جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1358
نحوه تعلق علم به امور مادی از منظر فلسفه اسلامی
نویسنده:
رضا قاسمیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
«علم به امور مادی» نزد حکیمان مسلمان مساله ای سابقه دار و مهم بوده و کمتر حکیمی را می‌توان یافت که در این مساله ورود نکرده باشد. مراد از «مادی» هر آن چیزی است که متقوم به ماده باشد.حکمای اسلامی در خصوص این علم به دو گروه عمده تقسیم شده اند؛ حکمای مشاء واغلب اصحاب حکمت متعالیه خصوصا صدر المتالهین در بسیاری از آثار خود،مدافع حصولی بودن این علم در مورد انسان می‌باشند که بر اساس آن هنگام ادراک حسی شیء مادی،صورتی از آن در قوه ادراکی قرار گرفته و نسبتی حلولی یا صدوری با آن دارد و همین صورت مناط انکشاف خارج می‌گردد، در مقابل، حکمای اشراقی و صدرالمتالهین (در علم نفس به بدن و قوای بدنی خود )این علم را حضوری دانسته‌اند که بر اساس آن عین خارج مادی بدون استعانت ازهر صورتی نزد انسان حاضر می‌شود. در علم حق تعالی به مادیات نیز این دو نگاه متفاوت وجود دارد، عمده مشائین از طریق ارتسام صورت های اشیاء در ذات واجب، و«علی نحو الکلی» آن را تبیین می‌کنند و در مقابل حکمای اشراق و اصحاب متعالیه این علم را حضوری می‌دانند با این تفاوت که اشراقیان این علم را همانند علم به مادیات به بصرارجاع داده اند ولی اصحاب حکمت متعالیه آن را از طریق علم به علت و [ازطریق] وجود برتر و بسیط الحقیقه بیان می‌دارند. مساله واقع نمایی در علم حصولی با اشکالاتی مواجه است و در علم حضوری می‌توان آن را از طریق صورتگیری قوه خیال تبیین کرد. سخن حق در مورد علم، چه در انسان و چه در واجب، این است که این علم حضوری است و در واقع،اختلاط با ماده و ضعف وجودی شیء،مانع ادراک حضوری آن نیست، بعلاوه اینکه مجردات مادیات، آنها را به صورت جمعی وثابت -ونه متفرق الوجود- ادراک می‌کنند.
نظریه فطرت و بازتاب های آن در حوزه اخلاق و سیاست
نویسنده:
فاطمه رجبی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نظریه فطرت موضوعی انسان شناختی است و از سابقه دیرینی برخوردار است. این موضوع در طول تاریخ توسط اندیشمندان غربی و اسلامی با صراحت و یا به صورت ارتکازی مورد توجه قرار گرفته است و پیرامون آن نفیاً و اثباتاً بحث شده است. این نظریه دارای ابعاد گوناگونی است و از منظرهای مختلف می‌تواند بررسی شود. آنچه در این پژوهش مورد توجه بوده و به تبیین آن پرداخته شده است، بررسی موضوع از دو منظر بوده است یکی بررسی و تحلیل خودِ نظریه فطرت و چیستی و گستره آن و طرح دیدگاههای موافق و مخالف در مورد آن است. و در بخش دیگرِ پژوهش، با فرض اثبات و پذیرش نظریه فطرت، نگاه کاربردی به آن شده و بازتاب آن در دو علم اخلاق و سیاست بررسی شده است. برای دست یابی به این منظور ابتدا به تحقیق در بازتابهای آن در حوزه اخلاق پرداخته شده و بازتاب نظریه فطرت در دو بخش مبانی واصول و مکاتب اخلاقی بررسی شده است. در مبانی واصول ثابت شده که نظریه فطرت می‌تواند واقع گرائی ومعرفت گرائی اخلاقی را تقویت کرده و نیز موجب به اثبات رساندن مطلق گرائی در اخلاق شود. همچنین ثابت شده که یکی از بازتابهای نظریه فطرت می‌تواند فراگیری وجهانی شدن آموزه‌های اخلاقی باشد و یکی دیگر از بازتابها در اصول ومبانی این است که نظریه فطرت مبنائی برای توجیه بهتر اخلاق دینی است. در بخش مکاتب اخلاقی نیز به بررسی بازتاب نظریه فطرت در مکاتب اخلاقی فضیلت گرا ، وظیفه گرا، سودگرا ودیدگاه اخلاقی جمع گرا پرداخته شده و حاصل این بررسی این شده است که در مکتب فضیلت گرائی اعم از فضیلت گرایان غربی و اسلامی، از بررسی آثارشان این نتیجه به دست آمده است که این نظریه به وضوح در شکل گیری مکتب اخلاقی آنها مؤثر بوده است. و اندیشمندان فضیلت گرای غربِ قبل از عصر مدرن چون افلاطون و ارسطو و نیز متفکران فضیلت گرای قرن بیستم همچون آیرس مرداک، السدیر مک اینتایر و پینکا فس و ... متأثر از این نظریه آراء اخلاقی خود را مطرح کرده اند. همچنین در مکاتب اخلاقی دیگر نشانه و ادله فراوانی مبنی بر حضور نظریه فطرت در آثار اخلاقی آنها مشاهده و به اثبات رسیده است. در آثار اندیشمندان اسلامی نیز که عموماً فضیلت گرا و یا جمع گرا هستند بحث فطرت به صراحت و قطعیت بیشتری مطرح شده است به گونه ای که ثابت شده، بزرگانی چون حضرت امام و آقای مصباح یزدیو ... پایه مباحث اخلاقی خود را بر اساس این نظریه بنا کرده اند.در بخش دیگراین پژوهش بازتاب نظریه فطرت در حوزه سیاست بررسی شده است و ضمن اذعان به این نکته که قلمرو مباحث سیاسی بس گسترده وطرح بحث فطرت در همۀ زمینه‌ها امکان پذیر است، بازتاب نظریه فطرت در حوزۀ فلسفۀ سیاسی مورد توجه قرار گرفته و در دو بخش مبانی و مسائل فلسفه سیاسی بازتاب نظریه فطرت بررسی شده است. در حوزۀ مبانی، از میان مبانی گوناگون، به مبانی معرفت شناسی وانسان شناسی پرداخته شده است ودر بحث مسائل، بازتاب نظریۀ فطرت در مسئلۀ آزادی، مساوات، غایت گرائی در سیاست و نیز مسئله کارکرد دولت بررسی شده است
بررسی مبانی معرفت شناسی ملاصدرا
نویسنده:
محمد موسوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مسائل اساسی در نظام فلسفی ملاصدار مبانی معرفت شناسی اوست.ملاصدرا در مقابل سوفسطائیان که در امکان معرفت تردید کردند ، تحصیل علم را برای انسان ممکن دانسته و ادله فراوانی در اثبات آن ارائه کرده است . شاکله معرفت آدمی و مسائل طبیعی و فراطبیعی در فلسفه ملاصدرا بر مبانی استواری بنا شده است که مهمترین آنها عبارتند از : اصالت وجود ، تجرد علم ، تشکیک در وجود،وجود ذهنی ، اتحاد نفس با مراتب خود ، سیر اشتدادی نفس به وسیله حرکت جوهری و تعالی معرفت و و علم حضوری .ما دراین پایان‌نامه این مبانی را از آثار او استخراج نموده و دلایل لازم را در اتقان آن آورده‌ایم . تا به برخی از مشکلات و پرسش‌های معرفت شناسی پاسخ داده باشیم.
موارد تفاوت حکم شهادت زن و مرد در فقه اسلامی و فلسفه‌ی آن
نویسنده:
سهیلا مرادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از مسائل فقهی بحث برانگیز در احکام متفاوت بین زن و مرد که گاه موجب ایجاد شبهه و اشکال می‌شود، موضوع شهادت است. زیرا در قرآن کریم در این مورد آمده است: دو نفر از مردان خود را به گواهی بگیرید و اگر دو مرد نبودند یک مرد و دو زن از میان کسانی گواه بگیرید که مورد رضایت و اطمینان شما هستند تا اگر یکی از آن دو فراموش و یا اشتباه کند دیگری به یادش بیاورد. با استناد بر آیه 282 سوره بقره گواهی زنان از نظر فقهای اسلامی اجمالاً نصف گواهی مردان به حساب می‌آید و علت آن در خود آیه شریفه ذکر شده است. این مسأله از ناحیه‌ی کسانی به عنوان تبعیض بر اساس جنسیت و حتی محرومیت زنان از حق مسلم خود مطرح شده است؛ امّا استدلال فقها و حقوقدانان اسلامی این است که شهادت یک تکلیف است نه یک حق. بنابراین عدم پذیرش شهادت زنان در بعضی موارد محرومیت از حق و تبعیض جنسی نیست، بلکه معافیت از تکلیف است.این پژوهش ضمن پرداختن به مبنای فقهی موارد پذیرش و عدم پذیرش شهادت زنان به بحث تحلیلی فلسفه‌ی تفاوت حکم شهادت زن و مرد می‌پردازد و دیدگاه فقیهان و صاحب‌نظران را در این باره مورد شرح و بررسی قرار می‌دهد و در نهایت به این نتیجه می‌رسد که شهادت ارتباطی به عقل ندارد، عقل یک توان و حالت فکری است، در حالی که شهادت یک احساس طبیعی است و به وثوق در نقل ارتباط دارد مثل اینکه شخصی بگوید فلان جریان را دیدم یا فلان جریان را شنیدم وقتی این شخص در گفتارش صادق باشد، شرایط شهادت محقق می‌شود. بهترین دیدگاهی که ‌می‌توان به عنوان حکمت و فلسفه‌ی این حکم ذکر کرد ادعای تکلیف بودن شهادت زنان است. با این حکمت می‌توان بسیاری از اشکالات مربوط به عدم پذیرش شهادت زنان را پاسخگو بود چرا که در بعضی موارد شارع مقدس به هدف صیانت و حمایت از زنان تکالیفی را که موجب بروز مشکلاتی برای آنان می‌شود، مرتفع نموده است و آنجایی که شهادت زن پذیرفته نیست او معاف از تکلیف بوده و حقی از وی ضایع نشده است.
بررسی تطبیقی جایگاه روش عرفانی در فلسفه صدرالمتألهین، ابن‌سینا و شیخ اشراق
نویسنده:
محمدجواد هاشم پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
عنوان بررسی تطبیقی جایگاه روش عرفانی در فلسفه صدرالمتألهین ، ابن سینا و شیخ اشراق دارای دو شاخصه مهم است ، اول آنکه به بررسی «جایگاه» روش عرفانی می پردازد ، پس در پی توصیف روش عرفانی در فلسفه صدرالمتألهین ، ابن سینا و شیخ اشراق است واز سوی دیگربه «تطبیق» و مقایسه ی جایگاه روش عرفانی در تفکر این سه متفکر برجسته همت گمارده است . اهمیت این موضوع در مواجهه ی ما با عرفان و نقش تاثیر گذار آن تفکر بشری که منشاء تحولات گوناگون حیات فردی و اجتماعی اوست ، آشکار می گردد. و هدف از این نوشتار دستیابی به توصیفی صحیح و مقایسه ای ، از کارکرد عرفان و روش عرفانی در مکتب سه فیلسوف بزرگفلسفه ی اسلامی است. در این پایان نامه با تأکید بر نوشتار های فلسفی و تمرکز بر مبادی و مقدمه ی کتب سه حکیم بزرگوار از روش جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و روش مطالعه ی فلسفی-برهانی و تحلیلی استفاده شده است.و حاصل این نوشتار دستیابی به این نظریه است که بوعلی عرفان و روش عرفانی را مسئله خود قرار داده است و یک پژوهش ازفلسفه ی عرفانی را ارائه می دهد و در جایگاهی دیگر شیخ اشراق اصل و پایه ی روش کار خود را بر روش عرفانی بنا نهاده است و ملاصدرا با نگاهی جامع نگر از روش عرفانی در کنار روش برهانی و وحی و با هدف تحقق یک حکمت جامع به این موضوع پرداخته است.از این رو می توان گفت که روش عرفانیتاثیری حداکثری را در فلسفه ی اشراقی بر جا گذاشته است و در فلسفه صدرایی در کنار روش برهانی و تحت نظارت وحی از سهم ویژه ای برخوردار شده است و در نگاه ابن سینا با کمترین نقش به عنوان یک مسئله بسیار مهم ظهور یافته است.
ترجمه، تبیین و نقد "فلسفه اسلامی" دایره المعارف پل ادواردز (نوشته فضل الرحمن)
نویسنده:
ناصر عزیزوکیلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , ترجمه اثر
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مقاله «فلسفه اسلامی» فضل الرحمن پاکستانی، فلسفه اسلامی را با رویکردی تاریخی از اسحاق بن یعقوب کندی تا ابوالبرکات بغدادی و نیز چندی از اندیشمندان متأخر، به‌اجمال مورد بررسی قرار داده است. ازآنجاکه نویسنده دارای تفکر سنی و نیز تجربه تعامل با فلسفه و فرهنگ غرب است، نوشته او دارای اشکالاتی به‌ویژه پیرامون نقش اندیشمندان شیعی در سیر فلسفه اسلامی است. علاوه بر آنکه در مواردی، اجمال گویی نویسنده، بر کاستی‌های مقاله افزوده است. این پژوهش در تلاش است پس از ترجمه مقاله، به تحلیل و تبیین موارد مبهم و نیز نقد و بررسی برخی اشکالات موجود در آن بپردازد.
معنای زندگی از دیدگاه علامه طباطبایی و سارتر
نویسنده:
علی عزتی شعار
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از آنجا که زندگی یکی از مسائلی است که هر انسانی با آن سر و کار دارد لذا پرسش از معنای زندگی یکی از مهمترین دغدغه های هر انسان است خصوصاً در عصر حاضر که دوره تکنولوژی و پیشرفت علمی است و با توجه به کاهش روابط انسانی و مدرنیزه شدن کارها و روابط این سئوال بیشتر به ذهن خطور می کند , ونظریات گوناگونی درباره آن داده شده است .مفسّر بزرگ قرآن , علّامه محمد حسین طباطبایی و فیلسوف فرانسوی , ژان پل سارتر از جمله کسانی هستند که دو دیدگاه کاملاً متفاوت درباره معنای زندگی دارند . علّامه طباطبایی معتقد است که زندگی گرانبها ترین چیزی است که هر انسانی دارد چون بستری است برای رسیدن به هدف اصلی خلقت یعنی تقرّب به خدا , لذا ایشان معتقدند که اولاً خداوند متعال حکیم است و کار عبث از او سر نمی زند لذا خلقت و آفرینش جهان و بشر بر اساس حکمت و هدفی است , و هر انسانی باید در زندگی دارای هدفی باشد چون بدون هدف زندگی بی معنا است . به علاوه ایشان معتقدند که تنها عاملی که به زندگی انسان معنا و مفهوم می دهد ایمان به خدا است که لازمه آن دینداری است و این که دین و خدا به زندگی معنا می دهند .بر خلاف دیدگاه علّامه , سارتر خلقت جهان و انسان را بدون هدف و بی دلیل می داند و اساساً معتقد است که انسان خود باید به زندگی معنا و مفهوم ببخشد , وچون ایشان خداوند را قبول ندارد قایل است که انسان در زندگی محکوم به آزادی است و اختیار تام دارد که زندگی را بسازد . و چون نمی داند که به کجا باید برسد و مرگ را پایان کار می داند زندگی را پوچ و بی معنا می داند و دچار نوعی سر در گمی و تهوع در زندگی شده است .در این نوشتار برآنیم که نظرات علّامه و سارتر را در مورد تعریف زندگی , نسبت زندگی با اخلاق , و همچنین نسبت آن با خدا و دین بررسی کنیم و همچنین دلایل آنها را برای مدعاهای خود مورد بررسی قرار دهیم .
بررسی و تطبیق ابزارهای شناخت در نهج‌البلاغه با فلسفه
نویسنده:
خدیجه آبادی وایقان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
انسان از ابزارهایی چون حس، خیال، قلب و عقل برای شناخت خود و اطرافش برخوردار است و البتّه از دیدگاه فلسفه آن معلوماتی دارای ارزش هستند که از ادراکات عقلی نشات گرفته‌باشند. علم فلسفه یا حقیقت جویی، هنر فکر کردن به وجود خود و موجودات اطراف است که برای یافتن دلایل وجودی آنها تلاش می‌کند و ابزار اصلی و اساسی آن قوّ? تعقّل و عقل است. عقل و خرد در معرفت‌شناسی عبارت است از نیروی ویژه‌ای که اساسی‌ترین کار آن درک مفاهیم کلّی است بر خلاف حواس و خیال کهوظیف? آن‌ها درک امور جزئی است و قلب که به درک احساسات و معانی مجرد می‌پردازد. در متون فلسفی، اجتماعی و دینی ویژگی‌هایی را برای عقل برشمرده‌اند و وجود مقدس حضرت علی (علیه السلام) نیز در نهج البلاغه خصوصیاتی را برای این ابزار شناخت بیان داشته‌اند. حضرت علی (علیه السلام) در بعضی موارد عقل را به عنوان راهبر و هادی معرفی نموده و فرموده‌اند: « کفاک مِنْ عَقلِک ما أَوْضَحَ لک سُبُلَ غَیّک مِنْ رُشدک ؛ از خرد، تو را این باید که راه گمراهی‌ات را از راه رستگاریت نماید». (حکمت 421) آن حضرت کسی را که از این نعمت بی‌بهره است زیانکار و شقی معرفی کرده و فرموده‌اند: « فَإنَّ الشَقىّ مَنْ حَرُمَ نَفعَ ما أُتِىَ مِنَ الْعَقلِ والتّجربه ؛بدبخت کسی است که از عقل و تجربه‌ای که نصیب او شده محروم ماند». (نامه 78)به نظر می‌رسد عقل و خرد از دیدگاه حضرت علی (علیه السلام) جزو ابزارهای اصلی معرفت شناختی است و واجدین آن از نعمت ارزشمندی برخوردارند که نفس انسان و موجودات پیرامون و به طور کلی هستی را معنا و مفهوم می‌بخشد. از بررسی بیانات و خطب و نامه‌های موجود در نهج البلاغه چنین برمی‌آید که وجود نورانی حضرت علی (علیه السلام) علاوه بر عقل و خرد، ابزارهای شناخت دیگری همچون وهم، قلب را نیز برشمرده و ویژگی های آنها را در شناخت وجود، خداشناسی،‌ دین شناسی، امام شناسی، معاد شناسی و... توضیح و تبیین نموده‌اند.در مباحث فلسفی از شناخت و ابزارهای آن بسیار سخن به میان آمده‌استولی جای چنین بحث و بررسی و تفحّص در خصوص نهج البلاغه خالی بوده و علاقه‌مندان و شیفتگان آن امام همام از این منظر به بیانات نورانی آن وجود مقدس نگاه گسترده‌ای نداشته‌اند. در این نوشتار سعی بر این است که ابزارهای شناخت فلسفی با ابزارهای شناخت در نهج البلاغه با توجه به خطب، نامه‌ها و حکمت‌ها مورد مقایسه و تطبیق بیشتر قرار گیرد. بنابراین هدف اصلی از این پژوهش، شناسایی ابزارهای معرفت و شناخت در نهج البلاغه و همچنین تبیین ارتباط این ابزارها با ابزارهای مشابه در فلسفه می‌باشد.از بررسی بیانات و خطب آن حضرت در نهج البلاغه و متون مرتبط چنین بر می‌آید که تعداد، دامنه و وسعت ابزارهای شناخت در نهج البلاغه گسترده‌بوده و این کتاب اثر بی‌بدیل و ارزشمندی دربار? وجودو به طور کلی عالم هستی است.
بررسی معرفت‌‌شناختی قضایای اخلاقی در اندیشه اسلامی
نویسنده:
مجید ابوالقاسم‌زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
معرفت‌شناسی اخلاق به عنوان یکی از مسائل فرا اخلاق و نوعی از معرفت‌شناسی مقید یا مضاف با نگاهی عقلی و از بیرون، مفاهیم و قضایای اخلاقی را مورد بررسی معرفت‌شناختی قرار می‌دهد. مسائل معرفت‌شناختی متعددی از قضایای اخلاقی می‌توان ارائه کرد که مهم‌ترین آنها توجیه یا معیار اثباتی صدق آنهاست. این رساله که نظریه بداهت قضایای اخلاقی را دنبال نموده است، با روشی کاملاً عقلی و معرفت‌شناختی ابتدا عقلی بودن و سپس یقینی بودن قضایای اخلاقی را اثبات کرده و در نهایت برخی از قضایای اخلاقی را از بدیهیات شمرده است. با فحص نسبتاً کاملی که در آثار و آراء حکمای اسلامی به ویژه قائلان به بداهت انجام گرفت، این نتیجه به دست آمد که دو قضیه «عدل حسن است» و «ظلم قبیح است» از سنخ اوّلیات است که بر اساس نظریه «مبناگرایی»، همه معرفت‌های نظری اخلاق به این دو قضیه پایه مبتنی می‌گردند. همچنین انسان برخی مصادیق این دو قضیه را به طور حضوری در خود می‌یابد. از این رو، برخی قضایای اخلاقی از قبیل وجدانیات نیز به شمار می‌روند. این قضایا در هر دو صورت خودْ موجّه و دارای صدق ذاتی است و نیاز به اثبات ندارد. با تقریر خاصی که از نظریه بداهت ارائه شده، می‌توان به خوبی از این نظریه دفاع کرد و به دیدگاه‌های مخالفان آن؛ یعنی قائلان به شرعی بودن، مشهوری بودن و نظری بودن قضایای اخلاقی پاسخ داد. همچنین برخی قضایای اخلاقی تحت هر شرایطی ثابت و مطلق هستند. لکنبرخی دیگر متناسب با تغییر شرایط، تغییر می‌کنند اما چون این شرایطْ واقعی‌ هستند از این رو موجب نسبیت‌گرایی نمی‌شود.
بررسی امکان تفکر فلسفی در امور عملی در چارچوب اندیشه شیعی و فوائد آن
نویسنده:
رحمان احترامی خاکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عقل در عرصه های نظری اعم از علوم طبیعی و ریاضی ،بخصوص فلسفه اولی، دائماً با کنجکاوی در جهت کشف حقایق و معارف قدم برداشته است .ولی این مساله که آیا عقل را یارای کمک به انسان در عرصه عمل ،جهت کشف هنجارها و باید و نباید های شخصی و اجتماعی می باشد یا نه؟سوالی است که این نوشتار سعی کرده جواب آن را در حکمت و فلسفه اسلامی و از دیدگاه بزرگان علماء و فلاسفه در چار چوب اندیشه عقلانی شیعه بررسی کند. عقل عملی و حکمت عملی همیشه در بین حکمای اسلامی و متکلمان و اصولیین از فقهای شیعی مطرح بوده اند .البته راجع به ماهیت عقل عملی نظریات نسبتاً متفاوتی ارائه شده است.دیدگاه هایمطرح شده رامی توان به سه دسته کلی تقسیم کرد:1)عقل نظری و عقل عملیدر ماهیت ادراکی یکی هستند و تفاوت آنها به متعلق ادراک بر می گردد نه اینکه دو عقل باشند.2)عقل نظری و عقل عملی- در ماهیت ادراکی،و متعلق ادراک یکی هستند.3)عقل نظری مدرک است و عقل عملی محرک.لازمه دیدگاه اول ،امکان استدلال در امور عملی است .بدین معنا که عقل عملی دارای یکسری مبانی است که در تفکر وتعقل، با استفاده از آنها در قالبهای مختلف استدلالی به خصوص قیاس عملی،مجهولات را بدل به معلومات می کند. دیدگاه دوم خود به دو صورت مطرح شده است:یکی اینکه عقل عملی کلیات مربوط به هنجارها و باید و نباید ها را درک می کند و دیگری اینکه عقل عملی به صورت جزئی مدرک ارزش هاست.اگر چه تفسیرهای مختلفی از ماهیت ادراکات عملی صورت گرفته است وکسانی آن را جزءمشهورات(بدون اصل)یا جزء اعتباریات دانسته اند،اما در خصوص جریان استدلال عملی در حوزه ادراکات عملی و وجود مبانی استدلال عقل عملی(حسن و قبح ها یا گرایشهای ثابت) نوعی وفاق وجود دارد که توضیح آن در این رساله آمده است.از بررسی آثار حکماءو اصولیین شیعه بدست آمد که نه تنها تفکر فلسفی در امور عملی امکان دارد،بلکه در حکمت و فقه شیعه،احکام عقل عملی مورد بررسی واقع شده است.البته تامّل در لوازم مختلف آن می تواند اثرات زیادی در بازکاوی فلسفه سیاسی وفلسفه اخلاق و... در حکمت اسلامی داشته باشدونیز کمکی به اجتهاد فقهی به عنوان منبع مستقل(عقل) در استنباط فقهی در کنار کتاب و سنت باشد.
  • تعداد رکورد ها : 1358