جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 8
جلوه‌های دنیا و آخرت در شاهنامه فردوسی
نویسنده:
زهرا هاشمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
دو موضوع عمده‌ی دنیا و آخرت در این رساله بررسی شده است و در اهمیت و ارتباط دنیا و آخرت این نکته کافی است که دنیا به عنوان مزرعه‌ی آخرت معرفی شده است. معاد نیز یکی از اصول ادیان توحیدی محسوب می‌گردد و در دین اسلام هم یکی از اصول جهان بینی به شمار می‌آید. ایمان به دنیای پس از مرگ شرط مسلمانی است که هر کس آنرا انکار کند از زمره‌ی مسلمانان خارج است. از این رو بحث در مورد دو مقوله‌ی دنیا و آخرت بسیار حائز اهمیت است. شاعران و نویسندگان در ادوار مختلف ادب فارسی نیز از این امر غافل نبوده و در آثار منظوم و منثور خویش به آن پرداخته‌اند. از جمله‌ این شاعران، فردوسی شاعر بلند آوازه و حماسه سرای ایران است که در جای جای شاهنامه به ‌این امر پرداخته است. این رساله نشان می‌دهد که فردوسی در شاهنامه تا چه ‌اندازه به امور دنیا و آخرت توجه داشته و کدام یک در شعر وی جلوه‌ی بیشتری یافته است. در فصل اول مقدمه و کلیات آمده وفصل دوم به زندگی و فکر فردوسی اختصاص یافته است. فصل سوم بیان‌گر دنیا و آخرت از دیدگاه سایر ملل و ادیان آسمانی می‌باشد و در فصل چهارم دنیا در شاهنامه و در فصل پنجم آخرت در شاهنامه بررسی شده است. نتیجه‌ی حاصل از پژوهش نشان می‌دهد که فردوسی با دیدی روشن بینانه آدمی را از دوستی دنیا و مکر و حیله‌ی آن برحذر می‌دارد؛ چون از دید او دنیا سرای ناز و نوش نیست؛ بلکه آکنده از درد و رنج است؛ فردوسی به دنبال ترویج عزلت از دنیا و تبلیغ رهبانیت مسیحی نمی‌باشد؛ بلکه در شاهنامه کار و فعالیت و کوشش و جوشش و رزم، در کنار بزم و شادی به وضوح دیده می‌شود و آدمی را به تحرک و جنبش وا می‌دارد. فردوسی چنان که آدمی را از دوستی و دل سپردن به دنیا برحذر می‌دارد، وی را به بهره‌گیری از زندگانی و دنیای گذران برمی‌انگیزاند. او به مسأله‌ی مرگ و حیات اخروی نیز با دیدی حکیمانه نگاه می‌کند. وی معتقد است که مرگ ادامه‌ی زندگی و مکمل و مرتبه‌ی کمال هستی آدمی است که اگر مرگ نباشد رشته‌ی هستی می‌گسلد و نظام زندگی دچار یک نوع از هم پاشیدگی و بی‌نظمی می‌شود.
اسطوره اسفندیار در شاهنامه فردوسی
نویسنده:
فرهاد صابر
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این مجموعه که عنوان "اسطوره اسفندیار در شاهنامه فردوسی" ارائه می‌شود نخست بخشی به مفهوم اسطوره و چیستی آن اختصاص یافت زیرا اسفندیار که شاخص و محور این رساله می‌بود به دنیای اساطیر تعلق داشته برای شناخت درست و دقیق از پایگاه وجودی او مجبور به شناخت مفهوم اساطیر و دیدگاههای موجود درباره آن و کارکردهای آن می‌بودیم. در گفتار اول که به بررسی زمینه‌های اسطوره اختصاص دارد، سعی گردید تا تعریف یا تعاریفی مشخص و علمی از اسطوره عرضه شود و بعد به دیدگاههای موجود درباره اسطوره پرداخته شد و ابعاد گسترده اسطوره از نظر خواننده به دور نماند. بعد از این گفتار در بخش بعدی رساله با عنوان "اسطوره حماسه و تاریخ" کوشیدیم به قدر اجمال نسبتهای موجود بین مثلث اسطوره، حماسه و تاریخ را بیان کنیم. گفتار سوم این مجموعه به بیان کلیاتی درباره اسفندیار اختصاص دارد که در آن در گفتار چهارم و پنجم و ششم به سه بعد مجزا از زندگی اسفندیار یعنی بعد مذهبی و حماسی و عرفانی پرداختیم و هر یک از این ابعاد مهم زندگی او را مورد بررسی قرار دادیم. ابتدا در گفتار چهارم تجلی شخصیت و فکر او را در ادب دینی و مذهبی ارزیابی نمودیم و با نگاه و نظر به منافع مذهبی اسفندیار را از اوستا استخراج کرده و معیارهای دینی و تفکر مذهبی او را تشریح نموده‌ایم و نهایتا موقعیت او را در دین زرتشتی به عنوان مروج و مبلغ دین زرتشت برشمردیم.
بررسی دعا و نیایش در شاهنامه فردوسی و تطبیق آن با دعاهای قرآنی و ادعیه مذکوره از ائمه اطهار (ع)
نویسنده:
نسرین کمری بیدکرپه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
موضوع دعا و نیایش، از ارکان اعتقاد بشر در طول زمان های مختلف بوده است. نگاه آدمی به هستی از کهن ترین ادوار به همراه چاشنی دعا و نیایش به درگاه حضرت حق بوده است ؛ از آن جهت جریان نیایش در طول تاریخ از زندگی و افکار بشر قطع نمی شد، که انسان خود را مخلوق و دوستدار حق می دید و گمان او از حق، تصوری از یک خدای انعطاف پذیر بوده که با قربانی کردن و خواندن اوراد و انجام مراسم آئینی اراده اش را با اراده ی انسان تطبیق می دهد، و در آستانه ی چنین خدایی، می توان به نیایش پرداخت.این فطرت پاک انسانی با شکل و رنگ و بوی الهی، در مذاهب آسمانی نیز در نظر گرفته شده است و تمامی ادیان الهی، راهی فراخ را برای نیایش و راز و نیاز انسان با خدا باز گذاشته اند. اسلام آخرین و مترقی ترین دین آسمانی، براساس دو محور خدا و انسان به دعا و نیایش ارج بسیار نهاده است. لذا چنین نگرشی به انسان و خدا در ادبیات ایران پس از اسلام قلمروی وسیع دارد. یکی از آثار ارزشمند ادب فارسی، کتاب گران سنگ شاهنامه، اثر حکیم بزرگوار فردوسی ،‌ طوسی است. شاهنامه در بردارنده بسیاری از اندیشه هایی است که در طول زمان در این سرزمین اهورایی راه یافته است و فردوسی در نظم این اندیشه ها و باورها گنجینه های عظیم ،از عقل و خردگرایی با خود دارد.دکتر ذبیح الله صفا در کتاب «حماسه سرایی در ایران» می گوید: «لازمه یک منظومه حماسی تنها جنگ و خونریزی نیست،‌بلکه منظومه حماسی کامل آن است که در عین توصیف پهلوانی ها و مردانگی های قوم، نماینده عقاید و آراء و تمدن او نیز باشد.این خاصیت در تمام منظومه های حماسی جهان موجود است.» (صفا،‌1383: ص 30)حکیم فردوسی، با خلق حماسه ی عظیم خود، برخورد و مواجهه دو فرهنگ ایران و اسلام را به بهترین روش ممکن عینیت بخشید. با تامل در شاهنامه و فهم پیش زمینه ی فکری ایرانیان و نوع اندیشه و آداب و رسومشان متوجه می شویم که ایرانیان همچون زمینی مستعد و حاصلخیز آمادگی دریافت دانه و بذر آیین الهی جدید را داشته و خود به استقبال این دین توحیدی رفته اند.«اینکه فردوسی شیعه مذهب بوده و با اعتقاد عمیق و استوار به مبانی مذهب شیعه در تنگ ترین و دشوارترین موقعیت ها نیز در اظهار عقاید مذهبی خویش درنگ روا نمی داشته، امروز ، یک اصل مسلم تاریخی است و نیاز بهاثبات ندارد. در زمانه ای که محمود غزنوی با اتکاء به اقتدار عباسیان انگشت در جهان کرده بود و رافضی می جست و قرمطی بردار می کرد، ابر مرد طوس، در جای جای شاهنامه، هر کجا مقتضی دانسته، بی بیم و هراس، کلام خویش را از عشق و ایمان به خاندان پیامبر (ص) و علی بن ابی طالب (ع)‌ مزین کرده است.»(قریب، 1369،45)این رساله درصدد است موضوع دعا و نیایش را در بزرگترین متن حماسی تجزیه و تحلیل کند. در مواضع دعا و نیایش ، انسان طالب کمال شاهنامه ی فردوسی به دنبال ارتباط و رسیدن بی واسطه با خالق است.اسلام (سرسپردگی) و ایمان راستین، نتیجه ی ارتباط بلاشرط و مستقیم با خداست. نیایش و سخن گفتن با خدا یکی از تعالیم مهم هر دینی است تا بدین طریق هم خود را شناسد و هم خدا را.وقتی تکیه گاه دیگری جز خداوند در هستی نباشد، آدمی بالضروره باید رویش را تماماً به طرف او برگرداند. (بشردوست، 1381: 42)در شاهنامه ی فردوسی با آنکه موضوع و محتوای آن شرح اسطوره ها و تاریخ اساطیری ایران و نبردهای پهلوانان و دشمنان است، دعا و نیایش و راز و نیاز با خداوند جایگاه ویژه ای دارد. آغاز سخن، رزم ها، نامه ها ،جشن و شادی ، ترکسلطنت و در تمام لحظات زندگی شخصیت های شاهنامه، اعم از شاه و پهلوان و حتی شخصیت های غیر ایرانی ،سخن از خدا وسخن با خدا یک ارزش محسوب می شود.هر چند در شاهنامه، مبحث نیایش و راز و نیاز انسان با خدا محوریت ندارد و محتوای اصلی به حساب نمی آید، اما این دلیل بی اعتنایی اثر حماسی ما نسبت به خدا نیست.از سوی دیگر، انسان متعالی، آنچه را که از خداوند برای خود طلب می نماید، برای دیگری نیز درخواست می کند. از این روست که در شاهنامه ی فردوسی ، دعا در حق دیگران، جایگاه خاصی را به خود اختصاص داده است.در نامه ی باستان، اقشار مختلف جامعه، از فرادستان گرفته تا فرودستان، در شرایط گوناگون با اهداف متفاوت از جمله هدایت و راهنمایی، قدردانی و تشکر، تقویت روحیه ی طرف مقابل و .... در حق دیگران دعا نموده و از خداوند برای یکدیگر طلب خیر می نمایند.همانگونه که برخی از افراد، به خاطر نفعی که به دیگران می رسانند مورد لطف و دعای خیر آنان قرار می گیرند، کسانی که سبب آسیب و زیان رساندن به سایرین می گردند و شری را متوجه دیگران می کنند، نفرین و دعای شر آنان را به سوی خود می خوانند.آنچه در این پژوهش به آن پرداخته می شود، نوع و شیوه دعا در شاهنامه و آداب راز و نیاز با خداوند و روش درخواست نیازمند از درگاه بی نیاز است و اینکه آیا فردوسی، در سرودن دعاهای موجود در شاهنامه از ادعیه ای که توسط بزرگان دین نقل شده، بهره جسته است و چه وجه تشابهی بین آنها مشاهده می گردد؟مطالب و محتوای این پژوهش در هفت فصل گزینش و چینش شده است:فصل اول: به کلیات پژوهش اختصاص دارد و به مباحث مقدماتی دعا در شاهنامه پرداخته شده است.فصل دوم: مقدمه ای بر شناخت دعا، که بر نگرش و دانسته های خوانندگان پاکدل، پیرامون تاریخچه دعا و معنی شناسی دعا در لغت، اصطلاح ، قرآن ، حدیث و اهمیت و حقیقت دعا می افزاید.فصل سوم:این فصل در مورد روش تحقیق در پژوهش پیش رو و چگونگی تجزیه و تحلیل داده ها در آن می باشد.فصل چهارم: آداب دعا و نیایش در شاهنامه: دراین فصل به بررسی آداب دعا، احوال دعا، زمان و مکان دعا، گونه های برگزاری دعا و مقایسه ی آن با شرایط دعا و نیایش در اسلام پرداخته است.فصل پنجم: بررسی و تحلیل ماهیت و مواضع دعا و نیایش در شاهنامه، بررسی شیوه ی راز ونیاز در این اثر بزرگ حماسی، و تحقیق در نحوه ی طلب خیر یا شر، برای خود یا دیگران، در این فصل دریچه ای تازه بر خوانندگان ارجمند می گشاید.فصل ششم: آبشخورها و منابع حکیم سخن در زمینه ی دعا و نیایش در نامه ی باستان و نوع نیازها وساختار دعاهای شاهنامه ،در این فصل مورد بررسی و تحقیق قرار گرفته است.فصل هفتم: به نتایج و پیشنهادات می پردازد و مخاطب آن دانشجویان و محققان بعدی می باشد تا با پرداختن به پژوهش هایی در این زمینه به کنترل و سمت دهی این موضوع مبادرت ورزند.لازم به ذکر است در این پژوهش، شاهنامه ی فردوسی به کوشش دکتر سید محمد دبیر سیاقی مورد استفاده قرار گرفته است.
تحلیل کیفیت بازتاب شاهنامه‌ی فردوسی در برجسته‌ترین متون منظوم عرفانی فارسی از قرن ششم تا پایان قرن هفتم
نویسنده:
اسماعیل ملک‌زاده بیرمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
شاهنامه در جهان‌بيني فكري ايراني، جايگاهي رفيع و انكارناشدني دارد؛اثريكه تاثير آن نه تنها در آثار حماسي كاملاً مشهود و آشكار است، بلکه تاثيري شگرف و انكارناپذير در متون غيرحماسي، بالاخص آثار عرفاني، دارد و از اين روست كه عدّه‌اي، شاهنامه را آبشخور عرفان نيز دانسته‌اند. لذا الهام‌بخشي شاهنامه در تداعي معاني عرفاني و رمزي، غالب عرفاي ايراني را بر آن داشتهتا در موقعيت‌هاي خاص از اشعار فردوسي و انديشه‌هاي او در پردازش مطالب خود استفاده كنند، یکی از تفاوت‌های آثار عرفانی فارسی با آثار عرفانی غیرایرانی‌، ‌حضور مداوم‌‌ روح حماسی و ملّی در آناست که در لایه‌های ناخودآگاه شاعران و نویسندگان عارف ایرانی وجود دارد.اين عرفا، در آثار منظوم خود به شاهنامه و سراينده‌ي آن، پهلوانان، شخصيّت‌ها و نمادهاي آن توجه داشته‌ و اين رويكرد آنها،گاه با نگاهي مثبت و همراه با ديده‌ي احترام بوده است و گاه نيز، رويكردي سلبي و با ديده‌ي حقارت. در اين پژوهش به شيوه‌اي توصيفي- تحليلي مبتني بر منطق بينامتني، سعي شده است ميزان تأثيرپذيري عرفاي برجسته‌ي قرون ششم و هفتم از شاهنامه بررسي و واكاوي شود. بنا بر نتايج اين پژوهش شاهنامه با وجود دو نوع گرايش ايجابي و سلبي بيشترين پردازش رمزي مفاهيم عرفاني و صوفيانه در اشعار شاعران عارف يا صوفي داشته است؛ زيرا ماهيّت تقابلي و دوبعدي خير و شر در شاهنامه، بهترين بستر براي طرح تقابلي انسان و نفس و يا انسان و اهريمن است.
بررسی اندیشه‌های عرفانی در شاهنامه‌ی فردوسی
نویسنده:
نورافروز مصباحیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
دست يابي به معرفت، دغدغۀ تلاش هاي فلسفي، هنري و عرفاني دنياي امروز و ديروز بشر است كه آگاهي از اين حقيقت و رسيدن به آن اگر چه متفاوت و داراي جلوه هاي گوناگون است، و هر چندگاه به مدد عقل، گاه به نيروي وحي و گاه با خيال انگيزي و تخيل انجام مي پذيرد؛ اما مي توانهمساني ها و اشتراكات فراواني بين آنها يافت.در اين پژوهش نيز، هدف بررسي انديشه هاي عرفاني در اثري است كه، ظاهراً با عرفان در تناقض است اما تحقيقات در بارۀ آن نشان داده است كه، عليرغم تناقضات ظاهري، مشابهات و اشتراكاتي بين آنها در رسيدن به معرفت وجود دارد.انديشه هاي معنوي و عرفاني از موضوعاتي است كه در حماسه به ويژه شاهنامۀ فردوسي با توجه به تاريخ و فرهنگ كهن ايراني ديده مي شود كه براي بررسي آن با توجه به موضوع پژوهش، آشنايي اجمالي با عرفان و تصوّف، و چگونگي سير و انديشه هاي آن را از آغاز تا پايان قرن چهارم لازم دانستيم. جايگاه عرفاني اديان ايران باستان و بازتاب عرفاني آنها در شاهنامه از مباحثي است كه مطرح شدنآن در اين پژوهش ضروري مي نمايد.با توجه به حماسي بودن شاهنامه و تقابل ظاهري عرفان و حماسه، بررسي اشتراكات و مشابهات عرفان و حماسه را نيز لازمدانستيم تا از اين طريق بتوان تحليلي منطقي در مورد تأثير عرفان بر شاهنامه و شاهنامه بر عرفان به دست آورد كه، راهگشايي براي كشف مشابهت هاي فكري در حماسه و عرفان باشد.ارتباط اخلاق و عرفان بر هيچ كس پوشيده نيست به همين منظور بايد و نبايد هاي شاهنامه از موضوعاتي است كه در اين پژوهش بررسي شده است تا بتوان به ارتباط مباني فكري رايج در حماسۀ فردوسي چون: يزدان پرستي، ارجمندي خرد، مبارزه با نفس، مرگ، رستاخيز و ... كه در آثار عرفاني نيز وجود دارد؛ بهتر پي برد.عرفان در شاهنامه جلوه هاي گوناگوني از اساطير، دين ها و باور ايرانيان را در خود جاي داده است كه مبتني بر اصيل ترين نيازهاي بشري است هم در بعد فردي و هم در ابعاد اجتماعي، كه نه چنان خشك و زاهدانه و صوفيانه است كه روح عمل و زندگي را بخشكاند و آدمي را به انزوا برد، و نه چنان لجام گسيخته و بي پروا كه دل را بميراند و اساس و لطافت عشق را پژمرده سازد، در اين پژوهش نمود چنين عرفاني را در شخصيت ها و داستان هايي چون: كيومرث، ايرج، زال، سياوش، كيخسرو، هفت خوان رستم و ... بررسي شده است، و در نهايت به جايي رسيده ايم كه مي توان گفت عرفان موجود در شاهنامه عليرغم تأثيراتي كه از عرفان اسلامي و غير اسلامي پذيرفته است؛ عرفان ستيز است نه عرفان پرهيز
مقایسه تطبیقی تحلیلی حماسه‌های ایلیاد و اودیسه هومر با شاهنامه فردوسی
نویسنده:
حجت عباسی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
از آنجا که یونان و ایران از کهن‌ترین روزگاران، مهد جهان‌بینی‌های گوناگون و آفرینش‌های هنری بویژه خلق شاهکارهای حماسی دست اول بوده و با یکدیگر از طریق تعاطی ایدئولوژی ها و جهان بینی ها ، داد و ستد فلسفی و دینی داشته‌اند، جا دارد با مقایسه حماسه های ایلیاد و اودیسه هومر با شاهنامه فردوسی که در حکم چکیده بینش، آمال و ذوق دو قوم هستند ، علاوه بر شناخت فراز و فرودهای داستان پردازی در ایلیاد و اودیسه،دغدغه‌های کلان هومر به عنوان نماینده اندیشه و احساس یونانیان در مقایسه با دیدگاه‌های فردوسی به عنوان نماینده خرد و باور ایرانی، آشکار شود تا از یک سو امکانات و استعدادهای حماسه‌سرایی در یونان در مقایسه با ایران بیشاپیش روشن گردد و از سوی دیگر سهم هر یک در پی‌ریزی شالوده‌های فکری و باورداشت‌های ملی و حتی فراوطنی در عرصه ادبیات حماسی بازنموده شود؛ ضرورتی که تاکنون آنگونه که باید و شاید بدان اهتمام نشده است.نتیجه‌ای که در پژوهش حاضر حاصل شده آن است که گرچه هومر و فردوسی هر دو به نوع و سبک ادبی حماسی تعلق دارند، تفاوتی آشکار در رویکردهای نظری و ادبی این دو حماسه‌سرا دیده می‌شود؛ بدان معنا که چون هومر در آثار خویش در پی تبیین هیچ جهان‌بینی خاص نیست، حماسه‌های وی با انگیزه «صرف بیان احساسات بشری» سروده شده و همین امر موجب گشته تا وی فرصت و توفیق فراوان در تمرکز بر پردازش‌های داستانی یابد. در مقابل، فردوسی از آن رو که شاعر تعهدگراست و در پی برآورد مقصود کلان «پاسداشت هویت و معرفت اساطیری-تاریخی ایران زمین» است، بیش از شیوه‌های داستان‌سرایی بر انگیزه‌های تعهدی خویش تمرکز نموده است.
مرگ‌اندیشی در شاهنامه فردوسی
نویسنده:
حبیب چاه‌نژاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بنیاد حماسه به طور کلی بر اساس سرگذشت انسان آرمانی و ستایش شکوهمندی و سرافرازی پهلوان و قهرمان استوار شده است. تقابل زندگی و مرگ در داستانهای شاهنامه به وضوح و به کرّات آمده است. از نگاه تیزبین فردوسی مرگ جسمانی با همه ی ترس آور بودنش، قطعی و گریزناپذیر است. تلاش در زندگی و خدا پرستی رمز جاودانگی و مانایی است و نیک نامی را به دنبال دارد. مرگ با زندگی پیوند تنگاتنگ و ناگسستنی دارد و به تعبیر رساتر مرگ ادامه ی زندگی است.فردوسی در تمام مراحل زندگی مرگ را به یاد می آورد و تأکید می کند،که چراغ عمر هر زاده ای با تند باد مرگ خاموش می شود. و(ساز و نهاد هر تولّدی)، (سرانجام هر زایشی)، بهره مندی از (بستر خاک)و (بالینی از خشت) است.زبونی و درماندگی انسان در برابر سرنوشت و بازیهای چرخ ناپایدار از نگاه دقیق فردوسی ، صحنه های هیجان انگیزی از حیرت و وحشت آدمیزاد را در برابر سایه ی شوم تقدیر که گاهی بر هم زننده ی لذاید و در هم شکننده ی عمرهای دراز است، به خوبی روایت شده است.مرگ با همه ی شکنندگی و ترسناکی، دادست و بیداد نیست، چرا که مرگ در چشم انسان معاد باوری چون فردوسی، مایه ی انتقال از این جهان خاکی و پر از درد و رنج، به جایگاه بهتر به نام جهان آخرت و سرای جاودانی است . (چو آرام یابد به دیگر سرای)، (گه رفتن آمد به دیگر سرای). فردوسی، روایتگر مرگ های آرمانی و جاودانی قهرمانان،پهلوانان و شاهان نامداری چون فریدون، ایرج، سیاوش، سهراب، رستم، کیخسرو ، اسفندیار و... است که ساختاری تراژدیک وغم انگیز دارند.مرگ سیامک اوّلین مرگ پاک و اهورایی شاهنامه، قتل ناجوانمردانه ایرج، اولین شهید شاهنامه، مرگ اسطوره ای سیاوش، جوانمرگی سهراب، کوچ عارفانه کیخسرو، مرگ اسفندیار، خودکشی جریره و شیرین، یکی در کنار جسد پسر ودیگری در دخمه ی شوهر شکوهمندش، مرگ تلخ و جانکاه رستم پهلوان رؤیایی شاعر، مرگ نابکارانی چون سلم و تور، افراسیاب، گرسیوز و... در اثر سترگ فردوسی، جاودانه و ماندگاراند.
سیمای خدا در شاهنامه فردوسی
نویسنده:
الهام عربشاهی کاشی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
شاهنامه فردوسی، از آثار گرانسنگ حماسی و تاریخی در پهنه‌ی فرهنگ و ادب فارسی است که می‌‌توان چهره‌ی پنهان و آشکار خداوند بزرگ را همواره در لابه‌لای حوادث و رویدادهای خرد و کلان اساطیری و تاریخی و... آن تماشا کرد. این رساله برای بازنمایی و توصیف خداوند در شاهنامه و تطبیق ویژگی‌ها و صفات او با ویژگی‌هایی که از طریق آیات و اخبار و روایات دینی، به خصوصاسلامی برای ما رسیده، تحقیق و تدوین و به حسب موضوع، به دو بخش عمده تقسیم شده است. بخش اول در مورد پاره‌ای از مسائل و مباحث نظری از قبیل اسم، صفت و تفاوت‌های آن‌هاست. همچنین در این بخش مطالبی در مورد ذات، صفات، افعال الهی و مسئله رویت خداوند و سایر مختصات فکری و سبکی فردوسی بیان شده است .بخش دیگر این رساله نیز که با عنوان «بازتاب و تحلیل اسماء و صفات الهی در شاهنامه» تدوین شده، به معرفی و شناخت اسماء و صفات الهی و دیدگاه حکیم فردوسی در این باره اختصاص دارد.شمار اسماء خداوند دراین رساله، برمبنای اسماء نودونه گانه‌ای است که از طریق منابع دینی (شیعه وسنی ) روایت شده است و چنان چه اسمی از هر دو طریق رواییبیان شده باشد با عنوان اسماء الله ذکر شده است. در این رساله پس از ترتیب و تنظیماسماء الله بر اساس حروف الفبا، به بیان و توضیح و شرح آن با استفاده از قرآن کریم، تفاسیر و ادعیه مأثوره، به ویژه دعای جوشن کبیر پرداخته شده است.با توجه به ابیات شاهنامه می‌توان گفت که فردوسی به عنوان یک شاعر شیعی، تحت تأثیر بینش توحیدی خود در آغاز و انجام داستان‌ها، عقاید و مسائل توحیدی را به صراحت بیان می‌کند و با اینکه داستان‌ها و افسانه‌های این منظومه مربوط به دوران باستانی است. وی با تکیه بر بینش سره توحیدی خود به معرفی و تبیین سیمای خدا در شاهنامه می‌پردازد.
  • تعداد رکورد ها : 8