جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4835
اراده و مشیت الهی از دیدگاه ملاصدرا و مکتب تفکیک
نویسنده:
زهره السادات نصر
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
«اراده» یکی از صفات الهی است که به مقتضای آیات و روایات، دایره شمول آن، تمام مجموعه هستی را در بر می گیرد و آنچه که در هستی روی دهد، متعلق اراده خداوند است. درباب معناشناسی و تحلیل چیستی و چگونگی اراده الهی، تبیین‌های گوناگونی توسط اندیشمندان و صاحب‌نظران ارایه شده است. در اندیشه ملاصدرا، اراده الهی، علم او به نظام اتم به شمار می آید. صدرا، اراده را برای خدا هم در مقام ذات و هم در مقام فعل اثبات می کند و بر این باور است که خداوند، علت تامه مخلوقات است و بنابر ذاتی بودن اراده، صدور فعل از او ضروری است. در مقابل دیدگاه صدرا، به باور پیروان مکتب تفکیک، اراده الهی نه به معنای علم، بلکه به معنای اعمال قدرت و سلطه بر فعل و ترک است و در نتیجه، اراده، فقط از صفات فعل به شمار می آید. با چنین توصیفی خداوند، فاعل مختار است و نتیجه قول به علت تامه بودن او، فاعل موجب بودن اوست. در این نوشتار، میان نگرش صدرالمتالهین شیرازی و نظرگاه مکتب تفکیک، مقایسه ای انجام شده، نقدهای وارد بر نگرش این دو مکتب، مورد بررسی قرار گرفته، و در نهایت، تحلیلی از این مقایسه به عمل آمده است.
علم شناسی فلسفی ملاصدرا
نویسنده:
مریم فخرالدینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
علم‌شناسی فلسفی، نگاهی وجودشناسانه به علم است که در آن، مباحث مربوط به علم، عالم و معلوم از آن حیث که وجود دارند، مورد بررسی قرار می‌گیرند. این نوع رویکرد به مسأله‌ی علم، در فلسفه‌ی ملاصدرا که مبتنی بر اصالت وجود است، جایگاه ویژه‌ای دارد و باعث شده که نظر صدرا در مسائل متعدد حوزه‌ی علم، متفاوت از فلاسفه‌ی پیش از او باشد. در این پایان‌نامه با بررسی تعریف علم و اقسام آن از نگاه ملاصدرا تلاش شده است مبانی فلسفی صدرا که در ارائه‌ی نظرات او نقش داشته‌اند، روشن شود. ملاصدرا براساس تعریف خود از علم و اقسام آن، تمام هستی را دارای شعور و ادراک معرفی می‌کند و حتی علم در جسمانیات را ثابت می‌نماید. علاوه بر مبانی هستی‌شناسی ملاصدرا، مبانی انسان‌شناسی او نیز تفاوتی عمده با سایرین دارد و صدرا براساس شناخت خود از نفس انسان و رابطه‌اش با علم، تبیین جدیدی از نحوه‌ی پیدایش ادراکات مختلف در نفس ارائه می‌دهد. همچنین نظرات ملاصدرا در حوزه‌ی علم، او را در تبیین علم خداوند به ماسوا، معرفت انسان به خداوند و اثبات غایتمندی هستی و سریان عشق در همه‌ی مراتب آن یاری نموده است؛ مسائلی که بی‌شک، حل نمودن آن‌ها بدون بهره‌گیری از ابداعات صدرالمتألهین در حوزه‌ی هستی‌شناسی علم، بسیار دشوار و شاید غیرممکن باشد. البته پس از بررسی نظرات ملاصدرا در مسائل وجودشناسانه‌ی علم و مباحث معرفت‌شناختی، بخصوص در رابطه با وجود ذهنی‌، تصور و تصدیق و کلیات، به نظر می‌رسد با وجود ابتکارات ملاصدرا در این مسائل نمی‌توان انتظار داشت که نگاه وجودشناسانه‌ی ملاصدرا تأثیر بسزایی در رویکرد معرفت‌شناسی او داشته باشد، زیرا براساس تفاوت نوع نگاه در این دو حوزه، رویکرد ملاصدرا نیز به مسائل مذکور مطابق با جایگاه بحث و با توجه کامل به این تفاوت‌ها بوده است. اگر چه توجه به همین حیثیت‌های متفاوت علم از جهت وجود یا حکایتگری‌اش، خود، عامل ابتکارات ملاصدرا در مسائل مذکور بوده است.
بررسی تطبیقی جعل ملاصدرا و خلق درقرآن از منظر فخررازی
نویسنده:
نورراله محمدهاشمی ورنوسفادرانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پیدایش آفرینش از مسائلی است که تفکر بشری را همواره به خودمشغول داشته است . فخررازی و ملاصدرا از جمله افرادی اند که به تبین و تحلیل این مساله پرداخته اند . آن دو ، خلقت دفعی یا خلق مدام عالم که مد نظر برخی متکلمان استرا مردود دانسته و خلقت تدریجی پدیده های عالم را مطرح نموده اند با این تفاوت که فخررازی با رویکرد کلامی و بعنوانیک متکلم به مساله حدوث عالم می نگرد وحتی به افعال انسان ، به شیوه کلامی خویش نگریسته و با مطرح نمودن مساله « کسب اشاعره » به تبین این مساله می پردازد . ملاصدرا با رویکرد فلسفی وبا بیان مساله « جعل » و« حرکت جوهری » به حل مساله آفرینش عالم می پردازد و معتقد است واجب تعالی وجود را به جعل بسیط آفرید و این وجود ذاتاً نا آرام است ، وجودی که حرکت در جوهر و ذات آن است و می توان بسیاری از معضلات فلسفی را با این دیدگاه و نگاه حل کرد . در حرکت جوهری ، اشیا با پذیرش پی در پی صور و با ورود صور جدید بر ماده و صورت قبلی ، شی به مرحله وجودی جدیدی پا می نهد ، به این معنا که با حفظ وحدت و پیوستگی ، دیگر موجود قبلی نیست . ملاصدرا توالی صور را با « حدوث زمانی تجددی » عنوان می نماید و معتقد است که در هر آن و با ورود لحظه به لحظه صور جدید بر ماده و صورت قبلی ، حوادث جدیدی پدید می آید . در این پژوهش به صورت مبسوط به بررسی و تطبیق نظر این دو متفکر جهان اسلام ، در زمینه خلقت و آفرینش جهان هستی خواهیم پرداخت
قاعده بسیط الحقیقه وآثار و نتایج ناشی از آن در فلسفه ملا صدرا
نویسنده:
ملکناز سوادکوهی خویگانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیدهقاعده «بسیط الحقیقه» یکی از مهمترین قواعدی است که در حکمت متعالیه کار بردهای زیادی داشته و در حل بسیاری از مسائل غامض فلسفی،کارساز بوده است.تا آنجا که بررسی های تاریخی نشان می دهد، مضمون این قاعده، هم در آثار عرفا و هم در آثار حکما مورد توجه بوده است، ولی هیچ کس آن طور که ملاصدرا آن را درک کرده و به تحقیق، تبیین و مبرهن ساختن آن پرداخته است، بیان نکرده است. پس تأسیس این قاعده، به عنوان یک مبحث فلسفی واقامه برهان بر آن را باید منسوب به صدر المتالهین دانست.ملاصدرا در موارد عدیده ای به این قاعده استناد کرده است وآن را از غوامض علوم الهی شمرده است. این قاعده بدان معناست که بسیط حقیقی ،همه اشیاء است، در حالی که هیچ یک از آن ها نیست؛ یعنی از جهتی با همه اشیاء یکی است، واز جهتی دیگر غیر از همه آن هاست. جهت اشتراک بسیط حقیقی با اشیاء،وجود و کمالات وجودی اشیاء می باشد، و جهت مغایرتشان، حدود،نقایص و تعینات اشیاء می باشد. پس هر آن چه که بسیط حقیقی، یعنی مبرا از همه انحاء ترکیب باشد، واجد همه جهات وجودی اشیاء است و نمی توان چیزی را از او سلب کرد، چون سلب یک جهت کمالی از بسیط الحقیقه، مستلزم ترکیب از وجدان و فقدان می باشد، در حالی که بسیط الحقیقه است.بارزترین مصداق بسیط حقیقی ، واجب الوجود است، چون تنها اوست که هیچ گونه ترکیبی ندارد. دراین رساله سعی شده تا به شیوه توصیفی- تحلیلی ابتدا به بررسی این قاعده و سیر تاریخی آن، و سپس به آثار، نتایج و کاربردهای آن در فلسفه ملاصدرا پرداخته شود. صدرالمتالهین از قاعده بسیط الحقیقه در چند مورد استفاده کرده ازجمله:1-در اثبات توحید و وحدت حقه حقیقیه خداوند و دفع شبهه ابن کمونه.2-در اثبات علم اجمالی خداوند نسبت به اشیاءدر عین کشف تفصیلی.3-دراثبات اینکه حق تعالی واجد همه صفات کمالیه ، و کمال مطلق است.4-در اثبات سریان صفات وجود در همه موجودات.5-در اثبات قاعده « واجب الوجود بالذات از همه جهات ،واجب الوجود است ».6-دراثبات اتحاد نفس با همه قوای خویش.هدف از انجام این تحقیق ، شناخت مضمون قاعده بسیط الحقیقه و مبانی عقلی و دلایل اثبات آن، همچنین شناخت آثار و نتایجش درمباحث ذاتو صفات حق و سایر مباحث فلسفی می باشد.کلید واژه ها : قاعده بسیط الحقیقه-وحدت حقیقیه-علم اجمالی-واجب الوجود-اتحاد نفس و قوا.
نقش عقل فعال در مراحل مختلف حیات انسان از منظر ابن‌سینا و ملاصدرا
نویسنده:
فاطمه زارع
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
عقل فعال، موجودی برتر از عالم طبیعت، عاری از ماده و احکام آن، قائم به نفس، غیر ذی وضع، و فعلیت صرف است. این عقل، به عنوان آخرین عقل از عقول عشره از منظر ابن سینا و آخرین عقل از عقول طولی بی شمار از منظر ملاصدرا، افعال و وظایفی را در عالم کون و فساد ایفاء می کند. عقل فعال از سوی ابن سینا و ملاصدرا، به عنوان حلقه ی ارتباط بین مجردات و مادیات، مبدأ صدور کثرات جهان مادی و کد خدای عالم تحت القمر مطرح شده ویکی از برجسته ترین نقش های آن،ارتباط با نفس ناطقه به عنوان کامل ترین موجود عالم ماده می باشد. نفس ناطقه، متشکل از دو بعد روحانی و مادی (نفس و بدن) است و به جهت بعد روحانی اش، ارتباط برجسته ای با عقل فعال دارد و این عقل، در تمام مراحل حیات آدمی، از حدوث نفس تا مفارقت آن از ماده و حتی پس از آن، در استکمال نفس، نقش بی واسطه و با واسطه دارد. اولین نقش و وظیفه عقل فعال در ناحیه حدوث نفس است. به گفته هر دو فیلسوف، وقتی مزاج بدن مستعد دریافت نفس گردید، نفس ناطقه از جانب واهب الصور بر آن بدن افاضه می گردد. دومین وظیفه و نقش عقل فعال، در ناحیه قوای نفس به ویژه نقش عقل فعال در تعقل و فعلیت مراحل عقل نظری است. سومین نقشی که عقل فعال دارد، نقشی است که در مسأله نبوت و نزول وحی بر عهده می گیرد. از نظر هر دو فیلسوف، این عقل یکی از ارکان نبوت و وحی است تا آنجا که عنوان ملک وحی را می پذیرد. عقل فعال، تنظیم کننده ارتباط نفس ناطقه با عالم غیب خواه در خواب و یا در بیداری می باشد. چهارمین نقشی که عقل فعال در ارتباط با نفس ناطقه بازی می کند، در مسأله بقای نفوس بعد از مرگ است که از نظر ابن سینا این بقاء، ناشی از اتصال نفس با عقل فعال است که مربوط به نفوس کامل در علمو عمل می باشد و نفوس کامل به بقای عقل فعال که علت آنها است، باقی می مانند. از نظر ابن سینا، نفوس ناقصی که در مرحله عقل هیولانی مانده اند، با تعلق به نفوس فلکی مراحل تکامل خویش را طی می کنند، اما ملاصدرا بر اساس مسلک متعالیه معتقد است که نفوس ناقص به عالم خیال تعلق می گیرند و نفوس کامل هم متحد با عقل فعال و باقی به بقای علت خود (عقل فعال) هستند. ابن سینا و ملاصدرا در هر یک از مراحل مذکور، وجوه اشتراک و نیز اختلاف نظر هایی دارند که به تفصیل در رساله به تبیین و شرح آن خوهیم پرداخت.
جایگاه قلب در معرفت شناسی ملاصدرا
نویسنده:
حمزه عموشاهی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
قلب معنوی در فلسفه و شناخت شناسی صدرالمتالهین اهمیت بسیاری دارد . او قلب معنوی را حقیقت انسان می داند که این حقیقتهماننفس آدمی است و درحال حرکت و تکامل به سوی نفس ناطقه ودر نهایت نیل به بالاترین مراتب عقل است که با طلب عقلانیات و معارف عقلی به هدف و غایت خود نائل می گردد. از سوی دیگر صدرالمتالهین در معرفت و شناخت اصالت را به علوم عقلی می دهد بدین معنا که ادراک حقیقتی مشکک وذومراتب است ومراحل مختلف ادراک – ازاحساس تا تعقل و از تعقل تا بالاترین مراتب شهود– مراتب مختلف حقیقتی واحد به نام عقل و تعقل را تشکیل می دهند به همین جهت احساس و تخیل را نوعی تعقل ضعیف و وحی را بالاترین مرتبه ی تعقل و بقیه ی علوم را مقدمه ای برای رسیدن به معقولات می داند. او در مورد تعقل و شناخت شناسی عقل دارای دو دیدگاه است که دیدگاه اوّل نظر اکثر فلاسفه است وتعقل را بدست آوردن مفاهیم کلی از راه تجرید که به وسیله ی عقل حصولی که پایین ترین مرتبه ی عقل است می داند . امّا نظر دوم دیدگاه اصلی اوست که شاهراه پیوند فلسفه وعرفان در مکتب متعالیه است . او تعقل را شهود حقایق مثالی و عقلی به وسیله ی مرتبه ی حضوری عقل و این که تعقل درمراتب بالاتر با شهود عرفانی متحد است بیان می کند. در نتیجه عقل را به سوی قلب پنجره هایی است قابل گشودن ومشهودات قلب می توانند پس ازشهود مکشوف عقل واقع شوند و به صورت علوم برهانی وخرد پذیر بیان شوند.
تاثير آيات و روايات بر انسان‌شناسي و معادشناسي در فلسفه ملاصدرا
نویسنده:
طاهره‌بیگم قاسمی‌درجه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
وقتي صحبت از حکمت متعاليه مي‌شود بحث عقل و تفکر به ذهن آدمي‌تبادر مي‌کند و ملاصدرا در آثار فلسفي خودش از عقل نيز استفاده نموده است و در مباحث فلسفي خود بسيار از آيات قرآن و روايات متاثر شده است زيرا ملاصدرا نيز مانند هر مسلمان ديگر به اين امر واقف بوده که دين الهي که از سرچشمه وحي و علم الهي نشأت گرفته است، راه و رسم سعادت انسان را با تبيين جهان و انسان و آغاز و انجام آن به او نشان مي‌دهد و به طور مستقيم و غير مستقيم به حقيقت و احوال آنها پرداخته است و از آنجايي که انسان و معاد شناختي به عنوان موضوعات اساسي در دين به آن پرداخته شده است، لذا ملاصدرا با نبوغ سرشار خود و مدد الهي، اين دو موضوع و ساير موضوعات فلسفي را به خوبي درک نموده پس در مباحث فلسفي خود از آيات و روايات به زيبايي و با تناسب تام استفاده نموده است و از آنجايي که بسياري از آيات قرآن و روايات انسان را دعوت به تفکر و تدبر مي‌كند و با توجه به اهميت اين موضوع که ملاصدرا مي‌كوشد رابطه ميان قرآن و روايت و فلسفه را مشخص نمايد و در حد وسع خودش اشراف کامل به مباحث فلسفي و نيز آيات داشته باشد و همچنين با توجه به شرح اصول کافي که در نوع خودش بي نظير است، به ذهن آدمي‌مي‌رسد که ملاصدرا در آثار فلسفي خودش بي تاثير از نقل نبوده است، آنچه ما در اين نوشتار در دو مبحث اصلي انسان شناسي و معاد شناسي صدرايي به آن پرداخته ايم تطبيقي بين عقل و نقل يا فلسفه و دين است که بي گمان در اين تطبيق نشانه هايي از تاثير پذيري ملاصدرا از آيات و روايات وجود دارد که آن را با عنوان تاثير از آن تعبير نموده ام و اين مباحث شامل عالم ذر، امکان شناخت نفس، روش شناخت نفس، تعريف نفس، مراتب نفس، معاد جسماني، و بدن برزخي و تجسم اعمال مي‌باشد. دو نتيجه اين نكته كه عقل و نقل جدا از هم نمي‌باشد و يکي حجت دروني و ديگري حجت بيروني است از دست آورد هاي اين نوشتار است.
تصحیح وتحقیق بخش معاد در المبداء والمعاد حکیم صدرالمتالهین مقدمه: تطبیق آراء " ابن سینا وملاصدرا ء " در دو کتاب" المبداء والمعاد"
نویسنده:
جعفر شانظری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
رساله حاضر تحت عنوان « تصحیح و تحقیق» بخش معاد از «المبدأ و المعاد» صدر المتألهین(ره)، همراه با مقایسه و تطبیق آراء ایشان و ابن سینا از کتاب «المبدأ و المعاد» مشتمل بر مقدمه تحقیق و تصحیح عربی بخش معاد است. مقدمه مصحح که در آن ضمن گزارش اجمالی از مباحث مربوط به بخش «المعاد» به بررسی آراء دو فیلسوف بزرگ (ابن سینا و ملاصدرا) در دو اثر نفیس «المبدأ و المعاد» پرداخته و دیدگاه آن دو را در تعریف نفس، تفاوت ادراک در قوای ظاهری، بررسی نیروهای نفس و جایگاه آنها، اتحاد عاقل با معقول، اتحاد نفس با عقل فعّال ، پیدایش نفسی، پدیده تغییر و تبدیل در هستی، تجرد خیال و خیال منفصل، معاد جسمانی و حشر أجساد و نفوس مورد پژوهش و تحقیق قرار داده است. در پایان مقدمه گزارشی از روند تصحیح کتاب «المبدأ و المعاد» همراه با روش تصحیح و معرفی نسخه های خطی و اختلاف آنها ارائه شده است. بخش عربی مشتمل بر متن تصحیح و تحقیق شده «المعاد» از کتاب «المبدأ و المعاد» حکیم متأله صدر المتألهین همراه با فهرست تفصیلی مطالب و فهرست آیات، روایات، اشعار، اعلام، فرقه ها، و قبائل، کتب، اماکن و کتابنامه است.
بررسی عقل‎گرایی از دیدگاه ملاصدرا و عبدالجبار همدانی
نویسنده:
محبوبه پهلوانی‎نژاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
همواره گرایش های فکری در عالم اسلام به دو قسم عمده گرایش های عقلی و نقلی تقسیم می شود. پیروان گرایش های نقلی، گروه های ظاهرگرایی چون اشاعره،مشبهه، مجبره و ... می باشند. در حالی که پیروان گرایش های عقل گرایانه را گروه هایی چون شیعه و معتزله تشکیل می دادند گذشته از نزاع تاریخی بر سر به کارگیری عقل یا نقل در فهم متون دینی در عالم اسلام،مسئله دیگر اختلاف گروه های عقل گرا در تفسیر گزاره های دینی بوده است که از آن میان می توان به فرقه معتزله در میان گرایش ها فکری عالم تسنن و برخی متکلمان و فلاسفه که خود را وامدار تفکر شیعی می دانستند اشاره نمود. در حقیقت، وجه بارز اشتراک میان این گروه ها اتفاق همه آنها بر موضع تاکید بر مسئله عقلانیت در حوزه دین بود به گونه ای که بسیاری از مستشرقان غربی(نک: مادلونگ،1375: 116، نیز نک: سبحانی،1383: 45) و به تبع ایشان برخی متفکران عرب (نک:سبحانی،1383: 34) به ریشه های مشترک فکری دو فرقه و تاثیر پذیری شیعه و معتزله از یکدیگر معتقد شده اند که در جای خود محل تامل و بررسی است. . بحث در پژوهش حاضر بر سر مسئله عقل گرایی در تفکر دو متفکر از دو فرقه شیعه و معتزله است. صدرالمتالهین متفکر شیعی و قاضی عبدالجبار متکلم معتزلی.از سویی در نظام تفکر وجود شناسانه صدرالمتالهین، عقل حقیقتی تشکیکی و دارای مراتب بوده که توانایی کشف تجلیات و ظهورات حقیقت هستی را دارد و اعلی مرتبه آن حضور در محضر معلوم و شهود عقلانی آن است و در این مرتبه است که حقیقت شرع با عقل پیوند می خورد . در حالی که در تفکر قاضی عبدالجبار عقل جلوه ای فربه و پررنگ داشته و نهایت مراتب آن معادل عقل استدلالی است. از این رو،عقل به کارگیری شده در نظام تفکری او عقلی محدود به فهم و تحلیل ظواهر بوده و وی همواره در پی هماهنگی گزاره های دینی با یافته های عقلانی خویش می باشد. برون داد اختلاف در نوع نگاه عقلانی به مسائل، شیوه عقل گرایانه قاضی و ملاصدرا را در تحلیل مسائل اساسی دینی به گونه ای واضح از یکدیگر متمایز می نماید. که در این نوشتار به آن خواهیم پرداخت. با بررسی دقیق جوانب و مبانی تفکری هر دو فرقه می توان گفت که تعریف عقل و جایگاه عقل گرایی در هر یک از مکاتب مذکور متفاوت است. به عبارت دیگر، در حالی که عقل گرایی معتزلی بیشتر حول محور پاسخ گویی به سئوالات مطروحه دیگر گروه های کلامی و جدل با ایشان شکل گرفته بود مسئله عقل در نظام تفکر شیعی از اهمیت اساسی و بالذاتی برخوردار است که روایات وارده از معصومین علیهم السلام بیانگر همین معنا است. آنچه در این نوشتار به آن پرداخته خواهد شد مقایسه دو اندیشمند از این دو گروه در مسئله عقل گرایی است.
زمان ومکان ازنظر ملاصدرا
نویسنده:
محسن یوسفی بابادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
موضوع این نوشتار بررسیزمان ومکان از نظرملاصدرا وکانت و مقایسه آراء آن دو است. دربین مباحث مختلف زمان و مکان دو جنبه ماهیت و وجود زمان و مکان از اهمیت بیشتری برخورار است. لذا از میان مسائل مختلفپرسش از ماهیت و وجود زمان ومکان بیشتر مورد توجه فلاسفه قرار گرفته است. منظور از پرسش وجود زمان ومکان این است که آیا این دو در خارج واقعیتی دارند یا اینکه فقط در ذهن وجود دارند و وجودی درخارجاز ذهن ندارند؟پرسش مهم دیگر که مورد توجه فیلسوفان بوده است پرسش از ماهیت و حقیقت زمان ومکان است که این پرسش، پرسش از چیستی و مای حقیقیه زمان ومکان نامیده میشود. ابتدا نظرات ملاصدرا درباره ماهیت و وجود زمان ومکان بیان میشود وسپس به ذکر دیدگاههای کانت میپردازیم. ودر پایان آراء آنان مورد سنجش و مقایسه قرار میگیرد.آراء ملاصدرا وکانت درباره مکان مورد مقایسه قرار نگرفته‌اند زیرا بحث مکان درفلسفه ملاصدرا واجد اهمیت بحث زمان نیست.
  • تعداد رکورد ها : 4835