جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4835
تأملی در حقیقت قوة واهمه و ادراکات آن، بر اساس آرای صدرالمتألهین
نویسنده:
محمود شریفی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در فلسفة اسلامی قوة واهمه یکی از قوای باطنی معرفی شده که عملکرد آن ادراک معانی جزئی است. فیلسوفان معمولاً کارکرد این قوة باطنی را به ادراک محبت و عداوت و امثال آن از معانی نهفته در افعال ارادی انسان و حیوانات اختصاص داده‌اند. صدرالمتألهین دو تحول عمده در رابطه با این قوة نفسانی انجام داده است: یکی اینکه قوة واهمة انسان را همان عقل نازل به مرتبة جزئیات دانسته است؛ دوم اینکه گسترة آن را به صورت مشخّص، از حد ادراک برخی معانی نهفته در افعال ارادی انسان و حیوان، به ادراک مطلق محکی معقولات ثانیة فلسفی تعمیم داده است. در این مقاله با روش تحلیلی- توصیفی، نخست به بیان دیدگاه فیلسوفان پیشین دربارة حقیقت قوة واهمه و قلمرو ادراکات آن پرداخته‌ایم. سپس ضمن بیان تفسیر صدرالمتألهین از حقیقت قوة واهمه و گسترة ادراکات آن، اشکالات معطوف به این نظریه را پاسخ داده‌ایم. در نهایت نیز به تأثیر آن بر کیفیت دست‌یابی به محکی معقولات ثانیة فلسفی اشاره کرده‌ایم. هدف پژوهش این است که نشان دهد علم به محکی معقولات ثانیة فلسفی از طریق اتصال قوة واهمه (عقل نازل) به خارج انجام می‌پذیرد و برای انتزاع این دسته مفاهیم از حقایق خارجی، نیاز به طرح پیچیدة برخی فیلسوفان معاصر نیست.
صفحات :
از صفحه 35 تا 64
نقد و بررسی دیدگاه لایب‌نیتس در مورد جوهر مادی از منظر ملاصدرا
نویسنده:
علی چهرقانی ، یارعلی کرد فیروزجائی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
حقیقت جسم و جوهر مادی همواره مورد بحث و نظر میان فیلسوفان بوده است و نظرات مختلفی در مورد آن وجود داشته و دارد. لایب‌نیتس با ابداع مفهوم مناد و برشمردن اوصافی برای آن تبیین خاصی از حقیقت جسم می‌دهد. هدف پژوهش حاضر نقد و بررسی دیدگاه او در مورد جسم و ویژگی های آن بر اساس روش عقلی در حکمت اسلامی ‌می‌باشد. یافته تحقیق این است که او گرچه در مواردی همچون اثبات جوهریت برای جسم و ادراک تشکیکی برای مطلق جسم به حکمت متعالیه نزدیک می‌گردد اما با تعریف نادرستی که از مفهوم اتصال می‌دهد در پی آن است که برخلاف حکمت اسلامی‌امتداد را در جسم نه امری ذاتی بلکه امری ثانوی و عرضی معرفی کند. همچنین او با موهوم دانستن بُعد و امتداد در جسم، مفهوم «نـیرو» را بـه عنوان اصل اشیاء مطرح می‌کند در حالی که بنابر فلسفه اسلامی ‌نیرو عرض بوده و نمی‌تواند تشکیل دهنده جوهر و ذات جسم باشد.
صفحات :
از صفحه 7 تا 34
کشف معنای زندگی با رویکرد شناخت نفس از نگاه صدرالمتألهين
نویسنده:
مرتضی رضایی ، امین سیلانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
معنای زندگی یکی از مهم‌ترین مسائل فلسفی است که تمام افعال و افکار انسان‌ها با آن مرتبط است. ازآنجاکه شناخت معنای زندگی، متوقف بر شناخت خود انسان است؛ درنتیجه نوع نگاه هر فرد به خود، تأثیر زیادی در پاسخ او به چیستی معنای زندگی خواهد داشت. گرچه صدرالمتألهين به‌طور مستقیم از معنای زندگی سخن نگفته است؛ ولی با بررسی انسان و ویژگی‌های آن به هدف از زندگی که یکی از معانی «معنای زندگی» است، پرداخته و معتقد است که انسان دارای هدفی است که باید آن را کشف کند و تمام اعمال و رفتار و نیات خود را برای رسیدن به این هدف به‌کار ببندد. در این نوشتار به روش تحليلي ـ توصيفي به‌دست می‌آوریم که حقیقت انسان به نفس ناطقه خویش است که دارای دو قوة عقل نظری و عقل عملی است؛ درنتیجه کمال حقیقی انسان به تکامل مرتبه عقلی آن است. با توجه به حقیقت انسان و کمال حقیقی آن، انسان دارای دو هدف میانی و نهایی در زندگی خواهد بود. قرب الهی هدف نهایی از زندگی انسان است که با تحقق آن، انسان به حیات و سعادت حقیقی می‌رسد.
صفحات :
از صفحه 27 تا 36
بررسی و نقد گزارش تصریحی ملاصدرا از دیدگاه فارابی در مسألۀ تشخص
نویسنده:
سید رضا مؤذن ، جعفر شانظری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این‌که چه چیز شخص را آن می‌کند که هست، سؤالی است که ریشه در گذشتۀ دور دارد و اندیشمندان بزرگی برای یافتن هویت و واقعیت اشیاء آن را کاویده‌اند. ملاصدرای شیرازی یکی از اینان است. وی مبتکر یا مدافع سرسخت نظریۀ اصالت وجود در مقابل اصالت ماهیت است و معتقد است تشخص شی به نحوۀ وجود آن است. وی به دو گونه، نظریۀ تشخص خود را به فارابی نسبت داده است: اول به صورت نقل رأی از فارابی و دوم به صورت گزارش تصریحی. ملاصدرا در هشت کتابِ اسفار، شرح هدایۀ اثیریه، رسائل تسعه و حاشیه بر الهیات شفاء، مبدأ و معاد، رسالۀ تشخص، رسالۀ اللمیه، رسالۀ اتصاف الماهیة بالوجود این انتساب را تأکید کرده است، اما با وجود این، سندی برای این انتساب نقل نمی‌کند. این نوشتار با بررسی اَسناد، اِستناد تصریحی ملاصدرا را بر دایرۀ محک قرار داده است و با به میان آوردن سه شاهد شامل بررسی بعض دیگر از استنادات صدرا، بررسی این حکم در آرای صریح فارابی و نیز بررسی این نظریه بر پایۀ قاعدۀ شناخت سلف در پرتو خلف، انتساب این دیدگاه را به معلم ثانی مورد تردید قرار می‌دهد و نشان می‌دهد که ملاصدرا تا پیش از خود در این قول منفرد است. این نوشتار به توصیف اکتفا نمی‌کند و در پرتو یک قانون کلی، تبیین ارائه می‌دهد که چرا چنین استناد نامعتبری واقع شده است.
صفحات :
از صفحه 103 تا 120
بررسی تطبیقی وجود شناختی و معرفت شناختی عقل فعال از دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا
نویسنده:
نویسنده:سمیه ذاکری هیق؛ استاد راهنما:قربانعلی کریم‌زاده قراملکی؛ استاد مشاور : سعید علیزاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
عقل فعال بعد از ارسطو به بحث محوری فلسفه تبدیل شد و تفاسیر گوناگونی در عالم اندیشه - چه سنت غربی و چه در سنت اسلامی- به خود گرفت. عقل فعال در میان فلاسفه اسلامی از اهمیت بالایی برخوردار است و تقریبا نقش آن در تمام پیکرۀ اندیشۀ فلسفی ظاهر و آشکار است. زیرا فلاسفه از آن هم در معرفت شناسی بحث می‌کنند و هم در وجود شناسی به آن می‌پردازند. مهم‌ترین تفسیری که در این‌باره در عالم اسلام همه‌گیر شد، رهیافت افلوطینی به این مسأله است به طور مثال عقل فعال در اندیشه ابن‌سینا و ملاصدرا، جایگاهی مشابه عقل در دیدگاه افلوطین دارد؛ به این ترتیب که در حوزۀ وجودشناسی، حلقۀ ارتباط بین عقول مفارق (ده‌گانه) و امور محسوس و مبدأ صدور کثرت جهان مادی است و در حوزۀ معرفت‌شناسی، افاضۀ صوَر کلی و معقولات بر نفس ناطقه‌ و خروج آن از قوه به فعلیت از کارکردهای آن است . نگارنده کوشیده است تا عقل فعال را از منظر دو فیلسوف بزرگ عالم اسلامی – ابن‌سینا و ملاصدرا- بررسی کند و اشتراکات و اختلافات این دو متفکر را در این زمینه مورد بازبینی قرار دهد. به طور مثال ابن‌سینا و ملاصدرا هر دو بر این عقیده‌اند که عقل فعال صور نوعیه عالم عنصری را ایجاد می‌کند و همه صور بسط و مرکب را با خلاقیت‌اش به وجود می‌آورد. همچنین در ساحت معرفت‌شناسی عقل فعال را افاضه کننده صور علمیه به نفس ناطقه تصور می‌کنند و خواب و رویا و وحی را به آن نسبت می‌دهند. اما با این حال اندیشه آن دو در این باب دارای اختلافات بنیادی نیز هست که از جمله آنها می‌توان به اینکه ابن‌سینا اتحاد نفس ناطقه با عقل فعال را اتصالی و صدرا اتحادی می‌داند، ابن‌سینا به عقول عرضیه باور ندارد در مقابل صدرا بر این عقیده است که عقول عرضیه نیز در این باب موثر هستند. ابن‌سینا عقال فعال را جدای از نفس معرفی می‌نماید در مقابل صدرا پاره‌ای موارد عقل فعال را درونی برمی‌شمارد. این پایان‌نامه به روش توصیفی-تحلیلی نوشته شده است.
بررسی تطبیقی ضرورت بعد جسمانی انسان و کارکرد های انسان شناختی آن از دیدگاه ابن عربی و ملاصدرا
نویسنده:
نویسنده:هادی جعفری؛ استاد راهنما:علی ارشدریاحی؛ استاد مشاور :مجید صادقی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ابن عربی به عنوان یکی از عرفای بنام عرفان نظری و ملاصدرا به عنوان یکی از فیلسوفان برجسته عالم اسلام، توجه ویژه ای به انسان و مسائل پیرامونی آن داشته اند. یکی از مسائل مهم در حوزه انسان شناسی، بعد جسمانی انسان است که دارای ابعاد گوناگونی است. در این رساله به برخی از ابعاد مهم آن، یعنی ضرورت بعد جسمانی انسان و کارکرد های آن از نگاه ابن عربی و ملاصدرا پرداخته شده است و ضرورت بعد جسمانی انسان با مبانی مهم عرفان نظری ابن عربی (همچون حب اسماء به ظهور؛ تخاصم و تقابل اسماء؛ جامعیت، جانشینی، اعتدال و واسطه گری انسان) در قالب 15 دلیل و با مبانی مهم فلسفی ملاصدرا (همچون اصل سنخیت، تشکیک وجود، جسمانی الحدوث و روحانی البقا بودن نفس، امکان اخس، استعداد دریافت امانت از سوی انسان، اصل تضاد و برخی دیگر از مبانی ایشان) در قالب 11 دلیل، اثبات شده است. پس از آن به بررسی کاربرد های بعد جسمانی انسان از منظر هستی شناسی و معرفت شناسی نسبت به عالم هستی و انسان، از منظر ابن عربی (31کاربرد) و از منظر ملاصدرا (28 کاربرد) پرداخته شده است. این رساله که بر اساس روش کتابخانه ای و تحلیل محتوا نگارش یافته است، در نهایت به این نتیجه می رسد که از نگاه ابن عربی و ملاصدرا، بعد جسمانی انسان یک حقیقت ضروری و لازم جهت تشکیل هویت انسانی، تکامل و سیر وجودی انسان است و نقش مهمی در عالم هستی از جهت وجود شناسی و معرفت شناسی، از منظر عرفان ابن عربی و فلسفه ملاصدرا دارد، به طوری که ارتباط انسان با عالم هستی از بستر جسمانیت انسان قابل تبیین است. اینکه انسان از جهت بعد جسمانی دارای محدودیت و نقص است، به این معنا نیست که آن بعد امری طفیلی و زائد است، به طوری که اگر انسان، جسمانی خلق نمی شد، عالم هستی و ظهورات الهی باز به نحو کامل شکل می گرفت و نسبت و ارتباط انسان با هستی تغییری نمی کرد. از طرفی اینکه اصل انسان موجودی غیر جسمانی است و در نهایت به موطن غیر جسمانی بر می گردد، سخنی باطل است. از طرف دیگر انسان به حسب حقیقت نفسانی خود که با تعلق به بدن معنا دارد، ضرورت دارد دارای بدن باشد تا سیر او( به نحو حرکت جوهری یا تجدد امثال) در عوالم مختلف ادامه یابد، لذا با فرض این که شریعت نسبت به معاد جسمانی اظهار نظری نداشته باشد، باز معاد جسمانی از نگاه عقلی و عرفانی امری ضروری است. به علاوه اینکه گفته شده وجه مختار بودن انسان به جهت قوه عاقله اوست حرف تمام و کاملی نیست، زیرا به مقتضای اینکه انسان مظهر دو اسم قهر و لطف است، جسمانیت انسان و به تبع آن تحقق اختیار در انسان، معنا دار می شود. در پایان این نتیجه نیز به دست آمده که هم در بحث ضرورت بعد جسمانی انسان و هم در بحث کاربردهای بعد جسمانی، مبانی عرفانی ابن عربی ملموس تر از مبانی فلسفی صرف است و ملاصدرا در استفاده از مبانی عرفانی ابن عربی جهت اثبات ضرورت بعد جسمانی انسان و کارکرد های آن بی بهره نبوده است.
تحلیل پیوند عشق و اخلاق از دیدگاه ملاصدرا
نویسنده:
نویسنده:انسیه محمد رحیمی؛ استاد راهنما:جعفر شانظری؛ استاد مشاور :مهدی امامی جمعه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
عشق و اخلاق از جمله مباحثی است که در فلسفه ملاصدرا به آن پرداخته شده است. ملاصدرا عشق را اساس خلقت و تشبه به الاه و تخلّق به اخلاق الهی را غایت خلقت می داند. اهمیت بحث پیرامون موضوع عشق و اخلاق از جهت حرکت از مبدأ به سمت غایت است، که و درو اقع یک بحث فلسفی عرفانی کاربردی است.ملاصدرا سریان عشق را در هستی از جمله انسان، با استفاده از براهین عقلی اثبات می‌کند و اذعان دارد: هر موجودی که بهره ای از وجود برده، به همان اندازه و مرتبه دارای عشق و محبت است. در فلسفه ملاصدرا عشق و شوق در موجودات، آنها را به سمت کمالات مقتضی سوق می دهد. در این میان انسان نیز از این قاعده مستثنی نبوده و حرکت او به سمت کمال مطلق به واسطه‌ی نیروی عشق است.اما این عشق در انسان تحت تأثیر عوامل مختلفی در حجاب است و قابل درک نیست. ملاصدرا بیان می کند تهذیب نفس وتقویم ملکات باعث کسب معرفت و بروز و ظهور عشق در انسان می‌شود. عشق به وجود آمده خود، باعث تلاش و مجاهدت بیشتر و ارتقای وجودی بالاتر و اشتداد عشقی ناب‌تر می شود. این روند تأثیر و تأثر عشق و اخلاق همچنان ادامه پیدا می‌کند تا اینکه نفس انسان مراتب وجودی خود را طی کرده و به مرتبه‌ای می‌رسد که ملکات و فضایل اخلاقی در آن متجلّی می شود. ملاصدرا وجود مبارک پیامبر گرامی اسلام را در عالی ترین مرتبه وجودی می داند و صفات و اخلاق فردی و اجتماعی ایشان را ثمره‌ی تعالی وجودی و تجلّی عشق حقیقی در ایشان به شمار می‌آورد.
امکان معرفت یقینی بر پایه استدلال زبان خصوصی ویتگنشتاین و علم حضوری ملاصدرا
نویسنده:
نویسنده:عبدالحمید محمدی؛ استاد راهنما:نفیسه ساطع,محمدعلی عبدالهی؛ استاد مشاور :فرح رامین
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ملاصدرا و ویتگنشتاین، هر دو به "یقین" به عنوان زیربنای معرفت معتقدند. ملاصدرا با رویکرد متافیزیکی خود معرفت را از سنخ وجود می‌داند. او با تقسیم علم به حضوری و حصولی، علم حضوری را که علمی شخصی و خصوصی است به دلیل بی‌واسطه بودنش اساساً خطاناپذیر و یقینی می‌داند و برای علم حصولی هم با تکیه بر علم حضوری، امکان معرفت یقینی قائل است. از طرف دیگر ویتگنشتاین با رویکرد زبانی خود، معرفت را از جنس زبان می‌داند. از نظر او زبان خصوصی امکان‌پذیر نیست و معرفت در بازی‌های زبانی عمومی خلاصه می‌شود، و بازی‌های زبانی بر "گزاره‌های لولایی" که یقینی و تردیدناپذیرند بنا می‌شوند. از دید او اگر یقینی وجود نداشته باشد حتی شک کردن هم معنایی ندارد. بنابراین هر دو فیلسوف معرفت‌شان را بر یقین بنا می‌کنند، ولی نکته مهم در اینجاست که آن‌ها با دو مبنای متضاد به چنین نتیجه‌ای می‌رسند. ملاصدرا با تایید و تکیه بر علم حضوری و ویتگنشتاین با انکار زبان خصوصی که مابه‌ازای علم حضوری در زبان است با شک مقابله می‌کنند و یقین را می‌پذیرند. این رساله در صدد آن است که اولاً نشان دهد هر کدام از دو فیلسوف با چه فرایندی از مبانی معرفتی خود به پذیرش یقین دست می‌یابند، و ثانیاً چگونه آن‌ها با دو مبنای متضاد به چنین نتیجه مشترکی می‌رسند؛ اگرچه در نگاه اول به نظر می‌رسد تضاد بین مبانی دو فیلسوف چنان است که نمی‌تواند به نتیجه مشترک منجر شود. از جمله نتایج این تحقیق پس از تحلیل فرایند معرفت‌شناسی دو فیلسوف، آن است که هرچند اثبات علم حضوری و انکار زبان خصوصی به عنوان دو مبنای متضاد در دو فیلسوف نقش ایفا می‌کنند، در عین حال علم حضوری صدرا و "گزاره‌های لولایی" ویتگنشتاین از جهات مختلفی با هم مشابه‌اند و نقش‌های یکسانی در دو فلسفه دارند و هر دو هرچند از جنس معرفت گزاره‌ای نیستند، به عنوان بستر و زیربنای کل معارف انسان عمل می‌کنند.
بررسی قابلیت ها و کاستی های فلسفه ملاصدرا در تبیین مبانی فلسفی حیات اجتماعی
نویسنده:
نویسنده:سمیه ندرخانی؛ استاد راهنما:حسین زمانیها
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
حکمت متعالیه ملاصدرا به عنوان قله فلسفه اسلامی دارای زوایای اجتماعی ، سیاسی غنی است که ظرفیت استخراج الگوهای مناسب برای تشکیل جامعه آرمانی را داراست. در این پژوهش برخی از ظرفیتهای اجتماعی اندیشه ملاصدرا بیان شده است از جمله؛ بحث از وضع قوانین اجتماعی، بحث از رهبری و زعامت جامعه، بحث از اقتصاد و تامین معاش مادی، بحث سعادت فرد و جامعه. که تمام این قابلیتها را در سایه مبانی فلسفی وی از جمله اصالت وجود، تشکیک وجود و حرکت جوهری تبیین شده است. همچنین برخی کاستی های اندیشه اجتماعی ملاصدرا مورد واکاوی قرار گرفته است که از جمله این کاستیها می توان به عدم توجه کافی به تاریخ، فقدان بحث مستقل در مورد عدالت اجتماعی به طور خاص و بحث عدل به صورت عام و همچنین فقدان وجود مبانی فلسفی لازم برای تبیین نقش حیات اجتماعی در تکامل عرضی بشر اشاره کرد. در انتها لازم به ذکر است که وجود این کاستیها به هیچ وجه به معنای انکار ظرفیتهای فلسفه ملاصدرا در تبیین مبانی فلسفی حیات اجتماعی نیست بلکه به معنای شناخت واقع بینانه به منظور اذعان به ظرفیتها به همراه حرکت در جهت رفع برخی از کاستیها است.
روح، ماهیت و جایگاه و کارکرد آن از نظر ملاصدرا و علامه طباطبایی
نویسنده:
نویسنده:سمیرا درخشان؛ استاد راهنما:اعلی تورانی؛ استاد مشاور :حدیث رجبی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
موضوع این تحقیق بررسی دیدگاه‌های دو فیسلوف مسلمان: ملاصدرا و علامه طباطبایی در مورد ماهیت، جایگاه و کارکردهای روح است. در این تحقیق این مطلب واضح و مبرهن است که هرکسی بر اساس مبانی خودش دیدگاهایش را مطرح می کند. سعی شد توجه خاصی به مسئله روح و نفس شود. موضوع تحقیق با بهره‌گیری از شیوه‌ی توصیفی-تحلیلی بررسی شده است و مسائلی چون ماهیت و حقیقت نفس و روح، تجرد نفس، مراتب نفس، جایگاه روح و کارکردهای روح از نظر ملاصدرا و علامه طباطبایی روشن می-سازد. ملاصدرا نفس را مجرد می‌داند که در ابتدای حدوث، وجودی جسمانی داشت است و در اثر حرکت جوهری به کمال می-رسد؛ بنابراین با توجه به مبانی خودش و از جمله اصالت وجود به بررسی این مساله می‌پردازد. علامه طباطبایی نفس را مجرد می-داند با این تفاوت که ایشان علاوه بر دلایل برهانی و عقلی، به دلایل نقلی نیز پرداخت و از آیات و روایات در اثبات مساله استفاده کرده است. ملاصدرا با پایه‌ریزی اصولی مانند اصالت وجود، تشکیک وجود و حرکت جوهری، نفس را جسمانیه الحدوث و روحانیه البقا دانسته آرا پیشینیان را درباره نفس و جایگاه آن به نقد کشیده و تفسیری تازه از تعریف نفس ارائه داد. وی تمایز و تغایر بین مقام ذات نفس و مقام تعلق آن را برداشته و آن را در ابتدای حدوث مرتبه ایی بدن و نحوه ای از وجود دانست. بر این اساس وی مباحث نفس را از طبیعیات به مابعدالطبیعه منتقل نمود و به استقلال مابعدالطبیعه کمک کرد. تلقی وی از فلسفه و انسان شناسی این امکان را برای وی فراهم نمود تا در جایگاه نفس نیز دست به تحول زده، نفس را در مابعدالطبیعه بحث کند، چیزی که فلاسفه قبل از او قادر به انجام آن نبودند. از دیدگاه علامه طباطبایی حقیقت نفس از عوالم بالای تجرد است که در کمال‌پذیری و تکامل به بدن وابسته است و از کرامت جامعیت وجودی عوالم سه‌گانه وجود برخوردار است، یعنی نفس می‌تواند با حرکت اشتدادی خود همه کمال‌های مادون و کامل‌تر از آن را به دست آورد و کرامت‌های وجودی شدیدتری به‌دست آورد. بالاترین مرتبه کرامت نفس رسیدن به تجرد عقلی و فوق عقلی است و حقیقت کرامت نفس رسیدن آن به کمال نهایى خود است که همان فناى ذاتى، وصفى و فعلى در حق تعالی است و انسان برای رسیدن به آن می‌تواند با علم و عمل از مرحله قوه و استعداد درآمده و به مرحله فعلیت برسد.
  • تعداد رکورد ها : 4835