جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرور > مرور مجلات > پژوهشنامه فلسفه دين > 1399- دوره 18- شماره 2
  • تعداد رکورد ها : 12
نویسنده:
حمید رضا خادمی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یاسپرس، به عنوان فیلسوفی اگزیستانس، ذات و حقیقت انسان را اگزیستنس می‌نامد و بر این باور است که شناخت من به عنوان اگزیستنس در فرآیند خودنگری -تأمل در خویش- انسان را به بیرون از خود که همان امر متعالی است می‌رساند. یاسپرس بر آن است که اگزیستنس در لحظاتی از زندگی انسان به صورت تفسیرشده ظهور پیدا می‌کند و با فراروی از درونِ مرزهای سوژه به نحوی از بیرون از خود آگاهی می‌یابد. از سوی دیگر در فلسفۀ اسلامی شناخت انسان امری ممکن و مقدور است و این شناخت به نوعی در پیوند با امر متعالی تصویر شده است. جوادی آملی، به عنوان فیلسوفی مسلمان، به مسئلۀ انسان‌شناسی به طور ویژه پرداخته است. دیدگاه اصلی وی در شناخت انسان بر موضوع فطرت مبتنی است. جوادی آملی، با بررسی راه‌های شناخت انسان، موضوع فطرت را پیش کشیده و، با برجسته کردن آن، ایدۀ انسان محکم و متشابه را طرح می‌کند. بر خلاف یاسپرس، که معتقد است اگزیستنس هرگز به یک شکل واحد و کلّی ظهور پیدا نمی‌کند و لذا هیچ نسخۀ یکسانی برای شناخت انسان راهگشا نیست، جوادی آملی، با ترسیم ایدۀ انسان محکم، مسیر شناخت حقیقی انسان را هموارتر می‌کند. در رویکرد یاسپرس انسان با فراروی از حدّ خویش و در ارتباط با امر متعالی به درک اگزیستنس به نحو حضوری و وجودی دست می‌یابد. همچنین در دیدگاه جوادی آملی بر رابطۀ حضوری خودشناسی و خداشناسی تأکید شده است.
صفحات :
از صفحه 51 تا 74
نویسنده:
جواد درویش آقاجانی ، سید حسن حسینی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
سؤال اصلی در موضوع فعل الهی در طبیعت، چگونگی ارتباط خداوند -به عنوان امر غیرمادی و متعالی- با طبیعت -به عنوان امر مادی- است. در دوره معاصر، عده‌ای با تکیه بر مبانی متافیزیکی و الهیاتی توماس آکویناس و عده‌ای با توسل به عدم موجبیت کوانتمی، به عنوان دو جریان غالب، در صدد پاسخ‌گویی به این مسئله بوده‌اند. دسته سومی در سال‌های اخیر بر مبنای نوخاسته‌گرایی به این مسئله پرداخته‌اند. نوخاسته‌گرایان سعی کرده‌اند به مسئلۀ فعل الهی بر اساس یک نظریۀ جدید در علیت پاسخ دهند. این نظریه علیت را در روابط میان اشیاء طبیعی که علوم جدید به آنها می‌پردازند جستجو می‌کند. ویژگی دیگر دیدگاه نوخاسته‌گرایان نگرشی بر مبنای وحدت جوهری و یکپارچگی جهان است که ضمن طرد دوگانه‌انگاری جوهری در دامن فیزیکالیسم نیز نمی‌افتد. در این مقاله، در کنار تشریح رویکرد نوخاسته‌گرایان، استدلال می‌شود که این دیدگاه، نسبت به دو دیدگاه رقیب، قدرت تبیینی بیشتری برای حل مسئلۀ فعل الهی در طبیعت دارد. استدلال اصلی در تبیین مزیت آن نسبت به دیدگاه کوانتمی این است که نوخاسته‌گرایی به دلیل ابتنا بر متافیزیک علم، پاسخ موقتی ارائه نمی‌کند و با تغییر نظریات علمی نقض نمی‌شود. در مواجهه با نگاه تومیستی، مهم‌ترین مزیت نوخاسته‌گرایی تحلیل دقیق‌تر قوانین طبیعت بر مبنای متافیزیک علوم جدید است. در عین حال به خود این دیدگاه نقدهایی به ویژه به دلیل اخذ الهیات پننتئیستی وارد است.
صفحات :
از صفحه 1 تا 26
نویسنده:
مهدی عباس‌زاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در علم کلام دو رویکرد از یکدیگر قابل تفکیک‌اند: رویکرد مابعدالطبیعی که محصول تفکر انتزاعی و مفهومی در باب خدا و معتقدات دینی است و رویکرد وجودی که مبتنی بر تفکر انضمامی دربارۀ این امور است. بر این اساس، پرسش اصلی نوشتار حاضر این است که آیا کلام اسلامی می‌تواند از ظرفیت رویکرد وجودی در فهم، تفسیر و تبیین اعتقادات دینی بهره گیرد یا نه. مبنای کلام وجودی در تفکر اسلامی این است که در قرآن و حدیث، تعاببیر و مضامین فراوانی به چشم می‌خورند که بیشتر با رویکرد وجودی متناسب‌اند تا رویکرد مابعدالطبیعی. در این صورت، به نظر می‌رسد که می‌توان از چیستی و امکان کلام وجودی در تفکر اسلامی سخن گفت. در جهان غرب، الهیات اگزیستانس عملاً در قرن بیستم تحقق یافته است؛ اما در عالَم اسلام، کلام وجودی، هرچند امری ممکن به نظر می‌رسد، لیکن تا کنون تحقق نیافته است. نوشتار حاضر به مباحثی همچون چیستی، مختصات و روش کلام وجودی، تفاوت آن با دانش‌های مشابه، تعابیر و مضامین آن، عوامل مقوّم و عوامل مؤثر آن، امکان و فرآیند تحقق آن، و نهایتاً کارآمدی و اثربخشی آن پرداخته است. روش تحقیق، از حیث گردآوری داده‌ها، کتابخانه‌ای و از حیث ماهیتْ عقلی-فلسفی است.
صفحات :
از صفحه 27 تا 50
نویسنده:
زینب شکیبی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
فیلیپس با نگاهی ناشناخت‌گرایانه به زبان دین معتقد است در گرامر دعا نباید به دنبال اثبات موجودی متعالی به عنوان متعلق نیایش بود، بلکه باید اولویت را به تبیین معناداری دعا در نحوۀ زندگی دینی داد. فیلیپس با مقایسۀ سحر و دعا نشان می‌دهد که این دو شیوه‌هایی فراطبیعی برای تحصیل مطلوب تلقی می‌شوند، با این تفاوت که اهمیت دعا برای متدینان در تغییری است که در زندگانی ایشان ایجاد می‌کند. از سوی دیگر، ساحر معتقد است اوراد وی دارای تأثیر عینی بر پدیده‌ها است، اما متدینان چنین نگاهی به ادعیه ندارند. فیلیپس نتیجه می‌گیرد که دعا امری درونی است و معنای آن صحبت کردن با خدا درباره رنج‌ها و آرزوها است. دعا برای متدینان تلاش جهت یافتن معنا و امیدی است که ایشان را از عوامل مخرب زندگی نجات می‌دهد. از همین روست که دعاکننده می‌تواند الوهیت خدا را در دعا درک کند. دیدگاه فیلیپس دچار دور است، نگاه هنجاری (دستوری) او در خصوص معنای دعا با نظریۀ بازی‌های زبانی ویتگنشتاین در تضاد قرار دارد، و ایدۀ او دربارۀ وجه تمایز دعا از جادو با مبانی پوزیتیویستی وی در تعارض است.
صفحات :
از صفحه 75 تا 95
نویسنده:
سیده فاطمه نورانی خطیبانی ، مریم سالم ، میترا پورسینا
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مسئلۀ محوری در این مقاله پی بردن به رابطۀ فلسفه و دین در انسان‌شناسی بوئثیوس است. بدین منظور مؤلفه‌هایی همچون خلقت، چیستی اختیار و دلیل مختار بودن انسان و غایت نهایی انسان هم در رسائل کلامی، به عنوان نمایندۀ دیدگاه‌های کلامی بوئثیوس، و هم در تسلای فلسفه، به عنوان نمایندۀ فلسفۀ بوئثیوس، به روش تحلیلی-توصیفی مورد بررسی قرار می‌گیرند. بوئثیوس در هر دو اثر قائل به دوگانه‌انگاری و مختار بودن انسان است و عقل داشتن انسان را دلیل بر اختیار او می‌داند. در خصوص خلقت انسان و قرارگیری نفس در بدن، در رسائل کلامی گزارش کتاب مقدس را می‌پذیرد و در تسلای فلسفه بیشتر به قرائت افلاطونی قائل است، هرچند در اینجا نیز تجسد نفوس را به فعل الهی نسبت می‌دهد. در تسلای فلسفه، او به نحو کامل‌تری به اختیار انسان‌ و علم الهی می‌پردازد، و به کمک پنج مؤلفۀ راه‌های کسب معرفت، متعلق علم قرار گرفتن مدرَک نه به واسطۀ ذات خود بلکه به واسطۀ ذات مدرِک، تمایز میان ضرورت محض و ضرورت مشروط، تمایز سرمدیت با ابدیت، و اثبات سرمدیت برای علم خداوند، نظریۀ خود را در خصوص جمع بین مشیت الهی و اختیار انسان ارائه می‌دهد. او ثابت می‌کند که همۀ وقایع آینده از منظر الهی ضروری‌اند، اما برخی فی‌نفسه ضرورت دارند و برخی به اختیار انتخاب می‌شوند. در مجموع، تصویری که بوئثیوس از انسان در تسلای فلسفه ارائه می‌دهد تصویر انسان در رسائل کلامی را مخدوش نمی‌سازد.
صفحات :
از صفحه 119 تا 140
نویسنده:
طیبه جورابچی ، حسین هوشنگی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مسئلۀ جایگاه عقل در دین‌شناسی و نحوه و میزان معقولیت هر یک از ابعاد دین یکی از مباحث مهم در فلسفۀ دین است. از این رو صاحب‌نظران و متفکران زیادی از جمله کانت به بحث در این زمینه پرداخته‌اند. اما از آنجا که غالب دغدغه‌ها در این زمینه حول محور اعتقادات و سپس اخلاق قرار گرفته، کمتر به جایگاه عقلانی مناسک دینی توجه شده است. کانت، بر مبنای عقلانی-اخلاقی دانستن دین، مناسک دینی را عقلاً نقد و بررسی می‌کند و چون گوهر دین را اخلاق می‌داند، مناسک دینی را تا آنجا که مقدمۀ وصول به غایت دین عقلانی-اخلاقی است می‌پذیرد. همچنین در باب مناسک دینی وی معتقد است در یک دین عقلانی هیچ تکلیف خاصی نسبت به خداوند وجود ندارد و این تلقی را که با به جا آوردن اعمال و مناسکی بتوان رحمت و عنایت الهی را جلب کرد، خرافه و تعصب می‌خواند. البته اگر انسان بخواهد خضوع و خشوع خود را در برابر خداوند اظهار کند نباید اعمال و تکالیف خاصی انجام دهد، بلکه باید خلوص اخلاقی به عنوان زمینۀ عالی تمام اصول رفتار او مورد توجه قرار گیرد. با این همه، اعمال عبادی و نیایش و مناسک اگر بستری برای پرورش روح اخلاق و انجام وظایف به صرافت تکلیف باشد، مورد تایید و تأکید کانت قرار می گیرد. بنابراین نمی‌توان کانت را به طور مطلق مخالف جنبه‌های غیراخلاقی و غیرعقلانی (مناسکی و آیینی) دین دانست.
صفحات :
از صفحه 141 تا 160
نویسنده:
مهدی پاکنهاد ، عباس یزدانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هدف از پژوهش حاضر مطالعۀ نحوۀ مواجهۀ هایدگر با سنت متافیزیکی است، تا به واسطۀ آن روشن گردد که این مواجهه اولاً در مسیر فکری هایدگر دچار چه دگرگونی‌هایی شد، و ثانیاً مواضع هایدگر در باب متافیزیک تا چه اندازه متأثر از الهیات مسیحی بوده است؟ بر این اساس، این پرسش را مبنا قرار دادیم که پروژۀ «تخریب هستی‌شناسانۀ تاریخ متافیزیک» در هایدگر متقدم و رویکرد «چیرگی بر متافیزیک» در هایدگر متاخر به چه نحو صورت پذیرفت، و دلایل گذار او از رویکرد «تخریب متافیزیک» به رویکرد «چیرگی بر متافیزیک» چه بود؟ یافته‌های تحقیق نشان می‌دهد که از منظر هایدگر، نقد متافیزیک بستر ضروری راهیابی به حقیقت هستی است، چرا که متافیزیک، به واسطۀ ماهیت انتو-تئولوژیک‌اش زمینۀ انحراف تاریخی فلسفه و دور شدنش از تفکر اصیل را ایجاد کرد، که نتیجۀ آن را می‌توان در فروبستگی و به خفا رفتن هستی، بی خانمانی و عسرت بشر امروز و نیهیلیسم تکنولوژیک دوران معاصر مشاهده کرد. در عین حال، تعلق خاطر هایدگر به سنت الهیات ایمانی به او کمک کرد تا صورت‌بندی متمایز فلسفی‌اش در نقد و گذار از متافیزیک را با تکیه بر ادبیاتی همسو با کلام مقدس تقریر کند و از این طریق بکوشد تا با گذر از مرزهای محدودکنندۀ فلسفه‌های مرسوم، در راه یک اندیشۀ تماماً غیرمتافیزیکی گام بردارد.
صفحات :
از صفحه 161 تا 182
نویسنده:
محمد بهرامی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هر چند که «ابداع» مورد توجه همه فیلسوفان مسلمان بوده، اما در الهیات اسماعیلیه توجه ویژه ای به آن شده است به گونه ای که شخصیت‌ها و گروه های نامداری مانند نسفی، ابوحاتم رازی، سجستانی، اخوان‌الصفا، کرمانی و ناصرخسرو، به تفسیر آن اقدام کرده اند. این تحقیق که بر دیدگاه های اسماعیلیه در دوره فاطمیان محدود شده است با مراجعه به آثار آنان و به کارگیری روش های توصیفی و تحلیلی، این یافته ها را در اختیار خواننده قرار می دهد: اثرپذیری الهیات اسماعیلیه از نوافلاطونیان، سبب دشواری در دریافت دیدگاه آنان در خصوص مسائل مختلف از جمله ابداع، شده است؛ میان متالهان اسماعیلی در مولفه های به کار رفته در تعریف ابداع یا اجمال و تفصیل این مولفه ها و نیز در این که چه موجوداتی متعلق ابداع الهی هستند اختلاف نظر وجود دارد؛ هر چند که به نظر می رسد متالهان اسماعیلی ابداع و اختراع را متراداف می دانند اما در الهیات آنان رابطه ابداع با مفاهیم دیگر همچون خلق، امر، انبعاث، اراده، ترکیب، و صنع در هاله ای از ابهام قرار دارد.
صفحات :
از صفحه 183 تا 200
نویسنده:
وحیده فخار نوغانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
دیوید بیسینگر از جمله فیلسوفان مدافع رویکرد انحصارگرایی است که در آثار متعدد خود تلاش کرده است تبیین جدیدی در دفاع از این رویکرد ارائه کند. هرچند بیسینگر به عنوان یک انحصارگرا ظاهر شده است، اما موضع متفاوت او در برابر پدیدۀ تنوع ادیان نسبت به سایر انحصارگرایان از یک سو و پذیرش برخی از مقدمات رویکرد کثرت‌گرایی از سوی دیگر سبب شده تا تبیین او از نظریۀ انحصارگرایی مورد تأمل و نقد قرار گیرد. در این پژوهش تلاش شده است تا ضمن تبیین نظریۀ بیسینگر و بررسی و نقد مبانی مورد نظر او، موفقیت این رویکرد در دفاع از انحصارگرایی مورد بررسی قرار گیرد. دستاوردهای این پژوهش نشان می‌دهد که برخی از مبانی مورد پذیرش او، از جمله فقدان معیارهای عینی برای ارزیابی تطبیقی ادیان، جایگزین کردن نقش تبیینگرانۀ گزاره‌های دینی به جای توصیف از واقعیت و برابر دانستن پیروان همۀ ادیان در دستیابی به منابع معرفتی، نظریۀ او را تا حد زیادی به رویکرد کثرت‌گرایی متمایل کرده است.
صفحات :
از صفحه 201 تا 222
نویسنده:
حامد قدیری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از چالش‌های حوزۀ زبان دینی به امکانِ جمع میان فرض تعالی و فرض ارجاع متعارف دینی برمی‌گردد. فرض تعالی مدعی است که ساحت الهی/مطلق به طور کامل از ساحت بشری/ممکن منفک است. فرض ارجاع متعارف دینی نیز مدعی است که می‌توان به ساحت الهی/مطلق به شکل متعینی ارجاع داد. تردید در امکان جمعِ میان این دو از آنجا می‌آید که گویا مدعایی در ذهن هست که «اگر ساحتِ الهی/مطلق، به طور کامل از ساحتِ بشری/ممکن منفک باشد، آنگاه نمی‌توان به شکل متعینی به آن ارجاع داد». در این مقاله، با تکیه بر استدلال مدل‌تئورتیک هیلاری پاتنم در حوزۀ متافیزیک، استدلالی به نفع این مدعا ارائه می‌شود که به دنبال آن، تعارض میان فرض تعالی و فرض ارجاع متعارف دینی به یک تعارض جدی تبدیل می‌شود، به گونه‌ای که دیگر نمی‌توان این دو را هم‌زمان و بدون هیچ تعدیلی پذیرفت. در پایان نیز، از باب نمونه، سه راه برون‌رفت از این تعارض ارائه می‌شود. این راه‌ها عبارت‌اند از (1) پلورالیسم درون‌گرا، (۲) نوعی الاهیات تنزیهی، و (۳) غیربشری دانستنِ زبان.
صفحات :
از صفحه 97 تا 118
  • تعداد رکورد ها : 12