بيزگرايان، يا طرفداران نظريهي تأييد بيزي، بر اين باورند كه راهحلي براي مسألهاي قابلتوجه در فلسفهي علم دارند؛ و آن مسأله، همان تعيين منطق حاكم بر شواهد و ا
... استقراي دربردارندهي آن است؛ اين مسأله از اهميت ويژهاي در فلسفهي علم برخوردار است؛ چراكه در نهايت، آنچه كه موجب تمايز افسانه و علم ميشود، اينست كه ما گواه و شاهد خوبي براي محتوا و مضمون علم و يا لااقل علومي كه به كمال رسيدهاند، داريم. ايدههاي اصلي مشترك در تمام نسخههاي گوناگون نظريهي تأييد بيزي، اينست كه باورهاي دانشمند با يك اندازهي احتمال تأييد ميشوند يا بايد با يك اندازهي احتمال تأييد شوند؛ و اينكه الحاق شاهد جديد، بهوسيلهي شرطيسازي با استفاده از نظريهي بيز صورت ميپذيرد. خوشآيندترين خواص رويكرد بيزي سه چيز است:اول اينكه اين نظريه، مفهوم مبهم از منطقِ استقراء را به يك حساب غيرمبهم و واحد، يعني حساب احتمالات، تحويل ميكند. دوم اينكه، اين نظريهي جامع، قابليت جالبتوجهاي براي نظاممند ساختن پشتيباني مشاهدات از فرضيه را دارد. سومين خاصيت كه مهمترين آنهاست، اطمينان از سازگاري است. در بيشتر رويكردهايي كه با شواهد سروكار دارند، هيچ اطميناني از سازگاري در رفتار آنها با دستهاي وسيعتر از مشاهدات، ديده نميشود. نظريهي تأييد بيزي، براي ما تصوير سادهاي را تهيه ميكند: رفتار كلي شواهد در هر لحظه، بهوسيلهي يك توزيع احتمال ضبط ميشود. تا زمانيكه باورهايمان را مطابق حساب احتمالات شكل ميدهيم و بهنگام ميكنيم، نبايد در مقام داوريهاي وابسته به شواهد، به سمت تناقضها سوق داده شويم. شايد بهخاطر همين خصوصيات باشد كه هماكنون نظريهي تأييد بيزي، از جايگاه پيشتاز در ميان رويكردهاي مختلف از استقراء و تأييد در ادبيات فلسفهي علم، برخوردارست.بيزگرايان بر اين باورند که محاسبات احتمالي بيزي را ميتوان براي حل پارادوكسهاي تأييد بهكار برد. آنها همگي در اين عقيده متفقاند كه رويكردهاي كيفي نسبت به نظريهي تأييد، از جمله رويكرد فرضياستنتاجي و تأييد نمونهايِ همپل، نااميد كنندهاند و يك رويكرد مناسب در روشي كه شاهد از فرضيهها و نظريهها پشتيباني ميكند، بايد كمّي باشد؛ كه رويكرد كمّي، مستلزم استفاده از اصول حساب احتمالات است. هدف از اين تحقيق، بحث و بررسي در زمينهي بيزگرايي و پاسخ به چالشهاي وارد به آن است.
بیشتر