مرور درختی موضوعات | کتابخانه مجازی الفبا

مرور درختی موضوعات | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
حکمت عملی حکمت نظری درختواره جامع معرفت بشری
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1574
رابطه باید و هست از دیدگاه علامه طباطبائی،‌ شهید مطهری و آیت الله مصباح یزدی
نویسنده:
علی‌رضا ناصری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اگر اصول و احکام اخلاقی را بر پایه اموری واقعی استوار بدانیم و معتقد به یک نظام اخلاقی مطابق با نظام تکوین و هماهنگ با قوانین جاری در آن باشیم در این صورت یک نظام اخلاقی معقول و موجه داریم که می توانیم در مورد آن به بحث و گفتگو بنشینیم و اصول و احکام مطرح شده در آن را در بوته نقد بگذاریم. اما اگر راهی غیر از این را پیمودیم به هر نحوی که باشد آن نظام اخلاقی معقولیت خود را از دست می دهند و نمی توان در مورد آن با ابزار عقل و اندیشه به قضاوت نشست و درباره اصول و احکام آن داوری نمود در صورت اول ما یکسری اصول ثابت کلی و دایمی داریم که منطبق بر امور عینی و نفس الامری هستند و به تعبیر دیگ یک نظام اخلاقی مطلق داریم. در غیر این صورت احکام اخلاقی یا اموری کاملا بی معنا و نامعقول هستند و یا ناشی از احساسات و امیال فردی و گروهی می باشند که منجر به نسبیت گرایی در اخلاق می شود. بحث از رابطه باید و هست ناظر به همین مساله می باشد که آیا می توان از هست ها و واقعیت ها بایدها و احکام اخلاقی را نتیجه گرفت و آنها را بر پایه هست ها توجیه نمود یا اینکه میان این دو سدی نفوذناپذیر وجود دارد که هرگونه ارتباطی میان آندو را ناممکن می کند. ما در این تحقیق نظرات سه تن از فیلسوفان معاصر یعنی علامه طباطبائی شهید مطهری و استاد مصباح یزدی را منعکس نموده ایم و در نهایت به این نتیجه رسیدیم که آن سه بزرگوار علی رغم اختلاف نظر در برخی مسایل صورت اول را برگزیده اند و قائل به ارتباط میان باید و هست می باشند.
ارزیابی و نقد نظریه غایتمندی جهان از دیدگاه شارحان صدرایی و مکتب تفکیک
نویسنده:
نوروز پرندوار
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکیاز مباحث مهم ، در فلسفه اسلامی، بحث غایتمندی جهان است . درعصر ما گروهی از اندیشمندان مسلمانکه پیروان مکتب تفکیک نامیده می شوند ، مسأله علیت را ، آن گونه کهفیلسوفان تحلیل می کنند، نمی پذیرند. این رساله در صدد آن است که مسأله غایتمندی جهان از نظر شارحان صدرایی و پیروان مکتب تفکیک را بررسی نماید . اهمیت موضوع به این خاطر است که نوع نگرش به اصل غایتمندی نقش مهمی در مبانی فکری و رفتاری انسان دارد. شارحان صدرایی و پیروان مکتب تفکیک هر دو ،اصل غایتمندی و حاکمیت علت غایی را بر کل جهان هستی پذیرفته اند . ولی در عین حالبا هم اختلاف نظر دارند .
جوهر و عرض از نظر فلاسفه مسلمان، (ابن سینا، شیخ اشراق، ملاصدرا)
نویسنده:
نسرین ژیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بحث جوهر و عرض از مباحث مهم طبیعت شناسی و هستی شناسی فلسفه محسوب می شود.فلاسفه درباره جوهر وعرض از نظر اقسام و انواع نظرات متفاوتی دارند، در باره اقسام جوهر و عرض برخی قائل به چهار نوع جوهر و برخی قائل به پنج نوع هستند که هیولا، صورت، جسم، عقل و نفس می باشند ودر انواع عرض همان نه قسم بودن آن مورد تائید می باشند. درباره ترکیب جوهر و عرض ملاصدرا قائل به ترکیب اتحادی است و این ترکیب را حاصل ارتباط جوهر و عرض می داند اما فلاسفه مشاء قائل به ترکیب انضمامی جوهر و عرض می باشند.صدرالمتألهین با این نظر موافق است که اعراض قائم به یک جوهر با وجود همان جوهر موجودند نه اینکه هر یک وجودی خاص خود داشته باشد. و اینکه وجودنه جوهر است نه عرض بلکه با جوهر، جوهر است و با عرض، عرض است.
علم از دیدگاه ملاصدرا و لایب نیتز
نویسنده:
حسین پارسا
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مهم ترین هدف از بحث پیرامون علم، ایجاد توانمندی در تشخیص علم حقیقی از علم کاذب است. این گفتار به تحقیق در مورد تعریف علم، متعلق آن، انواع علم، شرایط تحقق علم و نسبت میان علم و عالم و معلوم در آثار ملاصدرا و لایب نیتز، و مقایسه نظرات دو فیلسوف پرداخته است. تاثیر ایمان به خداوند در طرح ریزی نظام فلسفی، اقتباس بسیاری از مفاهیم کلیدی از سایر نظام های فلسفی، مخالفت هر دو فیلسوف با نظریه لوح سفید، از جمله شباهت های مهم در نظام فلسفی آنان است. از طرف دیگر، رویکرد ملاصدرا به علم، فلسفی و پس از تحقق علم است. اما رویکرد لایب نیتز، منطقی و پیش از تحقق علم؛ که این خود گویای تفاوتی بنیادی در رویکرد دو فیلسوف به بحث علم است.
مقایسه تجربه عرفانی و وحیانی
نویسنده:
سلیمان خاکبان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رساله‌ای که تحت عنوان مقایسه تجربه عرفانی و وحیانی تقدیم می‌شود شامل سه بخش اصلی است:بخش اول: آشنایی مستند با دیدگاه‌های پنج تن از شخصیت‌های برجسته معرفتی جهان اسلام (فارابی، ابن‌سینا، شیخ اشراق،‌ ابن‌عربی و صدرا) در باره «عرفان» و «وحی» است. هدف این بخش، صرفاً آشنایی مستند با دیدگاه شخصیت‌های مذکور با دو مقوله «عرفان» و «وحی» است. لذا خواننده محترم، در این بخش، نباید انتظار نقد و بررسی و اظهار نظر موافق یا مخالف را از طرف نویسنده یا دیگران داشته باشد.بخش دوم: جمع‌بندی دیدگاه‌هاست. هدف این بخش آنست که بفهمیم آیا دیدگاه‌های مورد بحث، با هم اختلاف دارند یا ندارند. اگر اختلاف دارند، در چه حد است؟ و نقاط اشتراک چیست؟بخش سوم: نقد دیدگاه‌هاست. این نقد در دو مرحله انجام گرفته: ابتدا دیدگاه حکمای خمسه (فارابی، ابن‌سینا،‌ شیخ اشراق، ابن‌عربی و صدرا) را توسط جمعی از علمای معاصر (حسن‌زاده آملی، جوادی آملی، دکتر یثربی، استاد محمدرضا حکیمی، شهید مطهری و آیت الله امینی) مورد بررسی قرار داده‌ام. علت انتخاب این افراد نوع نگاه آنها به مبانی و دیدگاه‌های حکمای خمسه است. دو نفر اول (حسن‌زاده و جوادی) از مدافعان سرسخت مبانی و دیدگاه‌های حکمای خمسه‌اند. دو نفر دوم (حکیمی و یثربی) از مخالفان جدی حکمای خمسه‌اند. و دو نفر سوم (مطهری و امینی) حد وسط دو دیدگاه موافق و مخالف‌اند. پس از آشنایی با سه دیدگاه معاصر و تأملاتی که بر هر یک از آنها داشته‌ام، شخصاً بر اساس مبنایی که دارم دیدگاه حکمای خمسه را بر قرآن و عترت عرضه کرده و نظر خود را در باب عرفان و وحی که ملهم از آموزه‌های قرآن و عترت است تقدیم صاحب‌نظران کرده‌ام.
علم اخلاق در فلسفه دکارت
نویسنده:
مهدی دهاقین
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده ندارد.
دلایل تجربی وجود روح در قرآن و مطالعات الهیاتی نوین
نویسنده:
فرزانه عباسپور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اصل مهم اعتقادی معاد منوط به اثبات حقیقتی غیر مادی در وجود انسان است. پژوهش حاضر در نظر دارد با استناد به دلایل تجربی وجود این بعد غیر مادی را مورد بررسی قرار دهد. به این منظور وجود این بعد را از نظر دین و علم مورد کنکاش قرار داده ایم. بدین ترتیب که ابتدا دلایل تجربی وجود روح را درقرآن و سپس مطالعات فرا روان شناسی مورد بررسی قرار داده ایم. با مراجعه به آیات قرآن ، دلایل تجربی را در قصه های قرآنی مشاهده خواهیم کرد و از طرف دیگر در مطالعات فرا روان شناسی به تجارب نزدیک به مرگ برخواهیم خورد. در پایان به این نتیجه می‌رسیم که بر خلاف قرآن علم برای اثبات امور غیر مادی مانند روح راه طولانی را در پیش دارد.
نظریه آراء محموده و مبانی و پیامدهای آن در اندیشه ابن سینا
نویسنده:
فرزانه ذوالحسنی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ابن سینا نظریه آراء محموده خویش را بر پایه تقسیم مبادی اقیسه و دقت در تداخل بین آنها، شناخت قوای انسان با تأکید بر عقل عملی و ارتباط‌های سه گانه آن با عقل نظری، بدن و نفوس اجرام سماوی و بررسی نقش آن در تولید مشهورات، و نیز روش شناسی در صناعت جدل به ویژه در مقایسه با برهان و توجه به جایگاه شهرت در فن جدل استوار ساخته است. آراء محموده از نظر ابن‌سینا مشهورات مطلقه‌ای هستند مانند «عدل خوب است» که عامه مردم با تکیه بر اذعان همگانی و متأثر از اسباب شهرت، آنها را بدیهی می‌انگارند و بدان‌ها جزمی در حد یقین دارند. این جایگاه، کارکرد مهمی درجهت مصالح اجتماعی به این قسم قضایا بخشیده است. از نظر ابن سینا تنها با آزمون فطرت عقل می‌توان خود را از اسباب شهرت فارغ انگاشت و آنگاه شک در آراء محموده و اولیات باب برهان را به عقل نظری عرضه داشت. در این شرایط عقل می‌یابد که قادر به تشکیک در آراء محموده هست ولی نمی‌تواند در اولیات عقلی شک کند و اینچنین جزم به آراء محموده از جزم به اولیات متمایز می‌گردد. البته ابن سینا صدق پذیری این قضایا را پذیرفته و بررسی آنها در باب برهان و حصول یقین نظری بدانها را میسر می‌داند. حاصل این دو نگاه شکل‌گیری دو سطح در اخلاق است. اخلاقی در سطح عامه مردم که از کلیات عقلی ناتوان هستند ولی به آراء محموده مانند اولیات یقین دارند. و اخلاقی شامل قضایای کلی یقینی معطوف به عمل در قلمرو عقل نظری که حکمت عملی ثابت و جاودانه را در سطح حکما رقم می‌زند.
تحلیلی بر نظریه مدل و ملاحظاتی درباره مبادی و نتایج فلسفی آن
نویسنده:
مسعود ایثاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نظریه‌ی مدل یک نظریه‌ی منطقی سمانتیکی با هدف ارائه‌ی شیوه‌ی تفکر قیاسی سازگار از طریق رهیافت فرازبانی است. این نظریه مبتنی بر مفهوم تعبیرپذیری زبان است و به تبع آن ریشه در سنت و دیدگاه مدل‌انگارانه دارد که به روایت هینتیکا در اواخر قرن نوزدهم با هیلبرت آغاز شده است. این دیدگاه، به‌رغم مخالفت‌های سرسختانه‌ی یونیورسالیست‌های پیرو فرگه، در نیمه‌ی نخست قرن بیستم در مکتب لوف-ورشو بالیده و در میانه‌ی این قرن به‌دست تارسکی در قالب نظریه‌ی مدل به بار نشسته است. مفهوم تعبیرپذیری زبان به همراه مفهوم سازگاری به‌ویژه در ارتباط با مفهوم سمانتیکی صدق، که همگی زمینه‌ساز مجادلات پیچیده‌ی فلسفی‌اند، نظریه‌ی مدل را به فلسفه پیوند می‌دهند و طبعا دو پرسش را پیش می‌کشند: اول آنکه از منظر فلسفی کدام مبادی از این نظریه پشتیبانی می‌کنند و دیگر آنکه باز هم از همین منظر چه نتایجی بر این نظریه مترتب است.متن حاضر نخست کوششی است برای بررسی پارادایم سمانتیک علمی و بیان منقح اصول آن به‌عنوان بستر اصلی نظریه‌ی مدل بر مدار فعالیت‌های برجسته‌ی تارسکی در پایه‌ریزی و قوام و گسترش این نظریه و به‌ویژه ابهام‌زدایی از مجادلات فلسفی یاد شده در این پارادایم؛ سپس با معرفی اجمالی نظریه‌ی مدل تلاشی است برای پاسخ‌گویی به دو پرسش فوق. اجمالا، مبنای اصلی نظریه‌ی مدل، و اساسا سمانتیک علمی، بی‌طرفی اپیستمولوژیک و انتولوژیک دیدگاه مدل‌انگارانه است. این بی‌طرفی زمینه‌ساز تعبیر‌پذیری زبان و متعاقبا، مطابق رای هاجز، از طریق مفهوم صدق در یک ساختار مبنای نسبی‌سازی مفهوم مدل است که بر پایه‌ی آن دو نتیجه‌ی مهم و مرتبط فلسفی حاصل می‌شود: یکی سمانتیک زبان‌های صوری موجهه، با محوریت کریپکی، و دیگری سمانتیک مدل‌انگارانه‌ی زبان‌های طبیعی (مورد تردید خود تارسکی) با محوریت مونتاگیو.
نسبت میان عالم مثل و عالم طبیعت در نظر افلاطون
نویسنده:
زهرا شکری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
واژه‌ی مُثُل، جمع «مثال» و برگرفته از کلمه‌ی ایده (Idea) است. ایده به معنای اندیشه، تصور، عقیده و گمان است. این لغت از مصدرIdeinبه معنی دیدن و فهمیدن مشتق است. خود لغت یونانی Idea را افلاطون با مفهوم خاص نمونه‌ی آرمانی یا نمونه‌ی اول چیزی به کار برد که این مفهوم در صفت مشتق Ideal باقی‌است.در رساله‌ی جمهوری، افلاطون فرض کرد که هرگاه شماری از افراد نام مشترکی داشته باشند، دارای مثال یا صورتی مطابق نیز خواهند بود. کلی، طبیعتی مشترک یا کیفیتی است که در مفهوم کلی مثلاً زیبایی، دریافت می‌شود. افلاطون درباره‌ی این کلیات، اصطلاح «مُثُل» را به کاربرد. افلاطون اعتقاد داشت که مُثُل یا صور هستنده‌های اصیل و دگرگون‌‌ناشدنی هستند که بیرون از این جهان محسوس می‌باشند. موجودات جهان ‌محسوس انعکاس‌ها و تصویرهایی از آن هستنده‌های واقعی هستند؛ که آن‌ها را تنها از راه عقل می‌توان شناخت. وی برای بیان نسبت میان عالم مُثُل و عالم محسوس واژه‌های بهره‌مندی و تقلید یا شباهت را به کار برد.بهره‌مندی از مثال‌ها چهار‌گونه است؛الف) شیء گاهی از مثالی بهره‌‌‌مند استو گاهی نه: اعراض جدایی‌پذیر. ب) شیء همیشه از مثالی معین بهره‌مندی است بدون‌ آنکه این بهره‌مندی ارتباطی با ماهیت آن داشته باشد: اعراض جدایی‌ناپذیر.پ) شیء همیشه از مثالی معین بهره‌مند است امّا این بهره‌مندی جزء ماهیت شیء نیست بلکه از ماهیت آن ناشی می‌شود.ت) شیء همیشه از مثالی معین بهره‌مند است و این بهره‌مندی جزء ماهیت آن است.در رساله‌ی پارمنیدس، افلاطون، مفصل‌تر از رساله‌های دیگر بحث مربوط به نسبت میان مُثُل و محسوسات را بیان نمود و انتقادات خود را در زبان شخصی به نام پارمنیدس قرار داد. این انتقادات به این صورت بیان شد که آیا اشیاء جزیی از تمام مثال یا فقط از قسمتی از مثال بهره‌مند هستند؟ اگر شق اول اختیار شود، آنگاه صورت مثال، که واحد است، تماماً در هر‌یک از افراد کثیر موجود خواهد ‌بود. اگر شق ‌دوم اختیار شود، آنگاه مثال در عین حال واحد و قابل کثیر است. در هر صورت تناقض پیش می‌آید. به علاوه، اگر اشیاء مساوی به سبب وجود مقدار تساوی مساوی‌اند، پس به واسطه‌ی چیزی که کمتر از تساوی است مساوی‌اند. همچنین اگر چیزی به سبب بهره‌مندی از بزرگی، بزرگ است به واسطه‌ی داشتن چیزی کهکوچک‌تر از بزرگتی است که به نظر می‌رسد تناقض باشد. سقراط نظریه‌ی تقلید را که اشیاء جزیی روگرفت‌های مُثُل، که خود الگوها یا نمونه‌هایی هستند، پیشنهاد کرد؛ شباهت اشیاء جزیی به مثال، بهره‌مندی آن‌ها را از‌آن نشان می‌دهد. در مخالفت با این نظریه پارمنیدس استدلال کرد که اگر اشیاء سفیدی شبیه سفید هستند، سفیدی نیز شبیه اشیاء سفید است. از این‌‌رو، اگر شباهت میان اشیاء سفید باید به‌وسیله‌ی وضع یک مثال سفیدی تبیین شود، شباهت میان سفیدی و اشیاء سفید نیز باید به‌وسیله‌ی وضع یک صورت علیا تبیین شود، و همین‌طور تا بی‌نهایت. بنابراین، افلاطون از تبیین چگونگی نسبت میان عالم مُثُل و عالم طبیعت بر‌نیامد.
  • تعداد رکورد ها : 1574