آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1083
ارایگنیس: خاستگاه زبان و فهم در اندیشه‌ هایدگر و گادامر
نویسنده:
ندا راه بار ، مهدی خبازی کناری
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هایدگر در کتاب در راه زبان، موضع فکری خود را از هستی‌شناسی بنیادین به تفکری اصیل‌تر (به گمان خود)، یعنی سخن گفتن از ذات زبان تغییر می‌دهد. نوشتار پیش رو قصد دارد، نشان دهد که زبان از طریق خود چگونه می‌تواند بنیادهای درونی را توصیف کند. هایدگر در جستجوی پاسخ این پرسش، به موقعیت اصیل زبان، یعنی ارایگنیس (Ereignis)بازمی‌گردد. هایدگر می‌گوید ارایگنیس نیروی محرکه‌ای است که آوای مسکوت زبان را به گفتار تبدیل می‌کند. زبان از طریق گفتار، خود را آشکار کرده و درباره خود سخن می‌گوید. از سویِ دیگر، ارایگنیس تمامی هستندگان را در موقعیت خاص خود به فراخور نسبت هرمنوتیکی که با دازاین و جهان دارند به ساحت حضور فرامی‌خواند. در اندیشه گادامر، ارایگنیس به شکلی غیرمستقیم، در چهارچوب گفتگو، میان مفسر و متن تعین می‌یابد. در فرایند گفتگو، ارایگنیس ضمن اجازه واگشایی مفسر و متن، این امکان را به دو افق می‌دهد که هر یک با توجه به ماهیت خودشان به افق دیگری ورود کرده و در هنگام گفتگو به یک موضع مشترک برسند؛ بنابراین ارایگنیس در تفکر هایدگر و گادامر به‌عنوان آشکارکننده وجوه پنهان زبان و متن و مفسر، تأویلی نو از نسبت دازاین با هستی و گفتگوی میان مفسر و متن ارائه می‌دهد و ذات زبان بماهو زبان را همچون زبان (گفتن) به زبان (گفتار) می‌آورد.
صفحات :
از صفحه 111 تا 125
نشست «آیا مرگ ممکن است؟ نگاهی به نقد لویناس بر هایدگر» برگزار شد
نویسنده:
آیدین کیخایی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فلسفة: تأسيسها، تلويثها، تحريفها
نویسنده:
محمد ناصر
نوع منبع :
کتاب , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: دفتر نشر مصطفی,
چکیده :
کتاب حاضر یک کتاب فلسفی است که در آن درباره کلیات فلسفه از شروع و تاسیس آن تا موت مقطعی و در حاشیه بودن آن سخن می گوید و مسائل فلسفی مختصری هم ذکر می کند.
تناهی و طرح استعلایی هستی شناسی بنیادین در اندیشه هایدگر
نویسنده:
احمد رجبی، محمدرضا حسینی بهشتی، حمید طالب زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
رساله حاضر،متمرکزبرتفسیرمسأله تناهی دراندیشه متقدمِ هایدگراست،به نحوی که بتوان این مسأله رادرنسبت با «افقِ استعلایی»درهستی‌شناسی ِبنیادین، به فهم درآورد. تناهی بدین معنا، به مثابه قوام بنیادینِ نحوه خاصِ وجود انسان، باید از تناهی‌ای که در تقابل با امر نامتناهی به هر موجودی تعلق می‌گیرد، متمایز گردد تا بتوان از این طریق، نسبتِ ذاتیِ تناهیِ وجود انسان را با نحوه وجود او به مثابه «فهمِ وجود» به دست آورد. پیوستگیِ ذاتی میان تناهیِ دازاین با فهم وجود، مفهوم تناهی را به مثابه «تناهیِ استعلایی»، در افقِ استعلاییِ تقدمِ فهمِ وجود بر مواجهه با موجودات قرار می‌دهد و بدین ترتیب، جایگاه تناهی تنها در نسبت با امکان ظهور موجود بما هو موجود، یعنی امکان مواجهه به نحو مطلق احراز می‌گردد. برای احراز این جایگاه، در نوشتار حاضر، امکان و ضرورتِ چیزی چون تناهیِ استعلایی نخست از دریچه مسأله مواجهه و ضوابط پدیدارشناسانه آن، به مثابه بنیاد روی‌آورندگی ملاحظه شده است؛ سپس همین بنیاد به مثابه زمانمندیِ دازاین، از حیث حرکت و امکانِ درونیِ آن، همچون ذاتِ زمانمندی تفسیر گردیده، و در نهایت، حرکت زمانمندی نیز به مثابه فهم وجود، یعنی تعالیِ دازاین از موجود به سوی وجود، با تناهیِ استعلایی اینهمان دانسته شده است. از این طریق، مسأله تناهی، با بنیانگذاریِ هستی‌شناسی، یعنی امکان و ضرورتِ هستی‌شناسیِ بنیادین به گونه‌ای پیوند می‌یابد که می‌توان در پرتوِ آن، ضابطه‌ای برای فهمِ کل مسیر فکریِ هایدگر به دست داد.
بحث تطبیقی وجود از دیدگاه کی یرکگور و هایدگر
نویسنده:
محمـود خداقلی پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران: ,
کلیدواژه‌های اصلی :
تحلیلی بر دیالوگ اندیشه هایدگر والهیات مسیحی
نویسنده:
محمد تقی قهرمانی فرد ، جهانگیر مسعودی ، سید مرتضی حسینی شاهرودی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این مقاله در صدد پاسخ‌گویی به پرسشی تعیین‌کننده دربارۀ اندیشه هایدگر یعنی نسبت اندیشۀ فلسفی او با دیدگاه‌های الهیاتی است. اندیشۀ هایدگر محل تنازعات بسیاری از متکلمان مسیحی است. از یک‌سو ترمینولوژی و دستگاه مفهومی فلسفۀ هایدگر پیوند نزدیکی با الهیات دارد و از سوی دیگر، وی درگیر یک نقد بنیان‌افکن از متافیزیک غربی و پیامد آن، الهیات مسیحی است. به همین دلیل نمی‌توان به سادگی از اندیشۀ وی یک کلام مسیحی یا هر دین دیگری را انتظار داشت. او در نهایت می‌تواند با نوعی الهیات همراهی کند، به شرطی که این الهیات، تخریب متافیزیک یا انتوتئولوژی را پشت سر خود داشته باشد. چنین الهیاتی در حال حاضر موجود نیست و می‌توان گفت خدا و دین هایدگر در آینده به سر می‌برد، نه گذشته. نکته‌ای که مقاله پیش‌رو می‌کوشد گوشزد کند این است که شاید تمرکز بر زندگی‌نامۀ هایدگر یا برخی جستارها در اندیشۀ وی در باب الهیات، سرنخ‌هایی برای بررسی نسبت فلسفۀ هایدگر و مضامین دینی با الهیات به دست دهد، لیکن اندیشیدن به دین یا الهیات آینده از طریق تفکر هایدگری نیازمند تأمل و پژوهش‌های عمیق‌تر در متون وی است و چه‌بسا تمرکز بر زندگی‌نامۀ هایدگر و اصرار بر اصطلاحات نام آشنای الهیاتی در برخی از آثار وی، راهزن فهم درست غایت فکری او شود.
صفحات :
از صفحه 171 تا 183
خوانش هایدگر از روایت هوسرل درموردِ حیث التفاتی
نویسنده:
سید محمد تقی شاکری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هایدگر از ابتدا فهم پدیدارشناسی را با نقد هوسرل آغاز کرد و، در بیشتر نوشته‌های خود، از تأثیر آرای هوسرل بر اندیشۀ خود و وام‌داری‌اش به او سخن گفته است. وی که اصلی‌ترین مسئلۀ پدیدارشناسی را روشن‌سازی معنای فلسفی خودش می‌دانست به‌شیوۀ «با هوسرل ضدّ او اندیشیدن» را مشخصۀ کار خود در توجه به پدیدارشناسی قرار داد. از طرف دیگر، آموزۀ حیث التفاتی هستۀ مرکزی پدیدارشناسی هوسرلی است که میراث بزرگ و مهم برنتانو به شمار می‌آید. حیث التفاتی هوسرلی ناظر به این است که آگاهی معطوف به چیزی است و هر اندیشه و ایده روی به‌سویِ چیزی دارد. هایدگر، با فراروی از مباحث آگاهی، حیث التفاتی را به تجربۀ زیسته گره زده و آن را در قالب «زندگی رو به‌سویِ چیزی» درمی‌آورد. این مقاله روایتی تحلیلی است از نقد و بازخوانی هایدگر از حیث التفاتی هوسرل و اینکه چگونه هایدگر، باتوجه‌به آثار استاد خود، در درس‌گفتارها و نوشته‌های خود حیث التفاتی را بر مدار وجودشناختی مورد نظر خویش پیش می‌برد و درعینِ‌اینکه پیشروی او همراه با طرح هوسرل است ضدّ او نیز می‌اندیشد. نتیجۀ این بازاندیشی و بازخوانی هایدگر این است که دازاین جانشین آگاهی می‌شود و حیث‌ التفاتی مسیری برای فهمِ در-‌جهان‌-‌بودنِ دازاین شناخته می‌شود.
صفحات :
از صفحه 111 تا 133
رهیافتهای فلسفی به دانشگاه در آلمان؛ هومبولت، هیدگر، گادامر
نویسنده:
پدیدآور: مهدی فاطمی ؛ استاد راهنما: سید مسعود سیف ؛ استاد مشاور: علی فتح طاهری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
تلاش فیلسوفان برای وحدت بخشی به دانشگاه حول ایده‌ای فلسفی، بیش از دو سده در سنت فلسفی آلمان سابقه دارد. آنان با رهیافتی فلسفی به دانشگاه که مبتنی بر تأمل درباره ماهیت و رسالت دانشگاه است مبدأ عزیمت، مسیر و غایت دانشگاه را در چارچوب پرسشی سامان می‌دهند که دانشگاه را همچون طرح‌هایی از طبقه‌بندی علوم، نسبت حقیقت و کاربرد، نسبت علم با جامعه و حاکمیت، نسبت کارآمدی و تربیت و روابط و نِسَبِ دیگری لحاظ می‌کند. درعین‌حال، ایده دانشگاه خود را در شبکه پیچیده‌ای از مسائلی عینی مانند نسبت دانشکده‌ها، تقدم و تأخر و وحدت آموزش و پژوهش، وحدت علوم، استقلال دانشگاه، نسبت علم و فنّاوری، رابطه دانشگاه و دولت، نسبت دانشگاه و مراکز پژوهشی موازی، نسبت دانشگاه و مدارس فنی و صنعتی، آزادی آکادمیک، نسبت پژوهش‌های کاربردی و بنیادین، مؤلفه‌های فرهنگی زندگی خوابگاهی و جز این نشان می‌دهد. هومبولت با مشارکت در نیم‌قرن تأملات فیلسوفان ایدئالیست و رمانتیست درباره دانشگاه و طرح ایده دانشگاه خود بیشترین نقش را در ساختن دانشگاه مدرن بر اساس بیلدونگ یا پرورش فرهنگی-تاریخی نفس انسان در نسبت با مفهوم حقیقت، ایفا نمود. اما عدم تحقق واقعی این ایده و بحرانی که دانشگاه از نیمه دوم قرن 19 در جامعه صنعتی به آن دچار شد، هیدگر را به "واسازی دانشگاه" از طریق واسازی علم و متافیزیک و پذیرش ریاست دانشگاه کشاند. پس از او گادامر نیز با مشارکت در "بازسازی دانشگاه"، با تأمل در موضوع روش، به دنبال بازسازی نسبت علوم از طریق هرمنوتیک و حکمت عملی بود و برای درمان ازخودبیگانگی‌های درونی دانشگاه، چاره‌جویی نمود. هدف این نوشته نشان دادن عناصر فلسفی بنیادینی در اندیشه‌های هومبولت نسبت به "ساخت" ایده دانشگاه مدرن، در اندیشه‌های هیدگر نسبت به "واسازی" این ایده و در اندیشه‌های گادامر نسبت به "بازسازی" آن است.
هرمنوتیک مدرن (گزینه جستارها)
نویسنده:
نیچه، هیدگر، گادامر، بابک احمدی
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب)
هنرحقیقی راهی به سوی ادراک زمان انفسی مطالعه تطبیقی زمان در آرای آگوستین قدیس، خیام، مارتین هیدگر و ادراک آن در نگاره "فرار یوسف از زلیخا" اثر کمال الدین بهزاد
نویسنده:
ستاره هزارخانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این پژوهش بر محور پاسخ به چیستی «زمان» تنظیم گردیده است. «زمان انفسی» استعاره از زمانی است برای شناخت «نفس». خودشناسی از هستی شناسی و خداشناسی جدا نیست. «زمان» پدیداری است که شناسایی آن ما را به شناخت هستی نزدیک می کند. هنر از آن دسته مقولاتی است که آوردن تعریفی ثابت و جامع برای آن متصورنیست. هر اثر هنری که به وجود می آید، جهانی تازه خلق می کند؛ جهانی که می تواند همانند هستی که در آن زندگی می کنیم زیبا، پیچیده و رازآلود باشد. هنر همچون هستی سرچشمه و آفریننده است. ادراک و رسیدن به حقیقت هستی با ادراک و دستیابی به حقیقیت هنر یکسان است؛ زیرا حقیقت ثابت است. هر پدیداری در این جهان که از طریق شناخت آن بتوان به ادراکی از هستی رسید، آنگاه که در هنر نمود یابد راهی به سوی شناخت هنر نیز می تواند باشد. در برخی نگاره های ایرانی با زمانی مواجه هستیم که در آن مکانها در هم شکسته شده اند و یا دو فصل سبز و خشک یکجا دیده می شوند؛ این تعلیق در زمان و مکان به خصوص در نگاره «فرار یوسف از زلیخا» اثر کمال الدین بهزاد، نگارگر شهیر قرن 9 ،نمایان است. در جستجوی مفهوم پدیدۀ زمان به دنبال رسیدن به ادراک این زمانی هستیم که زمان معمولی نیست. در این پژوهش که اطلاعات آن به طریق اسنادی گردآوری شده، ابتدا پدیده «زمان» را ابتدا مورد شناسایی قرار میدهیم. مفهوم زمان به عنوان «مورد تطبیق » در نظریات اگوستین قدیس، خیام و مارتین هیدگر بررسی و سپس نتیجه نظری حاصل از تطبیق را به هنرنگاری و به طور ویژه به نگاره «فرار یوسف از زلیخا» تعمیم می دهیم. در پاسخگویی به چیستی «زمان» در می یابیم که زمان گذشته تنها یک خاطره و زمان آینده فقط یک انتظار است، اما هر دوی اینها در «زمان حال» واقعیت می یابند؛ زیرا در «اکنون» انسان در این هستی واقعی است. درک «زمان حال»، درک «لحظه» است. حضور در «لحظه» یعنی بودن در تنها زمان واقعی. «لحظه»، «دم»، «وقت»، «آن» از منظر عرفان، زمانی است برای رسیدن به شناخت؛ این شناسایی با ادراکات شهودی و در نهایت، رسیدن به «بینش» همراه است. «بینش» داشتن یعنی از ابتدا تا انتهای یک رویداد را دیدن، که در آن گذشته و حال و آینده همزمان دیده می شود و در این زمان است که «بهزاد» هفت طبقه ساختمانش را به یکباره برای بیننده آشکار می کند و گذشته و حال و آینده را در هم می شکند و این ادراک تنها در «بودن در زمان حال» ممکن می گردد؛ این همان زمان نگاره بهزاد است. به راستی چنین هنری به واسطه ادراکی که از زمان «حال» می دهد، همواره در تمامی دوران در زمان حال زنده می ماند و این هنر می تواند، هنری حقیقی باشد.
  • تعداد رکورد ها : 1083