جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 9
عشق از دو منظر عرفان و فلسفه
نویسنده:
محمد غبدیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
از شگفتیها و زیباییهای عالم آفرینش پدیده ناشناخته ی عشق است که همچون وجود مفهومش در غایت ظهور و کنهش در غایت خفاست.عشق در فلسفه و بخصوص در عرفان آنقدر از اهمیت ویژه ای برخوردار است که تقریبا تمام عرفا و فلاسفهی بزرگ بابی را تحت همین نام برای آن قرار داده اند.در عرفان، عشق از مهمترین مباحث عرفان نظری و عملی است.در واقع تجلّی عشق است که تمام مراتب خلقت را ایجاد می کند و به ظهور می رساند ؛در مسیر کمالیه موجودات به سوی حق نیز همین عشق است که ایجاد حرکت وکمال می کند.در فلسفه نیز فلاسفه بزرگی همچون ابن سینا.سهروردی وملاصدرا با توجه به مبانی مکاتب خویش از عشق سخن گفته اند.فلاسفه و عرفا مباحث متعددی در باب تعریف و ماهیت عشق، منشاء عشق.،رابطه بین عشق الهی و انسان،عشق و هستی و همچنین کارکردهای عشق رادر اندیشه های عملی و نظری خود گنجانده اند.در باب تعریف عشق تقریبا تمام عرفا و اکثر فلاسفه براین عقیده اند که عشق را نمی توان تعریف کرد و کشف حقیقت آن تنها از راه شهود امکان پذیر است.آنها درباره ی رابطه ی عشق وهستی معتقدند که عشق در تمام هستی جریان دارد وهر موجودی از عشق حتی به میزان کم بهره مند است.عرفا و فلاسفه منشاء اصلی و واقعی عشق را عشق الهی می دانند و همه عشق ها را مظهری از این عشق به حساب می آورند.در اندیشه عارفان وفلاسفه مهمترین ثمره ی عشق وحدت و یگانگی عاشق و معشوق محسوب میشود.
مطالعه تطبیقی مساله صدور کثرت  از وحدت  از دیدگاه ابن‌سینا، سهروردی و صدرالمتالهین
نویسنده:
باقر حسینلو
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مساله صدور کثرتاز وحدتاز جمله مسائل فلسفی استکه بدون تردید می‌توان آن را در ردیفمسائل دسته اول یا دوم ذهن کنجکاو انسان به حسابآورد و پرسشی استکه علم و فسلفه و عرفان و دین همواره در صدد پیدا کردن پاسخی برای آن بوده‌اند. از زمانی که انسان خود و جهان را شناخته با مشاهده این همه کثراتو موجوداتگوناگون به فکر فرورفته و از خود پرسیده است : این جهان با این همه نقشو نگار و کثرتچیست ؟ آیا خالق و آفریننده‌ای دارد یا از ازل و آغاز وجود داشته است ؟ آیا علم و آنچه در آن هست ، ثابتو باقی‌اند یا گذرنده و فانی؟ به عبارتدیگر، آیا این عالم که جهان تکثر است ، حادثو مخلوق استیا غیرمخلوق و قدیم؟ اگر حادثو مخلوق است ، خالق آن کیست ؟ و چه صفاتی دارد؟ و اگر قدیم و غیرمخلوق است ، کثراتموجود در آن از کجا سرچشمه می‌گیرد. اگر به افکار و عقاید اندیشمندان و فلاسفه نظری محققانه افکنیم و آثار آنها را مطالعه نمائیم متوجه خواهیم شد که حل این معما و معضل فلسفی از دیرزمان استکه نظر فلاسفه را به خود مشغول کرده تا بتواند راز و کلید این معما را بیابند. ابن‌سینا، سهروردی و صدرالمتالهین هم به عنوان سه فیلسوفصاحبمکتبدر این میان بی‌نقشنبوده‌اند و هر کدام به نوبتراه حلی را برای تبیین فلسفی مساله صدور کثرتاز وحدتارائه نموده‌اند. ابن‌سینا مساله صدور کثرتاز وحدترا تنها از طریق عقول طولی تبیین می‌کند ولی سهروردی علاوه بر عقول طولی به عقول عرضی نیز قائل می‌شود و از کثراتموجود در عالم محسوساتبه کثراتموجود در عالم معقولاتدستمی‌یابد. اما لطیف‌ترین راه‌حل که ارائه شده، راه‌حل صدرالمتالهین است . ایشان برای تبیین مراتبطولی عالم معتقدند که از واجبتنها یکشیء صادر می‌شود و این یکشیء آن قدر تنزل پیدا می‌کند که از حالتتجرد خارج شده به موجودی مادی تبدیل می‌شود و از این موجود مادی کثراتبسیاری لازم می‌آید، زیرا ماده و موجود مادی هیچ‌گاه خالی از کثرت ، حرکتو دگرگونی نیستو به این طریق کثراتعرضی عالم را نیز تبیین می‌نماید.
وجوب و امکان در فارابی و مقایسه آن با ابن‌سینا
نویسنده:
فاطمه امین رعیا جزه
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ارسطو در منطق خود وجوب و امکان را به عنوان جهات قضایا مطرح می سازد؛ و در فلسفه وی مقصود از امکان نوعی استعداد و قوّه است که برای خروج از حالت بالقوه به بالفعل نیاز به واجبی دارد که مسبوق به امکان نیست یعنی فعلیّت محض است.تمایز میان وجود و ماهیّت نزد ارسطو در قلمرو منطق مطرح است و به حوزه متافیزیک او وارد نمی شود و در نتیجه در نظام هستی شناسی وی هیچگونه تأثیری ندارد.فارابی مانند ارسطو، وجوب و امکان را در منطق به عنوان جهات قضایا مطرح می سازد و برای آن‌ها معانی در نظر می گیرد.فارابی نخستین فیلسوف مسلمان است که تمایز میان وجود و ماهیّت را به حوزه متافیزیک وارد کرد، و در واقع وی مبدع تمایز میان واجب و ممکن بر مبنای تمایز متافیزیکی میان وجود و ماهیّت است. فارابی نظریّه قوّه و فعل ( مادّه و صورت ) و ممکن و ضروری را از ارسطو اخذ نموده و آن را مبنای تقسیم موجود به واجب و ممکن قرارداد.ابن سینا نیز مانند فارابی و ارسطو، وجوب و امکان را در منطق به عنوان جهات قضایا مطرح می کند، با این تفاوت که اقسامی را برای وجوب و امکان بیان می کند که فارابی به آن اقسام نپرداخته بود.ابن سینا نظریه تقسیم موجود به واجب و ممکن برمبنای تمایز متافیزیکی میان وجود و ماهیّت را از فارابی به ارث برده و آن را اساس نظام فلسفی خویش قرارداد، اگرچه مانند فارابی بحث جداگانه ای برای تمایز میان وجود و ماهیّت ارائه نداده است، چراکه آن را یک امر بدیهی می دانست و لذا هرگاه در مباحث خود به آن برمی خورد به اهمیّت آن تأکید می کرد.بنابراین واجب و ممکن، به معنای مصطلح در فلسفه اسلامی در فلسفه ارسطو سابقه نداشته است، و وی ممکن را موجود بالقوه می دانست؛ بنابراین واجب خالق نیست همانطور که ممکن نیز مخلوق به آن معنا که فارابی و ابن سینا مدنظر دارند، نمی باشد.
تحلیل و بررسی خیال از نظر ابن‌ سینا و صدرالمتألهین
نویسنده:
زهره برقعی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
خیال از جمله مفاهیم عام و گسترده‌ای است که در سه حوزه معرفت‌شناسی، هستی‌شناسی و انسان شناسی مورد بحث قرار گرفته است. علاوه بر تفاوت معنای خیال در هریک از این حوزه‌ها، مواضع فیلسوفان، به‌ویژه ابن‌سینا و صدرالمتألهین، در مورد آن نیز متفاوت است.در معرفت شناسی، خیال هم مرحله‌ای از مراحل ادراک هم یکی از قوای مدرک که وظیفه آن حفظ و تمثل محسوسات در زمان غیبت آنهاست، به شمار می‌رود. در فلسفه‌های معاصر، نقش معرفتی خیال به‌عنوان واسطه‌ای بین احساس و عقل مغفول مانده است و تنها تخیلات واهی و غیر واقعی به آن نسبت داده می‌شود.ابن‌سینا در بیشتر مکتوبات خود بر مادی بودن خیال و صورخیالی استدلال کرده است؛ اما از بعضی عبارات وی تجرد مطلق ادراک، حتی ادراک حسی و خیالی استفاده می‌شود. در المباحثات، دلیلی را در قالب یک شبهه بر تجرد صور خیالی ارائه نموده است. به نظر می‌رسد در جمع بین آنها، می‌توان گفت قول به مادی بودن خیال یا بیان دیدگاه ارسطو است، یا قول نخست وی بوده که به‌تدریج از آن عدول کرده است.صدرالمتألهین با اعتقاد به این که شکل و مقدار از عوارض جسم و قابل جمع با تجرد مثالی است، براهین متعددی بر تجرد مثالی خیال اقامه کرده است؛ وی هم‌چنین فعل و انفعالات مادی را معدات ادراک ـ نه خود ادراک ـ دانسته است.در مباحث هستی شناسی، با این‌که ابن‌سینا به‌طور مستقیم درباره عالم خیال سخن نگفته است، اما دلایل وی بر انکار مثل افلاطونی عالم مثال را نیز شامل می‌شود. در مقابل، صدرالمتألهین وجود عالم خیال را برای حفظ پیوستگی فیض از عالم عقل تا عالم طبیعت، لازم می‌داند.در مباحث انسان‌شناسی، صدرالمتألهین با استفاده از تجرد قوه خیال، مرتبه مثالی نفس و بدن مثالی را اثبات کرده است. این دیدگاه منجر به بروز انقلابی در مباحث معرفت نفس گردیده‌ است. اثبات مرتبه مثالی نفس در تبیین بعضی از آموزه‌های دینی و حل بسیاری از مشکلات فلسفی موثر افتاده است.
مراتب هستی از منظر ابن سینا و شیخ اشراق
نویسنده:
مجید احسن
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
رساله‌ی حاضر در پی بررسی دیدگاه ابن سینا و شیخ اشراق در مورد مراتب هستی است. در این راستا پس از بیان کلیات رساله در فصل اوّل، نخست به دیدگاه شیخ الرئیس پرداخته می‌شود و بیان می‌شود که وی اساساً یک فیلسوف وجود است که با روش خاص فلسفی خود که مبتنی بر بحث و استدلال است دو اصل اساسی را نتیجه می‌گیرد؛ یکی تمایز میان وجود و ماهیت اشیاء و دیگری تمایز میان واجب و ممکن و بدین سان این اصول، زمینه‌ای می‌شوند تا با تکیه بر آنها جناب ابن سینا مراتب هستی را سامان دهد. مراتب هستی در دیدگاه او نظامی هرمی دارد که در رأس آن واجب الوجود بالذات قرار دارد که همۀ موجودات امکانی از او ناشی شده‌اند بنابراین سر سلسله هستی، صرفالوجودی است که دارای همۀ صفات کمالی و منزه از تمام نقایص امکانی است و در مرتبه بعد، موجودات امکانی قرار دارند که همگی زوج ترکیبی از وجود و ماهیت و در نتیجه معلول هستند. ممکنات خود به دو دسته جواهر و اعراض و جواهر نیز به عقل، نفس، جسم و ماده و صورت تقسیم می‌شوند که به ترتیب شرافت، عالم عقول طولیه، عالم نفوس (فلکیه و ارضیه) و عالم اجرام (فلکی و ارضی) را تشکیل می‌دهند. فصل سوّم رساله به دیدگاه شیخ اشراق می‌پردازد که در آن بیان می‌شود وی با ارائه مکتبی بدیع که بر سه عنصر یعنی روش اشراقی، علم النفس اشراقی ومتافیزیک نوری پایه‌گذاری شده تحولی عمیق را در حوزه فلسفی به وجود می‌آورد به طوریکه در آن علاوه بر پذیرش روش بحثی، شهود نیز به عنوان ابزاری مهّم در فهم حقایق پذیرفته می‌شود و از طرفی دیگر مبانی فلسفی مشاء که بر محور موجود پایه‌گذاری شده بود نیز تحول پیدا کرده و همۀ هستی بر محور نور تفسیر می‌شود. سهروردی با تقسیم عالم به نور و ظلمت معتقد می‌شود که منشأ هستی را نورالانوار تشکیل می‌دهد و همۀ انوار از او پدید آمده‌اند و ظلمت نیز زائیده از جهت فقر انوار است. نگاه سهروردی به مراتب هستی اگر چه همچون ابن سینا نگاهی هرمی است که در رأس آن نورالانواری قرا رگرفته که همۀ عالم اشعه ای از فیض او هستند امّا کامیابی او در اتخّاذ روش فلسفی بحثی و شهودی این قوت را به او داده است که در نظام عالم مراتبی (عالم مثل و عالم مثال) را مطرح کند که در فلسفه ابن‌سینا یا وجود نداشته و یا تفسیر ناصوابی ازآن شده است علاوه بر اینکه مراتب مورد توافق نیز در فلسفه نوری وی تفسیر و تحلیل‌های جدیدی پیدا می‌‌کنند. بنابراین نظام هستی به عالم نور و عالم ظلمت و عالم انوار قاهره نیز به عالم انوار طولیه و عرضیه، عالم انوار اسفهبدیه (فلکی و انسانی) و عالم مثال (در مورد نوریت عالم مثال تردیدی وجود دارد که در رساله به آن پرداخته شده است ) تقسیم می‌شود که همۀ آنها جلوه و اشعه‌ای از نور حضرت حق می‌باشند. فصل پایانی رساله نیز عهده دار بررسی مقایسه‌ای دیدگاه این دو فیلسوف گرانقدر است که در آن ضمن بررسی جامع دیدگاه آنها بیان می‌شود که در حوزه مباحث استدلالی و بحثی، ابن سینا و در حوزه شهودی، شیخ اشراق کامیاب‌تر می‌باشد.
بررسی تحلیلی و تطبیقی فلسفه اجتماعی فارابی و ابن سینا
نویسنده:
محمد دین‌محمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئله اجتماع جایگاه ویژه ایدراندیشه دو فیلسوف بزرگ مسلمان، جناب فارابی و ابن سینا دارد. جناب فارابی انرا تحت عنوان علم المدنی که همان فلسفه عملی ایشان می باشدمورد برسی قرار دادهوجناب ابو علی سینا انرادر دو بخش تدبیر منزل و تدبیرشهر که زیر شاخه حکمت عملی ایشان می باشند، مورد توجه قرار می دهند. مسائلی نیز تحت این عناوین بیان شده و مورد بررسی قرار می گیرد که در اندیشه جناب فارابی ، حول مقوله رهبر جامعه بودهو در اندیشهجناب بوعلی حول مسئله قانون قرار دارد . در مقام تطبیق بسیاری از مسائل بیان شده توسط این فیلسوفان بر هم مطابقت دارد الا اینکهبه نظر می رسد جناب فارابی اصالت را به اجتماع می دهند ولی جناب ابو علی سینابرای مسئله فرد و اجتماع به طور یکسان اهمیت قائل بوده و هر کدامرا به طور جداگانهمورد توجهقرار میدهند وهمچنین به نظر می رسد که توجه به مسئله شریعت در اندیشهجناب ابن سینا ازجایگاه ویژه تری نسبت به اندیشه جناب فارابی برخوردار استو همین امور باعث می شود با وجود تشابه های زیادی که بین این دو اندیشه وجود داردنتوانیم به همانندی کامل این دو اندیشه در تحلیل مسئله اجتماع و یا تبعیت جناب بوعلی از جناب فارابی حکم کنیم
انسان‌شناسی فلسفی ابن‌سینا، عرفانی مولانا، علمی داروین.
نویسنده:
کبری مشایخی قلاطوییه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این نوشتار، در قالب تحلیلی مستقل اندیشه‌های ابن سینا، مولانا و داروین در زمینۀ انسان شناسی به توصیف و مقایسه انسان شناسی فلسفی، عرفانی و نیز علمی پرداخته‌ایم. فلاسفه‌ به حقیقت کلی انسان می‌پردازند. به تعبیری به انسان در مقام چیستی و هستی انسان سروکار دارند. ابن سینا، معتقد است: نوع انسان قدیم است و پیوسته‌ انسان‌های‌ دیگری‌ بعد از آن‌ انسان‌ بوده‌اند.بنابراین ‌‌ایشان‌ قائل ‌به ‌‌دگرگونی ‌نفس‌ انسان نمی‌باشد. و نوع ‌انسان را از اول تا آخر موجودی ثابت و بدون تغییر می‌داند. وی‌ معتقد است مابه‌ الامتیاز انسان از سایر موجودات به نفس ناطقه اوست‌ از دید عرفا، انسان از جنبۀ باطنی و روحانی‌ موجودی‌ است توانمند و قابل. انسان مولانا، حامل ودیعۀ الهی بسیار گرانبهایی است. اگر او نبود، هیچ مخلوقی هستی نمی‌یافت. او هم چنین انسان را عالم صغیر می‌داند مبتنی بر عالم کبیر. وی ‌معتقد است همین امر مابه الامتیاز او از سایر موجودات می‌باشد و انسان‌ می‌تواند به مرحله‌ انسان کامل برسد. در انسان شناسی‌ علمی، به انسان‌ چنان که ‌هست‌، پرداخته ‌می‌شود یعنی‌ انسان در مقام تحقق. انسان شناسی‌زیستی ‌یا علمی، تصویر انسان بالفعل را بدست‌ می‌دهد. داروین‌ نیز پیدایش ‌آدمی ‌را صرفانتیجۀ‌انتخاب طبیعی‌ می‌داند. بر اساس‌ دیدگاه‌ داروین، تفاوت‌ انسان ‌با سایر موجوداتماهوی یا نوعی نیست. بلکه تفاوت به‌درجه است
بررسی و نقد دیدگاه ابن‌سینا درباره وحی و بازخوردهای آن در میان روشنفکران معاصر
نویسنده:
نجمه خادمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
وجه مشترک همهمعانی ارائه شده پیرامونوحی در قرآن کریم «تفهیم و القای سریع و پنهانی»است وبیش‌ترین کاربرد قرآنی آن در معنای پیامبری است که « تفهیم اختصاصی از جانب خداوند به بنده برگزیده که مأمور هدایت مردم می‌باشد» ووحی بدین معنا شاخصه نبوت است».شیخ الرئیس از نظر عقلانی ضرورت وحی نبوی را از طریق مراتب عقل به ویژه عقل مستفاد و ضرورت قوه حدس و ارتباط عقل بشری با عقل فعال بیان می‌کند. از نظر ابن‌سینا وحی عبارت است از القاء معرفت از جانب عقل فعال در نفس پاک و مصفا ومستعد نبی. عقل فعال در نظر او همان روح القدس است ، این القاء از جنس فعل بوده و نفس نبی را منفعل می‌کند.از سویی دیگر روشنفکران دینی با رویکردی متمایز از نگاه سنتی و با پرسشهایی برآمده از تفکر مدرنیستی، به تحلیل خاصی از وحی و نبوتپرداختند. دکتر سروشاز جمله روشنفکرانی استکه وحی را گونه ای تجربه دینی می داند که پیامد و لازمه آن بسط و تکامل پذیری دین است. وی قرآن را تولید خود پیامبر(ص) و او را آفریننده قرآن دانسته و بر این باور است آنچه او از خد ا دریافت می‌کند مضمون وحی است. اما این مضمون را نمی‌توان به همان شکل به مردم عرضه کرد. بلکه باید به این مضمون بی‌صورت صورتی ببخشد و آن را در دسترس همگان قرار دهد.مجتهد شبستری نیز مدعای مشابه دارد و بر این باور است که قرآن کلام نبی است نه خداوند.در این نوشتار پس از بررسی وحی از منظرابن سینا و سیری در اندیشه های روشنفکران مذکور تلاش شده بازخوردهای اندیشه آن حکیم الهی در آراءاین روشنفکران بررسی گردد.مراد ابن سینا از تخیّل کلمات فرشته، تخیّل رایج درفهم و زبانِ عموم یعنی ادراک غیر مطابق با واقع نیست، بلکه مراد او همان تخیّل مصطلح فن یعنی تمثّل و ادراک صورت مثالی فرشته و کلمات او می‌باشد امری که به نظر می رسد از دید معاصرین متجدد مغفول مانده است.مضافا اینکه صورت‌گری کتاب خدا و تألیف آن بوسیله قوه متخیله و خیال پیامبرص-که از مدعیات نامبردگان است، با برهان سازگاری ندارد چرا که فاقد شیئ و کمال، عقلاً نمی‌تواند معطی آن باشد و بالاترین نقش نبی در فرآیند وحی همانا قابلیت و پذیرندگی اوست نه فاعلیت و تالیف گری .
بررسی تطبیقی وجود سیال (حرکت  جوهری) از دیدگاه ابن‌سینا و ملاصدرا
نویسنده:
علی‌اکبر فتحی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئله تغییر و حرکتدر عالم طبیعت ، از موضوعاتاساسی در فلسفه بوده است .ولی اهمیتآن با طرح نظریه حرکتجوهری که از سوی ملاصدرا ارائه شد، مضاعفگردید.مقایسه نظراتملاصدرا که مبتکر حرکتجوهری است ، با نظراتابن‌سینا که برجسته‌ترین چهره فلسفه ارسطویی است ، درباره حرکتو خصوصا حرکتجوهری، هدفاین تحقیق است .برای این منظور نظراتدو فیلسوفدر مهمترین آثار و تالیفاتفلسفی آنها، و هم چنین در تالیفاتشارحان و مفسران آثارشان، مورد بررسی قرار گرفته است .ابن‌سینا حرکترا از مقوله "آن ینفعل" می‌شناسد که از سنخ ماهیتو در زمره مقولاتعرضی است .او وقوع حرکترا نیز در چهار مقوله کم، کیف ، این و وضع میداند.از نظر ابن‌سینا وقوع حرکتدر جوهر محال استو برای این نظر دلایلی هم ارائه میکند.ملاصدرا ضمن قبول حرکتدر چهار مقوله ذکر شده، آن را تحتهیچ یکاز مقولاتندانسته و اصولا حرکترا از سنخ ماهیتنمی‌شناسد.او معتقد استکه حرکتنحوه‌ای از وجود است .علاوه بر این حرکتدر جوهر نیز واقع میشود.بلکه وجود جوهر طبیعی خود عین سیالیتاستاصولا حرکتیکپدیده "وجودی" استو "وجود جوهر طبیعی" استکه متغیر، متحرکو در سیلان دائمی است .اگر حرکتدر جوهر واقع نشود، در هیچیکاز اعراضکه هم معلول جوهر و هم تابع آن میباشند، حرکتی رخ نخواهد داد.ضمنا توجه به این که عوارض ، فقط علائم تشخصهستند، و نیز این که زمان بعد چهارم موجودی مادی است ، راههای دیگری برای اثباتسیال بودن وجود جوهر است .نتیجه این که بطور کلی تمام عالم طبیعت"وجودی سیال" و متحرکاستبلکه جهان طبیعی یکپارچه حرکت ، و عین حرکتاستکه به سوی هدفو غایتی متعالی در جریان و سیلان مدام میباشد.و با خروج از قوه و تبدیل استعداد به فعلیت ، مراحل تکامل را طی نموده و به هدفنهایی خود نزدیکمیشود.با تفسیر حرکتاز این دیدگاه معضلاتفلسفی و مسائل اساسی جهان‌بینی، نظیر خداشناسی، ربط متغیر به ثابت ، حدود عالم، حدوثجسمانی نفسو بقای روحانی آن، رابطه نفس و بدن، معاد جسمانی و بسیاری مسائل دیگر، تفسیر و پاسخی بسیار روشن، مستدل و دل‌انگیز می‌یابند.
  • تعداد رکورد ها : 9