری وی شبهه پیش آید و محققان در این مورد برداشت های مختلفی ارائه داده اند. لذا استخراج مبانی و شواهد اثر بخشی روایات بر نظرات تفسیری علامه با هدف نشان‌دادن هماهنگی نظرات تفسیری علامه طباطبایی با روایات ضرورت دارد که در این تحقیق با توجه به روش توصیفی و تحلیلی با دقّت در نظرات تفسیری علامه طباطبایی و روایات تفسیری رسیده از اهل بیت(علیهم السّلام) شاهد ارتباط عمیقی بین نظرات تفسیری علامه با روایات شده است. از جمله مبانی اثر‌بخشی روایات بر نظرات تفسیری علامه طباطبایی(ره) می‌توان به عدم افتراق قرآن از عترت، مبین قرآن بودن اهل‌بیت، حجیّت سنّت و سخنان معصومان، عدم دسترسی به بلندای معارف جز مطهّرون و یکسان بودن روش علامه در تفسیر با روش معصومان(علیهم السّلام) اشاره کرد. نوشتن تفسیرالبیان فی الموافقه بین الحدیث و القرآن قبل از تفسیر المیزان، تدریس و تعلیقه بر احادیث بحارالانوار، تصحیح وسائل الشیعه، نگارش تفاسیر موضوعی بر اساس روایات، هماهنگی نظرات علامه با روایات در تفسیر المیزان و اعتقاد علامه مبنی بر اینکه تفسیر صحیح نیازمند تسلّط به روایات هست از مهمّ‌ترین شواهد اثر‌بخشی روایات بر نظرات تفسیری علامه طباطبایی(ره) هست.
تاثیر احسان بر سبک زندگی مومنانه از منظر علامه طباطبایی
نویسنده:
نویسنده:اعظم سپهرنوش حاجتی؛ استاد راهنما:سیداحمد هاشمی علی‌آبادی؛ استاد مشاور :زکریا بهارنژاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
احسان ازجمله مفاهیم بلندی است که درآیات قرآن از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. این واژه در قران 12 مرتبه تکرار و از ریشه آن 194 کلمه استعمال شده است. خداوند درآیات متعددی از واژه «یحب» نسبت به انسان‌ها استفاده کرده است که در مورد محسنین این واژه پنج مرتبه تکرار شده که بیشترین تکرار بوده و نشان‌دهنده جایگاه محسنین نزد پروردگار می‌باشدعلامه طباطبایی معتقد است احسان دارای دو مفهوم است؛ گاهی معنای بخشش به دیگران را افاده می‌کند و گاهی نیز در یک مفهوم عام و به معنی انجام کار نیک به کار می‌رود و در این صورت شامل تمام‌کارهای مثبت و ارزشمندی اخلاقی می‌شود ، از سوی دیگر معتقد است که در آیین مقدس اسلام، روش زندگى طورى تنظیم‌شده که زندگى اجتماعى و مادى انسان به‌منزله گاهواره‌اى است که زندگى معنوى در آن پرورش مییابد؛ بنابراین زندگی مؤمنانه آن زندگی است که سبک آن بر پایه ایمان توحیدی در باور و محبت درونی به ذات حق‌تعالی و رفتار محسنانه که بر خواسته از این دو عنصر است، چیده شود، همان مفهوم ایمان و عمل صالح که بارها درآیات الهی بدان اشاره‌شده است. آدمی همواره به دنبال سعادت دنیوی و اخروی خویش است و احسان می‌تواند این امر را محقق کند چراکه خداوند درآیات متعددی محسنین را با واژه‌های محبت، معیت، بشارت، هدایت، رحمت و رضایتمندی خود مقارن کرده است. پژوهش حاضر «تأثیر احسان بر سبک زندگی مؤمنانه از نگاه علامه طباطبایی» ست و به روش توصیفی - تحلیلی و استمداد از اسناد کتابخانه‌ای و مراجعه به کتب تخصصی، در چهارفصل تنظیم‌شده است؛ در فصل اول؛ به مفهوم شناسی احسان و ایمان و نظر علامه طباطبایی دراین‌باره پرداخته‌شده و در فصل دوم سبک زندگی مؤمنانه از نگاه علامه طباطبایی بررسی‌شده است. فصل سوم به تأثیر احسان بربُعد فردی سبک زندگی مؤمنانه( سه ساحت معرفتی، گرایشی و گزینشی) اختصاص دارد و در فصل چهارم به تأثیر احسان دربُعد اجتماعی سبک زندگی مؤمنانه از نگاه علامه طباطبایی پرداخته‌شده است. از داده‌های به‌کاربرده شده به این مطلب دست‌یافتیم که احسان تأثیر بسزایی را در جنبه فردی و اجتماعی دارا بوده و مؤمنین اگر خواهان ارتقا ایمان و رضایت اتم و اکمل الهی و زندگی ایدهآل هستند باید احسان را سرلوحه زندگی خویش قرار دهند و در نشر و گسترش این امر پسندیده الهی بکوشند.
بررسی وجوه اعجاز قرآن نزد علمای متقدم و متأخر امامیه با تأکید بر دیدگاه علامه طباطبایی و سید مرتضی
نویسنده:
نویسنده:سمیه گیوه‌کی؛ استاد راهنما:علی حسن‌بگی؛ استاد مشاور :علیرضا طبیبی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
قرآن کریم به عنوان برترین معجزه آخرین رسول خدا، با آیات تحدی و فراخواندن مخاطبانش به همانندآوری، خود، پرده از اعجازش برداشته است. از آنجا که جنس این معجزه از نوع کلام بوده و کلام، وجوه مختلفی را در بر می گیرد، در این باره که به راستی کدام وجه از این کلام، اعجاز به شمار می‌رود و دیگران از آوردن مانند آن ناتوانند، دیدگاه‌های مختلفی از سوی عالمان دینی بیان شده و همین اختلاف دیدگاه‌ها سبب شده تا پژوهش‌های مختلفی، چه به صورت تطبیقی بین دیدگاه عالمان دینی، از اهل تسنن گرفته تا شیعه، و چه به صورت موردی، انجام شود. اما با بررسی‌های انجام گرفته این نتیجه حاصل شد که تا کنون پژوهشی که به بررسی دیدگاه عالمان متقدم و متأخر امامیه، و به طور خاص بررسی تطبیقی دیدگاه سید مرتضی، به عنوان یکی از عالمان دینی امامیه متقدم، و علامه طباطبایی، به عنوان یکی از عالمان دینی معاصر امامیه بپردازد انجام نشده است. بدین سبب این پژوهش در راستای فهم این مطلب، با روش توصیفی- تحلیلی و با ابزار کتابخانه‌ای انجام شد و این نتیجه حاصل گردید که هر چه از سده‌های ابتدایی به سمت زمان حال پیش می‌رویم علاوه بر اینکه در کنار اعجاز لفظی، وجوه متعددی از اعجاز غیر لفظی از سوی عالمان دینی مورد توجه قرار گرفته، دایره وسعت این وجوه در نگاه عالمان متأخرتر نیز گسترش یافته و وجوه متعدد جای وجوه تک‌بعدی و ساده را گرفته است. علاوه بر این، وجه صرفه که تنها وجه مورد توجه عده‌ای از عالمان متقدم می‌باشد رفته رفته در دیدگاه عالمان امامیه به دیدگاهی شاذ تبدیل شده است. این وجه تنها وجه مورد پذیرش عالمانی چون سید مرتضی است. در مقابل، این وجه تنها وجه مردود، نزد عالمانی چون علامه طباطبایی می‌باشد. علامه طباطبایی به عنوان یکی از عالمان معاصر امامیه در این باره قائل به عمومیت اعجاز قرآن از قبیل: مقررات و احکام عبادی، قوانین مدنی، سیاسی، قضایی و اقتصادی، سرگذشت انبیاء و ملت‌ها، اخبار غیبی، شیوایی بیان، گیرایی تعبیر و بلندی معارف و ... می‌باشد.
نقد و بررسی دلالت های رئالیسم انتقادی بسکار در مسئله علم و دین با تکیه بر آرای اندیشمندان معاصر (علامه طباطبایی و شاگردان)
نویسنده:
نویسنده:محمد ایلیاتی؛ استاد راهنما:یارعلی کرد فیروزجایی؛ استاد مشاور :حسن عبدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
رابطه علم و دین از مسائل مهم در فلسفه دین و مباحث الهیاتی بوده است و رویکردهای متفاوتی در این مسئله اتخاذ میشود در این نوشتار سعی شده مسئله رابطه علم و دین از جنبه جدیدی مورد بررسی قرار گیرد. و آن بررسی تاثیرات فلسفه علم در این مسئله است ما در اینجا به دلالتهای رئالیسم انتقادی بسکار در این مسئله میپردازیم و تاثیرات چهار مولفه از رئالیسم انتقادی بسکار را در این نوشتار مورد بررسی قرار میدهیم این چهار مولفه عبارت اند از رئالیسم وبعد اجتماعی علم، مغالطه معرفتی، علیت و تقلیل گرایی. در ابتدا با روش توصیفی به بیان و توضیح این چهار مولفه در رئالیسم انتقادی میپردازیم و سپس با روش تحلیلی به دلالت های این موارد در بحث رابطه علم و دین میپردازیم و در نهایت با روش انتقادی به نقد و بررسی آن از دیدگاه علمای معاصر یعنی علامه طباطبایی و شاگردان ایشان پرداخته ایم و آن را از جنبه مبنایی و از حیث دلالتهای آن مورد نقد و بررسی قرار داده ایم. از دستاوردهای این تحقیق میتوان این مسئله را بیان کرد که مشخص میشود مبنا و دیدگاه ما در برخی موضوعات و مسائل فلسفه علم باعث تغییر در دیدگاه های کلامی و فلسفه علم میشود که ما به تاثیرات این چهار مورد میپردازیم. همچنین اهمیت نقد و بررسی، مبانی و پیش فرض های نظرات علمی مشخص میشود و اینکه الهی دانان و متکلمان باید هنگام مواجهه با مسئله رابطه علم و دین و چالش های آن به این پیش فرض ها و به طور کلی فلسفه علم هر نظریه علمی توجه داشته باشند و قبل از بررسی انتقادی، به توجیه و تفسیر متون دینی نپردازند
معنا شناسی واژه وحدت در قرآن از دیدگاه سید قطب و علامه طباطبایی
نویسنده:
نویسنده:معصومه حاجی‌حسینی؛ استاد راهنما:حسین رحمانی تیرکلایی؛ استاد مشاور :رحیم آقاعلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
معناشناسی دانشی است که به بررسـی معنا می پردازد؛ به نظر می رسد رگه های معناشناسی الفاظ قرآن کریم را باید به زمان پیامبر اکرم (ص) بازگرداند. چرا که بخشی از معناشناسی به اشتراکات لفظى در قرآن مربوط می شود. در معنا شناسی برای آشکار شدن معنا و مفهوم مراجعه به بافت کلی قرآن، در رابطه با این واژه لازم و ضروری است. به نظر میرســد رویکرد معناشناسانه واژه ی وحدت در قرآن کریم همچون سایر واژگان، دارای مفهومی بسیار گسترده تر از آنچه لغویون درباره ی این واژه می پندارند، است. و این امر را می توان با در نظر گرفتن سیاق آیات مجاور با این واژه و نیز با تکیه بر هسته معنایی و مصادیق آن در قرآن کریم و واژه هایی که قادر بر جانشینی و همنشینی با آن هستند، اثبات نمود. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی معنا شناسی واژه وحدت در قرآن از دیدگاه سید قطب و علامه طباطبایی و با روش توصیفی- تحلیلی می باشد. یافته های این پژوهش نشان می دهد؛ گرچه نمی‌توان به وجود ترادف مطلق در واژگان قرآن کریم اعتقاد داشت و نمی‌توان واژگان جانشین و همنشین با واژه بعد از جمله اقامه دین اعتصام به حبل را دقیقاً مترادف واژه وحدت دانست اما باید توجه داشت که هر کدام از این الفاظ شأنی از شئون وحدت و وجهی از وجوه آن را تبیین می نمایند و در روشن سازی گستری وحدت تاثیر بسزایی دارند بنابراین هر کدام از واژگان در دو حوزه معنایی را می توان یا از معنای فرعی در مقابل حقیقی وحدت به شمار آورد و یا آنها را از ویژگی ها و شاخصه های بارز وحدت در قرآن کریم عنوان کرد.
بررسی تطبیقی مسئله بقاء و جاودانگی نفس از دیدگاه علامه طباطبایی و آنتونی فلو
نویسنده:
نویسنده:علیرضا کلبادی نژاد؛ استاد راهنما:قاسم پورحسن؛ استاد مشاور :حسین کلباسی اشتری,محمدرضا اسدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
موضوع این نوشتار مسئله بقاء و جاودانگی است. در پژوهش حاضر دیدگاه علامه طباطبایی و آنتونی فلو درباره چالش‌برانگیزترین مباحث مربوط به جاودانگی نفس، یعنی مسئله سعادت و شقاوت ذاتی، این‌همانی شخصیت، خلود و جاودانگی در عذاب، موردبررسی قرار گرفته است. کوشش نویسنده بر این است که با روش توصیفی و تحلیلی، اسناد و منابع دست‌اول را مطالعه نموده و با مقایسه آن‌ها دیدگاه علامه طباطبائی و آنتونی فلو در فناناپذیری نفس را تبیین نماید. در پژوهش حاضر نظر علامه طباطبایی درباره وجود جوهری به نام نفس و استدلال علامه در اثبات جاودانگی نفس بررسی گردیده است. در مقابل استدلال آنتونی فلو در رد جاودانگی نفس و نیز پاسخ علامه به دلایل انکار جاودانگی فلو مطرح شده است. نظر علامه در مورد نفس، کیفیت تجرد و جاودانگی آن، برآمده از حکمت متعالیه ملاصدرا است. علامه با اتکا به مبانی عقلی و بر مبنای حکمت متعالیه ملاصدرا و با بهره‌گیری از اصولی مانند اصالت وجود، حرکت جوهری اشتدادی، وحدت حقیقت نفس و تشکیک در مراتب وجود تقریری نو از معاد و جاودانگی نفس ارائه می‌نماید. از طرف دیگر فلو هویتی مستقل در انسان به نام نفس، ذهن یا روح را انکار و در رد بقاء و جاودانگی نفس از طرفداران نظریه فیزیکالیسم، هیوم و راسل پیروی می‌کند. فلو بر اساس چارچوب روش شناسانه خود یعنی: «فرض خدا ناباوری»، مسئولیت اقامه دلیل را به عهده باورمندان به بقاء و جاودانگی نفس واگذار می‌کند. هدف از نگارش این پژوهش، شناخت صحیح انسان، غایات و اهداف او از طریق طرح مسئله بقاء و جاودانگی است. نویسنده در این پژوهش قصد دارد با طرح موضوع جاودانگی، نسبت آن را با اهداف و غایات انسانی که همانا تحقق تمامیت حقیقی انسان با معاد و جاودانگی نفس است را تبیین نماید.
چگونگی رابطه فطرت و ولایت از دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی
نویسنده:
نویسنده:امیرحامد ولیان؛ استاد راهنما:عبدالحمید فلاح نژاد؛ استاد مشاور :محمدرضا ضمیری,محمد محمدرضایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
قرآن کریم همه انسان‌ها را از فطرت الهی برخوردار می‌داند: «فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها» (روم: 30). در پاره‌ای از روایات، فطرت، به ولایت خداوند، ولایت پیامبر و ولایت امام تفسیر شده است. پژوهش پیش رو، به منظور ضرورت گسترش مبحث انسان‌شناسی اسلامی، ضمن تبیین مفهوم فطرت و ولایت، به بررسی رابطۀ این دو مقوله پرداخته است. هدف این پژوهش، بازنگری در مفهوم «فطرت» و تبیین رابطۀ آن با «ولایت» از دیدگاه ملاصدرا(ره) و علامه طباطبایی(ره) است. از آنجا که این پژوهش، یک پژوهش نظری است، از روش استدلال و تحلیل عقلانی بهره برده و برپایه مطالعات کتابخانه‌ای شکل گرفته است. مهمترین دستاورد این پژوهش، این است که فطری‌بودن ولایت بر اساس حکمت متعالیه، این‌گونه است که ولایت خداوند بی‌نیاز بر انسان نیازمند، به منظور برطرف‌کردن نیازهای او، اساس خلقت انسان را تشکیل می‌دهد. اوست که بر ایجاد و نحوۀ وجود انسان تصرف تام دارد(ولایت تکوینی) و اوست که پس از ایجاد بشر، به منظور بقای وی، او را در مسیر درست هدایت می‌کند تا به کمال مطلوب خود دست پیدا کند(ولایت تشریعی). بنابراین فطرت انسان، خلقت ویژه‌ای است که اساسش بر رابطه‌ای دوسویه استوار است: 1. ولایت خداوند بر انسان؛ چون اوست که بی‌نیاز مطلق است؛ 2. نیازمندی مطلق انسان به خدا؛ چه در اصل خلقت و چه در بقای وجود خویش.
  • تعداد رکورد ها : 4259