مرور درختی موضوعات | کتابخانه مجازی الفبا

مرور درختی موضوعات | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
عقل شناسی معرفت شناسی اومانیسم معرفت شناسی پسینی معرفت شناسی پیشینی معرفت شناسی تجربه عرفانی معرفت شناسی رئالیستی معرفت شناسی عقلی معرفت شناسی فمینیستی معرفت شناسی کانتی معرفت شناسی کلاسیک معرفت شناسی مدرن معرفت شناسی معاصر معرفت شناسی نوین معرفت‌شناسی دینی (مسایل جدید کلامی) هرمنوتیک
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 692
بررسی بخشی از آراء اصلی کواین در نظام فلسفی اش با محوریت مجموعه مقالات منتشر شده ی انتشارات کمبریج در کتاب 
Cambridge Companion to Quine
نویسنده:
محمد محمدی الموتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
هدف از این نوشتار معرفی بخش‌های اصلی نظام فکری و فلسفی کواین، با محوریت مقالاتی از سلسله کتاب-های انتشارات کمبریج به نام کواین، می‌باشد. در این چارچوب، در مقدمه با توجه به اهمیتی که آراء حلقه‌ی وین یا همان شاکله‌ی اصلی پوزیتیویست‌های منطقی و به اقتفای آنان دیدگاه‌های فلسفی ردولف کارنپ بر شکل دهی و جهت دهی به تفکر کواین داشته است، اشاره‌ی بسیار کوتاهی به سرخط تفکر آنان شده است. فصل اول به معرفت شناسی طبیعی شده‌ی کواین و تلاش او می‌پردازد که می‌خواهد معرفت شناسی را درون خود علم تجربی بنا نهد و بر پایه‌های آن استوار سازد. از نظر کواین معرفت شناسی مبنایی برای علم تجربی به‌دست نمی‌دهد بلکه این علم تجربی است که چارچوبی برای فهم خود در اختیار قرار می‌دهد. این باژگونی هسته‌ی انقلابی مفهوم معرفت شناسی طبیعی شده‌ی کواین را بیان می‌دارد. در ادامه نویسنده سعی می‌کند نشان دهد که به-رغم تعدیل‌هایی که کواین در مدل خود و نیز بخش‌های مختلفی از نظام فلسفی خود برای ایجاد امکان دفاع از نظریه‌اش ایجاد می‌کند، اولاً نمی‌تواند به‌طور کامل پای بند تجربه باوری خود باقی بماند و ثانیاً از میان احتمالات مختلف به سوی احتمالاتی می‌غلتد که وزنه‌ی طبیعت گرایانه‌ی آن کم‌تر است، به‌گونه‌ای که می‌توان آن را بازگشتی از رویکرد طبیعت گرایانه به‌شمار آورد.تمایز میان دو قضیه‌ی تحلیلی و ترکیبی، پس از کانت، به موضوعی اصلی در مباحث معرفت شناسانه و امکان فهم مورد توجه قرار گرفت. از جمله این موضوع در مباحث کارنپ، به‌عنوان یکی از اعضای برجسته‌ی حلقه‌ی وین، مورد اهتمام آشکار بود. کواین با چاپ مقاله‌ی "دو حکم جزمی تجربه گرایی" به این اصل، در کنار اصل تقلیل گرایی، حمله برد. فصل دوم از این پژوهش به ارزیابی مشروعیت مطالبات و بحث کواین توجه نشان می-دهد. کواین فقدان محتوای تجربی در تقسیم بندی قضایا به تحلیلی و ترکیبی را سبب آن می‌داند که این بحث به باوری متافیزیکی و در نتیجه ناپذیرفتنی بدل شود. البته در این زمینه تقابل اصلی میان کارنپ و کواین شکل می-گیرد. کواین، هم‌چنین، وجود معیاری تجربه گرایانه را در فهم پذیری تمایز تحلیلی- ترکیبی لازم می‌داند و این مطالبه‌ای است که مشروعیت و محتوای خود را از سنت تجربه گرایی به‌دست می‌آورد. اما مشکل آن است که کواین جزییات خواست خود را به شکل مبهمی بیان کرده است. از سوی دیگر نویسنده با توجه به آن که کواین تقلیل گرایی را به‌عنوان دومین حکم جزمی تجربه گرایی مورد تهاجم قرار می‌دهد، می‌کوشد نشان می‌دهد که وی در مخالفت با تمایز تحلیلی- ترکیبی در برخی جنبه‌ها هم تقلیل گرا می‌شود وهم اثبات گرا. درنهایت هم نشان می‌دهد که کواین، به رغم تعدیل‌هایی که در نگاه کل گرایانه‌ی خود می‌دهد، می‌پذیرد که "جملات از لحاظ شناختی معادلند، اگر جایگزینی یکی به جای دیگری تأثیر بر محتوای تجربی هیچ کدام از مجموعه جملات نداشته باشد" و این بیان برای حفظ تحلیلی بودن کافی است.فصل سوم به چهار موضوع می‌پردازد: ارائه‌ی خلاصه‌ای از مباحث کواین درباره‌ی کل گرایی معنا؛ نسبت میان کل گرایی، طبیعت گرایی و تحقیق پذیری معنا؛ طرح جزییات بیش‌تری از استدلال کواین درباره‌ی کل گرایی و ارتباط ادعای نامعقولی تمایز تحلیلی- ترکیبی با کل گراییمعتدل و ریشه‌ای؛ پرسش‌های بی‌پاسخ ناشی از مدعای کواین در زمینه‌ی کل گرایی.مسایل مربوط به ارجاع و وجودشناسی بخش قابل توجهی از آثار کواین را به خود اختصاص داده که در فصل چهارم مورد بحث قرار می‌گیرد. در این فصل ابتدا مختصری از دیدگاه راسل درباره‌ی ارتباط ذهن با جهان خارج طرح می‌شود که در تغایر کامل با نقطه نظرات کواین است. چگونگی دست یابی به معرفت و نحوه‌ی تماس ذهن با چیزهایی غیر از خود پرسش‌هایی است که کواین، در پاسخ، به آنها می‌پردازد. پاسخ‌هایی که از مسیر دیدگاه طبیعت گرایانه‌ی وی گذر می‌کند. اما نکته‌ی کلیدی در پاسخ‌های کواین پنداری است که او از جمله‌ی مشاهدتی دارد. از نظر او تمامی معرفت ما، هرچند تئوریک، در نهایت از طریق جملات مشاهدتی قابل پاسخ گویی است که وی آنها را مشاهده‌ی مطلق می‌نامد.از سوی دیگر، کواین، به‌نوعی مشابه با راسل، بر جنبه‌ی ارجاعی زبان تأکید دارد. لکن، این ارجاع را بنیادین، به معنای راسلی آن، نمی‌داند. به‌علاوه، مفاهیمی که از طریق آنها زبان اقدام به برقراری ارتباط با جهان می‌کند از دیدگاه وی ارجاعی نیستند. ارجاع از نظر کواین نسبتی میان زبان و برخی اصطلاحات زبانی و جهان است و قابلیت ارجاع یک قابلیت استفاده از زبان است. او هم‌چنین، از ارتباط میان کارکرد ارجاعی زبان و شاکله‌ی مفهومی ما سخن می‌گوید که البته از نظر وی این دو دو تلاش جدا از هم نیستند و درک ارجاع یک گام مهم به سوی توضیح مفهومی است درباره‌ی وجود. وجودشناسی، از منظر کواین، موضوعی تصنعی به‌شمار می‌رود و این رأی در کنار نوع نگاه او به زبان نوعی نسبیت وجودشناختی را تداعی می‌کند؛ هرچند وی چنین نسبیتی را انکار می‌نماید. در این فصل با بررسی نظرات کواین به زبان (زبان معمولی و زبان تابع) و رابطه‌ی آن با وجودشناسی و پرسش‌های ناشی از آن و در عین حال مقایسه‌ی آرای کواین و کارنپ دست به ارزیابی دیدگاه کواین زده می‌شود.فصل پنجم، هم‌دلانه‌تر، دو موضوعی را مورد نظر قرار می‌دهد که می‌توان آنها را از شاکله‌های اساسی اندیشه‌ی کواینی دانست: رفتارگرایی و تجربه‌گرایی. در این بخش تلاش آن بوده که با توجه به بخش‌های مختلف آرای کواین رابطه‌ی میان طبیعت گرایی، فیزیکالیسم و تجربه گرایی وی تبیین شود و معلوم گردد که تجربه‌گرایی که کواین آن را نوین می‌داند چیست و آن نقشی که در حوزه‌ی زبان ایفا می‌کند کدام است. البته باید در نظر آورد که زبان نیز در چارچوب نظام کواینی مولفه‌ای محوری است.از نظر کواین، در حوزه‌ی زبان شناسی، افراد یک انتخاب بیش‌تر ندارند: فراگیری زبان از طریق مشاهده‌ی رفتار دیگران به صورت بین الاذهانی. نتیجه‌ی این ادعای تجربی درباره‌ی یادگیری زبان، هم، ادعایی مبتنی بر معناشناسی است که بر اساس آن، هیچ معنای زبانی وجود ندارد که در رفتار پدیدار نباشد.
بررسی تطبیقی مبانی خرد سیاسی در آیین مزدایی و اسلام شیعی
نویسنده:
سیدمحسن هاشمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پژوهش حاضر با عنوان بررسی تطبیقی مبانی خرد سیاسی در آیین مزدایی و اسلام شیعی را با ذکر کلیات و امهات تحقیق شروع نمودیم، سوال اصلی پیرامون وجود افتراقات و اشتراکات این دو آیین بوده و در جواب آن فرضیه ای را مطرح کردیم، که براین اساس اشتراکات بسیار بیشتر از افتراقات می باشد. برای سنجش فرضیه ابتدا سوالات سه گانه فرعیبر اساس سه مبنای هستی، انسان و معرفت شناسی بود را طرح نموده و در جواب آنها سه فرضیه بیان داشتیم: در مبانی هستی شناسی، فقط در استقلال خیر از شر که مورد اعتقاد مزدائیان است، با شیعیان اختلاف نظر وجود دارد، اما در دیگر مبانی اختلافی مشاهده نمی گردد. برای سنجش فرضیه های فرعی آنها را در سه فصل مجزا مورد بررسی قرار داده، اما قبل از اینکار به چارچوب مفهومی پرداخته و شاخصهایی را برای بررسی تطبیقی استخراج نمودیم.ابتدا تعاریفی از مفاهیم بحث بیان شد و سپس قالب اندیشه در معنای عام خود را برای نوع تفکر در آیین مزدایی و اسلام شیعی به علت عام بودن برگزیدیم. هر اندیشه دارای مبانی خاص خویش می باشد، لذا در ادامه فصل چارچوب مفهومی به تعاریف و توضیحاتی پیرامون این مبانی پرداختیم. اولین مبنا، هستی شناسی می باشد که در آن به مبدأ، نوع، کیفیت، اهداف و سرانجام هستی پرداخته می شود. در مبنای انسان شناسی، به آفرینش، خصوصیات و کیفیت وجود آدمی و رابطه او با همنوعانش پرداخته می شود، مسائلی مانند دوگانگی وجود انسان، انسان های شایسته رهبری، برابری میان آنها از این فصل به عنوان شاخص استخراج شده است. در باب معرفت شناسی نیز موضوع، امکان، راههای کسب معرفت توسط انسان و پیروی از انسان کامل مطالبی بصورت نظری آمده است؛ که از این مبانی سه گانه شاخصهایی برای تحقیق در ادامه کار استخراج گردیده است.در فصل دوم 7 شاخص هستی شناسی را مورد بررسی تطبیقی در آیین مزدایی و اسلام شیعی قرار دادیم، این دو آیین در شاخصهای اعتقاد به نبرد خیر وشر که به تقابل دوست و دشمن در سیاست می انجامد، دوگانگی مادی و غیرمادی بودن هستی که به مشروعیت آنجهانی منجر می گردد، نظم که حفظ آن وظیفه حاکم است، سلسله مراتب در هستی که نمودش در نظام طبقاتی می باشد و اعتقاد به سرانجام این و آن جهانی هستی که با ظهور منجیان همراه است، با یکدیگر دارای اشتراک کلی بودند. اما در اعتقاد مزدائیان به وجود دو آفریننده مستقل از یکدیگر در آفرینش خیر و شر، شیعه به راهی دیگر می رود و به یک خدای واحد می رسد که همه اعم از خیر و شر بدست او آفریده شده است و این افتراق باعث تأیید فرضیه فرعی این فصل می شود. در فصل انسان شناسی 8 شاخص مورد بررسی قرار گرفته است که در نزد هر دو آیین انسانها دارای سلسله مراتبی بر اساس عدالت هستند که حاکم در رأس آن قرار دارد، زیرا هر کس با توجه مسئولیتی که در هستی دارد، در جایگاهی مشخص قرار می گیرد و به انجام خویشکاری می پردازد. وجود انسانهایی نخبه و برگزیده از دیگر اشتراکات موجود است، که بر اساس آن عده ای به عنوان راهنمایان در بین مردم زندگی می کنند و به واسطه داشتن مقام دینی به اقتدار سیاسی و اجتماعی می رسند؛ حاکم خود انسانی برگزیده است که خداوند او را برای حکومت بر انسانها معین داشته است، در آیین مزدایی حاکم فقط شاه آرمانی است، اما در اسلام به پیامبر، امام، فقیه و پادشاه عادل به عنوان حاکم اشاره شده است. در آخر اعتقاد مشترکی به وجود یک منجی در آخرالزمان وجود دارد که او پایان دهنده همه شرور است و جامعه را به عدالت و رستگاری می رساند. بر این اساس فقط شاهد اشتراک در کلیات هستیم و فرضیه دوم فرعی هم تأیید می گردد.فصل آخر به معرفت شناسی اختصاص داده شده و در آن ضمن اشاره به سه قالب فلسفه، فقه و کلام؛ بیان گردیده که خداوند موضوع شناخت می باشد، شناختی که باید با عمل توأم و دارای واسطه هایی همچون امام به عنوان حاکم سیاسی در تشیع و ایزد فرمانروا در آیین مزدایی باشد. که وجود همین افراد باعث امکان پذیر بودن معرفت می شود. راههای کسب معرفت خرد، تجربه، ایمان و وحی که قابل گنجانده شدن در قالبهای سه گانه است، می باشد، که هر کس بیشتر از این راهها به معرفت دست یابد، در جامعه دارای قرب و مقام خاصی می گردد. چنانچه امام و علما به واسطه دارا بودن از معرفت به راهنمای جامعه و سرپرستی آن می رسند و در کنار دیگران چون پیامبر الهی که بر او وحی نازل می شود و به صورت متون مقدس در تاریخ ماندگار گردیده، انسان های کاملی محسوب شده که همگان باید از آنها تبعیت نمایند. با تأیید فرضیه این فصل، به تأیید فرضیه اصلی تحقیق می رسیم که طی آن اشتراکات بیش از افتراقات است و عمده عدم توافق هم در دو بن انگاری مزدایی می باشد، چیزی که در شیعه مورد قبول نیست.
معرفت شناسی نور در آثار سلطان محمد
نویسنده:
سیده‌زینب زمانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عنوان پایان نامه ی پیش رو « معرفت شناسی نور در آثار سلطان محمد» با محوریت اثر گرانمایه معراج حضرت رسول(ص) است که در چهار فصل کلیات، نور از منظر نظری، سلطان محمد تبریزی و نگاره های او و فصل نتایج و پیشنهادات تنظیم شده است.موضوع اصلیفطری بودن گرایش به نور و ارزشی بودن ذات نور مخصوصا در هنر نگارگری اسلامی، ایرانی که همیشه همراه با معرفت، شناخت و آمیخته با فرهنگ و ادب و عرفان بوده است.که به صورت جزئی تر در آثار سلطان محمد محدود شده است که معنویت گرایی این نقاش بزرگ و به کارگیری ایجاز انگیز رنگ و نور و نمادپردازی های او می باشد و در نهایت به نتایج حاصله پرداخته میشود.حقیقت هنر همانا در ذات انسان هاست و نور حق است که بر گوهر وجود انسان تابانده شده و متجلی گشته است. انسان که این گنج یعنی نور را در خود دارد، پیوسته در سفر از ظلمت به نور و در واقع در سفر درونی مداوم و همیشگی در خویشتن است این سفر درونی و گرایش ذاتی به نور که یک حقیقت واحد در جهان هستی ست، در دنیای هنر به زیبایی بروز پیدا کرده است.خصوصا نگارگری اسلامی، ایرانی و نگارگری که به صورت در این پژوهش مد نظر می باشد.سلطان محمد تبریزی یا عراقی از مصوران نازک قلم دربار شاه طهماسب صفوی در تبریز است که نقاشیهای او بیقرینه و راوی فضای هنری و سیاسی زمانه اوست که به طور مشخص به دقت در اثر معراج پیامبر این نگارگر پرداخته خواهد شد.
دیرینه‌خانه
نویسنده:
هومن کلیجی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این پایان‌نامه دارای مطالب زیر است : دیباچه- در کجا ایستاده‌ایم- مدرن و مدرنیته- معرفت شناسی- شناخت و معماری - هرمنوتیک در هنر- معماری و هنر- معماری.
بررسی باورهای معرفت‌شناختی معلمان ابتدائی شهر سنندج و ارتباط آن با مدیریت کلاس
نویسنده:
ریوف محمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
باورهای معرفت‌شناختی معلمان باورهای‌ست درباره ماهیت و توجیه دانش انسان که شامل ابعاد؛ مطلق دانسـتن دانش، فرایند یادگیری، ساده دانسـتن دانش، ثابـت بودن دانـش و تلاش برای یادگیـری است. مدیریت کلاس نیز به اقدامات صورت‌گرفته برای خلق و نگهداری محیط یادگیری اثربخش برای دستیابی به اهداف آموزش اشاره دارد.که شامل رویکرد مدیریت کلاسی مداخله‌گر و غیرمداخله‌گر است. هدف اصلی از اینپژوهش بررسی ارتباط بین باورهای معرفت‌شناختی معلمان ابتدائی و ارتباط آن با مدیریت کلاس بود. روش انجام پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری، شامل کلیه معلمان مقطع ابتدائی سال 89-90 آموزش و پرورش ناحیه 1و 2 که 1187 نفر است بود. که 291 نفر بر اساس نمونه‌گیری طبقه‌ای تصادفی به عنوان حجم نمونه انتخاب شد. ابزار اندازه‌گیری باورهای معرفت‌شناختی «پرسشنامه باورهای معرفت‌شناختی شومر» و برای بخش مدیریت کلاس از «پرسشنامه مدیریت کلاس» استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها ازآزمون خی دو، ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چند متغیره و آزمون آنوای یک طرفه استفاده شد. نتایج نشان داد که بین باورهای معرفت‌شناختی و مدیریت کلاس همبستگی معنی‌داری وجود دارد و معلمان مقطع ابتدائی شهر سنندج به طور کلی باورهای معرفت شناختی خام و گرایش به رویکرد مدیریتی کلاسی مداخله‌گر دارند. نتایج نشان دادکه بین مولفه‌های مطلق دانش و فرایند یادگیری و ثابت بودن دانش با مدیریت کلاسی مداخله‌گر همبستگی وجود دارد در حالی، که با مدیریت کلاسی غیر‌مداخله‌گر همبستگی وجود ندارد. همچنین بین مولفه‌های سادگی دانش و تلاش برای یادگیری با مدیریت کلاسی مداخله‌گر و غیر مداخله‌گر هیچ رابطه‌ای مشاهده نشد. نتایج رگرسیون نشان داد که مولفه‌های فرایند یادگیری، تلاش یادگیری، و سادگی دانش به طور معنی‌داری مدیریت کلاسی معلمان را پیش‌بینی می-کند.که مولفه فرایند یادگیری بیشترین قدرت پیش‌بینی و مولفه تلاش برای یادگیری ضعیف‌ترین پیش‌بینی کننده است. بین نگرش معلمان نسبت به باورهای معرفت‌شناختی و مدیریت کلاس بر اساس جنسیت و تجربه تدریس تفاوت معنی داری وجود ندارد.
بررسی روش‌های تحلیل در جامعه شناسی معاصر
نویسنده:
بنیتا سالک آزاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
از جمله شیوه های تحلیل در جامعه شناسی به قرار زیر می باشد : تحلیل کارکردی ، تحلیل ساختاری ، تحلیل سیستمی ، تحلیل شبکه ای ، تحلیل فرایندی و تحلیل شی گرا .تغییر فلسفه هستی شناسی باعث گردید تا تغییر دیدگاهی بر روی تحلیل های معاصرین به وجود آید .تغییر در فلسفه معرفت شناسی باعث شد تا تغییر فرایندی دانش جامعه شناسی ایجاد شود و همچنین خود فرایند دانش ، رخداد و فرایندهایی را درکل ایجاد می نماید که می تواند باعث آشفتگی و یا تغییر در پویایی و تغییر کل گردد .
تبیین مبانی معرفت‌شناختی استاد مطهری (ره)  و کاربرد آن در برنامه درسی
نویسنده:
غلامرضا ویسی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
معرفت‌شناسی پژوهشدرباره چیستی ، امکان و چگونگی بدست آوردن معرفت و پرسش‌هایی از این دست می باشد. این پژوهش پس از"تبیین مبانی معرفت‌شناختی استاد مطهری(ره) به این سوال اساسی پاسخ داده است که "« مبانی معرفت شناسی استاد مطهری چیست؟ودر برنامه درسی چه کاربردی دارد؟» و سوال های فرعی نیز عبارتند از:دیدگاه معرفت شناسی استاد مطهری (ره) در باره مفهوم معرفت ، امکان معرفت، اقسام ومراتب معرفت ، ابزاروروش کسب معرفت ، مناط صدق معرفت چیست؟ و هدف برنامه درسی ، محتوای برنامه درسی ، روش های یادگیری و ارزشیابی در برنامه درسی چگونه باید باشد ؟نوع تحقیق کاربردی و توسعه ای وروش تجزیه وتحلیل یافته هاتوصیفی- تحلیلی و استنتاجی است جمع آوری اطلاعات به صورت نظری کتابخانه ای و به وسیله فیش برداری انجام شده است. در این پژوهش مبانی معرفت شناسی استاد مطهری در قالب ۴۰ بند ارائه ،سپس هدف ، محتوای برنامه درسی ، روش های یادگیری و ارزشیابی براساس مبانی معرفت شناسی استاد مطهری نیز در ۴۰ بندارائه می گردد..
بررسی و نقد مبانی فلسفی سازنده گرایی و دلالت‌های آن در آموزش ریاضی
نویسنده:
محبوبه یعقوبی خانقاهی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
با توجه به اهمیت درس ریاضی و وضعیت ایران در ارزیابی های بین المللی، ‌ایجاد تحول درشیوه های یاددهی- یادگیری این درس ضروری است. نظریه سازنده گرایی یکی از نظریات مطرح در زمینه آموزش و یادگیری ریاضیات و علوم است که در 30 سال اخیر در جهان مورد توجه بوده است و چند سالی است که در ایران نیز مطرح شده است. مهم ترین شعار سازنده گرایان این است که «معنی توسط خود فرد به صورت فعالانه ساخته می شود». برای درک بهتر یک نظریه، آگاهی از مبانی فلسفی آن ضروری است. لذا نگارنده در این پژوهش مبانی فلسفی نظریه سازنده گرایی را در سه حوزه هستی شناسی،‌ معرفت شناسی و ارزش شناسی بررسی نموده است. در ادامه با توجه به مبانی و بر اساس دیدگاه های برنامه درسی که توسط میلر مطرح شده است، دلالت های این نظریه در آموزش ریاضی تبیین شده است. از جمله اهداف تربیتی،‌ تلقی نسبت به یادگیرنده، نسبت به فرایند یادگیری و آموزش،‌ محیط یادگیری،‌ تلقی نسبت به معلم و ارزشیابی بررسی شده اند. در پایان نیز انتقاداتی در دو حوزه فلسفی و تربیتی بر این نظریه طرح و بررسی شده است و پیشنهاداتی برای پژوهش های آینده ارائه گشته است.
مدل سازی و تحلیل تنش سر انسان در برخورد از مقابل  با یک جسم تغییر فرم پذیر به روش المان محدود
نویسنده:
نظام علی بختیاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این مطالعه پدیده برخورد با جسم خارجی، به منظور ارزیابی نقش مواد تغییر فرم پذیر در جذب انرژی مورد تحلیل واقع می شود. در پدیده برخورد، سر با سرعت ثابت M/S 5/6 به مانع برخورد می کند و به کمک کد LS-DYNAو به روش مقایسه ای بین آلومینیوم، آلولایت، آلپوراس، پلیمر ABS و فوم انبساط یافته پلی پروپیلن انجام می پذیرد. مدل المان محدود سر با استفاده از داده های آناتومیکی و بر اساس شاخص 50 درصدی مرد جامعه در نظر گرفته شد. روش مقایسه ای بر حسب بیشترین تنش وارده به سر، حداکثر کرنش و شناب کاهشی انجام گرفت تا اثر این موانع بر سر مورد بررسی واقع شود. نتایج به دست آمده نشان می دهد آلومینیوم بیشترین تنش را به سر وارد می کند در حالیکه فوم آلومینیومی آلپوراس کمترین تنش را به سر وارد می کند. نتایج نشان می دهد که مقادیر تنش، کرنش و شتاب کاهشی وارده به سر وابستگی مستقیم به دانسیته، تنش تسلیم و الاستیسیته موانع دارد. هر چه مانع دارای تنش تسلیم پایینتر و دانسیته کمتری باشد مقدار تنش و کرنش و شتاب کاهشی وارده به سر کمتر خواهد بود به طوریکه مقدار تنش وارده بر سر در برخورد با فوم آلپوراس با دانسیته Kg/m3 250-200 معادل 3/2 MPa fiبه دست آمد که در محدوده استاندارد و ایمن وجود دارد و نشان دهنده آنست که این فوم قسمت اعظم انرژی جنبشی حاصل از برخورد را جذب می کند و سر را در محدوده ایمن نگه می دارد.
حل مسئله حد اقل زمان صعود هواپیمای جت به کمک الگوریتم ژنتیک
نویسنده:
مهدی حجاری طاهری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بهینه‌سازی مسیر نقش مهمی در صنعت هوا فضا ایفا می‌کند زیرا هواپیما و فضاپیماها قصد دارند به حداکثر کارآیی در محیطهای سخت و طاقت ‌فرسا برسند. هدف از این تحقیق حل مسیله بهینه‌سازی مسیر هواپیمای جت بمنظور صعود در حداقل زمان ممکن است. این مسیله اولین بار توسط دکتر برایسون مطرح گردید و تاکنون با روشهای مختلف کنترل بهینه از جمله اصل حداقل‌یابی پونتریاگن و برنامه ریزی پویا بررسی و حل شده است. مسیر بدست آمده از این روشها تأمین کننده شرط لازم و نه کافی در یافتن حداقل مطلق زمان صعود می‌باشد. در این پایان نامه از روش مستقیم برای حل مسیله صعود در حداقل زمان استفاده شده است. بدین منظور بردار متغیر کنترل مسیر (زاویه حمله) توسط تعدادی منحنی درجه سه پارامتریزه شده و هدف انتخاب این پارامترها بگونه ای استکه کنترل حاصله مسیر بهینه را ایجاد نماید.برای انتخاب بهینه این پارامترها از روش مستقیم الگوریتم ژنتیک که یک روش بهینه‌سازی کلی( ) می‌باشد بهره گرفته شده است. با توجه به قابلیت بالای روش الگوریتم ژنتیکی در دنبال کردن حداقل مطلق توابع، حداقل زمان رسیدن به ارتفاع مورد نظر در سرعت مشخص دراین روش، به میزان 32% در صد نسبت به زمان بهینه بدست آمده از سایر روشها کمتر می‌باشد. صحت عملکرد شبیه‌ساز مورد استفاده به کمک نتایج به دست آمده از حل مسیله برایسون توسط دیگر روش‌های عددی به اثبات رسیده است.
  • تعداد رکورد ها : 692