جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 179
بررسی روش تفسیری شریف مرتضی (در امالی)
نویسنده:
محمدرضا موسوی شلحه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از کتاب های منسوب به شریف مرتضی رحمه الله (م436ق) امالی وی با عنوان غررالفوائد و دررالقلائد بوده که در آن آیاتی از قرآن را تحلیل نموده و سعی داشته تا گره از مشکلات محققان نسبت به آن‌ها بگشاید . در این بازه چند روش تفسیری رابسیار هنرمندانه و زیبا به کار برده است که عمدتا حول محور ادبیات می چرخند.از جمله روش های ایشان روش قرآن به قرآن است، یعنی وی کوشیده تا با آیات قرآن مشکل آیات دیگررا حل نماید ، گرچه بیشتر آیات قرآن را به عنوان شاهد برای تفسیر و تحلیل خود آورده است و علت این مساله این است که شخص پرسشگر ملحد بوده و قرآن را به عنوان کتاب آسمانی نمی پذیرد.از جمله روش های ایشان در تفسیر روش روایی است . وی از روایت های معصومین علیهم السلام استفاده نکرده است وبر خلاف دیگر شیعیان از روایت های صحابه و تابعین ونظرات آنان و دیگر دانشمندان سنی و شیعه بهره برده است . ایشان بیشتر به متن روایت توجه داشته و هرگاه متن روایتی با تفسیر آیه سازگار بود آن را رد نکرده است ، ولی به یک تفسیر پایبند نبوده و همه ی وجه های قابل پذیرش را دارای امکان صحت دانسته ودر مواردی نیز روایت-هایی را نقد و رد نموده است.روش دیگر ایشان روش عقلی است که حوزه ی کلام نیز در آن می گنجد . گرچه ایشان هیچ گاه از روش عقلی صرف و خالص استفاده نکرده ولی از آن جا که تفسیر ایشان بیشتر مبتنی بر عقل است حتی وجوه روایی و لغوی را پس از بررسی عقلی پذیرفته است.از آن جا که تبحر شریف مرتضی رحمه الله در علوم ادبی بسیار بوده است ، پررنگ ترین وجهه ی تفسیر ایشان وجهه ادبی آن است و تقریبا هیچ آیه ای را بدون بحث ادبی رها نکرده است.
اسلوب تاکید در قرآن (5 جزء اول)
نویسنده:
اسحق اصغری سراسکانرود
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده:قرآن کتاب الهی و کلام حق تعالی ، بزرگترین معجزه ی جاودانه ی اخرین پیام آور الهی ، عصاره و چکیده ی همه کتابهای آسمانی است . یگانه کتابی که می تواند همه خواسته های جوامع بشری را در همه ابعاد عبادی، تربیتی، اخلاقی، فرهنگی، هنری، سیاسی، اقتصادی، قضایی و علمی به بهترین شکل برآورده سازد و انسان را به سوی عالی ترین مراتب رشد و کمال انسانیرهنمون شود. برای رسیدن به این امور مهم، برترین و زیباترین روش های حکیمانه را به کار برده است.از جمله این روش ها زینت بخشیدن کلام با تأکید می باشدکه آدمی را به سمت و سوی برنامه های انسان ساز سوق می دهد.این روش در تعلیم و تربیت بسیار موثر و خصوصاً در مورد افراد جاهل و لجوج بسیار راه گشاست .به همین خاطر است که می بینیم بیشتر آیات قرآن دارای تأکید می باشند.اسلوب تاکید از جمله اسلوب های مهم بکار رفته درقرآن و زبان عربی می باشد بدلیل اینکه نقش بسیار مهمی در تفسیر و تاویل آیات قرآنی دارد به همین خاطر «تأکید» و کاربرد آن در قرآن از جمله مباحث علوم قرآنی است که مفسران و علمای علم بلاغتبدان پرداخته اند.با جستجو در منابع علمی وابسته به زبان عربی و با تکیه بر شواهد قرآنی این نتیجه به دست می آید که اسلوب تاکید در متن قرآن کریم به شیوه های گوناگون به کار رفته است. چرا که تاکید در قرآن گاه با حروف تاکید ذکر شده و گاه به صورت افزودن حروف در ساختمان کلمه و گاه به صورت تاکید لفظی ومعنوی (تکرار ) ،گاه تأکید با اسلوب سوگند و شیوه های بلاغی ظهور پیدا می کند.پایان نامه حاضر اسلوب تأکید را در کلام عربی با شواهد قرآنی تا آنجا که بضاعت و توان فهم و بیان آن باشد مورد بررسی قرار می دهد.کلمات کلیدی :تاکید، حروف تاکید، تاکید لفظی، تاکید معنوی، قرآن
الاهیات لیبرال پروتستان مسیحی با تاکید بر آراء آلبرشت ریچل
نویسنده:
نرگس صادقی گویا
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مسیحیت از ابتدای پیدایش خود تا رسیدن به دوره مدرن تحولات بزرگی را پشت سر گذاشته ؛ تحولات تاریخیای که عمدتا در زمینه داگما ها رخ داده است. دوره شکل گیری داگماها یا به بیانی دوره آبایی، مهمترین دوره فکری در مسیحیت است. آباء کلیسا با دفاع اصولی خود از مسیحیت، نظام فکری آن را شکل دادند. در این بین شوراهای کلیسایی از قبیل شورای نیقیه، کالسدون، و ... که به ضرورت تشکیل می شدند، با صدور بیانیه هایی از اصول مهم این دین با عنوان اصول جزمی آن گونه که مورد نظر کلیسا بود پاسداری می کردند. اصول مهمی که در شوراهای مسیحی و زیر نظر کلیسا شکل می گرفت، همگان را به رعایت نظری و عملی از انها مجبور می کرد و هر کس ساز مخالف می نواخت، بدعت گذار و بی ایمان به شما ر می آمد. در بین بحثهای ریز و درشت اعتقادی می توان از جمله به مباحثی چون مسیح شناسی ، تثلیث، رستگاری، آخرت شناسی ، خداشناسی، فیض، بخشودگی، آزادی و ... اشاره کرد؛ مسائلی که در دورهقرون وسطی نیز تقریبا بدون تغییرات عمده باقی ماند، گرچه از دایره مشاجره ها و اختلاف نظر ها بیرون نرفت. اما رفته رفته در تداوم حال و هوای رنسانس و روشنگری آن جزمیات مورد تردید و انکار قرار گرفت. از منظر درون دینی نیز با آغاز اصلاحات دینی شکاف عمیقی بین کلیسا و مومنان مسیحی پدید آمد که باعث تغییراتی در بعضی از مسائل اعتقادی شد . این تحولات درونی و از آن مهم تر تحولات ناشی از دوره مدرن موجب شد تا داگماهای کلیسایی در پرتو تحولات علمی و فلسفی و دینی بازخوانی شوند. بدین ترتیب الاهیات جدیدی به وجود آمد که به الاهیات مدرن معروف شد. نخستین و مهمترین نمایندگان فکری این الاهیات آلمانیها بودند . این الاهیات که به کوشش متالهی به نام شلایر ماخر پایه گذاری شد، با اندیشه های متاله دیگری به نام البرخت ریچل تقویت گردید و به بار نشست. لیبرالها از مهمترین داگماهای مد نظر کلیسا تعاریف تازه ای به دست دادند و از آنجا که نمی توانستند یافته های جدید را نادیده انگارند، برداشتهای تازه ای از آنها طرح کردند. در این نوشتار سیر تاریخی این تحول با تاکید بر اندیشه های ریچل بررسی و توصیف شده است.
بررسی تطبیقی خودفریبی در فلسفه اخلاق غرب و آموزه‌های دینی اسلام
نویسنده:
مرضیه کلایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این تحقیق با هدف تبیین و مقایسه‌ی خودفریبی در فلسفه اخلاق غرب و آموزه های دینی اسلامی به روی‌کردهای مختلف تبیین خودفریبی می پردازد. مهم‌ترین روی‌کردهایی که در فلسفه‌ی غرب، مورد بررسی قرار گرفته است، روی‌کردهای مفهومی و تجربی است؛ این دو روی‌کرد در اسلام، اگرچه به طور غیرمستقیم، نیز به کار گرفته شده است، اما در آموزه‌های اسلام امکان وجود خودفریبی به عکس غرب مورد تردید نیست، بلکه در آیات، روایات و در اخلاق اسلامی در ضمن بحث از رذایل، ماهیت و مفهوم، مصداق و راه حل رهایی از فریب نفس را می‌توان یافت و یا استنباط نمود. هم‌چنین در اسلام هنگامی که از واقعیت در مقابل باور کاذب بحث می‌شود، گستره‌ی نگاه تنها به امور محسوس و دنیوی نیست بلکه خودفریبی، در مورد امور واقعی اخروی و معنوی و معتقَدات مذهبی مطرح می‌شود، در حالی که در غرب، بیشتر به مسایل مربوط به این دنیا پرداخته است.با وجود تفاوت در رو‌کردهای تبیین ماهیت خودفریبی، هر دو حوزه‌ی تفکر اسلام و غرب به نکات مشترک و نتایج مشابهی در مورد ماهیت خودفریبی اشاره می‌کنند و دست یافته‌اند؛ در هر دو دیدگاه، داشتن باور متعصبانه و کاذب غیر موجهی که به صورت باور صادق نزد نفس جلوه می کند، مصداقی از خودفریبی است.
اعتبار معرفتی اعتقادات دینی براساس رویکرد جدید آلستون به مسئله توجیه
نویسنده:
محمدعلی مبینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
آلستون، در دیدگاه جدیدش، موجه بودن را به عنوان ویژگی یکه‏تازی که جایگاه معرفتی بدیل‏ناپذیری به باور ببخشد، نمی‏پذیرد و به جای آن، از وجود ویژگی‏های گوناگونی دفاع می‏کند که همۀ آن‏ها کم یا بیش مهم‏اند؛ به گونه‏ای که وجود هرکدام موجب وضعیت معرفتی مثبت برای باور می‏شود اما نبودش خسارت معرفتی جبران‏ناپذیری را در پی ندارد. اگر دیدگاه آلستون دربارۀ وجود مطلوب‏های معرفتی گوناگون قابل دفاع باشد، آن‏گاه ارزیابی معرفتی باور دینی هم نباید بر محور توجیه معرفتی آن بچرخد، بلکه هرکدام از مطلوب‏های معرفتی می‏توانند وضعیت مثبت معرفتی به باور دینی عطا کنند. اما این دیدگاه آلستون دچار مشکلاتی جدی است. اولاً انکار توجیه به معنای قانع شدن به ارزیابی‏های معرفتی نسبی و نادیده گرفتن اهمیت ارزیابی نهایی و جامع‏نگر دربارۀ باورها است، و این چیزی است که با شهودات مشترک ما نمی‏سازد. و ثانیاً مهم‎ترین مطلوب‎های معرفتی‎ای که آلستون به جای توجیه مطرح می‎کند، همگی به یک ویژگی واحد برمی‎گردند و از این رو، تنوع و تکثر ادعایی آلستون واقعیت ندارد. به نظر می‏رسد راه گریزی از توجیه به عنوان مسئله‏ای مربوط به مقام ارزیابی نهایی باور نیست، هرچند می‏توان در این مقام به بیش از یک معیار و از این رو، به بیش از یک مفهوم برای توجیه قائل شد. یک مفهوم قابل دفاع از توجیه معرفتی مفهوم وظیفه‏شناختی آن است. آلستون، چه در دوران توجیه‏گرایی و چه بعد از آن، با انکار ارادی بودن باور، دایرۀ وظایف مربوط به باور را بسیار تنگ می‏کند و برای وظایف قابل تصور نیز جنبۀ معرفتی قائل نیست. اما به نظر می‏رسد باورهای ما می‏توانند متعلق پذیرش یا عدم پذیرش ما قرار گیرند و چون پذیرش عملی ارادی است، با ورود آن به معرفت‏شناسی زمینۀ طرح وظایف بسیار مهمی فراهم می‏شود. همچنین از آن‏جا که این وظایف در راستای هدف معرفتی صدق طرح می‏شوند، حیثیت معرفتی پیدا می‏کنند و در نتیجه، توجیه وظیفه‏شناختی باور بعد معرفتی می‏یابد. علاوه بر این مفهوم، مفهومی غیر وظیفه‏شناختی و معطوف به صدق نیز برای توجیه قابل تصور است. در مورد باور دینی، از آن‏جا که در معرض چالش‏هایی جدی از قبیل تکثر و تنوع ادیان قرار دارد، توجیه آن، چه مفهوم وظیفه‏شناختی توجیه را لحاظ کنیم و چه مفهوم غیر وظیفه‏شناختی آن، وابسته به وجود دلیلی به سود آن است، گرچه نگرش اعتدال‏گرایانه به معرفت‏شناسی اقتضا می‏کند که این دلیل را منحصر به براهین معتبر منطقی نکرده و وجود شاهد و بینه را نیز برای توجیه باور دینی کافی بدانیم.
رابطه نفس و بدن از دیدگاه ملاصدرا و دوگانه انگاری جوهری ـ وصفی فلسفه ذهن
نویسنده:
محمود شکری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
رابطه نفس و بدن از دیدگاه ملاصدرا و دوگانه انگاری جوهری و وصفی فلسفه ذهن موضوع نوشتار حاضر است كه از چهار فصل تشکیل شده است. در فصل اول پس از بررسی سیر تاریخی بحث و تبیین مفاهیم، مبانی هر یك از سه دیدگاه به صورت اجمال ، بیان شده و مورد بررسی قرار گرفته است. فصل دوم به بررسی رابطه نفس و بدن از دیدگاه ملاصدرا اختصاص دارد. در این فصل نخست به خود رابطه نفس و بدن از دیدگاه ملاصدرا پرداخته و سپس نظر او درباره رابطه نفس و بدن در افعال و احوال بررسی شده است. ملاصدرا بر مبنای حدوث جسمانی نفس و حركت جوهری آن،رابطه خود نفس و بدن را اتحادی دانسته و بر همین اساس نیز انسان را حقیقتی ذو مراتب معرفی می‌كند. به اعتقاد ملاصدرا، تاثیر متقابل نفس و بدن نیز ریشه در همین رابطه اتحادی آن دو دارد. زیرا ك طبق رابطه اتحادی، این دو جوهر از هم جدا نیستند بلكه هر كدام جنبه‌ای از یك حقیقت واحد، یعنی انسان، به حساب می‌آیند. بنابر این هرگونه حادثه‌ای كه در یكی از این دو اتفاق بیافتد به دیگری نیز سرایت كرده و آن را متاثر می‌كند. فصل سوم به بررسی رابطه نفس و بدن از دیدگاه دو گانه انگاری جوهری و وصفی اختصاص یافته است. در این خصوص اولین دیدگاه از دكارت می‌باشد که قائل به تاثیر و تاثر متقابل نفس و بدن است. پیروان او از جمله مالبرانش و لایب نیتس ، با نفی علیت در میان مخلوقات به مخالفت با دكارت برخاسته وخود دیدگاه دیگری ارائه داده اند. مالبرانش اصالت موقعی و لایب نیتس اصالت توازی را برگزیده است. هر یک از این سه دیدگاه با مشکلات اساسی مواجه است و در این فصل به آنها پرداخته شده است. سوین برن ، فیلسوف معاصر، با یک روش کلامی ، تلاش کرده است که مشکل دو گانه انگاری جوهری را حل کند اما به نظر می‌رسد که این دیدگاه نیز به اندازه دیدگاه‌های قبلی از حل این مشکل عاجز مانده است. به نظر می‌رسد که مشکل اصلی دوگانه انگاران جوهری در این است که نفس را از اول موجودی کاملاً روحانی می‌پندارند که به جنین انسان تعلق می‌گیرد؛ بر خلاف ملا صدرا که نفس را حدوثاً جسمانی می‌داندو معتقد است که نفس محصول جسم بوده و از طریق تکامل جسم بوجود می‌آید. به همین خاطر، او به شکل معقولی رابطه نفس و بدن را به تصویر می‌کشد. بخش دومِ فصل سوم دیدگاه دوگانه انگاری وصفی را بررسی می‌كند. شبه پدیدار گرایی، یگانه انگاری غیر قانون مند و طبیعت گرایی زیست شناختی دیدگاههای مختلف دو گانه انگاری وصفی است كه در این بخش مورد نقد و بررسی قرار می‌گیرند. ادعای مشترك این دیدگاه ها آن است ك انسان صرفا موجودی جسمانی است ك غیر از ویژگی‌های فیزیكی دارای ویژگی‌های ذهنی نیز می‌باشد.در فصل چهارم هر یك از این دیدگاهها با دیدگاه ملاصدرا تطبیق و مقایسه شده و بر اساس مبانی او مورد نقد و انتقاد قرار گرفته اند.
رابطه دین و اخلاق از نظر آیت‌الله مصباح یزدی و پاسخ به شبهات مربوطه
نویسنده:
ستار سبحانی نیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده:یکی ازمهمترین مباحث فلسفه اخلاق، بحث رابطه دین واخلاق است.این بحث از با سابقه ترین مباحث فلسفه اخلاق به شمار می رود و شاید بتوان آن را ازنخستین مسائل فلسفه اخلاق در یونان باستان به شمار آورد. نیز می توان در میان اندیشمندان مسلمان مسئله دین واخلاق را از کهن ترین و پرنزاع ترین مسائل فلسفه اخلاق به شمار آورد، گرچه به این عنوان نبوده بلکه تحت عنوانی چون حسن و قبح افعال مطرح بود.به طور کلی همه دیدگاه های مطرح شده را می توان تحت سه دیدگاه کلیتباین ، اتحاد ، تعامل فرض کرد، عده ای اعتقاد دارند که بین دین واخلاق تباین وجود دارد و بین آنها هیچ رابطه ای نیست.برخی هم معتقدند که بین دین واخلاق اتحاد وجود دارد. برخی دیگر هم قائل به رابطه تعامل بین دین واخلاق می باشند.آیت الله مصباح یزدی نیز به عنوان یکی از اندیشمندان مسلمان در مورد رابطه دین و اخلاق اعتقاد دارند که دین و اخلاق از جهت مبنایی با هم اتحاد و وحدت دارند واین وحدت به شکل جزء و کل می باشد. یعنی اگر دین را به عنوان یک کل در نظر داشته باشیم،اخلاق بخشی از ارکان اصلی این کل به حساب می آید. اخلاق بخشی از دین است.زمانی که ما دین را تعریف میکنیم واجزاءآن را بررسی می کنیم می بینیم که اخلاق یکی از سه جزءدین است و اخلاق اگر بخواهد ثابت و بدون تغییر باشد ضامن لازم دارد و آن چیز غیر از توحید نمی باشد و از طرف دیگر ایمان نیز بوسیله اخلاق کریمه حفظ می شود.در این تحقیق ما به بررسی اجزاء، قلمرو ،کارکردها، و هدف دین و اخلاق پرداختیم . طبق دیدگاه ایشان، دین دارای قلمروی گسترده و دارای کارکردهای مختلفی می باشد، دین درعرصه های متفاوت زندگی بشر وارد شده و دارای برنامه هست.لذا به نظر ایشان دین و اخلاق هم در اجزاء و هم در کارکردها و هم در قلمرو دارای ارتباط با همدیگر می باشند و در نهایت از مجموع کلمات استاد مصباح این نتیجه را برداشت کردیم که، از منظر ویبین دین واخلاق رابطه هست البته نه تباین و نه تعامل بلکه رابطه از نوع اتحاد جزء وکل می باشد. لذا نسبت به این دیدگاه اشکالاتیمطرح شده که از منظر استاد مصباح به آنها پاسخ دادیم. ازمجموع نظرات استاد این نکته را برداشت کردیم که اگر دین واخلاق را آن گونه که در غرب تعریف می کنند تعریف کنیم، شاید این اشکالات وارد باشد اما با تعریفی که ما در اسلام از دین واخلاق داریم و اخلاق را جزء دینمی دانیم این اشکالات وارد نمی باشند.
بررسی انتقادی رویکرد هرمنوتیکی در درک مفاهیم قرآن
نویسنده:
زهرا امیری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رساله‌ی حاضر کند و کاوی است در ماهیت نظریات هرمنوتیکی برخاسته از اندیشمندان غربی، که پس از تأسیس این شاخه از دانش‌ همزمان با نهضت اصلاح دینی در غرب، از دیدگاه نظریات مطرح شده در گرایشات مختلف این دیدگاه، به متن و به ویژه متون دینی و کتاب مقدس و شیوه‌های فهم و تفسیر آن نگریسته‌اند؛ شیوه‌هایی که ضمن تضاد بسیار با روش معهود فهم و تفسیر، بین نظریات مولف‌محوری، متن‌محوری و مفسرمحوری در نوسان است، و به نتایجی کاملاً متضاد با شیوه‌ی متعارف فهم منتهی می‌گردد. در این میان نواندیشانی از جهان اسلام که به اعتراف خود در پی ایجاد تغییر و اصلاح در مبانی اسلامی و همسو کردن آن با اندیشه‌های غربی حاکم بر جامعه‌ی جهانی یا همان نظریات مکتب لیبرالیسم غربی بودند، درصدد تطبیق نظریات مطرح شده در هرمنوتیک بر شیوه‌ی فهم و تفسیر متون دینی و بویژه قرآن کریم برآمدند، که بکارگیری این روش به دلیل تضاد عمیقی که با مبانی اسلامی دارد، موجب تفسیر به رأی شدیدی می-گردد که در روایات و حتی خود قرآن به شدت از آن نهی شده است. با کاربرد نظریات مذکور در خصوص متون دینی اسلامی، اسلام از محتوای خود تهی شده و بسان ظرفی خالی، پذیرای نظریات متضاد با مبانی خود می‌گردد که ماهیت اسلام حقیقی را به کلی تغییر می‌دهد. این رساله با هدف تبیین ماهیت نظریه‌ی هرمنوتیکی و نارسایی‌های آن در خصوص فهم متن، ضمن تبیین نظر اسلام در خصوص فهم و تفسیر متون دینی و بررسی ماهیت، خاستگاه و نظریات نظریه‌پردازان غربی این مکتب نوظهور، به نقد آراء و مبانی این دانش در گرایشات مختلف آن پرداخته، و با نگاه ویژه به دیدگاه هرمنوتیک در خصوص متن، امکان تطبیق آن بر قرآن را بررسی نموده، و آنگاه با بیان مجالات تأثیرپذیری نواندیشان جهان اسلام، همچون نصر حامد ابوزید، مجتهد شبستری، سروش، محمد ارکون و... که متأثر از این روش جدید به تأسیس نظریات جدیدی در خصوص فهم و تفسیر متون دینی به ویژه قرآن روی آورده‌اند، درصدد اثبات ناکارآمدی نظریات این رشته‌ی جدید برای فهم و تفسیر قرآن است.
درآمدی بر ماهیت فلسفه فیلم (سینمایی)
نویسنده:
ایمان امیرتیمور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این تحقیقی است، با هدف بررسی امکان فلسفه ای مستقل زیر عنوان فلسفه فیلم. گام ضروری اول برای این هدف، تلاشی نظری برای نشان دادن نحوه هایی از ارتباط بین فلسفه وفیلم است، که امکان وجود فلسفه‌ای مجزا با عنوان فلسفه فیلم را تأیید میکند. پس از مباحثه درباب خود ایده فلسفه فیلم، سه حوزهکلاسیک عمده فلسفه، هستی‌شناسی، اخلاق و زیبایی یا هنر و نسبت آنها را با فیلم بررسی خواهیم کرد. دلیل اینکار، در وهله اول، نشان دادن نسبت بین فیلمها، با توجه به ماهیتشان و این حوزه های کلان فلسفه است که به نوبه خود ما را در هدفمان یعنی اثبات ارتباط بین فیلم و فلسفه یاری خواهد کرد. و در مرحله بعد، پاره ای از قابلیتهای فیلم دربرانگیختن پرسشهای جدی و تازه در این حوزه هاست. گام بعدی این تحقیق، ملاحظه فیلم در نسبت با مسئله آگاهی و نظریه شناختی، دو حوزه پر رونق فلسفه ذهن معاصر، است که میکوشد توانایی فیلمها در آگاهی بخشی و واکنشها و کارکردهای ذهنی مخاطبان در مواجهه با فیلمها را بررسی کند. پس از این گام، به بررسی مابعدنظریه (پست ـ تئوری ) در اندیشه دو نظریه پرداز و فیلسوف فیلم مهم معاصر و نقد آن از سنت کلاسیک نظریه سینمایی و راهکارهای جایگزینش برای این سنت خواهیم پرداخت. در انتها، ترجمه یکی از گفتارهای کارگشا درباب حدود قابلیت فلسفی فیلمها از یکی از فیلسوفان فیلم مطرح معاصر را ارائه خواهیم کرد.
بررسی نگاره‌های نجومی در کتب خطی ایران، پس از اسلام (قرن 7 تا 14)
نویسنده:
الهام عاشوری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پژوهش حاضر به بررسی نگاره‌های نجومی و کتب خطی ایران، پس از (قرن7 تا 13 هـ. ق) با توجه به تمهیدات عناصر بصری پرداخته و جمع آوری اطلاعات آن به شیوه کتابخانه‌ای صورت گرفته است. هدف این پژوهش بررسی بازتاب هنر در علم نجوم و جستجوی آثار به جای مانده در این زمینه و تحلیل این تصاویر از دیدگاه بصری می‌باشد. در بخش چهارم این پژوهش 65 مورد نمونه تصویر از کتب خطی به گونه‌ای انتخاب شده که از همه انواع نگاره‌ها در آن موجود باشد و سپس مورد تحلیل بصری قرار گرفته است. در این تحلیل، سعی بر آن بوده که گروه‌های مختلفی ازنظر ویژگی‌های بصری آثار، مشخص گردد و به صورت گروهی مورد بررسی قرار گیرد. شیوه باز‌نمایی در نمونه‌های انتخابی وابسته به مکتبی که کتاب درآن تصویر شده و موضوع کتاب‌ها با یکدیگر متفاوت است.نتایج به دست آمده در این پژوهش حاکیست، که علم نجوم در تمام اعصار مورد توجه بوده و از آن برای پیش‌گویی و طالعبینی استفاده می‌شده که تصاویر آن سرشار از رنگ هستند و هم چنین جنبه‌ی دیگر این علم که مربوط به رصد ستارگان و موقعیت آنان در آسمان است وبیشتر مربوط به منجمین و عالمان به این علوم بوده است و به صورت تک نگاره با حداقل رنگ تصویرشده‌اند.
  • تعداد رکورد ها : 179